بازخواني براهين قرآني عصمت در قرون نخستين(2)
2.آيه صادقين
مرحوم شيخ مفيد، پس از آنکه شأن نزول اين آيه و مراد از صادقين را امام علي(ع) مي داند، حکم اين آيه را درباره ساير ائمه نيز جاري نموده، مي نويسد: «امر به پيروي از صادقين به طور مطلق وارد شده است. همين امر موجب عصمت آنها مي شود.»(2)
شکل منطقي اين برهان را مي توان اين گونه تقرير کرد:
اگر خداوند به پيروي مطلق از کسي امر کند، چنين امري به منزله عصمت او از لغزش است؛ خداوند به تبعيت مطلق از صادقين امر کرده است؛
پس صادقين از لغزش مصون هستند.
مرحوم شيخ مفيد ملازمه ميان مقدم و تالي در صغراي قياس استثنايي را تبيين نکرده است؛ ولي مي توان در تبيين آن گفت: خداوندي که هدفش از آفرينش انسان، رساندن او به کمال بوده است، اگر بداند که امکان لغزش و اشتباه در کسي وجود دارد، هيچ گاه بندگان خود را به پيروي کامل و مطلق از آن امر نخواهد کرد؛ چرا که لازمه آن نقض غرض خواهد بود. بنابراين از اينکه در اين آيه بندگان خود را به پيروي کامل و مطلق از صادقين امر کرده است، مي توان نتيجه گرفت که صادقين از لغزش و اشتباه مصون هستند.
در اين آيه تعيين مصداق صادقين مهم است، چرا که صادقين در لغت عرب به معناي راستگويان است و از اين نظر با صرف نظر از ديگر قرائن، دليلي براي تخصيص آن به گروه خاصي وجود ندارد.
مرحوم شيخ مفيد با استفاده از يک قرينه عقلي و يک قرينه نقلي(3) معتقد است که مصداق صادقين، امام علي(ع) است و از اين طريق، حکم آيه را در مورد ساير ائمه نيز جاري کرده است.
الف.قرينه عقلي
مقصود از صادقين يا تمام راستگويان هستند و يا برخي از راستگويان؛
لکن اينکه مقصود، تمام راستگويان باشند محال است؛
پس مقصود از صادقين، برخي از راستگويان هستند.
دليل مقدمه دوم اين است که، تمام مؤمنان، ــ که به پيروي از صادقين امر شده اند،ــ به لحاظ ايمانشان صادق هستند؛ پس اگر مقصود از صادقين، تمام راستگويان باشند، امر به پيروي از صادقين به اين معناست که خداوند مؤمنان را به پيروي از خودشان امر کرده باشد است. اين محال است. به بيان ديگر بايد «منادي به» و «منادي اليه» متفاوت با يکديگر باشند، زيرا محال است که انسان را به پيروي از خودش، امر و دعوت کنند.(4)
با توجه به قياسي که بيان شد، روشن مي شود که مراد از صادقين بايد گروه خاصي باشند. حال اين گروه خاص، يا معروف و شناخته شده هستند، يا ناشناخته هستند؛ اگر شناخته شده باشند، بايد در روايات اسامي آنها آمده باشد به گونه اي که مورد اختلاف نباشد و اگر ناشناخته باشند، بايد قرائني بر معرفي آنها آورده شود وگرنه تکليف از مکلفان ساقط خواهد شد.
فرض اول غيرواقع است؛ اما درباره ي فرض دوم، که فرض درستي است، بايد گفت: با توجه به اينکه هيچ کدام از فرق اسلامي قرينه اي بر غير افراد بيان شده، اقامه نکرده اند، ثابت مي شود که مقصود از صادقين، ائمه(ع) هستند؛ حال آنکه، هيچ يک از کساني که مخالفين ما، آنها را مصاديق صادقين دانسته اند، از ديدگاه خودشان معصوم نيستند.(5)
ب.قرينه نقلي
«ليس البرَّ أن تولُّوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکنَّ البرَّ من آمن بالله و اليوم الآخر»(بقره: 177)
براساس آيه کريمه فوق، صادقين داراي ويژگي هاي خاصي هستند که در آيه بيان شده است: بنابراين، هر راستگويي را نمي توان از زمره صادقين دانست.
مرحوم شيخ مفيد، پس از اثبات اينکه صادقين گروه خاصي هستند، به دنبال تطبيق آن بر امام علي(ع) است. از نظر ايشان، اولين شرط صادق بودن، ايمان به خدا، قيامت، ملائکه، کتاب و انبياء است براساس روايات متواتر، امام علي(ع) نخستين مردي بود که ايمان آورد.(6)
دومين شرط صادق بودن، انفاق مال به بستگان، ايتام و فقراء است. با توجه به کريمه ي سوره انسان «و يطعمون الطَّعام علي حبِّه مسکيناً و يتيماً و أسيراً»(انسان: 8)، و به پشتوانه روايات متواتري، که شأن نزول اين آيه را امام علي(ع) و خانواده اش معرفي مي کنند، ثابت مي شود که اين شرط در امام(ع) وجود دارد.(7)
همچنين با استفاده از آيه «الَّذين ينفقون أموالهم باللَّيل و النَّهار سرّاً و علانيهً فلهم أجرهم عند ربِّهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون»(بقره: 374)، که روايات مستفيضه شأن نزول آن را امام علي(ع) مي دانند، مدعاي ما ثابت مي شود.
سومين شرط صادق بودن، اقامه نماز و پرداخت زکات است. با استفاده از آيه «إنَّما وليُّکم الله و رسوله و الَّذين آمنوا الَّذين يقيمون الصَّلاة و يؤتون الزَّکاة و هم راکعون»(مائده: 55) بنابر اتفاق نظر ناقلان حديث، حکايت از وجود چنين ويژگي اي در امام علي(ع) دارد.
شرط چهارم صادق بودن، وفاي به عهد است. در ميان اصحاب پيامبراکرم(ص)، احدي نمي تواند مدعي شود امام علي(ع) نسبت به عهد و پيماني که با رسول خدا(ص) بسته بود، بي وفايي کرده است.
آخرين شرط صادق بودن، صابر بودن در سختي ها و گرفتاري هاست. هيچ کسي را نمي توان يافت که مانند علي(ع) در سختي ها و گرفتاري هاي رسول خدا(ص) با او بوده و صبر و استقامت پيشه کرده باشد. به اجماع شيعه و سني، وي در هيچ جنگي، از صحنه نبرد فرار نکرده است.(8)
با اثبات عصمت صادقين با استدلال، عصمت مصداق آن، يعني امام علي(ع) نيز ثابت مي گردد. مرحوم شيخ معتقد است آيه کريمه، عصمت امام در امور مربوط به دين، اعم از تبيين دين و عمل به آن ثابت مي کند. ديدگاه شيخ را از اين عبارت مي توان به دست آورد: «قد ثبت ان الله سبحانه دعا المومنين...الي اتباع الصادقين و الکون معهم فيها يقتضي الدين»(9) ايشان در ادامه استدلال مي کنند که تسرّي حکم اين آيه به ساير ائمه اطهار(ع)، تنها به بيان اين جمله اشاره مي کند: «و ذلک يوجب عصمتهم و برائة ساحتهم و الامان من زللهم»(10)
مرحوم شيخ هرچند اين آيه را نيز وسيله اي براي اثبات عصمت ساير ائمه دانسته، ولي توضيحي در اين باره نداده است.
بررسي
الف.مراجعه به روايات متواتر يا مستفيضه اي که مصداق آن را تبيين کرده باشند؛(11)
ب.استفاده از قراين عقلي و نقلي؛
درباره ي روش اول، بايد گفت: روايات اندکي در تفسير اين آيه وارد شده است،(12) ضمن اينکه، برخي از آن روايات مصداق صادقين را ائمه اطهار(ع) معرفي مي کنند(13) برخي ديگر از آنها نيز مصداق صادقين را تنها امام علي(ع) دانسته اند.(14) همچنين در ميان اهل سنت، سيوطي، درباره ي مصداق صادقين، هفت وجه را بيان مي کند و يکي از آن ها، اين است که مصداق صادقين، امام علي(ع) است.(15)
ممکن است دليل استفاده نکردن مرحوم شيخ از اين روش، فقدان روايات متواتر يا مستفيضه بر مبناي ايشان باشد. مرحوم شيخ براي معرفي مصداق صادقين از روش دوم، يعني به کارگيري قراين عقلي و نقلي، استفاده کرده و مصداق آن را امام علي(ع) مي داند. با اينکه مرحوم شيخ بسيار عالمانه مصداق آيه را روشن کرده است و اين روش را نقطه قوت اين استدلال مي توان به شمار آورد، اما ملاحظاتي نيز بر کلام ايشان وارد است:
1.مرحوم شيخ پس از اثبات عصمت امام علي(ع)، حکم اين آيه را درباره ساير ائمه اطهار(ع) جاري مي داند، اما چگونگي تسري اين حکم را تبيين نکرده است.
ممکن است مقصود ايشان اين باشد که با توجه به اثبات عصمت امام علي(ع)، با استفاده از کلمات آن امام، مي توان عصمت ديگر امامان را نتيجه گرفت. البته، ناگفته پيداست که چنين رواياتي از اميرالمومنين(ع) نيز بايد متواتر يا حداقل بر مبناي شيخ، مستفيض باشند تا تلقي به قبول شود، هرچند در صورت وجود چنين رواياتي، آنها در حد تواتر يا استفاضه نيستند.(16)
البته، ممکن است مرحوم شيخ مفيد رواياتي را به دست آورده باشد که او را به تواتر يا استفاضه رسانده باشد، ولي چون اين روايات به دست ما نرسيده است، نمي توند براي ما حجت باشد.
ممکن است مقصود ايشان اين باشد که مي توان از ديگر ادله اي که عصمت ائمه(ع) از گناه را ثابت مي کند، استفاده نموده و صادقين را نيز بر آنها تطبيق کنيم. در پاسخ بايد گفت در اين صورت، همان ادله براي ما اصل خواهند بود و ديگر نيازي به آيه ي «صادقين» براي اثبات عصمت امامان دوازده گانه مذهب اماميه نيست. همچنين ممکن است از راه اجماع مرکب يا تنقيح مناط بتوان عصمت ساير ائمه(ع) را نيز اثبات کرد؛ بدين معنا که هرکس که امام علي(ع) را معصوم مي داند، ساير ائمه را نيز معصوم مي داند و هرکس که وي را معصوم نمي داند، ساير ائمه را نيز معصوم نمي داند. در پاسخ بايد گفت: اولاً، اجماع مرکب يک دليل فقهي است و کاربردي در ساير دانش ها و علوم به خصوص علوم عقلي ندارد؛
ثانياً، تنقيح مناط در صورتي مي تواند مفيد باشد که اين آيه در صدد اثبات عصمت امام علي(ع) به جهت امام بودن او باشد. در حالي که، اين آيه چنين دلالتي ندارد. به عبارت ديگر، اين آيه در مقام بيان معصوم بودن امام علي(ع) به دليل صادق بودن او است، نه به جهت امام بودن او. به هر حال، از آنجايي که مرحوم شيخ، چگونگي سرايت حکم آيه به ساير ائمه را روشن نساخته است، نمي توان مدعاي ايشان را در اين باره پذيرفت.
2.همان گونه که گذشت، مرحوم شيخ از اين آيه، به دنبال اثبات عصمت امام در امور مربوط به دين است. در حالي که، کريمه ــ صرف نظر از ملاحظه نخست ــ به طور مطلق به پيروي از صادقين امر کرده است؛ بدين معنا که مي توان مدعي شد در اين آيه قرينه اي دال بر تخصيص امر به پيروي از صادقين به امور مربوط به دين وجود ندارد. بنابراين، مانعي نيست که گفته شود در اين آيه، خداوند در تمام مسائل اعم از ديني و غيرديني امر به پيروي از صادقين ــ صرف نظر از اينکه مصداق آن را چه کساني بدانيم ــ کرده است به همين سياق عصمت آنها از تمام امور قابل اثبات است.
3.نکته ي حايز اهميت ديگر اينکه، اگر مصداق صادقين را امام بدانيم آيا مي توان از اين آيه عصمت امام را پيش از تصدي منصب امامتش به دست آورد؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: بايد زمان اتصاف مصاديق مورد نظر آيه، به صفت صدق را به دست آورده. از اين رو، نمي توان زمان مشخصي را به عنوان مبدأ عصمت آنها تعيين کرد.
در پايان بحث، از اين آيه مي توان گفت:
1.«صادقين» عام است و نمي توان آن را منحصر به امام علي(ع) و حتي ائمه اطهار(ع) دانست؛
2.نتيجه استدلال به اين آيه، اثبات عصمت صادقين است، نه عصمت ائمه اطهار(ع).
اگر به کمک ساير براهين، عصمت ائمه اطهار(ع) را ثابت کرديم، مي توان مدعي شد که ائمه اطهار(ع) نيز در زمره صادقين هستند. در اين صورت، برهان اصلي ما آيه ي صادقين نخواهد بود؛
3.آيه عصمت متصدي منصب امامت را ثابت نمي کند، بلکه حداکثر، عصمت ائمه اطهار(ع) را ثابت مي کند؛ چرا که براساس اين آيه، دليل عصمت ائمه اطهار(ع)، صادق بودن آنهاست نه امام بودن آنها؛
4.مرحوم شيخ از اين آيه تنها عصمت امام را از امور مربوط به دين اثبات مي کند،(17) در حالي که، عصمت صادقين از مطلق امور به دست مي آيد.
پي نوشت:
1.مرحوم حلبي در تقرير اين استدلال مي نويسد: «فأمر باتباع المذکورين، و لم يخص جهة الکون بشيء دون شيء، فيجب اتباعهم في کل شيء، و ذلک يقتضي عصمتهم، لقبح الأمر بطاعة الفاسق أو من يجوز منه الفسق» تقريب المعارف، همان/محمد بن يعقوب کليني، الکافي، ص 95.
2.شيخ مفيد، الفصول المختارة، ص 138.
3.لازم به ذکر است که مرحوم مفيد، اشاره اي به عقلي يا نقلي بودن قرائن ندارد و نام گذاري، به وسيله نگارنده صورت گرفته است.
4.شيخ مفيد، الفصول المختارة، ص 137.
5.همان، ص 137 و 138.
6.همان، ص 139.
7.راجع به روايات مربوط به اين آيه، ر.ک: محمد محمدي ري شهري، اهل البيت في الکتاب و السنة، ص 249ــ251.
8.شيخ مفيد، الفصول المختارة، ص 139 و 140/نيز همو، المسائل العکبرية، ص 47 و 48.
9.همو، الفصول المختارة، ص 137.
10.همان، ص 138.
11.مرحوم شيخ مفيد، روايات مستفيض را در اين گونه مباحث حجت مي داند، هرچند که مفهوم استفاضه را روشن نکرده است. همو، الارشاد، ج1، ص 313.
12.تتبع ما نشان داد که تها پنج روايت در اين زمينه وجود دارد.
13.کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 1، ص 208/محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص 31/شيخ صدوق، کمال الدين، ج 1، ص 277.
14.کوفي، فرات، تفسير فرات، ص 173/محمد بن حسن طوسي، الامالي، ص 255. گفتني است که علامه حلي در اين باره مي نويسد: «روي الجمهور انها نزلت في علي(ع)»، نهج الحق، ص 190.
15.سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، ج 3، ص 289 و 290.
16.نتيجه تتبع ما اين بود که روايتي که اميرالمومنين(ع) در آن، ديگر ائمه را نيز معصوم بداند وجود ندارد و تنها به يک روايت که ايشان در آنجا تنها به معصوم بودن اولوا الامر اشاره دارد دست يافتيم. ر.ک: شيخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 139.
17.«قد ثبت ان الله سبحانه دعا المومنين...الي اتباع الصادقين و الکون معهم فيما يقتضي الدين» شيخ مفيد، الفصول المختارة، ص 137.