از سرنوشت بسياري از رهبران سياسي دنيا اطلاعي در دست نيست؛ آنها واقعا کجا هستند؟
زنده يا مرده خيلي از آدم هاي دنيا فرق چنداني در گردش روزگار ندارند. در دنياي آدم معمولي ها يا بايد زندگي را پذيرفت يا مرگ را، اما عده اي هستند که نبودشان با بودنشان زمين تا آسمان فرق دارد؛ يعني نبودشان گاهي اوقات معني دردسر مي دهد و گاهي اوقات معني راحتي. اينها ديگر متعلق به دنياي آدم معمولي هاي نيستند بلکه کساني هستند که روزي با يک قهرمان ساده مي توانستند دنيايي را نابود کنند. در دنياي سياست، بود و نبود آدم ها معنا و مفهومي غير از آدم معمولي ها دارد. گاهي حتي يک نام يا تصوير کوتاه از حضور يک ديکتاتور مي تواند همان کاري را کند که وجود دردسر سازشان در همه سال هاي بودنش مي کرد؛ حفظ قدرت شايد براي همين باشد که هميشه خبر بيماري يا مرگ يک سياستمدار بزرگ به سختي و بعد از کلي سبک سنگين کردن اعلام مي شود. در چنين شرايطي رسم بر اين است که اول شايعه ها را قوي کنند و منتظر مي مانند تا واکنش مردم را بسنجند. اينکه شايعه خبر بيماري يک رهبر سياسي در يک سايت خبري چقدر بيننده دارد و چند نفر مرگ رئيس جمهورشان را راحت مي پذيرند، در دنياي اهالي سياست معني خاصي دارد. با همين حرکت اول است که مي شود در صفحه شطرنج قدرت حرکت هاي بعدي را پيش بيني کرد. پس نبايد تعجب کرد وقتي خبر بيماري رهبري تا مدت ها از مردم جهان پنهان مي ماند يا مرگ يکي از آنها تا سال ها همچنان کتمان مي شود. همه اينها بازي پيچيده سياست است و البته شايعه پردازان و خبرسازان هم اين وسط از آب گل آلود ماهي مي گيرند.
اين روزها تعدادي از رهبران سياسي دنيا در ورطه همين شايعه ها افتاده اند؛ کساني که به رغم همه اسناد و مدارک موجود و تاييد و تکذيب مقامات رسمي کشورشان، بازهم زنده بودن يا نبودنشان براي مردم جهان يک علامت سوال بزرگ است.
صدام حسين، ديکتاتور سابق عراق
زنده است بدلش را دار زدند
صدام حسين عراقي را سه سال پيش دار زدند و فيلمش را پخش کردند تا نشان بدهند که ديگر کابوس سياه رهبر عراقي ها پايان گرفته است. حتي محل دفن ديکتاتور را هم مشخص کردند. اعدام صدام آن روزها سرو صداي زيادي به پا کرد اما جنجال بزرگ تر زماني به پا شد که بعضي شبکه هاي خبري دنيا از جمله سي ان ان بعد از گذشت چند سال از مرگ ديکتاتور، موضوع اعدام صدام را به دست نيروهاي امريکايي را رد و ادعا کردند کسي که امريکايي هاي در سال 2003 دستگير و بعدها محاکمه و اعدام کردند بدل شماره سه رهبر عراق بوده و صدام واقعي هنوز زنده است. ماه مي گذشته شايعه شده بود که رئيس جمهور سابق عراق هيچ وقت به دست نيروهاي آمريکايي نيفتاده بلکه کسي که در همه اين سال ها در محاکمه ظاهر مي شد مرد عربي بوده به نام ميکائيل رمضان که به دليل شباهت به صدام از سوي امريکايي ها عمدا يا سهوا به دار آويخته شد. هنوز هم بسياري از مراجع بين المللي معتقدند که صدام واقعي توسط روس ها از عراق خارج و سپس به سوريه برده شده است و الان هم شايد در پناه روس ها باشد. مي گويند صدام حسين براي انجام جنايت هاي جنگي پنج بدل مختلف داشته که تا مدت ها بعد از اعدام صدام هم مردم آنها را مي ديده اند. خيلي ها حتي آزمايش DNA آمريکايي ها را هم بي اساس تلقي مي کنند و معتقدند که به راحتي مي شود در نتيجه آزمايش دستکاري کرد. حتي اعدام مخفيانه و خاکسپاري پنهاني صدام هم براي خيلي ها جاي شک دارد.
اومارو يار آدوآ، رئيس جمهور نيجريه
دچار مرگ مغزي شده
آخرين بازي که مردم نيجريه تصوير رئيس جمهور کشورشان را در قاب تلويزيون ديدند 23 نوامبر 2009 بود. درست زمانيکه او براي درمان بيماري اش راهي عربستان صعودي شده بود. روزهاي اول مردم گمان مي کردند که اومارويار آدوآ براي درمان بيماري قلبي اش که سال ها از آن رنج مي برد به رياض رفته و حتما طي يک دو هفته ديگر به کشور باز مي گردد. براي همين هم راحت و آسوده از اينکه معاون رئيس جمهور و نمايندگان پارلمان اوضاع در هم ريخته نيجريه را رو سامان مي دهند، به کار و زندگي شان مشغول شدند. اما هرچه مي گذشت نه از رئيس جمهور خبري شد و نه از وضعيت سلامتي او. کم کم شايعه شد که امارو در عربستان دچار مرگ مغزي شده و حافظه اش را کاملا از دست داده طوري که ديگر نه همسرش را مي شناسد و نه اطرافيانش را به ياد مي آورد. با انتشار اين خبر اوضاع سياسي نيجريه زير و رو شد. مخالفان سياسي اومارو که از سال 2007 براي پايين کشيدن او دندان تيز کرده بودند به خيابان هاي پايتخت ريختند و خواستار کناره گيري رسمي رئيس جمهور شدند. در اين گير و دار بود که راديو بي بي سي روز 12 ژانويه امسال با فردي که ادعا مي شد رئيس جمهور نيجريه است مصاحبه مفصلي ترتيب داد اما هيچ وقت کسي صحت اين گفت و گو را تاييد نکرد. امروز کار به جايي رسيده که دادگاه عالي نيجريه تصميم گرفته طي دو هفته آينده، با فراخواندن پنج نفر از پزشکان مخصوص يارآدوآ از عربستان وضعيت سلامتي رئيس جمهور گمشده را براي مردم معلوم کند. از نظر اهالي نيجريه اومارو مرده است.
فيدل کاسترو، رهبر سابق کوبا
سال 2006 مرده
شايد در جهان تا به حال شايعه مرگ کسي به اندازه فيدل کاسترو تکرا نشده باشد. از ميانه دهه 80 ميلادي هراز گاهي شايعه مرگ رهبر انقلابي کوبا روي خط اخبار جهان قرار مي گرفت که در نهايت هم هر بار با نشان دادن تصويري از کاسترو در قاب تلويزيون يا حضور او در مراسمي رسمي، همه غائله ها تمام مي شد؛ اما جريان سال 2006 ماجرايي نبود که به اين زودي ها از ياد مردم برود.
خونريزي روده پيرمرد را روانه بيمارستان کرد بدون اينکه کسي ديگر از سلامت جسمي او اطمينان داشته باشد. با واگذاري موقتي قدرت به برادرش رائول شايعه بالا گرفت که فيدل مرده است. حتي تصاويري از جنازه او هم پخش شد.
اين خبر به سرعت تکذيب شد. کاسترو آن زمان هر بار فقط از طريق بيانيه و نامه ها بود که براي مردم معنا پيدا کرد تا اينکه در سال 2008 قدرت رسما به برادرش سپرده شد.
وضعيت سلامتي پيرمرد که ديگر از 80 سالگي هم گذشته هيچ وقت معلوم نشد. فقط هرچند وقت يک بار يا تصويري از او و هوگو چاوز در کنار هم پخش مي شودذ يا صدايي ضعيف و بيمارگونه که از وضعيت روز دنيا انتقاد مي کند. آخرين تصويري که از رهبر انقلابي کوبا ديده شده متعلق به آگوشت سال 2009 است. هرچند که در صحت همان دو سه دقيقه فيلم کوتاه هم خيلي ها شک دارند. بسياري از کارشناسان سيا، مرگ کاسترو را در سال 2006 تاييد کردند و معتقدند اين بدل کاستروست که اين روزها کوبا را سرپا نگه داشته است.
ملامحمد عمر، رهبر طالبان افغانستان
نمي توانتيم شناسايي اش کنيم
براي مردم دنيا ملاعمر فقط نام و نشاني از مرد مرموزي است که تا به حال بايد در کوه هاي افغانستان مرده باشد. مرد هميشه پنهان افغانستان را غير از مردم بومي نه کسي ديده و نه کسي درست شناخته. فقط اين طور که مي گويند با حمله نيروهاي آمريکايي به خاک افغانستان در سال 2001 او ديگر نتوانست در پستوي تاريک خانه اش در قندهار بماند و مجبور به فرار شد. از آن سال به بعد، ملاعمر يکي از هدف هاي اصلي پنتاگون شد در حالي که هيچ کس تصوير درستي از او در ذهن نداشت.بعضي ها مي گفتند ملاعمر مردي يک چشم است با قد بلند و ريش و دستار سياه خيلي ها معتقدند که ملاعمر در همان حمله هوايي گسترده آمريکايي ها براي پيدا کردن اثري از ملاعمر 10 ميليون دلار جايزه تعيين کردند اما باز هم هيچ خبري از او نشد. از آن تا به حال هراز گاهي نامي از رهبر طالبان افغانستان به ميان مي آيد و او هر چند وقت يکبار براي يکي از سياستمداران خط و نشان مي کشد اما همه اينها فقط حرف هايي هستند که از زبان وزير خارجه طالبان شنيده مي شود، انگار که خود رهبر طالبان قصد رونمايي چهره پنهاني اش را ندارد. شايد هم همان زمان که آمريکايي ها خانه اش را در قندهار هدف گرفتند و ناپدري و پسر ده ساله اش را کشتند او هم مرده باشد.
کيم چونگ ايل، رهبر کره شمالي
بدل او حکومت مي کند
آگوست سال 2008 بود که خبر گزاري رسمي کره جنوبي اعلام کرد رهبر کمونيست کره شمالي سکته مغزي کرده و به اغما رفته. از آن روز به بعد، اهالي پيونگ يانگ به تکاپو افتادند تا قضيه را يک جوري فيصله دهند و به همه دنيا ثابت کننده که رهبر هميشه منزوي شان فقط کمي کسالت دارد و بس، چند روز بعد تصويري از کيم جونگ در حال بازديد از يگان توپخانه زنان ارتش خلق کرده پخش شد اما لندن تايمز بلافاصله در يک گزارش خبري، عکس رهبر کرده را تقلبي و آن را متعلق به چند ماه پيش دانست. کره اي ها دو سه هفته بعد باز هم تصويري از ايل را در حال تماشاي فوتبال دو تيم کره اي رو کردند اما باز هم اين سائبه وجود داشت که اين تصوير هم براي دوران سلامتي رهبر کره شمالي بوده و هيچ ربطي به اين روزهاي او ندارد چراکه در آن تصاوير اصلا تاريخ بازي معلوم نشده بود. حرف و حديث ها زماني بالا گرفت که کيم جونگ ايل در رژه بزرگ شصتمين سالگرد حکومت پيونگ يانگ هم شرکت نکرد. زندگي رهبر دولت کمونيستي کره شمالي در همه سال هاي قدرتش از سال 1994 براي مردم جهان هميشه پر رمز و راز و پر از حاشيه بوده. در پر فروش ترين کتاب کشور ژاپن که سال گذشته به چاپ رسيد ادعا شده که ايل در سال 2003 به علت بيماري ديابت مرده و تا امروز به صلاحديد کمونيست هاي پيونگ يانگ فردي شبيه او اداره کشور را در دست دارد.
آدولف هيتلر، رهبر سابق نازي هاي آلمان
اين استخوان مال هيتلر نيست
نزديک به 65 سال از مرگ هيتلر مي گذرد اما هنوز شايعه اي هميشگي درباره مرگ او پايان ندارد. حرف و حديث درباره فرار هيتلر هميشه يک بحث داغ بوده چند وقت پيش عده اي از دانشمندان آمريکايي با اطمينان اعلام کردند جمجمه اي که در همه اين سال ها به عنوان استخوان سر هيتلر در روسيه نگهداري مي شود متعلق به يک زن است و استخوان هايي که ادعا مي شود از باقيمانده جسد سوخته هيتلر به جا مانده هم نمي تواند متعلق به بدن يک مرد باشد. اينجا بود که دوباره همان حرف و حديث ها شروع شد. دوباره شايعه شد که هيتلر زنده است و در حالي که 120 سال دارد در نقطه اي در گرينلند در کنار ديگر اعضاي خانواده اش زندگي مي کند. عده اي هم با دليل و مدرک ادعا کردند که آقاي ديکتاتور اصلا خودکشي نکرده بلکه خودش را با لباسي مبدل به اردوگاه آوارگان رسانده و بعد از گذراندان مدتي در کوه هاي باواريا با يک زير دريايي پيشرفته به آرژانتين رفته و در آنجا با طاهري مبدل به فعاليت سياسي پرداخته. اين وسط يک شايعه قوي تر هم بود که حتي کاخ سفيد را به واکنش واداشت. در سال 2007 شايعه شد که هيتلر در پايگاهي نظامي در سن ديه گو مشغول زندگي است. در تصويري که از نماي بالاي اين پايگاه گرفته شده بود، نماد حزب نازي معلوم بود اما هيچ وقت معلوم نشد چرا هيتلر بايد در آنجا باشد. در هر حال مرگ هيتلر هم از آن دست ماجراهايي است که تا به حال کسي جرات نکرده تاييد آن را نداشته باشد.
آريل شارون، نخست وزير سابق رژيم صهيونيستي
زنده است اما در حد نباتات
آريل شارون يک شبه روي تخت بيمارستان افتاد. رهبر حزب کاديما که چند ماه پيش از آن هم يک سکته مغزي ديگر را تجربه کرده بود. عصر روز چهار ژانويه 2006 به يکباره دچار خونريزي مغزي شد و تا صبح روز بعد دو عمل سنگين را تحمل کرد. اما از آن روز ديگر نخست وزير همه کاره رژيم صهيونيستي آدم قبل نبود. شارون به اغما رفت از همان زمان حرف و حديث درباره علت ماجرا بالا گرفت. خيلي ها معتقد بودند که پزشکان بيمارستاني که شارون در آنجا بستري شده بود از عمد به او دارويي تزريق کردند که براي هميشه ناتوان روي تخت بيفتد. عده اي حتي جريان را به نيروهاي مبارز فلسطيني نسبت دادند. در هر حال از آن زمان زندگي نباتي شارون آغاز شد با اين تفاوت که ديگر مرد شماره يک رژيم صهيونيستي روي خط اخبار دنيا نبود و ديگر کسي از او سراغي نمي گرفت فقط هرازگاهي شايعه مرگ او جايي درز مي کرد و هر بار تکذيب بلند بالاي مقامات حزب کاديما مساله رفع مي شد. البته در اين مدت هيچ کسي تصويري واضح از مرد نباتي صهيونيست ها مشاهده نکرد و هنوز هم معلوم نيست که شارون در کدام بيمارستان بستري است. عده اي مي گويند او به منزلش برده اند و عده اي تصور مي کنند بدن نيمه جان نخست وزير پيشين بايد در آمريکا باشد. تنها خبري که بعد از چهار سال از شارون پخش شد اين بود که پيرمرد 81 ساله صهيونيست به وزن 50 کيلو رسيده.
حکيم الله محسود، رهبر طالبان پاکستان
زنده است، اين هم صدايش
«برادران مجاهد امروز 16 ژانويه از طريق اين صدا به شما اعلام مي کنم که من حکيم الله محسود زنده هستم و در صحت و سلامتي کامل به سر مي برم. حمله هاي موشکي آمريکايي ها هيچ آسيبي به من نرسانده و...». هنوز دو روز از حمله هواپيماهاي بدون سرنشين ارتش آمريکا به منطقه شاکتوي در نواحي مرزي پاکستان نگذشته بود که سر و کله رهبر گروه طالبان در اين کشور دوباره پيدا شد. آمريکايي ها که به طور حتم دوباره داشتند در بمباران سنگين منطقه هيچ جنبنده اي جان سالم به در نبرده. پيش از اين اعلام کرده بودند که حکيم الله محسود را کشته اند اما صداي رهبر 20 ساله طالبان پاکستان آب پاکي را روي دست همه ريخت هرچند که خيلي ها هنوز هم در صحت صداي پخش شده محسود ترديد دارند و آن را فقط حربه اي براي به هم ريختن اعصاب ضعيف آمريکايي ها و سياستمداران اسلام آباد مي دانند. با اين اوصاف روز 31 ژانويه امسال تلويزيون دولتي پاکستان اعلام کرد که محسود در همان بمباران هاي هوايي به شدت مجروح شده و سه روز بعد هم مرده. پاکستان حتي ادعا کرد که او را در گورستان اوراکزاي دفن کرده اند.
دولت پاکستان پيش از اين براي دستگيري محسود 600 هزار دلار جايزه تعيين کرده بود. از آن روز به بعد با وجود حاشاي سخنگوي طالبان پاکستان هيچ اثري از محسود جوان پيدا نشد. بازي موش و گربه محسود و آمريکايي ها به جايي رسيده که دست آخر سيا اعلام کرد در مرگ حکيم الله شک دارد. هر چند که باور به زنده ماندن او هم سخت است.
اسامه بن لادن، رهبر القاعده
مرده، گور و کفن هم ندارد
اسامه بن لادن بايد هشت سال پيش زماني که امريکايي ها کوه هاي تورابورا در افغانستان را هدف بمباران سنگين خود گرفتند کشته شده باشد با اينکه بيماري کليوي تا به حال او را از پاي انداخته باشد. بعد از حمله 11 سپتامبر و يورش نيروهاي آمريکايي به افغانستان هميشه درباره صحت و سلامت مرد شماره يک گروه القاعده شک و شبهه وجود داشته هرچند که حامد کرزاي و آصف علي زرداري همتاي پاکستاني او معتقدند که ديگر بن لادني وجود ندارد اما امريکايي ها هنوز هم اصرار دارند که او در جايي ميان نواحي افغانستان و پاکستان مخفي است. اين وسط تنها مدرکي که هر بار زنده بودن مغز متفکر القتعده را تا حدودي مشخص مي کند. بيانه هاي صوتي و تصويري مختلفي است که او به بهانه هاي مختلف روي شبکه هاي خبري مي گذارد. البته خيلي از کارشناسان به صحت اين فيلم هاي ويدئويي شک دارند؛ به خصوص فيلمي که در سال 2007 در سالگرد ششمين سال حمله به برج هاي دو قلوي نيويورک پخش شد. در اين فيلم ريش خاکستري بن لادن يکدست سياه بود و او برخلاف گذشته با دست چپ مي نوشت آخرين فيلم بن لادن در حالي ژانويه امسال روي خط شبکه هاي خبري قرار گرفت که چهره و صداي او به طور واضح تغيير کرده بود. در هر حال هر قدر نظاميان آمريکا سعي دارند با زنده خواندن بن لادن دشمني خيالي براي خودشان بسازند، مردم افغانستان و پاکستان به يقين او را يک مرده بي گور و کفن مي دانند.
منبع:همشهري جوان شماره251