پايه هاي روان شناختي تربيت ديني(2)
تربيت ديني: انگيزه ي ديني
در تربيت ديني مهم اين است که مربي و فراگير به هدف تربيت بيشتر بينديشند و چنانچه هدف را متعالي و ارزشمند يافتند، هر دو براي تأمين آن هدف تمام همت و استعداد خود را به کار بندند. توجه و علاقه مندي به هدف، همچنين پي بردن به اهميت و ارزش تحصيل آن، از جمله عوامل انگيزشي است که به بروز رفتار و جهت دهي آن مي انجامد. تربيت ديني بسته به دورنما و چشم اندازي که ارائه مي دهد و متناسب با گرايش خاصي که در نهاد شخص پديد مي آورد، شخص را برمي انگيزاند تا در مسير تحقق چشم انداز تربيت ديني به آموزه هاي ديني توجه کافي مبذول دارد و به لوازم آن آموزه ها پايبند باشد. با اين بيان، هر چه عوامل برانگيزاننده قوي تر و راسخ تر باشند، انگيزه ي فراگير در التزام به مفاد تربيت ديني و تعهد به ارزش هاي مورد تأکيد و سفارش دين عالي تر خواهد بود. اين نکته ي مهم روان شناختي به جاي خود، تربيت ديني را هموارتر و تحقق آثار و مظاهر آن را آسان تر خواهد ساخت. مهم اين است که دين در پالايش و تعالي انگيزه هاي پيروان خود تا چه اندازه موفق عمل کند. اين امر مستلزم بالا بردن سطح آگاهي و معرفت فراگيران نسبت به معارف و آموزه هاي ديني است.
به بياني که گذشت، ارزش در تربيت ديني تنها به ارزش فعلي برنمي گردد، بلکه ارزش فاعلي را نيز دربر مي گيرد. بنابراين گذشته از خوبي عمل، انگيزه نيز بايد خوب و با ارزش باشد تا رابطه ي صحيحي مابين رفتار ديني و انگيزه برقرار شود. از همه مهم تر، انگيزه ي برتر به رفتار ارزش برتر مي بخشد و برعکس، انگيزه ي پست حتي رفتار به ظاهر شايسته را به انحطاط و بي ارزشي مي کشاند. براي اينکه اين مسئله روشن تر شود، بهتر است به فرهنگ تربيتي اسلام بنگريم که رفتاري را با ارزش مي داند «که به وسيله ي نيت با خداوند مرتبط شود»؛ (5) يعني اينکه رابطه با خداوند، ملاک اصلي ارزشمندي رفتار انسان مؤمن به شمار مي رود. (6) در هر صورت، يکي از رسالت هاي خطير تربيت ديني اين است که متربيان را با انگيزه هاي برتر و شايسته تر آشنا سازد و آنان را براي توجه به آن انگيزه ها تشويق کند و نسبت به حفظ آن ها در هر شرايطي برانگيزاند.
تربيت ديني: ارادي و اختياري
اگر همه ي گرايش هاي تربيتي را مبتني بر اعمال اراده و اختيار فراگير بدانيم، اين امر در تربيت ديني برجسته تر و حياتي تر است؛ به گونه اي که قوام تربيت ديني به اراده و اختيار شخص فراگير بستگي تام دارد. از آن گذشته، چنانچه در پاره اي حوزه هاي تربيتي نظير تربيت اخلاقي، سياسي، هنري و بدني بتوان اراده و اختيار متربي را ناديده گرفت و نوعي تحميل را پذيرفت و بر آن آثار تربيتي را مترتب ساخت، در قلمرو تربيت ديني تحميل نه تکويناً شدني است و نه تشريعاً پذيرفتني؛ يعني اينکه قوام تربيت ديني به اراده و اختيار متربي است. انسان پيش از هر چيز در برابر خويشتن و وظيفه اي که بر دوش دارد، مسئول و متعهد است. (9) او وظيفه دارد به طور ارادي و آگاهانه تربيتي را برگزيند که شايسته ي مقام انساني اوست. در اين ميان، تربيت ديني بسته به قلمرو دين موردنظر، مي تواند نسبت به ديگر حوزه هاي تربيتي ـ از جمله تربيت اخلاقي، اجتماعي، حقوقي و سياسي ـ اشراف داشته باشد و ساحت هاي مزبور را نيز تحت تأثير قرار دهد. تربيت ديني اين امکان را به فراگير مي دهد که وي با اراده و تدبير خويش راهي را اختيار کند که هر چه بهتر و کامل تر نقش و اثر تربيت ديني را در وجود و رفتار و خلق و خوي خويش ظاهر سازد. اصولاً تربيت ديني با توجه به ويژگي هاي ماهوي و ساختاري و کاربردي خود بدون اعمال اراده و اختيار يا حاصل نمي شود و يا رويدادي فراتر از تأثير و تأثر وضعي و کنش و واکنش طبيعي نخواهد بود. تربيت ديني در وضعيت اخير، انديشه و رفتاري انعکاسي خواهد بود که نتيجه ي شرطي سازي و ايجاد عادت هاي رفتاري است. در اين صورت مفاد تربيت ديني به طور شايسته تحقق نخواهد يافت و اثر مطلوبي بر جاي نخواهد گذاشت.
اراده، در واقع بيانگر اشتياق زائدالوصفي است که انسان نسبت به انجام دادن يک عمل يا نتيجه ي خوشايند آن ابراز مي دارد. بدين بيان، ممکن است يک عمل به خودي خود براي شخص خوشايند و اشتياق آور نباشد؛ اما از آنجا که نتيجه ي رضايت بخش و اميدوارکننده اي براي وي دربر دارد، سبب جلب توجه و اشتياق او به انجام دادن آن عمل شده است.
به وصفي که گذشت، تربيت ديني در خاصيت و تأثيرگذاري خود، وام دار اشتياقي است که شخص مربي و متربي هر دو نسبت به فراگيري و به کارگيري آموزه ها و تربيت هاي ديني ابراز مي دارند. چنين اشتياقي چنانچه با ادراک لازم و بصيرت کافي همراه باشد، مربي و متربي را برمي انگيزاند تا در مسير تحقق اهداف آموزشي و تربيتي دين، دين باوري و دين مداري به طور شايسته گام بردارند و تا رسيدن به نتيجه ي نسبتاً کامل درنگ نورزند. با اين بيان اراده، از عوامل انگيزشي مؤثر در تربيت ديني به شمار مي رود که کاملاً شخصي است و جنبه ي روان شناختي آن قوي، برجسته و پايدار است.
انسان چون در انتخاب دين و شريعت به عنوان راه و رسم زندگي مختار آفريده شده است، پس خود اراده مي کند از ميان راه هاي گوناگون کدام را برگزيند. مختار بودن انسان، از جمله موضوعات مهمي است که در مواردي نظير اصول الفقه، فقه، کلام، روان شناسي، انسان شناسي، تعليم و تربيت و معارف قرآن مورد تجزيه و تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد. از زاويه ي نگاه معارف قرآني و پيرو آن در پرتو علومي که به نوعي از اين معارف تأثير مي پذيرند، انسان مختار آفريده شده است نه اينکه اختيار براي انسان اکتسابي باشد. اختيار همچون اراده وصف فطري فرد فرد انساني است و بدين ترتيب مختار بودن، لازمه ي انسانيت انسان و ملاک کرامت تکويني اوست. انتخاب راه و رسم زندگي به اختيار انسان واگذار شده است تا افراد خود برحسب خواست و انگيزه و نيازشان در هر زمينه يک گزينه از ميان چندين گزينه را برگزينند. در واقع «اختيار بدين معناست که فاعل با خواست خود و بدون اجبار و تحميل نيروي ديگري، کاري را انجام دهد». (10) هر کس تربيت ديني را پذيرفت، البته به لوازم آن پايبند خواهد ماند و خود را براي انجام دادن رهنمودهاي ديني موظف خواهد دانست. عشق به دينداري و آگاهي لازم از آثار سازنده ي آن، عامل برانگيزاننده اي براي اختيار و پذيرش تربيت ديني به شمار مي رود.
پينوشتها:
* استاديار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
1. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن 1، ص 106-107.
2. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 70، ص 212/ حسين بن محمدتقي نوري، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 90.
3. عَن ابي عَبدالله (ع) قال: قالَ رسُول الله (ص): نِيَّةُ المؤمِنَ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ وَ نِيَّة الکافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَ کلُ عامِلٍ يَعمَلُ عَليِ نيّتةِ. محمدبن يعقوب الکليني، الکافي، ج 2، ص 84.
4. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن 1، ج1، ص 112-113.
5. همان، ص 116.
6. ر.ک: همان، ص 105-119.
7. محمدتقي مصباح يزدي، به سوي خودسازي، ص 399.
8. مرتضي مطهري، مجموعه آثار (انسان در قرآن)، ج 2، ص 296-297.
9. روي عن النبي (ص) کلّکم راعٍ وَ کلّکمُ مَسئؤلٍ عَن رَعيتِه. محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 72، ص 38.
10. محمدتقي مصباح، فلسفه ي اخلاق، ص 136.
ادامه دارد...
/ج