تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (29)

رمز موفقيت امام در اين بود كه كسي نمي توانست در او تأثير بگذارد و او را فريب دهد. امام مسائل، حوادث و جريان ها را با تفكر و تأمل ويژه خويش بررسي و ارزيابي مي كرد و به مصداق «المؤمن ينظر بنورالله» فانوس روشني بخش الهي را در پيش روي خويش داشت. از اين رو، آن روز كه در گوشه شهر نجف در غربت و تنهايي به سر مي برد،
چهارشنبه، 23 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (29)

تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (29
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (29)


 






 
رمز موفقيت امام در اين بود كه كسي نمي توانست در او تأثير بگذارد و او را فريب دهد. امام مسائل، حوادث و جريان ها را با تفكر و تأمل ويژه خويش بررسي و ارزيابي مي كرد و به مصداق «المؤمن ينظر بنورالله» فانوس روشني بخش الهي را در پيش روي خويش داشت. از اين رو، آن روز كه در گوشه شهر نجف در غربت و تنهايي به سر مي برد، تقريبا همه ياران، دوستان و آشنايان دست در دست هم دادند تا امام را به حمايت و پشتيباني از سازمان منافقين وا دارند ليكن او به تنهايي در برابر موجي كه پديد آورده بودند ايستاد و اعلام كرد كه اين گروه منحرف است و حمايت از آن روا نباشد. آيا از ديد آقاي منتظري در آن روز هم وزارت اطلاعات در اين موضع امام نسبت به بنيانگذاران سازمان منافقين تأثير داشت و گزارش هاي مختلفي كه به امام دادند، مايه ذهنيت امام نسبت به اين گروهك شد؟!
در جريان آقاي منتظري نيز امام روزي به كژروي هاي او آگاهي يافت و خطر او براي اسلام و انقلاب را دريافت كه هنوز وزارت اطلاعات هيچ گونه گزارش منفي از او وبيت او نداشت و مسئولان نظام او را به عنوان «ذخيره العباد» براي بعد از امام مي پنداشتند. امام روزي خطر مهدي هاشمي را گوشزد كرد كه هنوز وزارت اطلاعات تشكيل نشده بود و بسياري از مسئولان نظام آنچه امام درباره مهدي هاشمي دريافته بود، بر نمي تافتند و درك نمي كردند. وزارت اطلاعات حتي پس از آگاهي از جريان هاي پشت پرده و فعاليت هاي زيرزميني شبكه حاكم در بيت آقاي منتظري و آدم كشي ها و آدم ربايي ها، جعل اسناد، گردآوري اسلحه و تشكيل خانه تيمي آنان، هنوز نسبت به وي ديد مثبت داشت و جريان را به كلي از آقاي منتظري جدا مي پنداشت و هيچ گاه باور نمي كرد كه آقاي منتظري نسبت به اين شبكه سمپاتي
دارد. در صورتي كه ا مام دراين مقطع نسبت به آقاي منتظري به شدت ذهنيت پيدا كرده و نگران شده بود.
آنچه سرشت آقاي منتظري و كژراهه ها و بيراهه پويي هاي او را براي امام آشكار ساخت گزارش مختلف وزارت اطلاعات نبود، بلكه سخنراني ها و نامه پراكني هاي او بود كه پرده ها را بالا زد و نقشه ها را بر ملا كرد. از اين رو، امام در نامه 6 فروردين خود به نامبرده يادآور شده است:
... شما در اكثر نامه ها و صحبت ها و موضع گيري هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند، به قدري مطالبي كه مي گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده اي براي جواب به آنها نمي ديدم، مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مي بينيد كه چه خدمت ارزنده اي به استكبار كرده ايد ؟ در مسأله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدين تر مي دانستيد، با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي داديد كه او را نكشيد...
مي بينيد كه امام در اين پيام به نامه ها، صحبت ها و موضع گيري هاي آقاي منتظري تكيه كرده است كه از رسانه ها پخش مي شد و يا نامه هايي بود كه او به امام مي نوشت و مستقيم به دست ايشان مي رسيد و نكته اي در آن نيست كه به گزارش هاي افراد اطلاعاتي يا مقامات ديگر منوط باشد. امام در اين نامه به او هشدار مي دهد:
... نامه ها و سخنراني ها منافقين كه به وسيله شما از رسانه هاي گروهي به مردم مي رسد ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان روحي له الفداه و خون هاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد...
در اين نامه سند مستند امام، سخنراني ها، نامه ها وموضع گيري هاي آقاي منتظري است كه از رسانه ها پخش مي شده است و امام آن را مي شنيده، مي خوانده و از مضامين آن آگاه مي شده است. كدام يك از مطالبي كه امام در اين نامه روي آن انگشت گذاشته است به گزارش هاي مختلف وزارت اطلاعات بر مي گردد تا د رمورد آن به بحث بنشينيم كه آيا امام گزارش هاي مسئولان وزارت اطلاعات را «وحي منزل مي پنداشتند» يا اين آقاي منتظري هستند كه بافته هاي سرا پا دروغ شبكه حاكم در بيت را «وحي منزل» مي پندارد ودر كتاب خاطرات با آب و تاب فراوان بازگو مي كند؟!
آقاي منتظري همانند همه افراد و باندهايي كه راهشان از مردم جداست و سرشت و عملكرد آنان از طرف امام ـ طي نامه و پيامي ـ بر ملا شده است تلاش مي كند كه نامه 6 فروردين امام را به زير سوال ببرد و در اصالت آن ترديد كند، ليكن به ضد و نقيض گويي دچار مي شود. از زبان او در كتاب خاطرات در يك مورد آورده اند:
... حالا در اين دو سه ماه آخر چه مسائلي پيش آمده بودو چه گزارش هايي به ايشان داده بودند كه ذهن امام را ملكوت كرده و ايشان را عصباني كرده بود و زمينه شد براي نامه 68/1/6 من نمي دانم...(1)
در اين خاطره ـ اگر از او باشد ـ مشخص مي شود كه نامبرده اذعان دارد امام از او عصباني بوده و نامه 1/6 را به او نوشته است و روشن است كه ترديدي در اصالت نامه ندارد، ليكن در مورد ديگر كه تنظيم كنندگان كتاب خاطرات، انگار توجه نداشتند كه قبلا از زبان او اصالت نامه امام را تأييد كرده اند، براي به زير سؤال بردن آن نامه امام چنين زمينه چيني مي كنند:
...يكي از مسائل جنجالي و بحث برانگيز كه در سال هاي اخير مطرح بوده اين است كه آيا نامه 1/6 واقعا از امام است و به خط ايشان نوشته شده است يا اينكه مانند بعضي ديگر از نامه ها، ديگران آن را با اطلاع يا بدون اطلاع امام نوشته اند. نظر حضرت عالي در اين باره چيست؟
آقاي منتظري كه متأسفانه بي درنگ تأثير مي پذيرد و تغيير عقيده مي دهد ـ بنا بر آنچه در كتاب خاطرات آمده است ـ بر خلاف اظهارات قبلي خود كه در بالا آمد چنين اظهار مي دارد:
... البته در اين زمينه صحبت زياد شده است و افراد مختلف در تأييد يا تكذيب انتساب اين نامه به امام نظرات خود را گفته اند، اما واقع مطلب اين است كه ما د راينكه دستخط اين نامه ـ و همچنين برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد ـ از شخص امام باشد ترديد داريم، آنها هم كه اهل خط و خط شناس هستند تشخيص مي دهند كه اين خط از امام نيست و متن آن هم با واقعيات جور در نمي آيد و مضطرب است، ما اول احتمال اين معني را نمي داديم ـ چه به دستگاه امام اعتماد داشتيم ـ ولي بعدا كه دستخط اين نامه را با ساير دستخط هاي امام مقايسه كردند مشخص شد كه خط نامه 1/6 كه در اواخر عمر امام نوشته شده بسا خط امام نباشد، و چنان كه چندين نفر به نقل از جمعي از خصيصين بيت امام گفتند، نامه يا به خط آقاي حاج احمد آقاست و يا خط آقاي رسولي، ولي آقاي انصاري به عنوان نامه امام آورد و به من تحويل داد. البته ممكن است املاي ايشان باشد و اگر املاي ايشان باشد، آن وقت در چه شرايطي بوده است كه اين مطالب را گفته اند با اينكه 48 ساعت بعد مطالبي را گفته اند كه تقريبا كه تقريبا متناقض با آن مطالب است، خدا مي داند؟!
اشكال ديگري كه به اين نامه هست همان گونه كه گفتم ـ گذشته از دستخط ـ اضطراب متن آن است، به عنوان مثال در اين نامه آمده است كه من از اول با نخست وزيري مهندس بازرگان و رئيس جمهوري بني صدر مخالف بودم، در حالي كه اين حرف درست نيست و امام نه تنها با آنان مخالف نبودند، بلكه از آنان حمايت هم مي كردند، در همين اواخر كمتر ازيك ماه به بركناري آقاي بني صدر مانده بود كه من با امام ملاقات كردم، در اين ملاقات من به ايشان گفتم شما چرا فرماندهي كل قوا را به آقاي بني صدر محول كرديد؟ فرمودند : پس به كي محول كنم؟ گفتم خودتان به عهده بگيريد و يا اقلا به قواي ثلاث محول كنيد. ايشان فرمودند: آقاي بني صدر آدم خوبي است و در مورد مهندس بازرگان هم همه حمايت هاي شديد امام را از ايشان به ياد داريم و اگر با ايشان مخالف بودند چرا ايشان را تعيين نمودند و يك كشور را در اختيار ايشان قرار دادند و چرا دولت موقت را دولت امام زمان ناميدند؟! پس اين گونه نبوده كه ايشان از اول با آقاي مهندس بازرگان يا آقاي بني صدر مخالف باشند...(2)
آقاي منتظري آورده اند كه «ما در اينكه دستخط اين نامه و همچنين برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد از شخص امام باشد ترديد داريم»؟!! گويا منظور او از «برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد» نامه هاي امام عليه منافقين و باند «نهضت آزادي» است كه بايد گفت هزار نكته باريك تر ز مو در آن نهفته است و نكته اي را تأييد مي كند كه امام حدود بيست سال پيش درباره آقاي منتظري و بيت او پيش بيني كرده بود. اصولا بايد دانست آقاي منتظري همچنان كه پس از عمري نتوانست امام را بشناسد و از درك ويژگي ها، فضيلت ها و اخلاق و آداب امام محروم ماند طبيعي است كه خط امام را نيز تشخيص ندهد و ما در فرصت ديگر چند نمونه از دستخط هاي مختلف را در معرض آزمايش مي گذاريم تا آقاي منتظري و خط شناسان او دستخط امام را در ميان آن شناسايي كنند تا ناتواني و عجز آنان در شناخت حتي دستخط امام بر همگان آشكار شود.
امام بحث اينكه اصولا نامه 1/6 از امام مي باشد يا نه، در واقع اجتهاد در مقابل نص است. نخست اينكه خود آقاي منتظري و شبكه مخوف حاكم در بيت او و دست اندركاران تدوين كتاب خاطرات در انتساب آن به امام ترديد ندارند ليكن براي اينكه «آب رفته را به جوي باز آرند» و آبرويي از دست رفته خود را به دست آورند و از رسوايي ها و ورشكستگي هاي خود بكاهند ناگريزند كه اصالت نامه 6 فروردين را به زير سؤال ببرند، چنان كه گروهك «نهضت آزادي» نيز بهتر از ديگران مي داند كه نامه بر ضد آن گروهك از جانب امام صادر شده است و حتي كارشناسان خط نيز تأييد كرده اند كه آن نامه تاريخي دستخط امام است، با وجود اين ناگزيرند پيوسته دست و پا بزنند و صدور آن نامه را به دست امام انكار كنند، چنان كه ناصرالدين شاه نيز براي حفظ منافع شيطاني خود ناگريز بود صدور حكم تحريم تنباكو ارا از جانب ميرزاي شيرازي انكار كند و آن را ساختگي بنماياند. آقاي منتظري و باند او تا آن پايه به صدور نامه 1/6 از سوي امام اطمينان دارند كه در همين كتاب خاطرات صريحا از زبان او آورده اند:
... حالا در اين دو سه ماه آخر چه مسائلي پيش آمده بود... كه ايشان را عصباني كرده بود و زمينه شد براي نامه 68/1/6...
دوم اينكه اين نامه در حضور امام و سران سه قوه و ديگر مقامات كشور قرائت شد كه در خاطرات منسوب به آقاي منتظري نيز به آن اشاره شده است : «... مي گويند در حضور امام هم خوانده شد...»(3)
سوم اينكه اين سران سه قوه و مسئولان نظام از جمله حضرات آيات موسوي اردبيلي و اميني نجف آبادي بودند كه با التماس و التجاء امام را از دادن اين نامه به خبرگزاري ها و پخش آن از رسانه ها بازداشتند و او مي تواند در اين زمينه از آنها پرس و جو كند.
چهارم؛ امام در نامه خود به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تاريخ 68/1/26 مضمون نامه 1/6 و محتواي آن را تأييد كرد(متن آن پيش تر آمد).
پنجم؛ آقاي منتظري در پاسخ نامه 6 فروردين امام چنين نگاشت : «مرقومه شريفه 68/1/6 واصل شد...» (متن آن پيش تر گذشت) و امام در تاريخ 1/8 به اين نامه آقاي منتظري پاسخ داد و اين سند زنده اي است كه نامه 1/6 از امام است. امام در نامه 8فروردين از اينكه آقاي منتظري با دريافت نامه 1/6 به خود آمده و متوجه و متنبه شده و وعده هاي اصلاح ضعف ها وكاستي ها را داده است، اظهار خرسندي كرده است.
ششم اينكه بخشي از مضامين نامه 1/6 در اعلاميه امام در تاريخ 2 فروردين 68 آمده است:
... نفوذي ها بارها اعلام كرده اند كه حرف خود را از دهان ساده انديشان موجه مي زنند. من بارها اعلام كرده ام كه با هيچ كس در هر مرتبه اي كه باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب ودوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذير سياست جمهوري اسلامي است. ما بايد مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان و سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پرونده همكاري آنان با امريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد. ما بايد تمامي عشقمان خدا باشد، نه تاريخ. كساني كه از منافقين و ليبرال ها دفاع مي كنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند. اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شده اند از اين حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتي طرد خواهند كرد...(4)
آقاي منتظري در خاطرات خود ـ اگر از او باشد ـ با اشاره به اين اعلاميه امام چنين آورده است:
...در اين اواخر گاهي از برخي پيام هاي مرحوم امام كه از رسانه ها پخش مي شد استفاده مي شد كه ايشان به من و دفتر من اشاره دارند... در تاريخ 68/1/2 اعلاميه اي به نام امام در رسانه ها خوانده شد تحت عنوان پيام مهاجرين جنگ تحميلي و در آن اشاره اي به بيت من شده بود... من وقتي اين قبيل نامه ها و لحن تند امام راديدم فهميدم كه به زودي تصميماتي درباره من گرفته خواهد شد...(5)
هفتم؛ در وصيتنامه امام از آقاي منتظري هيچ گونه يادي نشده و امام او را «كأن لم يكن» شمرده است و اين نيز نشانه ديگري است كه صلاحيت او از نظر امام به زير سؤال بوده و امام مداخله او را در امور سياسي كشور جايز و روا نمي ديده است.
در كتاب خاطرات از زبان آقاي منتظري به اين آورده امام در نامه 1/6 كه «من از اول با نخست وزيري مهندس بازرگان و رئيس جمهوري بني صدر مخالف بودم» خرده گرفته كه «اين حرف درست نيست» و گواه او بر نادرستي اين نظر امام اين است كه امام از نامبردگان در دوران مسئوليت نخست وزيري و رياست جمهوري حمايت مي كرد!«اگر با ايشان مخالف بودند چرا ايشان را تعيين نمودند، چرا دولت موقت را دولت امام زمان ناميدندو...»
اين گونه خرده گيري ها و اشكال تراشي ها نشان از اين واقعيت دارد كه آقاي منتظري و شبكه حاكم در بيت او امام را نشناخته و كوچك ترين آگاهي از روش، منش و سياست حكومتي امام نداشته اند و خط و راه و مرام و مكتب امام را به درستي بر نتافته اند.
آقاي منتظري بر اين باور بوده است كه وقتي شخصي بر خلاف نظر امام به مسئوليتي گمارده شد امام با آن شخص بايد سر ناسازگاري داشته باشد و از حمايت او خودداري ورزد و با تنگ نظري برخورد كند!
امام از بنياد حكومتي فردي كه به استبداد ديني كشيده شود به شدت پرهيز مي كرد و اين نكته را نيز به خوبي دريافته بود كه اگر نظام به يك فرد متكي باشد با رفتن آن فرد، نظام فرو مي پاشد و شيرازه كشور از هم گسيخته مي شود، افزون بر اين امام از آغاز نهضت به ملت تكيه داشت و با مردم حركت كرد و نهضت را پيش برد، مردم را محرم راز مي دانست و به افكار مردم احترام مي گذاشت.
امام آقاي بني صدر را شايسته رياست جمهوري نمي ديد، ليكن هيچ گاه نمي خواست ديدگاه خود را بر مردم تحميل كند. امام آرزو داشت كه ملت ايران با تجربه آموزنده از جريان ها و رويدادها، ورزيده و آبديده شود، روي پاي خود بايستد و سره را از ناسره بازشناسد. از اين رو، آنگاه كه مردم به بني صدر روي آوردند و به او عنوان رئيس جمهور رأي دادند، امام به آرا و افكار مردم احترام گذاشت و آراي آنان را درباره بني صدر تنفيذ كرد ليكن در مسرام تنفيذ حكم رياست جمهوري، امام جمله اي گفت كه اهل نظر دريافتند كه نسبت به او ذهنيت دارد، آن جمله امام اين بود : «آقاي بني صدر بداند كه حب الدنيا رأس كل خطيئه.»
آقاي منتظري انتظار داشت امام، همانند سياست بازان، تا روزي كه به قدرت دست نيافته است از مردم دم بزند و آنگاه كه بر اريكه قدرت نشست نظر شخصي خود را بر مردم تحميل كند و افكار و آراي مردم را ناديده بگيرد. آنگاه كه امام به افكار و آراي مردم احترام مي گذاشت طبيعي بود بايد رئيس جمهور مورد تأييد مردم را حمايت كند در اصلاح او بكوشد و طبق موازين قانوني با او كار كند و تا روزي كه ماهيت بني صدر كشف نشد و مردم به او پشت نكردند، امام از حمايت او سر باز نزد و بر ضد او موضع گيري نكرد و آن روز كه مردم او را شناختند و نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي براي سلب اعتماد از او و پايين كشيدن او از مقام رياست جمهوري آماده شدند، امام تنها فرماندهي كل قوا را از او گرفت و در مورد مسئوليتي كه مردم به او داده بودند دخالت نكرد.
آقاي منتظري مي نويسد ـ و يا از زبان او مي نويسند ـ كه امام فرمودند «آقاي بني صدر آدم خوبي است»! اگر اين ادعا دروغ نباشد و به راستي امام چنين جمله اي بر زبان آورده باشد، يا از روي تقيه از آقاي منتظري بوده است كه مبادا از زبان امام سخني بر ضد بني صدر بگيرد و در بوق و كرنا بدمد يا به راستي امام بر اين باور بود كه آدم خوبي است ليكن گفتن ندارد كه هر آدم خوبي صلاحيت و شايستگي براي احراز هر مقامي ندارد. چنان كه در بخش هاي گذشته ذكر شد امام از آقاي منتظري ـ حتي در دوران جواني و طلبگي او ـ به شدت پرهيز داشت و آن مطالبي كه مصلحت نمي ديد در جامعه رواج پيدا كند، براي آقاي منتظري هرگز بازگو نمي كرد.

پي نوشت:
 

1 ـ همان، ص 619.
2 ـ همان، ص 644، 665.
3 ـ همان، ص 689.
4 ـ صحيفه امام، ج21، ص 326.
5 ـ خاطرات، ص 617. راستي آقاي منتظري از كجاي اين پيام امام دريافت كه اشاره اي به بيت آن دارد؟! آيا اين برداشت نشان نمي دهد كه او از اعمال بيت خود بي خبر نبوده است؟ و در واقع «ضمير مرجع خود را يافته است»؟!
 

منبع:فصلنامه تخصصي 15خرداد _ شماره 11



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
نحوه کاشت و نگهداری از گل ربوتیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل ربوتیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سنبل: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سنبل: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از ختمی چینی گلسرخی (خیری): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از ختمی چینی گلسرخی (خیری): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نیلوفر: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نیلوفر: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سرخس بوستون: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سرخس بوستون: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل مریم: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل مریم: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل استاپیلیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل استاپیلیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گیاه کاکتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گیاه کاکتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
کلیپ شهادت امام صادق علیه السلام / ای فقیه بی بدیل روزگار
play_arrow
کلیپ شهادت امام صادق علیه السلام / ای فقیه بی بدیل روزگار
استوری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام / حسین سیب سرخی
play_arrow
استوری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام / حسین سیب سرخی
نظر جالب تاجری که قبل از حضورش در ایران، فکر می‌کرد تهران موشک‌باران می‌شود!
play_arrow
نظر جالب تاجری که قبل از حضورش در ایران، فکر می‌کرد تهران موشک‌باران می‌شود!
وقتی شهید نادر مهدی با قایق به جنگ با ناوهای آمریکایی رفت!
play_arrow
وقتی شهید نادر مهدی با قایق به جنگ با ناوهای آمریکایی رفت!
عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هیچگاه مشکل غرب آسیا را حل نخواهد کرد
play_arrow
عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هیچگاه مشکل غرب آسیا را حل نخواهد کرد
رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی‌اعتمادی به آمریکاست
play_arrow
رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی‌اعتمادی به آمریکاست
روش جلوگیری از خراب شدن باتری ماشین در تابستان
روش جلوگیری از خراب شدن باتری ماشین در تابستان