پيشرفت و وظايف دولت ديني (5)
9. نظارت بر بهره وري
الف ) كارايي: كارايي به مفهوم اجراي درست كارها و يكي از اجزاي مهم بهره وري است . اجراي درست كارها هنگامي عملي مي شود كه كار به دست كاردان دلسوز سپرده شود . اصل در هرنظام اقتصاديِ معقول اين است كه مردم صاحب كار و حرفه هستند و خودشان امور مربوط به خود را رتق و فتق مي كنند. هنگامي كه نتوانستند ، دولت كارِ بر زمين مانده را انجام مي دهد تا متولي آن پيدا شود. بنابراين ، ساز و كار برنامه ريزي ارشادي به كارمي افتد تا سياست هاي «خصوصي سازي فقرزدا» ، «آزاد سازي تجاري فقرزدا» و «مقررات زدايي عقلاني» را در مسير «صنعتي شدن عقلاني» هدايت كند.
ب) ثمربخشي : تعيين اهداف درست اقتصادي در يك نظام اقتصادي ، جامعه و افراد را در صراط مستقيم قرار داده و سرعت حركت نظام را شتاب بخشيده و از سردرگمي و بلاتكليفي بنگاه هاي اقتصادي جلوگيري مي كند. اگر هدف نهايي نظام اقتصادي اسلام، رفاه عمومي آحاد جامعه و افزايش توان اقتصادي جامعه است ، مي بايست از طريق دو ساز و كار برنامه ريزي ارشادي و صنعتي شدن عقلاني ، اهداف كلي درست نظام اقتصادي را تعيين كرد.
اين اهداف كلي بايد هدف نهايي را تأمين كنند. قهراً رشد اقتصادي مداوم (نه لزوماً رشد حداكثر) ، كاهش مداوم نابرابري و حذف فقر ، از جمله اهداف كلي اي هستند كه مي توانند آن هدف نهايي را تأمين كنند. بنابراين ، وفاق بر اين اهداف و تمركز بر آنها در سياست گذاري ها ، موجب اثر بخشي راهبرد پيشرفت اسلامي خواهد شد . لازم به ذكر است ، اكثر راهبردهاي توسعه اقتصادي ، يا بر رشد تمركز
كرده اند يا بر توزيع و در بيشتر كشورهاي در حال توسعه ، اين باور حاكم بوده است : اول رشد ، بعد توزيع.
ج) به كارگيري مداوم عوامل توليد : اشتغال كامل منابع توليد ، جزء سوم بهره وري است . كارايي اقتصاد كلان ، در اشتغال كامل منابع توليد نهفته است و وظيفه الهي هر جامعه به عنوان يك كل ، بهره برداري از تمامي منابع خداداد و معطل نگذاشتن آنها مي باشد . اين قسم از كارايي ، بسيار مهم تر از كارايي اقتصاد خرد است كه در مبحث قبلي ، يعني «سياست كارايي» بدان پرداخته شد. در واقع ، هنگام تعارض بين كارايي خرد و كارايي كلان ، مي بايست به كارايي كلان بها داد ؛ زيرا تخصيص غلط منابع ، همواره كم خطرتر از بيكار ماندن منابع است . در واقع هزينه هاي فعاليت تجهيزات سرمايه اي فقط براي يك نوبت (شيفت) كار و نه دو يا سه نوبت و هزينه هاي (مادي و معنوي) بيكاري گسترده نيروي كار ، مي توانند خيلي بالا باشند.
بنابراين ، كارايي اقتصاد كلان يا سياست اشتغال كامل منابع توليد ، يك هدف كليدي در تمامي سياست گذاري هاي نظام اقتصادي اسلام است ؛ البته اگر قرار است اين سياست به كاهش يا حذف فقر منجر شود ، مي بايست رشد اقتصادي در بخش هايي متمركز شود كه منابع عمده معيشت فقرا در آنجا هستند. مناطق محروم ، روستاهاي دورافتاده و حاشيه شهرها ، نيازمند توجه ويژه هستند. سياست هاي پولي و مالي انبساطي دولت ، همراه با كنترل تورم در يك دامنه خاص از يك سو و تشويق بخش سوم به سرمايه گذاري در بخش عمومي از سوي ديگر ، سياست هاي بخشي كشور در زمينه ساخت مسكن و توسعه روستايي ، مي توانند اجزايي از يك سياست اشتغال كامل باشند.
در مجموع ، دو درس اساسي بهره وري از منظراسلام اين است :
اولاً ، بهره وري بايد در تمامي بخش هاي مدرن و سنتي بالا برود . اينكه يك بخش مدرن رشد كند و ديگران به آن بخش منتقل شوند ـ آن گونه كه لوئيس مي گويد ، كه نتيجه تكنولوژي تراوشي سرمايه سالارانه است ، با ديدگاه اسلام مبني بر رشد متوازن و معقول سازگار نيست؛
ثانياً ، منابع طبيعي و اعتباري نبايد بيش از قدرت و توان يك فرد و بنگاه واگذار شود؛ زيرا اين سرمايه ها و امكانات توليدي ، با كاهش بازده مواجه مي شوند؛ ضمن اينكه ممكن است حق ديگران و حق نسل هاي آتي نيز ضايع شود.
10. مداخله مسئولانه ي دولت در مبادله (به مثابه ي جزئي از فرايند توليد)
1. غير مجاز بودن ركود در مبادلات : به دليل اينكه يكي از علل ركود مبادلات ، خارج ساختن وسيله مبادله از جريان بازار و ذخيره كردن آن است ، اسلام از طريق وضع ماليات بر طلا و نقره (پول رايج زمان هاي گذشته ) ،با آن مبارزه كرده است و امروزه ، پول اعتباري ، اگر چه از اين جهت ، مشكل پيشين را ندارد و مالياتي بر آن وضع نمي شود ، روح و حكمت اين حكم مالياتي ، كه همان جريان متعادل مبادلات است ، وجود دارد؛ يعني مي توان ادعا كرد ، سياست اقتصادي
دولت اسلامي بايد به گونه اي تنظيم شود تا جريان مبادلات ، به ركود و كسادي تبديل نشود .
2. تحريم ربا و تحريم نقش زايش خودبه خودي پول : به دليل اينكه بانكداري ربوي و بازارهاي پول و سرمايه در نظام سرمايه داري ، وضعيت طبيعي اين بازارها را بر هم مي زنند ، دولت اسلامي بايد بانكداري و بازار مالي را بر اساس حرمت ربا و عقودي اسلامي ، كه كاركردي مشاركتي و غير ربوي دارند ، تنظيم كند.
3. نظارت همه جانبه دولت بر جريان مبادله و بازارها براي ازبين بردن زمينه انحصار ، احتكار و تسلط نامشروع فردي بر بازارها : البته نظارت و كنترل دولت در اين زمينه بايد به گونه اي باشد كه به هيچ وجه به ضرر و تزلزل حيات اقتصادي منجر نشود.(3)
11. كاهش انواع نابرابري هاي اقتصادي (تأثير كاهش نابرابري بر رشد)
12. نظام جامع تأمين اجتماعي (تأثير تأمين بر كارايي نيروي كار)
بسيار حائز اهميت است ؛ زيرا اعتمادي كه بخش خصوصي از رهگذر حمايت دولت ، حتي در صورت عدم موفقيت در فعاليت هاي اقتصادي كسب مي كند، انگيزه روحي مهمي است كه جرئت اقدام به كار و عنصر ابتكار و اختراع را در شخص پرورش مي دهد؛ در غير اين صورت ، اغلب از ترس ضررهاي احتمالي كه نه تنها دارايي ، بلكه زندگي و حيثيت شخص را تهديد مي كند ، انسان دست به كاري نزده و فعاليت هاي گذشته را از سر نمي گيرد .(4)
13. هزينه مند كردن گدايي، بيهوده كاري و كارهاي حرام
جمع بندي
كه مي بايست كشور ايران تا حد زيادي به شاخص هاي اسلامي پيشرفتِ عادلانه نزديك شده و الگويي براي جهان اسلام گردد.
در اين نوشته ، تلاش شد تا وظايف چنين دولتي براي تحقق پيشرفتي اسلامي تبيين گردد. بعد از تبيين ماهيت پيشرفت و دولت ديني ، اين وظايف در سه سطح مطرح گرديد ، در سطح اول ، وظايف اوليه اي كه دولت ديني براي تحقق خودش و ايجاد نظامي با هويتي كاملاً اسلامي مي بايست انجام دهد ، توضيح داده شد . اين وظايف عبارت اند از :
1. حفظ نظم و ايجاد امنيت؛
2. تأسيس بنيادهاي قانوني ، نظير قانون اساسي ، مجلس قانون گذاري و توليد قوانين مناسب؛
3. برپايي نظام قضايي عادلانه و تضمين حقوق افراد؛
4. برخورداري از نظام اداري مناسب ؛
5. نظارت دقيق بر عملكرد نهادهاي دولتي ، قضايي و لشكري؛
6. برنامه ريزي براي پيشرفت بر اساس اصول و شاخص هاي ثابت و تعيين عناصر متغير مرتبط با اصول ثابت .
سطح دوم وظايف دولت براي تحقق پيشرفتي مبتني بر اسلام ، مربوط به تكاليفي است كه به علل مستقيم پيشرفت كار دارد . اين وظايف عبارت اند از:
1. سرمايه گذاري در نيروي انساني ماهر و متعهد؛
2. انباشت سرمايه فيزيكي ، به ويژه در امور زيربنايي ؛
3. نظارت بر بهره وري .
اما سطح سوم وظايف دولت ديني ، به علل غيرمستقيم پيشرفت مرتبط است؛ يعني دولت اسلامي براي تحقق پيشرفت مبتني بر دين مي بايست برخي از
سياست هايي كه به طور غير مستقيم موجب پيشرفت و توسعه كشور مي شود، انجام دهد . اين وظايف عبارت اند از:
1. مداخله مسئولانه دولت در مبادله (به مثابه جزئي از فرايند توليد)؛
2. كاهش انواع نابرابري هاي اقتصادي (تأثير كاهش نابرابري بر رشد) ؛
3. نظام جامع تأمين اجتماعي (تأثير تأمين بر كارايي نيروي كار)؛
4. هزينه مند كردن گدايي ، بيهوده كاري و كارهاي حرام .
مجموع وظايف مزبور ، هم دولت سازي ديني را تقويت مي كند و هم موجب ايجاد كشوري اسلامي و پيشرفته خواهد شد .
پي نوشت ها :
1. عباس عرب مازار ، «ضرورت رشد بهره وري در چارچوب برنامه اقتصاد ، بدون اتكا به درآمدهاي حاصل از صادرات نفت خام »، در: مجموعه سخنراني هاي دومين سمينار ملي بهره وري.
2. ياديگري فنون مختلف و مورد نياز جامعه ،از واجبات كفايي است . علاوه بر اين ، اسلام بر اتقان كار و تخصص و تعهد در كار تأكيد دارد؛ به ويژه هنگامي كه اين كار قرار است در بخش عمومي و از بيت المال مسلمين هزينه شود.
3.ر.ك: ناصر جهانيان ، «جايگاه دولت در اقتصاد اسلامي» ، اقتصاد اسلامي ، ش 1 ، بهار 1380.
4. سيد محمد باقر صدر ، اقتصادنا ، مبحث وسائل الاسلام من الناحيه التشريعيه.
5. مقام معظم رهبري ، حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظل العالي) بعد از بيانِ «طولاني و دشوار بودن تحقق هدف هاي اسلامي» ، كه مي بايست از مراحل پنج گانه «ايجاد انقلاب اسلامي ، نظام اسلامي ، دولت اسلامي ، كشوراسلامي و دنياي اسلامي» عبور كنيم ، خاطرات نشان كردند : «از نيازهاي مهم طي اين مسير دشوار ، استقامت به معناي گم نكردن جهت حركت و اصلاح دائمي خطاهاست . هم اكنون در مرحله ايجاد دولت اسلامي هستيم . در اين مرحله مهم ترين وظيفه مسئولان نظام ، اصلاح خود است تا جامعه نيز اصلاح شود ؛ زيرا حرف و عمل مسئولان در جامعه تأثيرگذار است» (روزنامه جمهوري اسلامي ، شماره 6517 ، ص3).
ـ نهج البلاغه ، ترجمه عبدالمحمد آيتي ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ـ بنياد نهج البلاغه ، چ سوم ، 1378.
ـارسنجاني ، حسن ، حاكميت دولت ها ، تهران ، سازمان كتاب هاي جيبي ، 1342.
ـ اينگلهارت ، رونالد ، تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي ، ترجمه مريم وتر ، تهران ، كوير ، 1373.
ـ بئك ، لوئيس ، «دگرگوني در مفاهيم و هدف هاي توسعه» ترجمه حسين قاضيان ، نامه فرهنگ ، ش 1 و 2.
ـبوزان باري ، مردم ، دولت ها و هراس ، ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي ،تهران ، پژوهشكده مطالعات راهبردي ، 1378.
ـ تودارو ، مايكل ، توسعه اقتصادي در جهان سوم ، ترجمه غلامعلي فرجادي ، تهران ، مؤسسه عالي پژوهش در برنامه ريزي و توسعه ، چ نهم ، 1378.
ـ جعفري ، محمد تقي ، فلسفه دين ، تدوين عبدالله نصري ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ، چ دوم ، پاييز 1378.
ـ جهانيان ، ناصر ، «جايگاه دولت در اقتصاد اسلامي» ، اقتصاد اسلامي ، ش 1 ، بهار 1380 ، ص 129-158.
ـ جهانيان ناصر ، «نقش دولت در توسعه از ديدگاه امام خميني (رحمه الله)» ، اقتصاد اسلامي ، ش 3 ، پاييز 1380 ، ص 55-74.
ـخامنه اي ، سيد علي (مقام معظم رهبري) روزنامه جمهوري اسلامي ، پنجشنبه ، 22 آذر ، 1380 ، 26 رمضان المبارك ، شماره 6517.
ـ امام خميني ، صحيفه نور ، تهران ، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي ، 1369 ، ج20و 21.
ـزاكس ، ولفگانگ ، نگاهي نو به مفاهيم توسعه ، ترجمه فريده فرهي و وحيد بزرگي ، تهران ، مركز ، 1377.
ـ صدر ، سيد كاظم ، تجربه مسلمانان صدر اسلام در دستيابي به توسعه اقتصادي ، اولين همايش اسلام و توسعه ، دانشگاه شهيد بهشتي ، 1375.
ـ عرب مازار ، عباس ، «ضرورت رشد بهره وري در چارچوب برنامه اقتصاد بدون اتكا به درآمدهاي حاصل از صادرات نفت خام» ، در : مجموعه سخنراني هاي دومين سمينار ملي بهره وري ، 7 و 8 خردادماه 1376 ، تهران ، سازمان بهره وري ملي ايران ، 1376.
ـ فراهاني فرد ، سعيد ، «سياست هاي مالي و ثروت هاي طبيعي » ، اقتصاد اسلامي ، ش 2 ، تابستان 1380 ، ص 33-53.
ـفروم اريك ، گريز از آزادي ، ترجمه عزت الله فولادوند ، تهران ، كتاب هاي جيبي ، 1356.
ـ كلمن ، ديويد و نيكسون فورد ، اقتصادشناسي و توسعه نيافتگي ، ترجمه غلامرضا آزاد(ارمکي)،تهران ،مؤسسه انتشاراتي فرهنگي وثقي، 1378.
-گولت، دنيس،«توسعه:آفريننده و مخرب ارزش ها»ترجمه ي غلامعلي فرجادي ، برنامه و توسعه ، ش 10 ، بهار 1374 ، ص 62-80.
مطهري ، مرتضي ، نظري به نظام اقتصادي اسلام ، قم ، صدرا ، 1374.
ـ مير ، جرالد ، مباحث اساسي اقتصاد توسعه ، جرالد م . مِيِر، ترجمه غلامرضا آزاد (ارمكي) ، تهران ، ني ، 1378 ، ج1.
ـ نراقي ، يوسف ، توسعه و كشورهاي توسعه نيافته ، تهران ، شركت سهامي انتشار ، 1370.
ـ هادوي تهراني ، مهدي ، مكتب و نظام اقتصادي اسلام ، قم ، مؤسسه فرهنگي خانه خرد ، 1378.
ـ وينسنت ، آندرو ، نظريه هاي دولت ، ترجمه حسين بشريه ، تهران ، ني ، 1371.
ـ ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابي طالب ، بي جا ، علامه بي تا .
ـ احمد بن ابي يعقوب ، تاريخ اليعقوبي ، بيروت ، دارصادر ، بي تا .
ـ آمدي ، عبدالواحد ، غررالحكم و دررالكلم ، شرح جمال الدين محمد خوانساري ، تصحيح ميرجلال الدين محدث ارموي ، تهران ، دانشگاه تهران ، چ چهارم ، 1373.
ـ آمدي ، عبدالواحد ، غررالحكم و دررالكلم ، تصحيح محدث ارموي ، تهران ، دانشگاه تهران ، چ دوم ، 1346.
ـ حلي ، ابن فهد ، عده الداعي و نجاح الساعي ، قم ، مكتبه الواجدني ، بي تا.
ـ شيخ طوسي ، تهذيب الاحكام ، بيروت ، دار صعب و دار التعارف ، 1401ق.
- شيخ صدوق؛ علل الشرايع ، قم، مکتبه الداوري ، بي تا، يک جلد.
ـ صدر ، سيد محمد باقر ، صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامي ، قم ، مطبعه الخيام ، 1399.
ـ صدر ، سيد محمد باقر ، اقتصادنا ، قم ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، 1375.
ـ محدث نوري ، مستدرك الوسائل ، قم ، مؤسسه آل البيت (عليهم السلام) ، 1408 ، ج11.
Anderson Michael R.,Access to Justice and Legal Process:Making Legal Institutions Responsive To Poor Peopel in LDCs,Paper for Discussion at WDR Meeting 161-7August1999.
منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره1