داستان تلخ اندلس اسلامی دیروز و اسپانیای مسیحی امروز

5 رجب سال 92 هجری مصادف با 712 میلادی است. جنوب اروپا شاهد ورود دلاوران مسلمان به شبه جزیره ایبری (Iberia) است. اندلس مسیحی در مقابل سپاه سردار " طارق بن عزیز" تسلیم می شود.[1]
چهارشنبه، 9 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داستان تلخ اندلس اسلامی دیروز و اسپانیای مسیحی امروز

داستان تلخ اندلس اسلامی دیروز و اسپانیای مسیحی امروز
داستان تلخ اندلس اسلامی دیروز و اسپانیای مسیحی امروز


 





 
5 رجب سال 92 هجری مصادف با 712 میلادی است. جنوب اروپا شاهد ورود دلاوران مسلمان به شبه جزیره ایبری (Iberia) است. اندلس مسیحی در مقابل سپاه سردار " طارق بن عزیز" تسلیم می شود.[1]
* * * *
مسلمانان حدود 800 سال دراسپانیا، قدرت را در دست داشتند و اسپانیا در این مدت، مهد علم و تمدن شده بود.[2]
* * * *
اینک 800 سال از ورود سپاه 12 هزار نفری مسلمین می گذرد. سال 897 هجری قمری است. "ابوعبدا... محمد" آخرین حاکم قرناطه، مهم ترین و زیبا ترین بخش اندلس، کلید شهر را تسلیم فردیناند، سردار مسیحی می کند و خود با چشمانی گریان می گریزد.
این بار این اندلس اسلامی است که تسلیم سپاهیان مسیحی می شود.
* * * *
دوران حکومت 800 سالۀ مسلمانان بر جنوب اروپا (اسپانیا و پرتقال ) دوران درخشان و روشنی است که البته عاقبتی بسیار تلخ و دردناک دارد.
پس از حضور مسلمین در اندلس، آزادی دینی، علم اندوزی و تحصیل دانش، سطح رفاه و زندگی ، رشد تمدن و ... در بالاترین سطح خود بود.
آن زمان که "ماریا" راهبۀ مسیحی در نامه ای به اسقف طلیطله این گونه می نویسد: تا 60 سالگی جز انگشتانم که مکرر به آب مقدس رسیده، بدنم با آب آشنایی نداشته و شست وشو نشده است. در همان زمان در شهر قرطبه به تنهایی 900 حمام عمومی وجود داشت که اغلب با سنگ مرمر ساخته شده بود و این نشان دهندۀ میزان پیشرفت و رفاه مسلمانان بود.[3]
"فیلیپ ک.حتی" در «تاریخ عرب» می نویسد: در این دوران، قرطبه، پایتخت اندلس، بزرگترین مرکز فرهنگی اروپا و با قسطنطنیه و بغداد سه مرکز فرهنگی جهان به شمار می رفتند. قرطبه 113000 خانه، 21 محله ی بیرون شهر، 70 کتابخانه و تعداد زیادی کتابفروشی و مسجد داشت. در شهر فرسنگها راه، سنگ فرش بود که از خانه های دو طرف روشنی می گرفت. در صورتی که لندن و پاریس، حتی هفت قرن پس از آن تاریخ، چنین وضعی نداشت. قرن ها بعد اگر کسی جرات می کرد و در یک روز بارانی پاریس، از آستانه ی خانه بیرون می رفت، تا قوزک به گل فرو می رفت. موقعی که دانشگاه آکسفورد نظر می داد که استحمام یک رسم بت پرستی است!! نسل های متوالی از دانشوران قرطبه از استحمام در حمام های مجلل بهره ور شده بودند.[4]
گسترش، پیشرفت و توسعه ی علوم در شاخه های مختلف بسیار چشم گیر بود، به نحوی که همگان پیشرفت اروپا را مدیون توسعه علم در اندلس می دانند. «لاين پل‏» مستشرق انگليسى مى‏نويسد: اسپانيا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود.[5]
این پیشرفت های علمی آن چنان بود که هر بیننده ای را به تعجب و البته تحسین وا می داشت. به عنوان مثال، پزشکان مسلمان در اندلس اسلامی به درجه ای از تخصص رسیده بودند که جراحى‏هاى دقيق چشم همچون آب مروارید، قرنیه و ... را انجام مى‏دادند.[6]
* * * *
و اما چه اتفاقی افتاد که اندلس زیبا، این حسرت همیشگی مسلمانان، از کف رفت و به دست صلبیون فتح شد.
با حضور فردیناند در اندلس، پذیرش مسیحیت برای همگان اجباری و آموزش و صحبت به زبان عربی ممنوع شد و هر که از این امر سرباز می زد به تبغ جلاد سپرده می شد.
کشتارها آغاز شد. صلیبی ها حتی به مسلمانانی که با تغییر دین، مسیحی شده بودند نیز رحم نکرده و با عنوان "عرب های خائن" آنها را کشتند. در یک روز 3000 نفر از آنان زنده زنده سوزانده شدند.
مساجد، دانشگاهها و نمادهای والای تمدن، به بهانه حذف نمادهای اسلامی ویران شدند و این ها همه در حالی بود که در هنگام حضور مسلمین در اندلس نه تنها آزادی ادیان وجود داشت، بلکه بسیاری از مناصب دولتی در اختیار مسیحیان بود .
* * * *
به راستی بر آندلس چه رفت ؟!
"گوستاو لوبون" در این زمینه می نویسد : دشمنان با انتشار فساد و رواج مشروبات الکلی و بی بند باری و بالاخره در اثر اختلافات بین زمامداران حکومت، بر مسلمانان چیره شدند و مسلمانان را به زور، وادار به قبول دین مسیح کردند.[7]
لوبون دو دلیل اختلافات درونی و رواج فساد را عامل سقوط اندلس می داند .پیرامون عامل اول اشاره به این موضوع خالی از وجه نیست که حکومت های کوچک محلی مسلمانان در پی درگیری های به وجود آمده میان بومی های اندلس و شامی ها و عرب های مقیم اندلس برای غلبه بر دیگري، دست ياري و نياز به سوي حکومت های مسیحی دراز کردند. اختلافات و جنگ های داخلی در طول سالیان دراز سبب ضعف قوای مسلمین شده بود.
و اما عامل دوم :رواج فساد و فحشا
وقف تاکستان های بزرگ و متعدد و توزیع مشروبات حاصل از آنها به شکل رایگان در بین جوانان مسلمان و تاسیس تفریح گاه های متنوع از سوی صاحبان کلیسا که خدمه و کارکنان آن همگی "زیبارویان مسیحی" بودند و ... ، همگی عواملی اند که موجب ضعف اراده در میان جوانان مسلمان شد. دلیران مسلمان که به هنگام فتح اندلس با چنان ایمانی می جنگیدند که نوشته اند،کشتی های خود را به آتش کشیدند تا دیگر راه باز گشتی نداشته باشند،[8] اینک در آغوش دختران زیباروی مسیحی به ضعف نشسته اند.
حال و روز جوانان و دلیران مسلمان از زبان " امیر علی" تاریخ نویس مسلمان، خواندنی و البته افسوس خوردنی است:
« جوان مرد یا شوالیه عرب که برای جنگ به میدان مسابقه می رفت، بر روی بازوهای خود علامتی مانند شکل قلب با تیری که آن را سوراخ کرده یا حرف اول اسم محبوبۀ خود را داغ می کرد و یا خال کوبی می نمود. این سپاهیان علناٌ درحضور محبوبه های خود برای جایزه شجاعت و دلاوری با یکدیگر مبارزه می کردند و اغلب با محبوبه های شان می رقصیدند.[9]»
همچنین دقت در عوامل دیگری همچون آزادی بیش از حد مسیحیان برای تبلیغ و ترویج ،رشد و گسترش روحیه تساهل و تسامح، تقدس زدایی گسترده از ارزش های اسلامی از راه عادی جلوه دادن توهین به مقدسات مسلمین همچون توهین به مقام والای پیامبر اسلام (ص)، دگردیسی ارزش های دینی و معنوی، اشرافی گری زمامداران و ... می تواند در ارائه تحلیلی روشن، پیرامون دلیل از دست دادن این بخش از سرزمین های اسلامی، سودمند و مثمر ثمر باشد .
دشمن برای شکست مسلمین در اندلس، به جای قهرمانان و شوالیه های و جنگ جویان غول پیکر، "دختر کان ظریف اندام" خود را به آوردگاه مسلمین روانه کرد و به جای تیرهای آتشین و کشنده با غمزدۀ چشمان جادویی "زیبارویان مسیحی" به جان مجاهدان مسلمان افتاد و ترنم آوازه خوانان مه رو را به جای برق شمشیرهای خون ریز هدیۀ مسلمانان کرد و شراب سرخِ شیرافکن را در کنار همۀ این ها در حلقوم مسلمین ریخت تا بدین سان و در یک پروسۀ مدت دار، اندلس را به حسرتی همیشگی در دل مسلمین بدل نماید .
* * * *
جملۀ زیر از زبان « بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر پیشین اسرائیل خطاب به مجلس نمایندگان امریکا بیان شده است:
ارسال برنامه های ماهواره ای حاوی تصاویر زنان زیبا، با بدن های برهنه و نیمه برهنه و پرداختن به امور دنیوی، از قبیل زندگی تجملی و البسه زیبا و صحنه های جنسی و مشاهده امور کاملا انحرافی باعث می شود که کودکان ایرانی خواستار لباس های زیبا، زندگی تجملی و استخر و امثال این ها شوند و با این امر می توان در ایران انقلابی به راه انداخت .
* * * *
یک سؤال جدی ؟!
آیا طرح اندلسیزه کردن ایران اسلامی جدی است؟ آیا جدی است ؟!
* * * *
غفلت متولیان فرهنگی و اثر گذاران فکری ـ فرهنگی جامعه، شاید نشان آن باشد که این خطر آن چنان كه بايد و شايد، جدی نيست ! ! !

پي‌نوشت‌ها:
 

--------------------------------------------------------------------------------
1- نور الدين آل على، اسلام در غرب، انتشارات دانشگاه تهران، ص 45 .
2- گوستاو لوبون، تمدن اسلام وعرب، ص333.
[3] - نورالدین آل علی، اسلام در غرب (تاریخ اسلام در اروپای غربی)،1370، ص 3 و4.
[4]- اعترافات، ج1، خدمات اسلام به اروپا، عطایی اصفهانی، چاپ چهارم، 1387، ص 32.
[5]- محمد ابراهيم آيتى، اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ص 14.
[6]- حسن وطنخواه، اسلام در اندلس، مجله مشكوة، پاييز 1370، شماره‏32، ص 115 .
[7]- گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب ، ص335
[8]- همچنین، تدمیر، جانشین پادشاه اندلس در زمان حمله دلاوران مسلمان، در نامه ای به رودریک، پادشاه اندلس در وصف دلاوران مسلمان این گونه می نگارد: مردمی به کشور ما آمده اند که ندانیم آنها اهل آسمانند یا اهل زمین. اعترافات، ج1، خدمات اسلام به اروپا، عطایی اصفهانی، چاپ چهارم، 1387، ص 32.
[9]- امیر علی، تاریخ غرب و اسلام، ص542.
 


ارسال توسط کاربر محترم سایت : baraneadl




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط