دوريت هو فلايت (1907-2007)

وقتي دختربچه ي خردسالي بود از باغ خانه ي پدر شبدرهاي ريز چهار پَر را مي چيد و آن ها را به مهمانان هديه مي داد، بزرگ که شد از همين ديد بسيار قوي بهره جُست و شکارچي تيزبين ستاره هاي متغير در صفحه هاي عکاسي شده در رصدخانه ي هاروارد شد.
چهارشنبه، 16 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوريت هو فلايت (1907-2007)

دوريت هو فلايت (1907-2007)
دوريت هو فلايت (1907-2007)


 

نويسنده:شادي حامدي آزاد




 
وقتي دختربچه ي خردسالي بود از باغ خانه ي پدر شبدرهاي ريز چهار پَر را مي چيد و آن ها را به مهمانان هديه مي داد، بزرگ که شد از همين ديد بسيار قوي بهره جُست و شکارچي تيزبين ستاره هاي متغير در صفحه هاي عکاسي شده در رصدخانه ي هاروارد شد.
وقتي 12 ساله بود پس از خواندن مقاله اي درباره ي قوانين وراثت تصميم گرفت هرگز ازدواج نکند زيرا مي ترسيد فرزندانش ويژگي هاي مادربزرگش را، که در گوشه اي آسايشگاه رواني درگذشت، به ارث ببرند.وقتي در رصدخانه ي نَن تاکت کار مي کرد، در توفاني مهيب نزديک بود بر اثر اشتباهي جانش را از دست بدهد.اما با وجود مسايل بزرگ و کوچک در زندگي خصوصي و حرفه اي همواره ديدي شاد و خوش بينانه به زندگي داشت؛ تا جايي که عنوان «بدبياري، نعمتي در لباس مبدّل»را براي خود زندگي نامه اش برگزيد.دوريت هوفلايت هر مشکلي در زندگي را سرآغاز اتفاق هاي خوب مي دانست.

دوريت هو فلايت (1907-2007)

دوريت هو فلايت در ايالت آلاباماي آمريکا در خانواده اي آلماني-که به اميد زندگي بهتر به آمريکا مهاجرت کرده بودند-متولد شد.چند ماه پس از تولدش خانه و مزرعه شان در آتش سوخت و خانواده مجبور به کوچ به شهري ديگر شد.زندگي سختي بود و دوريت کوچک مجبور بود در کارهاي خانه کمک کند.اما روزهاي خوبي هم بود؛ به ويژه زمان هايي که دوريت با برادر بزرگ ترش، هربرت، شطرنج بازي مي کرد يا کتاب مي خواند.در مقايسه با دوريت، که دانش آموزي متوسط بود، هربرت نابغه بود.او در 14 سالگي وارد هاروارد شد و در 18 سالگي به دوره ي دکتري راه يافت.
دوريت براي تحصيل رياضي وارد کالج رد کليف شد و دو دوره نجوم هم در آنجا گذراند.سپس در مقام دستيار پژوهش با دستمزد 40 سنت در ساعت وارد رصدخانه ي هاروارد شد.او اين کار را در برابر کار آمار با دستمزدي به مراتب بيشتر انتخاب کرد و هميشه به دانشجويان خود براي انتخاب شغل چنين توصيه مي کرد:«ببينيد کمترين دستمزدي که مي توانيد با آن زندگي کنيد چقدر است و سپس در همان محدوده شغلي را انتخاب کنيد که از همه بيشتر دوست داريد.وگرنه هرگز از کارتان راضي نخواهيد بود.اگبته اگر هدف تان پول درآوردن است هيچ اشکالي ندارد اما اگر به نجوم علاقه منديد دور پولدارشدن را خط بکشيد».به سبب پشکار و دقتش در کار، هارلو شِيپلي-که در آن زمان مدير رصدخانه بود-او را به ورود به دوره ي دکتري تشويق کرد.او در سال 1948 در مقام اخترشناس به استخدام رصدخانه ي هاروارد درآمد.کار او بيشتر بررسي ستاره هاي متغير، سرعت شهاب ها، و اندازه گيري فاصله ي ستاره ها با استفاده از اختلاف منظرهاي مثلثاتي و طيفي بود.

دوريت هو فلايت (1907-2007)

در آن سال ها زن بودن و کارکردن در حوزه هاي حرفه اي مردانه چندان کار آساني نبود و خانم هوفلايت تا واپسين سال هاي عمرش خيلي دقيق بي عدالتي ها و رفتارهاي تبعيض آميز با زنان را به ياد مي آورد.او در بخشي از زندگي نامه ي خود نوشتش آورده است:«گويي هرجا که مي روم زن بودن نوعي معلوليت طبيعي همراه من است».او حتي ابايي نداشت است که در زندگي نامه اش به همين نوع تبعيض از سوي مادرش اشاره کند که بسيار بيشتر او را مي آزارد.به او گفته بودند که در هنگام تولد دوريت مادرش با گله رو به آسمان کرده و گفته بود:«خداوند دوبار به من لطف نکرد، اين بار دختر است!».يا وقتي معلم کلاس پنجم به مادرش گفته بود که دوريت به اندازه ي برادرش استعداد ندارد مادر در پاسخ گفته بود:«چه انتظاري داشتيد.آخر او دختر است!».در سال هاي جنگ جهاني اول بچه هاي مدرسه، که از آلماني بودن او باخبر بودند، او را طرد کرده بودند و «دشمن»مي ناميدند.اما همه ي اين تبعيض ها و نامهرباني ها هرگز باعث نشد او ذره اي کينه در دلش ايجاد کند، بلکه فقط غمي عميق همواره همراهش بود.
اما دوريت هر روز بهتر از روز پيش به کارش ادامه مي داد.در سال 1956، پس از چند سال کارکردن زير نظر مدير جديد رصدخانه که روي خوشي به او نشان نمي داد، سرانجام به رصدخانه ي يِل رفت و تا آخرين سال هاي زندگي در آنجا مشغول به کار بود.در اين ميانه او 21 سال هم رييس رصدخانه ي ماريا ميشل در جزيره ي نَن ناکت در ماساچوست و سه سال رييس انجمن آمريکايي رصد گران ستاره هاي متغير(AAvso)بود.هرچند در 68 سالگي بازنشسته شد؛ هرگز دست از کار نکشيد و تا زمان شدت گرفتن سرطانش مشغول به کار بود.او هر روز با اشتياق دانشجويي جوان از اول صبح تا غروب به کار مشغول بود.معروف است که هميشه مي گفته:«بيشتر مردم کار مي کنند که زندگي کنند، من اما زنده ام که کار کنم».او چند هفته پس از تولد صد سالگي اش درگذشت.

دوريت هو فلايت (1907-2007)

عشق به کار در او منجر به دستاوردهاي بسيار هم شد.دوريت هوفلايت کاشف بيش از 1000 ستاره ي متغير و همچنين، به همراه هَرلَن اسميت، کاشف تغييرات اُپتيکي در نخستين اختروش کشف شده بود.از او بيش از 400 مقاله ي پژوهشي در نجوم باقي مانده و مهم ترين اثر به جا مانده از او فهرستي ستاره هاي درخشان (Catalogue Bright star)است که اطلاعات 9110 ستاره ي درخشان چشم برهنه ي آسمان را در بردارد.گاهي اين کتاب را «کتاب مقدس اخترشناسان رصد گر»مي نامند.او همچنين درنگارش و تدوين فهرست عمومي اختلاف منظرهاي مثلثاتي ستاره ها همکاري داشته است که شامل اطلاعات به دقت اندازه گيري شده از فاصله ي 8112 ستاره در کهکشان راه شيري مي شود؛ اطلاعاتي که براي درک حرکت شناسي راه شيري و تحول ستاره هاي همسايه ي خورشيد بسيار ضروري است.او همچنين مجموعه اي کتاب درباره ي تاريخ نجوم از ديدگاه يک زن اخترشناس نوشته است.
درسال 1987/1366 انجمن بين المللي نجوم (IAU)تصميم گرفت براي تقدير از او سيارکي را به نام دوريت 3416 نام گذاري کند.او به شوخي مي گفت اين سيارک خانه ي من پس از مرگ خواهد بود.

دوريت هو فلايت (1907-2007)

همچنين در سال 1988/1367 به پاس يک عمر خدمت به دانش اخترشناسي برنده ي جايزه ي جورج فن بيزبروک از سوي انجمن نجوم آمريکا شد که به کساني تعلق مي گيرد که عمري را در راه پيشرفت دانش نجوم، و اغلب فراتر از انتظارات از ايشان، صرف کرده باشند.خود جورج فن بيزبروک، که جايزه به نام اوست، منجمي بلژيکي-آمريکايي بود که پس از بازنشستگي در 65 سالگي بيست و هفت سال ديگر به کار در مقام اخترشناس ادامه داد.
زماني درمصاحبه اي از خانم هوفلايت پرسيده شد که به نظرش مهم ترين عامل موفقيت هر اخترشناس چيست؟ و او در پاسخ گفته بود:«نه تنها کنجکاوي بلکه عشق به علم ضامن موفقيت هر دانشمندي است.بعد از عشق است که کنجکاوي و سعي در ارضاي اين کنجکاوي مهم مي شود».
منبع:نجوم شماره205



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط