عفاف در اسلام

ابتدا سيري بر مسأله پوشش و فلسفه آن خواهيم داشت، سپس مسأله عفاف را که يکي از ابعاد آن پوشش است، مورد توجه قرار مي دهيم. قرآن کريم براي لباس و پوشش، اهداف ذيل را بيان مي نمايد:
چهارشنبه، 9 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عفاف در اسلام

عفاف در اسلام
عفاف در اسلام


 






 

پوشش و عفاف در قرآن
 

مروري گذرا بر مسأله «لباس و پوشش» در قرآن
 

ابتدا سيري بر مسأله پوشش و فلسفه آن خواهيم داشت، سپس مسأله عفاف را که يکي از ابعاد آن پوشش است، مورد توجه قرار مي دهيم.
قرآن کريم براي لباس و پوشش، اهداف ذيل را بيان مي نمايد:
1. پوشاننده عورات و زشتيها و فضايح: «يواري سوآتکم» (اعراف / 26)
سوآه جمع سوءه عبارت است از چيزي که ظهورش ناپسند است (قاموس قرآن به نقل از (المنار، ج 3 / ص 384) و آنچه انسان از ظهورش کراهت دارد (الميزان / 5 / ص 312)‌و کنايه از فروج (مفردات / 253) و زشتيها (اقرب الموارد / ج 1 / 593)
2. زينت و زيبايي و وسيله حسن حال و پيشرفت: «ريش»: (اعراف / 26) اصل ريش مجموع پر پرندگان است که پوشش و لباس بدن آنهاست (مونات / 214) پري که به انتهاي تير مي بندند که به سرعت سير آن کمک مي کند، ريش نام دارد. (لسان العرب / ج 5 / 388) آقاي مصطفوي معتقد است ريش وسيله اي است که به وسيله آن بلندي و پيشرفت حاصل مي شود مثل پر پرواز پرندگان. اين علو و ترقي مي تواند مادي يا معنوي و روحاني باشد (التحقيق / ج 4 / 254)
حفظ و نگهداري از گرما و سرما: «تقيکم الحر» نحل / 81
با پوشيدن لباس بدن و پوست از گرما و به تبع آن از سرما محافظت مي شود و لباس چون سپري بدن را از سوزش سرما و گرما حفظ مي کند.
3. محافظ بدن از صدمه هاي جنگ و بلاها و سختي ها و خطرات: «تقيکم بأسکم» (نحل / 81) «و علمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم» (انبياء / 80)
اين پوشش شامل زره و لباسهاي محافظ امروزي در برابر خطرات شيميايي و هسته اي نيز مي شود.
از همان ابتداي خلقت و در داستان حضرت آدم (عليه السلام) پوشش و تمايل بشر به پوشانيدن عورات خود، از سوي قرآن کريم، مورد اشاره قرار گرفته است، از آنجا که اين بيان در قرآن کريم، تکرار شده است، ذهن متوجه اهميت خاص آن مي شود.
سير طرح مسأله در قرآن کريم به اين شکل است:
الف) در 4 موضع به مسأله آشکار شدن سواه، بر اثر خوردن ممنوعه اشاره شده است يعني آدم و حوا با خوردن ميوه ممنوع متوجه عيوب و عورات خود شدند: (طه / 121، اعراف / 20، اعراف / 22، اعراف / 27)
در آيه 27 اعراف ضمن اينکه بر کنده شدن و جدا شدن لباس آدم و حوا، دليل آشکار شدن فضايح آنان خوانده شده، اين عمل به شيطان نسبت داده شده است.
ب) در دو موضع به مسأله اقدام آدم و حوا براي پوشانيدن خود به وسيله برگهاي بهشتي اشاره شده است: (اعراف / 22 و طه / 121)
«و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه»: الصاق و اطباق يعني بر هم نهادن و چسبانيدن، يعني برگها را يک به يک بر بدن خود چسباندند و روي هم گذاردند تا عورتشان ديده نشود: (اقرب الموارد / ج 1/ 321)
درسي را که خداوند خود از اين ماجرا براي ما بيان مي کند، طي دو آيه بيان شده است: «يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا و لباس التقوي ذلک خير ذلک من آيات الله لعاهم يذکرون»
«يا بني آدم لا يفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنه ينزع عنهما لباسهما ليريهما يوآتهما انه يريکم هو و قبيله من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤمنون» (26 و 27 اعراف)
اي فرزندان آدم، در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورتهاي شما را مي پوشاند و براي شما زينتي است. و بهترين جامه (لباس) تقواست. اين از نشانه هاي (قدرت) خداست. باشد که متذکر شوند.
اي فرزندان آدم، زنهار که شيطان شما را به فتنه اندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان برکند تا عورتهايشان را بر آنان نمايان کند. در حقيقت، شيطان و قبيله اش، شما را از آنجا که آنها را نمي بينيد، مي بينند. ما شياطين را دوستان کساني قرار داديم که ايمان نمي آورند.
در اين آيات قرآن از لباس تقوي نام مي برد، مسلماً بهترين زينت معنوي انسان تقواست که سبب پيشرفت معنوي انسان مي شود انسان را از گناه و سختي عذاب، محافظت مي کند و عيوب و نقايص انسان در پوشش و حصن تقوا، پوشانيده مي شود.

طرح عفاف و حجاب در قرآن کريم
 

عفاف و حجاب، در سوره نور و احزاب در قرآن کريم مطرح شده است. اجمالا مي توان گفت: که در سوره نور احکام حجاب و عفاف به طور کامل در ابعاد فردي و اجتماعي مطرح شده است و در سوره احزاب يکي از مصاديق آن، يعني مصداق اجتماعي آن و جايگاه اجتماعي و سياسي زن، بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.
در سوره نور از ابتدا تا انتها در رابطه با مسأله عفاف چنين سيري را مشاهده مي کنيم:
1. ابتدا احکام مرد و زن زناکار بيان مي شود. (آيه 2 و 3)
- تازيان براي زناکاران
- عدم جواز ازدواج با افراد زناکار
2. حکم قذف (تهمت زدن به زن پاکدامن) بيان مي شود. (آيه 4 و 5 و 23 و 24 و 25)
3. حکم لعان (لعنت متقابل بين شوهري که بدون داشتن شاهد به زن خود نسبت زنا مي دهد و زني که اين نسبت را انکار مي کند.) (آيات 6 تا 9)
4. ماجراي افک (تهمت و تسليم مؤمنين در ايجاد شايعه و دامن زدن به آن) و تقبيح اين عمل و آموزش نحوه رفتار صحيح به مؤمنان و هشدار، نسبت به عدم تکرار آن (آيات 11 تا 18)
5. تحذير از اشاعه فحشاء و استقبال از آن (آيه 19)
6. دستور عدم پيروي از گامهاي شيطان چرا که شيطان است که فرمان به فحشاء و منکر مي دهد (آيه 21)
7. دستور عدم ورود به خانه هاي مسکوني ديگران جز در صورت:
- 1 استيناس (طلب الفت): يا أيها الذين ءامنوا لا تدخلوا بيوتا غير بيوتکم حتي تستأنسوا و تسلموا علي أهلها ذلکم خير لکم لعلکم تذکرون
اي کساني که ايمان آورده ايد، به خانه هايي که خانه هاي شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد. اين براي شما بهتر است، باشد که پند گيريد. (نور / 27)
- 2 سلام بر اهل خانه: (آيه 27)
- 3 صدور اجازه ورود به خانه: (آيه 28)
خانه هاي عمومي و غير مسکوني مثل بازارها و هتلها استثناء هستند:
8. دستور رفتار عفيفانه براي مرد شامل غض بصر (پايين انداختن چشم) و حفظ فرج (پاکدامني): (آيه 30)
قل للمؤمنين يغضوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم ذلک أزکي لهم ان الله خبير بما يصنعون
9. دستور عفيفانه براي زن، شامل: غض بصر و حفظ فرج و آشکار نکردن زينت و انداختن روسري به گردن و سينه: (آيه 31 نور)
و قل للمؤمنت يغضضن من أبصرهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او ءابائهن أو ءاباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني إخوانهن أو بني أخوتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمنهن أو التبعين غير أولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورت النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا أيه المؤمنون لعلکم تفلحون.
و به زنان با ايمان بگو: «ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فروبندند و پاکدامني ورزند و زيورهاي خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که [طبعا] از آن پيداست. و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند، و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همکيش] خود يا کنيزانشان يا خدمتکاران مرد که [از زن] بي نيازند يا کودکاني که بر عورتهاي زنان وقوف حاصل نکرده اند، آشکار نکنند؛ و پاهاي خود را [به گونه اي به زمين] نکوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مي دارند معلوم گردد. اي مؤمنان، همگي [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنيد، اميد که رستگار شويد.
10. دستور فراهم کردن امکان ازدواج براي مجردها و ضمانت الهي براي اغناء کساني که فقير هستند: (32 نور)
11. دستور استعفاف و حفظ خود براي مجردها تا زمان فراهم شدن امکان ازدواج: (آيه 33)
12. تحريم وادار کردن کنيزان به خود فروشي: (آيه 33)
13. دستور استيذان بردگان و اطفال براي ورود به حريم خصوصي زن و شوهر: (آيه 59)
14. جواز رفع حجاب براي زنان بازنشسته (يائسه) در صورت خودنمايي و زينت کردن: (آيه 60)
همانطور که مشاهده مي شود، اسلام نظام عفاف و پاکدامني را در قوانين فوق پايه ريزي مي کند و توجه به يک حکم و ناديده گرفتن ساير دستورات، سبب عقيم ماندن اهداف مقدس دين، در پي ريزي سازمان عفاف در جامعه مي شود.
کما اينکه وقتي نوبت به سوره احزاب مي رسد، دستورها عفاف و حياء و معاشرت صحيح اسلامي با جزئيات بيشتر و دقيق تر و سخت گيرانه تر همراه است، چرا که حساسيت نقش زنان پيامبر در جامعه از آن رو که وابسته به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و خاندان وحي هستند، بيشتر است. در سوره احزاب از سويي زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به رعايت عفاف، توصيه مي شوند و از سويي مردان ملزم به مراقبت بيشتر در معاشرتهايشان با زنان مي شوند.
(نکته شايان ذکر ديگر اينکه در قرآن دستور استعفاف داده مي شود، بايد به تفاوت دو واژه استعفاف (نور / 60 و 33) و استحياء (قصص / 25) فجاءته احدات ما تمشي علي استحياء قالت ان أبي يدعوک ليجزيک أجر ما سقيت لنا فلما جاءه و قص عليه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمين
پس يکي از آن دو زن - در حالي که به آزرم گام بر مي داشت - نزد وي آمد [و] گفت: «پدرم تو را مي طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] براي ما، مزد دهد.» و چون [موسي] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکايت کرد، [وي] گفت: «مترس که از گروه ستمگران نجات يافتي» (قصص / 25) (به دو واژه عفت و حياء توجه شود).
درجه عفت و حياء، در افراد، بدليل عوامل ارثي و ژنتيک و تربيتي، متفاوت است ولي استعفاف و استحياء يعني رفتار عفيفانه از خود نشان دادن، از عهده افراد مختلف بر مي آيد و قابل امر کردن است.
برنامه و توصيه قرآن به استعفاف و استحياء، در قرآن کريم. در ابعاد زير مطرح شده است: اين ابعاد اگر همه در کنار هم رعايت شود، عفاف در جامعه حاکم مي گردد ولي عدم توجه به برخي ابعاد و بزرگنمايي برخي ابعاد ديگر که در برخي جوامع و خانواده ها مشاهده مي شود، سبب دوري از هدف اصلي مي گردد.

1. استعفاف در نگاه:
 

- رو به مردان: (30 نور)
- رو به زنان: (31 نور)

2. استعفاف در دامن (پاکدامني):
 

- رو به مردان: (31 نور، 35 احزاب، 29 معارج، 5 مؤمنون، فرقان 68، اسراء 32)
مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زناني که خدا را فراوان ياد مي کنند، خدا براي [همه] آنان آمرزشي و پاداشي بزرگ فراهم ساخته است. (35 احزاب)
و به زنا نزديک مشويد، چرا که آن همواره زشت و بد راهي است. (32 اسراء)
زن به دليل زيبايي ها و جاذبه هايي که دارد، همواره بيشتر از مرد مورد توجه ديگران قرار مي گيرد و اگر در جامعه طوري ظاهر شود که اين زيبايي ها به شکل ارزان و راحت در اختيار ديگران قرار بگيرد و به شدت اين جاذبه ها افزوده شود آنچه مورد توجه ديگران قرار مي گيرد، زيبايي اين جذابيتها خواهد بود ولي اگر با پوشش در جامعه ظاهر شود، افراد به بُعد انساني و جاذبه هاي دروني او توجه خواهند کرد و در واقع انسان بودن زن شناخته مي شود و زن مورد آزار قرار نمي گيرد.
- رو به زنان: (31 نور، 35 احزاب، 12 ممتحنه)
يايها النبي اذا جاءک المؤمنت يبايعنک علي أن لا يشرکن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن أولدهن و لا يأتين ببهتن يفترينه بين أيديهن و أرجلهن و لا يعصينک في معروف فبايعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحيم.
اي پيامبر، چون زنان با ايمان نزد تو آيند که [با اين شرط] با تو بيعت کنند که چيزي را با خدا شريک نسازند، و دزدي نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچه هاي حرامزاده اي را که پس انداخته اند با بهتان [و حيله] به شوهر نبندند، و در [کار] نيک از تو نافرماني نکنند، با آنان بيعت کن و از خدا براي آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است (ممتحنه / 12)

3. استعفاف در گفتار:
 

- رو به مردان: (235 بقره)
و لا جناح عليکم فيما عرضتم به من خطبه النساء أو أکننتم في أنفسکم علم الله أنکم ستذکرونهن ولکن لا تواعدوهن سرا الا أن تقولوا قولا معروفا و لا تعزموا عقده النکاح حتي يبلغ الکتب أجله و اعلموا أن الله يعلم ما في أنفسکم فاحذروه و اعلموا أن الله غفور حليم.
و درباره آنچه شما به طور سربسته، از زنان [در عده وفات] خواستگاري کرده، يا [آن را] در دل پوشيده داشته ايد، بر شما گناهي نيست. خدا مي دانست که [شما] به زودي به ياد آنان خواهيد افتاد، ولي با آنان قول و قرار پنهاني مگذاريد، مگر آنکه سخني پسنديده بگوييد. و به عقد زناشويي تصميم مگيريد، تا زمان مقرر به سرآيد، و بدانيد که خداوند آنچه را در دل داريد مي داند. پس، از [محافظت] او بترسيد، و بدانيد که خداوند آمرزنده و بردبار است. (بقره / 235)
- رو به زنان:
- محتوايي: (32 احزاب)
- ظاهري: (32 احزاب)

4. استعفاف در بدن:
 

- رو به مردان: (30 نور)
- رو به زنان: (31 نور)
- 59 احزاب: عدم آشکار کردن زينت: (31 نور، خمر: 31 نور، جلباب: 59 احزاب).

5. استعفاف در راه رفتن:
 

- رو به زنان: (31 نور)
- رو به زنان: تمشي علي استحياء: (25 قصص)

6. استعفاف در رفتار و معاشرت و رفت و آمد:
 

- عمومي: عدم دخول به خانه غير: يأيها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوتا غير بيوتکم حتي تستأنسوا و تسلموا علي أهلها ذلکم خير لکم لعلکم تذکرون.
اي کساني که ايمان آورده ايد، به خانه هايي که خانه هاي شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد. اين براي شما بهتر است، باشد که پند گيريد. (نور 27)
- فسألوهن من وراء حجاب: رو به مردان: (53 احزاب)
- عدم استيناس در گفتگو: رو به مردان (53 احزاب ، 235 بقره)
- وقار و متانت و حفظ سنگر خانه: رو به زنان: (33 احزاب)
عدم تبرج: و قرن في بيوتکن و لا تبرجن تبرج الجهليه الأولي و أقمن الصلوه و ءاتين الزکوه و أطعن الله و رسوله انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيتو يطهرکم تطهيرا.
و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاي خود را آشکار مکنيد و نماز برپا داريد و زکات بدهيد و خدا و فرستاده اش را فرمان بريد. خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاک و پاکيزه گرداند. (احزاب 33)
فلسفه پوشش سراسري زنان: (59 احزاب، 33 احزاب، 60 نور)
حال به بررسي مختصر هر يک از اين ابعاد مي پردازيم:

1. عفت در نگاه: قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم... (30 نور)
 

و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن... (31 نور)
غض بصر عبارتست از کف و نگه داشتن و کنترل چشم (لسان العرب / ج 10 / 82)
ولي در اين آيه به معناي ستر و حفظ از نگاه و پوشانيدن در برابر نگاه نامحرم است. (الميزان / ج 15 / ص 116 / کشاف تک جلدي / 726 / ترجمه مجمع البيان / ج 17 / ص 127). حديثي از امام صادق (عليه السلام) اين نظر را تأييد مي کند: (کليني، کافي، ج 5، ص 530)
بايد توجه داشت همانطور که قبلا نشان داديم، اين آيات، بعد از آيات مربوط به ورود به خانه غير، قرار دارد.
پوشش براي مردان فقط شامل عورت مي شود. ولي براي زنان علاوه بر عورات، پوشش در ادامه آيات نور، چنين بيان شده است:
و لا يبدين زينتهن الا ما ظهرمنها
و زينت خود را (مواضع زينت) ظاهر نکنند مگر آن زينتها که ظاهر مي شود.
و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن
و بايد قسمتي از روسري هايشان را بر گريبانشان بيندازند.
با توجه به حرف «ب» در بخمرهن، قسمتي از روسري قابل برداشت است.
و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن، او ابائهن، او ابنائهن او ابناء بعلوتهن:
و زينتهاي خود را جز در برابر شوهرانتان، پدران، پدران همسر، پسران، پسران همسر،
او اخوانهن او ابناء اخوانهن او ابناء اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربه: (من الرجال اوا الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء)
برادران، برادرزادگان، خواهر زادگان، زنان مسلمان، بردگان، مردان بي نياز به همسر و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن....
اطفالي که بر مسائل جنسي زنان آگاهي ندارند، آشکار نکنند و پاهايشان را به زمين نزنند تا زينتهاي مخفي آنان دانسته شود.
نکاتي در شرح و تفسير آيه لازم الذکر است:
خمر: جمع خمار و خمار روسري و مقنعه است: (لسان العرب / ج4 / صفحه 211 و اقرب الموارد، ج 1، 340)
جيوب: جمع جيب يعني گريبان و سينه و يقه است. (لسان / ج 2 / صفحه 433 و اقرب الموارد، ج 1 / 210)
اربه: نياز و شدت حاجت را گويند. (مفردات صفحه 11 و العين تک جلدي / ص 22) يعني مرداني که به زنان نياز ندارند که شامل مردان خنثي و مرداني که نياز جنسي و مردانگي ندارند و يا عقل ندارند و ابله هستند، و يا پير و از کار افتاده هستند مي شود (تبيان شيخ طوسي / صفحه 430). البته ارب به معناي عقل ذکر شده که در اينصورت يعني بي عقلها و ديوانگان (العين / 22)
درباره زينت چند نظريه از سوي مفسرين و فقها ابراز شده است:
1) مقصود از زينت در آيه، مواضع زينت است، يعني محل بستن زينت يعني گردن و پا و دست و مانند آن (الميزان / ج 15 / صفحه 112)
2) زينت بر دو قسم است: زينت ظاهري و زينت باطني. زينت ظاهره وجه و کفين است و زينت باطنه، غير آن. (تبيان / ج 7 / 429)
3) زينت از (زان يزين) بر وزن فعله، مصدري است که به معناي نوع خاص و شکل و هيئت عمل است. يعني زينت عبارتست از نوع و شکل خاصي از زيبايي و آرايش، اعم از زيبايي ذاتي و عرضي که به کمک وسايل آرايش و زينت آمده باشد، که با توجه به استثناي «الا ما ظهر منها» يعني زيباييهايي که خود به خود ظاهر است و در اختيار مکلف نيست و اساساً قابل پوشاندن هم نيست، مثل قامت زيبا و مانند آن، زيباييهاي ذاتي يا عرضي قابل پوشاندن و قابل اظهار کردن، مورد نظر شارع است (با اقتباس و تلخيص از آيات الاحکام / دکتر گرجي / صص 134 و 135)
- سوره اسراء آيه 32
- سوره ممتحنه آيه 12

2. عفت ورزي در گفتار
 

در سوره بقره آيه 235 خداوند به مردان دستور مي دهد که در خواستگاري از زنان با آنان قرار پنهاني نگذارند و در صورت ملاقات با آنان گفتار معروف داشته باشند.
در سوره احزاب به زنان توصيه مي شود که صداي خود را نرم نکنند تا افرادي را که در قلبهايشان مرض است به طمع نيندازند اين مسأله اشاره اي به فلسفه حجاب است که در آينده به آن خواهيم پرداخت و سپس توصيه مي کند قول معروف و مناسب داشته باشند.

3. استعفاف در راه رفتن:
 

- 31 نور، و لا يضربن بارجلهن: پاهايشان را نکوبند تا زينتهاي مخفي آنان آشکار شود.
- 25 قصص، تمشي علي استحياء: دختر (شعيب) با حياءورزي در برابر موسي (عليه السلام)، راه مي رفت.

4. عفت در رفتار و معاشرت که يکي از ابعاد بسيار مهم برقراري نظام عفت در جامعه اسلامي است که خود داراي ابعاد زير است:
 

عدم تبرج زن: درباره تبرج التحقيق چنين آورده است: (ج 1 / صفحه 242) ريشه اين ماده واحد است و عبارتست از ظهور و جلب توجه کردن هر چيزي که ظهور دارد و در جلب توجه بر چيزهاي ديگر، پيشي مي گيرد، برج نام دارد. به همين اعتبار به قصر بلند و مرتفع برج گفته مي شود و زني که زينت و آرايش کرده و محاسن و زيباييهايش را براي بيگانگان آشکار کرده و آنها را جلب خود نموده تبرج کرده است. و نيز ستاره اي که در آسمان آشکار شود و نورش جلوه گري کند، برج نام دارد.
در قرآن کريم به فلسفه دستورهاي عفاف و حجاب اشاره شده است که قبلا بدان اشاره داشتيم اينک مفصلا به آن مي پردازيم: ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين - فيطمع الذي في قلبه مرض.
قرآن در سوره احزاب مي فرمايد: زنان با رعايت پوشش، به خوبي و نيکي شناخته مي شوند و مورد آزار و اذيت قرار نمي گيرند. اينک با ذکر چند مثال، در صدد روشن کردن مطلب بر مي آييم: همانطور که بشر براي راحتي و زيبايي و محافظت و مصون ماندن از مزاحمت و خطر، از پرده بهره مي گيرد، اگرچه استفاده از پرده محدوديت ديد و منظر را، به همراه دارد ولي با اين وجود چون محدوديتي است براي مصونيت و اسارتي است با هدف آزادي بزرگتر و مهم تر، عملي عاقلانه و پسنديده است يا مثلا پوشيدن لباسهاي گرم و کلفت در فصل زمستان اگرچه ابتداء مطلوب نيست ولي همه عاقلان جهان خريد لباس گرم و استفاده از آن در فصل سرما را، عليرغم زحمتي که براي انسان به وجود مي آورد، تأييد مي کنند. چرا که انتخاب و ترجيح يک مزاحمت کوچک براي بدست آوردن يک فايده و سود بزرگ که همان حفظ از سرما و بيماري است، کاري عاقلانه و صحيح است.
توصيه قرآن به زنان نيز به همين صورت است که عقل حکم مي کند که زنان براي اينکه مورد آزار و اذيت قرار نگيرند و براي حفظ خود از خطر تعرض نامحرمان، محدوديت و زحمت حجاب را به جان بخرند و براي يک فايده بزرگتر (آزادي از سوء استفاده جنسي) يک فايده کوچکتر (راحتي و بي حجابي بودن) را کنار بگذارند.
مسأله مهم ديگر اين است که احکام تابع مصالح است. ممکن است همه کساني که با ما برخورد مي کنند مرض قلبي نداشته باشند يا به يک اندازه مرض نداشته باشند ولي وجود حتي يک مريض، احتمال تعرض را ايجاد مي کند همان يک احتمال رعايت احتياط را عقلاني مي کند. مثلا در مسأله رانندگي اگر ما در حالي که چراغ در چهارراه وجود ندارد يا قرمز است، از چهارراه عبور کنيم احتمال بروز تصادف صد در صد نيست، حتي گاه در مواقع خلوت 1% است. ولي همان 1% مسأله رعايت احتياط و نوبت را عقلاني مي کند.
درباره ضرورت حجاب و پوشش هم، همين مصلحت وجود دارد. چون در جامعه، مشخص نشده است که چه کسي مريض قلبي است و چه کسي سالم است و چه کسي قصد تعرض دارد به بانوان و يا سوء استفاده از معاشرت با آنان را دارد و چه کسي بي غرض و با حسن نيت با آنان برخورد مي کند، و چه کسي بدون پوشش کامل، دچار وسوسه و رفتار خطرناک و نادرست، براي خود و جامعه مي شود و چه کسي نمي شود، مصلحت حکم مي کند که در سطح عمومي اين احتياط رعايت شود. همانطور که اگر ما احتمال دزد بودن تنها يک نفر، از صد نفري را که از کنار ماشين ما عبور مي کنند، مي دهيم، عقل حکم مي کند که درب ماشين را قفل کنيم و مصلحت نيست که بي احتياطي کنيم. در پايان اميدواريم اين گفتار در تبيين مرزهاي حجاب اسلامي و تشريح فلسفه آن، توفيق يافته باشد.
فهرست منابع و مأخذ
1. قرآن کريم با ترجمه فولادوند
2. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، لبنان، چاپ دوم، 1423 هـ ق.
3. آلوسي، تفسير روح المعاني، دار احياء التراث العربي، بيروت، لبنان، چاپ چهارم، 1405 هـ ق.
4. زمخشري، تفسير کشاف، دارالمعرفه، بيروت، لبنان، چاپ اول، 1423 هـ ق.
5. طبرسي، ترجمه مجمع البيان، ترجمه دکتر احمد بهشتي، انتشارات فراهاني، تهران، 1354 ش.
6. طبرسي، جوامع الجامع، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1377 ش. تهران.
7. راغب اصفهاني، مفردات، دارالکتاب العربي 1392، افست مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، تهران.
8. خليل بن احمد فراهيدي، العين تک جلدي، دار احياء العربي، بيروت، لبنان، چاپ اول، 1421 هـ ق.
9. ابن منظور، لسان العربي، دار احياء التراث العربي، بيروت، لبنان، چاپ اول، 1408 هـ ق.
پوشش در قرآن کريم و فلسفه آن (محقق خانم دکتر مريم عبدالباقي)
منبع: حريم ريحانه



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.