خاطرات تلخ وشیرین حج
نویسنده: محمد مهدی روشن
۲۳خاطر ه ی تلخ و شیرین حج
بسمه تعالي
سفر نامه نویسی یکی از وسائل انتقال اطلاعات سرزمینی به سرزمین دیگر و یا از نسلی به نسلی دیگر است و لذا سفر نامه مي تواند وجوه متعددی داشته باشد و سفر نامه نویسی از نظرهای مختلف به امور و اوضاع سفر خودش بپردازد. بسیاری از این سفر نامه ها از قدیم الايام تا کنون به خاطر مشاغل و حرف سفر نامه نویسی ها موضوعیت شغلی و علمی نویسنده را یافته است. بنا براین تدوین سفر نامه نقش آفرین شغل و حرفه و دانش نویسنده آن است و دانش و یا تفکر نویسنده سبب تألیف سفر نامه ها را فراهم كرده است . بسیاری ا ز سفر نامه ها از بعد تاریخی و یا جغرافیا به احوال مناطق و مناظر پرداخته اند و همين امر باعث شده است كه قوي ترین سفرنامه ها حول این دو موضوع تدوین شود. بلکه با کلمه سفر نامه ذهنيتي براي خواننده جز تاریخ و جغرافیا به وجود نمي آید . اما در این ميان سفر نامه نويساني بوده و هستند. كه سفر را از حیث موضوعات مختلف و متنوع دیگری مي نگرند .هر چند این نوع نگاه به دلیل همان مشغله یا حرفه و دانش نویسنده صورت گرفته است ولی تنوع موضوعاتی غير از تاریخ و جغرافیا ی غنا و محتوائي خاص به این گونه سفر نامه ها بخشیده است . حال بر سر آنیم يكي از این سفر نامه ها یا خاطره نویسی را از منظر حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقای روشن كه از بعد اخلاقی و تبلیغی آنهم در سفر حج نگارش یافته است . را به مطالعه بنشینم . و این ره یافت دریچه ای نوین در ثبت و ضبط وقایع و موفقیت و موانع تبلیغی در عصر معاصر محسوب مي شود . كه مورد استقبال نسل جوان نیز واقع می شود . از این رو سزاوار است متولیان فرهنگی با دقت و عنایت بیشتری به خاطرات و نوشته های علماء اعلام در مسیر نورانی زیارت حرمین شریف ین و عتبات عالیات به پردازند تا از این ره گذر نکته ها و نا گفته ها ای به دست نسل های بعد ي برسد و اعمال عبادی حج با ظرافت بیشتری مورد توجه قرار گیرد .
تذکرات :
1- نوشته حاضر بیانگر جایگاه طلبه و روحانی در بین جامعه مي باشد . مردم روحانیت را سنگ صبور و مأمن راز داري خود مي دانند . از این رهگذر برادران طلبه و روحانی گاهاً بیننده و شنونده اموری هستند كه براي کمتر كسي شنیدن آن مطالب جایز و یا ممکن است. لذا نقل مطالب و خاطرات كه خواهد آمد بدون ذکر نام اشخاص در راستای حفظ آبرو و امانت صورت گرفته است .
2- مطالعه این مجموعه علاوه بر به تصویر کشاندن بعضی از موانع و مشکلات بر سر راه يك روحانی به خوبی بینش برخورد با مردم هنگام مراجعه به روحانی را مي آموزد پس بهتر است مبلغین گرامی از خواندن آن غفلت نکنند .
3- گاهی راز داری یک روحانی سبب مورد اتهام واقع شدن او میشود ولی با تمام وجود ش در حفظ اسرار دیگران می کوشد اگر چه مورد اتهام واقع شود
4 – مطالبی که در پی می آید نقل خاطرا تی است که در دوران زندگی ایشان از ایشان شنیده ام و برای انتقال به دیگران به تدریج تدوین نموده و تقدیم می کنم.
رمضان تیموری
با تعجب از آنها پرسیدم شما و زیارت عاشورا ؟!
گفتند : ما هم اهل بيت و امام حسین (ع) را دوست داریم و به آنان عشق می ورزیم حسب در خواست در شهر مدینه بر نامه زیارت عاشورا را بر گذار کردیم .
اين شخصیت قبل از آغاز سفر زیارتش به فرزندان و نزدیکانش پول داده بود كه براي خود بجای سوغات خرید کنند تا ایشان با خیال راحت اعمالش را انجام دهد و تا در این سفر فرصتی پیدا کند برای هر شهید یک ختم قرآن داشته باشد با توجه به اینکه سفر در ماه رمضان بود و بیست یک روز طول سفر بود ایشان توانست برای دوازده شهید ش دوازده ختم قرآن داشته باشند .
شخصی همراه با دامادش به حج آمده بودند . هنگامی كه برای زیارت با هم به حرم می رفتند داماد به خاطر روحیه معنوی ای كه داشت در گوشه اي معمولاً مشغول عبادت و یا طواف مي شد . اما پدر خانم ایشان مدام از لحظه ورود دامادش را گم می کرد و دنبال پیدا کردن دامادش بود و از اين و آن جویای داماد بود و به هر جائی سرکی می كشيد به اين طرف و آن طرف می رفت . و موفق به زیارت و عبادت نمی شد و در پایان خستهبه هتل بر می گشت . بی توفیقی ایشان سبب شد هم سفران نسبت به او حساس شوند و درکار و شخصیت او دقت و تفحص کنند بعداً معلوم شد كه پدر خانم بی توفیق از ربا خوران بوده و خداوند توفيق عبادت را از او سلب كرده است
شاید این حرکت خانم قدری براي شوهرش سخت بود . ولی خانم گفت : روحانی مَحرم مسائل شرعی مردم مي باشد .و حاضر نشد مَردش از آن مسئله آگاهی پیدا كند . این گونه حرکت ها نهایت اعتماد مردم به طلاب و روحانیون مي باشد . بعد از اینکه مسئله خود را پرسید و جواب او را دادم متوجه چند موضوع شدم از جمله .
یکی - اینکه اگر شوهر این خانم متوجه سؤال این خانم می شد قطعاً در زندگی آنان نا به سامانی به وجود می آمد
دوم - اینکه مردم به روحانیت اعتماد دارند لذا عیوب خود را بدون هیچ گونه اکراهی با آنان در میان می گذارند .
سوم – روحانیت شاکر الطاف الهی باید باشد که بوسیله این لباس مقدس به جائی رسیده اند که جامعه به آنان اعتماد دارند .
گرچه روستائی بود . و توقع مي رفت بیشتر از دیگران در فکر خَريد باشد چونکه در روستا برای هدیه سفر زیارتی ارزش بیشتری قائلند .
از وي علت خريد نكردنش را پرسیدم ؟!
جواب داد : تصمیم گرفته ام با خدا معامله کنم نه با بازار و می خواهم در این سفر که دعوت شده ام به عبادتم به پردازم بازار همه جا هست ...
او هم با مزاح گفت :
زماني كه رمي جمرات مي کردم ناگهان شیطان سر بلند کرد و گفت :
فلانی تو دیگر چرا ؟! .......... تو كه از خودمان هستي و بعد شیطان حال دو نفر دیگر از رفقا را پرسید و گفت آنها چرا سری به ما نمی زنند (اسم افراد را می آورد ) و در این روز سخت هم دردی کنند .....
فرمود : مغازه بقالی سر کوچه ای دارم قو لکی برای خود گذاشته ام روزانه از درآمدم مبلغی جهت سفر عمره برای خود پس انداز می کنم بی خبر از اقوام و نزدیکان به این سفر الهی می آیم بيش از اين در وُسع و توانم نمي باشد ....
بعد از ایام اعتکاف که به کاروان آمد از نحوی تغذیه او در ایام اعتكافش سئوال شد گفت :
مقداری نان و غذا در دستمالی پی چیده و به نرده هاي اطراف حرم آویزان كرده بودم . و هنگام افطار كه فرا مي رسید از آن استفاده مي کردم.ایشان گفته بود در ایام اعتکاف فقط جهت تجديد وضو و تطهير از مسجد الحرام خارج میشدم ( طبق دستور اعتکاف) و حتی برای خرید غذا هم خود را مشغول کار دنیا نمی کردم .....
شروع به خواندن کرد، خواندن او مرا به حیرت وا داشت . او این چنین شروع به خواندن نمود . {... بِسم الله رَخیم ... کَنَعبُدُ کَنَستعین و الضالین ....کفواً احد صمد ..}. بسیار تعجب کردم نخواستم به گونه ای برخورد نمایم که موجبات ناراحتی وی را فراهم سازم لذا عرض کردم اگر نمازت اشکال داشته باشد حاضری نمازت را اصلاح کنی ؟! ،
پذیرفت ... بعد دلیل اینگونه قرائت و نماز را از ایشان جویا شدم گفت : زمانی که کودک بودم والدینم را از دست دادم بچه یتیمی بودم که دست تقدیر مرا به شغل چوپانی کشانده بود. هر وقتی که در روستا جلسه ای هم بر گذار می شد جهت یاد گرفتن کلمه ای نزدیک جلسه بزرگان روستا که می شدم مرا از خود می راندند به عنوان اینکه تو هنوز بچه ای و از آنجا که برای چوپانی به صحرا و دشت می رفتم .
چوپانها نماز را به من این گونه یاد دادند من نیز آن گونه یاد گرفتم و بزرگ شدم در بزرگی خجالت می کشیدم از کسی بپرسم لذا با همین حالت عمری را سپری کردم . ولی این پیرمرد با وجود کهولت سن در کمترین زمان متصور قرائت صحیح نماز را فرا گرفت و خدا را بر این توفیق سپاس گذارم .
و گفت: من قبلاً راننده کامیون بوده ام و به عنوان کمک راننده شاگرد دختری را در لباس مردانه در سفر ها به همراه خود می بردم و در بین راه از اعمال شیطانی هم فروگذار نبودم تا آنجا که سینه او جلو آمد و صدای زنانه او نمایان شد . و دیگر نمی شد با من همسفر شود . لذا از او جدا شدم ..
چون تعریف گناه هم گناه محسوب می شود . دیگر نگذاشتم سخنش را ادامه دهد و گفتم این حرف ها را چرا برای بنده نقل می کنی ؟!
بیا تا با هم به خدمت نبی مکرم اسلام ( ص ) برویم او عذر پذیر است و خدا رئوف و مهربان است : و در پیشگاه رسول عزیز اسلام (ص) عذر تقصیر بخواه مقداری دوستانه در مورد رحمت للعالمین بودن حضرت صحبت کردم مقداری در حرم حضرت رسول (ص) در این باره و توبه حرف زدم و با او صحبت کردم او دیگر غرق در گریه و تضّرع شد و در پیشگاه مقدس رسول اکرم (ص) مشغول توبه و انا به شد..
به آهستگی خود را از او کنار کشیدم . وقتی به هتل برگشت بسیار نورانی شده بود . و در مراجعت از سفر حج چند ماه طول نکشید دعوت حق را لبیک گفت و چهره در تیره ی تراب نهاد و در سایه رحمت الهی جا گرفت ...
به او عرض کردم حاضرید که احکام و نماز را یاد بگیرید ؟
حقیقتاً پذیرفت جهت یاد گیری او را به حمام فرستادم و به او چگونگی غسل کردن را یاد دادم و برای اسقاط تمام غسل های دوران تکلیفش یک غسل به عنوان غسل ما فی الذمه را گفتم انجام دهد . زیرا تا آن وقت هیچ گونه غسلی را انجام نداده بود . در مرحله بعدی چگونه نماز خواندن و سایر اعمال را بنا بر فرصت و وقت به وی یاد دادم و در حالیکه مواظب بودم دیگران از وضعیت او باخبر نباشند . و او هم در مدت محدود آن چند روز با یک توان بالا و عشق به یاد گیری همه را فرا گرفت و واقعاً اهل عمل و عبادت گردید .. الحمد لله ..
در مکه مکرمه وقتی که توانمند ها را برای اعمال عمره بردیم ایشان و چند نفر دیگر در هتل ماندن از بین ضعفا ایشان در غیاب ما لباسهای خود را پوشیده بود با مشکل جدی ایشان مواجه شدیم علت سفر را می پرسیدیم می گفت آمده ام تلویزیون رنگی و مخمل بخرم ناچاراً به بعثه حضرت امام ( رض )مراجعه و قصه ایشان را در میان گذاشتیم دستور دادند تحویل هیأت پزشکی بشود تا از نظر عقل و شعور مورد معاینه قرار گیرد بعد از چند روز رسماً اعلام کردند ایشان از نظر سلامت روان مشکلی ندارد .
در این فاصله تحقیقی از هم شهری یانش انجام دادیم معلوم شد ایشان از غلات است و دامادی معتقدی دارد بخاطر اینکه نام آن فرقه از روی ایشان برداشته شود با هزینه خود وی را به این سفر فرستاده است بدون اینکه با او کار فکری بکند و یا اگر فعالیتی داشته است به نتیجه نرسیده است .
فقهای بعثه هم با توجه به اعلام نظر هیأت پزشکی و صحبتهای ایشان که مبنی بر انکار ضروری دین بود حکم به کفرش دادند و اعلام کردند باید به ایران برگردد چونکه فورا مقدور نبود از حرم خارج شود وبال گردن کاروان شد مشکل نجاست و طهارت ایشان داشتیم در اتاقی جدای از سایر زوار جا دادیم .
بعضی به فکر افتادند ایشان را ببرند کنار کعبه شاید متنبّه شود ولی به هیچ وجه حاضر به رفتن و دیدن کعبه نشد ناچاراً تا پایان ایام تشریق نگهداری شد و بعد از اعمال حج با اولین کاروان مدینه قبل به ایران فرستاده شد ( خسر الدنیا والاخره )
بیاد روایتی از امام صادق علیه سلام افتادم جهت هدیه به روح آن مرحوم تقدیم می کنم
عَن اَبی عَبدِ لله علیه سلام .
قال : مَن ماتَ فی طَریقِ مَکَّه ذاهِباً اَو جائیاً اَمِنَ مِنَ اَلفَزَعِ اَلاَکبَرِ یَومَ القِیامَةِ
تهذیب الاحکام جلد 5 صفحه 23
امام صادق علیه سلام می فرماید هر کس در مسیر مکه در حال رفتن به میرد و یااینکه تشه از دنیا برود از فزع اکبر در روز قیامت در امان است
مبارکش باشد
خرم آباد
28 /2/ 87
ارسال توسط کاربر محترم سایت :yaallh
بسمه تعالي
سفر نامه نویسی یکی از وسائل انتقال اطلاعات سرزمینی به سرزمین دیگر و یا از نسلی به نسلی دیگر است و لذا سفر نامه مي تواند وجوه متعددی داشته باشد و سفر نامه نویسی از نظرهای مختلف به امور و اوضاع سفر خودش بپردازد. بسیاری از این سفر نامه ها از قدیم الايام تا کنون به خاطر مشاغل و حرف سفر نامه نویسی ها موضوعیت شغلی و علمی نویسنده را یافته است. بنا براین تدوین سفر نامه نقش آفرین شغل و حرفه و دانش نویسنده آن است و دانش و یا تفکر نویسنده سبب تألیف سفر نامه ها را فراهم كرده است . بسیاری ا ز سفر نامه ها از بعد تاریخی و یا جغرافیا به احوال مناطق و مناظر پرداخته اند و همين امر باعث شده است كه قوي ترین سفرنامه ها حول این دو موضوع تدوین شود. بلکه با کلمه سفر نامه ذهنيتي براي خواننده جز تاریخ و جغرافیا به وجود نمي آید . اما در این ميان سفر نامه نويساني بوده و هستند. كه سفر را از حیث موضوعات مختلف و متنوع دیگری مي نگرند .هر چند این نوع نگاه به دلیل همان مشغله یا حرفه و دانش نویسنده صورت گرفته است ولی تنوع موضوعاتی غير از تاریخ و جغرافیا ی غنا و محتوائي خاص به این گونه سفر نامه ها بخشیده است . حال بر سر آنیم يكي از این سفر نامه ها یا خاطره نویسی را از منظر حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقای روشن كه از بعد اخلاقی و تبلیغی آنهم در سفر حج نگارش یافته است . را به مطالعه بنشینم . و این ره یافت دریچه ای نوین در ثبت و ضبط وقایع و موفقیت و موانع تبلیغی در عصر معاصر محسوب مي شود . كه مورد استقبال نسل جوان نیز واقع می شود . از این رو سزاوار است متولیان فرهنگی با دقت و عنایت بیشتری به خاطرات و نوشته های علماء اعلام در مسیر نورانی زیارت حرمین شریف ین و عتبات عالیات به پردازند تا از این ره گذر نکته ها و نا گفته ها ای به دست نسل های بعد ي برسد و اعمال عبادی حج با ظرافت بیشتری مورد توجه قرار گیرد .
تذکرات :
1- نوشته حاضر بیانگر جایگاه طلبه و روحانی در بین جامعه مي باشد . مردم روحانیت را سنگ صبور و مأمن راز داري خود مي دانند . از این رهگذر برادران طلبه و روحانی گاهاً بیننده و شنونده اموری هستند كه براي کمتر كسي شنیدن آن مطالب جایز و یا ممکن است. لذا نقل مطالب و خاطرات كه خواهد آمد بدون ذکر نام اشخاص در راستای حفظ آبرو و امانت صورت گرفته است .
2- مطالعه این مجموعه علاوه بر به تصویر کشاندن بعضی از موانع و مشکلات بر سر راه يك روحانی به خوبی بینش برخورد با مردم هنگام مراجعه به روحانی را مي آموزد پس بهتر است مبلغین گرامی از خواندن آن غفلت نکنند .
3- گاهی راز داری یک روحانی سبب مورد اتهام واقع شدن او میشود ولی با تمام وجود ش در حفظ اسرار دیگران می کوشد اگر چه مورد اتهام واقع شود
4 – مطالبی که در پی می آید نقل خاطرا تی است که در دوران زندگی ایشان از ایشان شنیده ام و برای انتقال به دیگران به تدریج تدوین نموده و تقدیم می کنم.
رمضان تیموری
۱- عشق اهل تسنن به اهل البیت علیهم سلام
با تعجب از آنها پرسیدم شما و زیارت عاشورا ؟!
گفتند : ما هم اهل بيت و امام حسین (ع) را دوست داریم و به آنان عشق می ورزیم حسب در خواست در شهر مدینه بر نامه زیارت عاشورا را بر گذار کردیم .
۲ - اهداء ختم قرآن به شهدا بجای سو قات سفر
اين شخصیت قبل از آغاز سفر زیارتش به فرزندان و نزدیکانش پول داده بود كه براي خود بجای سوغات خرید کنند تا ایشان با خیال راحت اعمالش را انجام دهد و تا در این سفر فرصتی پیدا کند برای هر شهید یک ختم قرآن داشته باشد با توجه به اینکه سفر در ماه رمضان بود و بیست یک روز طول سفر بود ایشان توانست برای دوازده شهید ش دوازده ختم قرآن داشته باشند .
۳- محروم از عبادت
شخصی همراه با دامادش به حج آمده بودند . هنگامی كه برای زیارت با هم به حرم می رفتند داماد به خاطر روحیه معنوی ای كه داشت در گوشه اي معمولاً مشغول عبادت و یا طواف مي شد . اما پدر خانم ایشان مدام از لحظه ورود دامادش را گم می کرد و دنبال پیدا کردن دامادش بود و از اين و آن جویای داماد بود و به هر جائی سرکی می كشيد به اين طرف و آن طرف می رفت . و موفق به زیارت و عبادت نمی شد و در پایان خستهبه هتل بر می گشت . بی توفیقی ایشان سبب شد هم سفران نسبت به او حساس شوند و درکار و شخصیت او دقت و تفحص کنند بعداً معلوم شد كه پدر خانم بی توفیق از ربا خوران بوده و خداوند توفيق عبادت را از او سلب كرده است
۴ - اعتماد به روحانیت
شاید این حرکت خانم قدری براي شوهرش سخت بود . ولی خانم گفت : روحانی مَحرم مسائل شرعی مردم مي باشد .و حاضر نشد مَردش از آن مسئله آگاهی پیدا كند . این گونه حرکت ها نهایت اعتماد مردم به طلاب و روحانیون مي باشد . بعد از اینکه مسئله خود را پرسید و جواب او را دادم متوجه چند موضوع شدم از جمله .
یکی - اینکه اگر شوهر این خانم متوجه سؤال این خانم می شد قطعاً در زندگی آنان نا به سامانی به وجود می آمد
دوم - اینکه مردم به روحانیت اعتماد دارند لذا عیوب خود را بدون هیچ گونه اکراهی با آنان در میان می گذارند .
سوم – روحانیت شاکر الطاف الهی باید باشد که بوسیله این لباس مقدس به جائی رسیده اند که جامعه به آنان اعتماد دارند .
۵- معا مله با خدا
گرچه روستائی بود . و توقع مي رفت بیشتر از دیگران در فکر خَريد باشد چونکه در روستا برای هدیه سفر زیارتی ارزش بیشتری قائلند .
از وي علت خريد نكردنش را پرسیدم ؟!
جواب داد : تصمیم گرفته ام با خدا معامله کنم نه با بازار و می خواهم در این سفر که دعوت شده ام به عبادتم به پردازم بازار همه جا هست ...
۶- واقعیت در قالب شوخی
او هم با مزاح گفت :
زماني كه رمي جمرات مي کردم ناگهان شیطان سر بلند کرد و گفت :
فلانی تو دیگر چرا ؟! .......... تو كه از خودمان هستي و بعد شیطان حال دو نفر دیگر از رفقا را پرسید و گفت آنها چرا سری به ما نمی زنند (اسم افراد را می آورد ) و در این روز سخت هم دردی کنند .....
۷- سبك بار
فرمود : مغازه بقالی سر کوچه ای دارم قو لکی برای خود گذاشته ام روزانه از درآمدم مبلغی جهت سفر عمره برای خود پس انداز می کنم بی خبر از اقوام و نزدیکان به این سفر الهی می آیم بيش از اين در وُسع و توانم نمي باشد ....
۸ - معتکف در مسجد الحرام
بعد از ایام اعتکاف که به کاروان آمد از نحوی تغذیه او در ایام اعتكافش سئوال شد گفت :
مقداری نان و غذا در دستمالی پی چیده و به نرده هاي اطراف حرم آویزان كرده بودم . و هنگام افطار كه فرا مي رسید از آن استفاده مي کردم.ایشان گفته بود در ایام اعتکاف فقط جهت تجديد وضو و تطهير از مسجد الحرام خارج میشدم ( طبق دستور اعتکاف) و حتی برای خرید غذا هم خود را مشغول کار دنیا نمی کردم .....
۹- اخلاص در خدمت به حجاج
۱۰- آغاز زندگی
۱۱- پنج ختم قرآن
۱۲ - نماز عجیب یک پیر مرد
شروع به خواندن کرد، خواندن او مرا به حیرت وا داشت . او این چنین شروع به خواندن نمود . {... بِسم الله رَخیم ... کَنَعبُدُ کَنَستعین و الضالین ....کفواً احد صمد ..}. بسیار تعجب کردم نخواستم به گونه ای برخورد نمایم که موجبات ناراحتی وی را فراهم سازم لذا عرض کردم اگر نمازت اشکال داشته باشد حاضری نمازت را اصلاح کنی ؟! ،
پذیرفت ... بعد دلیل اینگونه قرائت و نماز را از ایشان جویا شدم گفت : زمانی که کودک بودم والدینم را از دست دادم بچه یتیمی بودم که دست تقدیر مرا به شغل چوپانی کشانده بود. هر وقتی که در روستا جلسه ای هم بر گذار می شد جهت یاد گرفتن کلمه ای نزدیک جلسه بزرگان روستا که می شدم مرا از خود می راندند به عنوان اینکه تو هنوز بچه ای و از آنجا که برای چوپانی به صحرا و دشت می رفتم .
چوپانها نماز را به من این گونه یاد دادند من نیز آن گونه یاد گرفتم و بزرگ شدم در بزرگی خجالت می کشیدم از کسی بپرسم لذا با همین حالت عمری را سپری کردم . ولی این پیرمرد با وجود کهولت سن در کمترین زمان متصور قرائت صحیح نماز را فرا گرفت و خدا را بر این توفیق سپاس گذارم .
۱۳ - پشیمانی از گناهان کبیره
و گفت: من قبلاً راننده کامیون بوده ام و به عنوان کمک راننده شاگرد دختری را در لباس مردانه در سفر ها به همراه خود می بردم و در بین راه از اعمال شیطانی هم فروگذار نبودم تا آنجا که سینه او جلو آمد و صدای زنانه او نمایان شد . و دیگر نمی شد با من همسفر شود . لذا از او جدا شدم ..
چون تعریف گناه هم گناه محسوب می شود . دیگر نگذاشتم سخنش را ادامه دهد و گفتم این حرف ها را چرا برای بنده نقل می کنی ؟!
بیا تا با هم به خدمت نبی مکرم اسلام ( ص ) برویم او عذر پذیر است و خدا رئوف و مهربان است : و در پیشگاه رسول عزیز اسلام (ص) عذر تقصیر بخواه مقداری دوستانه در مورد رحمت للعالمین بودن حضرت صحبت کردم مقداری در حرم حضرت رسول (ص) در این باره و توبه حرف زدم و با او صحبت کردم او دیگر غرق در گریه و تضّرع شد و در پیشگاه مقدس رسول اکرم (ص) مشغول توبه و انا به شد..
به آهستگی خود را از او کنار کشیدم . وقتی به هتل برگشت بسیار نورانی شده بود . و در مراجعت از سفر حج چند ماه طول نکشید دعوت حق را لبیک گفت و چهره در تیره ی تراب نهاد و در سایه رحمت الهی جا گرفت ...
۱۴ - یاد گیری احکام
به او عرض کردم حاضرید که احکام و نماز را یاد بگیرید ؟
حقیقتاً پذیرفت جهت یاد گیری او را به حمام فرستادم و به او چگونگی غسل کردن را یاد دادم و برای اسقاط تمام غسل های دوران تکلیفش یک غسل به عنوان غسل ما فی الذمه را گفتم انجام دهد . زیرا تا آن وقت هیچ گونه غسلی را انجام نداده بود . در مرحله بعدی چگونه نماز خواندن و سایر اعمال را بنا بر فرصت و وقت به وی یاد دادم و در حالیکه مواظب بودم دیگران از وضعیت او باخبر نباشند . و او هم در مدت محدود آن چند روز با یک توان بالا و عشق به یاد گیری همه را فرا گرفت و واقعاً اهل عمل و عبادت گردید .. الحمد لله ..
۱۵- کافر ی در حرم
در مکه مکرمه وقتی که توانمند ها را برای اعمال عمره بردیم ایشان و چند نفر دیگر در هتل ماندن از بین ضعفا ایشان در غیاب ما لباسهای خود را پوشیده بود با مشکل جدی ایشان مواجه شدیم علت سفر را می پرسیدیم می گفت آمده ام تلویزیون رنگی و مخمل بخرم ناچاراً به بعثه حضرت امام ( رض )مراجعه و قصه ایشان را در میان گذاشتیم دستور دادند تحویل هیأت پزشکی بشود تا از نظر عقل و شعور مورد معاینه قرار گیرد بعد از چند روز رسماً اعلام کردند ایشان از نظر سلامت روان مشکلی ندارد .
در این فاصله تحقیقی از هم شهری یانش انجام دادیم معلوم شد ایشان از غلات است و دامادی معتقدی دارد بخاطر اینکه نام آن فرقه از روی ایشان برداشته شود با هزینه خود وی را به این سفر فرستاده است بدون اینکه با او کار فکری بکند و یا اگر فعالیتی داشته است به نتیجه نرسیده است .
فقهای بعثه هم با توجه به اعلام نظر هیأت پزشکی و صحبتهای ایشان که مبنی بر انکار ضروری دین بود حکم به کفرش دادند و اعلام کردند باید به ایران برگردد چونکه فورا مقدور نبود از حرم خارج شود وبال گردن کاروان شد مشکل نجاست و طهارت ایشان داشتیم در اتاقی جدای از سایر زوار جا دادیم .
بعضی به فکر افتادند ایشان را ببرند کنار کعبه شاید متنبّه شود ولی به هیچ وجه حاضر به رفتن و دیدن کعبه نشد ناچاراً تا پایان ایام تشریق نگهداری شد و بعد از اعمال حج با اولین کاروان مدینه قبل به ایران فرستاده شد ( خسر الدنیا والاخره )
۱۶- سرقت در مکه
۱۷ - درخت چنار در مسجد خیف
۱۸- فوت زائر بعد از تقصیر
بیاد روایتی از امام صادق علیه سلام افتادم جهت هدیه به روح آن مرحوم تقدیم می کنم
عَن اَبی عَبدِ لله علیه سلام .
قال : مَن ماتَ فی طَریقِ مَکَّه ذاهِباً اَو جائیاً اَمِنَ مِنَ اَلفَزَعِ اَلاَکبَرِ یَومَ القِیامَةِ
تهذیب الاحکام جلد 5 صفحه 23
امام صادق علیه سلام می فرماید هر کس در مسیر مکه در حال رفتن به میرد و یااینکه تشه از دنیا برود از فزع اکبر در روز قیامت در امان است
مبارکش باشد
۱۹ - مراجعه به کتاب خانه مسجد النبی
۲۰- بوسه رسول الله ( ص )
۲۱- زیارت ائمه (ع )
۲۲- بی توجهی به نماز در سفر عمره
۲۳- سوغات مکه
خرم آباد
28 /2/ 87
ارسال توسط کاربر محترم سایت :yaallh
/ج