داده هاي زندگي نامه اي و مصاحبه(1)
ترجمه:نقشبندی،سیامک
يافته هاي پژوهشي در چهار دهه گذشته، در زمينه فن آوري ارزيابي که در فصل هشتم مورد بحث قرار مي گيرد، به طور قطع اهميت فراوان "سازمان بندي" و "عينيت" در جمع آوري اطلاعات شخصي را نشان داده است. استفاده از ابزارهاي سازمان يافته براي جمع آوري اطلاعات زندگي نامه اي و مصاحبه هاي منظم، سالها بخش عمده اي از ارزيابي در زمينه گزينش افراد بوده است، هرچند رواج آنها در زمينه ارزيابي سلامت رواني جديدتر است. يک تحول نسبتاً جديدتر ديگر به وجود آمدن يک ابهام در تمايز مفهومي بين اطلاعات زندگي نامه اي يا تاريخچه اي از يک سو و وضعيت جاري يا اطلاعات جديد از سوي ديگر است. تمايز سنتي بين شيوه هاي نوشتاري خودسنجي در برابر شيوه هاي مصاحبه اي جمع آوري اطلاعات نيز تقريباً در حال اضمحلال است. به منظور سهولت در ارايه اين روشها، ابتدا کاربرد اطلاعات زندگي نامه اي را (که معمولاً شامل شيوه هاي نوشتاري خودسنجي هستند) مورد بازنگري قرار مي دهيم، و بعد روشهاي مصاحبه را مورد بحث قرار خواهيم داد. چون اين طبقه بنديها کاملاً از يکديگر مجزا نيستند، در بعضي موارد با يکديگر همپوشي دارند.
اطلاعات زندگي نامه اي
شيوه ارزيابي اطلاعات زندگي نامه اي براي اولين بار در حدود سال 1919 در مورد انتخاب اشخاص فروشنده براي بيمه زندگي [آنها] به طور موفقيت آميزي به کار برده شد. در اين کار گُلداسميت(682) (1922) با استفاده از مطالب تاريخچه زندگي 9 نفر که از 2- تا 3+ نمره گذاري شده بودند و نمره برش(283) آن در برگه کاملاً تکميل شده 4+ بود، گزارش داد که 84 درصد از فروشندگان موفق انتخاب و 54 درصد فروشندگان ناموفق رد شدند. در جنگ جهاني دوم، همبستگي بين نمره هاي اطلاعات زندگي نامه اي پرسنل نيروي هوايي و موفقيت در شغل خلباني برابر با 0/30 به دست آمد (گيلفورد(284)، 1947). در تحقيقات جديدتر نشان داده شده است که شاخصهاي اطلاعات زندگي نامه اي با عوامل شش گانه اشتغال هالند(285) (ابرهارت(286) و ماچينسکي(287)، 1984)، و همچنين با پيش بيني عملکرد شغلي در دامنه وسيعي از زمينه يابي شغلي همبستگي دارند (اوونز، 1983). به عنوان مثال، جيمز(288)، اليسون(289)، فوکس(290) و تايلر(291) (1974) کاربرد اطلاعات زندگي نامه اي در پيش بيني عملکردهاي هنري را نشان دادند، و هلمريچ(692)، بيکمن(693) و رادلف(694) (1973) از چنين اطلاعاتي براي پيش بيني عملکرد در آموزشهاي فشارزاي نيروي دريايي(695) استفاده کردند. هاف(696) (1984) با استفاده از اطلاعات زندگي نامه اي يک سابقه کاراجرايي (697) ساخت که ميزان موفقيت را در سمت يک وکيل در دفتر نمايندگي مرکزي پيش بيني مي کرد. پژوهش هاف اين انديشه را که رفتار کسب موفقيت(698) مي تواند با يک استانداردسازي از طريق تحليل اطلاعات زندگي نامه اي شخص مشخص شود، حمايت کرد. اين راهبرد در گزينش حرفه اي افرادي که اغلب در برابر آزمونهاي روان شناختي مقاومت مي کنند و بر اين نکته اصرار دارند که "سابقه من خودش همه چيز را مي گويد"، مفيد واقع مي شود. تحقيق هاف و ديگران نشان مي دهد که تکيه بر سابقه آنها داراي اعتبار است.
اوونز و هنري(699) (1966) به انجام يک مطالعه زمينه يابي از آثاري که درباره استفاده موفقيت آميز اطلاعات زندگي نامه اي براي پيش بيني خلاقيت در انواع گوناگوني از موقعيتهاي شغلي انجام شده بود، پرداختند. در اين مطالعات ملاکهاي عملکرد موفقيت آميز عبارت بودند از: حفظ شغل يا تداوم اشتغال، بهره وري يا سودمندي، ميزان غيبت و ميزان حقوق ماهيانه. چون اين ملاکها با يکديگر همبستگي بالايي ندارند، اين تصميم گيري که کدام يک از آنها در يک موقعيت شغلي اهميت عمده دارد، براي محققان اهميت دارد.
درباره نياز به وارسي اعتبار مداوم يا بازنگري در خصوص دقت عوامل پيش بيني کننده زندگي نامه اي اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس گزارش يک مطالعه (هافز(700)، دان(701)، و بکستر(702)، 1956) سودمندي برگه درخواست داوطلبان طي دو سال بعد از کاربرد عملي آن "از بين رفت". حدس بر اين بود که کارکنان رشته مديريت که وزنها يا اولويت مواد را مي دانستند، داوطلبان را رهبري يا راهنمايي مي کردند تا نمره برگه آنها از نمره برش بيشتر شود. از سوي ديگر براون(703) نشان داد که يک کليد نمره گذاري که در سال 1993 تهيه شده بود بعد از 45 سال هنوز از اعتبار لازم برخوردار بود.
کاربرد عمده ديگر داده هاي زندگي نامه اي يا تاريخچه فردي در آسيب شناسي رواني است. اين اطلاعات به طور سنتي مبناي مهمي را براي پيش بيني و تصميم گيري درباره مراجعان مراکز بهداشت رواني فراهم مي آورد.
مدتها اين موضوع مورد توجه بوده است که بيماران بستري در بيمارستانهاي رواني، به ويژه کساني با تشخيص اسکيزوفروني، پيش آگهي هايمتفاوتي دارند؛ بعضي از آنها بهبودي خوب و سريعتري نشان مي دهند؛ و بعضي ديگر، تغييرات اندکي از خود نشان مي دهند يا اصلاً تغييري نمي کنند. با آغاز کار ويتمن(704) (1941) در بيمارستان ايالتي اِلجين، تعدادي از محققان تلاش کردند تا جنبه هاي خاص تاريخچه موردي يا اطلاعات زندگي نامه اي را که با پيش آگهي هاي خوب يا ضعيف در اسکيزوفرنيا رابطه دارد، شناسايي کنند. يافته ها نشان دادند که به طور کلي بيماران مبتلا به اسکيزوفرني با پيش آگهي خوب (که بعداً بهبود مي يابند) قبلاً سازگاري بهتري با حمله بيماري داشته اند. آنها آسيب شناسي رواني خانوادگي کمتري داشتند، رضايت بيشتري را از تجربيات جنسي خود با جنس مخالف نشان دادند، سازگاري شغلي آنها بهتر بود، و ثبات عمومي بيشتري نسبت به کساني داشتند که داراي پيش آگهي ضعيفي بودند (که بهبودي آنها خيلي کند است يا اصلاً بهبود نمي يابند). اصطلاحات اسکيزوفرني واکنشي و اسکيزوفرني پيش رونده، کم و بيش به ترتيب به طور مترادف در مورد پيش آگهي هاي ضعيف و خوب به کار مي رفتند.
زيگلر(705) و فيليپس(706) (1960) با تهيه يک مقياس اطلاعات زندگي نامه اي رسمي از سطح سازگاري دوره قبل از بيماري اين کار را گسترش دادند. روش آنها بر اساس شش متغير از تاريخچه فردي بود: (الف) سن، (ب) ميزان هوش، (ج) تحصيلات، (د) سطحي شغلي، (هـ) سابقه استخدامي و (و) وضعيت تأهل. اين متغيرها به منظور ساخت يک اندازه مرکب از "شايستگي اجتماعي" به کار گرفته مي شد که قبلاً با نشانه هاي بيمار ارتباط داشت. آنهايي که نمره هاي شايستگي اجتماعي بالاتري داشتند، نشانه هايي را آشکار ساختند که به عنوان "بازگشت عليه خود" قلمداد مي شد، و آنهايي که نمره پايين تري داشتند، گرايش به بروز علايمي داشتند که نشانگر "دوري جستن از ديگران" يا خودخواهي(707) و بازگشت بر عليه ديگران بود.
زيگلر و فيليپس (1962)، از اين يافته ها و يافته هاي بعدي نتيجه گرفتند که شايد بهتر باشد که تمايز واکنشي - پيش رونده در اسکيزوفرنيا به عنوان يک شايستگي اجتماعي يا بُعد بلوغ اجتماعي تلقي شود که مي تواند از طريق اطلاعات تاريخچه شخصي ارزيابي شود، و اينکه اين بُعد به جاي آنکه فقط درباره اسکيزوفرنيا قابليت کاربرد داشته باشد در همه موارد آسيب شناسي رواني قابل استفاده است. اهميت نحوه عملکرد در دوره پيش از بيماري در ارزيابي اختلال رواني رسماً به عنوان يک منبع جداگانه اطلاعات تشخيصي در نسخه هاي سوم و چهارم راهنماي تشخيصي و آماري اختلالهاي رواني (انجمن روان پزشکي آمريکا، 1980، 1994) شناخته شد. محور چهار به طور خاص، شامل يک مقياس درجه بندي رسمي براي اندازه گيري سطح عملکرد قبل از بيماري در بيمار طي يک سال قبل از ابتلاست.
کامپيوترها روشهاي آماري چندمتغيري پيچيده را امکان پذير و قابل دسترس ساخته اند. با ترکيب اين متغيرها به کمک قابليتهاي کامپيوتر در به کارگيري آسان مجموعه هاي اطلاعاتي عظيم، تعداد بيشتري از پژوهشها در زمينه سلامت رواني، در مورد منشأ اختلالات رفتاري بر اطلاعات زندگي نامه اي متمرکز شده اند. اين امر منجر به برخي کشفيات مهم شده است که در زمينه پيشگيري کاربرد دارد. براي مثال، از يک رشته مطالعات انجام شده درباره عوامل زندگي نامه اي و ساير عوامل مربوط به تجاوز جنسي، اين نتيجه به دست آمد که برخي از متغيرهاي کليدي، متمايزکننده زناکاران از غير زناکاران، ماهيت نگرشي دارند (مالاموت(708)، سوکلوسکي(709)، کاس(710) و تاناکا(711)، 1991؛ استرماک(712)، سگال(713)، گيليس(714)، 1990). اين نگرشها نيز به نوبه خود به انواع شرايط مختلف کودکي و تجربه هايي از قبيل بزهکاري، محيط خصمانه خانوادگي، و ماهيت جنسي و الگوهاي ارايه شده در مورد رفتارهاي نقش جنسي در خانواده بستگي دارد. پژوهش مهم ديگري که از اطلاعات زندگي نامه اي به عنوان اطلاعاتي براي ارزيابي سود جسته، شامل مطالعه آن دسته از مراحل رشدي است که منجر به برون سازي مشکلاتي از قبيل اختلالهاي سلوکي (مک ماهون(715)، 1994) و درون سازي مشکلات در کودک مي شوند (اولنديک(716) و کينگ(717)، 1994).
رابطه بين وقايع فشارزاي زندگي و اختلالهاي سلامت رواني به طور فزاينده اي به عنوان زمينه اي براي پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. در اين زمينه بعضي کارهاي اساسي به وسيله لانگنر(718) و ميچل (719) (1963) انجام شد که طي آن در پي کشف رابطه بين وقايع فشارزاي اوليه در زندگي فرد با مشکلات بعدي وي بودند. تحت تأثير نوشته هاي آدولف ماير(720)، علاقه [ پژوهشگران] به سمت وقايع جديدتر زندگي – يعني، 3، 6 يا 12 ماه قبل - به عنوان پيش بيني کننده هاي سلامت رواني جاري و سطح فشار رواني تغيير جهت يافت. براي مثال، هولمز و راهه(721) (1967) از آزمودنيها خواستند تعدادي از وقايع زندگي را بر طبق ميزان و مدت تغيير در الگوهاي عادتي زندگي که از هر رويداد پديد مي آيد، درجه بندي کنند. مقياس درجه بندي سازگاري مجدد اين نويسندگان فهرستي از ميانگين سازگاريهاي مجدد براي 43 رويداد مختلف زندگي است. در اين فهرست به ماده "مرگ همسر" ارزش عددي 100، "حاملگي" 40، "تغيير محل زندگي" 20 و "دوره زندان" 63 تعلق گرفته است. پژوهشگران بعدي کار هولمز و راهه را گسترش دادند و روشهاي ديگري را براي ارزيابي فشارهاي رواني توأم با حوادث زندگي تهيه کردند. براي مثال، کودينگتون(722) (1972) وقايع زندگي را به عنوان يک عامل سبب شناختي در بيماريهاي کودکان مورد مطالعه قرار داد، و کوباسا(723) سعي کرد توضيح دهد که چرا فشارهاي رواني در بعضي افراد موجب اختلال مي شود و در بعضي ديگر خير. وي بين اين دو گروه افراد تفاوتهاي شخصيتي جداگانه اي پيدا کرد که آنها را تفاوت در سخت رويي(724) ناميد.
ابزارهاي مبتني بر اطلاعات زندگي نامه اي براي ارزيابي تعدادي از ويژگيهاي خاص ديگر نيز تهيه شد. براي مثال، لانيون(725) (a1967) به منظور اندازه گيري شايستگي اجتماعي در دانشجويان مرد يک پرسشنامه خودسنجي 20 ماده اي تهيه کرد. نمونه اي از مواد اين پرسشنامه در شکل 1- 6 نشان داده شده است. اعتبار اين پرسشنامه به وسيله نشان دادن رابطه نمره هاي آن با ساير مقياسهاي کارايي اجتماعي مثل درجه بنديهاي انجام شده به وسيله همسالان به دست آمد.
يک ابزار کمّي ديگر، يک تحقيق زمينه يابي درباره تعامل بين دو جنس (SHI )(726) است که به وسيله تونتي من (727) و مک فال (728) (1975) گزارش شده است. آزمون بررسي تعامل بين دو جنس (SHI)، يک مقياس نوشتاري خودسنجي مکتوب درباره اجتناب از جنس مخالف در مردهاي خجالتي است که از يک مطالعه مقدماتي بر مبناي مصاحبه هاي انجام شده با زنان دانشگاهي، ساخته شده است. اين بررسي يک بخش زندگي نامه اي دارد که مواد آن به قرار ملاقاتهاي گذشته آزمودني بر مي گردد و بخش ديگر با طرح سؤالهايي، توانايي آنها [مردها] را براي برقراري و تعامل با زنها در موقعيتهاي خاص اجتماعي ارزيابي مي کند. فهرستي از ساير ابزارهاي ساخته شده براي عملکردهاي خاص به وسيله هاينس(729) و ويلسون(730) (1979) تهيه شده است. يک زمينه ديگر ارزيابي کودکان از طريق آن دسته از اطلاعات زندگي نامه اي صورت مي گيرد که به وسيله معلمان و والدين گزارش شده است.
ابزارهاي چند مقياسي
يک ابزار جامع که به منظور ارزيابي سلامت رواني از اطلاعات زندگي نامه اي استفاده مي کند، تاريخچه روان پزشکي خودکار ميسوري (MAPS)(736) است (ايتون(737)، اسلتن(738)، کيچن(739) و اسميت(740)،
1971). MAPS تقريباً از 200 ماده تشکيل شده است که توسط يکي از خويشاوندان تکميل مي شود. اين مواد 9 طبقه کلي را پوشش مي دهند، نظير افسردگي و خودکشي، کار و روابط بين فردي، کودکي و نوجواني و عوامل ژنتيک. بررسيهاي مربوط به طرز عملکرد [اين ابزار] تقريباً براي همه پاسخ دهندگان جوابهاي قانع کننده اي را نشان داد (ايتون، آلتمن، شف، و اسلتن، 1970)، و پايايي بازآزمايي [ اين روش] با يافته هاي مطالعات ديگري که از خويشاوندان به عنوان منبع اطلاعاتي استفاده مي کنند، قابل مقايسه است.
شکل 1-6: نمونه اي از نسخه سوم مواد بررسي زندگي نامه اي براي ارزيابي شايستگي اجتماعي دانشجويان مرد (منبع: از لانيون a1976، ص497. چاپ دوم، 1967 به وسيله انجمن روان شناسي آمريکا با کسب اجازه از ناشر و نويسنده). (توضيح عکس)
2. تا آخرين سال دوره دبيرستان خود با چند نفر از جنس مخالف خود قرار ملاقات گذاشته ايد؟ 2 تا و بيشتر
4. در حال حاضر هر چند وقت يکبار قرار ملاقات مي گذاريد؟ غالباً بيش از ماهي يکبار
5. هنگامي که قرار ملاقات گذاشتن منظم را آغاز کرديد، چند ساله بوديد؟ 17 سال و بيشتر
6. در طول حيات خود چند بيماري جسمي شديد داشته ايد (منظور بيماريهايي است که براي مدت 2 هفته يا بيشتر شما را ناتوان ساخته باشند)؟ 0 يا 1 بار
8. آيا تاکنون مسافرتي به فاصله بيش از 200 مايل از خانه خود داشته ايد (بدون همراهي والدين يا هر بزرگتر ديگر) جاي که سرتاسر شب در آنجا مانده باشيد، غير از ديدار از بستگان؟ (بله يا خير)
9. آيا تاکنون بدون هيچ يک از والدين يا هر بزرگتر ديگر، مسافرتي به فاصله 1000 مايل دور از خانه خود داشته ايد؟ (بله يا خير)
10. ديدگاه شما نسبت به تکاليف مدرسه چيست؟
آنها را پيش از موعد انجام مي دهم.
در آخرين روزهاي باقي مانده آنها را انجام داده، اما هميشه به موقع آنها را تحويل مي دهم.
- در آخرين دقايق به سراغ آنها مي روم، و گاهي از انجام آنها باز مي مانم.
- علي رغم توانايي کافي، در انجام به موقع آنها، مشکلات عادتي دارم.
11. شما در طول زندگي چند بار به خاطر خلافهاي ترافيکي به استثناي پارک کردن مورد اخطار پليس قرار گرفته ايد؟ 0-3 بار
13. چه کسي لباس شما را خريداري مي کند (يعني، انتخاب مي کند)؟
- خودم
- مادرم (يا يک فرد ديگر)
- گاهي خودم و گاهي مادرم
14. در آخرين سال دوره تحصيلي خود در دبيرستان به چند فعاليت سازماني يا سرگرمي اجتماعي علاقه داشته ايد؟ 2 تا و بيشتر
15. از ميان فعاليتهاي مندرج در سؤال شماره 14 (در صورتي که وجود داشته اند) در چند تاي آنها موفقيت کسب کرده ايد؟ 1 مورد يا بيشتر
17. آيا در حال حاضر اصلاً الکل مصرف مي کنيد؟ (بله يا خير)
18. آيا هر چند وقت يکبار و به طور منظم (هفته اي يکبار يا غالباً) در برخي فعاليتهاي ورزشي بدون سازمان شرکت مي کنيد (مثل بازي "هندبال با جو" در روزهاي پنجشنبه؟ (بله يا خير)
19. هر چند وقت يکبار به کليسا مي رويد؟ هر پاسخي غير از "هرگز".
تذکر: پاسخهايي که علامت گذاري شده اند پاسخهاي ملاک هستند. به هر سؤال بيش از يک امتياز نمره داده نمي شود.
MAPS بعداً از طريق شيوه هاي تحليل عاملي مورد اصلاح قرار گرفت و به يک ابزار 98 ماده اي با عنوان سيستم نيمرخ سازگاري اجتماعي(741) تقليل پيدا کرد (CAPS) (ايونسون، اسلتن، هدلاند(742)، فينتيچ(743)، 1974). براي مقياسهايي که ده زمينه جداگانه سازگاري را ارزيابي مي کرد، هنجارهاي جداگانه اي از زنها و مردها تهيه شد و اعتبار سازه آن مورد بررسي قرار گرفت (هدلانه، اسلتن، آلتمن و کو، 1977).
وعده هاي اوليه ساخت ابزارهاي کمّي اطلاعات زندگي نامه اي، به گونه اي که با پرسشنامه هاي سنتي تر شخصيتي مشابه باشند، برآورده نشد. در عوض، توجه پژوهشها در اين زمينه معطوف تهيه و تدوين ملاکهاي مفصلتر و دقيقتر طبقه هاي روان پزشکي سنتي گرديد، همان طوري که در انتشار نسخه هاي DSM-III در سال 1980، DSM-III-R در سال 1987، و DSM-IV در سال 1994 چنين بود. اين تغييرات بعداً در همين فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت.
رويکردهاي ذهني
محتواي بسياري از مواد خاص در اين فرمها مي تواند مطالب مناسبي را درباره شخصيت پاسخ دهنده فراهم کند. يک داوطلب جوان که با وجود درآمدي متوسط، داشتن يک اتومبيل مسابقه گران قيمت را گزارش مي کند، نيازها و ارزشهايش نسبت به کسي که چندين " بيمه زندگي" دارد، متفاوت است. حداقل يک فرم تجاري قابل دسترس، برگه سفيد تاريخچه شخصي ورتينگتن(744) است (اسپنسر(745) و ورتينگتن، 1952) که مخصوصاً به منظور بررسي قابليت دسترسي به چنين اطلاعاتي، عملاً از ميزان ساختار فراهم شده توسط اين فرم مي کاهد. براي مثال، در اين فرم هيچ گونه اطلاعاتي درباره اينکه آيا آزمودني بايد از مداد يا خودکار استفاده کند، يا نام داوطلب چگونه بايد نوشته شود، وجود ندارد (مثلاً، ابتدا نام نوشته شود يا نام خانوادگي). منابع مشابه ديگر اطلاعات باليني نوشتاري شامل نامه ها، خاطرات روزانه و ساير مدارک شخصي است (آلپورت، 1961). مشکل متداول در همه اين فرمها مربوط به تهيه روشهاي مناسب براي ارزيابي فايده و دقت نتيجه گيريهاي متخصص باليني است.
همان طوري که قبلاً ذکر شد، اطلاعات زندگي نامه اي ساخت دار ولي غيرکمّي، سالهاي متمادي به منظور کمک به تشخيص بيماران بهداشت رواني به کار گرفته شده اند. اين گونه اطلاعات گاهي به عنوان جنبه هاي سريع الوصول مصاحبه تاريخچه موردي، سنتي تلقي و گاه به عنوان منابع مستقل اطلاعات در راستاي خودشان به کار گرفته شده اند. در واقع، اگر نگوييم همه مراکز خدمات رواني پرسشنامه هاي پيش ساخته خاص خودشان را دارند، که متناسب با شرايط عملکردشان طراحي شده باشد، مي توان گفت که اکثر آنها اين چنين هستند. جالب اين است که با وجود ماهيت گسترده اين منابع اطلاعاتي، استانداردهاي اندکي درباره آنها وجود دارد. از ميان اندک پرسشنامه هايي که به صورت تجاري قابل دسترس هستند، تاريخچه روان شناختي آماده جيانتي(746) (گُلف(747)، جيانتي، 1986) و سياهه تاريخچه شخصي(748) (شينکا(749)، 1989) را مي توان نام برد که هر دو را مي توان به صورت گزارشهاي کامپيوتري به دست داد که اطلاعات را به شکل نقل قول ارايه مي دهند. پرسشنامه هاي مشابهي نيز درباره کودکان و نوجوانان موجود است.
مشکلات و احتياطها
مصاحبه کردن
محتوا و سبک مصاحبه
در ابتدا، بايد اين موضوع را مورد بررسي قرار داد که چگونه محتواي مصاحبه تحت تأثير اهداف آن قرار مي گيرد. در مصاحبه هاي پذيرشي اداره خدمات اجتماعي يا بيمارستان رواني، مصاحبه کننده بر روش سازي شکايتهاي عنوان شده از سوي بيماران، تلاشهاي قبلي آنها براي کاهش اين مشکلات، و تجربيات آنها از وضعيت کنوني تمرکز دارد. در مصاحبه پذيرشي سؤالات اساسي به اين موارد مربوط مي شود که چرا بيمار به مرکز مورد نظر مراجعه کرده و اينکه آيا اين مرکز مي تواند خدمات مناسبي را براي وي فراهم کند يا نه. در يک مصاحبه استخدامي، تمرکز بر سابقه تحصيلات حرفه اي و تحصيلي، مهارتهاي شخصي و شغلي، انگيزه براي شغل فعلي و براي پيشرفتهاي آينده، و قابليتهاي کلي براي کار با همکاران احتمالي است. سؤال اصلي در اين نوع مصاحبه اين است که: آيا داوطلب مورد نظر شايستگيهاي لازم را براي انجام موفقيت آميز شغل مورد نظر دارد؟ در مصاحبه فردي يا تاريخچه موردي، براي مصاحبه کننده مهم اين است که با توجه به اهداف خاصي، مجموعه اطلاعات کاملي را درباره فرد مورد نظر به دست آورد، از قبيل تصميم گيري درباره تحقيق با روان درماني. در اين روش تأکيد بر جمع آوري هر چه بيشتر اطلاعات تا حد امکان درباره فرد است.
سبک پاسخهاي مصاحبه شونده نيز به طور مشابه بسته به هدف مصاحبه توجه متفاوتي را مي طلبد. در بين انواع مختلف مصاحبه همپوشي قابل ملاحظه اي وجود دارد. در سبک پذيرشي مصاحبه کننده گوش به زنگ علايم افسردگي، گسستگي انديشه، پرش افکار و ساير علايم آسيب شناسي است. در مصاحبه استخدامي به نحوه ارايه خود مصاحبه شونده - شيوه پوشش، شيوه گفتار، و شفافيت بيان - به علاوه ساير ملاکها مانند چگونگي تناسب فرد با فرهنگ سازماني توجه مي شود. در مطالعه موردي مصاحبه گر، مصاحبه شونده را براي همخواني محتواي مصاحبه و عواطف بيان شده توسط او، نحوه تکميل گزارشها در زمينه هاي مختلف زندگي شخصي و نظاير آن مورد توجه قرار مي دهد.
نکته مهم اين است که اطلاعات زندگي نامه اي، و اطلاعات فراهم شده در مصاحبه به طور همزمان هر دو براي ارزيابي و پيش بيني غني و مفيد هستند. در واقع، اين اطلاعات مي تواند مانند روش ارزيابي برگه سفيد که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، ارزيابي و نمره گذاري شوند. در اين صورت، چرا بايد مصاحبه به جاي پرسشنامه اطلاعات زندگي نامه اي نوشتاري يا برگه سفيد داوطلب که زمان کمتري را در بر مي گيرند و قابليت دسترسي بيشتري دارند، به کار گرفته شود.
پي نوشت:
676- Childs
677- Kleinoski
678- Stokes
679- Mumford
680- Owens
681- England
682- Goldsmith
683- cutting score
684- Guilford
685- Holland's six-factor typology
686- Eberhardt
687- Muchinisky
688- James
689- Ellison
690- fox
691- Taylor
692- Helmreich
693- Bakeman
694- Radloff
695- Navy distress training
696- Hough
697- accomplishment record
698- habit of achievement
699- Henry
700- Hughes
701- Dunn
702- Baxter
703- Brown
704- Wittman
705- Zigler
706- Phillips
707- self-indulgence
708- Malamuth
709- Sockloskie
710- Koss
711- Tanaka
712- Stermac
713- Segal
714- Gillis
715- McMahon
716- Ollendick
717- King
718- Langner
719- Michael
720- Adolf Meyer
721- Homs and Rahe
722- Coddington
723- Kobasa
724- hardiness
725- Lanyon
726- Survey of Heterosexual Interactions
727- Twenlyman
728- McFall
729- Haynes
730- Wilson
731- Minnesota-Briggs Histoty Record (MBHR)
732- Rouzer
733- Hamburg
734- Homan
735- health awarness
736- Missouri Automated Psychiatric History
737- Eaton
738- Sletten
739- Kitchen
740- Smith
741- Community Adjustment Profile System
742- Hedland
743- Faintich
744- Worthington
745- Spencer
746- Giannetti On-Line
747- Golph
748- Personal History Checklist
749- Schinka
750- Walsh
751- Sackett
752- Bingham & Moore
753- Fear
754- Haynes & Wilson
755- Richardson
756- Dohrenwend & Klein