واژه جن
سابقه خلقت جن
هدف از آفرینش جن جنس و ...
. لازم است بدانیم این آتش از همان آتشهای مربوط دوران پیش از به وجود آمدن زمین و آتشی مربوط به کرات دیگر است و همچنان این آتش وجود دارد و از این آتش جنیان متولد میشوند.
اقسام و اصناف جن
« خداوند جن را سه قسم آفرید: یک قسم مارها و عقربها و حشراتند، و قسم دیگر مانند باد در هوا روانند ، و قسم دیگر حساب و عقاب دارند. و آدمیان را سه قسم آفرید: یک قسم مانند چهارپایانند، قسم دیگر بدنهایشان مانند بدن آدمیان اما جانهایشان مانند جانهای شیاطین است و قسم دیگر روزی که سایهای جز سایه خدا نیست در سایه او هستند».
این روایت به فرض صحت سند، به این معنا نیست که هر مار و عقرب و حشرهای که وجود دارد از جنیان است، زیرا چنانکه معلوم است آنها حیواناتی هستند که در گروه خزندگان یا حشرات قرار دارند و با آنچه که درباره حقیقت جن است منافات دارد. لذا ظاهراً مراد این است که گاهی شریر جنیان به صورت مار و عقرب و حشرات تمثل پیدا کرده و جلوه مینمایند. شاهد بر مطلب حدیث رسول خدا (ص) است که به امیرالمومنین(ع) فرموده است:
« ای علی ، هرگاه ماری را بر سر راه دیدی او را بکش، زیرا من با جن شرط کرده و اتمام حجت نمودهام که در صورت مارها ظاهر نشود».
و نیز حکایت شده است: شخصی یک اژدها یا ماری را کشت، پس جنیان او را به سرعت برداشتند و افراد زیادی از آنها دور او جمع شدند... سپس پیش یک شیخی که سن بیشتری از آنها داشت رفته و قصه و ماجرا را برای او بیان کردند، او گفت: وی را به همان جا که کشته شد و شما برداشتید، برگردانید؛ زیرا از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود:
« هر کس که خود را به شکل و لباس دیگران درآورد، پس خونش هدر است».
یعنی این جن نیز نباید خود را به این شکل درمیآورد تا کشته شود.
و به اعتباری، یک نوع از جن، شریر و بدکارند که به نام شیطان نامیده میشوند؛ و ممکن است دو نوع دیگر از آنان نیز باشند: نفوس ناقص و نارسای رها شده از کالبدهای عنصری که تعلق به بدنهای مثالی دارند، و دوم نفوس قوی و نیرومندی که دارای کالبد بوده و تعلق به اجسام دخانی ناری دارند.
خصوصیات و خصلت جن
اجنه عبارت از اجسام هوایی یا ناری هستند که قادرند به اشکال مختلف از قبیل: مار عقرب سگ شتر
گوسفند اسب قاطر درازگوش پرنده و انسان در آیند و عجنه دارای عقل و هوش هسنتد. پس در جن و شیطان جنبه آتش و هوا قالب است و ساختمان بدنشان طوری است که در نهایت نرمی و لطافت بسیار قدرتمند هستند.
دنیای جن
تفاوت انسان و جن
جن به دلیل عنصر و مبدا اولی اش با انسان متفاوت است. جن در آنجایی که فضیلت و کمال واقعی وجود دارد از انسان پایین تر است. و در بعضی چیزها از انسان بالاتر است که کمال واقعی شمرده نمیشود. جنیان مانند انسانها مومن و غیر مومن دارند ولی افراد اینها در ایمان آن مراتبی که انسان طی میکند را نمیتوانند طی کنند. مثلا نمیتوانند به مقام پیغمبری برسد در این جهت آنها باید از پیامبران انسانها برای سعادت پیروی کنند.
جن چرا در زمین؟
من : جن چرا در زمین است آیا آن هم مثل ما کاری کرده که باید در این جهان امتحان شود یا خودشان
من : از روی اختیار آمده اند؟
سعیدی:جن هم مثل اراده و اختیاردارد
سعیدی:مثل انسان اراده و اختیار دارد
سعیدی:و نیز به همان علت که خدا انسان را خلق نموده است
سعیدی:جن را هم خلق نموده است
من : چرا در زمین هستند؟یعنی جای دیگری نیستند که شما می گویید این ارتباط حرام است پس چرا در زمین هستند؟
سعیدی:هدف از خلقت انسان عبودیت و رسیدن به مرتبه کمال و بهره مندی از رحمت بیپایان الهی است. اعطاء رحمت مقتضای ذات اوست و ذات او فیاض است که رحمت از او صادرمیشود و
هر موجود را به کمال شایسته خویش میرساند.
سعیدی:هدف خلقت جن هم همین می باشد
سعیدی:زمین ملک خداست و بندگانش در این عالم می باشد
سعیدی:مثل انسان ها
من : در یک کتاب خواندم که آن ها چون آیات پیامبر اکرم(ص) را شنیده اند به زمین آمده ان آیا این درست است؟
سعیدی:خیر
ونیز چنین هم می گویند . چند تن از قوم جن در محیط زمین آیات قرآن را در بین طائف و مکه از پیامبر (ص) شنیده اند نه همه جن ها
غذای اجنه
آیا جن نیز مانند انسان ثواب و عقاب دارد؟
تفکرات خرافی درباره ی جن
آیا جن حق تسلط بر انسان را دارد؟در چه شرایط؟؟
من : سلام خسته نباشید.آیا جن حق تسلط بر انسان را دارد؟در چه شرایط؟؟
سعیدی:جن به انسان کار ندارد
سعیدی:این انسان ها هستند که به جن ها کار دارند
من : آیا این ارتباط گناه محسوب می شود؟
سعیدی:بله حرام است
دعا برای رفع جن
بسم الله و دفع جن و شیطان
یکی از عواملی که میتواند هم در جهت پیشگیری و هم برای درمان جان آدمی بسیار مفید و موثر باشد این است که انسان در ابتدا و آغاز هر کاری بگوید: « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ». زیرا این جمله شریف یکی از بزرگترین مصادیق «ذکر الله» است و در صورتی که بر آن مداومت شود و هیچگاه فراموش نگردد، این پند و درس عمیق را به انسان آگاه میدهد که کاری که با نام خدا ، آن ذات پاک و مقدس آغاز شود نباید با آلودگیها و وساوس شیطانی و خواطر نفسانی همراه باشد، و نیز به او القا میشود که استعانت فقط به درگاه خداوند تعالی شایسته است، و در هیچ امری به غیر حق را دخیل نمیکند، و طبیعی است که وقتی انسان این چنین عمل کند دیگر جایی برای وساوس شیطان لعین باقی نمیماند. مگر این که « بسم الله» لقلقه زبانی بوده و ای بسا گفتن این ذکر شریف نیز به دستور خود شیطان باشد.
« بسم الله» نه تنها در دفع و جلوگیری از شیطان مفید است بلکه در رفع و دور کردن او نیز بسیار موثر است. علامه طباطبایی (ره) میفرماید: « تقسیم آیه مبارکه « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» در مربعات به حروف ابجد، برای رفع جنیان و افراد مبتلا به جن مفید است».
اطلاعاتی جالب و خواندنی در مورد جن
۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک ؛در وجودش مانند بارباپاپا ؛می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود. و بسیاری از چیزها را در یک آن ؛جا به جا کند .همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد. می تواند مثلا ظرف ۵ دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگردد.
۳- جن ابزار ساز نیست ؛ وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد ؛قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند ؛وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست .جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است ؛ و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند ؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.
۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند . اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.
۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارند . تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند.
۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند . حدود ۱۰۰۰ سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده ؛ که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند ؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند ؛ احتمالا هنوز زنده اند . جن ها مانند انسان داناونادان ؛ .فرمانده و فرمانبردار ؛ ارباب و بنده ؛ کافر و متدین ؛ شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.
۷- جن دارای عقل است . اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش ؛ و قوه تشخیص است ؛ به اضافه هوشی سرشار ؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.
۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند ؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص ؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.
۹- معروف ترین جن ؛ ابلیس ؛ یا همان شیطان نام دارد ؛ که وصف حال او را شنیده اید ؛ که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسید ؛ اما چون حاضر به سجده بر انسان ؛ یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد.
۱۰- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان ؛ و انسان در شرایطی ؛ قادر به تسخیر جن است . انسان مسخر شده را مجنون؛ یا دیوانه ؛یا دیو زده ؛ و جن تسخیر شده را ؛موکل می نامند. گویند خود جنیان بر سه قسمند: دیو.؛جن وپری ؛که از لحاظ مکانی ؛ مادون فرشته هستند.
۱۱- جن می تواند در مواردی تربیت شده ؛ به انسان خدمت کند. چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد . اما به طور کل ؛ نه بودا ؛ نه دالای لاما ؛ نه اولیا الله ؛ و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام ؛به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان ؛خطا و اشتباه و گناه می کنند ؛توصیه نکرده اند اما همگی؛ وجود آنها را تایید کرده اند .
۱۲- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای ؛با ما هستند ظاهر نمی شوند ؛اما حاضرمی شوند و بعضی از انها ؛درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف ؛رفت و آمد می کنند. یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم ؛خواندن و آویختن ۴ آیه از قران است ؛ که با قل شروع می شوند . و بسیاری ادعیه ؛که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟
۱۳- جن ها ؛ بعضی از ما را؛ به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند؛ کمکمان می کنند ؛همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ؛ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) .اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند ؛بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند .خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.
۱۴- اما آنان که ماورای طبیعت ؛ و موجوداتش را باور ندارند؛ چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند . اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند؛ که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند. این تیپ آدمها از ۷ سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده ؛هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارند.مثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند: کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش . و گروه آخر کسانی که جنها ؛ دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح ؛در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند ؛تا فردا در مدح روح ؛کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند.
جن برای انسان ؛ از انسان خطرناک تر نیست . همانطور که انسان برای کوسه ؛ از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین ۳۵ میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز ؛ هراس ناک تر و هوس ناک تر از انسان نیست ؛ که به قول توماس هابز :انسان گرگ انسان است.
۱۵- در کل؛ و بدون در نظر گرفتن موارد خاص ؛ آنها به ما کاری ندارند .ماهم به آنها کاری نداریم . ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و …… فراریند .مثل ما کار و مکافات دارند. و دست آخر اینکه ؛به عقیده من: با تمام این اوصاف ؛تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند.
دنیای ابلیس و شیطان
فرق هوای نفس با وسوسه شیطان چیست؟ اگر شیطان نبود ، هوای نفس کار شیطان را نمیکرد؟
موانع رشد و کمال انسان نیز دو دسته است: هوای نفس (از جمله عوامل و موانع درونی) و شیطان یا ابلیس (به عنوان عامل بیرونی) .
بعضی خیال میکنند شیطان همان هوای نفس است، در صورتی که شیطان در قرآن به معنای هوای نفس، یا نفس امّاره یا قوة واهمه یا یکی دیگر از قوای نفس نیست، بلکه موجودی مستقل از انسان و جنّ است و خداوند آن را از آتش آفرید.(1)
کار شیطان و هوای نفس
دشمنان خارجی بدون هماهنگی با مهرههای داخلی و بدون داشتن زمینه و پایگاه درونی نمیتوانند موفق شوند.
شیطان (که یک دشمن بیرونی است و قسم خورده که به عزت حق تعالی درصدد وسوسه گمراه کردن انسانها برمیآید)(2) هرگز نمیتواند بدون همراهی نفس درونی و خواستههای نفسانی،کمترین موفقیت به دست آورد.
ابلیس میگوید: خواستم انسانها را از راه وسوسه کردن به گناه وادار کنم، دیدم آنان همة زحمتهایم را با استغفار برباد میدهند، وقتی توبه واستغفار گناهکاران را دیدم، راه دیگری در پیش گرفتم و از راه هواهای نفسانی، آنان را زمین زدم و به هلاکت رساندم، به گونهای که میپندارند در مسیر هدایت قرار دارند، از این رو استغفار نمیکنند.(3)
به همین جهت پیامبر (ص) فرمود: "اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک؛(4) بدترین و سرسختترین دسمنان تو، نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد".
بنابراین شیطان از راه هواهای نفسانی در انسان نفوذ میکند و کار و تلاش وی را تأیید میکند . کارهای زشت را در نظر انسان ، پسندیده جلو میدهد و وی را در انجام آن ثابت قدم میکند.
پس اگر هوای نفس نمیداشتیم و آمادگی از درون نباشد، شیطان توان ندارد آن را در ما ایجاد کند اما چون هوا و هوس داریم، هنگامی که در نفس خویش خواستهای داشته باشیم و دنبالش برویم ،شیطان همان را زینت داده و تأیید میکند تا بیشتر به آن جذب شویم.(5)
گرچه شیطان موجودی مستقل از هوای نفس است،اما امستقل از هوای نفس نمیتواند کاری بر ضد انسان انجام دهد، بلکه هواها و خواستههای نفسانی ما را تأیید و تشویق و ترغیب میکند،یعنی در برابر هوای نفس استقلال وجودی دارد،ولی استقلال عملی ندارد.(6)
با توجه به توضیحات ذکر شده معلوم گشت هر یک از دو نیری درونی و بیرونی، تأثیرات ویژهای دارند، بنابراین نمیتوان گفت اگر شیطان نبود، هوای نفس کار شیطان را انجام میداد، بلکه هوای نفس کار خودش را انجام میداد، نه کار شیطان را . در واقع اگر شیطان نبود، هوای نفس توسط شیطان تأیید وتقویت نمییافت.
تفاوت شیطان و ابلیس
شیطان و ابلیس:شیطان در لغت، اسم جنس است به معنای موجود شرور و شامل هر موجود متمرّد و طغیانگر و خرابکاری میشود. خواه از جن باشد یا انسان یا سایر موجودات. به همین جهت در قرآن کریم گاه به صورت مفرد و گاه به جمع به کار رفته است مانند تعبیر شیاطین الجنّ و الانس (انعام / 112).
اما شیطانی که معمولاً مورد سخن است، موجودی است به نام ابلیس که در قرآن سخن از او آمده است ابلیس، موجودی است از نوع جنّ که به فرموده قرآن کریم به واسطه عبادت پروردگار در رتبه ملائکه قرار گرفته بود لکن با تکبّر و طغیان از فرمان و دستور الهی مطرود واقع گشت و قسم یاد کرد که بنی آدم را اغوا کند. «فسجدوا الا ابلیس کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه» (کهف / 50).
بنابراین حقیقت ابلیس، از جنس جنّ است. جن در لغت به معنای پوشیدگی و پنهانی است یعنی موجودی که برای ما در شرایط عادی، قابل درک حسی نیست. همان گونه که انسان از خاک آفریده شده، جنّ از آتش آفریده شده «و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم» (حجر / 27).
ابلیس که از طایفه جن بود در طغیان و سرپیچی از اوامر خداوند، میگوید «خلقتنی من نار و خلقته من طین» اعراف / 12).
بنابراین ابلیس موجودی است جسمانی لکن از جنس آتش آفریده شده نه خاک و عنصری لطیف و غیر قابل حس است.
ابلیس و شیطان به مانند انسان و بشر مترادف و هم معنی هستند. ابلیس از نظر لغوی به معنی مأیوس و متحیر آمده از
ماده بلس و شیطان از ماده شاط به معنی کسی که از غضب برافروخته است و یا از ماده شطن به معنی دوری است که دوری از خوبی ها و دوری از خداوند مراد است و درکل مراد از این دو لفظ همان شیطان است. ولی در قرآن آیاتی که مربوط به سجده نکردن شیطان است واژه ابلیس آمده همچنین در جریانات راجع به حضرت آدم(ع) بیشتر واژه ابلیس آمده و در چند مورد شیطان آمده است و موارد دیگر استعمال شیطان برای شیطان معروف و سایر شیاطین آمده است به همین جهت برخی مدعیاند ابلیس عَلَم و اسم خاص، همان شیطان معروف است که سجده نکرد گر چه در قرآن ابلیس در غیر شیطان معروف به کار نرفته ولی دلیلی بر این ادعا وجود ندارد و واژه ابالسه که جمع ابلیس است در روایات فراوان آمده که نشانگر این است که علم و اسم خاص برای ابلیس که سجده نکرده نیست.
(واژه ابلیس)
واژه ابلیس ۱۱ مورد در قران کریم به صورت مفرد آمده است که ۹ مورد آن مربوط به ابا ابلیس است که از سجده ادم سر باز زد. مراد از ابلی در قران مجید موجودی زنده با شعور مکلف فریبکار متمرد فرمان خدا و اسم خاص برای شیطان در حقیقت رئیس همه شیاطین است که سجده بر آدمی را قبول نکرد و از درگاه خدا رانده شد. به گفته قران ابلیس از نژاد جن بوده است و در جمع فرشتگان عبادت میکرده است
(آیا ابلیس از جن بوده است یا فرشته؟ )
گفتگوی ابلیس با خدا
پروردگارا آیا با اینکه تو خداوند عادلی و هرگز ستم روا نمیداری ثواب اعمال گذشته ام را نمیدهی ؟ خداوند فرمود: از مثوبات آخرت نمیدهم و لیکن از دنیا هر آنچه بخواهی میدهم . ابلیس اولین چیزی را که از خدا درخواست کرد این بود که خدایا مرا تا روز قیامت زنده بدار و خدا نیز قبول کرد.
ابلیس به پنج دلیل مستوجب لعنت گردید))
۲: ابلیس از خداوند عذر خواهی نکرد.
۳: ابلیس از نافرمانی نفس خود را ملامت نکرد.
۴: ابلیس توبه را بر خود واجب ندید.
۵: ابلیس از رحمت خدا نا امید شد.
(تعدادی از فرزندان ابلیس و کار آنها)
اعوریا زوال: کارش شرکت در نکاح و آمیزش جنسی است.
وهار: در خواب انسان میاید و باعث آزار در خواب میشود.
تمریح: که کمک کننده به ابلیس است.
متکون: که به هر صورتی در میاید تا انسان را گول بزند
مذهب:که به هر صورتی در می آید مگر به صورت پیامبر اکرم (ص) یا وصی او.
رها: مانع بیدار شدن بندگان برای نماز شب است.
مبسوط یا مشوط : صاحب دروغ است
مطرش:اخبار نادرست و دروغ را بر سر انسان ها جاری می سازد
رکتبور یا زلنبور : که یاوه و سوگند دروغ و تعریف و تمجید کالاها را در نظر بازاریان کاری شایسته جلوه می دهد
ثبر یا ثبور:که بر مصائب و آسیب ها مامور است
خنزب:که توجه قلبی را در نماز بر طرف می کند.
ابیض: مردم را به خشم می اورد.
یاونهال: که طهارت وتمیزی را زیر نظر دارد.
داسم: مانع سلام کردن و یاد خدا میشود
(کار ابلیس و یارانش) .
۲: ایجاد ترس در اولیا خدا
۳:وعده های دروغ
۴: ایجاد دشمنی میان مسلمانان با قمار و باده
۵: حالت آماده باش برای دشمنی با انبیا
۶: جلوگیری از ذکر خدا و انبیا
۷: خلف وعده
۸: تزیین و تسویل کارهای زشت
۹: ایجاد نسیان از ذکر خدا
۱۰: پروردن آرزوهای دور و دراز در انسان
۱۱: وا داشتن مردم در ایجاد دگرگونی در فرمان خدا
۱۲: تعلیم سحر و جادو
۱۳:ذلت آفرینی برای بشر
۱۴: همدمی با فراموش کنندگان خدا
۱۵:اعمال سلطه و قدرت در دوستان خود
۱۶: عصیانگری در برابر خدای سبحان
۱۷: استکبا
(ازدواج ابلیس)
واژه شیطان))
(نزدیکترین حا لت شیطان به بنده)
۱: در حالت خشم
۲: در حالت حکم و قضاوت
۳: خلوت نمودن با زن بیگانه
(تعبیر دیدن شیطان در خواب)
از امام صادق (ع) نقل است که دیدن شیطان در خواب بر ۶ وجه است:
۲: فساد دین
۳:شهوت و هوای نفس
۴:دوری از عبادت
۵: دوری از اهل صلاح
۶:خوردن چیز حرام
(مکانهای حضور شیطان)
((خوراک شیطان
(بهترین دام شیطان)
(شیطان و فساد در زندگی)
(نتیجه اطاعت از شیطان)
۲: آشکار شدن زشتی ها
۳:دوری از مقام قرب الهی
۴:سقوط از مقام والای انسانیت
۵: رانده شدن از بهشت
۶:افتادن در سنگ لاخهای زندگی
(شیطان پرستان چه کسانی هستند؟ )
(مراسم نیایش شیطان پرستان)
(شکل و شمایل شیطان)
سئوالات رایج
خدای تعالی قبل از خلقت شیطان می دانست که چه کار هایی از او صادر می شود پس چرا شیطان راآفرید و حکمت آفرینش او چیست و آیا امکان دارد خدواند ابلیس را ببخشند ؟
من : سلام خدای تعالی قبل از خلقت شیطانمی دانست که چه کار هایی از او صادر می شود پس چرا شیطان را آفریدو حکمت آفرینش او چیست؟
پاسخ: حکمتش را کسی نمیداند شاید برای اینکه خداوند در وجود ما هم خوبی را داده وهم بدی وخوبی را با پیامبران تقویت کرده است شاید خواست بدی را با وجود شیطان تقویت وتوازون را ایجاد کند
- بسیارى مى پرسند: با این که خداوند مى دانست او سرچشمه همه وسوسه ها و گمراهى ها و فریب کارى ها مى شود و همه بدبختى هاى انسان از او خواهد بود، آن هم موجودى هوشیار، زرنگ ، کینه توز، پرفریب و مصمم . چرا او را آفرید؟ اگر خدا انسان را براى تکامل و رسیدن به سعادت آفرید
-کار شیطان در حد وسوسه است واختیار را از انسان سلب نمیکند
من : آیا امکان دارد خداوند شیطان را ببخشد؟
منتظری:ممکنه نمیدانم
ادامه (آیا امکان دارد خداوند شیطان را ببخشد)؟
1. از آن جا که به تصریح قرآن کریم، "شیطان" از گروه جنّ است. (کهف،50) از طرفی، انس و جنّ را مکلّف به انجام تکالیف الهی میداند و میفرماید: "وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْنسَ إِلآ لِیَعْبُدُونِ ;(ذاریات،56) و من جنّ و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادتم کنند. (و از این راه تکامل یافته و به من نزدیک شوند"). پس او موجودی است مختار و انتخابگر، اگر حقّ را پذیرفت به پاداش نیک میرسد و اگر باطل را انتخاب کرد به عذاب. قرآن کریم از قول خود جنّ نقل میفرماید: "و این که در میان ما، افرادی صالح و افرادی غیر صالحند و ما گروههای متفاوتی هستیم."(جن،11) بنابراین، شیطان مکلّف است که توبه کند و ایمان به خداوند و انبیأ الهی داشته باشد; هر چند از برخی آیات استفاده میشود که او ایمان زبانی به خداوند و وحدانیت او و یا ایمان به روز قیامت نیز دارد; مثلاً: وعدههای خداوند را حقّ میداند (ابراهیم،22)، از پروردگار عالمیان بیم دارد و از کفر بیزار است. (حشر،16 و انفال،48)، قسم به عزّت خداوندی خورد و از او تا روز قیامت، برای گمراه کردن مردم مهلت میطلبد.(ص،79ـ82);لیکن او در آن آزمون الهی، در مقابل حقّ، تکبّر کرده و نافرمانی خود را نیز توجیه کرده و در عمل بیایمانی خود را ثابت کرد. ]ملاحظه کنید: (حجر،33); (اعراف،12)[ و چنان پست و مطرود شد که او را از قرب حق بیرون راندند و رجیم شد و همه اینها به سوء اختیار و بداندیشی او برمیگردد. br>.(رجوع کنید به: معارف قرآن (خداشناسی ـ کیهانشناسی ـ انسانشناسی)، تالیف:محمد تقی مصباح یزدی، ج (1ـ3)، ص 295ـ301، انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی;)
2. این که شیطان توبه کند و مجدداً به عبادت خداوند پرداخته و از وسوسهگری و اغوا و گمراهی دست بردارد و جزء مقرّبان درگاه حقّ گردد، امری است که "امکان عقلی" و ذاتی دارد، یعنی "عقل"، چنین چیزی را محال نمیداند که شیطان دوباره در صف ملائکه قرار گیرد، خصوصاً با توجه به نکته فوق، که او موجودی مکلّف است ولیکن توبه و قرب او به حقّ، در عمل محقق نخواهد شد; زیرا با توجه به علم خداوند متعال به روحیه استکباری او، خبر از عدم توبه و هدایت او داده است؛ او را تا روز قیامت مورد لعنت خویش قرار داده "وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَیَ یَوْمِ الدِّینِ ;(حجر،35) و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود." br> خداوند با تأکید فراوان، او و پیروانش را اهل جهنّم خوانده و میفرماید: "به حق سوگند و حق میگویم که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پُر خواهم کرد."(ص،84ـ85) و هیچ معصیتی از هیچ کس سر نمیزند، مگر آن که اغوا و وسوسه شیطان در آن نقش دارد و در حقیقت، شیطان ریشه تمامی فسادها و معصیتها است;در نتیجه همه لعنتها وبالها، حتی همان مقداری که به خود گنهکاران متوجه است، به او نیز بر میگردد.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 12، ص 159، اسماعیلیان.) بنابراین، هر چند راه بازگشت دارد. ولی توان و قابلیت برگشت را از خود سلب کرده است
و السلام.
پینوشتها:
1 . مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ح1، ص 231.
2 . سوره ص (38) آیه 82.
3 . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج4، ص 247.
4 . بحارالانوار،ج67، ص 64.
5 . اخلاق در قرآن،ج1، ص 234.
6 . همان، ص 236.
-تبیان استان ها (همدان)
-قرآن
نهج البلاغه
کتاب دنیای شگفت (رقیه یعقوبی)
و تمام منابع آخر کتاب دنیای شگفت
تفسیر نمونه
تفسیر میزان
تفسیر سوره جن مزتضی مطهری
بحار الانور
اصول کافی
و سایر تفسیر ها در مورد جن
چهل حدیث (هاشم رسولی)
جن در قرآن (ابولفتح دعوتی)
شیطان شناسی(کریم برزگر)
لسان العرب (کاتب ابن منظور)
و..(مراجعه شود به کتاب دنیای شگفت (رقیه یعقوبی)
www.eporsesh.com
پاسخ گوی آنلاین
دنیای شگفت انگیزمان را بیشتر بشناسیم((جن.ابلیـس.شیطان))
ارسال توسط کاربر محترم سایت : yasin_mmd
/ج