برنامه پنجم و خدمات مرتبط با تولید
در جهانی هستیم که در آن تحولات پیچیدهای با سرعت جریان دارد طوری که برخورد با آن بصورت یک چالش برای دولتهای هوشمند درآمده است. از این رو، دولتها نه تنها میکوشند تا جایگاهی در خور اهمیت برای کشور خود در این محیط دست و پا کنند، بلکه در پی آن هستند تا سیاست و عملکرد خود را با این شرایط محیطی جدید هماهنگ نمایند تا این گونه اقتدار و حاکمیت سیاسی اقتصادی خود را پایدار کنند.
بی شک آنچه که در حال حاضر در چارچوب «برنامه پنجم» کشور تصویب شده است و مشی دولت را طی یک دوره پنج ساله مشخص میکند، در همین راستا تهیه شده است؛ یعنی ضمن حفظ حاکمیت ملی، مسایل و مشکلات متعددی مانند بیکاری، تورم، درآمد سرانه نازل، سرمایهگذاریهای ناکافی، فقدان پویش اقتصادی بنگاههای اقتصادی، باید در بطن تحولات سریع جامعه جهانی، روبهراه شوند و یا گامهای موثری در جهت آنها برداشته شود. به معنای دیگر، دست و پنجه نرم کردن با این مشکلات در محیط پویش جهانی، چالش اصلی دولت تلقی می شود
یکی از مدلهای توسعه صنعتی که در بسیاری از کشورهای جهان با موفقیت پیاده شده است تأکید بر حمایت از صنایع کوچک و متوسط است. امروزه در اکثر کشورهای دنیا بخش قابل ملاحظهای از فعالیتهای اقتصادی توسط شرکتهای کوچک و متوسط انجام می شود و با توجه به اینکه این شرکتها مسائل و مشکلات خاص خود را در ورود به عرصه رقابت پیدا میکنند، دولتها با تدابیر مختلفی همواره به فکر حمایت منطقی از این شرکتها برمی آیند تا رقابت پذیری آنها را به گونه ای بالا ببرند که توان رقابت در بازارهای رقابتی دنیا را بهدست آورند.
به نظر میرسد استفاده از توان بنگاههای کوچک و متوسط در خدمت جامعه هنگامی میتواند به طور حداکثری محقق شود، که از سوی دولت سیاستهای برنامهریزی شدهای جهت توسعه و هدایت آن وجود داشتهباشد که بهترین ابزار اجرای این سیاست ها توسعه نهادهای پشتیبان این بخش صنعت است. در این نوشتار در صدد آنیم تا ضمن بررسی و نقد ابعاد احکام و بندهای این حوزه در برنامه چهارم توسعه، فعالیتهای صورت گرفته در این راستا در طول برنامه را ارزیابی کرده و ضمن تبیین مسائل و چالشهای موجود ،پیشنهاداتی را جهت نحوه اجرای سیاستهای مربوط به این نهادها در برنامه پنجم ارائه نماید.
میتوان گفت بیشترین ارزش افزوده نیز در بسیاری از رشته صنایع منتخب در حوزههایی مثل بازاریابی و طراحی قابل ایجاد است که در بسیاری از موارد بخش مغفول زنجیره ارزش صنعت است.
در ماده ۱۰۴ قانون برنامه پنجم نیز تاکید شده است به منظور ارتقای مشارکت بنگاهها و افزایش سهم تشکلها، شبکهها، خوشهها، اتحادیه شرکتها (کنسرسیومها)، شرکتهای مدیریت صادرات و شرکتهای بزرگ صادراتی و دارای تنوع محصول، دولت مجاز است کمکها، تسهیلات، مشوقها و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم خود در حوزه صادرات غیرنفتی را از طریق این تشکلها اعطا نماید که گام مهمی در راستای تحقق این موضوع است. اما این که چقدر مسئولان دولتی حاضرند از جذابیت تصدی در این حوزه چشم پوشی کرده و به این بند برنامه عمل کنند سوالی است که پاسخ به آن نیاز به گذر زمان دارد.
به عنوان مثال در کشور ایتالیا به عنوان مهد توسعه خوشه های صنعتی در دنیا هیچ بانکی وجود ندارد که بخواهد مستقیما در توسعه خوشه وارد شود، درعوض، سیستمی بوجود آمده که در قالب صندوقهای ضمانت، در اخذ وامها به بنگاههای خوشه کمک میکنند.نهادهای منطقه مانند استانداری، در شکل گیری این صندوق ها مؤثرند. بدین صورت که بنگاه ها بخشی از سهم این صندوق ها را خریداری می کنند و استانداری نیز در قالب برنامه های بهبود تکنولوژی، آموزش و مانند آن، کمک های مالی به این صندوق ها دارد. شرکتها نیز برای ثبت نام در صندوق، مبالغی را می پردازند. اما به هر حال این صندوق ها خصوصی بوده و مستقیما توسط شرکتها و افراد و براساس اصل اعتماد ایجاد می شود و دولت بعد از ایجاد، حمایت های خود را بدان گسیل می دارد. به عنوان مثال، یک صندوق ضمانت وجود دارد که وامهای بنگاههای کوچک و متوسط را تضمین میکند که در ایران نیز مشابه آن به وجود آمده است.
به عنوان مثال در حالی که یکی از ویژگیهای کشور ایتالیا، تفاوت قابل ملاحظه مناطق مختلف کشور ازنظر توسعه یافتگی است، دولت ایتالیا همواره در سیاستگذاریهای صنعتی خود، بین بنگاههای مختلف این کشور براساس محل استقرار آنها تفاوت قائل شده است .سیاستهای دولت ایتالیا بیشتر در راستای حمایت از بنگاههای مستقر در مناطق جنوبی کشور که توسعه نیافته و محرومتر میباشد است در حالی که بیش از ۹۰ درصد از بنگاههای این کشور در مناطق شمالی و مرکزی در مقایسه با ۱۰ درصد در مناطق جنوبی کشور مستقر است. تحقیقات نشان می دهند که بنگاههای مستقر در مناطق جنوبی کشور با مشکلات و نابسامانیهای بیشتری روبه رو هستند، از این رو سیاستهای دولت بیشتر در راستای حمایت و ایجاد تسهیلات برای بنگاههای مستقر در این مناطق است.
در قوانین ایتالیا، مقررات و معیارهای متعددی برای حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط پیش بینی شده است. در بیشتر این قوانین تفاوتهای چشمگیری بین نوع و میزان حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط در منـــاطق مختلف ایتالیا دیده می شود به گونه ای که مناطق جنوبی و کمتر توسعه یافته از بیشترین تسهیلات و کمکها در این مورد برخوردار می شوند.
اگر چه توسعه نهادهای پشتیبان و ارائه دهندگان خدمات کسب و کار را می توان مرکز ثقل حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط دانست، اما بهره برداری صحیح از منابع تخصیص یافته به این امر مستلزم چند نکته است. توجه به سایر مراحل زنجیره ارزش به ویژه خدمات بعد و قبل از تولید (مانند طراحی و بازاریابی)، وجود نگاه گزینشی و انتخابی از لحاظ میزان توسعه یافتگی مناطق و سطح ارزش افزوده و سطح تکنولوژی صنایع مورد نظر و همچنین ایجاد نگاه بخشی و منطقه ای و تفویض اختیار به مقامات و مسئولان مناطق مهمترین مسائلی است که توجه به آن می تواند به استفاده بهینه از منابع تخصیص یافته به این بخش منجر شود.
منبع:http://www.farsnews.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : haj_ghodrat_allah
بی شک آنچه که در حال حاضر در چارچوب «برنامه پنجم» کشور تصویب شده است و مشی دولت را طی یک دوره پنج ساله مشخص میکند، در همین راستا تهیه شده است؛ یعنی ضمن حفظ حاکمیت ملی، مسایل و مشکلات متعددی مانند بیکاری، تورم، درآمد سرانه نازل، سرمایهگذاریهای ناکافی، فقدان پویش اقتصادی بنگاههای اقتصادی، باید در بطن تحولات سریع جامعه جهانی، روبهراه شوند و یا گامهای موثری در جهت آنها برداشته شود. به معنای دیگر، دست و پنجه نرم کردن با این مشکلات در محیط پویش جهانی، چالش اصلی دولت تلقی می شود
یکی از مدلهای توسعه صنعتی که در بسیاری از کشورهای جهان با موفقیت پیاده شده است تأکید بر حمایت از صنایع کوچک و متوسط است. امروزه در اکثر کشورهای دنیا بخش قابل ملاحظهای از فعالیتهای اقتصادی توسط شرکتهای کوچک و متوسط انجام می شود و با توجه به اینکه این شرکتها مسائل و مشکلات خاص خود را در ورود به عرصه رقابت پیدا میکنند، دولتها با تدابیر مختلفی همواره به فکر حمایت منطقی از این شرکتها برمی آیند تا رقابت پذیری آنها را به گونه ای بالا ببرند که توان رقابت در بازارهای رقابتی دنیا را بهدست آورند.
به نظر میرسد استفاده از توان بنگاههای کوچک و متوسط در خدمت جامعه هنگامی میتواند به طور حداکثری محقق شود، که از سوی دولت سیاستهای برنامهریزی شدهای جهت توسعه و هدایت آن وجود داشتهباشد که بهترین ابزار اجرای این سیاست ها توسعه نهادهای پشتیبان این بخش صنعت است. در این نوشتار در صدد آنیم تا ضمن بررسی و نقد ابعاد احکام و بندهای این حوزه در برنامه چهارم توسعه، فعالیتهای صورت گرفته در این راستا در طول برنامه را ارزیابی کرده و ضمن تبیین مسائل و چالشهای موجود ،پیشنهاداتی را جهت نحوه اجرای سیاستهای مربوط به این نهادها در برنامه پنجم ارائه نماید.
خدمات مرتبط با تولید توجه بیشتری نیاز دارند
میتوان گفت بیشترین ارزش افزوده نیز در بسیاری از رشته صنایع منتخب در حوزههایی مثل بازاریابی و طراحی قابل ایجاد است که در بسیاری از موارد بخش مغفول زنجیره ارزش صنعت است.
حمایت از تمام مراحل زنجیره ارزش ضروری است
بودجه دولتی، مدیریت خصوصی
در ماده ۱۰۴ قانون برنامه پنجم نیز تاکید شده است به منظور ارتقای مشارکت بنگاهها و افزایش سهم تشکلها، شبکهها، خوشهها، اتحادیه شرکتها (کنسرسیومها)، شرکتهای مدیریت صادرات و شرکتهای بزرگ صادراتی و دارای تنوع محصول، دولت مجاز است کمکها، تسهیلات، مشوقها و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم خود در حوزه صادرات غیرنفتی را از طریق این تشکلها اعطا نماید که گام مهمی در راستای تحقق این موضوع است. اما این که چقدر مسئولان دولتی حاضرند از جذابیت تصدی در این حوزه چشم پوشی کرده و به این بند برنامه عمل کنند سوالی است که پاسخ به آن نیاز به گذر زمان دارد.
خصوصیات ایدهآل نهادها
صندوقهای مالی
به عنوان مثال در کشور ایتالیا به عنوان مهد توسعه خوشه های صنعتی در دنیا هیچ بانکی وجود ندارد که بخواهد مستقیما در توسعه خوشه وارد شود، درعوض، سیستمی بوجود آمده که در قالب صندوقهای ضمانت، در اخذ وامها به بنگاههای خوشه کمک میکنند.نهادهای منطقه مانند استانداری، در شکل گیری این صندوق ها مؤثرند. بدین صورت که بنگاه ها بخشی از سهم این صندوق ها را خریداری می کنند و استانداری نیز در قالب برنامه های بهبود تکنولوژی، آموزش و مانند آن، کمک های مالی به این صندوق ها دارد. شرکتها نیز برای ثبت نام در صندوق، مبالغی را می پردازند. اما به هر حال این صندوق ها خصوصی بوده و مستقیما توسط شرکتها و افراد و براساس اصل اعتماد ایجاد می شود و دولت بعد از ایجاد، حمایت های خود را بدان گسیل می دارد. به عنوان مثال، یک صندوق ضمانت وجود دارد که وامهای بنگاههای کوچک و متوسط را تضمین میکند که در ایران نیز مشابه آن به وجود آمده است.
سیاست گذاری گزینشی
لزوم وجود نگاه بخشی و منطقهای
به عنوان مثال در حالی که یکی از ویژگیهای کشور ایتالیا، تفاوت قابل ملاحظه مناطق مختلف کشور ازنظر توسعه یافتگی است، دولت ایتالیا همواره در سیاستگذاریهای صنعتی خود، بین بنگاههای مختلف این کشور براساس محل استقرار آنها تفاوت قائل شده است .سیاستهای دولت ایتالیا بیشتر در راستای حمایت از بنگاههای مستقر در مناطق جنوبی کشور که توسعه نیافته و محرومتر میباشد است در حالی که بیش از ۹۰ درصد از بنگاههای این کشور در مناطق شمالی و مرکزی در مقایسه با ۱۰ درصد در مناطق جنوبی کشور مستقر است. تحقیقات نشان می دهند که بنگاههای مستقر در مناطق جنوبی کشور با مشکلات و نابسامانیهای بیشتری روبه رو هستند، از این رو سیاستهای دولت بیشتر در راستای حمایت و ایجاد تسهیلات برای بنگاههای مستقر در این مناطق است.
در قوانین ایتالیا، مقررات و معیارهای متعددی برای حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط پیش بینی شده است. در بیشتر این قوانین تفاوتهای چشمگیری بین نوع و میزان حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط در منـــاطق مختلف ایتالیا دیده می شود به گونه ای که مناطق جنوبی و کمتر توسعه یافته از بیشترین تسهیلات و کمکها در این مورد برخوردار می شوند.
اگر چه توسعه نهادهای پشتیبان و ارائه دهندگان خدمات کسب و کار را می توان مرکز ثقل حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط دانست، اما بهره برداری صحیح از منابع تخصیص یافته به این امر مستلزم چند نکته است. توجه به سایر مراحل زنجیره ارزش به ویژه خدمات بعد و قبل از تولید (مانند طراحی و بازاریابی)، وجود نگاه گزینشی و انتخابی از لحاظ میزان توسعه یافتگی مناطق و سطح ارزش افزوده و سطح تکنولوژی صنایع مورد نظر و همچنین ایجاد نگاه بخشی و منطقه ای و تفویض اختیار به مقامات و مسئولان مناطق مهمترین مسائلی است که توجه به آن می تواند به استفاده بهینه از منابع تخصیص یافته به این بخش منجر شود.
منبع:http://www.farsnews.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : haj_ghodrat_allah
/ج