عارفان در نماز چه می جویتد؟

عارفان در نماز چه می جویتد؟ نماز عرفان و پیوند بین نماز و عبادت های آنها از طریق نماز، بحثی است که همراهی شما را طلب می نماید.
سه‌شنبه، 19 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عارفان در نماز چه می جویتد؟

مقدمه:
نـمـاز, ابراز پرستش و عبادت مخصوصی است که بنده در پیشگاه خداانـجـام می دهد. نماز, جزء جدایی ناپذیر همه شرایع الهی بوده ودر هـر دیـنـی به صورتی خاص وجود داشته است.

امام خمینی با توجه به ارتباط و پیوستگی که بین طریقت و شریعت قائل هستند‏‎ ‎‏و حقیقت نماز را عروج به مقام و قرب الهی و حضور در پیشگاه حضرت‏‎ ‎‏حق می دانند، برای نماز صورت ظاهری و صورت باطنی قائلند.

روش امام‏‎ ‎‏درکیفیت استنباط اسرار نماز از ظواهر احکام و آداب و شرایط و، نشان‏‎ ‎‏از آن دارد که وی تنها راه نیل به راز نماز را حفظ ظاهر آن می دانند؛ زیرا‏‎ ‎‏ترک ظاهر، انحراف از راه مستقیم است.‏

‏‏از نگاه امام، رسیدن به لقای حق برای تمامی بندگان خدا میسّر است و‏‎ ‎‏برای رسیدن به آن باید سیر و سلوک داشت و عزم آهنین و ترک همه چیز و‏‎ ‎‏همه جا از شرایط آن است.‏

در این مقاله به بعضی از سنتها و روش های و طریقه ی عبادت عرفا اشاره می کنیم. بار اسخون با این موضوع یعنی عارفان در نماز چه می جویند؟ همراه باشید.

عارفان در نماز چه می جویند؟
عارفان عاشق و سالکان صادق نماز را بر اساس وضع عقلى و روحى و قلبى اهل نماز به سه مرحله تقسیم کرده اند:
1- نماز اهل شریعت.
2- نماز اهل طریقت.
3- نماز اهل حقیقت.
  
نماز در آیینه شریعت 
نماز، بر مذاق اهل شریعت اولًا عمل بر وفق قواعد است، چه این که همراه با حرکت الهى قلب یا روح باشد، چه نباشد؛ به قول اینان آنچه مهم است اسقاط تکلیف و یا رعایت شرط صحت است.

نماز، بر این مذاق بار سنگینى بر دوش مکلّف است که هر وقت مى خواند از این که از بارى آسوده شده نفسى راحت مى کشد و به زبان هم مى آورد که واى راحت شدم.

حقیقت افعال نماز اهل طریقت 
چنین نمازگزارى، به وقت تکبیرة الاحرام، آنچه مخالف امر حضرت اوست و اقوال و افعالى که تناسب با رضایت جانان ندارد، بر خود حرام مى کند.

و با گفتن [الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ] در مقام شکر نعمت ها و قیام به وظائف عبادت در جهات گوناگونش و اقرار به وحدانیت حضرت او برمى خیزد.

و در [إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ] به توحید فعلى و وصفى اشاره مى کند، در جمله اول به توحید فعلى و در قسمت دوم به توحید وصفى.

به همین خاطر است که پس از این جمله، آیه شریفه [اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ] قرار گرفته، آیه اى که تجلى هدایت را بر انبیا و جمیع عالم، از او مى داند و توحید حقیقى در حقیقت همین است.

معناى «اهدنا» نزد اهل تحقیق، درخواست ثبوت و پابرجایى بر صراط مستقیم است؛ زیرا این صراط است که انبیا و رسل رهرو آن بودند و از جانب حضرت حق در تمام نعمت هاى معنوى غرق و آراسته به حقایق بودند.

تأکید عبد براى ثابت ماندن در صراط مستقیم، به خاطر این است که دچار غضب حق و گمراهى نشود، آن غضب و انحرافى که باعث خروج بعضى از صراط مستقیم شد.

گروهى عقیده دارند که منظور از مغضوبین، یهود وضالین نصارى هستند، البته همین است، ولى این جمله صادق بر هر منحرفى و دور افتاده اى از صراط مستقیم الهى است؛ صراطى که در جانب افراط است و نه در جهت تفریط، بلکه تنها راه حد وسط است.

آن گاه رکوع مى کند، یعنى در برابر حضرت دوست به تواضع بر مى خیزد و با حالت رکوع به مذلت و فقر و شکستگى وجودش که مقتضاى ذات اوست برمى گردد، چرا که رکوع برگشت به عدمیت خویش و مرحله امکانى ذات است.

رکوع حرکتى افقى یعنى حرکتى حیوانى در برابر حرکت مستقیمى که حرکت انسانى است، مى باشد.

رکوع در حقیقت رجوع به اصل است، آن اصلى که حق در قرآن فرموده:

[وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً] (1).تو رااز قبل خلق کردم در حالى که چیزى نبودى.

آرى، رکوع رجوع به اصل عدمیت و لا شى ء و دنیاى حیوانى است، تا با رکوع به این حقایق پى نبرى رکوعت رکوع نیست؛ چون با رکوع به این واقعیت ها پى ببرى بسیارى از رذایل به وسیله رکوع از صفحه جانت پاک گشته و به قسمتى از حسنات آراسته مى گردى.

و مکلف در سجود به بیش از آنچه در رکوع رسید، مى رسد؛ زیرا سجود حرکت نکسى است یعنى سربه زیرى حقیقى و رسیدن به ذات نقطه اصلى که لا شیئیت محض و عدم و فناى حقیقى است.

با مشاهده مقام عدمیت و لا شیئیت، ترک محرمات ولذات شیطانى و شهوات حیوانى آسان مى گردد.

سپس سر از سجده برداشته و در مقام فناى ظاهرى و باطنى با تمام وجود به وحدانیت حضرت او و رسالت فرستاده عزیزش شهادت داده و پس از آن خود را در پیشگاه او و عباد صالحش حاضر یافته به مسئله سلام اقدام مى کند.

 حقیقت نماز اهل حقیقت 
اینان در نماز خود، علاوه بر آنچه اهل شریعت و طریقت دارند، به حقایقى دیگر آراسته اند که انسان از دانستن آن حقایق مبهوت مى شود، چه رسد به این که با توفیق حضرت دوست به آن حقایق برسد.

قیام این بزرگواران به نماز قیام به استقامت در صراط مستقیم توحیدى است و انجام مأموریت جانانه ایست که در آیه شریفه آمده:[فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ ] (2) . پس همان گونه که فرمان یافته اى ایستادگى کن.

این استقامت و پابرجایى، استقامت کامل در مقام تکمیل وجود است و استقامت در سیر باللّه پس از اتمام سیر الى اللّه و سیر فى اللّه است.

و این قیام، عبارت از برداشتن توجه از حضرت فعلیت و وصفیت و متوجه شدن به حضرت احدیت ذاتیت است که قبله عارفان و کعبه محققان است، به نیت این که در وجود جز او را مشاهده نکند.

خاطره ای از مرحوم علامه طهرانی در مورد نمازو
در سفری‌ هم‌ که‌ مرحوم‌ مطهّری‌ به‌ أعتاب‌ عالیات‌ مشرّف‌ شدند، نشانی‌ منزل‌ آقا حاج‌ سیّد هاشم‌ را بنده‌ به‌ ایشان‌ دادم‌، و در کربلا دوبار به‌ محضرشان‌ مشرّف‌ شده‌اند، یکبار ساعتی‌ خدمتشان‌ میرسند، و بار دوّم‌ روز دیگر صبحانه‌ را در آنجا صرف‌ می‌نمایند.
 

مرحوم علامه طهرانی نقل می کنند که در زمانی که توفیق نصیب شهید مطهری شد که به فیض دیدار مرحوم آسد هاشم حداد نائل شود، آسد هاشم از شهید مطهری پرسید که موقع نماز به چه چیز توجه می کنی؟

شهید مطهری پاسخ می دهد که به معنای آیات و اذکاری که می گویم توجه می کنم. مرحوم سید در پاسخ می گوید پس چه وقت به خدا توجه می کنی؟

با گفتن این کلام، شهید مطهری تا ساعت ها گریه می کرد و نمی توانست آرام بگیرد و بعد از گذشتن چندین ساعت ما به کنارش رفتیم و با او صحبت کردیم و کم کم آرام گرفت.

عبارت‌ مرحوم‌ حدّاد به‌ شهید مطهّری‌: پس‌ کِیْ نماز می‌خوانی‌؟!

مرحوم‌ مطهّری‌ در مراجعت‌ از این‌ ملاقاتها بسیار مشعوف‌ بودند، و می فرمودند: در یکبار که‌ خدمتشان‌ بودم‌ از من‌ پرسیدند: نماز را چگونه‌ میخوانی‌؟ عرض‌ کردم‌: کاملاً توجّه‌ به‌ معانیِ کلمات‌ و جملات‌ آن‌ دارم‌!

فرمودند: پس‌ کِیْ نماز میخوانی‌؟! در نماز توجّه‌ات‌ به‌ خدا باشد و بس‌! توجّه‌ به‌ معانی‌ مکن‌!

چرا که‌ در نماز اگر انسان‌ متوجّه‌ معانی‌ نماز شود که‌ مثلاً إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ به‌ معنی‌ آنست‌ که‌: من‌ فقط‌ ترا عبادت‌ میکنم‌ و از تو استعانت‌ می‌طلبم‌، ذهن‌ و فکر نمازگزار بدین‌ حقیقت‌ متوجّه‌ بوده‌ و از توجّه‌ کامل‌ به‌ خدا غافل‌ است‌.

توجه آلی‌ و مِرآتی‌ در نماز عرفا 
در حالیکه‌ باید توجّه‌ صد در صد به‌ سوی‌ خدا باشد و مخاطب‌ فقط‌ خدا باشد، و در اینصورت‌ دیگر توجّه‌ به‌ معنی‌ نیست‌ مگر به‌ نحوۀ آلی‌ و مِرْآتی‌.

همچنانکه‌ در نماز نباید انسان‌ توجّه‌ به‌ الفاظ‌ و عبارات‌ آن‌ داشته‌ باشد مگر توجّه‌ آلی‌ و مِرْآتی‌. زیرا اگر توجّه‌ به‌ الفاظ‌ نماز از صحّت‌ ادا کردن‌ و تجوید آن‌ و أداءِ از مخارج‌ آن‌ شود، دیگر آن‌ نماز، نماز نیست‌؛ نه‌ توجّه‌ به‌ خداست‌ و نه‌ توجّه‌ به‌ معنی‌.

ولی‌ اگر توجّه‌ به‌ خدا شود و انسان‌ در خطاب‌ و مکالمه‌اش‌ با خدا لحظه‌ای‌ فرود نیاید، نه‌ فکر الفاظ‌ نماز را بنماید و نه‌ فکر معانی‌ آنرا، در اینصورت‌ تمام‌ الفاظ‌ خود بخود به‌ نحو آلی‌ و مِرآتی‌ .

یعنی‌ با نظر غیر استقلالی‌ آمده‌ و به‌ دنبال‌، جمیع‌ معانی‌ نیز به‌ طریق‌ آلی‌ و مِرآتی‌ نه‌ با نظر استقلالی‌ آمده‌ و همه‌ به‌ نحو صحیح‌ و مطلوب‌ أدا شده‌ است‌ بدون‌ آنکه‌ در توجّه‌ تامّ به‌ خداوند و حضور قلب‌ خللی‌ وارد آید.

مثلاً در همین‌ مکالمات‌ و گفتگوهائی‌ که‌ ما شبانه‌روز با هم‌ داریم‌، و در سخنرانیها و خطابه‌ها و مراجعات‌ و فصل‌ خصومتها و سائر اموری‌ که‌ در آنها عنوان‌ تخاطب‌ و گفتگو است‌، تمام‌ توجّه‌ ما به‌ شخص‌ مخاطب‌ است‌ نه‌ به‌خطاب‌.

آنچه‌ در خطاب‌ از مغز و اندیشۀ انسان‌ بر زبان‌ جاری‌ میشود همه‌اش‌ درست‌ و صحیح‌ است‌، بدون‌ اینکه‌ ما توجّه‌ به‌ صحّت‌ آنها داشته‌ باشیم‌؛ و اگر یک‌ لحظه‌ توجّهمان‌ را به‌ عبارات‌ و مطالبی‌ که‌ ردّ و بدل‌ می‌شود منعطف‌ سازیم‌، اصل‌ توجّه‌ به‌ خطاب‌ از میان‌ میرود و در آن‌ لحظه‌ دیگر مخاطبی‌ وجود ندارد
.
بزرگان‌ فرموده‌اند: جمع‌ میان‌ دو لحاظ‌ استقلالی‌ و آلی‌ نمی‌شود. اگر لحاظمان‌ در نمازها مستقلاّ به‌ خدا باشد حتماً به‌ الفاظ‌ و معانی‌ آنها باید آلی‌ و غیر استقلالی‌ و تَبَعی‌ باشد.

و اگر لحاظمان‌ را به‌ الفاظ‌ نماز و یا معانی‌ آن‌ مستقلاّ بدوزیم‌، قهراً و اضطراراً باید توجّهمان‌ به‌ خدا تبعی‌ و ضمنی‌ باشد نه‌ استقلالی‌.

من‌ وقتی‌ با شما سخن‌ میگویم‌ و مثلاً میگویم‌: آقا شما امروز مسافرت‌ نکنید، و در حرم‌ امام‌ رضا بمانید! صد در صد توجّهم‌ به‌ شما و حقیقت‌ شماست‌.

این‌ را نظر استقلالی‌ نامند. و البتّه‌ این‌ معانی‌ بدون‌ غلط‌ در ذهن‌ من‌ می‌آید و ذهن‌ من‌ الفاظی‌ را متناسب‌ با آن‌ معانی‌ استخدام‌ میکند و بر زبان‌ جاری‌ می‌سازد، و بدون‌ هیچ‌ خطائی‌ مُسَلسَلاً این‌ معانی‌ و الفاظ‌ استخدام‌ شده‌ و به‌ شما برای‌ إبراز و اظهار آن‌ مقصود منتقل‌ میگردد.

امّا اگر بخواهم‌ معنی‌ «امروز مسافرت‌ نکنید» را در ذهن‌ بیاورم‌ و یا الفاظ‌ آن‌ را بخصوصه‌ تصوّر نمایم‌، دیگر مخاطب‌ بودن‌ شما از میان‌ میرود و استقلال‌ خود را از دست‌ میدهد؛ مگر ضمنی‌ و تبعی‌ و آلی‌ و مرآتی‌.

در نماز که‌ أهمّ امور است‌ باید انسان‌ در حضور قلب‌ به‌ خدا منقطع‌ باشد و هیچ‌ خاطره‌ای‌ و اندیشه‌ای‌ از ذهن‌ عبور نکند، و این‌ فقط‌ در صورتی‌ امکان‌پذیر است‌ که‌ جملات‌ و عبارات‌ نماز که‌ طبعاً حاوی‌ معانی‌ خود می‌باشند.

بدون‌ اندک‌ توجّه‌ به‌ خود آنها در ذهن‌ بیاید و بر زبان‌ جاری‌ شود. در اینصورت‌ نماز، نماز است‌. یعنی‌ مخاطب‌ خداست‌؛ حضور قلب‌ با خداست‌.و گرنه‌ حضور قلب‌ با الفاظ‌ و یا با معانی‌ است‌؛ و خداوند علِیّ أعْلی‌ مهجور گردیده‌، و فقط‌ به‌ نظر ضمنی‌ که‌ در حقیقت‌ نظر نیست‌ به‌ او ملاحظه‌ شده‌ است‌.

باری‌، مرحوم‌ حاج‌ سیّد هاشم‌ هم‌ به‌ مرحوم‌ مطهّری‌ علاقمند شده‌ بودند؛ و در سفر اخیر حقیر به‌ شام‌ که‌ حضرت‌ آقا هم‌ بدانجا برای‌ زیارت‌ مشرّف‌ بودند، و این‌ سفر پس‌ از شهادت‌ آن‌ مرحوم‌ بود، برای‌ این‌ ضایعه‌ متأسّف‌ بودند. رَحِمَ اللهُ الْغابِرینَ، و ألحَقَ الباقینَ بِهِم‌ إنْ شآءَ اللَهُ تَعالَی‌.(3)

خضوع و خشوع عرفان در نماز
بهره انسان از نماز به قدر خضوع و خشوعی است که در مقابل حق تعالی از خود نشان می دهد. این خشوع هم بایستی ظاهری باشد و هم باطنی برای رسیدن به خشوع ، اعمالی باید انجام گیرد.

1- هنگام وضو گرفتن با آرامش وضو بگیرد و دعاهای وضو را بخوانید.
2- قبل از نماز مقداری در سجاده نشسته تا بدن آرام گیرد.

3- وقتی در سجاده نشسته دو عمل مفید است. ذکر و فکر. اذکاری که باعث رفع اوهام (مربوط به عقل) و رفع وسوسه (مربوط به قلب) می شود مثل ذکر یا الله و ذکر لا اله الا الله مفید است.

و همچنین تفکر و تامل در سوره حمد قبل از این که شروع به نماز کند. «الحمدلله رب العالمین (توحید) مالک یوم الدین (معاد) . اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت ... (مسئله راهنما و نبوت). همچنین تفکر در احادیثی که فلسفه نماز را ذکر کردند مفید است.

4- در هنگام نماز در حال ایستاده نظر به مهر خود کند تا از چرخیدن چشم جلوگیری شود. دست را روی ران پا بگذارید . این حالت بهترین حالت جهت یافتن آرامش است.
5- رعایت ادب در اداء الفاظ نماز که شامل آهسته خواندن نماز و با تمانینه ..

6- مراحل قبلی همه مربوط به خضوع ظاهری بود اما مرحله ششم مربوط به خضوع باطنی است و آن بدین نحو است که فکر را رام کند و هر لحظه متوجه باشد که در مقابل حضرت حق ایستاده است. هر بار که ذهن جولان کرده دومرتبه او را به سمت حق توجه بدهیم تا به مرور عنان ذهن در دست گرفته شود.

نماز از دید عارفان یعنی زیارت معشوق
به خاطر داشته باشید که نباید خدا را وادار بر خواسته ایی کرد، و نه برای خواسته ای به نماز ایستاد و این می شود داد و ستد و کاسبی کردن. تنها برای دیدار نماز خواند.

از اینروست که خواجه عبدالله انصاری، حافظ شیرازی و سایر عرفا، اگر تاکید بر دعایی داشتند آن یک دعا بیش نبود، (وصال او ز عمر جاودان به - خداوندا مرا آن ده که آن به) (4).

زیرا ما داریم توکل می کنیم بر خدای عالم، و اوست توانا و دانایی که در حد وصف نگنجد، که یزدان خیر و صلاح ما را، بسیار بیش از ما می داند، به او ایمان داشته باشیم و همه امور زندگی و خودمان را دربست در اختیارش بگذاریم.فراموش نکنیم نماز از دید عارفان یعنی زیارت معشوق.

 عاقبت نازنگاهی مرا خواهد کُشت / عاقبت افسونگر ماهی مرا خواهد کشت.

 معنای عرفانی نماز
بعضی از بزرگان نیز صلاه را از (تصلیه) مشتق دانسته اند; به این مـعـنا که عرب هنگامی که می خواست چوب کج را راست کند آن را به آتـش نـزدیک کرده, در معرض حرارت قرار می داد و به آن تصلیه می گـفـتـنـد.

با توجه به این معنا گویی نمازگزار وقتی به نماز می ایـسـتد و توجه به مبدا اعلا پیدا می کند به واسطه حرارتی که در اثر حرکت صعودی و نزدیک شدن به کانون حقیقت معنوی در نفسش حاصل مـی شـود, قـدرت پـیـدا می کند کج رفتاری های نفس را که بر اثر تـوجـه بـه غـیـر خـدا و مـیـل به باطل پیدا شده, راست و تعدیل نماید.(5)

نماز از منظر عارفان معصوم علیهم السلام
از امام صادق(ع) پرسیدم بالاترین و محبوبتـریـن چـیـزی کـه سبب می شود بندگان به وسیله آن به خدا نزدیکشـونـد چـیـست؟ حضرت فرمود: (ما اعلم شیئا بعد المعرفه افضل منهـذه الـصـلاه; بعد از شناخت خدا, چیزی را از این نماز برتر نمیدانم.)(6)

امـام صـادق(ع) فرمود: (احب الاعمال الی الله عزوجل الصلاه وهیآخـر وصایا الانبیاء; محبوب ترین اعمال در پیشگاه الهی نماز استکـه آخـریـن سـفـارش پیامبران است).(7) در اهمیت نماز همین بس کهپیامبر اکرم(ص) از آن به عنوان ستون دین تعبیر فرموده است.(8).

نماز از منظر عارف بزرگ امـام خـمـینی (قدس سره)
امـام خـمـینی (قدس سره) فرمود: (این نمازهای پنج گانه که عموددیـن و پـایـه مـحکم ایمان است و در اسلام چیزی بعد از ایمان بهاهـمـیـت آن نـیـسـت.

بـعد از توجهات نوریه باطنیه و صور غیبیه مـلکوتیه, که غیر از حق تعالی و خاصان درگاه او کسی نداند, یکی از جـهـات مـهـمـه که در آن هست این تکرار تذکر حق ـ با آداب واوضـاع الهی که در آن منظور گردیده است ـ رابطه انسان را با حقتـعـالـی و عـوالـم غیبیه محکم می کند.

و ملکه خضوع لله در قلب ایـجـاد کند, و شجره طیبه توحید و تفرید را در قلب محکم کند به طوری که با هیچ چیز از آن زایل نشود.)(9).

نماز از منظر عارفان کربلا
 سیدالشهدا درهـمـان ظهر عاشورا که جنگ بود ـ آن جنگ بزرگ بود و همه در معرضخـطر بودند ـ وقتی یکی از اصحاب گفت ظهر شده است, فرمود که یادمـن آوردید, یاد آوردید نماز را, خدا تو را از نمازگزاران حسابکـنـد و ایـستاد همان جا نماز خواند. نگفت که ما می خواهیم جنگ بـکـنـیم, خیر, جنگ را برای نماز کردند.

جنگ برای این است که مـردم آن زبـالـه هایی که هستند, آن هایی که مانع از پیاده شدناسـلام هـستند, آن هایی که مانع از ترقی مسلمین هستند, آن ها رااز بـین راه بردارند; مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و بااسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازی است

نماز از منظر عارف عطار نیشابوری
نقل است که جمعی پیش جنید آمدند و گفتند: «چند شبانه روز است تا نوری بر سر یک خشت می‌گردد و می‌گوید: الله، الله. و هیچ طعام و شراب نخورده است و نخفته؛ و نمازها به وقت می‌گزارد و آداب نماز به جای می‌آورد».

اصحاب جنید گفتند: «او هشیار است و فانی نیست از آن که اوقات نماز نگه می دارد و آداب به جای آوردن می‌  شناسد. پس این تکلف است نه فنا، که فانی از هیچ خبر ندارد».

جنید گفت: «چنین نیست که شما می گویید. که آنها که در وجد باشند، محفوظ باشند. پس خدای تعالی ایشان را نگه دارد از آن که وقت خدمت از خدمت محروم مانند».

پس جنید پیش نوری آمد و گفت: «یاابالحسین! اگر دانی که با او خروش سودی دارد، تا من نیز در خروش آیم و اگر دانی که رضا به، تسلیم شو تا دلت فارغ شود». نوری در حال از خروش باز ایستاد و گفت: «نیکو معلما که تویی ما را!».
 
نماز از منظر عارف مولانا جلال الدین محمد بلخی
اگر چه نماز عمل فضل‌مند است، ولیکن جان نماز و معنی نماز از صورت نماز فاضل‌تر است؛ چنانکه جان آدمی از صورت آدمی فاضل‌تر و باقی‌تر است که صورت بماند و صورت نماز نماند و معنی و جان نماز بماند.

پس صورت نماز را فقیه بیان می‌کند؛ اولش تکبیر، آخرش سلام و جان نماز را فقیر بیان می‌کند که: «الصلوة اتصال بالله من حیث لایعلمه الا الله».
 
شرط این صورت نماز طهارت است با نیم من آب و شرط نماز به آب و شرط جان نماز چهل سال به مجاهده جهاد اکبر دیده و دل خون کردن و از هفتصد جهاد ظلمانی برون رفتن و از حیات و هستی حق زنده شدن.(10)
 
نماز از منظر عارف خواجه عبدالله انصاری
نخست از در نگاه داشتن فرایض درآی که بر سر سنن واقف شوی و از انوار نوافل برخوری؛ نقصان فرایض نه همه در نماز گوش دار که هرچه فریضه است در شرع نقصان درو حجاب گران است.

که آن حجاب را هم بر آن برتوان داشت، یعنی اگر نقصان در فریضه است، نقصان فریضه را هم برفریضه بر توان داشت و اگر نقصان از سنت است، نقصان سنت را هم به سنت بر توان داشت و اگر از نافله است هم به نافله بر دارد .

و همچنین هرچیزی که در مقامات دین و ورزش شریعت که در پیش آید یا فرض است یا واجب یا سنت یا ادب یا فضایل، نقصان که در آن درآمد، آن نقصان را هم از آن جنس آن بردار و به توبه پیش آو استغفار، به زاری و نیاز نه از سر تکبر و ناز.
 
نماز از منظر عارف ابوالحسن خرقانی
و گفت: همه کسی نماز کند و روزه دارد، ولیکن مرد آن مرد است که شصت سال بر او بگذرد که فرشته‌ای برو هیچ ننویسد. که او را از آن شرم باید داشت از حق، و حق را فراموش نکند یک چشم زخم، مگر که بخفتد آن چه مشاهده بود.

که گوید در بنی اسرائیل کسی بود که سالی به سجود بود و دو سال. و گفت مشاهده این بود که این امت دارند که یک ساعت فکرت این بنده با یک ساله سجود ایشان برابر بود.

نتیجه:
 عارفان در نماز  همان را می چویند که نزدیک به کلام معصوم علیه السلام است.
در روایت از جناب رسول صلى الله علیه و آله وارد شده:حَبَّبَ إلَىَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: الطّیبُ وَالنّساءُ وَجُعِلَ قُرَّةُ عَیْنى فِی الصَّلوة (11).از دنیاى شما سه چیز محبوب من است.
اول قیام به شریعت علماً و عملًا که نتیجه آن پاکى اخلاق و حسن عمل است.

دوم قیام به طریقت ذوقاً و وجداناً که معناى آن یا محبت به نفس است براى تجلى دادن معانى و حقایق یا محبت به زن معمولى است براى بقاى نسل جهت عبادت رب.
سوم قیام به نماز حقیقى است که مشاهده محبوب و نور چشم است.

 یعنی چون به سجود روند، سجودشان عبارت از فنا دانستن کل موجودات و فناى وجود خودشان و فناى فناى وجودشان مى باشد.
تکبیرة الاحرام در نماز آنان به معناى بستن تمام درها به روى خود الا درِ اوست و حرمت هر فعلى الا آنچه موجب خشنودى اوست.
و خداوند بزرگ به صفوفى از ملائکه دستور مى دهد به عبدم اقتدا کنید و اقتداى آنان را به حساب ثواب و اجر و مزد عبد مى گذارد.

پی نوشت:
1.سوره مریم، آیه 9
2.سوره هود، آیه112
3. نقل از کتاب روح مجرد شاگرد برجسته ایشان مرحوم علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی(قدس الله نفسه الزکیه) ص ۱۶۳ به بعد)
4. حافظ ،غزلیات ، غزل شمارهٔ ۴۱۹
5.ر.ک: سـیـد احـمـد فهری, پرواز در ملکوت, (شرح و تفسیر آدابالصلوه امام خمینی) ص۲۲.
6. وسائل الشیعه, ج۳, ص۲۶.
7. همان.
8. ر.ک: میزان الحکمه, چاپ جدید, ج۲, ص۱۶۲۷.
9. امام خمینی, چهل حدیث, ص۴۹۸.
10.مکتوبات، صص 28 و 29.
11.بحار الأنوار: 73/ 141، باب 19، حدیث 9.
منبع:
https://www.ibna.ir/fa/book/294128
http://oshagholhosein.ir/

http://namazemomen.blogfa.com/post/69
https://vista.ir/w/a/16/5dsaa
* این مقاله در تاریخ 1401/10/27 بروز رسانی شده است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط