توطئه انحلال مجلس خبرگان توسط غربگرايان (3)

...بعد که جلسه هيئت دولت تمام شد(2) و ايشان(مهندس بازرگان)(3) به دفترشان آمدند، من پرسيدم آيا مطلبي براي خبرنگاران داريد؟ ايشان گفتند خير. رئيس دفترشان خبرنگاران را مرخص کردند و آقاي مهندس بازرگان به من گفتند که به منزلي که دوستان در آن جمع بودند تا از تصميم دولت آگاهي پيدا کنند، بروم و به ايشان بگويم که مسئله را با
چهارشنبه، 29 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توطئه انحلال مجلس خبرگان توسط غربگرايان (3)

توطئه انحلال مجلس خبرگان توسط غربگرايان (3)
توطئه انحلال مجلس خبرگان توسط غربگرايان (3)


 

نويسنده: دکتر سيدمحمدهاشم پوريزدان پرست(عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز)




 

عباس امير انتظام در دفاعيات خود
 

اميرانتظام در دفاعيات خود(1) به مطالب ديگري اعتراف نموده است که اعجاب انسان را برمي انگيزد:
...بعد که جلسه هيئت دولت تمام شد(2) و ايشان(مهندس بازرگان)(3) به دفترشان آمدند، من پرسيدم آيا مطلبي براي خبرنگاران داريد؟ ايشان گفتند خير. رئيس دفترشان خبرنگاران را مرخص کردند و آقاي مهندس بازرگان به من گفتند که به منزلي که دوستان در آن جمع بودند تا از تصميم دولت آگاهي پيدا کنند، بروم و به ايشان بگويم که مسئله را با ذکر سوگند فراموش کنند تا امام خميني اظهار نظر نمايند و من هم به منزل دوستان(انوري) که دوستان شب قبل(4) در آنجا جمع بودند، رفتم و عين گفته هاي نخست وزير را به آنها ابلاغ کردم با ذکر سوگند همه آنها قول دادند مسئله را فراموش کنند.
در اين اظهارات چند نکته قابل تامل است:
1. دليل تجمع دوستان ايشان در خانه انوري و خبري که قرار بود در صورت تصويب از رسانه ها اعلام شود چه بوده است؟
2. اگر جلسه هيئت دولت صرفاً يک جلسه عادي جهت بررسي يک طرح عادي بود چه مطلب مهمي در ميان بود که بايد با ذکر سوگند فراموش ميشد؟
3. چه ارتباطي بين جلسه هيئت دولت با تجمع در خانه تقي انوري و مهندس بازرگان وجود داشته است؛ که ايشان هم ازآن تجمع مطلع بوده و هم از عباس اميرانتظام درخواست کرده ازآنان بخواهد با ذکر سوگند مسئله را فراموش کنند.
4. امير انتظام در متن دفاعيات قبلي گفته بود:(5)
اولين نفر که از جلسه هيئت دولت بيرون آمد شخص نخست وزير بود. من بالاي پله ها انتظار ايشان را مي کشيدم(يعني در ساعت10:30شب)(6) ايشان فوق العاده عصبي و هيجان زده بود. وقتي به من رسيد مرا به کناري کشيد و ابتدا سوگند داد تا مسئله را فراموش کنم. دوم اينکه بلافاصله به سوئد بازگردم.
چرا اميرانتظام در اينجا از افرادي که در خانه انوري در انتظار ايشان بوده اند، سخن نگفته است؟
چه رابطه اي بين «عدم تصويب طرح انحلال مجلس خبرگان» و«سوگند به فراموش کردن قضايا از سوي دوستان ايشان»-که ساعت ده و نيم شب، در خانه تقي انوري منتظر نتيجه جلسه هيئت دولت بوده اند- و دستور«بازگشت فوري اميرانتظام به سوئد» وجود دارد؟
آيا اين يک جلسه عادي هيئت دولت بوده است؟
اگر يک جلسه عادي بوده است پس اين مسائل چيست؟
رابطه «به پاخاستن مردم» و«تجمع آن شب افراد در خانه انوري» چيست؟
عباس اميرانتظام در دفاعيات خود(7)به نکات ديگري نيز اشاره نموده است که جالب توجه مي باشد:
مجلس خبرگان، اول برخلاف دستور کار قانوني آن، ابتدا قانون اساسي تهيه شده توسط دولت موقت را کنار گذاشت و قانون اساسي جديدي را، خود تهيه کردند.(8)دوم، در زمان تهيه پيشنهاد انحلال مجلس خبرگان بيش از دو ماه از تشکيل آن مي گذشت و هنوز مدتي وقت لازم بود تا تکميل شود.(9) بنابراين دوره انجام آن را در مدت يک ماه ناديده گرفته بودند. سوم، مجلس خبرگان که تعداد 60نماينده داشت(10) و بيشتر روحاني بودند انتخاب شد و مجلس موسسان که شامل نمايندگان مردم بود کنار گذاشته شد.(11) کشور وضع نابساماني به خود گرفته بود و روحانيون هيچ عجله اي براي اتمام کار خود نداشتند(12)به همين دليل من براي نجات از بلاتکليفي و به دليل تخطي و تجاوز از اختيارات تفويض شده ملت به مجلس(13) و اعمال حاکميت صددرصد روحانيون(14)تصميم گرفتم با پيشنهاد و تصويب اين طرح به آن نابساماني خاتمه دهم و کشور را نجات دهم. اين احساس من در آن تاريخ بود.
وي در ادامه مي افزايد:
...من به دانش سياسي و خرد کشورداري هيئت حاکمه(15) اعتقادي نداشتم...اما از دست افرادي چون من(16) کاري ساخته نبود و ا مکان پذير نبود در مقابل هرج و مرج و هيجانات ابتداي انقلاب راه منطق و بينش صحيح سياسي را پيش گرفت(17) و در مقابل قدرت بي حد و حصر عده اي، در جايگاه قانوني، اما ضعيف دولت موقت ايستاد و به چاره جويي براي مشکلات گريبانگير آن روز ايران پرداخت.
وي در دفاعيات خود اقرار مي کند(18) که من از اول مي دانستم که امام با انحلال مجلس خبرگان مخالف است: «من ميدانستم در صورتي که طرح تصويب شده در هيئت وزيران براي اطلاع مردم ايران اعلام نشود و موکول به تصويب آيت الله خميني گردد، آن طرح اجرا نخواهد شد».
اميرانتظام در حاشيه نامه انحلال مجلس که با دست خط خود، آن را نوشته و به سوئد برده بود نوشته است:
قرار گذاشته بوديم که بلافاصله پس از تصويب(19)آن را از طريق جرايد و راديو تلويزيون به اطلاع مردم برسانيم و به همين دليل بود که جلسه تا ساعت 10:30 شب به درازا کشيد.(20) حتي روزنامه ها را آماده نگاه داشته بوديم که در همان ساعت شب بتوانند مصوبه دولت را به صورت فوق العاده چاپ کنند(21) جلسه دولت تمام شد و طرح هم تصويب شد ولي«ان قلتي» که روي طرح گذاشتند، عبارت از آن بود که: «تا اطلاع امام منتشر نشود».
معني اين کار نفي مطلب بود. چون متاسفانه مهندس بازرگان با همه خصوصيات عالي و قدرت فوق العاده در قبول شرايط سنگين زمان، فاقد جسارت کافي است.

پي نوشت ها :
 

1 ـ همان، ج2،ص143
2 ـ يعني در 58/7/28تا ساعت ده و نيم شب، آقاي اميرانتظام پشت در جلسه هيئت دولت در انتظار بود!
3 ـ اين مطلب نشان مي دهد که ظاهراً مهندس بازرگان از توطئه عظيم اميرانتظام و همکاران و مشوقان او ـ چاپ و نشر فوق العاده مصوبه دولت براي انحلال مجلس خبرگان بي اطلاع بوده است. اما مطالب بعدي نشان مي دهد که مهندس بازرگان نيز از بعضي امور مانند تجمع عده اي در خانه انوري، آگاه بوده است.
4 ـ بکار بردن عبارت «شب قبل» بيانگر اين است که در خانه تقي انوري، جلسات متعددي براي انحلال مجلس خبرگان ـ به جرم تصويب اصل ولايت فقيه ـ برقرار بوده است که حداقل به سه مورد آن در اينجا اعتراف شده است: شب 18مهر، شب27مهر، شب28مهر. بنا به اعتراف اميرانتظام يکي از افرادي که در اين شب و شبهاي قبل در خانه انوري حضور داشت، رحمت الله مقدم مراغه اي بود که روز قبل در مقر حزب آمريکايي خلق مسلمان به رهبري رسيد. کاظم شريعتمداري، همراه افراد ديگري از اين حزب، ضد ولايت فقيه سخنراني نموده است و اسناد ارتباطات گسترده او با سفارت آمريکا بعداً به دست دانشجويان خط امام افتاد. نام مستعار جاسوسي او در اسناد لانه جاسوسي «اس.دي. پروب/1» (اسناد لانه جاسوسي آمريکا،کتاب ششم، همان،ص309).
5 ـ اميرانتظام،همان،ج1،ص50
6 ـ از ساعت10/30 ـ 5 شب يعني حدو5:30ساعت
7 ـ همان، ص168
8 ـ مجلس خبرگان از مردم، گروهها و شخصيتها خواست که پيشنهادهاي خود را مورد قانون اساسي در اختيار اين مجلس بگذارند. اين درخواست موجب شد پيشنهادهاي متعددي از جانب مردم و گروهها در اختيار اين مجلس گذاشته شود. اين قوانين اساسي پيشنهاد شده توسط مردم، سازمانها و گروههاي سياسي، با قوانين اساسي بعضي کشورها، جمعا حدود 60قانون اساسي بود که همراه با قانون اساسي پيشنهادي دولت موقت و ساير پيشنهادها مورد بررسي قرار گرفت و قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي نوشته شد. بنابراين کنار گذاشتن پيش نويس درکار نبود؛ بله چهارچوب اين پيش نويس ـ که تقليدي از قانون اساسي فرانسه با رنگ و لعاب اسلامي بود ـ کنار گذاشته شد؛ جالب اينکه در جلسه افتتاحيه خود مهندس بازرگان مجموعه اي از قوانين اساسي و نظريات پيشنهادي مردم را شخصاً در اختيار مجلس خبرگان قرار داد.
9 ـ مجلس خبرگان در روز پنجشنبه 24آبان 1358رسماً به کار خود پايان داد. آيا انحلال مجلس آنقدر ضروري بود که 26روز ديگر نمي شد صبر کرد؛ يا موضوع چيزي ديگري بوده است؟ اصولاً شوراي انقلاب مي توانست يک ماه ديگر آن را تمديد کند و احتياج به انحلال نبود.
10 ـ تعداد نمايندگان مجلس خبرگان قانوناً75 نفر يعني به ازاي يک ميليون جمعيت2 نفر بوده است که به دليل شرايط کشور و مشکلات موجود72نفر انتخاب وارد اين مجلس شدند.
11 ـ يعني انتخابات مجلس خبرگان چون مخالف اهداف او و دوستانش بوده است، مقبول آنان نيست. آيا اگر مجلس موسسان برگزار ميشد و مردم نمايندگان خود را انتخاب مي کردند اکثر آنها روحاني يا طرفدار امام و اهداف انقلابي نمي شدند؟ اما نکته اصلي اينجاست که آنان مي خواستند مانند دوران مشروطيت به صورتي مجلس موسسان را تشکيل دهند که نمايندگان قشرها وارد آن شوند و از حضور افراد روحاني، آگاه، قانوندان و زمان شناس جلوگيري نمايند تا بتوانند توسط افرادي نفوذي خود ـ به قول شهيد شيخ فضل الله نوري افراد دهري مسلک و بهائي مشرب ولاابالي ـ به اهداف خود برسند و جريانهاي پس از مشروطه را دوباره تکرار نمايند.
12 ـ اين تهمتي بيش نيست؛ زيرا در مجلس خبرگان ـ به رغم تاکيد امام بر تسريع در بررسي و تصويب قانون اساسي ـ افرادي چون رحمت الله مقدم مراغه اي و دوستانش، بيشترين تاثير را در طولاني شدن جلسات داشته اند.
13 ـ اميرانتظام سفير ايران در کشورهاي اسکانديناوي بوده است. حال با وجود حضرت امام، ايشان چه مسئوليتي در خود احساس مي نمود که مانند شاهنشاه آريامهر خود را همه کاره ملت ايران مي دانست؟ جز اينکه مانند او مامور بيگانگان براي نابودي و وابستگي وطن بود.
14 ـ يعني جلوگيري از حاکميت فقيه و اعمال ولايت او برجامعه اسلامي؛ يعني همان اصل پنجم که اصل ولايت فقيه است.
15 ـ مقصود ايشان امام است يا شوراي انقلاب يا هيئت دولت و يا هر سه؟
16 ـ موضوع انحلال مجلس اصلاً فردي نبوده است. يک گروه همفکر اين کار را کرده اند و طرفداران يک خط و جريان فکري به دنبال اين کار بوده اند.
17 ـ آيا اين اقرار به بي منطق بودن کار آنها ـ انحلال مجلس خبرگان ـ نيست و اينکه اين توطئه کنندگان خود مي دانستند کاري که مي کنند، خلاف مصوبه شوراي انقلاب، نظر رهبر انقلاب و خواست و اراده ملت ايران است به همين دليل آنان مصمم بودند با روشهاي غيرقانوني و توطئه آميز خواست خود را به انقلاب مردم و رهبر تحميل کنند؟
18 ـ همان،ص49
19 ـ با چه کساني قرار گذاشته بوديم؟ با هيئت دولت يا افراد جلسه خانه انوري؟ يا همدستان ايشان هم در هيئت دولت و هم اعضاي جلسه خانه انوري؟
20 ـ همانطور که قبلاً بيان شد، اکثريت اعضاي هيئت دولت آن را امضاء نموده بودند. پس علت طولاني شدن جلسه چه بود؟ يقيناً علت اين قضيه مخالفت شديد آقايان شوراي انقلاب بود. علت عصبي و هيجان زده بودن مهندس بازرگان نيز همين مخالفتها و حتي دعوا و تندي هايي است که در جلسه اتفاق افتاده بود.
21 ـ يعني خارج از روال عادي و شب هنگام؛ يقيناً افرادي نيز در روزنامه ها با اين طرح همکاري مي کردندکه تا آن ساعت شب توسط توطئه گران، کارگران و کارکنان خود را براي چاپ فوق العاده آماده نگاه داشته بودند.
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط