محمود خان قمي
نويسنده: فريبا پايروند ثابت
ميرزا محمود خان قمي (محمود محمودي)، در سال 1250 ق./1213 ش./1843م. در کاشان متولد شد. پدرش ميرزا محمدعلي نام داشت. پس از اتمام تحصيلات مقدماتي، وارد مدرسه ي دارالفنون شد و در آنجا به تحصيل علوم هندسه مشغول شد. پس از 2سال تحصيل در دارالفنون، به گفته خودش در مقدمه کتاب تقويم ناصري اش، مورد مرحمت قرار گرفت و همراه با 39 نفر ديگر از دانشجويان برجسته ايراني به رياست عبدالرسول خان، نواده ي حاج محمد حسين خان صدراعظم اصفهاني، و تحت نظارت حسنعلي خان گروسي ملقب به اميرنظام (وزير مختار ايران در انگلستان و فرانسه) براي ادامه تحصيل به اروپا عازم شد. اين سفر در سال 1275ق. و مقارن با برکناري ميرزا آقاخان نوري از صدارت بود. اين گروه اعزامي براي يادگيري علوم مدرن به نقاط مختلف اروپا رفتند. در اين ميان ميرزا محمود خان قمي براي تحصيل در علم نجوم تعيين و عازم پاريس شد. در آنجا وارد مدرسه پلي تکنيک شد و در برخي از درس هاي دانشگاه سوربن نيز شرکت مي کرد. وي تنها عضو اين گروه 40 نفره بود که در رشته نجوم انتخاب شده بود به همين دليل مي توان او را از نخستين ايرانياني دانست که به تحصيل نجوم جديد و دانشگاهي پرداخته است. ميرزا محمودخان در اين باره در مقدمه ي کتاب تقويم ناصري چنين مي نويسد:
«... براي تحصيل و تعلم انواع علوم و صنايع بجناب معزي اليه سپرده بودند که در دارالسلطنه پاريس هر يک را بعلم و صنعت مخصوص مشغول نمايند. از جمله کمترين بنده نيز در سِلک آنها شرف افتخار يافته بر حسب مأموريت براي تحصيل علم نجوم و استخراج تقويم کواکب و مقدمات لازم مدت پنج سال در دارالسلطنه پاريس چه در مدارس و چه در خارج در نزد بعضي از فضلاء فرانسه و آلماني به تحصيل علوم رياضي اعلي و علم نجوم پرداخت و...»
بازتاب سفر اين دانشجويان در روزنامه «دولت عليه ايران» ،که در آن روزگاران به چاپ مي رسيد، آمده است. اکثر اين خبرها به قلم کوروازيه (سرپرست گروه دانشجويان) است. به برخي از آنها که درباره ميرزا محمود خان قمي است اشاره مي کنيم:
«... ميرزا محمود منجم از متعلمين دولتي ودر رصدخانه پاريس مشغول علم مزبور و اهتمام و مراقبت کلي در تکميل اين علم دارد. جوان قابل و با استعداد و غير تست و معلمين او نهايت خشنودي و رضايت را از او دارند و ترقيات زياد در علوم نجوم کرده است. اين اوقات به واسطه تکميل و اتمام کار خود اسبابهاي مخصوص براي رصد کردن لازم دارد و در رصد خانه فرانسه چنانچه بايد براي او مهيا نبود...»
در جاي ديگر درباره ي او چنين مي خوانيم:
«ميرزا محمود منجم در رصد خانه بزرگ پاريس موسيو لودري رئيس رصدخانه امپراطوري دوربين بزرگي مخصوص او مقرر کرده باجراي علم و عمل مشغول است و تا يکسال ديگر فارغ التحصيل خواهد شد...»
در جاي ديگر کوروازيه چنين مي آورد:
«ميرزا محمود نمي توانم تحقيق کنم ترقي او را در زبان فرانسه همه اوقات خود را مصروف تحصيل علوم دارد. در سال گذشته مشغول اصول علم رياضي بود و از ابتداي ماه اکتبر تا بحال که فريب يکسال است آنچه تحصيل کرده ازاينقرار است جبر و مقابله اعلي علم هيئت، فيزيک، جراثقال، هندسه، آناليک؟، مثلثات، مستقيمه الخطوط، مثلثات کروي و تا آخر اين سال تمام خواهد کرد. علم کالکول ديفرانسيل و کالکول انتگرال را و باينطريق خود مستعد است که بتواند در مواد علمي که مي پرسند بجهه داخل شدن در مدرسه پوليتکنيک و بعد تحصيل مطالبي که نخستين مدرسه مذکوره تحصيل مي کنند خواهد کرد، هوش سرشار تقويت شده است به کار مرتب و بدون تعمق در دلايل بظاهر مسائل قانع نمي شود و با همه اين صفات رفتارش سرمشق است و با آن که مزاجا تاب تحمل رنج زياد ندارد در تحصيل فرو مي گذارد... اميدوارم بعد از اين در رصدخانه بر او گشوده شود، به جهت حاضر شدن به مجالس درس نجوم و به واسطه آنها افتخار دارم که از جمله مخلصان و ادارت کشان جناب شما باشم.»
جديّت و تلاش ميرزا محمود خان در پاريس باعث شد تا بتواند در قديمي ترين رصدخانه مدرن جهان مشغول به تحقيقات شود. در آن روزها طرح هايي براي جستجو و کشف سيارک هاي کمربند سيارک ها در رصدخانه پاريس وجود داشت. محمودخان نيز به همراه گروهي، که در رصدخانه به دنبال کشف سيارک ها بودند فعاليت مي کرد. اين تلاش ها منجر به کشف سيارکي در سال 1860/1239 ميلادي شد. پس از انتشار خبر کشف اين سيارک در ايران آن را ستاره محمودي ناميدند. بعدها نيز اعقاب وي نام خانوادگي محمودي را براي خود انتخاب مي کنند. بررسي اسناد مربوط به رصدخانه پاريس در حدود آن سال ها نشان مي دهد که در تاريخ 9 سپتامبر 1860 گروهي به سرپرستي هربرت گلدشتاين موفق به کشف سيارکي مي شوند که در فهرست هاي رسمي به نام Danae16 ثبت شده است. اين جرم در مداري ميان مريخ و مشتري ،درست در محل اصلي کمربند سيارک هاست و نيم قطر طولاني تر مدار آن 2/982 واحد نجومي و خروج از مرکز آن 0/168 است. تناوب اين جرم 1881/025 روز و قطر آن 82 کيلومتر بوده است. جرم اين سيارک 10×3/2 کيلوگرم و چگالي آن 1/1 گرم بر سانتي متر مکعب بوده است. نکته جالب اين جرم آن که قمري کوچک در اطراف آن در حال چرخش بوده است. در اسناد مربوط به آن دوره اشاره هاي فراواني به کشف محمودي (قمي) وجود دارد. از جمله آن که وقتي وي ،پس از پايان تحصيلاتش در فرانسه، به بلژيک مي رود و در آنجا به مقام بالايي در يکي از بزرگ ترين لژهاي انجمن اخوت بلژيک (مقام استادي لژماسوني) مي رسد، او را به نام کاشف اين سيارک در اسنادشان ثبت مي کنند و لقب محمود منجم را به وي مي دهند.
محمود خان قمي در ايران ابتدا به مشيرالوزرا و سپس به مشاور الملک و در نهايت به معتمد السلطنه ملقب شد. وي در سال 1282 ق پس از 7سال تحصيل در فرنگ به ايران بازگشت .با کوله باري از تجربيات و دانش بسيار جديد نجومي که مي توانست آن را به نحو احسن در خدمت جامعه اش قرار دهد. اما گويي ما از همان ابتداي کار نيز در جذب نيروهاي متخصص مشکل داشته ايم و همواره درد بي برنامگي بر کول اين مردم بوده است. مشاورالملک نيز تقريباً به سرنوشت تحصيل کردگان ديگر دچار شد و به جاي آن که ناصرالدين شاه بودجه اي را اختصاص دهد تا محمودخان رصدخانه اي تأسيس کند و در آنجا به تحقيقات علمي اش درباره نجوم ادامه دهد و از دانش او در اين زمينه استفاده کند، وي را به تلگرافخانه و نظامت آنجا منصوب کرد و محمودخان به فجرالدوله (عليقلي خان) سپرده شد. وي در مدتي که در آنجا بود رياست مرکزي تلگرافخانه را بر عهده داشت و زندگي پرفراز و نشيبي را طي کرد. جالب است بدانيد که مشاورالملک در راه بازگشت از سفر فرنگ از مسير ترکيه به ايران آمد. در استانبول ميرزا حسين خان مشيرالدوله سفير ايران به افتخار او (کاشف ستاره محمودي) ميهماني مي دهد. در آن ميهماني ميرزا ملکم خان از وي مي پرسد از تمام علوم جديده که در ايران وجود دارد از کداميک اطلاعات کمتري داريد. مشاور الملک جواب مي دهد: تلگراف. سپس ميرزا ملکم خان مي گويد، مي ترسم که شاه دقيقا همين شغل را به شما واگذار کند! پس از مدتي ،به سبب حوادثي که رخ داد، ناصرالدين شاه محمودخان را از اين منصب عزل کرد. م.ق. هدايت در کتاب خاطرات و خطرات خود درباره اين موضوع چنين مي آورد:
«ميرزا محمود قمي از شاگردان اول که به پاريس رفته بودند نجوم تحصيل کرده بود و برگشت پدرم او را به رياست مرکزي تلگرافخانه منصوب نمود که تحصيل کرده است فريب ميرزا حسينخان را خورده خواست راپرتهاي تلگرافي را بدواً باطلاع ميرزا حسينخان برساند و اين خلاف سليقه و سياست ناصرالدين شاه بود. پدرم قضيه را بعرض رساند از تلگرافخانه مخصوص (دربار) به مرکز امر شد که ميرزا محمودخان معزول است اخوي حسينقلي خان به جاي او آمد. ميرزا حسينخان به تلافي ميرزا محمودخان را باليوزي بغداد داد...»
اما مشاور الملک، پس از برگشتن از فرنگ و در زماني که وزارت تلگرافخانه را داشت، تلاش هاي فراواني براي راضي کردن شاه براي ساخت رصدخانه سلطنتي کرد. ولي راه به جايي نبرد. محمود خان به طور مرتب برخي از شب ها وسايل رصدي و تلسکوپ هاي خود را به بالاي برج شمس العماره تهران مي برد و دقايقي نيز ناصرالدين شاه او را در بالاي برج همراهي مي کرد و محمودخان از شگفتي هاي آسمان شب مي گفت و همواره سعي داشت تا شاه را متقاعد کند. در يکي از شب ها، مشاورالملک به شاه چنين مي گويد:
«قبله عالم به سلامت باشند و دوام حکومت عدالت مدارشان برقرار. مي دانيد که اين چاکر جان نثار، در ضل توجهات شاه بلنداختر و مواهب دولت عليه ايران، سالها در ديار فرنگ و در مدرسه پلي تکنيک به تلمذ و تحصيل نجوم پرداخته ام. در ابنيه بزرگ علمي فرانسه و بلژيک به کار و رصد با اسباب مدرنه پرداخته ام. اينک بر خود فرض مي دانم که جبران اين الطاف کنم. قبله عالم مي دانند که در بلاد فرنگ اين روزها چنين بناهايي براي رصد و تتبع در احوال ثوابت و سيارات بسيار مي سازند و آن را مايه فخر و جاه خود و مملکتشان مي دانند و نام شاهان خود را بر آن مي گذارند. جان نثار تقاضا دارم از خزانه دولت عليه مبلغي در اختيار اين چاکر قرار دهيد تا با آن رصدخانه اي در نزديکي دارالخلافه طهران بنا کنم و ادوات و اسباب جديده رصد را به ايران آورم و جمعي را براي کار در آن تربيت کنم. تا با نام ميمون اثر سلطنت شما مزين شود و ما نيز به کار تحقيق بپردازيم و از کار در رصدخانه سلطنتي ناصري به خود بباليم و جمع رعيت نيز از فضل و فر شاه و توجهشان به علوم جديده دعاگوي سلطنت مبارک اثر گردند. شايسته شان و منزلت قدر قدرت ما نيست که در بلاد او از ابزار و وسايل تحقيق چيزي از بلاد ديگر باشد.»
و شاه در پاسخ گفت:
«مشاورالملک، شما هنوز جوانيد و خام تازه از فرنگ برگشته ايد و دماغتان هواي بلاد اجنبي دارد. في الحال به شما مي گوييم که در تدبير مملکت نمي توان اسراف روا داشت جوان،در کل ممالک محروسه کرور کرور خرج زمين و زمان و چاکران دربار و جماعت رعيت و سفارتخانه هاي دول بيگانه کرده ايم و هر روز جزء لعنتي از کسي نشنيده ايم. همين مانده است که به هوا بپردازيم، نه! ما را نيازي به اسباب فرنگي تفرج آسمان نيست. بدانيد که نبايد پول را خرج هوا کرد. شما نيز عجالتاً بارو بنه جمع کنيد تا بار ديگر عازم بغداد شويد. شما را بار ديگر به سرقنسولي آن ديار مامور مي کنيم. در اين کار بکوشيد نه در کار هوا.»
با تمام تلاشي که مشاورالملک به کار مي بندد، ساختن رصدخانه سلطنتي به نتيجه اي نمي رسد و وي در تمام طول عمرش به جاي پرداختن به تحقيقات و فعاليت هاي نجومي به ناچار به کارهاي ديگري پرداخت. البته در اين ميان چندين اثر نجومي از خود بر جاي گذاشت که يکي از مهم ترين آنها کتاب «تقويم ناصري» است که در بخش آثار وي به طور مفصل به اين کتاب مي پردازيم. محمودخان پس از بيرون آمدن از وزارت تلگراف، مدتي سفير (ژنرال قنسول) ايران در طرابوزان (ترکيه) مي شود و سپس در سال 1290 ق، که حاج ميرزا حسينخان مشيرالدوله دوباره روي کار مي آيد و به وزارت امور خارجه و جنگ منصوب مي شود و تا سال 1298ق. که در اين دو سمت بود به ازاي خدمتي که ميرزا محمودخان براي او انجام داده بود او را با لقب مشيرالوزراء به سمت کارپرداز اول (ژنرال قنسول) بغداد تعيين و اعزام کرد. مدت 18 سال وي در اين مأموريت انجام وظيفه کرد. در سال 1307ق. از اين سمت عزل د و ثقه الملک به جاي او نشست. محمودخان پس از اعلام اين حکم به ميرزا سيد علي قطب مرشد امين السلطان، که د رعتبات مقيم بود، متوسل شد و دوباره به کار خود بازگشت. متاسفانه در سال هاي پيش از مشروطيت در ايران ،انتصاب سفراء و ادامه مأموريت آنها در خارج از ايران به ميل و اشاره و دستور و حمايت دولت هاي بيگانه بود. سرانجام در اواخر سال 1307ق، محمودخان از سمتش عزل شد و به تهران آمد و حاج ميرزا نجفعلي خان به جاي وي به بغداد فرستاده شد. اعتمادالسلطنه در يادداشت هاي خود در اين باره مي نويسد:
«شنيدم ايراني و عثماني از بي قابليتي ميرزا محمود خان جنرال بغداد شکايت داشتند حکم به عزل او صادر شد. ثقه الملک هم هزار و پانصد تومان به قوام الدوله (ميرزا عباس خان تفرشي، وزير امور خارجه) داد که جنرال قنسول بغدادشود فرمان او هم صادر شد در اين بين تلگرافي از حاجي سيد علي قطب به امين سلطان رسيد در توسط ميرزا محمود خان باز ميرزا محمود خان به کار خود مامور شد اين است کار دولت ما»!
مشاورالملک، پس از عزل از سرکنسولي بغداد، مدتي بيکار بود تا اين که در سال 1309ق، حارج شيخ محسن خان معين الملک که به جاي مشيرالدوله وزير عدليه و وزير تجارت شد، وي را به کار دعوت کرد و او را يکي از اعضاي مجالس وزارت دادگستري کرد. مشاورالملک در زمان مشروطيت در دوره اول نماينده مجلس شوراي ملي شد.
پس از تعطيل شدن مجلس کارمند وزارت دادگستري شد و پس از آن عضو ديوانعالي کشور شد. مشاورالملک پس از سپري کردن چنين زندگي پر فراز و نشيبي، که دست روزگار و شرايط اجتماعي و سياسي ايران براي او رقم زد و ناچار شد تا به علاقه دوران جواني اش يعني نجوم کمتر از هر کار ديگري بپردازد سرانجام در سال 1338ق/1299ش 1920م. در سن 89 سالگي درگذشت. جسد وي را در مسجد بالا سر قم به خاک سپردند. از ميرزا محمود خان سه اثر مجومي به جا مانده است. شايد اگر حکومت وقت سر ياري و همياري با او را مي گذاشت وي مي توانست نماينده خوبي براي بنيانگذاري نجوم جديد در ايران و البته راه اندازي رصدخانه اي ملي باشد. و ما هم اکنون به هنگام فهرست کردن آثار نجومي و خدمات او حتي برخي از آنان را که خارج از حوصله خوانندگان بود، حذف مي کرديم!
و اما آثار...
1- تقويم ناصري: وي اين کتاب را در سال 1282 ق/ 1245ش تاليف کرد. در اين کتاب وي مقدمه اي بر تاريخ نجوم مي آورد و گفته ها و عقايد دانشمندان گوناگون چه در باب زمين مرکزي و چه در باب خورشيد مرکزي را عنوان مي کند. از کپرنيک و تيکو براهه و کپلر سخن مي گويد و سپس به سراغ هرشل، کاشف سياره اي اورانوس، مي رود. سپس جدول هايي در ستاره شناسي مي آورد. يکي از کارهاي جالب او آوردن فهرست اسامي سيارک هايي است تا آن روز کشف شده بودند. وي اسامي آنها را د رانتهاي کتاب خود آورده است که از جنبه تاريخ علم براي محققان بسيار ارزشمند است. در بالاي جدول سيارک ها چنين نوشته است:«اسامي سيارات کوچک که مابين مريخ و مشتري واقع اند.»
در حاشيه همان صفحه از کتاب، وي به چگونگي ديدن آنها و ابزار مورد نياز براي ديدن اين سيارک ها نيز اشاره مي کند.
در مقدمه کتاب ناصري مي خوانيد: «الحمدلله الذي اظهر و ... چندي هم در آن مدت با اجراي اعمال نجوم و رصد در رصدخانه پاريس و چندي در رصدخانه بروکسل مشغول گرديد و اينک که از تحصيل فراغت حاصل کرده بعضي از نتايج تحصيل خود را در ضمن استخراج اين تقويم معروض مي دارد. حکما و منجمين ازمنه سابقه در علم نجوم که اشرف و اوسع جميع علوم است هميشه خيالات خود را مصروف ساخته اند و در خصوص حرکات سيارات و ذوذابه گفتگوها نموده اند و در ترتيب و اوضاع سيارات و آفتاب و ماه خيالات مختلفه کرده اند و...»
انعکاس تقويم ناصري محمودخان در يکي از صفحات روزنامه دولت عليه ايران چنين است: «ميرزا محمود منجم که از شاگردان ممتاز مدرسه ي مبارکه دارالفنون و چندي براي تکميل علم مزبور بفرانسه رفته و در مدرسه پاريس به تحصيل و تکميل علم تنجيم اشتغال نموده و در سنه گذشته تقويمي را روي حرکات و ادوا رکواکب سبعه سياره و کواکب سياره ي جديده که حکماي پاريس معلوم نموده و ديده اند استخراج کرده است و بطبع رسانيده و به هر يک از صاحبان روزنامه نسخه مجاناً داده مي شود که به مطالعه آن اطلاعي از تقويم مزبور بهم رسانيده اشفاع حاصل نمايد.»
درباره اين کتاب نگاه کنيد به فهرست واره ي کتاب هاي فارسي، جلد چهارم، صفحه 2892 مراجعه کنيد. اين کتاب در سال 1374 در تهران به چاپ رسيده است.
2- حسن المآب. وي اين کتاب را نيز به نام ناصرالدين شاه نوشته است. در اين کتاب محمودخان درباره هيئت نوين نوشته است. درباره اين کتاب نگاه کنيد به فهرست واره ي کتابهاي فارسي، جلد چهارم، صفحه 2911 مراجعه کنيد.
3- هيأت جديده. اين کتاب با عنوان باز هم به نام ناصرالدين شاه است. از نام کتاب پيداست که اين کتاب نيز درباره ي دانسته هاي وي در نجوم جديد است.
o اين زندگي نامه يکي از 15 مورد زندگي نامه ي منجمان متأخر ايرن (دوره قاجار تا پهلوي) است که به سفارش رصدخانه ملي ايران انجام شده است.
منابع: منزوي، احمد، فهرستواره کتابهاي فارسي، تهران 1378؛ مشار، خان بابا، مولفين کتب چاپي فارسي و عربي از آغاز تا کنون، تهران، 1343؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 10 رمضان 1280، ش 555، تجديد چاپ تهران 1372؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 15 ذالحجه 1281، ش 570، تجديد چاپ تهران 1372؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 5 ربيع الثاني 1283، ش 592؛ بامداد مهدي، شرح حال رجال ايراني در قرن 14،13،12 هجري، ج4، تهران 1352؛ آقا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، چاپ احمد منزوي و عليتقي منزوي، بيروت 1985؛ ناظمي، پوريا، معماي ستاره محمودي، ماهنامه نجوم، شماره 177، سال 1386.
منبع: ماهنامه نجوم، شماره 189.
«... براي تحصيل و تعلم انواع علوم و صنايع بجناب معزي اليه سپرده بودند که در دارالسلطنه پاريس هر يک را بعلم و صنعت مخصوص مشغول نمايند. از جمله کمترين بنده نيز در سِلک آنها شرف افتخار يافته بر حسب مأموريت براي تحصيل علم نجوم و استخراج تقويم کواکب و مقدمات لازم مدت پنج سال در دارالسلطنه پاريس چه در مدارس و چه در خارج در نزد بعضي از فضلاء فرانسه و آلماني به تحصيل علوم رياضي اعلي و علم نجوم پرداخت و...»
بازتاب سفر اين دانشجويان در روزنامه «دولت عليه ايران» ،که در آن روزگاران به چاپ مي رسيد، آمده است. اکثر اين خبرها به قلم کوروازيه (سرپرست گروه دانشجويان) است. به برخي از آنها که درباره ميرزا محمود خان قمي است اشاره مي کنيم:
«... ميرزا محمود منجم از متعلمين دولتي ودر رصدخانه پاريس مشغول علم مزبور و اهتمام و مراقبت کلي در تکميل اين علم دارد. جوان قابل و با استعداد و غير تست و معلمين او نهايت خشنودي و رضايت را از او دارند و ترقيات زياد در علوم نجوم کرده است. اين اوقات به واسطه تکميل و اتمام کار خود اسبابهاي مخصوص براي رصد کردن لازم دارد و در رصد خانه فرانسه چنانچه بايد براي او مهيا نبود...»
در جاي ديگر درباره ي او چنين مي خوانيم:
«ميرزا محمود منجم در رصد خانه بزرگ پاريس موسيو لودري رئيس رصدخانه امپراطوري دوربين بزرگي مخصوص او مقرر کرده باجراي علم و عمل مشغول است و تا يکسال ديگر فارغ التحصيل خواهد شد...»
در جاي ديگر کوروازيه چنين مي آورد:
«ميرزا محمود نمي توانم تحقيق کنم ترقي او را در زبان فرانسه همه اوقات خود را مصروف تحصيل علوم دارد. در سال گذشته مشغول اصول علم رياضي بود و از ابتداي ماه اکتبر تا بحال که فريب يکسال است آنچه تحصيل کرده ازاينقرار است جبر و مقابله اعلي علم هيئت، فيزيک، جراثقال، هندسه، آناليک؟، مثلثات، مستقيمه الخطوط، مثلثات کروي و تا آخر اين سال تمام خواهد کرد. علم کالکول ديفرانسيل و کالکول انتگرال را و باينطريق خود مستعد است که بتواند در مواد علمي که مي پرسند بجهه داخل شدن در مدرسه پوليتکنيک و بعد تحصيل مطالبي که نخستين مدرسه مذکوره تحصيل مي کنند خواهد کرد، هوش سرشار تقويت شده است به کار مرتب و بدون تعمق در دلايل بظاهر مسائل قانع نمي شود و با همه اين صفات رفتارش سرمشق است و با آن که مزاجا تاب تحمل رنج زياد ندارد در تحصيل فرو مي گذارد... اميدوارم بعد از اين در رصدخانه بر او گشوده شود، به جهت حاضر شدن به مجالس درس نجوم و به واسطه آنها افتخار دارم که از جمله مخلصان و ادارت کشان جناب شما باشم.»
جديّت و تلاش ميرزا محمود خان در پاريس باعث شد تا بتواند در قديمي ترين رصدخانه مدرن جهان مشغول به تحقيقات شود. در آن روزها طرح هايي براي جستجو و کشف سيارک هاي کمربند سيارک ها در رصدخانه پاريس وجود داشت. محمودخان نيز به همراه گروهي، که در رصدخانه به دنبال کشف سيارک ها بودند فعاليت مي کرد. اين تلاش ها منجر به کشف سيارکي در سال 1860/1239 ميلادي شد. پس از انتشار خبر کشف اين سيارک در ايران آن را ستاره محمودي ناميدند. بعدها نيز اعقاب وي نام خانوادگي محمودي را براي خود انتخاب مي کنند. بررسي اسناد مربوط به رصدخانه پاريس در حدود آن سال ها نشان مي دهد که در تاريخ 9 سپتامبر 1860 گروهي به سرپرستي هربرت گلدشتاين موفق به کشف سيارکي مي شوند که در فهرست هاي رسمي به نام Danae16 ثبت شده است. اين جرم در مداري ميان مريخ و مشتري ،درست در محل اصلي کمربند سيارک هاست و نيم قطر طولاني تر مدار آن 2/982 واحد نجومي و خروج از مرکز آن 0/168 است. تناوب اين جرم 1881/025 روز و قطر آن 82 کيلومتر بوده است. جرم اين سيارک 10×3/2 کيلوگرم و چگالي آن 1/1 گرم بر سانتي متر مکعب بوده است. نکته جالب اين جرم آن که قمري کوچک در اطراف آن در حال چرخش بوده است. در اسناد مربوط به آن دوره اشاره هاي فراواني به کشف محمودي (قمي) وجود دارد. از جمله آن که وقتي وي ،پس از پايان تحصيلاتش در فرانسه، به بلژيک مي رود و در آنجا به مقام بالايي در يکي از بزرگ ترين لژهاي انجمن اخوت بلژيک (مقام استادي لژماسوني) مي رسد، او را به نام کاشف اين سيارک در اسنادشان ثبت مي کنند و لقب محمود منجم را به وي مي دهند.
محمود خان قمي در ايران ابتدا به مشيرالوزرا و سپس به مشاور الملک و در نهايت به معتمد السلطنه ملقب شد. وي در سال 1282 ق پس از 7سال تحصيل در فرنگ به ايران بازگشت .با کوله باري از تجربيات و دانش بسيار جديد نجومي که مي توانست آن را به نحو احسن در خدمت جامعه اش قرار دهد. اما گويي ما از همان ابتداي کار نيز در جذب نيروهاي متخصص مشکل داشته ايم و همواره درد بي برنامگي بر کول اين مردم بوده است. مشاورالملک نيز تقريباً به سرنوشت تحصيل کردگان ديگر دچار شد و به جاي آن که ناصرالدين شاه بودجه اي را اختصاص دهد تا محمودخان رصدخانه اي تأسيس کند و در آنجا به تحقيقات علمي اش درباره نجوم ادامه دهد و از دانش او در اين زمينه استفاده کند، وي را به تلگرافخانه و نظامت آنجا منصوب کرد و محمودخان به فجرالدوله (عليقلي خان) سپرده شد. وي در مدتي که در آنجا بود رياست مرکزي تلگرافخانه را بر عهده داشت و زندگي پرفراز و نشيبي را طي کرد. جالب است بدانيد که مشاورالملک در راه بازگشت از سفر فرنگ از مسير ترکيه به ايران آمد. در استانبول ميرزا حسين خان مشيرالدوله سفير ايران به افتخار او (کاشف ستاره محمودي) ميهماني مي دهد. در آن ميهماني ميرزا ملکم خان از وي مي پرسد از تمام علوم جديده که در ايران وجود دارد از کداميک اطلاعات کمتري داريد. مشاور الملک جواب مي دهد: تلگراف. سپس ميرزا ملکم خان مي گويد، مي ترسم که شاه دقيقا همين شغل را به شما واگذار کند! پس از مدتي ،به سبب حوادثي که رخ داد، ناصرالدين شاه محمودخان را از اين منصب عزل کرد. م.ق. هدايت در کتاب خاطرات و خطرات خود درباره اين موضوع چنين مي آورد:
«ميرزا محمود قمي از شاگردان اول که به پاريس رفته بودند نجوم تحصيل کرده بود و برگشت پدرم او را به رياست مرکزي تلگرافخانه منصوب نمود که تحصيل کرده است فريب ميرزا حسينخان را خورده خواست راپرتهاي تلگرافي را بدواً باطلاع ميرزا حسينخان برساند و اين خلاف سليقه و سياست ناصرالدين شاه بود. پدرم قضيه را بعرض رساند از تلگرافخانه مخصوص (دربار) به مرکز امر شد که ميرزا محمودخان معزول است اخوي حسينقلي خان به جاي او آمد. ميرزا حسينخان به تلافي ميرزا محمودخان را باليوزي بغداد داد...»
اما مشاور الملک، پس از برگشتن از فرنگ و در زماني که وزارت تلگرافخانه را داشت، تلاش هاي فراواني براي راضي کردن شاه براي ساخت رصدخانه سلطنتي کرد. ولي راه به جايي نبرد. محمود خان به طور مرتب برخي از شب ها وسايل رصدي و تلسکوپ هاي خود را به بالاي برج شمس العماره تهران مي برد و دقايقي نيز ناصرالدين شاه او را در بالاي برج همراهي مي کرد و محمودخان از شگفتي هاي آسمان شب مي گفت و همواره سعي داشت تا شاه را متقاعد کند. در يکي از شب ها، مشاورالملک به شاه چنين مي گويد:
«قبله عالم به سلامت باشند و دوام حکومت عدالت مدارشان برقرار. مي دانيد که اين چاکر جان نثار، در ضل توجهات شاه بلنداختر و مواهب دولت عليه ايران، سالها در ديار فرنگ و در مدرسه پلي تکنيک به تلمذ و تحصيل نجوم پرداخته ام. در ابنيه بزرگ علمي فرانسه و بلژيک به کار و رصد با اسباب مدرنه پرداخته ام. اينک بر خود فرض مي دانم که جبران اين الطاف کنم. قبله عالم مي دانند که در بلاد فرنگ اين روزها چنين بناهايي براي رصد و تتبع در احوال ثوابت و سيارات بسيار مي سازند و آن را مايه فخر و جاه خود و مملکتشان مي دانند و نام شاهان خود را بر آن مي گذارند. جان نثار تقاضا دارم از خزانه دولت عليه مبلغي در اختيار اين چاکر قرار دهيد تا با آن رصدخانه اي در نزديکي دارالخلافه طهران بنا کنم و ادوات و اسباب جديده رصد را به ايران آورم و جمعي را براي کار در آن تربيت کنم. تا با نام ميمون اثر سلطنت شما مزين شود و ما نيز به کار تحقيق بپردازيم و از کار در رصدخانه سلطنتي ناصري به خود بباليم و جمع رعيت نيز از فضل و فر شاه و توجهشان به علوم جديده دعاگوي سلطنت مبارک اثر گردند. شايسته شان و منزلت قدر قدرت ما نيست که در بلاد او از ابزار و وسايل تحقيق چيزي از بلاد ديگر باشد.»
و شاه در پاسخ گفت:
«مشاورالملک، شما هنوز جوانيد و خام تازه از فرنگ برگشته ايد و دماغتان هواي بلاد اجنبي دارد. في الحال به شما مي گوييم که در تدبير مملکت نمي توان اسراف روا داشت جوان،در کل ممالک محروسه کرور کرور خرج زمين و زمان و چاکران دربار و جماعت رعيت و سفارتخانه هاي دول بيگانه کرده ايم و هر روز جزء لعنتي از کسي نشنيده ايم. همين مانده است که به هوا بپردازيم، نه! ما را نيازي به اسباب فرنگي تفرج آسمان نيست. بدانيد که نبايد پول را خرج هوا کرد. شما نيز عجالتاً بارو بنه جمع کنيد تا بار ديگر عازم بغداد شويد. شما را بار ديگر به سرقنسولي آن ديار مامور مي کنيم. در اين کار بکوشيد نه در کار هوا.»
با تمام تلاشي که مشاورالملک به کار مي بندد، ساختن رصدخانه سلطنتي به نتيجه اي نمي رسد و وي در تمام طول عمرش به جاي پرداختن به تحقيقات و فعاليت هاي نجومي به ناچار به کارهاي ديگري پرداخت. البته در اين ميان چندين اثر نجومي از خود بر جاي گذاشت که يکي از مهم ترين آنها کتاب «تقويم ناصري» است که در بخش آثار وي به طور مفصل به اين کتاب مي پردازيم. محمودخان پس از بيرون آمدن از وزارت تلگراف، مدتي سفير (ژنرال قنسول) ايران در طرابوزان (ترکيه) مي شود و سپس در سال 1290 ق، که حاج ميرزا حسينخان مشيرالدوله دوباره روي کار مي آيد و به وزارت امور خارجه و جنگ منصوب مي شود و تا سال 1298ق. که در اين دو سمت بود به ازاي خدمتي که ميرزا محمودخان براي او انجام داده بود او را با لقب مشيرالوزراء به سمت کارپرداز اول (ژنرال قنسول) بغداد تعيين و اعزام کرد. مدت 18 سال وي در اين مأموريت انجام وظيفه کرد. در سال 1307ق. از اين سمت عزل د و ثقه الملک به جاي او نشست. محمودخان پس از اعلام اين حکم به ميرزا سيد علي قطب مرشد امين السلطان، که د رعتبات مقيم بود، متوسل شد و دوباره به کار خود بازگشت. متاسفانه در سال هاي پيش از مشروطيت در ايران ،انتصاب سفراء و ادامه مأموريت آنها در خارج از ايران به ميل و اشاره و دستور و حمايت دولت هاي بيگانه بود. سرانجام در اواخر سال 1307ق، محمودخان از سمتش عزل شد و به تهران آمد و حاج ميرزا نجفعلي خان به جاي وي به بغداد فرستاده شد. اعتمادالسلطنه در يادداشت هاي خود در اين باره مي نويسد:
«شنيدم ايراني و عثماني از بي قابليتي ميرزا محمود خان جنرال بغداد شکايت داشتند حکم به عزل او صادر شد. ثقه الملک هم هزار و پانصد تومان به قوام الدوله (ميرزا عباس خان تفرشي، وزير امور خارجه) داد که جنرال قنسول بغدادشود فرمان او هم صادر شد در اين بين تلگرافي از حاجي سيد علي قطب به امين سلطان رسيد در توسط ميرزا محمود خان باز ميرزا محمود خان به کار خود مامور شد اين است کار دولت ما»!
مشاورالملک، پس از عزل از سرکنسولي بغداد، مدتي بيکار بود تا اين که در سال 1309ق، حارج شيخ محسن خان معين الملک که به جاي مشيرالدوله وزير عدليه و وزير تجارت شد، وي را به کار دعوت کرد و او را يکي از اعضاي مجالس وزارت دادگستري کرد. مشاورالملک در زمان مشروطيت در دوره اول نماينده مجلس شوراي ملي شد.
پس از تعطيل شدن مجلس کارمند وزارت دادگستري شد و پس از آن عضو ديوانعالي کشور شد. مشاورالملک پس از سپري کردن چنين زندگي پر فراز و نشيبي، که دست روزگار و شرايط اجتماعي و سياسي ايران براي او رقم زد و ناچار شد تا به علاقه دوران جواني اش يعني نجوم کمتر از هر کار ديگري بپردازد سرانجام در سال 1338ق/1299ش 1920م. در سن 89 سالگي درگذشت. جسد وي را در مسجد بالا سر قم به خاک سپردند. از ميرزا محمود خان سه اثر مجومي به جا مانده است. شايد اگر حکومت وقت سر ياري و همياري با او را مي گذاشت وي مي توانست نماينده خوبي براي بنيانگذاري نجوم جديد در ايران و البته راه اندازي رصدخانه اي ملي باشد. و ما هم اکنون به هنگام فهرست کردن آثار نجومي و خدمات او حتي برخي از آنان را که خارج از حوصله خوانندگان بود، حذف مي کرديم!
و اما آثار...
1- تقويم ناصري: وي اين کتاب را در سال 1282 ق/ 1245ش تاليف کرد. در اين کتاب وي مقدمه اي بر تاريخ نجوم مي آورد و گفته ها و عقايد دانشمندان گوناگون چه در باب زمين مرکزي و چه در باب خورشيد مرکزي را عنوان مي کند. از کپرنيک و تيکو براهه و کپلر سخن مي گويد و سپس به سراغ هرشل، کاشف سياره اي اورانوس، مي رود. سپس جدول هايي در ستاره شناسي مي آورد. يکي از کارهاي جالب او آوردن فهرست اسامي سيارک هايي است تا آن روز کشف شده بودند. وي اسامي آنها را د رانتهاي کتاب خود آورده است که از جنبه تاريخ علم براي محققان بسيار ارزشمند است. در بالاي جدول سيارک ها چنين نوشته است:«اسامي سيارات کوچک که مابين مريخ و مشتري واقع اند.»
در حاشيه همان صفحه از کتاب، وي به چگونگي ديدن آنها و ابزار مورد نياز براي ديدن اين سيارک ها نيز اشاره مي کند.
در مقدمه کتاب ناصري مي خوانيد: «الحمدلله الذي اظهر و ... چندي هم در آن مدت با اجراي اعمال نجوم و رصد در رصدخانه پاريس و چندي در رصدخانه بروکسل مشغول گرديد و اينک که از تحصيل فراغت حاصل کرده بعضي از نتايج تحصيل خود را در ضمن استخراج اين تقويم معروض مي دارد. حکما و منجمين ازمنه سابقه در علم نجوم که اشرف و اوسع جميع علوم است هميشه خيالات خود را مصروف ساخته اند و در خصوص حرکات سيارات و ذوذابه گفتگوها نموده اند و در ترتيب و اوضاع سيارات و آفتاب و ماه خيالات مختلفه کرده اند و...»
انعکاس تقويم ناصري محمودخان در يکي از صفحات روزنامه دولت عليه ايران چنين است: «ميرزا محمود منجم که از شاگردان ممتاز مدرسه ي مبارکه دارالفنون و چندي براي تکميل علم مزبور بفرانسه رفته و در مدرسه پاريس به تحصيل و تکميل علم تنجيم اشتغال نموده و در سنه گذشته تقويمي را روي حرکات و ادوا رکواکب سبعه سياره و کواکب سياره ي جديده که حکماي پاريس معلوم نموده و ديده اند استخراج کرده است و بطبع رسانيده و به هر يک از صاحبان روزنامه نسخه مجاناً داده مي شود که به مطالعه آن اطلاعي از تقويم مزبور بهم رسانيده اشفاع حاصل نمايد.»
درباره اين کتاب نگاه کنيد به فهرست واره ي کتاب هاي فارسي، جلد چهارم، صفحه 2892 مراجعه کنيد. اين کتاب در سال 1374 در تهران به چاپ رسيده است.
2- حسن المآب. وي اين کتاب را نيز به نام ناصرالدين شاه نوشته است. در اين کتاب محمودخان درباره هيئت نوين نوشته است. درباره اين کتاب نگاه کنيد به فهرست واره ي کتابهاي فارسي، جلد چهارم، صفحه 2911 مراجعه کنيد.
3- هيأت جديده. اين کتاب با عنوان باز هم به نام ناصرالدين شاه است. از نام کتاب پيداست که اين کتاب نيز درباره ي دانسته هاي وي در نجوم جديد است.
o اين زندگي نامه يکي از 15 مورد زندگي نامه ي منجمان متأخر ايرن (دوره قاجار تا پهلوي) است که به سفارش رصدخانه ملي ايران انجام شده است.
منابع: منزوي، احمد، فهرستواره کتابهاي فارسي، تهران 1378؛ مشار، خان بابا، مولفين کتب چاپي فارسي و عربي از آغاز تا کنون، تهران، 1343؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 10 رمضان 1280، ش 555، تجديد چاپ تهران 1372؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 15 ذالحجه 1281، ش 570، تجديد چاپ تهران 1372؛ روزنامه دولت عليه ايران، پنجشنبه 5 ربيع الثاني 1283، ش 592؛ بامداد مهدي، شرح حال رجال ايراني در قرن 14،13،12 هجري، ج4، تهران 1352؛ آقا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، چاپ احمد منزوي و عليتقي منزوي، بيروت 1985؛ ناظمي، پوريا، معماي ستاره محمودي، ماهنامه نجوم، شماره 177، سال 1386.
منبع: ماهنامه نجوم، شماره 189.