قيام ثورة العشرين عليه انگليس
نويسنده:سيد محمد سادات
شيعيان عراق طي تاريخ هيچ گاه دربرابرظلم و اشغالگري ساکت نمي مانند. از ميان قيام هاي مهم شيعيان عراق در دوره ي معاصر مي توان به قيام ثورة العشرين برابراشغالگري انگليسي ها درجنگ جهاني اول اشاره کرد که رهبري آن راحوزه هاي علميه در دست داشتند. دراين قيام بسياري از چهره هايي که پس از آن در تاريخ ماندگار شدند، مانند سيد محسن حکيم و پدرآيت الله کاشاني، حضور داشتند که مشق سياست جهاد مي کردند. مطالعه ي نوشتار ذيل به آشنايي خوانندگان گرامي با اين قيام و چگونگي آن کمک خواهد کرد.
جنگ جهاني اول درسال1914 م آغازشد. بريتانيا، که با آلمان وارد جنگ شده بود، در نوامبر1914م به متحد آلمان، يعني عثماني، از دهانه ي شط العرب حمله کرد و بصره را اشغال نمود در اين روزها هنوز کشوري به نام عراق وجود نداشت. در اين بين شيعيان عراق، با اينکه ازظلم عثماني ها رنج مي بردند، مقاومتي را با اذن علماي نجف دربرابر نيروهاي مهاجم ترتيب دادند.(1) دراين بين سيد محمد سعيد حبوبي و شيخ عبدالکريم جزايري درنجف در ضرورت بيرون راندن کفار از عراق سخنراني کردند. سيد کاظم يزدي نيز درحرم اميرمؤمنان(ع) برمنبر رفت و مردم را به دفاع فراخواند. در کاظمين شيخ محمد مهدي خالصي بر وجوب دفاع ازسرزمين هاي اسلامي فتوا داد. در کاظمين سيد مهدي حيدري نيز نداي جهاد سر داد. در سامرا شيخ محمد تقي شيرازي فتواي جهاد صادر کرد و شيخ محمدرضا، پسر خود، را براي پيوستن به سيد مهدي حيدري به کاظمين فرستاد. ذکر اين نکته لازم است که اين فتواها نه تنها براي انگليسي ها بلکه براي عثماني ها نيز غافلگيرکننده بود. در نخستين رويارويي، مجاهدان شيعي به سه گروه تقسيم شدند: گروه نخست درقرنه به رهبري سيد مهدي حيدري، شيخ الشريعه اصفهاني، سيد مصطفي کاشاني، وسيد علي داماد؛ گروه دوم در هويزه به رهبري شيخ مهدي خالصي و فرزندش شيخ محمد، سيد محمد يزدي فرزند سيد کاظم يزدي، شيخ جعفرراضي و سيد کمال حلي؛ گروه سوم در شعيبه به رهبري سيد محمد سعيد حبوبي، شيخ باقر حيدر و سيد محسن حکيم. علما ازشيخ خزعل شيخ قبيله ي بني کعب خواستند که به مجاهدان بپيوندد، اما او نپذيرفت، ولي به درخواست سيد کاظم يزدي، به واحدهاي مجاهدان اجازه داد که از قلمروش عبور کنند. مجاهدان جانانه با نيروهاي مهاجم مبارزه کردند، اما اشتباه فرمانده ي عثماني باعث شکست شد از سوي ديگر نيروهاي عثماني بناي بدرفتاري با شيعيان را گذاردند،در همين زمان نيز سيد محمد سعيد حبوبي فوت کرد. اين دو عامل سبب تضعيف روحيه ي مجاهدان شد.(2) تحرکات شيعي ترس و در نتيجه بدفتاري عثماني ها با مردم شهرهاي شيعه نشين را به دنبال داشت؛ از همين رو بعضي از علماي شيعه مردم را به شورش عليه عثماني ها فرا خواندند. سال هاي پس از شکست شعيبه در سال 1914م تا اشغال بغداد و سال 1918 م را مي توان سال هاي شورش مردم شهر هاي شيعه نشين و قلع و قمع آنها به دست نيروهاي عثماني تلقي کرد.(3) اين وضعيت بهترين فرصت را براي پيشروي انگليسي ها فراهم کرد و بدين ترتيب عراق طي پيمان نامه ي سايکس - پيکو در1916 م سهم انگليس شد و سرانجام نيروهاي انگليسي در11مارس1917م وارد بغداد شدند.(4) با از ميان رفتن سلطه ي عثماني جهاد وارد مرحله ي جديدي شد؛ علماي نجف، که در سال 1917 ، عثماني ها را از اين شهر بيرون کرده بودند، حاکميت مستقلي را در شهر اعمال مي کردند. انگليسي ها، با همراه ساختن رئيس قبيله ي بزرگ عنزه با خود، خواستند حاکمي را ازسوي خود برنجف بگمارند، اما با مقاومت مردم نجف روبه رو شدند. اين مقاومت، که به قوت جهاد 1914 م از سوي علما حمايت نمي شد، تا مارس 1918 م کج دار و مريز ادامه يافت.(5) تا اينکه شيخ محمدتقي شيرازي از سامرا به کربلا آمد و رهبري انقلاب را به دست گرفت.(6) در 19 مارس 1918م مجاهدان نجف با کشتن حاکم نظامي منطقه، انقلاب را آغاز کردند. در پي اين اقدامات و مقابله ي نيروهاي انگليس با آن شهر نجف به محاصره ي انگليس ها درآمد و بسياري از مجاهدان دستگير، تبعيد يا اعدام شدند.(7) انگليسي ها پس ازاين رويداد براي انتخا ب رهبر عراق يک نظرسنجي از ميان مردم ترتيب دادند. شيخ محمدتقي شيرازي نيز در پاسخ به استفتائي درباره رهبري آينده ي عراق درسال 1919م اظهار کرد که هيچ مسلماني حق ندارد غير مسلماني را براي رهبري مسلمانان انتخاب کند.(8) اين فتوا و پس ازآن وفات سيد کاظم يزدي سبب شد مرجعيت اعلاي شيعيان و رهبري انقلاب هر دو در يک نفر، يعني آيت الله شيرازي، تعيّن يابد. شيخ محمدتقي شيرازي، پس از به دست گرفتن رهبري شيعيان، فعاليت هايي براي همسو کردن عشاير با انقلاب انجام داد و مسئله ي استقلال عراق را مطرح کرد. در 15شعبان 1920 م مجمعي به رهبري آيت الله شيرازي تشکيل، و خواستاراستقلال عراق شد تشکيل اين مجمع نيروهاي انقلابي مناطق شيعه و سني را تحت رهبري آيت الله شيرازي قرار داد. در رمضان همان سال در پي سرکوب تظاهرات مردم شيعه وسني بغداد، آيت الله شيرازي ازمردم عراق خواست تا به ياري برادرانشان در بغداد بشتابند. با بالاگرفتن درگيري ها آيت الله شيرازي توسل به زور را در رويارويي با انگليسي ها، در صورت سرباز زدن از پذيرش خواست مردم، جايز شمرد.(9) انقلاب مسلحانه ي جديد، باحمله ي افراد عشيره الظوالم به پايگاه انگليسي ها در رميثه درجنوب عراق آغاز شد. اين درگيري به جنگ عارضيات شهرت يافت. مرحله ي جديد، که پنج ماه طول کشيد، به سرعت به بيشترنقاط عراق سرايت کرد. انقلاب را در بغداد و شمال آن سيد محمد صدر رهبري مي کرد. در24 ژوئيه 1920م نيرو هاي انگليسي در منطقه ي رارنجيه در فرات اوسط شکست سنگيني خوردند(10) و شهرها يکي پس از ديگري از زير سلطه ي آنها خارج شدند. در اين بين عشاير سني فلوجه ورمادي به رهبري شيخ الضاري، شيخ عشيره ي زوبع، نيزشکست سختي بر انگليس ها وارد کردند، اما قبيله هاي عنزه ودليم، که باانگليس ها سروسري داشتند، نگذاشتند انقلاب فرات عليا کامل شود. در گرماگرم پيروزي هاي مجاهدان به يکباره آيت الله شيرازي وفات يافت. اين امر ضربه ي بزرگي به انقلاب زد.(12) انگليسي ها نيز، که پس از چند ماه جنگ سخت به نقاط ضعف مجاهدان پي برده بودند، توانستند با دامن زدن به اين ضعف ها، که اختلافات قبيله ا ي مهم ترين آنها بود، انقلاب را شکست دهند.آخرين جنگ درنزديکي پل صويره در20 نوامبر 1920 م رخ داد و پس از آن ميان نيرو هاي انگليسي و انقلابي ها قرارداد صلحي برقرارشد و انگليسي ها وارد شهرها شدند و به دستگيري گسترده ي نيروهاي انقلابي دست زدند.
جنگ جهاني اول درسال1914 م آغازشد. بريتانيا، که با آلمان وارد جنگ شده بود، در نوامبر1914م به متحد آلمان، يعني عثماني، از دهانه ي شط العرب حمله کرد و بصره را اشغال نمود در اين روزها هنوز کشوري به نام عراق وجود نداشت. در اين بين شيعيان عراق، با اينکه ازظلم عثماني ها رنج مي بردند، مقاومتي را با اذن علماي نجف دربرابر نيروهاي مهاجم ترتيب دادند.(1) دراين بين سيد محمد سعيد حبوبي و شيخ عبدالکريم جزايري درنجف در ضرورت بيرون راندن کفار از عراق سخنراني کردند. سيد کاظم يزدي نيز درحرم اميرمؤمنان(ع) برمنبر رفت و مردم را به دفاع فراخواند. در کاظمين شيخ محمد مهدي خالصي بر وجوب دفاع ازسرزمين هاي اسلامي فتوا داد. در کاظمين سيد مهدي حيدري نيز نداي جهاد سر داد. در سامرا شيخ محمد تقي شيرازي فتواي جهاد صادر کرد و شيخ محمدرضا، پسر خود، را براي پيوستن به سيد مهدي حيدري به کاظمين فرستاد. ذکر اين نکته لازم است که اين فتواها نه تنها براي انگليسي ها بلکه براي عثماني ها نيز غافلگيرکننده بود. در نخستين رويارويي، مجاهدان شيعي به سه گروه تقسيم شدند: گروه نخست درقرنه به رهبري سيد مهدي حيدري، شيخ الشريعه اصفهاني، سيد مصطفي کاشاني، وسيد علي داماد؛ گروه دوم در هويزه به رهبري شيخ مهدي خالصي و فرزندش شيخ محمد، سيد محمد يزدي فرزند سيد کاظم يزدي، شيخ جعفرراضي و سيد کمال حلي؛ گروه سوم در شعيبه به رهبري سيد محمد سعيد حبوبي، شيخ باقر حيدر و سيد محسن حکيم. علما ازشيخ خزعل شيخ قبيله ي بني کعب خواستند که به مجاهدان بپيوندد، اما او نپذيرفت، ولي به درخواست سيد کاظم يزدي، به واحدهاي مجاهدان اجازه داد که از قلمروش عبور کنند. مجاهدان جانانه با نيروهاي مهاجم مبارزه کردند، اما اشتباه فرمانده ي عثماني باعث شکست شد از سوي ديگر نيروهاي عثماني بناي بدرفتاري با شيعيان را گذاردند،در همين زمان نيز سيد محمد سعيد حبوبي فوت کرد. اين دو عامل سبب تضعيف روحيه ي مجاهدان شد.(2) تحرکات شيعي ترس و در نتيجه بدفتاري عثماني ها با مردم شهرهاي شيعه نشين را به دنبال داشت؛ از همين رو بعضي از علماي شيعه مردم را به شورش عليه عثماني ها فرا خواندند. سال هاي پس از شکست شعيبه در سال 1914م تا اشغال بغداد و سال 1918 م را مي توان سال هاي شورش مردم شهر هاي شيعه نشين و قلع و قمع آنها به دست نيروهاي عثماني تلقي کرد.(3) اين وضعيت بهترين فرصت را براي پيشروي انگليسي ها فراهم کرد و بدين ترتيب عراق طي پيمان نامه ي سايکس - پيکو در1916 م سهم انگليس شد و سرانجام نيروهاي انگليسي در11مارس1917م وارد بغداد شدند.(4) با از ميان رفتن سلطه ي عثماني جهاد وارد مرحله ي جديدي شد؛ علماي نجف، که در سال 1917 ، عثماني ها را از اين شهر بيرون کرده بودند، حاکميت مستقلي را در شهر اعمال مي کردند. انگليسي ها، با همراه ساختن رئيس قبيله ي بزرگ عنزه با خود، خواستند حاکمي را ازسوي خود برنجف بگمارند، اما با مقاومت مردم نجف روبه رو شدند. اين مقاومت، که به قوت جهاد 1914 م از سوي علما حمايت نمي شد، تا مارس 1918 م کج دار و مريز ادامه يافت.(5) تا اينکه شيخ محمدتقي شيرازي از سامرا به کربلا آمد و رهبري انقلاب را به دست گرفت.(6) در 19 مارس 1918م مجاهدان نجف با کشتن حاکم نظامي منطقه، انقلاب را آغاز کردند. در پي اين اقدامات و مقابله ي نيروهاي انگليس با آن شهر نجف به محاصره ي انگليس ها درآمد و بسياري از مجاهدان دستگير، تبعيد يا اعدام شدند.(7) انگليسي ها پس ازاين رويداد براي انتخا ب رهبر عراق يک نظرسنجي از ميان مردم ترتيب دادند. شيخ محمدتقي شيرازي نيز در پاسخ به استفتائي درباره رهبري آينده ي عراق درسال 1919م اظهار کرد که هيچ مسلماني حق ندارد غير مسلماني را براي رهبري مسلمانان انتخاب کند.(8) اين فتوا و پس ازآن وفات سيد کاظم يزدي سبب شد مرجعيت اعلاي شيعيان و رهبري انقلاب هر دو در يک نفر، يعني آيت الله شيرازي، تعيّن يابد. شيخ محمدتقي شيرازي، پس از به دست گرفتن رهبري شيعيان، فعاليت هايي براي همسو کردن عشاير با انقلاب انجام داد و مسئله ي استقلال عراق را مطرح کرد. در 15شعبان 1920 م مجمعي به رهبري آيت الله شيرازي تشکيل، و خواستاراستقلال عراق شد تشکيل اين مجمع نيروهاي انقلابي مناطق شيعه و سني را تحت رهبري آيت الله شيرازي قرار داد. در رمضان همان سال در پي سرکوب تظاهرات مردم شيعه وسني بغداد، آيت الله شيرازي ازمردم عراق خواست تا به ياري برادرانشان در بغداد بشتابند. با بالاگرفتن درگيري ها آيت الله شيرازي توسل به زور را در رويارويي با انگليسي ها، در صورت سرباز زدن از پذيرش خواست مردم، جايز شمرد.(9) انقلاب مسلحانه ي جديد، باحمله ي افراد عشيره الظوالم به پايگاه انگليسي ها در رميثه درجنوب عراق آغاز شد. اين درگيري به جنگ عارضيات شهرت يافت. مرحله ي جديد، که پنج ماه طول کشيد، به سرعت به بيشترنقاط عراق سرايت کرد. انقلاب را در بغداد و شمال آن سيد محمد صدر رهبري مي کرد. در24 ژوئيه 1920م نيرو هاي انگليسي در منطقه ي رارنجيه در فرات اوسط شکست سنگيني خوردند(10) و شهرها يکي پس از ديگري از زير سلطه ي آنها خارج شدند. در اين بين عشاير سني فلوجه ورمادي به رهبري شيخ الضاري، شيخ عشيره ي زوبع، نيزشکست سختي بر انگليس ها وارد کردند، اما قبيله هاي عنزه ودليم، که باانگليس ها سروسري داشتند، نگذاشتند انقلاب فرات عليا کامل شود. در گرماگرم پيروزي هاي مجاهدان به يکباره آيت الله شيرازي وفات يافت. اين امر ضربه ي بزرگي به انقلاب زد.(12) انگليسي ها نيز، که پس از چند ماه جنگ سخت به نقاط ضعف مجاهدان پي برده بودند، توانستند با دامن زدن به اين ضعف ها، که اختلافات قبيله ا ي مهم ترين آنها بود، انقلاب را شکست دهند.آخرين جنگ درنزديکي پل صويره در20 نوامبر 1920 م رخ داد و پس از آن ميان نيرو هاي انگليسي و انقلابي ها قرارداد صلحي برقرارشد و انگليسي ها وارد شهرها شدند و به دستگيري گسترده ي نيروهاي انقلابي دست زدند.
پي نوشت ها :
1.جعفر الروازق صادق،الحوزه العلميه العراقيعه،قم: مرکزالعراق للدراسات،2006 ،ص20
2.سليم الحسني،نقش علماي شيعه در رويارويي بااستعمار،ترجمه ي محمد لاهر وصفاءالدين تبرائيان،تهران:مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1378 ،صص93-89
3.محمد کاظم عباس،الحرکه الاسلاميه في العراق،بي جا،1984 ،ص115
4.عبدالحليم الرهيمي،تاريخ جنبش اسلامي درعراق 1900-1924 ،ترجمه ي جعفردلشاد،اصفهان:چهارباغ 1380 ،ص162
5.همان،ص167
6.همان،ص169
7.محمد کاظم عباس،صص199 و200
8.عبدالحليم الرهيمي،ص181
9.همان،ص199
10.محمد کاظم عباس،ص283
11.همان،ص306 و307
12.همان،ص320
13.همان،ص341
منبع: مجله زمانه، شماره95