طرح ريزي و آمادگي عمليات والفجر مقدماتي(3)

درباره طرح مانور در منطقه رملي، بررسي دقيق تري به عمل آيد و نتيجه در جلسه مشترک با فرماندهان سپاه پاسداران مطرح گردد و اضافه کرد، بايد بررسي را آنقدر ادامه دهيم تا راهکار موفقيت آميز پيدا کنيم. زيرا نتيجه اين عمليات از اهيمت ويژه برخوردار است. اگر موفق نشويم اثر نا مطلوبي به بار خواهد آمد. زيرا يکي از گسترده ترين عملياتي است که اجر
دوشنبه، 27 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طرح ريزي و آمادگي عمليات والفجر مقدماتي(3)

طرح ريزي و آمادگي عمليات والفجر مقدماتي(3)
طرح ريزي و آمادگي عمليات والفجر مقدماتي(3)


 

نویسنده: سيد يعقوب حسيني




 

جلسه مشورتي شبانه در قرارگاه خاتم الانبياء (ص)
 

در ساعت 21/30 روز 61/10/27 جلسه شوراي فرماندهان نظامي بار ديگر تشکيل شد.
سرهنگ صياد شيرازي بعد از افتتاح جلسه گفت: بررسي مسائل اجرايي طرح عمليات و مشکلات آن را دادمه مي دهيم.
درباره طرح مانور در منطقه رملي، بررسي دقيق تري به عمل آيد و نتيجه در جلسه مشترک با فرماندهان سپاه پاسداران مطرح گردد و اضافه کرد، بايد بررسي را آنقدر ادامه دهيم تا راهکار موفقيت آميز پيدا کنيم. زيرا نتيجه اين عمليات از اهيمت ويژه برخوردار است. اگر موفق نشويم اثر نا مطلوبي به بار خواهد آمد. زيرا يکي از گسترده ترين عملياتي است که اجر مي کنيم. ما در عمليات رمضان روي اين مسائل کار نکرديم و گفتيم که يگانهاي قرارگاه فجر با هم پيشروي خواهند کرد ( البته نتوانستند اين چنين عمل کنند)
سرهنگ موسوي قويدل گفت: در آن عمليات تا حدودي دچار غرور شده بوديم. سرهنگ صياد شيرازي به سخن ادامه داد و گفت: تا من خودم از نزديک حرکت روي رملها را نبينم نمي توانم به خودم بقبولانم که براي حمله آماده ايم. البته اگر دشمن تقويت شود براي ما چندان مهم نيست. حال راجع به طرح مانور بررسي کنيم.
سرهنگ موسوي قويدل گفت: در بررسي هاي قبلي پيشنهاد شد، ارتش نقش اصلي را در هدايت عمليات داشته باشد، ولي اکنون نيروهاي سپاه و بسيج خيلي بيشتر است و ارتش نمي تواند در هدايت عمليات نقش اصلي را ايفا نمايد.
سرمايه گذاري خيلي شده حدود 11 لشکر خودي، براي انهدام يک لشکر دشمن بسيج گشته، با اين وجود مي ترسيم بروند و گرفتار شوند، هدايت عمليات مشکل است. 11 لشکر بريزند در يک ميدان نبرد، اگر کنترل کافي روي آنها نباشد، با توجه به عمق 40 کيلومتري منطقه نبرد و بدون مرحله بندي عمليات آن که عقب مانده با آن که جلو رفته نخواهد رسيد. بدين جهت چنانچه يگانهاي قرارگاه نجف موفق شوند، خط اول مقاومت دشمن را بشکنند نبايد به پيشروي ادامه دهند. ( احتمالاًً منظور آن بوده که تا عناصر قرارکاه کربلا نيز پيشروي کنند و به آن خط برسند)
سرهنگ حسني سعدي گفت: دو حالت ممکن است پيش آيد. حالت اول، آن که يگانها به هدف خود مي رسند و حالت دوم آن که تا وسط منطقه نبرد بيشتر نتوانند جلو بروند. بايد بررسي کنيم اگر اين حالت پيش آمد و يگانها قفل شدند چه کار مي توانيم بکنيم. حالت سوم نيز ممکن است پيش آيد و آن اين که اصولاًً يگانها خط اول را بشکنند و تا کانال پيش روند ولي درآنجا ميخ کوب شوند ( متوقف گردند) چه کار بايد بکنيم ( اتفاق در عمليات همين وضع پيش آمد)
سرهنگ ذاکري افسر اطلاعات گفت: دشمن دقيقاً مي داند از کجا حمله خواهيم کرد.
سرهنگ موسوي قويدل گفت: برادر محسن رضائي پيام فرستاده اند که هواپيماي دشمن واحدهاي ما را به رگبار بسته اند. براي پوشش هوائي اقدام جدي به عمل آيد. سرهنگ شيرازي گفت: در کمسيون مشترک مطرح شود.
سرهنگ ذاکري بار ديگر روي کشف شدن طرح حمله به وسيله دشمن به ويژه با توجه به اسارت 5 نفر از رزمندگان ما تأکيد کرد و گفت: دشمن دقيقاً آگاه شده که ما چه کار مي خواهيم بکنيم و اين بمبارانهاي دشمن به همان علت است. سرهنگ صياد شيرازي گفت: اين گونه بمبارانها معمولاًً ايذايي است.
سرهنگ شاهان گفت: اگر ما در هنگام پيشروي در شب اول پشت کانال بمانيم و در مدت روز بعد همانجا متوقف باشيم، دشمن مي تواند ضربات سنگيني به نيروهاي ما وارد کند. بنابراين بايد ترتيبي بدهيم که در حين حمله هرجا مجبور به توقف شديم، سريعاً مواضع پدافندي تعجيلي تهيه کنيم. و براي تک روزانه نيرو به پاي کار بياوريم و از تک شبانه استفاده از موفقيت کنيم و گرنه نيروهاي عراق مي توانند عکس العمل شديد نشان دهند. اما نيروهاي ما در اين صورت احتياج به نيروي تازه نفس و آتش پشتيباني قوي خواهند داشت. اين موضوع سبب بحث حاکي از نگراني در فرماندهان شد و نتيجه آن بود که اجراي تک روزانه براي نيروهاي ما تقريباً امکان پذير نيست.
سرهنگ قويدل گفت: مأموريت اصلي قرارگاه نجف پوشش جناح راست قرارگاه کربلا است. چيزي که مهم است اين که آن قرارگاه راه ورود دشمن به منطقه نبرد را ببندد. و ديگر آن که را منهدم نموده و آن را باقي نگذارد. در سمت راست، رودخانه و کانال و موانع طبيعي وجود دارد ( منظور شمال فکه) و کمک مي کند، ولي در سمت چپ جنوب، عواضي وجود ندارد. بايد فکر کنيم که وسايل مهندسي را چگونه جلو ببريم. برادران سپاه مي گويند، بلدوزرها را با تريلر به جلو مي بريم. ولي آيا اين کار در ميدان نبرد امکان پذير است؟ و اگر بلدوزرها با راهپيمايي به مطقه بروند، هنگامي به محلهاي مورد نظر مي رسند که ديگر مورد نياز نخواهد بود.
حسني سعدي: مگر بلدوزر مي تواند 50 کيلومتر راه برود. ما اصلا نمي توانيم به آن خاکريزها متکي شويم.
سرهنگ شاهان درباره نقاط برجسته و ضعف نيروهاي ما گفت: نقطه برجسته ما عمليات شبانه است. در حالي که نقطه ضعف ما عمليات روزانه است. با توجه به اين که نيروهاي عراق سمت حمله ما را مي دانند، جلوي نيروهاي ما را خواهند گرفت. ما بايد به هر مقدار ممکن در روز نير به تلاش آفندي ادامه دهيم، حتي اگر تظاهر به تک کنيم.
سرهنگ محمد زاده مشکلات حمله روزانه را با توجه به برتري هوائي دشمن بيان کرد و سرهنگ صياد شيرازي گفت: به هرحال ما به هيچ وجه در روز نبايستي حمله کنيم. مخصوصا يگاني که در شب قبل حمله کرده، نمي تواند در روز به حمله ادامه دهد. بنابراين احتمال دارد که تک محدود کنيم، چون تک روزانه و عمليات عبور از خط کار ساده اي نيست.
سرهنگ محمدزاده گفت: برادران سپاه مي گويند که اگر به يک واحد بگوئيم در مرحله دوم وارد عمل شود، روحيه خود را از دست مي دهد. خدا کند ناملايماتي پيش نيايد. زيرا در اين صورت بکلي کنترل از بين خواهد رفت. مگر اين که يک توقف کامل بکنيم و هدايت عمليات را به دقت تحت کنترل بياوريم.
سرهنگ حسني سعدي گفت: ديگر درباره اصل غافلگيري نبايد مطلبي را مطرح کرد، زيرا چنين به نظر مي رسد که دشمن به کليات طرح حمله ما پي برده است.
سرهنگ محمدزاده بار ديگر درباره لزوم کنترل دقيق هدايت عمليات تأکيد کرد.
سرهنگ صياد شيرازي نتيجه نهائي اين مذاکرات را چنين جمع بندي کرد که کنترل مهمترين عامل است. براي امکان برقراري کنترل بايستي عمليات مرحله بندي شود و مأموريت يگانها در هر مرحله کاملاً مشخص گردد. به نحوي که پيشروي هماهنگ باشد و واحدي پيش از حد تعيين شده جلو نرود، تا مجبور شويم دستور بدهيم به عقب برگردد. نکته ديگر کنترل به وسيله زمان است. نظر به اين که در تاريکي شب تشخيص عوارض زمين چندان ساده نيست، بايستي يک عامل کنترلي ديگر با تعيين مدت زمان پيشروي در نظر گرفت. به هر حال بهترين راهکار اين است که در حمله شب اول همه يگانها فقط تا پشت کانال پيشروي کنند و بعد از وصول بان متوقف شوند و منطقه را پاکسازي کنند.
سرهنگ موسوي قويدل گفت: بايد بپذيريم که يگانهائي که شب اول حمله کردند، به علت خستگي و بيخوابي نمي توانند شب دوم حمله را ادامه دهند. اما سرهنگ صياد شيرازي اين نکته را قبول نکرد و گفت: دشمن از ما خسته تر است، زيرا پرسنل ما از شوق و خوشحالي نمي خوابند، ولي دشمن از ترس و وحشت خوابش نمي برد و در ادامه سخنانش گفت: اگر عمليات متوقف گرديد. بايد تدابير انهدام نيروي دشمن را بکار ببريم و از سه جهت بويژه از محور چيلات به نيروهاي دشمن فشار وارد کنيم. نتيجه نهائي آن که عمليات در دو مرحله در دو شب متوالي انجام گيرد راه کار مناسبي به نظر مي رسد.
در ادامه اين جلسه تلاش هوائي دشمن مورد بررسي قرار گرفت و چنين نتيجه گيري شد که نيروي هوائي دشمن خيلي فعال شده و در هدفهاي زميني تلاش خود را متمرکز به تنگ چزابه و ايستگاههاي رادار منطقه کرده و آسيبهاي سختي نيز وارد نموده است. به نظر رسيد که پوشش هوائي نيروهاي ايران در بازداشتن حملات هوائي عراق مؤثر نبوده است.

ادامه آمادگي
 

با توجه به مطالبي که در جلسات شوراي فرماندهان مطرح گرديده و اظهار نظرهائي که درباره آنها شده مي توان نتيجه کلي چنين گفته شود که بيش از يکماه پس از صدور دستور عملياتي کربلا 11 هنوز درباره امکان موفقيت آن عمليات شک و ترديد شديد و اختلاف نظر قابل ملاحظه وجود داشت. هنوز اولين نيازمندي سرنوشت ساز که جاده بوده احداث نشده بود و ساير مشکلات حساس نيز در عمل حل نگرديده بود. تنها عاملي که سبب تصميم قاطع بر اجراي اين عمليات بود، روحيه مبارزه جوئي بسيار قوي رزمندگان سپاه پاسداران و نيروهاي بسيج مردمي بود. اين عامل تمام موانع و مشکلات موجود حقيقي يا تصوري را تحت الشعاع قرار داده بود. به حدي که هيچ گونه عامل بازدارنده اي نمي توانست در مقابل اين اراده قاطع ايستادگي کند و مانع اين عمليات گردد. قاطعيت تصميم درباره اجراي اين حمله به قدري قوي بود لزوم اختفاء و پوشش آن در محافل داخلي و بين المللي به هيچ وجه احساس نمي شد و تمام محافل داخلي و خارجي از حمله وسيع قريب الوقوع نيروهاي ايران در صحنه عمليات خوزستان و شرق عماره آگاه بودند. در اين باره نامه اي از اسناد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران به نيروي زميني نوشته شده که بسيار جالب به نظر مي رسد. متن اين نامه که در 21 ديماه نوشته شده چنين بوده است:
اکنون که خبر حمله بزرگ خانه به خانه، مغازه به مغازه در همه جا و در همه محافل گفته مي شود و با اين ترتيب هيچ بعيد نيست حتي محافل جهاني هم پي برده باشند. خواهشمند است دستور فرمائيد يک نسخه از طرح عملياتي اين حمله را که به نيروي هوائي نيز اعلام گرديده است. هرچه سريعتر به ستاد مشترک ارسال دارند که مورد بررسي و اظهار نظر قرار گيرد.
ستاد مشترک در همه حال از خداي بزرگ توفيق پيروزي نيروي زميني و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را در شکست لشکريان صدام کافر مسئلت مي نمايد. امضاء سرتيپ قاسمعلي ظهيرنژاد لازم به يادآوري است که اصولاً در جنگ تحصيلي ستاد مشترک از نظر اداره عمليات جنگ نقشي را ايفا نمي کرد. ستاد نيروي زميني در تاريخ 25 ديماه يک نسخه از طرح اصلي را براي ستاد مشترک فرستاد: اين طرح مورد بررسي افسران ستاد مشترک قرار گرفت و نواقصي به نظر رسيد که به نيروي زميني اعلام شد و سبب مکاتباتي گرديد که حاکي از عدم هماهنگي کلي بين اين دو ستاد بود. از بازگو کردن تمام آن مطالب به منظور اختصار خودداري گرديد. ولي بيان قسمتي ازآن ضروري به نظر مي رسد. رئيس ستاد مشترک در 26 ديماه بعد از بررسي کامل طرح عملياتي کربلا 11 نظريات کلي خود را که در حقيقت مخالفت با آن طرح بود به نيروي زميني اعلام کرد. خلاصه آن به شرح زير بود:
جمع آوري همه امکانات موجود در يک منطقه نبرد محدود به صلاح نمي باشد. مگر آن که به طور قطع و يقين سرنوشت جنگ دراين نبرد تعيين گردد. بنابراين اگر برآورد شد که الزاماً درآينده بايستي نبردهاي سرنوشت ساز تري اجرا گردد، توان رزمي ارتش بايد حفظ شود و مداومت مبارزه امکان پذير باشد. بنابراين چنانچه همه امکانات در نبرد مورد نظر مصرف شود، کار فرداي دشمن و دشمنان مملکت و انقلاب ساده تر و آسانتر خواهد بود.
با فرض اين که ارتش عراق در اين نبرد شکست بخورد، قبول اين که با وجود تمام امکانات و پشتيبانيهائي که براي دشمن وجود دارد، اين شکست به عنوان شکست نهائي دشمن باشد، چندان منطقي نيست. بنابراين با فرض موفقيت اين نبرد، لازم است براي ادامه مبارزه، نيروي کافي براي يگان هاي خودي موجود باشد. با فرض احتمال عدم موفقيت، اهيمت اين موضوع قوي تر مي گردد. بنابراين چنانچه به حکم اجبار اجراي اين عمليات ضروري است، بايد درقالب و برش تشکيلات قابل قبول در سيستم فرماندهي و عوامل اجرائي و تدارک کننده باشد والا اين فبيل سازماندهي ها که تاکنون انجام شده نتايج مطلوب در برنداشته است.
سرنوشت جنگ و سرنوشت مملکت در اين حنگ فوق سرنوشت فرماندهي است. بايد فقط به سرنوشت انقلاب و کشور انديشيد، جنگ فقط امروز نيست و عمليات فقط منحصر به اين عملياتي که درنظر است انجام شود نخواهد بود. امضاء سرتيپ قاسمعلي ظهيرنژاد»
در 28 ديماه، ستاد مشترک در نامه ديگري از نيروي زميني علت تغيير ناگهاني تيپهاي سپاه پاسداران به رده لشکر را سئوال کرد و اظهار نظر نمود که چنانچه اين تغيير نام تضمين در برگيري استعداد واقعي يگان مورد نياز نباشد هيچ واقعيتي را در اصل و ماهيت موضوع دگرگون نخواهد کرد. و چنانچه صرفاً براي توجيه اين مطلب باشد که تيپ استعداد موقتي سپاه است به لشکر تبديل شود، تا يگان هاي نيروي زميني در زير امر آنها گذاشته شوند اين امر مالاً يک اقدام مناسبي نخواهد بود.
در اين مکاتبات نظر ستاد مشترک آن بود که افسري از ستاد خاتم الانبياء به آن ستاد اعزام شود و حضوراً رئيس ستاد را توجيه نمايد. ولي نيروي زميني حاضر به اين امر نشد و از ستاد مشترک خواست آن ستاد افسري به قرارگاه خاتم الانبياء اعزام کند تا در محل توجيه شود. اين نکات کوچک نشانه عدم هماهنگي کلي مي باشد. ستاد مشترک نيز حاضر نشد افسري بفرستد و در تاريخ 29 ديماه در نامه ديگري نظرات خود را به نيروي زميني اعلام کرد که خلاصه آن به شرح زير مي باشد.
نکات آشکار در سيستم فرماندهي که مشتمل برقرار گرفتن يگان هاي نيروي زميني در کنترل عملياتي يگان هاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران است. اين امر بوضوح سبب پائين آمدن کيفيت روحي رزمندگان نيروي زميني خواهد بود. و در منظور نمودن يگانها به صورت ارتش و سپاه نمي تواند دليل موجهي براي قرار گرفتن يگان هاي نيروي زميني در کنترل و تحت فرماندهي سپاه پاسداران داشته باشد. دراين رابطه دو راه کار زير توصيه مي گردد.
(1) راه کار 1. فرماندهان نظامي از عناصر زميني هم عرض و هم استعداد مشابه فرماندهي سپاه پاسداران تشکيل و يگان هاي نظامي در کنترل عملياتي فرماندهي نظامي در منطقه مستقل و نيروهاي سپاه پاسداران در کنترل عملياتي فرماندهي سپاه در منطقه مستقل ديگر به صورت يگان هاي مجاور و هماهنگي عمل نمايند.
(2)راه کار 2. فرماندهي نظامي تشکيل و فرماندهي سپاه نيز تشکيل گردد برحسب مورد و شرايط منطقه عمليات و دشمن عناصري با يگاني از واحدهاي نيروي زميني در کنترل عملياتي سپاه قرار گرفته و همچنين عناصري و يگاني از سپاه پاسداران در کنترل عملياتي فرماندهان نظامي قرار گيرد و باز هم تحت فرماندهي فرماندهان نظامي و سپاه به صورت دو يگان مجاور مستقل و در نهايت در کنترل عملياتي قرارگاه متشکله در عمليات شرکت نمايند.
نامه هائي که ستاد مشترک درباره عمليات کربلا 11 ( والفجر مقدماتي) به ستاد اصلي نيروي زميني نوشت، بالاخره سبب گرديد که ستاد نيروي زميني پاسخ مناسبي بدهد و براي اين منظور با کسب اجازه تلفني از فرمانده نيروي زميني، جلسه اي با حضور جانشين فرمانده نيرو و افسران ستاد اصلي نيروي زميني تشکيل شد. ضمن بررسي نامه هاي ستاد مشترک نظرياتي به منظور تهيه پاسخ تهيه گرديد. اين نظريات ابتدا براي اخذ نظر فرمانده نيروي زميني به قرارگاه عمليات خاتم الانبياء ارسال شد. اين نامه نسبتاًطولاني حاوي 12 ماده مطالب درباره مشخصات طرح عملياتي کربلا 11 بود که بعضي از مطالب آن جنبه انتقادي نيز داشت به عنوان مثال در ماده 7 اين نامه چنين آمده بود:
با توجه به اينکه بياري خداوند بزرگ پس از موفقيت طرح حدود 150 کيلومتر ازخط تماس متکي به موانع طبيعي مي شود و به نظر مي رسد نيروهاي عمل کننده قادر بحفظ مواضع و زمين هاي متصرفي باشند. ضمن اين که انشاء الله مردم مسلمان منطقه بهترين پشتيبان رزمندگان اسلام در منطقه خواهند بود.
با توجه به اين که عموماًً يگان هاي سپاه پاسداران و بسيج بعد از هر عمليات آفندي نگهداري منطقه را به عناصر نيروي زميني واگذار مي کردند و خود آن منطقه را به منظور اجراي عمليات آفندي ديگر رها مي نمودند، طبعاً نگهداري مناطق جديد در خاک دشمن براي عناصر باقيمانده نيروي زميني چندان امکان پذير نمي توانست باشد.
به هر حال سرنوشت نهائي مکاتبات بين ستاد مشترک و نيروي زميني آن شد که ستاد نيروي زميني در4 بهمن ماه يک نامه طولاني که حالت توجيه اقدامات انجام شده و احترام به نظر ستاد مشترک را داشت به ستاد مشترک ارسال نمود که خلاصه آن به شرح زيربود:
1-منظور ازاعزام افسر از ستاد مشترک به قرارگاه خاتم الانبياء مشاهدات حضوري نماينده آن ستاد از تلاشهاي عملياتي بود.
2-علت تأخيرارسال طرح به آن ستاد آن بود که رياست ستاد مشترک در جلسات شوراي عالي دفاع در جريان کليات قرار مي گرفتند.
3-درباره روش ادغام يگان هاي ارتش و سپاه با توجه به تجربيات عمليات هاي گذشته، مناسب ترين راه کار انتخاب گرديده است که مشابه همان راه کار دوم مورد نظر ستاد مشترک مي باشد.
4-علت انتخاب مانور رخنه اي اين است که برآورده شده بايد ضمن توجه به جناح شمالي منطقه نيروهاي قوي دشمن در جبهه نابود شوند.
5-مانور احاطه اي به علت وضعيت زمين منطقه عمليات و گسترش دشمن مناسب نيست.
6-با اجراي عمليات پوشش و فريب، دشمن مجبور شده نيروهاي خود را در تمام منطقه گسترش دهد و ازتمرکز آن کاسته شود.
7-با توجه به اينکه بياري خداوند در صورت موفقيت اين عمليات حدود 150 کيلومتر از عرض منطقه متکي به موانع طبيعي خواهد بود ( منظور رودخانه دجله) نگهداري منطقه امکان پذير خواهد شد.
8-با توجه به حملات گسترده هوائي دشمن، لازم است نيروي هوائي خودي پشتيباني کافي از اين عمليات به عمل آورد.
9-اميد است با توجه به شرايط منطقه و فعاليت مجلس اعلاي اسلامي عراق، مشکلي براي نگهداري مناطق تصرف شده به وجود نيابد.
10-آسيب پذيري ستونهاي تدارکاتي متصور است. لاکن مانع اجراي عمليات نمي تواند باشد.
11-تدابير کنترلي در طرح به نحوي انجام گرفته که مشکلي در هدايت عمليات به وجود نيابد.
12-کليه فرماندهان از توجيه ها و نظرات آن ستاد بهره برداري نموده و توفيق همگان را در جهت نيل به اهداف جمهوري اسلامي ايران از خداوند متعال آرزومندند امضاء سرهنگ صياد شيرازي.
نيروي دريائي جمهوري اسلامي ايران نيز بعد از آگاهي ازعمليات آينده نيروهاي ايران، برآورد وضعيت کلي از عکس العمل احتمالي دشمن در آبهاي خليج فارس کرد و نظرات خود را به ستاد مشترک اعلام و درخواست نمود به علت اين که باحتمال زياد نيروي هوائي برتر عراق براي جبران ضعف خود در نبرد زميني تلاش متقابل خود را در آبهاي خليج فارس به وسيله نيروي هوائي بکار خواهد برد زمان اجراي عمليات چند روز قبل به نيروي دريائي اعلام شود تا آن نيرو فرصت کافي براي تفرقه ناوها و اتخاذ تدابير پدافندي داشته باشد.
در اوايل بهمن ماه با استفاده از اطلاعاتي که از نيروهاي دشمن در دسترس بود وضعيت زمين منطقه و استعداد و گسترش نيروهاي دشمن بار ديگر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. درباره وضعيت زمين نکته جديدي مشاهده نشد ( برجسب برآورد) و درباره استعداد و گسترش نيروهاي دشمن نيز تغييرات محسوسي نسبت به برآورد اطلاعاتي شماره 14 که در آذر ماه به عمل آمده بود، مشاهده نگرديد. براساس برآورد جديد يگان هاي گسترش يافته دشمن در مواضع پدافندي شامل لشکر 10 زرهي، يک مکانيزه و 14 پياده بود که با تيپهاي مستقل و زيرا امر جمعاً 7 تيپ زرهي 4 تيپ مکانيزه و 25 تيپ پياده و نيروي مخصوص مي شدند. علاوه بريگان هاي ياد شده، يگان هاي ديگري نيز در مناطق نزديک و دور مستقر بودند که مي توانستند يگان هاي خط مقدم عراق را تقويت نمايند. اين يگان ها عبارت بودند : عناصري از لشکرهاي 3 و 6 زرهي و چند تيپ مستقل که جمعاً شامل 6 تيپ زرهي و 3 تيپ مکانيزه و يک تيپ پياده مي گرديد. بنابراين و در صورت صحت کافي اين برآورد نيروهاي عراق که در منطقه عملياتي شرق عماره و علي غربي مستقر شده بودند حدود 4 لشکر زرهي 2 لشکر مکانيزه و 3 لشکر پياده بودند. در صورتي که جمع کل نيروهاي ما يک لشکر زرهي، يک لشکر پياده، يک تيپ مستقل زرهي و دو تيپ مستقل پياده از عناصر نيروي زميني و حدود 11 لشکر اسمي از عناصر سپاه پاسداران و نيروهاي بسيج مردمي بدون هرگونه يگان هاي پشتيباني رزمي کافي بود.
باري روزهاي بهمن ماه نيز سپري مي شد و دهه فجر انقلاب اسلامي فرا مي رسيد ولي هنوز مرحله آمادگي براي عمليات کربلا 11 تکميل نگرديده بود. اين امر -طولاني شدن زمان آمادي -سبب نگراني همه دست اندرکاران اين عمليات گرديده بود. بايد توجه داشت عملياتي که بايستي با 13 لشکر در يک منطقه عملياتي صعب العبور و در مبارزه با بيش از 10 لشکر کاملاً مجهز و سازمان يافته دشمن انجام مي گرفت. نياز به چنان اقدامات آمادگي را داشت. اما به نظر مي رسد، نحوه اين اقدامات آنچنان مطلوب نبود که بتواند با حفظ اصل غافلگيري اجرا گردد. بويژه اين که عمده قواي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، نيروي بسيج مردمي بودند. احضار و اعزام آنان به منطقه عمليات، سازماندهي، آموزشي، تجهيز و آماده کردن آن براي شرکت در يک عمليات آن چنان وسيع و حساس کاري بس دشوار بود. تا حدي که مي توان گفت، فقط عامل احساسات انقلابي اسلامي، انگيزه اصلي قبول چنين خطري مي توانست باشد.
بالاخره چنين به نظر مي رسد که از اوايل دهه دوم بهمن ماه اقدامات اجرائي عمليات آغاز شد و احتمالاًً عمليات پوشش و فريب که قرار بود با حملات فريبنده در منطقه چيلات با 2 تيپ اجرا گردد انجام شد. زيرا در 15 بهمن ماه قرارگاه خاتم الانبياء اجراي آن عمليات را کافي اعلام کرد و دستور داد عمليات آفندي به هر نحو در منطقه چيلات متوقف گردد و در آن منطقه فقط عمليات غير عامل پدافندي اجرا شود. هدف از اين دستور آن بود که يگان هايي که براي حمله در منطقه چيلات تعيين شده بودند از آن مأموريت رها گردند تا در صورت لزوم در منطقه اصلي عمليات آفندي که منطقه فکه چزابه بود وارد عمل شوند. همزمان با آن به تيپ 55 پياده هوابرد نيز دستور داده شد، در 16 بهمن ماه از جوفير در جنوب اهواز به منطقه عين خوش تغيير مکان نمايد و دراختيار قرارگاه فجر قرار گيرد.
طبق مدارک در دسترس، اقدامات بالا آخرين اقدام نيروي زميني قبل از شروع عمليات کربلا 11 بود که با ابلاغ آن مرحله آمادگي 75 روزه اين عمليات پايان يافت و يگانها منتظر صدور فرمان حمله شدند.
قبل از پرداختن به بررسي چگونگي اين نبرد به منظور روشن تر شدن وضعيت کلي يگان هاي خودي به برخي نکات ديگر اشاره مي کنيم.
مهم ترين موضوع در سازمان دهي يگان هاي خودي، ادغام عناصر ارتش با عناصر سپاهي بود. از جمله اين نوع ادغام، ترکيب لشکر 16 زرهي با سپاه 11 قدر سپاه پاسداران بود که مجموعاً قرارگاه نجف را تشکيل مي داد. روش ترکيب 2 تيپ لشکر 16 با سپاه 11 قدر بدين شرح بود که تيپ يک زرهي با لشکر عاشورا و تيپ 3 زرهي با لشکرمحمد رسول الله ( ص) ادغام مي شد و تيپ 2 زرهي در زير امر قرارگاه کربلا قرار مي گرفت.
يگان هاي تيپ يک و 3 زرهي بدين ترتيب با يگان هاي سپاه پاسداران ادغام مي شدند. يک گردان تانک و يک گردان مکانيزه با تيپ يک لشکر عاشورا و مشابه آنها با تيپ 9 لشکر عاشورا ادغام مي شد. يک گردان مکانيزه از عناصر تيپ 3 زرهي با تيپ عمار لشکر حضرت رسول (ص) و 2 گردان سوار زرهي با تيپ 3 سلمان و تيپ ابوذر همان لشکر ادغام مي گرديد. گردانهاي ارتش ادغام شده با تيپهاي در رده هاي پائين تر با گردانهاي سپاه ادغام مي شدند. بنابراين اساس تيپهاي ارتش بکلي شکل سازماني خود را از دست مي دادند و لشکر 16 نيز يگان سازماني ويژه اي در اختيار نداشت. عملاً يگان هاي ارتشي در يگان هاي سپاه تجزيه شده بودند و خاصيت وجودي يک واحد زرهي در سطح تيپ و لشکر را از دست داده بودند.
درباره تشکيل قرارگاههاي موقت و هماهنگي فعاليت آنها با قرارگاههاي رده بالاتر و پائين تر تا تاريخ هفتم ديماه تصميم قاطع گرفته نشده بود. تا اين که درآن تاريخ طي امريه اي که از قرارگاههاي عمومي عمليات جنوب صادر شد، وظائف کلي قرارگاههاي عملياتي واسطه روشن گرديد. بر اساس آن قرارگاه خاتم الانبياء مسئول کلي طرحريزي و هدايت عمليات منطقه عملياتي غرب دزفول و شوش اعلام شد و قرارگاههاي تابعه آن بنام کربلا، نجف، فجر تعيين گرديد. قرارگاه قائم که قبلاًًً وجود داشت جزو قرارگاه کربلا قرار گرفت. دستور داده شد نامه هاي صادره از قرارگاه هاي عملياتي مشترک به امضاي هر دو فرمانده ارتشي و سپاهي تهيه و ارسال گردد. بر اساس اين دستور، قرارگاه مشترک نجف ( لشکر 16 زرهي و سپاه 11 قدر) در تاريخ 11 ديماه تشکيل و در حوالي چنانه مستقر شد.
با وجود اين که ازاوايل آذرماه، مقدمات طرح ريزي عمليات کربلا 11 شروع شده بود، تا تاريخ 13 دي ماه يعني قريب 45 روز بعد، هنوز وظائف و مسئوليت پدافندي يگان هاي در خط پدافندي مشخص نگرديده و سازمان دفاع منطقه روشن نشده بود. نظر به اين که يگان هاي ارتشي شرکت کننده در عمليات آفندي کربلا 11 عموماًً در خط پدافندي گسترش داشتند، براي آماده شدن جهت اجراي آفند بايد تغييراتي در سازمان و گسترش يگانها داده مي شد. اين عمل تا اواسط ديماه ادامه يافت.
قرارگاه عملياتي مشترک نجف يک منشعب از قرارگاه نجف در تاريخ 14 ديماه درحوالي تپه رقابيه تشکيل و آغاز به کار کرد. اين قرارگاه در تاريخ 17 ديماه نامه اي به قرارگاه نجف نوشت و درآن اظهار داشت که اين قرارگاه تعداد 10 تيپ عملياتي ( ارتش و سپاهي) را هدايت مي کند. حداقل به 7 گردان توپخانه 105 و 155 ميليمتري براي مأموريت کمک مستقيم تيپها و 2 گردان 130 ميليمتري براي پشتيباني عمومي نياز دارد. در اين نامه اظهار نظر شد که گردانهاي توپخانه کششي نمي توانند در تپه هاي رملي حرکت کنند. بنابراين هنگامي که تيپ هاي حمله ور پيشروي کنند و از برد پشتيباني توپخانه ها جلوتر بروند، از اين پشتيباني محروم خواهند شد. ضمناً به علت وسعت زياد منطقه، تمام تيپ ها در خط حمله قرار خواهند گرفت که در اين صورت بعضي از تيپها گردان توپخانه کمک مستقيم نخواهند داشت. با توجه به اين امر عدم واگذاري توپخانه هاي 130 ميليمتري برد بلند، سبب ايجاد مشکلاتي در پشتيباني آتش تيپهاي رزمنده خواهد شد.
در تاريخ 18 ديماه تيپ 58 پياده ذوالفقار، گزارش داد که عناصر گشتي اعزامي ازآن تيپ که بنا به دستور قرارگاه نجف و هماهنگي فرمانده لشکر نصر سپاه پاسداران به منطقه جلو و شرق رودخانه دويرج اعزام گرديده بود، با دشمن درگير شده و 2 نفر از افراد گشتي شهيد و 2 نفر مفقود الاثر گرديده اند _ احتمالاًً اسير شدند_ جنازه شهداء به عقب تخليه گرديد. با توجه به اين نامه، در شرق فکه هنوز قسمتي از مناطق اشغال شده ايران در کنترل نيروهاي عراقي بود.
در تاريخ 17 ديماه قرارگاه عملياتي فجر، شامل لشکر 21 پياده و سپاه 3 صاحب الزمان، در سازمان پدافندي منطقه مربوطه در شمال فکه تا چنگوله تغييراتي داد و قسمتي از يگان هاي گسترش يافته را رها کرد و به عقب آورد، تا براي عمليات آفندي آماده سازد. دراين موقع عناصر اين قرارگاه عبارت بودند از : لشکر 21 پياده با 3 تيپ پياده و يک تيپ زرهي 2، گردان ژاندارمري، تيپ هاي 33 المهدي و 35 امام سجاد و تيپ 3 لشکر 16 زرهي که بعداً در تاريخ 29 دي ماه، اين تيپ با تيپ 37 مستقل زرهي تعويض شد و در اختيار قرارگاه نجف قرار گرفت.
در تاريخ 27 دي ماه، تيپ زرهي رمضان احتمالاًً از يگان هاي لشکر 30 زرهي سپاه پاسداران، در کنترل عملياتي قرارگاه نجف يک قرار گرفت. اين تيپ قبلاًًً به عنوان نيروي احتياط قرارگاه نجف اشرف منظور شده بود.
در تاريخ 22 دي ماه، طرح عملياتي شماره يک کربلا 11 مورد تأئيد مجدد فرماندهي عمليات قرار گرفت و تصويب شد که همان طرح، با تغييراتي که در سازمان يگانها داده شده بود، در ساعت (س) روز (ر) به مرحله اجرا درآيد. دو روز قبل از اجراي آن طرح، يک عمليات آفندي به صورت پوشش و فريب به وسيله قرارگاه فجر در منطقه عمومي چيلات اجرا گردد. درابلاغ اين دستور اضافه شده بود که به منظور مکانيزه کردن تعدادي از يگان هاي پياده عمل کننده، نيروي زميني ازلشکرهاي خارج از اين منطقه نبرد، تعدادي نفربر زرهي دريافت و به يگان هاي مستقر در منطقه عمليات کربلا 11 واگذار خواهد کرد درباره تأمين کمبود وسائل سنگين مهندسي اعلام شد که 15 دستگاه از لشکرهاي 77 و 92 گرفته مي شود و 60 دستگاه موجود در بندرعباس _ خريداري از خارج_ به وسيله جهاد سازندگي به منطقه عمليات حمل مي گردد.
در مطالب قبل گفتيم که درباره روش ادغام يگان هاي ارتش و سپاه، بين ستاد مشترک و نيروي زميني و سپاه، اختلاف نظر وجود داشت.
نظر به اينکه اين مسائل به صورت کتبي درآمد و جنبه کاملاً رسمي پيدا کرد، اين موضوع ايجاد حساسيت نمود. در نيروي زميني تصميم گرفته شد، کميسيون مشترکي تشکيل شود و چگونگي ادغام عناصر ارتشي و سپاهي به طور دقيق بررسي گردد. طبق نامه اي که لشکر 16 زرهي در تاريخ 26 دي ماه به تيپهاي تابعه نوشته، ازآنها خواسته شده است که نظريات خودشان را تا 30 دي ماه کتباً ارائه دهند تا از طريق نيروي زميني در کميسيون مورد نظر مطرح گردد.
در اواخر دي ماه لشکر 16 زرهي از يگان هاي تابعه خواست آمار پرسنل و اقلام عمده تجهيزاتي را گزارش نمايند. پاسخي که تيپهاي يک و 3 زرهي داده اند نشانه بسيار بارزي از توان رزمي يگان هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران قبل از عمليات کربلا 11 و در نيمه اول سال سوم جنگ مي باشد طبق آمارهاي ارسالي وضعيت لجستيکي اين تيپها به شرح زير بوده است:

آمار خودروهاي چرخدار شني دار از تيپ 3 لشکر 16 زرهي
 

تانک چيفتن ـــــ تانک اسکوربيون ـــــ نفربر ام 13ـــــ نفربر شني دار روسي ـــــ نفربر بي ام يک ـــــ جرثقيل شني دار ـــــ خودرو چرخدار
21 دستگاه ـــــ 11 دستگاه ـــــ 16 ـــــ 4 ـــــ 12 ـــــ 13 ـــــ 35
آمار خودروهاي چرخدار شني دار يگان هاي تيپ يک لشکر زرهي
يگان ـــــ تانک چيفتن ـــــ خودرو چرخدارـــــ پست فرماندهي و مهمات بر ـــــ توپ هويتزر ـــــ آمبولانس
گردان 201تانک ـــــ 12 ـــــ -ـــــ 19ـــــ 8ـــــ -ـــــ3
گردان 220تانک ـــــ 11ـــــ -ـــــ8 ـــــ 8 ـــــ - ـــــ 3
گردان 185 مکانيزه ـــــ -ـــــ 22ـــــ 45ـــــ 6ـــــ- ـــــ 6
گردان 176 مکانيزه ـــــ -ـــــ 10ـــــ 25ـــــ 8 ـــــ -ـــــ 3
گردان 321 توپخانه ـــــ -ـــــ -ـــــ 7ـــــ 17ـــــ 15 ـــــ-
با توجه به آمارهاي ياد شده در بالا، گردانهاي تانک فقط حدود 11 دستگاه تانک از 53 دستگاه تانک سازماني خود را داشتند. يعني استعداد رزمي اين گردانهاي اصلي رزمي حدود 20% بود. از نظر ساير اقلام عمده تجهيزاتي نيزبه غير از توپ، توان رزمي موجود کمتر از 50% بود. در تأئيد اين کمبودها، در نامه ديگري که لشکر 16 زرهي در تاريخ 8 بهمن ماه 1361 به قرارگاه عملياتي جنوب نوشته، اظهار داشته است. لازم است در شرايط اضطراري يک گروهان تانک جابجا شود. لذا خواسته است 3 دستگاه تريلر تانک بر براي اين منظور آماده باشد و با توجه به اينکه يک گروهان تانک 17 دستگاه تانک سازماني داشت، درخواست 3 دستگاه تريلر به علت همان کمبود تانک بود. زيرا با احتساب 11 دستگاه در گردان تعداد تانک هر گروهان 3 يا 4 دستگاه بيشتر نبود.
در تاريخ 8 بهمن ماه، لشکر 16 زرهي طي نامه اي به قرارگاه جنوب اظهار داشت که گردان 301 توپخانه آن لشکر فقط 20 گلوله روشن کننده دراختيار دارد. درخواست نمود براي روشن کردن عمليات در هنگام شب و در مواقع ضروري، مقداري مهمات منور در اختيار آن گردان قرار گيرد. و اين نکته مهم هم نمونه اي از وضعيت مهمات بود.
نکات نمونه اي که از وضعيت آمادگي رزمي يگان هاي ارتشي شرکت کننده در نبرد والفجر مقدماتي بيان گرديد، نمايانگر وضعيت عمومي يگان هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران بود. همان گونه که درآمار لشکر 16 زرهي مشاهده مي شود، استعداد هر تيپ از يک گردان رزمي کمتر بود. يگان هاي سپاه پاسداران و بسيج مردمي نيز حداقل از نظر وسائل و تجهيزات عمده خيلي ضعيفتر از يگان هاي ارتشي بودند. بنابراين سازمانهاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران از نظر برآورد نظامي و مقايسه با نيروهاي عراق فقط حالت اسمي خود را داشتند و استعداد رزمي آنها خيلي کمتر از رده اسمي آنها بود. با اين استعداد رزمي در مقابل 27 تيپ کاملاً مجهز عراق آماده براي حمله مي شدند. در چنين شرايطي انتظاري غير از نتيجه اي که حاصل شده بود به دور از مناطق نظامي مي باشد.
منبع: حسيني،سيد يعقوب ،عملیات والفجر مقدماتی،انتشارات هيئت معارف جنگ ،1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط