محوریت جنسیت در روابط اجتماعی
یكی از اشكال انحرافات اجتماعی ، محور قرار گرفتن جنسیت و ویژگی های بی واسطه آن به گونه ای افراطی ، در تمام فعالیت های انسانی است . یعنی روابط جنسی انحرافی بنابر اقتضای سنی افراد ، موقعیت زندگی و شرائط زمانی ، در تمام روابط اجتماعی نمود پیدا می كند ؛ از دوستی با جنس مخالف گرفته تا روابط نامشروع .
بنابراین نتیجه این انحراف همانا خارج نمودن این ویژگی جسمی از كاركرد اختصاصی آن است . زیرا به خدمت گرفتن كاركرد های جنسیت و ویژگی های آن در مسیر فعالیت های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نگاه ابزاری به زن به عنوان موجود برخوردار از این استعداد ، در راه نیل به اهداف سیاسی ، اقتصادی ، تجاری و ... ، شاید اهداف مكاتب غربی را برآورده سازد ، ولی روابط انسانی را سخت مخدوش و منحرف می سازد . تاثیر این شكل از برخورد با زن و استعداد های وی ، بر اخلاق ، روابط اجتماعی و خانوادگی بر كسی پوشیده نیست . چون در واقع سودجویان معامله گر و بازی گران سیاسی به هدف متاثر ساختن تصمیم های فردی و اجتماعی انسان ها در قلمرو رفتار های اخلاقی ، تجاری و اجتماعی ، این گونه به سوء استفاده از وجود زن و صفات جسمی او روی می آورند .
دومین شكل این انحراف آن است كه كاركرد های جنسی به صورت افراطی و تمام عیار تعیین كننده رفتار و تأمین كننده انحراف شخصی قرار می گیرد . در این انحراف استعداد و ویژگی های جنسی در خدمت اهداف اقتصادی و سیاسی نمی باشند ، بلكه این استعداد جنسی خود ، هدف قرار می گیرند و اهداف سیاسی و اقتصادی به حاشیه كشیده می شوند . گویا آدمی به دنیا آمده است تا آنها را ارضا كند . لذا در تمام صحنه ها حتی در صحنه فعالیت های اجتماعی ، ارضای آن را جستجو می كند و از این طریق هنجار های جامعه را زیر پا می گذارند . در حالیكه استعداد های به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان از جمله استعداد های جنسی وسیله ای جهت كمال و تعالی انسان می باشند ، نه اینكه خودشان هدف قرار گیرند و تمام توان فكری ، جسمی ، انگیزشی ، وقت و همت انسان مصروف آن شود . این نگاه افراطی باب ابتلا به انواع متنوع انحراف های اجتماعی را ، فرا روی آنها می گشاید كه موجب می شود ، زن خود را فقط به همین خصایص معرفی نماید و جامعه هم تنها وی را به این صفات بشناسد ، گویا ویژگی های جنسی زنانه ، تنها صفت خاص آنهاست . آرایش های جلف گونه ، اطوار های دلبرانه ، جلوه گری های جنسی و خودنمایی های شهوت انگیز گوشه ای از این رفتار های انحرافی است .
ضرر افراط در این نوع رفتار ها كه مرز جامعه با فضای خصوصی را در هم شكسته است ، بر كسی پوشیده نیست . شاید آنها در پس این افراط گری ها نیت پلیـدی در سـر نداشته باشنـد ، ولی در ایـن سخن تردیـد نیست كه افراط در هر رفتـاری آسیـب زا است و در ایـن مقام نیـز اثـری جز انحراف و خسارت نصیب جامعه نمی شود .
البته این انحراف بعضاً در خانواده هایی كه اظهار ایمان می كنند ، به شكلی دیگر خود را نشان می دهد ؛ در این خانواده ها آن قدر به ظاهر و زیبایی دختران اهمیت داده می شود كه تنها معیار برای شناخت دختران همین مورد می باشد . در این حال بعد انسانی و معنوی دختران فراموش می گردد و این امر سبب انحراف و آسیب این گونه خانواده ها می شود .
نادیده گرفتن مسئولیت های اجتماعی مبتنی بر جنسیت :
انحراف اختصاصی دیگر زنان كه بر جنسیت تكیه دارد ، همانا نادیده گرفتن و رها ساختن مسئولیت هایی است كه نظام تكوین در پرتو جنسیت به عهده زن گذارده است . این مسئولیت ها غیر از آن وظایفی است كه مقررات اخلاقی ، قرارداد های اجتماعی و نقش مادری بر عهده زنان گذارده است ، كه قبلا برخی از آنها ذكر گردید .
اگرچه در نگاه اولیه وظایف مادر به مثابه یك وظیفه فردی تلقی می گردد ، اما واقعیت غیر از این است ، زیرا هیچ یك از این وظایف بدون ارتباط با دیگران و به صورت فردی محقق نمی شود ، بلكه تمام آنها در یك ارتباط انسانی هر چند كوچك ولی در كانون و نهاد اصلی جامعه یعنی خانواده امكان تحقق پیدا می كند . لذا در حالی كه این امور ، وظائف فردی تلقی می شوند ، ولی چون نقش اجتماعی گسترده دارند ، در صحنه روابط خانوادگی بروز می كنند ، بدین جهت منجر می شود تا این وظایف از زاویه رفتار اجتماعی مورد توجه قرار گیرند .
جامعه شناسان كاركرد اساسی نهاد خانواده را هم در فراهم ساختن حمایت زیستی از اعضای جامعه به ویژه كودكان و نوزادان و هم ایجاد واحد با ثباتی از جامعه پذیری به شكلی كه كودكان بتوانند فرهنگ و مهارت های لازم را برای زندگی در بزرگسالی كسب كنند ، می دانند . در انجام این وظایف خطیر تمام اعضای خانواده از جمله مادر ، نقش اساسی را بر عهده دارد و فراموش نمودن مسئولیت اجتماعی و شانه خالی كردن از این مسئولیت ، خود موجب انحراف می شود . مگر انحراف اجتماعی همیشه با انجام عملی بروز می كند و با ترك مسئولیت اجتماعی نمی تواند به وجود آید ؟ اگر زنان از مسئولیت های اجتماعی شانه خالی نمایند ، مطمئناً در مسئولیت مادری خود هم موفق نخواهند بود ، البته افراط و تفریط در این مورد نقش به سزایی دارد ، زیرا گروهی از زنان فقط خود را مشغول به فرزندان و امور خانه می كنند و گروهی دیگر آن قدر در اجتماع حضور دارند كه از وظیفه اصلی مادری خویش غافل می شوند . آنچه مطلوب می نماید ، این است كه این حضور اجتماعی اعم از تحصیل و كار ، باید موجب تعالی و كمال زن شود كه در راستای همسرداری و تربیت فرزندان جلوه گر می شود .
بنابراین یكی از بزرگ ترین خطر هایی كه در كمین زن نشسته است ، فراموش نمودن مسئولیت های اجتماعی محوله به وی می باشد كه تاثیر به سزایی در انجام نقش مادری دارد . همان گونه كه شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت های فردی ، زن را از انجام تعهدش باز می دارد ، پای بند نبودن در انجام مسئولیت های اجتماعی ـ به خصوص در حوزه نهاد خانواده ـ نیز چنین پیامدی را به دنبال دارد .
اما پذیرش مسئولیت های اجتماعی زمانی كارساز خواهد بود كه زن از عفت برخوردار باشد . واضح است كه از بیان مفهوم تأثیر پاكی نسل و عفت ، بر روابط اجتماعی نمی توان چشم پوشی نمود . عفت پـاكی نفس است ، در حالی كه رعایت احكام شرعی راه رسیدن به پاكی می باشد . معلوم است كه انسان در مسیر پاكی ، با انسان واصل به پاكی ( عفیف ) تفاوت دارند .
شخص عفیف به پاكی رسیده است و انسان مقید به احكام چه بسا هنوز در راه باشد . در بیان دانشمندان علم اخلاق ، عفت به معنای اطاعت نفس از نیروی عقل است ، به گونه ای كه فرد هرگز در رفتار و عملكرد خویش ـ روابط اجتماعی ـ از خواهش های نفسانی فرمان نمی برد . مقصود از طهارت و پاكی نسل نیز تنها رعایت احكام شرعی مربوط به معاشرت های جنسی نیست ، بلكه پرهیز از هر عاملی است كه پاكی را از نسل آدمی سلب می كند ، هر چند این عامل تهدید كننده از كانال دیگری مانند تغذیه حرام در دوران كودكی ... نفوذ نماید .
بدین جهت حضور اجتماعی زن باید همراه با عفت باشد ، زیرا عفت در روابط با دیگران معنا پیدا می كند . لذا چنانچه زن در ارتباط با دیگران از گوهر عفت بی نصیب باشد ، به واسطه مسئولیت مادر بودنش ـ كه یكی از ویژگی های انحصاری او است - جامعه انسانی را آلوده می نماید . یعنی از كانال آلوده ساختن روابط اجتماعی ، آدمی را از بهره مندی از نسل پاك برای همیشه محروم می سازد . چون او مادر هستی است و آنگاه كه مادر هستی به انحراف آلوده شود ، راه برخورداری از نسل پاك مسدود می گردد .
مجدداً خاطر نشان می سازد كه عفت یك خصیصه اخلاقی است و به واسطه اهمیت و گستردگی نقشی كه در وجود زن به عنوان مادر هستی دارد ، از زاویه یك انحراف به آن نگاه می شود . اگرچه وجود عفت برای هر یك از مرد و زن بی تردید ضرورت دارد ، ولی به واسطه نقش زن در آفرینش ، وجود آن برای زن ضروری تر است . این مهم در حالی است كه فراهم آمدن آن به شكل كامل ، جز در پرتو خانواده كه كانون آفرینش نسل انسان است ، ممكن نمی شود .
منبع:تبیان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sajad2007
بنابراین نتیجه این انحراف همانا خارج نمودن این ویژگی جسمی از كاركرد اختصاصی آن است . زیرا به خدمت گرفتن كاركرد های جنسیت و ویژگی های آن در مسیر فعالیت های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نگاه ابزاری به زن به عنوان موجود برخوردار از این استعداد ، در راه نیل به اهداف سیاسی ، اقتصادی ، تجاری و ... ، شاید اهداف مكاتب غربی را برآورده سازد ، ولی روابط انسانی را سخت مخدوش و منحرف می سازد . تاثیر این شكل از برخورد با زن و استعداد های وی ، بر اخلاق ، روابط اجتماعی و خانوادگی بر كسی پوشیده نیست . چون در واقع سودجویان معامله گر و بازی گران سیاسی به هدف متاثر ساختن تصمیم های فردی و اجتماعی انسان ها در قلمرو رفتار های اخلاقی ، تجاری و اجتماعی ، این گونه به سوء استفاده از وجود زن و صفات جسمی او روی می آورند .
دومین شكل این انحراف آن است كه كاركرد های جنسی به صورت افراطی و تمام عیار تعیین كننده رفتار و تأمین كننده انحراف شخصی قرار می گیرد . در این انحراف استعداد و ویژگی های جنسی در خدمت اهداف اقتصادی و سیاسی نمی باشند ، بلكه این استعداد جنسی خود ، هدف قرار می گیرند و اهداف سیاسی و اقتصادی به حاشیه كشیده می شوند . گویا آدمی به دنیا آمده است تا آنها را ارضا كند . لذا در تمام صحنه ها حتی در صحنه فعالیت های اجتماعی ، ارضای آن را جستجو می كند و از این طریق هنجار های جامعه را زیر پا می گذارند . در حالیكه استعداد های به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان از جمله استعداد های جنسی وسیله ای جهت كمال و تعالی انسان می باشند ، نه اینكه خودشان هدف قرار گیرند و تمام توان فكری ، جسمی ، انگیزشی ، وقت و همت انسان مصروف آن شود . این نگاه افراطی باب ابتلا به انواع متنوع انحراف های اجتماعی را ، فرا روی آنها می گشاید كه موجب می شود ، زن خود را فقط به همین خصایص معرفی نماید و جامعه هم تنها وی را به این صفات بشناسد ، گویا ویژگی های جنسی زنانه ، تنها صفت خاص آنهاست . آرایش های جلف گونه ، اطوار های دلبرانه ، جلوه گری های جنسی و خودنمایی های شهوت انگیز گوشه ای از این رفتار های انحرافی است .
ضرر افراط در این نوع رفتار ها كه مرز جامعه با فضای خصوصی را در هم شكسته است ، بر كسی پوشیده نیست . شاید آنها در پس این افراط گری ها نیت پلیـدی در سـر نداشته باشنـد ، ولی در ایـن سخن تردیـد نیست كه افراط در هر رفتـاری آسیـب زا است و در ایـن مقام نیـز اثـری جز انحراف و خسارت نصیب جامعه نمی شود .
البته این انحراف بعضاً در خانواده هایی كه اظهار ایمان می كنند ، به شكلی دیگر خود را نشان می دهد ؛ در این خانواده ها آن قدر به ظاهر و زیبایی دختران اهمیت داده می شود كه تنها معیار برای شناخت دختران همین مورد می باشد . در این حال بعد انسانی و معنوی دختران فراموش می گردد و این امر سبب انحراف و آسیب این گونه خانواده ها می شود .
نادیده گرفتن مسئولیت های اجتماعی مبتنی بر جنسیت :
انحراف اختصاصی دیگر زنان كه بر جنسیت تكیه دارد ، همانا نادیده گرفتن و رها ساختن مسئولیت هایی است كه نظام تكوین در پرتو جنسیت به عهده زن گذارده است . این مسئولیت ها غیر از آن وظایفی است كه مقررات اخلاقی ، قرارداد های اجتماعی و نقش مادری بر عهده زنان گذارده است ، كه قبلا برخی از آنها ذكر گردید .
اگرچه در نگاه اولیه وظایف مادر به مثابه یك وظیفه فردی تلقی می گردد ، اما واقعیت غیر از این است ، زیرا هیچ یك از این وظایف بدون ارتباط با دیگران و به صورت فردی محقق نمی شود ، بلكه تمام آنها در یك ارتباط انسانی هر چند كوچك ولی در كانون و نهاد اصلی جامعه یعنی خانواده امكان تحقق پیدا می كند . لذا در حالی كه این امور ، وظائف فردی تلقی می شوند ، ولی چون نقش اجتماعی گسترده دارند ، در صحنه روابط خانوادگی بروز می كنند ، بدین جهت منجر می شود تا این وظایف از زاویه رفتار اجتماعی مورد توجه قرار گیرند .
جامعه شناسان كاركرد اساسی نهاد خانواده را هم در فراهم ساختن حمایت زیستی از اعضای جامعه به ویژه كودكان و نوزادان و هم ایجاد واحد با ثباتی از جامعه پذیری به شكلی كه كودكان بتوانند فرهنگ و مهارت های لازم را برای زندگی در بزرگسالی كسب كنند ، می دانند . در انجام این وظایف خطیر تمام اعضای خانواده از جمله مادر ، نقش اساسی را بر عهده دارد و فراموش نمودن مسئولیت اجتماعی و شانه خالی كردن از این مسئولیت ، خود موجب انحراف می شود . مگر انحراف اجتماعی همیشه با انجام عملی بروز می كند و با ترك مسئولیت اجتماعی نمی تواند به وجود آید ؟ اگر زنان از مسئولیت های اجتماعی شانه خالی نمایند ، مطمئناً در مسئولیت مادری خود هم موفق نخواهند بود ، البته افراط و تفریط در این مورد نقش به سزایی دارد ، زیرا گروهی از زنان فقط خود را مشغول به فرزندان و امور خانه می كنند و گروهی دیگر آن قدر در اجتماع حضور دارند كه از وظیفه اصلی مادری خویش غافل می شوند . آنچه مطلوب می نماید ، این است كه این حضور اجتماعی اعم از تحصیل و كار ، باید موجب تعالی و كمال زن شود كه در راستای همسرداری و تربیت فرزندان جلوه گر می شود .
بنابراین یكی از بزرگ ترین خطر هایی كه در كمین زن نشسته است ، فراموش نمودن مسئولیت های اجتماعی محوله به وی می باشد كه تاثیر به سزایی در انجام نقش مادری دارد . همان گونه كه شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت های فردی ، زن را از انجام تعهدش باز می دارد ، پای بند نبودن در انجام مسئولیت های اجتماعی ـ به خصوص در حوزه نهاد خانواده ـ نیز چنین پیامدی را به دنبال دارد .
اما پذیرش مسئولیت های اجتماعی زمانی كارساز خواهد بود كه زن از عفت برخوردار باشد . واضح است كه از بیان مفهوم تأثیر پاكی نسل و عفت ، بر روابط اجتماعی نمی توان چشم پوشی نمود . عفت پـاكی نفس است ، در حالی كه رعایت احكام شرعی راه رسیدن به پاكی می باشد . معلوم است كه انسان در مسیر پاكی ، با انسان واصل به پاكی ( عفیف ) تفاوت دارند .
شخص عفیف به پاكی رسیده است و انسان مقید به احكام چه بسا هنوز در راه باشد . در بیان دانشمندان علم اخلاق ، عفت به معنای اطاعت نفس از نیروی عقل است ، به گونه ای كه فرد هرگز در رفتار و عملكرد خویش ـ روابط اجتماعی ـ از خواهش های نفسانی فرمان نمی برد . مقصود از طهارت و پاكی نسل نیز تنها رعایت احكام شرعی مربوط به معاشرت های جنسی نیست ، بلكه پرهیز از هر عاملی است كه پاكی را از نسل آدمی سلب می كند ، هر چند این عامل تهدید كننده از كانال دیگری مانند تغذیه حرام در دوران كودكی ... نفوذ نماید .
بدین جهت حضور اجتماعی زن باید همراه با عفت باشد ، زیرا عفت در روابط با دیگران معنا پیدا می كند . لذا چنانچه زن در ارتباط با دیگران از گوهر عفت بی نصیب باشد ، به واسطه مسئولیت مادر بودنش ـ كه یكی از ویژگی های انحصاری او است - جامعه انسانی را آلوده می نماید . یعنی از كانال آلوده ساختن روابط اجتماعی ، آدمی را از بهره مندی از نسل پاك برای همیشه محروم می سازد . چون او مادر هستی است و آنگاه كه مادر هستی به انحراف آلوده شود ، راه برخورداری از نسل پاك مسدود می گردد .
مجدداً خاطر نشان می سازد كه عفت یك خصیصه اخلاقی است و به واسطه اهمیت و گستردگی نقشی كه در وجود زن به عنوان مادر هستی دارد ، از زاویه یك انحراف به آن نگاه می شود . اگرچه وجود عفت برای هر یك از مرد و زن بی تردید ضرورت دارد ، ولی به واسطه نقش زن در آفرینش ، وجود آن برای زن ضروری تر است . این مهم در حالی است كه فراهم آمدن آن به شكل كامل ، جز در پرتو خانواده كه كانون آفرینش نسل انسان است ، ممكن نمی شود .
منبع:تبیان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sajad2007
/ج