برجسته ترين شعار مهدويت (2)

کساني که خيال مي کنند اسلام بايد برود و در گوشه يي بنشيند و مردان اسلام و دين فقط زبان نصيحت را به کار بگيرند، اينها دانسته يا ندانسته همان چيزي را مي گويند که مراکز قدرت جهاني آن را مي خواهند و آرزو مي کنند. مراکز قدرت استکباري از اين که رهبران اسلامي در گوشه يي از دنيا بنشينند و گاهي پيامي بدهند و يک کلمه
يکشنبه، 27 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برجسته ترين شعار مهدويت (2)

برجسته ترين شعار مهدويت (2)
برجسته ترين شعار مهدويت (2)


 





 

واهمه ي نظام ظالمانه دنيا از تشکيل نظام اسلامي
 

کساني که خيال مي کنند اسلام بايد برود و در گوشه يي بنشيند و مردان اسلام و دين فقط زبان نصيحت را به کار بگيرند، اينها دانسته يا ندانسته همان چيزي را مي گويند که مراکز قدرت جهاني آن را مي خواهند و آرزو مي کنند. مراکز قدرت استکباري از اين که رهبران اسلامي در گوشه يي از دنيا بنشينند و گاهي پيامي بدهند و يک کلمه حرفي بزنند -همچنان که رهبران مسيحي در هر قضيه يي پيامي مي دهند، نصيحتي مي کنند و جمله يي مي گويند -هيچ ترسي ندارند؛ مي دانند اين خطري براي آنها نيست. ازاين که ملّتهاي مسلمان بيدار شوند و تشکيل حکومت بدهند، از اين که ايمان اسلامي آحاد مردم در قالب يک نظام و يک دولت و يک حکومت تجسم پيدا کند، واهمه دارند و مي ترسند. نظام اسلامي و ملّت مسلمان ايران و دولت جمهوري اسلامي بزرگترين قدم را دراين راه برداشت و به برکت مجاهدت جوانها و مردان و زنان مؤمن و فداکار اين ملّت، اسلام در دنيا به عنوان يک قدرت ظاهرشد. هرچه اين قدرت بتواند خود را مستقرترو پايدارتر کند، نظم ظالمانه و شيطاني دنيا بيشتر تهديد مي شود.

ويران کردن کاخهاي ستم
 

بعضي ها بي توجّه، از جدايي دين وسياست حرف مي زنند؛ يعني دين را به گوشه هاي خلوت برانند و انسان ديندار، فقط به نصيحت اکتفا کند. در اين جا نصيحت نمي تواند کاري بکند. آنچه مي تواند قدرتها را مهارو تهديد کند. و در برابر ظلم و فساد مقاومت کند و ريشه ي آن را بر کند يا آن را متزلزل کند، قدرت الهي و اسلامي است؛ قدرت سياسي يي است که در اختيار احکام اسلامي باشد. امام زمان (ارواحنا فداه) با اقتدار و قدرت و تکيه بر توانايي يي که ايمان والاي خود او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، مي رود گريبان ستمگران عالم را مي گيرد و کاخهاي ستم را ويران مي کند.

آمادگي براي سربازي امام زمان
 

درس ديگر اعتقاد به مهدويّت و جشنهاي نيمه ي شعبان براي من و ما اين است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدي (ارواحنا فداه)يک آرمان والاست و در آن هيچ شکّي نيست؛ امّا نبايد مسأله را فقط به جنبه ي آرماني آن ختم کرد- يعني به عنوان يک آرزو در دل، يا حداکثر در زبان، يا به صورت جشن- نه، اين آرماني است که بايد به دنبال آن عمل بيايد. انتظاري که از آن سخن گفته اند، فقط نشستن و اشک ريختن نيست؛ انتظار به معناي اين است که ما بايد خود را براي سربازي امام زمان آماده کنيم. سربازي امام زمان، کارآساني نيست. سربازي منجي بزرگي که مي خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بين المللي مبارزه کند، احتياج به خودسازي و آگاهي و روشن بيني دارد. عدّه يي اين اعتقاد را وسيله يي براي تخدير خود يا ديگران قرار مي دهند؛ اين غلط است. ما نبايد فکر کنيم که چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظيفه يي نداريم؛ نه، بعکس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حرکت کنيم تا براي ظهور آن بزرگوار آماده شويم. شنيده ايد، در گذشته کساني که منتظر بودند، سلاح خود را هميشه همراه داشتند؛ اين يک عمل نمادين است و معنايش اين است که انسان از لحاظ علمي و فکري و عملي بايد خود را بسازد و در ميدانهاي فعاليت و مبارزه، آماده به کار باشد.

پذيرش هزينه ي شعار عدالت
 

آنچه ما بايد بدانيم -بخصوص ما مسؤولان نظام جمهوري اسلامي - اين است که اصل، عدالت است. شما ببينيد انتظار حجت قائم(ارواحنا فداه) که انتظار ديرپاي هميشگي شيعه بوده، دردرجه ي اوّل براي اين بوده است که عدالت در دنيا استقرار پيدا کند؛ «يملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً کما ملأت ظلماً و جوراً». همه چيز بعد از عدالت است. آرزوي ديرين انسانهاي مظلوم در سرتاسر تاريخ هم عدالت بوده است. ما امروز نظامي داريم که مي خواهد دنبال عدالت باشد؛ اين هدف و شعار ماست؛ بايد راه را درست انتخاب کنيم.
البتّه دنبال عدالت بودن، هزينه ها و دردسرهايي دارد و موجب دشمني قشرهايي هم مي شود. اميرالمؤمنين در نامه ي خود به مالک اشتر متعرض همين معنا مي شود و مي گويند: آن جايي که امر دايرشد بين توده ي مردم- آنهايي که محتاج عدالت تو هستند- با خواص و مجموعه هاي کوچک و بهره مند و ممتاز جامعه، حتماً توده ي مردم را ترجيح بده. امروز اين معنا بايد شعار ما باشد و معيار درستي کار ما محسوب شود و برنامه ريزي ها و سياستگذاري ها و عملکردهاي ما به دنبال اين قضيه باشد.
البتّه عدالت چيزي است که آسان بر زبان جاري مي شود، امّا آسان به دست نمي آيد؛ برنامه ريزي هاي بلند مدت لازم دارد؛ بايد اين برنامه ريزي ها را بکنيم و چشم انداز خود را چشم اندازعادلانه قرار دهيم؛ چيزي باشد که ما را به عدالت نزديک کند؛ اين وظيفه ي ماست و امروز درس اميرالمؤمنين براي ما بيش از هميشه همين نکته است.
اميرالمؤمنين عليه السلام به خاطر همين عظمتها و تراکم همين ارزشهاي ممتاز در وجود او، ضربت خورد و اين فاجعه ي بزرگ انساني به وسيله ي انسانهاي شقي و گمراه، نسبت به اين بزرگوار به وجود آمد. خون اميرالمؤمنين هم ثارالله دانسته شده است. شما به امام حسين مي گوييد: «السلام عليک يا ثارالله و ابن ثاره ». فقط خون امام حسين نيست که خونخواه آن، خداست؛ خون اميرالمؤمنين هم ثارالله است؛ يعني خونخواه و صاحب اين خون، خداي متعال است (1)

استقرار عدالت با دستيابي به قدرت
 

درس ديگري که اعتقاد به مهدويّت و جشنهاي نيمه شعبان بايد به ما بدهد، اين است: عدالتي که ما در انتظار آن هستيم- عدالت حضرت مهدي( عليه السّلام) که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصيحت به دست نمي آيد؛ يعني مهدي موعودِ ملّتها نمي آيد ستمگران عالم را نصيحت کند که ظلم و زياده طلبي و سلطه گري و استثمارنکنند. با زبان نصيحت، عدالت درهيچ نقطه ي عالم مستقر نمي شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهاني- آن طور که آن وارث انبيا انجام خواهد داد- و چه درهمه ي بخشهاي دنيا، احتياج به اين دارد که مردمان عادل و انسانهاي صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند. با کساني که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمي شود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پيغمبران الهي با زبان نصيحت است؛ امّا بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد بياورند و تجهيزکنند، آنگاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت، با زبان قدرت حرف مي زدند.

طرفداران عدالت، بايد خود را به قدرت مجهز کنند
 

شما ببينيد در همين آيه ي کريمه ي قرآن که راجع به قسط صحبت مي کند و مي گويد خداي متعال همه ي پيغمبران را فرستاد، «ليقوم النّاس بالقسط»- براي اين که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند -بلافاصله مي فرمايد: «و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للنّاس»؛(2) يعني پيغمبران علاوه بر اين که با زبان دعوت سخن مي گويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتي که مجهز به سلاح هستند و با زورگويان و قدرت طلبان فاسد، معارضه و مبارزه مي کنند. پيغمبراکرم وقتي به مدينه آمد و نظام اسلامي را تشکيل داد. آيات قرآن را بر مردم مي خواند، به گوش دشمنان هم مي رسانيد؛ امّا به اين اکتفا نمي کرد. کساني که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگويان و زياده طلبان و متجاوزان به حقوق انسانها بايد خود را به قدرت مجهز کنند. لذا شما مي بينيد از روزي که نظامي اسلامي به وجود آمد - يعني اسلام مجهز به قدرت يک ملّت بزرگ و امکانات يک کشورو دولت بزرگ شد- دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدي گرفتند و علاقه مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم اميدوارشدند. بسياري از پيغمبران در ميدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم مي گذاشتند؛ «و کأيّن من نبيّ قاتل معه ربّيون کثيراً».

پي‌نوشت‌ها:
 

1-ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه ي شعبان در مصلاي تهران، 1381/7/30.
2-الحديد /25.
 

منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط