بايسته هاي اخلاقي همسران و نقش آن در تربيت فرزندان (2)
نويسندگان: علي احمد پناهي
احمد حسين شريفي
احمد حسين شريفي
2. معاشرت پسنديده و نيکو
نمودهاي معاشرت پسنديده
الف)خوش خلقي
ترش رويي، اخم، داد و فرياد، غُر زدن و بي حوصلگي با همسر، نه تنها زندگي را به جهنمي سوزان تبديل مي کند، بلکه هيچ منفعتي ندارد و فقط کارهاي خوب انسان را نابود مي سازد و انسان را از معنويت دور مي کند و از چشم اعضاي خانواده مي اندازد. امام رضا عليه السلام مي فرمايد: «از بدخلقي بپرهيزيد؛ زيرا بدخلقي شما را جهنمي مي کند».(21) و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند:
«بد اخلاقي اعمال و حسنات انسان را نابود مي کند، همان طوري که سرکه عسل را نابود مي نمايد».(22)
ب)مهرباني و محبت
برخي از روان شناسان مانند آبراهام مزلو و کوينيگ، نياز به محبت و تعلق پذيري را از نيازهاي اساسي و از نيازهاي روان شناختي تلقي کرده اند و اعتقاد دارند که ارضاي اين نيازها در آرامش رواني و سلامت رواني افراد تأثير اساسي دارد.(23)
از منظر اسلام، اساس و شالوده ي زندگي خانوادگي بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «از نشانه هاي قدرت خداوند اين است که از جنس خودتان همسراني برايتان آفريد تا در کنار آنها آرامش يابيد و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد. در اين امر نشانه هايي است براي گروهي که تفکر مي کنند».(24) بر همين اساس، مي توان ادعا کرد که نيرومندترين عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترين عامل براي استحکام و بقاي آن، برانگيختن عواطف متقابل افراد خانواده، به ويژه همسران به يکديگر است. از اين رو، در آموزه هاي ديني فراوان توصيه شده است تا همسران ــ به ويژه مردان ــ نسبت به همديگر اظهار محبت و مهرباني کنند و اين محبت خود را آشکار سازند.
پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «با زنان مهرباني کنيد و دل هايشان را به دست آوريد تا با شما همراهي کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگين نکنيد».(25) ايشان در روايت ديگري فرمودند: «اگر مردي به همسرش بگويد دوستت دارم، هرگز از قلب او خارج نمي شود».(26)
لازمه ي شادابي و نشاط رواني زن و مرد، به ويژه زن، اين است که خود را محبوب همسر خويش ببيند و از عشق و علاقه ي او به خود مطمئن باشد. همين اعتماد واطمينان، امنيت خاطر زن را تأمين مي کند و به آرامش رواني او مي افزايد. اگر زن در مورد محبت و علاقه ي همسرش نسبت به خود ترديد کند يا به علاقه ي او به افراد ديگر پي ببرد، احساس درماندگي و ناتواني عاطفي به او دست مي دهد و از اينکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران مي کند. در نتيجه ي اين احساس، ممکن است رو به پژمردگي نهاده و از نشاط روحي اش کاسته شود. اين مسئله چنان بر روان زن تأثير مي گذارد که علاقه ي او نسبت به فرزندانش نيز کمتر مي شود؛ يعني حتي عاطفه ي مادري نيز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثير مي پذيرد. حمايت و مهرباني قلبي مرد، آن قدر براي زن ارزش دارد که زندگي زناشويي بدون آن براي زن قابل تحمل نبوده، هرگز احساس خوشبختي نمي کند.(27)
زن به دليل ويژگي هاي خاصي که دارد، اغلب نمي تواند به طور مستقيم از بي مهري يا کم توجهي شوهرش نسبت به خود گلايه کند. گويي اين کار را يا در شأن خود نمي داند و يا آن را مايه تحقير خود و چه بسا مايه تحقير شوهر بداند. حال اگر از چنين وضعي پيوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب اين احساس دروني به مرور زمان در رفتارهاي او با اعضاي خانواده، به ويژه همسر پديدار مي شود. زن اگر از عواطف همسري ارضا شود، عالي ترين احساسات خود را نثار شوهر مي کند و بيش ترين فداکاري را نثار زندگي و شوهر خواهد کرد. بنابراين، مهم ترين وظيفه ي اخلاقي و انساني مرد اين است که همسر خود را از همان آغاز زندگي، از محبتي که به او دارد آگاه سازد و پيوسته با نثار محبت و انجام کارهايي که نشان از علاقه و عشق او به همسر است، نهال نورسيده ي زندگي زناشويي را سيراب و سرسبز سازد. زن نياز دارد حرف هاي پر مهر و محبت را به طور مداوم بشنود؛ با شوهرش بيرون برود؛ در تحسين و تمجيد از هر چيزي، با شور و شوق شوهرش شريک شود و نيز يکي شدن واقعي با همسرش را در سکوتي لذت بخش تجربه کند. براي زن، عشق به معناي علاقه ي دائمي و در سطح عالي است. به همين دليل، مي خواهد هميشه در کنار شوهرش باشد. زن براي ساعت هايي که شوهرش با اوست، ارزش قائل است؛ جمعه هايي که او در خانه است و غروب هايي که شوهر او را به مهماني يا تفريح مي برد، اگر شوهر به کار و تفريحي بپردازد که مورد رضايت زن نيست، زن احساس مي کند ديگر مورد علاقه نيست و از اين کار مرد عصباني مي شود.(28)
زن نيز بايد به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دريغ نکند و علاقه ي خود را به گونه هاي مختلف بيان، و از خدمات مرد و تلاش او قدرداني کند و با برجسته کردن فداکاري هاي مرد، به او توجه کند. ابراز علاقه ي زن به شوهر، افزون بر جلب رضايت و عواطف شوهر، موجب افزايش انگيزه مرد براي تلاش و تأمين آسايش خانواده مي گردد. همچنين موجب رضايت خاطر مرد از زندگي و احساس ارزشمندي در خانواده مي گردد. امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «زن بايد با اظهار علاقه و با دلربايي و آرايش در برابر شوهر، به گونه اي عمل کند که رضايت و خوشنودي شوهر جلب شود».(29)
3. پرهيز از آزار همسر
از سوي ديگر، مرد نيز وظيفه دارد از ناسزا گويي، نيش زدن و هر کاري که آزار و اذيت به شمار مي آيد، بپرهيزد. همچنين حق ندارد همسر خود را تنبيه بدني کند و او را بزند. تنبيه بدني همسر، عواطف موجود در ميان همسران را از بين مي برد، و نفرت و بدبيني ايجاد مي کند، همچنين دلبستگي زن به زندگي را کم رنگ کرده و برايش عقده رواني مي شود و به مرور زمان از چنين مردي نفرت عاطفي پيدا مي کند. پيامبر گرامي اسلام(ص) درباره ي آثار تنبيه زن مي فرمايد: «هر کس به صورت زنش سيلي بزند، خداوند به مالک جهنم دستور مي دهد تا هفتاد سيلي به صورت او بزنند».(33) همچنين در جاي ديگر فرمودند: «کسي که همسر خود را بدون دليل بزند، در روز قيامت، من دشمن او خواهم بود. زنانتان را نزنيد؛ کسي که زنش را بدون دليل بزند، خدا و رسولش را عصيان کرده است».(34)
4. مدارا
مدارا در زندگي خانوادگي و زناشويي موجب همدلي، همکاري،(36) خوش بختي،(37) امنيت رواني و جاني،(38) برکت،(39) محبت و صميميت،(40) همراهي و همدلي،(41) نيل به اهداف،(42) آسان شدن مشکلات(43) و موفقيت(44) مي گردد. وقتي معاشرت نيکو و مدارا در زندگي حاکم باشد، اعضاي خانواده به همديگر حسادت نمي کنند، از مکر و حيله به دور مي مانند و به دليل صميميت و صفايي که در زندگي حاکم است، امنيت رواني و جاني افراد تأمين مي گردد. همچنين اعضاي اين خانواده با همدلي و همفکري، به سوي اهداف بلند قدم برداشته، به موفقيت مي رسند.
5. رازداري
آثار رازداري، در محيط خانواده به مراتب مهم تر و بيشتر از اجتماع خواهد بود. زن و شوهر بايد مَحرم اسرار يکديگر باشند و همانند همدمي امين، مطمئن و دلسوز، عيوب يکديگر را بپوشانند و از افشاي اسراري که ممکن است باعث دردسر و اختلاف شود، خودداري کنند.
قرآن کريم در تعبيري زيبا و سنجيده مي فرمايد: «زن و مرد لباس يکديگر هستند».(45) خاصيت لباس اين است که علاوه بر ايجاد گرمي و زينت بودن، عيب هاي جسماني فرد را مي پوشاند. زن و مرد نيز همانند لباس که حافظ تن و حجابي بر روي عيب هاي بدن است، بايد عيب ها و اسرار نهايي همديگر را بپوشانند. رازداري همسران به ويژه زن، افزون بر اينکه موجب کسب اجر معنوي مي گردد،(46) موجب ارتقاي منزلت انساني نيز مي شود. افراد رازدار، در نگاه مردم ارزش بيشتري کسب مي کنند. بنابراين، در آموزه هاي ديني توصيه شده است با همسري رازدار و مطمئن ازدواج کنيد. امام صادق عليه السلام در روايتي در اين باره مي فرمايد: «نگاه کن و توجه نما که خود را در چه موقعيتي قرار مي دهي و چه کسي را شريک زندگي و اموالت مي کني و چه کسي را از دين و رمز و راز زندگي آگاه مي سازي».(47)
رازداري همسر نشانه ي امانتداري، الفت، دلسوزي، بزرگواري، سعه ي صدر و خدا ترسي اوست. افشاي اسرار خانواده و همسر افزون بر سلب اعتماد در ميان اعضاي خانواده، باعث ايجاد فتنه و درگيري و هتک حيثيت در اقوام مي گردد و چه بسا خانواده هايي دچار بحران و از هم گسستگي گردند.
6. هديه دادن به همسر
منبع: معرفت اخلاقي (1)
ادامه دارد...
/ج