راهنماشناسی (1)
علت نياز به راهنما
نکته: بدان، که چون ايزد تعالي تقدير کرده بود که کردار و احوال آدمي بعضي سبب شقاوت بود و بعضي سبب سعادت، و آدمي سعادت و شقاوت خويش نتواند شناختن، پس به حکم فضل و رحمت خويش، پيغامبران را پيغام داد و به خلق فرستاد تا راه سعادت و شقاوت ايشان را آشکارا کنند تا هيچ کس را بر خداي تعالي حجت نماند. (2)
ضرورت ارسال راهنما
پرسش و پاسخ[پرسش]: اگر سرنوشت ما از پيش نوشته شده است، پس همه آنها در زندگي دنيايي ما اتفاق مي افتد و ما هيچ نقشي و اراده اي در آنها نداريم. پس ما در رنج و راحت، سعادت و شقاوت و خير و شر مجبوريم. حال که مجبوريم، سعي در کوشش و پرهيز واحتياط ما و دعوت انبيا وتربيت اوليا چه لزومي دارد؟
[پاسخ]: درست است که جمله پديده ها و اتفاقات عالم، با اراده و تقدير خداوند از ازل تعيين شده است، اما آنها احکام کلي است نه احکام جزئي. پس ما اختيار داريم و در بسياري از امور کوشش و سعي ما موثر است. اگر چنين نبود دعوت انبيا و تربيت اولياء و تعليم علما بيهوده بود و البته خدا کار بيهوده نمي کند. (4)
لزوم پيروي از راهنما:
نکته: بدان و آگاه باش که خداي تعالي از بني آدم دو گروه را برگزيد و اين دو گروه را بر ديگران فضل نهاد: يکي پيغامبران و ديگر ملوک. اما پيغامبران را بفرستاد به بندگان خويش، تا ايشان را به خداي راه نمايند و اميران را برگزيد. تا ايشان را از يکديگر نگاه دارند. پس ببايد دانستن که کسي را که او اميري و فرّ ايزدي داد، دوست بايد داشتن؛ و اميران را مطيع بايد بودن، و با ملوک در جنگ نتوان شد، دشمن نبايد داشتن که خداي تعالي گفته است: «اطيعوالله و اطيعوا الرّسول و اولي الامر منکم» (6)
تفسير اين، چنين است: مطيع باشيد خداي را و پيغامبران را و اميران خويش را. و امير به حقيقت آن است که عدل کند در ميان بندگان فجور و فساد نکند که امير ستکار شوم بود، و بقا نبودش؛ زيرا که پيغامبر صلي الله عليه و آله گفت: «الملک يبقي مع الکفر و لايبقي مع الظّلم؛ حکومت با کفر مي ماند، اما با ظلم نمي ماند.» (7)
شئون رهبر
واسطه فيض
همراهي با مردم
آينه خدا
الهي، تو آييني و دوستان تو آيينه، آيين را در آينه بتوان ديد هر آينه (16).
مراتب راهبري
پي نوشت ها :
- پند پدر (بازنويسي قابوس نامه)، ص12.
2- نصيحه الملوک، صص 12 و 13
3- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل) ص 113.
4- همان، صص 89 و 90
5- نامه هاي عين القضات همداني، ج 1، صص74-75
6- نساء: 59
7- نصيحه الملوک، ص 81 و 82
8- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل) ص 113-114.
9- سبق: سابقه، پيشينه
10- قال: گفتار، گفت و گو
11- حال: چگونگي احوال و اوضاع دروني
12- مريد: سالک، راه جو
13- مراد: رهبر
14- گوي چيزي ربودن: در چيزي بر ديگران پيشي گرفتن.
15- مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاري، ج 1، صص 80 و 81
16- همان، ج2، ص 533.
17- نسخ کردن: باطل کردن.
18- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، ص41.