صد سال مسلماني

دوره امام محمد باقر (ع) از يک طرف مصادف با گسترش قلمروي اسلامي در شمال آفريقا، اسپانيا و شرق ايران بود که مسلمانان را با مليت ها و طرز تفکرهاي تازه اي روبه رو کرد و از طرفي اوج مباحث فقهي و حديث بود و رويش تفکرات تازه؛ اين وسط روند رو به زوال بني اميه فرصتي به امام محمد باقر (ع) داد تا بعد از دوران اختناق و فشار عصر امام سجاد (ع)، در مدينه جلسات بحث و تدوين تفکر اصيل اسلامي راه بيندازند؛ راه علمي اي که در دوران امام صادق (ع) در کلاس هاي 4 هزار نفره ادامه يافت.
سه‌شنبه، 1 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صد سال مسلماني

صد سال مسلماني
صد سال مسلماني


 





 
دوره امام محمد باقر (ع) از يک طرف مصادف با گسترش قلمروي اسلامي در شمال آفريقا، اسپانيا و شرق ايران بود که مسلمانان را با مليت ها و طرز تفکرهاي تازه اي روبه رو کرد و از طرفي اوج مباحث فقهي و حديث بود و رويش تفکرات تازه؛ اين وسط روند رو به زوال بني اميه فرصتي به امام محمد باقر (ع) داد تا بعد از دوران اختناق و فشار عصر امام سجاد (ع)، در مدينه جلسات بحث و تدوين تفکر اصيل اسلامي راه بيندازند؛ راه علمي اي که در دوران امام صادق (ع) در کلاس هاي 4 هزار نفره ادامه يافت.

امام محمد باقر (ع)
 

پنجمين امام شيعيان، پدرش امام سجاد و مادرش فاطمه دختر امام حسن (ع) بود. سوم رجب 57 قمري در مدينه به دنيا آمد. پيامبر (ص) به او سلام رسانده بود. لقب او باقر به معناي شکافنده است چون اين امام به شکافتن علوم و گفتن اسرار آن شهره بود. دوران امامت ايشان به سه دوره تقسيم مي شود:
سه سال و شش ماه همراه با پدر و پدربزرگش، امام حسين (ع) بود و از نزديک شاهد اتفاقات کربلا، 34 سال همراه با امام سجاد (ع) در مدينه و 19 سال و ده ماه هم دوران امامت ايشان بود. امام باقر (ع) در سال 114 به دستور هشام بن عبدالملک با زهر، شهيد شد و در قبرستان بقيع در کنار پدر و عموي پدرش، امام حسن (ع) به خاک سپرده شد.

شاگردان
 

ابان به ثغلب: او محضر سه امام را درک کرد (سجاد، باقر و صادق عليهم السلام). امام باقر (ع) به او مي گفت در مسجد مدينه بنشين و براي مردم فتوا بده. من دوست دارم چون تويي بين شيعيان ما باشد. ابان فقط 30 هزار حديث از امام صادق (ع) نقل کرده و وقتي سال 141 قمري فوت کرد، امام صادق (ع) گفت: «به خدا مرگ ابان قلبم را به درد آورد».
محمد به مسلم (فوت 150 ق): فقيه و از ياران امام باقر(ع) و امام صادق (ع) بود. او از کوفه به مدينه آمد و چهار سال در محضر امام حاضر بود و در حقيقت نماينده اين دو امام در کوفه بود.
زراره بن اعين: از امام صادق (ع) نقل است که اگر زراره، محمد مسلم، بريدن عجلي و ابوبصير نبودند، آثار نبوت از بين مي رفت. او قاري، شاعر و اديب بود و دو ماه بعد از شهادت امام صادق (ع) درگذشت. او در گفتن روايات وسواس زيادي داشت، براي همين اگر روايتي مي گفت همه قبول مي کردند.
کميت بن زيد اسدي (شهادت 126 ق): شاعر اهل بيت که علاقه خاصي به امام باقر (ع) داشت. در برابر اشعاري که در مدح اهل بيت مي گفت، تنها پيراهن امام باقر (ع) را هديه گرفت. قصيده «هاشميات» او معروف است.
ابوبصير: اسم اصلي اش ليث بن البختدي بود اما چون نابينا بود به او ابوبصير مي گفتند و از خاصان و شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود.

بستگان
 

علي اکبر، عموي امام (شهادت 61 ق): بزرگ ترين عموي امام که سال 44 ق به دنيا آمد. او در واقعه کربلا اولين شخصي از اهل بيت بود که به ميدان رفت و شهيد شد.
فاطمه بنت حسين، عمه امام (متوفي 110 ق): از راويان حديث و حاضران در کربلا که با پسر عمويش، حسن مثني (حسن بن حسن(ع)) ازدواج کرد. حسن مثلث (حسن سوم چون هم اسم پدر و پدربزرگش بود) و عبدالله محض (چون پدر و مادرش هر دو به دو امام متصل بودند) پسران نامدار اويند. بيشتر از 70 سال عمر کرد و در مصر درگذشت.
زيدبن علي، برادر (شهادت 121 ق): پسر امام سجاد (ع) که چند سال بعد از شهادت برادرش، امام باقر (ع) در کوفه قيام کرد اما طبق معمول، اهل کوفه بي وفايي کردند و او را تنها گذاشتند تا شهيد شد. آرامگاهي در بازار تهران منتسب به اوست.
يحيي بن زيد، پسر عموي امام (شهادت 125 ق): در خراسان محبوب بود، طوري که مي گويند وقتي يک بار توسط نصربن سيار دستگير شد و البته بعد آزاد شد، زنجيري را که به پايش بسته بودند در بازار آهنگري خرد کردند و از آن به عنوان نگين انگشتر استفاده کردند. يحيي مدتي بعد قيام کرد و نصربن سيار او را به شهادت رساند.
علي بن باقر، پسر امام (شهادت 116ق): سال 113 ق مردم کاشان پيش امام مي روند و از ايشان مي خواهند کسي را براي تعليم دين و معارف نزد آنها بفرستد. امام هم پسرش را به آنجا مي فرستد. امامزاده «سلطانعلي» 3 سال در محله فين کاشان مي ماند تا اين که در سال 116 عليه والي کاشان به نام (يا لقب؟) زرين کفش بار کرسفي قيام مي کند. در يک جنگ 13 روزه با يارانش شهيد مي شوند.

دشمنان
 

بني اميه، اولين سلسله موروثي اسلامي را به راه انداختند و با اينکه سرسخت ترين دشمنان اسلام و پيامبر بودند، درکمتر از 50 سال، بساط حکومت را به اسم اسلام راه انداختند و خود را جانشين پيامبر خواندند. دوران زندگي امام باقر (ع) با ده خليفه از 14 خليفه بني اميه (از معاويه تا هشام) مصادف شده بود. در اين دوران قلمرو اسلامي از چين تا اندلس گسترش يافت و معماري و امور علمي اسلامي شکل گرفت.
يزيدبن معاويه (64 ــ26ق): يکي از بزرگ ترين فجايع تاريخ را همان سال اول انجام داد و در کربلا کرد آنچه کرد. امام باقر (ع) در فاجعه کربلا، همراه پدرش شاهد ماجرا بود و با کاروان اسرا به شام رفت. سال بعد، اعتراض مردم مدينه را در حره واقم سرکوب کرد و تا سه روز خون و مال و ناموس شهر پيامبر به سپاه شام حلال شد! در سال سوم در سرکوب قيام عبيدالله بن زبير، مکه را محاصره کرد و کعبه آتش گرفت. يزيد در همين زمان درگذشت. معاويه پسر 21 ساله اش، 40 روز بعد از مرگ پدر استعفا داد و به طور مشکوکي مرد.
مروان بن حکم (مرگ 65ق): طرفداران مروان در جنگ قدرت مرج راهط در شرق دمشق، هواخواهان خاندان معاويه را شکست دادند تا قدرت از شاخه سفياني بني اميه به آل مروان منتقل شود. مروان يک سال بعد توسط زن يزيد خفه شد چون پسرش، خالد بن يزيد را از ولايتعهدي کنار گذاشته بود.
عبدالملک بن مروان (86 ــ27 ق): قبل از خلافت معتکف مسجد بود و به «حمامه المسجد»(کبوتر مسجد) معروف بود اما وقتي خبر مرگ پدر و آغاز خلافتش را دادند، قرآن را کنار گذاشت و گفت: «اين آخرين ديدار ما بود». او با کمک حجاج بن يوسف به غائله عبيدالله بن زبير در حجاز پايان داد و او را در مکه کشت. در دوران او، مراکش و خراسان فتح شدند. سکه هاي اسلامي ضرب شد و واعظان را از پند و توصيه به خلفا برحذر داشت. دوران 20 ساله حکومت او به واسطه سرکوب شديد مخالفان با آرامش تمام شد.
وليد بن عبدالملک (96-49 ق): آرامشي که پدرش ايجاد کرده بود باعث شد تا او دست به کارهاي عمراني بزند. ساخت مسجد الاقصي، گسترش مسجد النبي و مسجد اموي از کارهاي او بود. در دوره او هند فتح شد و طارق بن زياد با عبور از تنگه جبل الطارق، اسپانيا را فتح کرد. وليد هم بر اثر افراط در خوردن مشروب بعد از ده سال حکومت مرد.
سليمان به عبدالملک (99 ــ 56ق): مردي خوشگذران که کاري به مسائل حکومتي نداشت و علاقه زيادي به خوردن غذا داشت و بعد از سه سال حکومت در 43 سالگي مرد.
عمر بن عبدالعزيز (101ــ74 ق): او به خاطر حضور در مدينه و بين مسلمانان پارسا، رعايت اسلام و مسلماني را مي کرد. او مراسم نفرين به علي (ع) و خاندانش را بر منابر ممنوع کرد. فدک را به آل علي ــ البته نه به امام باقر (ع) بلکه به نوادگان امام حسن (ع)ــ برگرداند و از بيت المال به اقوام چيزي نمي داد. دوران خلافت او بعد از دو سال و پنج ماه با مرگ مشکوکش تمام شد.
يزيد به عبدالملک (105ــ74 ق): علاقه شديد او به زن بارگي طوري بود که زمام امور به دست دو کنيزک بود و وقتي يکي از آنها مرد، حتي اجازه دفن جسد او را نمي داد تا اينکه چند روز بعد از مرگ کنيزک او هم مرد.
هشام بن عبدالملک (مرگ 125 ق): او 20 سال حکومت کرد. امام باقر (ع) در دوران حکومت او به همراه امام صادق (ع) به دمشق رفتند و قضيه مسابقه تيراندازي و تيرانداختن پي در پي امام به هدف، در اين سفر به وقوع پيوست. او دستور شهادت امام باقر(ع) را داد و بعدها هم قتل زيد بن علي در زمان او اتفاق افتاد. در اواخر حکومتش بخشي از فرانسه هم فتح شد و ناآرامي در خراسان که زمينه ساز قيام ابومسلم و سقوط نهايي بني اميه بود، شروع شد.
منبع: همشهري جوان، شماره 238




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.