حلقهي گفتوگوي ریاضی در دبستان
رویكرد ما به ریاضیّات متأثّر از دو کلیشة متناقض است.
از سویی تصویری از انیشتین داریم که خود را به آب و آتش میزد، بهصورتی شگفتانگیز خلاّقانه فکر میکرد و تفکّرات ریاضی پیچیدة عجیبی داشت.
از طرف دیگر تصویر دانشآموزانی بیعلاقه که انواع کتاب تمرین ریاضی را با تمرینهای زیاد، ملالآور و تکراری و الگوهایی که نیازی به هیچتصوّر جدیدی ندارد، پر میکنند.
این دو تصویر، دو دیدگاه ریاضی مغایر را نشان میدهد که یکی هیجانانگیز است و دیگری خستهکننده و تقلیدی.
هر دو تصویر محدود و فقط تا حدّی درستند و البته دومی رواجی انکارناپذیر دارد!
ما میتوانیم آموزش ریاضیّات را از دومی به اولی پیش بریم، اگر فلسفه ریاضیّات در مدرسه را بدانیم و بتوانیم معرّفی کنیم!
این مطلب به هیچوجه به این معنی نیست که سختی و پشتکار لازم برای آموختن ریاضی را حذف و نفی کنیم، بلکه باید بر مفهوم «تفکّر» در آموزش ریاضی تأکید کنيم.
مثال: مفهوم بینهایت (وقتی که میتوانيد به هر عددی رسیدید یکی به آن بیافزایید) از دانشآموزان پرسیده میشود شمارش تا بینهایت به چه معناست؟ آیا میتوانند بینهایت را تصوّر کنند؟ آیا اینکه نمیتوان چیزی را تصوّر کرد، دلیلی است بر آن که آن چیز وجود ندارد؟
برخی مطالعات در زمینه ریاضیّات نشان میدهد که سیستم مدارس ما نه بچّهها را به بیان اندیشههایشان دربارة ریاضیّات فرامیخواند و نه توجّهی به خلاّقیّت دارد. نه به آنها اجازة گفتوگو دربارة مفاهیم ریاضی را میدهند و نه اجازة رسیدن به دانش بهوسیلة خود دانشآموزان را. در نتیجه گاهی اوقات دانشآموزان به ریاضی بهعنوان یک درس به شدّت رقابتی و طاقتفرسا مینگرند که در آن فقط یک پاسخ درست است و فقط یک راهحل برای مسئله پذیرفته میشود.
تدریس سنتی ریاضیّات از یک مدل رقابتی «یک پرسش، یک جواب» یا «یک پرسش خوب، یک راهحلّ خوب» برای مسئلهها حمایت میکند.
در حالی که رویکرد ما، «جستجویی» است، «جستجو، بحث و یادگیری»، جستجو برای درک و یافتن معانی در یک حلقه گفتوگو كه نقطه شروع آن، پرسشهای دانشآموزان است. البته این روش بسیار بیشتر از تدریس سنتی و تشریح مفاهیم پرزحمت است، چراکه بر استفاده از محفوظات بنا نشده است.
دانشآموزان طی بحث و گفتوگو، فکر کردن را تمرین میکنند، ارتباطجمعی را در شکل درستش تجربه میکنند و یاد میگیرند که بهصورتی مثبت به فکر یکدیگر وابسته باشند.
بدیهی است که اینها بدین معنی نیست که این روش جادو میکند و دانشآموزان را فوراً به افرادی خوب و منطقی و کامل مبدّل میسازد، البته اینطور میشود، اگر حوصله و نگاه مثبت داشته باشیم ! !
ما باید روند را آموزش دهیم نه محصول را. فرآیند مهم است نه فرآورده.
«در بهترین شکل، دانشآموختن میتواند دربارة چگونه زیستن باشد که با چگونه روزگار گذراندن متفاوت است».
در ریاضی دبستان باید یک ارتباط طبیعی میان مفاهیم و دانشها و تجربه شخصی برقرار کرد. اگر دانشآموزان با چالشهای فکری مواجه شوند از ریاضیّات لذّت خواهند برد. برای بچّهها، چالش یک بازی است، آنچیزی که مدرسه را هیجانانگیز میکند، نه یکنواخت.
البته لازم است که یاد بگیرند نقطهنظرهایی را که با دیدگاههای خودشان تفاوت دارد، گرامی بدارند.
اهداف حلقه گفتوگو در درس ریاضی:
1) پرورش بحث منطقی با توجّه به مفاهیم درس، مسئلهها و قضاوتها.
2) کمک به افزایش گرایش به همکاری در کلاس ریاضی.
3) فرصت دادن به دانشآموزان برای ساخت و تجربة نظریهها و اصول و مسائل ریاضی خود، تا همان حس شیفتگی، شعف و خودباوری نخستين ریاضیدانان را هنگام شرح قوانین ریاضی، احساس کنند.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :boloriali
از سویی تصویری از انیشتین داریم که خود را به آب و آتش میزد، بهصورتی شگفتانگیز خلاّقانه فکر میکرد و تفکّرات ریاضی پیچیدة عجیبی داشت.
از طرف دیگر تصویر دانشآموزانی بیعلاقه که انواع کتاب تمرین ریاضی را با تمرینهای زیاد، ملالآور و تکراری و الگوهایی که نیازی به هیچتصوّر جدیدی ندارد، پر میکنند.
این دو تصویر، دو دیدگاه ریاضی مغایر را نشان میدهد که یکی هیجانانگیز است و دیگری خستهکننده و تقلیدی.
هر دو تصویر محدود و فقط تا حدّی درستند و البته دومی رواجی انکارناپذیر دارد!
ما میتوانیم آموزش ریاضیّات را از دومی به اولی پیش بریم، اگر فلسفه ریاضیّات در مدرسه را بدانیم و بتوانیم معرّفی کنیم!
این مطلب به هیچوجه به این معنی نیست که سختی و پشتکار لازم برای آموختن ریاضی را حذف و نفی کنیم، بلکه باید بر مفهوم «تفکّر» در آموزش ریاضی تأکید کنيم.
مثال: مفهوم بینهایت (وقتی که میتوانيد به هر عددی رسیدید یکی به آن بیافزایید) از دانشآموزان پرسیده میشود شمارش تا بینهایت به چه معناست؟ آیا میتوانند بینهایت را تصوّر کنند؟ آیا اینکه نمیتوان چیزی را تصوّر کرد، دلیلی است بر آن که آن چیز وجود ندارد؟
برخی مطالعات در زمینه ریاضیّات نشان میدهد که سیستم مدارس ما نه بچّهها را به بیان اندیشههایشان دربارة ریاضیّات فرامیخواند و نه توجّهی به خلاّقیّت دارد. نه به آنها اجازة گفتوگو دربارة مفاهیم ریاضی را میدهند و نه اجازة رسیدن به دانش بهوسیلة خود دانشآموزان را. در نتیجه گاهی اوقات دانشآموزان به ریاضی بهعنوان یک درس به شدّت رقابتی و طاقتفرسا مینگرند که در آن فقط یک پاسخ درست است و فقط یک راهحل برای مسئله پذیرفته میشود.
تدریس سنتی ریاضیّات از یک مدل رقابتی «یک پرسش، یک جواب» یا «یک پرسش خوب، یک راهحلّ خوب» برای مسئلهها حمایت میکند.
در حالی که رویکرد ما، «جستجویی» است، «جستجو، بحث و یادگیری»، جستجو برای درک و یافتن معانی در یک حلقه گفتوگو كه نقطه شروع آن، پرسشهای دانشآموزان است. البته این روش بسیار بیشتر از تدریس سنتی و تشریح مفاهیم پرزحمت است، چراکه بر استفاده از محفوظات بنا نشده است.
دانشآموزان طی بحث و گفتوگو، فکر کردن را تمرین میکنند، ارتباطجمعی را در شکل درستش تجربه میکنند و یاد میگیرند که بهصورتی مثبت به فکر یکدیگر وابسته باشند.
بدیهی است که اینها بدین معنی نیست که این روش جادو میکند و دانشآموزان را فوراً به افرادی خوب و منطقی و کامل مبدّل میسازد، البته اینطور میشود، اگر حوصله و نگاه مثبت داشته باشیم ! !
ما باید روند را آموزش دهیم نه محصول را. فرآیند مهم است نه فرآورده.
«در بهترین شکل، دانشآموختن میتواند دربارة چگونه زیستن باشد که با چگونه روزگار گذراندن متفاوت است».
در ریاضی دبستان باید یک ارتباط طبیعی میان مفاهیم و دانشها و تجربه شخصی برقرار کرد. اگر دانشآموزان با چالشهای فکری مواجه شوند از ریاضیّات لذّت خواهند برد. برای بچّهها، چالش یک بازی است، آنچیزی که مدرسه را هیجانانگیز میکند، نه یکنواخت.
البته لازم است که یاد بگیرند نقطهنظرهایی را که با دیدگاههای خودشان تفاوت دارد، گرامی بدارند.
اهداف حلقه گفتوگو در درس ریاضی:
1) پرورش بحث منطقی با توجّه به مفاهیم درس، مسئلهها و قضاوتها.
2) کمک به افزایش گرایش به همکاری در کلاس ریاضی.
3) فرصت دادن به دانشآموزان برای ساخت و تجربة نظریهها و اصول و مسائل ریاضی خود، تا همان حس شیفتگی، شعف و خودباوری نخستين ریاضیدانان را هنگام شرح قوانین ریاضی، احساس کنند.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :boloriali
/ج