حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(1)

حادثه عاشورا، بي شک از عظيم ترين رخدادهايي بود که در تاريخ بشري موجي عظيم پديد آورد و مسلمانان و غيرمسلمانان را با ارزش هاي متعالي و مفهوم حيات هدفدار آشنا ساخت و انگيزه هاي مبارزه براي حفظ کرامت انسان و نفي سلطه ي ستم را در انسان ها ايجاد يا تقويت نمود. هر اندازه که مسلمانان و انسان هاي حق طلب با درس هاي
چهارشنبه، 5 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(1)

 حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(1)
حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(1)


 

نويسنده:عليرضا جعفرزاده(*)




 

مقدمه
 

حادثه عاشورا، بي شک از عظيم ترين رخدادهايي بود که در تاريخ بشري موجي عظيم پديد آورد و مسلمانان و غيرمسلمانان را با ارزش هاي متعالي و مفهوم حيات هدفدار آشنا ساخت و انگيزه هاي مبارزه براي حفظ کرامت انسان و نفي سلطه ي ستم را در انسان ها ايجاد يا تقويت نمود. هر اندازه که مسلمانان و انسان هاي حق طلب با درس هاي نهفته در آن حرکت خونين و عميق آشناتر شده، از آن بهره برده اند، به همان ميزان عزتمند و بزرگوار زيسته و پايه هاي حکومت طاغوت ها را لرزانده اند. درس هايي که از عاشورا
مي توان گرفت، در سخنان امام حسين و يارانش، عملکرد و روحيات آنان، تأثير آن واقعه در فکر و زندگي مسلمانان و ماندگاري آن حماسه و آثارش در طول زمان نهفته است و کسي که به دقت در مجموعه اين واقعه بنگرد، با اين درس ها آشنا مي شود.
با نگاه جستجوگرانه از صفحات رنگين محرم و عاشوراي خونين حسين تا سال 1341 و 1342 و عاشوراي آن سال که به قيام 15 خرداد ماه منتهي شد و در نهايت 22 بهمن ماه سال 1357 که پرچم تشنه ي اسلام سيراب از اتحاد و دفاع و شهادت شد، رد پاي حسين را مي يابيم که آکنده از بوي احياي اسلام است و راهبري راستين چون خميني را که مفهوم زيباي ثقلين محمد را دريافته و تنهاي تنها، براي اسلامي که اسير و زخمي دست هاي آلوده بيگانه و آشناهاي اسير هواهاي نفساني، قدم در جاي پاي حسين مي نهد و تنها با شعار « واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا»(1)تاريخ را مي شکافد و انديشه والاي فدا شدن براي اسلام را مي افرازد... .
با نگاهي که به انقلاب اسلامي ايران، امام خميني بنيانگذار اين تحول بزرگ و شخصيت معنوي ايشان و با نگاهي به انديشه و راه کساني که در پي اعتلاي پرچم مقدس اسلام زندگي باقي را برگزيدند و چه آنهايي که لذت اسارت را خداوند روزي ايشان قرار داد تا مفهوم آزادي واقعي را دريابند و چه آنهايي که سوداگران برتري بودند و با خداي خويش معامله کردند و از نعمت هاي بزرگ خداوندي، نعمت سلامتي خويش را هديه پيشگاه اسلام و قرآن نمودند، مي شود فهميد تأثير سيره و سنت نبوي در انديشه و افکار اين پيروان واقعي چه بوده است.
از انقلاب بزرگ حسين تا انقلاب حسيني خميني... از انديشه ي حسين- اين هديه آسماني زمين خليل الهي- که خليل الله اسماعيل ها را به قربانگاه برد بي رمي، حتي يک جمر، تا انديشه خميني فرزانه- مردي که در تار و پود وجودش جز آيه آيه قرآن چيزي نهفته نبود- قرن ها فاصله است و چه نزديک به هم و هم معني و هم هدف... دو فرياد، دو فرياد هم ريشه در قرآن و برخاسته از وسعت انديشه هايي خالص و پاک و عقبايي...
در اين مقاله به برخي از مشخصات حماسه حسيني به صورت گذرا اشاره مي شود و تأثير آن در انقلاب اسلامي ايران تحليل و مورد بررسي قرار مي گيرد. اميد است گامي هرچند کوچک در راستاي گسترش و تبليغ تفکر عاشورايي حضرت اباعبدالله الحسين باشد.

1. اصلاح طلبي و ظلم ستيزي
 

نهضت عاشورا به لحاظ ماهيت اسلام خواهي، اصلاح طلبي و ظلم ستيزي اش، همواره الهام بخش انقلابيون و حرکت هاي اصلاحي بوده است. انقلاب اسلامي ايران نيز از آن سرچشمه سيراب شد و از محتواي عاشورا الهام گرفت، اين الهام گيري هم از سوي رهبر انقلاب بود و هم از ناحيه مردم؛ چه اينکه شرايط سياسي و اجتماعي ايران قبل از انقلاب، شبيه دوران بني اميه بود. فساد و ظلم حاکميت داشت. اسلام در حال نابودي بود. تبليغات ضد اسلامي در اختيار طاغوت بود. ابتذال فرهنگي و غربزدگي، معروف شدن منکر، منکر شدن معروف، به زندان افتادن آزادمردان، حيف و ميل بيت المال در راه عياشي هاي طاغوت، همه، شرايطي را به وجود آورده بود که اصلاحي عميق مي طلبيد تا زور به عنوان عامل استقرار حکومت نفي شود و معيارها و هنجارها حاکم گردد.
امام امت، با الهام از عاشورا، روح حماسه و غيرت ديني را در مردم دميد و آنها را به حکومت اسلامي و حاکميت ارزش هاي قرآني فراخواند. مفاسد رژيم طاغوت را برشمرد و در دوران تبعيد هم از اين راه دست بر نداشت. مردم، مبارزات خود را عليه يزيد زمانه مي دانستند و از تبيين مفاسد معاويه، يزيد، ابن زياد و ... ذهن ها به مفاسد و مظالم طاغوتيان منتقل مي شد. مجالس محرم، منبرها، وعظ ها، نوحه ها رنگ و حال و هواي سياسي و انقلابي گرفت؛ حتي شعارهاي مردم در راهپيمايي هاي ضد طاغوتي، پيوند انقلاب و عاشورا را مي رساند( رهبر ما خمينيه، نهضت ما حسينيه). عاشورا محور بسيج مردم و شورگستري عليه طاغوت شد. عنصر شهادت به مبارزه مردم جان و روح بخشيد.
خانواده ها شهداي خود را به فرمان حسين زمان و محشور با شهداي کربلا مي دانستند. امام امت در سخنراني هايش و نيز در مصاحبه ها، مشروعيت حکومت شاه را زير سؤال برد و خواستار تشکيل حکومت اسلامي بود. آنگونه که سيدالشهدا نيز با امتناع از بيعت، خلافت يزيد را نامشروع و غاصبانه دانست.
نگرش سياسي به حادثه ي کربلا و درس آموزي از قيام عاشورا، سرلوحه دعوت امام خميني و همفکران او بود و اعلام اينکه همه جا کربلا و هر روز عاشوراست، تأکيدي بر اين برداشت بود. قتل عام 15 خرداد، گرچه به ظاهر سرکوب نهضت امام بود، اما خون هاي شهدا و افشاگري ها و مبارزات بعدي، اذهان را براي يک انقلاب آماده ساخت. عاشوراي حسيني هم در ظاهر، با شهادت امام و يارانش به پايان رسيد؛ ولي همان حادثه، بذر تحرک ها و بيدارگري هاي عظيمي را افشاند و به بار نشست.امام امت، با توجه به قدرت جذب، الهام، سازماندهي و شورآفريني کربلا و عزاداري هاي ايام محرم و
دسته هاي عزاداري، اين سنت ديرين را به شدت حمايت کرد.
همچنان که خطابه امام خميني در 15 خرداد(12محرم) آغاز اين نهضت بود، راهپيمايي هاي تاسوعا و عاشورا نيز در آخرين سال حکومت رژيم پهلوي، ضربه ي نهايي را بر آن زد. امام تأکيد داشت روحانيون و خطبا، حد اعلاي بهره را از منابر حسيني در ماه محرم و صفر ببرند؛ چه اينکه بهره هايي که عاشوراي حسيني را به پيروزي انقلاب رساند، فراوان بود.
به تعبير امام امت:« اگر قيام حضرت سيدالشهدا نبود، امروز ما هم نمي توانستيم پيروز شويم»(2). « واقعه عظيم عاشورا از سال 61 هجري تا خرداد 61 و از آن زمان تا قيام جهاني بقية الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در هر مقطع انقلاب ساز است».(3)
اين مسئله درباره ي عاشورا و جبهه هاي جنگ تحميلي هم ديده مي شود؛ چه اينکه پس از پيروزي انقلاب نيز، آنچه ملت را در مقابل استکبار جهاني مقاوم و بي باک ساخت و امت انقلابي و رهبري انقلاب، تن به سازش ندادند، همان درس عزتي بود که از « هيهات منا الذله» اباعبدالله آموخته بودند و آنچه که در سال هاي دفاع مقدس، جبهه ها را گرم نگه مي داشت و سيل نيروي عظيم انساني به جبهه ها سرازير مي شد و فتح الفتوح ها مي آفريد، درس هاي آموخته از کربلا و مکتب شهادت بود. امام امت فرمود:« انقلاب اسلامي ايران، پرتويي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است»(4) و فرمود:« اين خون سيدالشهداست که خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد.»(5)
آنچه عاشورا داشت، يک بار ايدئولوژيکي و انگيزه ي مکتبي براي مبارزه بود. اين محتوا در ذهن رهبر انقلاب و در دل پيروان او شکل گرفت و نهضت را پديد آورد و پس از پيروزي هم هشت سال دفاع خونين از انقلاب را اداره و تغذيه کرد. فرهنگ عاشورا و الهام از اسوه هاي کربلايي، حتي در وصيت نامه، پيشاني بندها، شعارها، سرودها، نوحه ها، تابلوهاي جبهه، رمز عمليات و مجالس ختم شهدا متجلي بود. وقتي فرماندهي مي گفت:« ما يک بار حسين را در کربلا تنها گذاشتيم و چهارده قرن تحقير و تازيانه و توهين و شکنجه چشيديم، هرگز مبادا اين بار حسين را تنها بگذاريم»(6)، اين عمق تأثير عاشورا را در دفاع مقدس ما نشان مي داد.
رزمندگان اسلام، به عشق حسين در جبهه ها تشنه، جان مي دادند. انتظار و اميد حضور اباعبدالله را بر بالين خود داشتند. آنچه به پيشاني بندها يا پشت لباس هاي رزم خود مي نوشتند، پيوند جبهه و کربلا را مي رساند، از قبيل: مسافر کربلا، زائر کربلا، يا زيارت يا شهادت، هيهات منا الذله، با قمر بني هاشم، يا ثارالله، يا حسين شهيد، يا سيدالشهدا، عاشقان کربلا، کل يوم عاشورا، يا اباعبدالله، لبيک يا حسين و ... تابلو نوشته هاي جاده هاي جبهه نيز الهام از فرهنگ عاشورا داشت. غير از تعبيرات ياد شده که گاهي در تابلونوشته ها هم ديده مي شد، عباراتي اينچنين نيز، گوياي اين حقيقت است:« هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله؛ اگر خسته جاني بگو يا حسين؛ وعده گاه حزب الله صحن اباعبدالله؛ رزمندگان تا کربلا راهي نمانده؛ راه قدس از کربلا مي گذرد؛ پيش به سوي حرم حسيني؛ بسيجي
مسافر جاده هاي پر پيچ و خم کربلا و ... ده ها جمله ديگر»(7).
نامگذاري برخي از عمليات نيز با الهام از نهضت عاشورا بود. عمليات محرم، مسلم بن عقيل، عاشورا، ثارالله، کربلاي 1 تا 10 و ... از جمله اين نمونه هاست. رمز عمليات نيز گاهي از اسامي مبارک حماسه سازان کربلا بود که در رزمندگان، شوري عاشورايي پديد مي آورد؛ همچون:« يا حسين فرماندهي»، يا اباالفضل العباس، يا زينب، يا اباعبدالله الحسين.
همين که رزمندگان خود را در مسير اهداف عاشورا مي ديدند، شور مي گرفتند و همين که خانواده هاي آنان به جبهه حسيني سرباز مي فرستادند، صبور و مقاوم مي شدند و شهيدان جبهه ها را مسافران بازگشته از کربلا مي دانستند( اين گل پرپر از کجا آمده؟ از سفر کرب و بلا آمده) و عزيمت به جبهه را حرکت به سوي حرم حسيني مي ديدند( گرفته ايم جان به کف و به کربلا مي رويم، پيش به سوي حرم حسيني) جانبازان بي دست را اقتداکنندگان به قمر بني هاشم مي دانستند و مادران و خواهران و دختران شهدا را درس آموخته از زينب و سکينه مي يافتند و مادر چند شهيد را به « ام البنين» تشبيه مي کردند و در حمايت از رهبري انقلاب و اطاعت فرمان جهاد او شعار « ما اهل کوفه نيستيم، حسين تنها بماند» سر مي دادند. شب هاي حمله، با نوحه خواني و سينه زني و عزاداري براي امام حسين روحيه مي گرفتند.
در آن سال ها، عزيمت به جبهه، پاسخ به نداي « هل من ناصر» حسين زمان بود و جبهه هاي غرب و جنوب کشور، « کربلاي ايران» محسوب مي شد و شهدايي که به عاشوراييان تاريخ مي پيوستند، سيراب شدگان از فرات عشق
و علقمه ي يقين بودند و حتي « مفقودالاثر» ها گمشدگاني در « حريم کربلا» تلقي مي شدند. اين باورها و برداشت ها بود که به امت ما آرامش و اطمينان مي بخشيد و رزمندگان را براي رفتن به جبهه، بي تاب مي ساخت. انقلاب اسلامي ايران و دفاع مقدس، در اهداف، انگيزه ها، شيوه ي مبارزه، روش هاي دفاع، روحيه مردم، شهادت طلبي و صبر، همه و همه، الهام گرفته از عاشوراست تا پايان نيز به اين فرهنگ وفادار مي ماند.

پي‌نوشت‌ها:
 

*عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور.
1.آل عمران: 102.
2.صحيفه نور؛ ج 17، ص 60.
3.همان؛ ج 16، ص 219.
4. همان؛ ج 18، ص 12.
5. همان؛ ج 15، ص 204.
6.چکيده مقالات کنگره امام خميني و فرهنگ عاشورا؛ ص 104.
7. در اين زمينه ر.ک به: مهدي فهيمي؛ فرهنگ جبهه.
 

منبع:نشريه کنگره امام حسين (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط