![نقش دين در احياء تثبيت و رشد اخلاق از منظر قرآن نقش دين در احياء تثبيت و رشد اخلاق از منظر قرآن](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/70271e0e-f465-4159-bc00-4d79ba6bc50e.jpg)
نقش دين در احياء تثبيت و رشد اخلاق از منظر قرآن
نويسنده: حجة الاسلام و المسلمين سيد محمد رضا علاء الدين
چكيده
كليد واژه
دين از منظر قرآن
تعريف دين
عاقبت در آخرت هدايت مي كند و شامل عقايد، مناسك و رفتار مي شود (كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج1، ص 814)
دين در آيات قرآن كريم:
(إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ) (آل عمران، 19)
(وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) (آل عمران، 85)
(مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) (آل عمران، 67)
(وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ) (نساء، 146)
(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ) (نساء، 125)
(قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ) (زمر، 11)
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ) (روم، 30)
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ) (روم، 43)
(إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا) (فصلت، 30)
(وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ) (حج، 24-78)
(شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ) (شوري، 13)
(وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ) (توبه، 122)
(قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ) (يونس، 104)
(إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ) (بقره، 132)
(الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) (مائده، 3)
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ) (توبه، 33)
(وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ) (آل عمران، 103)
از اين آيات مي توان نتيجه گرفت كه: دين همه ي انبياء مانند دين خاتم انبياء اسلام بوده است و اگر تفاوتي در اديان گذشته وجود دارد در فروعات جزئي، به نام شريعت و منهاج است. چنان كه قرآن مي فرمايد: (لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا) (مائده، 48) و گرنه خطوط كلي دين كه اسلام باشد، ثابت است (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ) (آل عمران، 19)
اگر كسي ديني غير از اسلام را انتخاب كند هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و تنها ديني كه خدا مي پسندد اسلام است چون اسلام (عند اللّه) است، هر چه عند اللّه باشد، از دگرگوني و زوال مصون است.
چون دين همه ي انبياء اسلام است، هر پيامبري كه به رسالت مبعوث شده ره آورد پيامبر پيشين را تصديق كرد، وقتي نوبت به قرآن كريم رسيد، هم ره آورد انبياء پيشين را تصديق كرد و هم هيمنه و سيطره خود را بر همه آنها اعلام داشت. (مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ) (مائده، 48)
البته اين تصديق و هيمنه مقتضاي خاتميت انبياء(ص) است. بنابراين نه تنها اصل اعتقاد به خداي يكتا فطري انسان هاست بلكه مجموعه معارف دين، به نام عقايد و اخلاق و احكام هم، فطري انسان ها خواهد بود. دين شكوفا كننده فطرت است، زيرا فطرت هر راهي را نمي طلبد و به هر سمتي حركت نمي كند بلكه در راه خاص و به سمت كمال لايزال در حركت است زيرا بين متحرك و بين هدف او راهي مشخص است كه
انسان متحرك با پيمودن آن راه مشخص به آن هدف معين مي رسد. اين جور نيست كه هدف وسيله را توجيه كند و با هر وسيله بتوان به هدف خاص رسيد آن راه مشخص كه انسان را به هدف والا مي رساند همان دين الهي است كه فطرت، تشنه آن است و آن را مي طلبد.
انواع تأثير دين و دينداري بر تثبيت و رشد اخلاقي در نهاد خانواده
1- دين و انگيزه سازي براي انجام، تكرار، تثبيت و رشد رفتار اخلاقي
قرآن كريم در باب انگيزه سازي براي تكرار و تثبيت و رشد افعال و رفتار اخلاقي به اين آيات توجه دارد. انگيزه سازي قرآن بعضاً جنبه مادي و دنيايي و بعضاً جنبه معنوي و آخرتي دارد كه سرآمد اين انگيزه ها قرب الي اللّه، وصول به جنت و رضوان الهي و ارتباط با اولياء و ابرار مي باشد.
(وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي..... وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى) (طه، 124)
(وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ) (زخرف، 36)
(وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا) (احزاب، 35)
(فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ) (بقره، 152)
(وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ) (اعراف، 56)
(إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ) (نور، 19)
(يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا) (انسان، 31)
(وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ) (بقره، 25)
(لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) (سباء، 4)
(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) (آل عمران، 169)
(وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ) (نور، 52)
(وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً) (توبه، 72)
(فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (اعراف، 157)
(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِم....َ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (نور، 31)
بكارگيري اين شيوه قرآني در نهاد خانه توسط والدين موجب مي گردد زمينه هاي تكرار، تثبيت و رشد افعال اخلاقي را فراهم آيد.
2- دين، ضمانت گر اجرا، تثبيت و رشد اخلاقي
از ويژگي هاي اخلاق ديني اين است كه براي اخلاق ضمانت اجرا قرار داده است و اين به خاطر اهميتي است كه اخلاق در دين دارد. ضمانت اجراي مهم و اساسي در دين، قرب و بعد الهي است. در كنار اين، ضمانت هاي ديگري نيز هست، آن هم وعده پاداش و بيم از عقاب دنيوي و اخروي است.
بنابراين (دين هر چند اخلاق را به وجود نيآورده و اخلاق فرع بر دين نيست، اما اجراي بهتر اينها را تامين كرده است (مرتضي مطهري بيست گفتار، ج پنجم، قم، صدار 1385 ص 197)
نكته
(قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ) (مومنون، آيات 1 تا 5)
(قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ) (مومنون، آيات 1 تا 3)
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ؛ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ) (احزاب، 70 و 71)
(إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا) اسراء، 27)
(الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ) (توبه، 20)
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (تغابن، 14)
(وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ) (طلاق، 2و 3)
3- دين عامل تثبيت، رشد و تعالي اخلاق
دانسته است. بدين معنا كه انسان به جاي گذشتن از منافع خود به خاطر ديگران در پرتو تعاليم دين شخص ديگران را نيز جزء خودش فرض مي كند و صدمه ديدن آنها و درد و رنج آنها را درد و رنج خودش تلقي مي كند و به معناي ديگر خودش را توسعه مي دهد. گاهي انسان فقط خودش را به حساب مي آورد و ديگران را غير خودي يا علاوه بر خود، خانواده اش، فاميلش، افراد طايفه يا همشهري خود را خودي و ديگران را غير خودي قلمداد مي كند اما دين با توسعه خود انسان او را به جايگاهي رشد مي دهد كه منافع ديگران را منافع خود و درد و رنج آنها را موجب درد و رنج خود مي داند. هر قدر انسان در پرتو دستورات و برنامه هاي انسان ساز قرآن كريم قرار گيرد و دايره ي خودي را گسترش دهد اخلاق او اخلاق برتري خواهد بود. نتيجه ديگر اين امر آن است كه كارهاي اخلاقي بيشتر و مفيد تري نيز مي تواند انجام دهد.
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
(يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ) (نساء، 1)
(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا) (اعراف، 189)
وقتي همه ي ما خود را مخلوق و بنده خدا دانستيم براي جلب رضايت الهي و رسيدن به قرب الهي، حب و بغض هاي شخصي و كينه توزي را كنار گذاشته و تنها به فكر اداي وظيفه و تكليف الهي خواهيم بود كه مبادا ستمي بر بنده اي از بندگان خدا روا داريم، اگر چه آنها به ما ظلم كرده باشند البته توسعه حوزه ي خودي با ملاك ايمان به خدا مي باشد (محمد رسول اللّه و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم) (فتح، 29) تعالي اخلاق همين جا شكل مي گيرد اينكه كسي بتواند حب و بغض هاي شخصي و كينه توزيانه را كنار بگذارد و حتي در برابر كساني كه بيشترين ستم ها را به او كرده اند، از حد اعتدال خارج نشود و عدالت را بر آنها روا دارد و اين نشان دهنده ي بلندي روح است؛ روح بلندي كه هر انساني را خاضع و وادار به تحسين خواهد كرد.
براي نمونه مي توان از امام امير المومنين علي(ع) نام برد كه حتي نسبت به قاتل خود هم نگران بود كه مبادا به او آسيبي برسد كه خارج از حدود الهي باشد. مسئوليتي كه حتي دشمنان او هم مجبور شدند به فضائل او اعتراف كنند. امام علي(ع) طي نامه اي كه به مالك اشتر (فرماندار مصر) مي نويسد ضمن نفي تفكر (راسيزم) نژاد پرستي و آپارتايد (نژاد پرستي) و اليتيسم (خود برتر بيني و نتيجه گرايي) روش برخورد با مردم و توسعه حوزه ي خودي را اين چنين تبيين كرده اند: (مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مردم دو دسته اند: دسته اي برادر ديني تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند. اگر گناهي از آنان سر زد يا علت هايي بر آنان عارض مي شود كه خواسته و ناخواسته، اشتباهي مرتكب مي گردند آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير) (نهج البلاغه، نامه ها، ص 567)
در اين آيات قرآن تأمل و تدبر نمائيد:
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ) (شعراء، آيات 145، 127، 109، 164 و 180)
(إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) (سباء، 47)
(إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ) (زمر، 10)
(فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ) (شوري، 40)
(إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا) (انسان، 9)
(وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا) (مزمل، 10)
(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ) (اعراف، 199)
(لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ) (توبه، 128)
4- دين و توفيق سازي و فيض رساني عمل اخلاقي
از ديدگاه قرآن كريم انسان موجودي است كه استعداد خوب بودن و بد بودن را دارد و مُلهّم به فجور و تقواست. انسان با شهود فطري خدا را مي يابد و به كمال مطلق و دين گرايش مي يابد و فجور و تقوا را از هم باز شناخته و به تقوا متمايل مي گردد و از فجور گريزان است. انسان به لحاظ فطرت الهي خود توانايي انتخاب عمل اخلاقي و انجام آن را دارد.
در قرآن كريم عموميت فطرت و وحدت نوعي انسانها مطرح گرديده (فطرت اللّه التي فطر الناس عليها) فطرت در همه انسان هاست، نه اينكه مخصوص مؤمنان يا اعم از آنان و اهل كتاب باشد. فطرت خداخواهي كه مقوم دروني همه ي انسان هاست در تمام آنان يكسان است. همانطور كه عامل بيروني، توفيق سازي و فيض رساني خداوند براي بندگان با خلقت فطرت براي انسان پديدار گشته است هويت انساني كه با فطرت ديني و الهي آفريده شده و او اين فطرت را شكوفا ساخته و هويت الهي هويدا مي گردد. دين وقتي مي تواند توفيق سازي و فيض رساني انسان در عمل اخلاق باشد كه در آن هيچگونه نارسائي و نابساماني و اعواجاج راه نداشته باشد. ولي اگر آن دين دستخوش تحريف و انحراف و نابساماني و اعوجاج گرديده باشد هرگز قيّم فطرت نخواهد بود. خداوند در وصف قرآن كريم فرموده است (غير ذي عوج) (زمر، 28) و چون در قرآن اعوجاج و نابساماني وجود ندارد مي تواند قيم ديگران باشد و موجبات شكوفايي اعمال اخلاقي انسان گرديده و بدين واسطه زمينه هاي رشد وكمال را در انسان رقم زند. انسان منهاي دين قوام و قيامي ندارد. اصلي كه انسان را مستقيم نگاه مي دارد دين اوست و قيم انسان بايد از هر اعوجاجي مصون باشد.
بايد و نبايدهاي اخلاقي دين همگي فطري هستند و چون فطري هستند با نظام داخلي انسان و ساختار دروني او هماهنگ هستند لذا روح تعليمات انبياء درباره عمل اخلاقي ايجاد زمينه توفيق و بستر فيض براي شكوفايي اخلاق فطري است (انما بعثت لا تمم مكارم الاخلاق) انبياء براي بيداري و شكوفايي فطرت انسان به رسالت مبعوث شده اند و گنجينه مكرمت ها و فضائل اخلاقي را در انسان ها احياء، تثبيت و رشد داده و اين چنين انسان ها را به كمال بالفعل خالصانه و صادقانه رسانده اند و هدف خداوند
از ارسال رسل و انزال كتب آسماني همان توفيق سازي و فيض رساني خداوند به همه ي بندگان براي عمل اخلاقي است.
5- دين و ارتقاء سطح نيت در انجام افعال اخلاقي
(أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ) (اعراف، 179)
و اگر به بعد فطري خود توجه كند و دعوت انبياء الهي را براي شكوفا سازي خود در حيات طيبه را بپذيرد تا جائي تكامل پيدا مي كند كه به افق اعلي ثم دني فتدلي خواهد رسيد.
در قرآن كريم دو جنبه حيات يعني حيات طبيعي و حيات فطري انسان ترسيم شده است و از انسان به عنوان مستوي الخلقه تعبير شده كه استواي خلقت انسان به روح اوست و استواي روح انسان به فطرت او مي باشد كه خداوند او را به فجور و تقوا الهام كرده است. در فرهنگ قرآن نكوهش و مذمت انسان به طبيعت انسان مربوط است و ستايش ها به روح و فطرت او باز مي گردد.
10- دين با شكوفا سازي فطرت الهي و هويت بخشي انسان زمينه توفيق و فيض عمل اخلاقي را فراهم مي كند.
11- دين با ارتقاء سطح نيت و قصد انسان در اعمال اخلاقي ضمن ارزشمند نمودن عمل اخلاقي، انسان را به بالاترين مقاصد كه قرب الهي است راهنمايي مي كند.
منابع:
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه
3- مطهري، مرتضي، بيست گفتار، چاپ پنجم، قم، صدرا، 1358
4- مطهري، مرتضي، تعليم و تربيت در اسلام، چاپ بيست و شش، قم، صدرا، 1374
5- مطهري، مرتضي، فلسفه اخلاق، تهران، بنياد 15 خرداد، 1362
6- جوادي آملي، عبداللّه، فطرت در قرآن، چاپ دوم، چاپ اسراء، 1379
7- هاشمي رفسنجاني، اكبر، فرهنگ قرآن، چاپ اول، قم، بوستان كتاب، 1386
منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34... .