هوش اصلا چي هست؟

دسته اي از روان شناسان مي گويند هوش از چند «عامل مشترک»تشکيل شده است.يعني توانايي هاي هوش آدمي را اگر بريزي روي هم،ازچندتا عامل بزرگ تشکيل مي شود.يکي از آنها به نام ترتسون همه اين عامل ها را يکي يکي رديف کرد:1-رواني کلامي 2.درک کلامي 3.توان به کاربردن اعداد 4.درک روابط فضايي-هندسي 5.سرعت درک جزئيات ديداري 6.حافظه و 7.استدلال.او مي گفت اگرهمين ها را بسنجيم هوش را سنجيده ايم.
شنبه، 30 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هوش اصلا چي هست؟

هوش اصلا چي هست؟
هوش اصلا چي هست؟


 






 
دانشمندان هنوزهم برسرتعريف هوش به توافق نرسيده اند
نظرروان شناس هاي قديمي تر درباره هوش تقريبا نزديک به همان چيزي بود که بينه و وکسلر مي گفتند هوش به نظر بعضي از آنها يعني توان درک رابطه بين چيزها.آنها بيشتر از همه دلشان مي خواست اين رابطه را با تصويرهاي هندسي بسنجند.يعين چيزي که درهمه دنيا قابل اجرا باشد.آزمون ماتريس هاي پيش رونده ريون که معمولا در دبيرستان هاي خودمان قبل از انتخاب رشته انجام مي شود، دقيقا طبق همين تعريف ساخته شده است.گروه دوم که تحت تأثير داروين بودند، مي گفتند در طول تکامل موجودات باهوش تر باقي مانده اند.پس هوش يعني توان سازگارشدن با محيط جديد.گروه سوم بيشتربه کارکردهاي مدرسه اي هوش توجه مي کردند.آنها مي گفتند هوش يعني ظرفيت يادگيري.هرکسي ظرفيت يادگيري اش بيشترباشد باهوش تراست و مي رود يک کلاس بالاتر.گروه چهارم هم که «ترمن»همان استاد دانشگاه استنفورد سردمدارشان بود مي گفت هوش يعني قدرت تفکر انتزاعي.تفکرانتزاعي هم با استعدادهاي کلامي و قدرت حل مساله سنجيده مي شد.

معاصرين درباره هوش چي مي گويند؟
 

به همان اندازه يا حتي بيشتر که قدما درباره هوش اختلاف نظر داشتند، روان شناسان معاصرتر هم درباره آن اختلاف نظر دارند.

هوش چند عاملي است
 

دسته اي از روان شناسان مي گويند هوش از چند «عامل مشترک»تشکيل شده است.يعني توانايي هاي هوش آدمي را اگر بريزي روي هم،ازچندتا عامل بزرگ تشکيل مي شود.يکي از آنها به نام ترتسون همه اين عامل ها را يکي يکي رديف کرد:1-رواني کلامي 2.درک کلامي 3.توان به کاربردن اعداد 4.درک روابط فضايي-هندسي 5.سرعت درک جزئيات ديداري 6.حافظه و 7.استدلال.او مي گفت اگرهمين ها را بسنجيم هوش را سنجيده ايم.

هوش يک مکعب پيچيده است
 

يک دسته ديگراز روان شناس ها مي گفتند هوش از ايني که ترتسون مي گويد پيچيده تراست.يکي از آنها به نام گيلفورد يک مکعب عجيب و غريب طراحي کرد که ره کدام ازضلع هايش مثلايک بعد ازهوش بود.هرکدام ازبعدها به ترتيب چهار، پنج و شش خانه داشتند.يعني روي هم رفته اين مکعب هوش(120)خانه داشت.مهم ترين واژه هايي که روي اين ضلع ها نوشته شده بود تفکرواگرا و تفکرهمگرا بودند.آدم ها با تفکر واگرا، خلاقانه فکرمي کنند و با تفکر همگرايشان مسائل شان را حل مي کنند.تصور کنيد فقط يکي از رديف هاي مکعب گيلفورد خلاقيت را هم کرد جزو هوش، حالا اگر بخواهيم همه را توضيح دهيم چه مي شود؟

هوش ارثي با هوش محيطي فرق دارد
 

يک دسته ديگرازروان شناسان مي گفتند هوش را مي شود به دو بخش مجزا تقسيم کرد هوش متبلور يعني هرچيزي که آدميزاد تا حالا ياد گرفته و معلوم است به محيط ربط دارد.درمقابل هوش سيال وجود دارد که توانايي يادگرفتن است و معلوئم است که ارثي است.

هوش فقط يک نوع نيست
 

ازهمه اينها بحث برانگيزتر يک روان شناس به نام گاردنر بود که مي گفت حتي مشهورترين تست هاي هوش فقط چند نوع خاص از هوي مدرسه اي را مي سنجند و بقيه را ناديده گرفته اند.به نظذ او آدميزاد لااقل هفت نوع هوش دارد:
1.هوش موسيقيايي، يعني توانايي درک يا آفريدن موسيقي (مثلا درنوازندگان)
2.هوش بدني، يعني توانايي انجام کارهاي ظريف و هماهنگ بدن(مثلادر ورزشکاران)
3.هوش رياضي، يعني توانايي انجام محاسبات (مثلا درمعلمان رياضي)
4.هوش زبان شناختي، يعني توانايي فکر کردن با کلمات و آفرينش جملات (مثلا در نويسندگان)
5.هوش بصري، يعني توانايي فکر کردن با تصاويرو درک جزئيات ديداري (مثلا درنقاش ها)
6.هوش درون فردي، يعني توانايي درک حالات دروني (مثلا درعرفا)
7.هوش ميان فردي يعني توانايي درک احساسات اطرافيان رابطه باآنها (مثلادرمدد کاران اجتماعي)
منبع:دانستنيها شماره 23..



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.