عقايد جنّيان

قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجباً* يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرک بربنا احدا* و انه تعالي جد ربنا ماتخذ صاحبه و لا ولدا؛ (1) بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآن شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد و اينکه او پرودرگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است.»
چهارشنبه، 27 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عقايد جنّيان

 عقايد جنّيان
عقايد جنّيان


 





 

جن در قرآن
 

* توحيد جنيان
 

اعتقاد گروهي از جنيان به خداي يگانه
قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجباً* يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرک بربنا احدا* و انه تعالي جد ربنا ماتخذ صاحبه و لا ولدا؛ (1)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآن شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد و اينکه او پرودرگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است.»

پي بردن جنيان به حقانيت قرآن و اسلام، با استماع کلام وحي
 

« و اذ صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين؛ (2)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
«قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجباً* يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرک بربنا احدا* و انا لما سمعنا الهدي آمنا به فمن يومن بربه فلا يخاف بخساً و لا رهقاً؛ (3)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآن شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس کسي که به پروردگار خود ايمان آورد از کمي [ پاداش] و سختي بيم ندارد.»

اشتياق جنيان، به شنيدن پيام الهي قرآن
 

« و اذ صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين؛ (4)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»

قرآن، هدايت کننده به حق و راستي، در اعتقاد گروهي از جنيان
 

«قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجباً* يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرک بربنا احدا؛ (5)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآن شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»

زبان قرآن و کلمات و مفاهيم آن، قابل درک و فهم براي جنيان
 

« و اذ صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين؛ (6)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
«قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجباً* يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرک بربنا احدا؛ (7)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآن شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»
« و انا لما سمعنا الهدي آمنا به فمن يؤمن بربه فلا يخاف بخسا و لا رهقا؛ (8)
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس کسي که به پروردگار خود ايمان آورد از کمي [ پاداش] و سختي بيم ندارد.»

* دين جنيان
 

اعتقاد برخي جنيان، به شريعت موسي(ع)
 

« قالوا يا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسي مصدقاً لما بين يديه يهدي الي الحق و الي طريق مستقيم؛ (9)
گفتند اي قوم ما، ما کتابي را شنيديم که بعد از موسي نازل شده [و] تصديق کننده [ کتاب هاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري مي کند.»

پذيرش اسلام، از سوي گروهي از جنيان
 

« و انا لما سمعنا الهدي آمنا به فمن يؤمن بربه فلا يخاف بخسا و لا رهقا* و انا منا المسلمون و منا القسطون فمن اسلم فاولئک تحروا رشدا؛ (10)
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس کسي که به پروردگار خود ايمان آورد از کمي [ پاداش] و سختي بيم ندارد و از ميان ما برخي فرمانبردار و برخي از ما منحرفند پس کساني که به فرمانند آنان در جست و جوي راه درستند.»

- سفيهان جنيان
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انه تعالي جد ربنا مااتخذ صاحبه و لا ولدا* و انه کان يقول سفيهنا علي الله شططا؛ (11)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و اينکه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است و [شگفت] آنکه کم خرد ما درباره خدا سخناني ياوه مي سرايد.»

سفاهت و کم خردي برخي جنيان
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انه کان يقول سفيهنا علي الله شططا؛ (12)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و [شگفت] آنکه کم خرد ما درباره خدا سخناني ياوه مي سرايد.»

*- شرک جنيان
 

شرک ورزي برخي جنيان، با اعتقاد به همسر و فرزند داشتن خداوند
« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انه تعالي جد ربنا مااتخذ صاحبه و لا ولدا* و انه کان يقول سفيهنا علي الله شططا؛ (13)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و اينکه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است و [شگفت] آنکه کم خرد ما درباره خدا سخناني ياوه مي سرايد.»

* شناخت جنيان
 

جنيان، موجوداتي با شعور و شناخت
 

« يا معشر الجن و الانس الم ياتکم رسل منکم يقصون عليکم آياتي و ينذرونکم لقاء يومکم هذا قالوا شهدنا علي انفسنا غرتهم الحياه الدنيا و شهدوا علي انفسهم انهم کانوا کافرين؛ (14)
اي گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگاني براي شما نيامدند که آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهي دهيم [ که آري آمدند] و زندگي دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهي دادند که آنان کافر بوده اند.»
« قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لا ياتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهيرا؛ (15)
بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخي از آنها پشتيبان برخي [ ديگر] باشند.»
« و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس کان من الجن ففسق عن امر ربه افتتخذونه و ذريه اولياء من دوني و هم لکم عدو بئس للظالمين بدلا؛(16)
و [ياد کن] هنگامي را که به فرشتگان گفتيم آدم را سجده کنيد پس [همه] جز ابليس سجده کردند که از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [ با اين حال] او و نسلش را به جاي من دوستان خود مي گيريد و حال آنکه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشيناني براي ستمگرانند.»
« و لسليمان الريح غدوها شهر و رواحها شهر واسلنا له عين القطر و من الجن من يعمل بين يديه باذن ربه و من يزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعير* فلما قضينا عليه الموت ما دلهم علي موته الا دابه الارض تاکل منساته فلما خر تبينت الجن ان لو کانوا يعلمون الغيب ما لبثوا في العذاب المهين؛ (17)
و باد را براي سليمان [رام کرديم] که رفتن آن بامداد يک ماه و آمدنش شبانگاه يک ماه [ راه] بود و معدن مس را براي او ذوب [و روان] گردانيديم و برخي از جن به فرمان پروردگارشان پيش او کار مي کردند و هر کس از آنها از دستور ما بر مي تافت از عذاب سوزان به او مي چشانيديم. پس چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده اي خاکي[=موريانه] که عصاي او را [ به تدريج] مي خورد [ آدميان را ] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون[ سليمان] فرو افتاد براي جنيان روشن گرديد که اگر غيب مي دانستند در آن عذاب خفت آور[باقي] نمي ماندند.»
« ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبيل و تاتون في ناديکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقين؛(18)
آيا شما با مردها در مي آميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مي کنيد و در محافل [انس] خودپليد کاري مي کنيد و[ لي] پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند اگر راست مي گويي عذاب خدا را براي ما بياور.»
« و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ (19)
و جن و انس را نيافريديم جز براي آنکه مرا بپرستند.»
« و خلق الجان من مارج من نار* فباي آلاء ربکما تکذبان؛ (20)
و جن را از تشعشعي از آتش خلق کرد. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد.»

حقايق قرآن، قابل فهم و شناخت براي جنيان
 

« و اذ صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين؛ (21)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا*يهدي الي الرشد فآمنا به و لن نشرک بربنا احدا* و انا لما سمعنا الهدي آمنا به فمن يؤمن بربه فلا يخاف بخسا و لا رهقا؛ (13)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم [که] به راه راست هدايت مي کند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»

*- عقيده جنيان
 

عقايد و مذاهب مختلف، در بني جنيان
 

« و انا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا؛(23)
و از ميان ما برخي درستکارند و برخي غير آن و ما فرقه هايي گوناگونيم.»
منزه بودن خداوند از همسر و فرزند داشتن، در اعتقاد جنيان مؤمن
« و انه تعالي جد ربنا ماتخذ صاحبه و لا ولدا؛ (24)
و اينکه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است.»

خداوند، داراي عظمت، در عقيده جنّيان با ايمان
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انه تعالي جد ربنا مااتخذ صاحبه و لا ولدا؛ (25)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و اينکه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است.»

اعتقاد گروهي از جنيان به جهنم و قيامت
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا*و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا؛(26)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم، ولي منحرفان هيزم جهنم خواهند بود.»

انکار معاد، از ناحيه برخي جنيان
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انهم ظنوا کما ظننتم ان لن يبعث الله احدا؛ (27)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و آنها [نيز] آن گونه که [شما] پنداشته ايد گمان بردند که خدا هرگز کسي را زنده نخواهد گردانيد.»

اعتقاد به همسر و فرزند داشتن براي خداوند، از عقايد جنيان سفيه
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و انه تعالي جد ربنا مااتخذ صاحبه و لا ولدا* و انه کان يقول سفيهنا علي الله شططا؛ (28)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و اينکه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نکرده است و [شگفت] آنکه کم خرد ما درباره خدا سخناني ياوه مي سرايد.»

برانگيخته نشدن پيامبري بعد از موسي و عيسي(ع) از عقايد بي اساس جنيان
 

« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا*و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علي الله کذبا* و انهم ظنوا کما ظننتم ان لن يبعث الله احدا؛(29)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم و ما پنداشته بوديم که انس و جن هرگز به خدا دروغ نمي بندند و آنها [ نيز] آن گونه که [شما] پنداشته ايد گمان بردند که خدا هرگز کسي را زنده نخواهد گردانيد.»

آگاهي جنيان، از انديشه ها و رفتار و عقايد انسان ها
 

« و يوم يحشرهم جميعا يا معشر الجن قد استکثرتم من الانس و قال اولياؤهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذي اجلت لنا قال مثواکم خالدين فيها الا ما شاء الله ان ربک حکيم عليم؛ (30)
و [ ياد کن] روزي را که همه آنان را گرد مي آورد [ و مي فرمايد] اي گروه جنيان از آدميان [ پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [ نوع] انسان مي گويند پروردگارا برخي از ما از برخي ديگر بهره برداري کرد و به پاياني که براي ما معين کردي رسيديم [ خدا] مي فرمايد جايگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهيد بود مگر آنچه را خدا بخواهد [ که خود تخفيف دهد] آري پروردگار تو حکيم داناست.»
« و قال الذين کفروا ربنا ارنا الذين اضلانا من الجن و الانس نجعلهما تحت اقدامنا ليکونا من الاسفلين؛(31)
و کساني که کفر ورزيدند گفتند پروردگارا آن دو [ گمراه گري] از جن و انس که ما را گمراه کردند به مانشان ده تا آنها را زير قدم هايمان بگذاريم تا زبون شوند.»
« و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علي الله کذبا؛(32)
و ما پنداشته بوديم که انس و جن هرگز به خدا دروغ نمي بندند.»

آگاهي جنيان، از نقش هدايتگري قرآن و تصديق کتاب هاي آسماني به وسيله آن
 

« قالوا يا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسي مصدقاً لما بين يديه يهدي الي الحق و الي طريق مستقيم؛ (33)
گفتند اي قوم ما، ما کتابي را شنيديم که بعد از موسي نازل شده [و] تصديق کننده [ کتاب هاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري مي کند.»

آگاهي جنيان از نزول قرآن، پس از تورات
 

« قالوا يا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسي مصدقاً لما بين يديه يهدي الي الحق و الي طريق مستقيم؛ (34)
گفتند اي قوم ما، ما کتابي را شنيديم که بعد از موسي نازل شده [و] تصديق کننده [ کتاب هاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري مي کند.»

آگاهي جنيان به احضار خود در قيامت، براي حسابرسي
 

« و جعلوا بينه و بين الجنه نسباً و لقد علمت الجنه انهم لمحضرون؛ (35)
و ميان خدا و جن ها پيوندي انگاشتند و حال آنکه جنيان نيک دانسته اند که [ براي حساب پس دادن] خودشان احضار خواهند شد.»

*- گناه جنيان
 

جنيان، همانند آدميان، گرفتار گناه و نيازمند آمرزش الهي
 

« و اذ صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين* يا قومنا اجيبوا داعي الله و آمنوا به يغفر لکم من ذنوبکم و يجرکم من عذاب اليم؛ (36)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند. اي قوم ما دعوت کننده خدا را پاسخ [مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا] برخي از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابي پر درد پناهتان دهد. »

مشخص بودن گناهان جن در قيامت، بدون بازجويي
 

« فيومئذ لا يسال عن ذنبه انس و لا جان* يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصي و الاقدام؛ (37)
در آن روز هيچ انس و جني از گناهش پرسيده نشود. تبهکاران از سيمايشان شناخته مي شوند و از پيشاني و پايشان بگيرند.»

پناه بردن برخي انسان ها به جنيان، موجب افزايش گناه جنيان
 

« و انه کان رجال من الانس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقاً؛(38)
و مرداني از آدميان به مرداني از جن پناه مي بردند و بر سرکشي آنها مي افزودند.»

*- جنيان در بهشت
 

راهيابي جنيان مؤمن به بهشت
 

« و خلق الجان من مارج من نار* و لمن خاف مقام ربه جنتان* فبأي آلاء ربکما تکذبان* ذواتا افنان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهما عينان تجريان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهما من کل فاکهه زوجان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* متکئين علي فرش بطائنها من استبرق و جني الجنتين دان* فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهن قاصرات الطرف لم يطمثهن انس قبلهم و لا جان* فبأي آلاء ربکما تکذبان* کانهن الياقوت و المرجان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* هل جزاء الاحسان الا الاحسان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* و من دونهما جنتان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* مدها متان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهما عينان نضاختان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهما فاکهه و نخل و رمان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* فيهن خيرات حسان*فبأي آلاء ربکما تکذبان* حور مقصورات في الخيام*فبأي آلاء ربکما تکذبان* لم يطمثهن انس قبلهم و لا جان؛ (39)
و جن را از تشعشعي از آتش خلق کرد و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد که داراي شاخسارنند. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. در آن دو [باغ] دو چشمه روان است.پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. در آن دو[باغ] از هر ميوه اي دو گونه است.پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. بر بسترهايي که آستر آنها از ابريشم درشت بافت است تکيه كنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [ به آساني] در دسترس است. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. در آن [باغها دلبراني] فروهشته نگاهند که دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آنها نرسيده است پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد گويي که آنها ياقوت و مرجانند. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. مگر پاداش احسان جز احسان است.پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد و غير از آن دو [ باغ] دو باغ [ ديگر نيز] هست. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد که از [ شدت] سبزي سيه گون مي نمايد. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد.در آن دو ميوه و خرما و انار است. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. در آنجا [زناني] نکوخوي و نکورويند. پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد. حوراني پرده نشين در [دل] خيمه ها، پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آنها نرسيده است.»

پي‌نوشت‌ها:
 

1. سوره جن(72)، آيات 1-3.
2. سوره احقاف(46)، آيه 29.
3. سوره جن(72)، آيات 1و2و13.
4. سوره احقاف(46)، آيه 29.
5. سوره جن(72)، آيات 1و2.
6.سوره احقاف(46)، آيه 29.
7. سوره جن(72)، آيات 1و2.
8. همان، آيه 13.
9. سوره احقاف(46)، آيه 30.
10. سوره جن(72)، آيات 13و14.
11. همان، آيات 1و3و4.
12. همان، آيات 1و4.
13. همان، آيات 1و3و4.
14. سوره انعام(6)، آيه 130.
15. سوره اسراء(17)، آيه 88.
16. سوره کهف(18)، آيه 50.
17. سوره سبأ(34)، آيات 12و14.
18. سوره احقاف(46)، آيه 29.
19.سوره ذاريات(51)، آيه 56.
20. سوره الرحمن(55)، آيات 15-16.
21. سوره احقاف(46)، آيه 29.
22. سوره جن(72)، آيات 1و2و13.
23. همان، آيه 11.
24.همان، آيه 3.
25.همان، آيات 1و3
26.همان، آيات 1و15.
27. همان، آيات 1و7.
28. همان، آيات 1و3و4.
29.همان، آيات 1و5و7.
30. سوره انعام(6)، آيه 128.
31. صوره فصلت(41)، آيه 29.
32. سوره جن(72)، آيه 5.
33. سوره احقاف(46)، آيه 30.
34.همان.
35. سوره صافات(37)، آيه 158.
36. سوره احقاف(46)، آيه 29و31.
37. سوره الرحمن(55)، آيات 39و41.
38. سوره جن(72)، آيه 6.
39. سوره الرحمن(55)، آيات 15و46-74.
 

منبع:نشريه موعود( ويژه جن)، شماره 123،124




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.