باورهای موفقیت آفرین

شاید شما هم تاکنون با بسیاری از کسانی که در زندگی افرادی شاخص، قوی و محترم اند برخورد کرده باشید. این گونه افراد معمولاً روابطشان با دیگران بی نظیر است و از موفقیت¬های شایانی برخوردارند. وقتی خوب به زندگی آن ها بنگریم، می¬بینیم که زندگی آن ها بسیار ساده و معمولی است و در حدّ متوسط جامعه اند .
دوشنبه، 18 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باورهای موفقیت آفرین

باورهای موفقیت آفرین
باورهای موفقیت آفرین


 

نویسنده: محمد معین ابراهیم زاده




 
شاید شما هم تاکنون با بسیاری از کسانی که در زندگی افرادی شاخص، قوی و محترم اند برخورد کرده باشید. این گونه افراد معمولاً روابطشان با دیگران بی نظیر است و از موفقیت­های شایانی برخوردارند. وقتی خوب به زندگی آن ها بنگریم، می­بینیم که زندگی آن ها بسیار ساده و معمولی است و در حدّ متوسط جامعه اند .
بسیاری از این افراد در گذشته خود، توفیق چندانی نداشته اند، ولی اینک در موفقیتی بسیار عالی به سر می برند . در اين راستا دکتر بنیامين بلوم استاد دانشگاه شیکاگو زندگی یکصد نفرازموفق ترین قهرمانان ورزش، موسیقی دانان و دانشجویان ممتاز را بررسی کرد و با کمال تعجّب دریافت که بیشتر این اعجوبه ها ، از اول افراد بسیار درخشانی نبوده اند.
راستی موفقیّت چیست؟ موفقیّت چگونه موقعیتی است و از کجا به دست می آید؟
به اعتقاد برخي از صاحب نظران، موفقیّت یک جریان است؛ جریانی مداوم که ضمن آن مشتاق آنیم که موقعیّت خود را تقویت و موفقیّت­های بیشتری کسب کنیم. فرصتی است که به تدریج از نظر احساسی، اجتماعی، روحی، جسمی و روشنفکری و … رشد نماییم. موفقیت گل راهی است که همیشه در دست ساختمان و پیش رفتنی است و راه پایانی هم ندارد، اما کسب شدنی و دست یافتنی است.
چرا همه مردم قدرتمند، خوشبخت و قوی و محترم نیستند؟
در عصری به سر می بریم که فناوری اطلاعات و ارتباطات حرف اول را مي زند، اما در دنیای ماشینی علم دانی و دانش دنيايي کافی نیست. هر موفّقیّت بزرگ در اثر عمل به دست می آید . آن چه اثر گذاراست، عمل است، توانمندی است. دانش فقط نیرویی نهفته است، آن هم در دست کسانی که می دانند چگونه می توانند عمل مؤثری را انجام دهند. پس عظمت زندگی در علم نیست، بلکه در عمل است. البته دانایی محور توانایی است و به قول حکیم توس « توانا بود هر که دانا بود».
روشن است که برای قرارگرفتن در راه موفقیّت باید هدفمان را بدانیم. باورهای غرورآفرین و انگیزه ساز را درنهاد خود تقویت کنیم .
باورهایی است که به آدمی نیرو می بخشد و موجب می شود که استعدادهای خود را بیشتر به کارگیریم، بیشتر فعالیت کنیم و به اقدامات بزرگتری دست بزنیم. هرچند در وهله نخست این باورها دست نیافتنی به نظر می رسد، اما این طرز تفکر و اعتقاد به آیین­ها، دریچه­های ذهن ما را به روی پنجره­ها و افق های تازه­ای می گشاید و مسیر بهره روزی و نیکبختی را برای ما هموار می کند.
یکی از این باورها، اعتقاد به مصلحت ها و خیرها در زندگی است. این که باورکنیم هر حادثه دارای دلیل و مقصودی است که به مصلحت ماست. چه بسا حوادث بسیاری در زندگی ما افتاده است که ابتدا فکر کرده ایم ، که آن حادثه یا اتفاق شر و نحوستی برایمان در برداشته، اما هنگامی که زمانی برآن می گذرد می بینیم، خیرو صلاح ما در آن بوده است. آن وقت است که می گوییم : « آن چه آن خسروکند شیرین بود. »
گاهی هم متوجه مي شويم كه عواملي در اين بين نقش منفي بازي مي كرده اند تا ما به مقصودي نرسيم. آنگاه است كه این مصرع را می خوانیم : « عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. »
باور دیگر توجه به نتایج امور است و اعتقاد به این مسأله که چیزی به نام شکست وجود ندارد. با پذیرش این باور شکست بی معنی می شود وآن ترس نداريم. کسانی که از شکست می هراسند، زودتر از آنچه به نتایج مثبت برسند، ترس شکست و عدم موفقیت را تجربه می کنند . مارک تواین گفته است: « هیچ منظره ای غم انگیزتر از دیدن یک جوان بدبین نیست. »
درباره ادیسون داستان مشهوری نقل کرده اند که پس از این که او 9999 بار سعی کرد لامپ برق را اختراع کند و نتوانست، کسی از او پرسید: « خیال داری برای ده هزارمین بار شکست بخوری ؟ » وی جواب داد: « من شکست نخورده ام، بلکه یک راه دیگر را کشف کرده ام که به اختراع لامپ برق منتهی نمی شود. »
و اگر ادیسون از شکست می هراسید، هیچگاه ادیسون نمی شد و برق هم اختراع نمی شد.
باور سوم در افرادی یافت می شود که مسئولیت هر اتفاقی را به گردن می گیرند این باور در رهبران بزرگ و افراد موفق مشترک است.
شاید قبول مسئولیت، یکی از بهترین معیارهای توانایی و بلوغ اشخاص باشد. اينان کسانی اند که مسئولیت کارها را می­پذیرند و مشکلات را به گردن این و آن نمی اندازند.
شايد اين جمله شنيده باشيد كه: بزرگ ترین سرمایه ما، دیگرانند. این جمله باوری است که تقریباً درباره افرادی که دارای حسّ قوی احترام و تحسین نسبت به دیگران را دارند، صادق است. این گونه انسان ها نسبت به دیگران، احساس یگانگی، اشتراک هدف واتحاد می کنند و مسیر بهره روزی را بهتر سپری می نمایند. افراد موفق، کسانی هستند که راهکارهای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران را می دانند و به این اصل رسیده اند که با چه زبانی از دیگران بپرسند چگونه می شود این کار را بهتر انجام داد؟ اینجاست که نقش مشاوره ای دیگران در کیفیّت بخشی به فعّالیّت ها و فرآیندها بیش از پیش روشن و تجربه و اندیشه دیگران سرمایه ما ، می­گردد.
از باورهای دیگري كه موفقیت آفرین است و مايه سازندگي و برازندگي انسان هاست، خستگی ناپذیري و پشتکار در کارها است. این که کار را نوعی تفریح بدانیم و بدان عشق بورزيم، از بیکاری نفرت و در انجام کارها شور وشعفی وصف ناپذیر داشته باشیم. در ضمن به نیروی همت و پشتکار ایمان بیاوریم و بدانیم که هیچ توفیق بزرگی بدون پشتکار و جدّیّت بی وقفه مقدور نیست و باورمان براین استوار باشد که پشتکار بیشتر، موفقیت بیشتری به همراه دارد.
پس بكوشیم باورهای موفقیت آفرین را در خود تقویت کنیم و مسیر خوشبختی و بهروزی را افق تا افق براي خود روشن سازيم.
منابع: به سوي كاميابي يا نيروي بيكران، جلد 1 و 2،نوشته آنتوني رابينز؛ ترجمه مهدي مجرد زاده كرماني، ناشر موسسه فرهنگي راه بين
منبع:به سوي كاميابي يا نيروي بيكران، جلد 1 و 2،نوشته آنتوني رابينز
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mmoeine




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.