ويژگي هاي شخصيتي و رفتاري كودكان بعد از ورود به دبستان
نويسنده: سعيده سادات هراتي
دانستن نكاتي از ويژگي هاي شخصيتي كودكان بعد از ورود به دبستان باعث آگاهي بهتر والدين از فرزندشان مي شود و هم كمك مي كند تا والدين با روش هاي بهتري با كودك رفتار كنند و قدرت سازگاري خود را در برابر برخي از رفتارهاي فرزندشان بالا ببرند. از اين رو، دانستن ويژگي هاي شخصيتي و رفتاري كودكان به والدين و سلامت روان آنها و فرزندان شان كمك خواهد كرد. البته بررسي ويژگي هاي زير به معناي وجود كامل اين ويژگي ها در كودكان نيست بلكه اين ويژگي ها به شكل كلي مطرح شده و هر كودكي با توجه به تفاوت هاي فردي و توانمندي هاي خود، اين ويژگي ها را به مرور كسب خواهد كرد.
هفت سالگي: وضع كودك در 7 سالگي تفاوت دارد هر چند هفت سالگي از لحظات پر جوش و خروش آكنده است ليكن آرامش و شادي هم همراه دارد. از خصوصيات اين سن، آن است كه كودك آرام و در خود فرو رفته است. دقت او از كودك 6 ساله بيشتر و حس تعادل و توازن در او كامل تر شده است. پسران به فوتبال و بازي هاي تحركي علاقمندند، دختران از جهيدن و لي لي بازي كردن لذت مي برند. كودك در برابر خطرات اجتماعي هوشيارتر است و بهترين سرگرمي او آن است كه مدت ها روي زمين دراز بكشد و يك دست خود را زير سر بگذارد و با دست ديگري چيزي بنويسد، به مداد خيلي علاقه دارد به ويژه مداد تراشيده و نوك تيز را به مداد نوك پهن ترجيح مي دهد. حس تشخيص و تميز در او بيشتر شده، توضيحات كلامي او منظم شده است و به خواندن علاقه بيشتري نشان مي دهد. هنگام برخورد با مسئله اي كه مخالف ميلش باشد به جاي اينكه ايستادگي كند و حق خود را بگيرد، غرغركنان از آن صحنه كنار مي رود از دنياي خارج خود را كنار مي كشد و دوست دارد مكان جداگانه اي داشته باشد. به تلويزيون علاقمند است. گاهي اوقات مدرسه برايش كسل كننده مي شود. مفاهيم اخلاقي در او پرورش مي يابد و براي قواعد و مقررات و بازي ها اهميت قايل است. اعمال ديگران را چه خوب و چه بد مورد دقت و قضاوت قرار مي دهد. آشكار گريه نمي كند ولي گريه اش از ته دل و سوزناك است. دو گانگي رواني دارد، گاهي روزها شاد و بعضي روزها ناشاد است. پاره اي از روزها خيلي خوب مسايل را در مي يابد اما گاهي اوقات هم مسايل را فراموش مي كند. گاهي خيال مي كند همه با او مخالفند و كسي او را دوست ندارد و حتي مي پندارد كه پدر و مادر هم نسبت به او روش خصمانه و غير عادلانه دارند.
هشت سالگي: كودك در اين سن مجددا به دنياي بيرون از خود توجه مي كند. در نظر او هيچ كاري مشكل نيست. مايل است در برابر دشواري ها بايستد و مقاومت كند. حس مبارزه طلبي در او ايجاد و تقويت مي شود. تصويري كه از توانايي خود دارد، گاه بيش از قدرت واقعي او است. كلمات عاميانه را به كار مي برد و اين نشانه آن است كه از لحاظ اجتماعي تماس هاي جديدي برقرار كرده است، سخنگويي او هم پيشرفت مي كند تلفظ جملات اغلب صحيح است. اختلاف را در اشخاص و اشيا درك مي كند(درك تفاوت ها). بين تصورات و واقعيت تفاوت مي گذارد. داوري و ارزشيابي او رشد يافته و مي تواند به شكست هاي خود پي ببرد و اعتراف كند. كودك در اين سن حساس است و بايد او را از خطراتي جدي محافظت كرد. نخست آنكه نبايد گذاشت او بيش از حد امكانات خود دست به كارهاي گوناگون بزند، پيوسته پر جنب و جوش و فعال است و از انجام كارهاي تازه لذت مي برد. خطر ديگر، شكست كودك در انجام فعاليت ها است. كاري را كه او شروع كرده ممكن است به شكست و ناكامي و در نهايت دلسردي منتهي شود و ممكن است كودك خود را از اين لحاظ سرزنش كند. بايد او را در انجام كارهايي كه احتمالا نمي تواند آنها را به صورت توفيق آميز به پايان برساند كمك كرد تا احساس شكست به او دست ندهد. در اين سن بايد به كودك كمك كرد تا ترس هايش فرو ريزد. كودك هشت ساله دچار ترس هاي بي اساس و توهم زا است مثل تاريكي، حيوانات، ترس از تنهايي و...
مادر بهترين فردي است كه مي تواند در كاهش اين ترس ها به كودك كمك كند. كودك در اين سن به روابط خود با ديگران بسيار علاقمند است. آماده و دوستدار برقراري ارتباط دو جانبه است. دوست دارد در جمع بزرگ ترها باشد. مايل است سوالاتي را مطرح كند كه پاسخ آنها را خود مي داند در حالي كه سايرين قادر به جوابگويي آنها نيستند. در اين دوره كودك اين پندار را كه اشيا هم مانند حيوانات داراي روح هستند (جان گرايي) را به كنار مي گذارد.
نه سالگي: كودكي كه در هشت سالگي پرشور بوده، در سن نه سالگي آرامشي نظير دوران پنج و شش سالگي را دارد. او رفتاري هوشيارانه و متنوع دارد. هماهنگي بين چشم و دست بيشتر شده و كودك قادر است از دو دست خود همه نوع استفاده اي بكند. ضمنا او از انگشتان خود بيشتر استفاده مي كند. زبان را به عنوان وسيله اي در جهت انتقاد از افكار و نظريات ديگران و بيان انديشه و احساسات خود به كار مي برد. زبان را در زمينه هاي نو مورد استفاده قرار مي دهد و خطاهاي دستوري دوره قبل را تكرار مي كند. سن گوش دادن به قصه ها رو به اتمام است و علاقه به خواندن كتاب افزايش يافته است. كودك در اين سن قبل از اينكه به كاري مشغول شود درباره اش فكر مي كند و تفكر منطقي در او بيشتر بروز مي كند. به گردآوري مجموعه ها علاقمند است مثل جمع كردن عكس ها، سنگ، كتاب يا هر چيز جالب از نظر خودش. در اين سن كودك قابليت بسياري براي استقلال دارد و در انجام اين قابليت ها اصرار مي ورزد. او معتقد است ديگر بزرگ شده و پدر و مادر نبايد رعايت او را كنند. ارزش دوستانش از والدين بيشتر مي شود و بسياري از كودكان حتي مايلند مدتي از خانواده دور شوند مثل رفتن به منزل يك دوست يا يك فاميل. در نظر آنان عقايد دوستان بر عقايد اعضاي خانواده ترجيح دارد. به همين جهت تمايل و علاقه به كارهاي گروهي و گردش هاي دسته جمعي در او مثل رفتن به اردوها بيشتر مي شود همكاري اجتماعي و گروهي در اين سن افزايش مي يابد. بين پسران و دختران در اين سن جدايي مي افتد و افراد هر جنس براي خود گروه هاي مستقلي تشكيل مي دهند. شكايت هاي جسماني در اين سن نسبت به قبل بيشتر است مثلا مي گويد دستم درد مي كند يا... كه تكليف انجام ندهد، در واقع براي فرار از كارهاي محول شده به او اين مكانيزم دفاعي را به كار مي بندد.
ده سالگي: به عقيده عده اي از والدين و مربيان، ده سالگي از بهترين سال هاي زندگي كودك به شمار مي رود. حرف پدر و مادر براي كودك ده ساله همانند قانون است. به سهولت اطاعت مي كند و از والدين و اعضا خانواده اظهار رضايت مي كند. نسبت به ديگران صميمي و با محبت است. كودك در اين سن اهل عمل و حقيقت است و در رفتار خود نرمش و انعطاف بيشتري نشان مي دهد. در اين سن دختران و پسران بيش از هر دوره سني ديگر به هم شبيه هستند مثل نوع ارتباط اجتماعي، بازي ها و... تفكر منطقي تر شده، بسياري از كودكان در اين سن بيشتر درگير درس و مشغوليت هاي تحصيلي هستند. مسئوليت پذيري آنها از دوره هاي قبل بيشتر شده اما به همان نسبت استقلال بيشتري هم دارند. در اين سن نسبت به والدين كمك كننده ترند. بهتر مي توانند خود را سرگرم و مشغول نگه دارند. اما در اين سن تغيير علايق در آنها نسبت به دوره هاي قبل بيشتر مي شود. اين سن دوره آرام تري را براي كودك و والدينش به ارمغان مي آورد. اما لازم به تذكر است تمامي ويژگي هاي شرح داده شده، كلي است و هر كودك مي تواند اين مهارت ها و توانمندي ها و خصوصيات را بهتر يا حتي كمتر از همسالانش داشته باشد. نبايد مسئله تفاوت هاي فردي، توانمندي و نوع آموزش ها را ناديده گرفت.
منبع: ماهنامه آموزشي کودک شماره 50
هفت سالگي: وضع كودك در 7 سالگي تفاوت دارد هر چند هفت سالگي از لحظات پر جوش و خروش آكنده است ليكن آرامش و شادي هم همراه دارد. از خصوصيات اين سن، آن است كه كودك آرام و در خود فرو رفته است. دقت او از كودك 6 ساله بيشتر و حس تعادل و توازن در او كامل تر شده است. پسران به فوتبال و بازي هاي تحركي علاقمندند، دختران از جهيدن و لي لي بازي كردن لذت مي برند. كودك در برابر خطرات اجتماعي هوشيارتر است و بهترين سرگرمي او آن است كه مدت ها روي زمين دراز بكشد و يك دست خود را زير سر بگذارد و با دست ديگري چيزي بنويسد، به مداد خيلي علاقه دارد به ويژه مداد تراشيده و نوك تيز را به مداد نوك پهن ترجيح مي دهد. حس تشخيص و تميز در او بيشتر شده، توضيحات كلامي او منظم شده است و به خواندن علاقه بيشتري نشان مي دهد. هنگام برخورد با مسئله اي كه مخالف ميلش باشد به جاي اينكه ايستادگي كند و حق خود را بگيرد، غرغركنان از آن صحنه كنار مي رود از دنياي خارج خود را كنار مي كشد و دوست دارد مكان جداگانه اي داشته باشد. به تلويزيون علاقمند است. گاهي اوقات مدرسه برايش كسل كننده مي شود. مفاهيم اخلاقي در او پرورش مي يابد و براي قواعد و مقررات و بازي ها اهميت قايل است. اعمال ديگران را چه خوب و چه بد مورد دقت و قضاوت قرار مي دهد. آشكار گريه نمي كند ولي گريه اش از ته دل و سوزناك است. دو گانگي رواني دارد، گاهي روزها شاد و بعضي روزها ناشاد است. پاره اي از روزها خيلي خوب مسايل را در مي يابد اما گاهي اوقات هم مسايل را فراموش مي كند. گاهي خيال مي كند همه با او مخالفند و كسي او را دوست ندارد و حتي مي پندارد كه پدر و مادر هم نسبت به او روش خصمانه و غير عادلانه دارند.
هشت سالگي: كودك در اين سن مجددا به دنياي بيرون از خود توجه مي كند. در نظر او هيچ كاري مشكل نيست. مايل است در برابر دشواري ها بايستد و مقاومت كند. حس مبارزه طلبي در او ايجاد و تقويت مي شود. تصويري كه از توانايي خود دارد، گاه بيش از قدرت واقعي او است. كلمات عاميانه را به كار مي برد و اين نشانه آن است كه از لحاظ اجتماعي تماس هاي جديدي برقرار كرده است، سخنگويي او هم پيشرفت مي كند تلفظ جملات اغلب صحيح است. اختلاف را در اشخاص و اشيا درك مي كند(درك تفاوت ها). بين تصورات و واقعيت تفاوت مي گذارد. داوري و ارزشيابي او رشد يافته و مي تواند به شكست هاي خود پي ببرد و اعتراف كند. كودك در اين سن حساس است و بايد او را از خطراتي جدي محافظت كرد. نخست آنكه نبايد گذاشت او بيش از حد امكانات خود دست به كارهاي گوناگون بزند، پيوسته پر جنب و جوش و فعال است و از انجام كارهاي تازه لذت مي برد. خطر ديگر، شكست كودك در انجام فعاليت ها است. كاري را كه او شروع كرده ممكن است به شكست و ناكامي و در نهايت دلسردي منتهي شود و ممكن است كودك خود را از اين لحاظ سرزنش كند. بايد او را در انجام كارهايي كه احتمالا نمي تواند آنها را به صورت توفيق آميز به پايان برساند كمك كرد تا احساس شكست به او دست ندهد. در اين سن بايد به كودك كمك كرد تا ترس هايش فرو ريزد. كودك هشت ساله دچار ترس هاي بي اساس و توهم زا است مثل تاريكي، حيوانات، ترس از تنهايي و...
مادر بهترين فردي است كه مي تواند در كاهش اين ترس ها به كودك كمك كند. كودك در اين سن به روابط خود با ديگران بسيار علاقمند است. آماده و دوستدار برقراري ارتباط دو جانبه است. دوست دارد در جمع بزرگ ترها باشد. مايل است سوالاتي را مطرح كند كه پاسخ آنها را خود مي داند در حالي كه سايرين قادر به جوابگويي آنها نيستند. در اين دوره كودك اين پندار را كه اشيا هم مانند حيوانات داراي روح هستند (جان گرايي) را به كنار مي گذارد.
نه سالگي: كودكي كه در هشت سالگي پرشور بوده، در سن نه سالگي آرامشي نظير دوران پنج و شش سالگي را دارد. او رفتاري هوشيارانه و متنوع دارد. هماهنگي بين چشم و دست بيشتر شده و كودك قادر است از دو دست خود همه نوع استفاده اي بكند. ضمنا او از انگشتان خود بيشتر استفاده مي كند. زبان را به عنوان وسيله اي در جهت انتقاد از افكار و نظريات ديگران و بيان انديشه و احساسات خود به كار مي برد. زبان را در زمينه هاي نو مورد استفاده قرار مي دهد و خطاهاي دستوري دوره قبل را تكرار مي كند. سن گوش دادن به قصه ها رو به اتمام است و علاقه به خواندن كتاب افزايش يافته است. كودك در اين سن قبل از اينكه به كاري مشغول شود درباره اش فكر مي كند و تفكر منطقي در او بيشتر بروز مي كند. به گردآوري مجموعه ها علاقمند است مثل جمع كردن عكس ها، سنگ، كتاب يا هر چيز جالب از نظر خودش. در اين سن كودك قابليت بسياري براي استقلال دارد و در انجام اين قابليت ها اصرار مي ورزد. او معتقد است ديگر بزرگ شده و پدر و مادر نبايد رعايت او را كنند. ارزش دوستانش از والدين بيشتر مي شود و بسياري از كودكان حتي مايلند مدتي از خانواده دور شوند مثل رفتن به منزل يك دوست يا يك فاميل. در نظر آنان عقايد دوستان بر عقايد اعضاي خانواده ترجيح دارد. به همين جهت تمايل و علاقه به كارهاي گروهي و گردش هاي دسته جمعي در او مثل رفتن به اردوها بيشتر مي شود همكاري اجتماعي و گروهي در اين سن افزايش مي يابد. بين پسران و دختران در اين سن جدايي مي افتد و افراد هر جنس براي خود گروه هاي مستقلي تشكيل مي دهند. شكايت هاي جسماني در اين سن نسبت به قبل بيشتر است مثلا مي گويد دستم درد مي كند يا... كه تكليف انجام ندهد، در واقع براي فرار از كارهاي محول شده به او اين مكانيزم دفاعي را به كار مي بندد.
ده سالگي: به عقيده عده اي از والدين و مربيان، ده سالگي از بهترين سال هاي زندگي كودك به شمار مي رود. حرف پدر و مادر براي كودك ده ساله همانند قانون است. به سهولت اطاعت مي كند و از والدين و اعضا خانواده اظهار رضايت مي كند. نسبت به ديگران صميمي و با محبت است. كودك در اين سن اهل عمل و حقيقت است و در رفتار خود نرمش و انعطاف بيشتري نشان مي دهد. در اين سن دختران و پسران بيش از هر دوره سني ديگر به هم شبيه هستند مثل نوع ارتباط اجتماعي، بازي ها و... تفكر منطقي تر شده، بسياري از كودكان در اين سن بيشتر درگير درس و مشغوليت هاي تحصيلي هستند. مسئوليت پذيري آنها از دوره هاي قبل بيشتر شده اما به همان نسبت استقلال بيشتري هم دارند. در اين سن نسبت به والدين كمك كننده ترند. بهتر مي توانند خود را سرگرم و مشغول نگه دارند. اما در اين سن تغيير علايق در آنها نسبت به دوره هاي قبل بيشتر مي شود. اين سن دوره آرام تري را براي كودك و والدينش به ارمغان مي آورد. اما لازم به تذكر است تمامي ويژگي هاي شرح داده شده، كلي است و هر كودك مي تواند اين مهارت ها و توانمندي ها و خصوصيات را بهتر يا حتي كمتر از همسالانش داشته باشد. نبايد مسئله تفاوت هاي فردي، توانمندي و نوع آموزش ها را ناديده گرفت.
منبع: ماهنامه آموزشي کودک شماره 50