مردي كه تاريخ را دوست داشتني كرد
دکتر عزيزالله بيات، استاد تاريخ دانشگاههاي كشور و مولف دهها كتاب و مقاله با موضوع تاريخ ايران درگذشت. وي در 1299 در شهرستان نهاوند به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتي را در اين شهر و تحصيلات متوسطه را در همدان گذراند و موفق به اخذ ديپلم شد. او تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشسراي عالي تهران گذراند و مدرك كارشناسياش را در سال 1323گرفت.
دكتر بيات در سال 1332 به علت نزديك بودن كرمانشاه به نهاوند از طرف اداره فرهنگ جهت تدريس به كرمانشاه عزيمت كرد و به مدت 20 سال در اين شهر زندگي كرد. وي با استفاده از بورس تحصيلي كه به كارمندان تعلق داشت، عازم فرانسه شد و در سال 1348 موفق به اخذ مدرك دكتراي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه پل ساياته فرانسه شد.
دكتر بيات عضو هيات علمي و استاد دانشگاه شهيد بهشتي از سال 1350، رئيس اداره چهارم كارگزيني و رئيس اداره مطالعات و برنامهها در وزارت آموزش و پرورش بود. وي در سالهاي اخير به تدريس دروس تاريخ تمدن اسلام و گاهشماري در دانشگاههاي شهيد بهشتي، دانشگاه الزهرا، دانشگاه تربيت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامي در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا ميپرداخت. از تاليفات دكتر بيات ميتوان به آثار باستاني كرمانشاه، از ظهور اسلام تا ديالمه، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض پهلوي با تجزيه و تحليل منابع و مأخذ، تاريخ تطبيقي ايران (از سلسله ماد تا پهلوي) با تمام دنيا، تاريخ مختصر ايران ـ تاريخ منابع و ماخذ ايران، تاريخ ايران ـ تحرير و تحشيه تاريخ گيتيگشاي نامي، جغرافياي محلي كرمانشاه و زمينههاي پيشرفت و پيروزيها و شكستهاي ايران اشاره كرد. مطلبي که در ذيل ميآيد يادداشتهاي 2 نفر از استادان دانشگاه شهيد بهشتي و همکاران آن استاد مرحوم در مورد ويژگيهاي شخصي و تسلط ايشان بر موضوعات مختلف تاريخي است.
دکتر محمدعلي اکبري*
دکتر عزيزالله بيات استاد مسلم تاريخ و عالمي سترگ از تبار دانشوران سرافراز اين آب و خاک دانشپرور بود. بيشک افتخار هر دانشجوي تاريخ اين است که زماني را در محضر استاد به تلمذ زانوي ادب زده باشد و از خرمن خرمن دانش و فضل او، دامن دامن معرفت اندوخته باشد. دکتر بيات از جمله نوادري بودند که نه تنها طالبان معرفت از چشمهسارشان سيراب ميشدند بلکه جان مشتاقان نيز از زلال حسن خلق و نفس مهذبشان بهرهها ميبرد.
استاد بيات از قبيله انسانهاي فرهيختهاي بود که هر چه بر عمرش افزوده ميشد حرص و ولعش براي دانش اندوختن و شاگرد پروراندن بيش از پيش ميشد. شاگردان دکتر بيات در قامت استاد خود، پايمردي دانشپژوهي را به نظاره مينشستند و از اين همه عطش براي آموختن و آموزش دادن، درس «ز گهواره تا گور دانش بجوي» را در عمل ميآزمودند.
دکتر بيات به دانشجويان خود ميآموخت که مهر و عشق به اين آب و خاک را در جان و دل خويش دمادم زنده نگاه دارند و نيک بدانند که در اين سرزمين، مردان و زنان سترگ و باشرفي باليدهاند و براي ايران و ايراني سرفرازي و سربلندي در جهان ببار آوردهاند.
به روايت استاد ما شرافت و عظمت ايراني، در طول تاريخ پرافتخارش، به دانش دوستي، يکتاپرستي، انساندوستي و نيکخواهي براي بشريت است. او به مشتاقان دانش تاريخ يادآور ميشد که به هويت ايراني خود مباهات کنند و سر به آسمان بسايند، زيرا اين آب و خاک بزرگاني چون سلمان، بوعلي سينا، ابوريحان، خيام، فردوسي، سعدي، حافظ و مولانا را به جامعه بشري تقديم داشته است. استاد به فردوسي عشق ميورزيد که آرش کمانگير و کاوه آهنگر را آفريد و سعدي را از عمق جان ميستود که قريب به يک هزاره پيش کلامي چون در سفته است که «بني آدم اعضاي يک پيکرند»
استاد دکتر بيات به تاريخ پژوهان جوان امروز و مورخان چيرهدست فردا آموخت که در اين حرفه پي نان و نام نباشند و از افتادن در دام قدرتپرستي بپرهيزند، زيرا اين امور جز چاهي در مسير حقيقتجويي نيست. تاريخنگاري و پژوهش در گذشته حيات انسانها و جوامع، دست يازيدن به دانشي بس صعب و طاقتفرسا است که جز از طالبان صادق و حقيقتجويان لايق برنميآيد و اي بسا کوتاه بينان دل فريبي که دل به اين اقيانوس مواج سپردند و عاقبتالامر نيز به ساحلي دستنيافتند.
تاريخ پژوه را عشقي پاک به حقيقت بايد و بصيرتي شگرف به کنه افعال آدميان والا در گرد و غبار رخدادهاي خرد و کلان ره گم ميکند. هم خود به بيراهه ميرود و هم ديگران را به ناکجاآباد ميبرد.
دکتر محمد حاجي تقي**
نيز در اين مورد خاطر نشان كرد: بنده توفيق آن را داشتهام که سالياني در محضر استاد دکتر عزيزالله بيات شاگردي کنم. آنچه را در اين مدت در استاد ممتاز و کمنظير يافتم نظمي بود که 60 سال بدون تزلزل تداوم يافت و گذر عمر در آن رخنهاي ايجاد نکرد.
شخصيتي بدون تکلف و تعارفهاي معمول بود و در برخورد با همکار و دانشجو صراحت و صداقت داشت. بهطوري که در مواردي برخورد بدون ملاحظه و پرهيز استاد با دانشجويان با بنيه ضعيف علمي باعث رنجش اينگونه دانشجويان ميشد. در عين حال از هيچ فرصتي براي تشويق و تاييد دانشجوي کوشا و عالم فروگذار نبود. ژرفنگري و نکتهسنجي را در آثار او بخوبي ميتوان ديد. وي جزوههايي را براي پژوهش برميگزيد که حقيقتا در بين تاريخنگاران معاصر پيشرو و نو بودند. منبع شناسي تاريخ ايران و اسلام، تاريخ تطبيقي و گاهشماري و ارائه دورهاي فشرده و مستند از تاريخ ايران براي دانشجويان اين علم، از جمله پژوهشهاي بديع و مستند او بودند و از دانش گسترده استاد در علم تاريخ و علوم جنبي چون نجوم،رياضي ، شعر و ادب حکايت ميکرد. استاد از متفکراني بود که حضور در محضرش خالي از ذکر حق يا ارشاد به نکتهاي اخلاقي يا تربيتي نبود.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :roode20
دكتر بيات در سال 1332 به علت نزديك بودن كرمانشاه به نهاوند از طرف اداره فرهنگ جهت تدريس به كرمانشاه عزيمت كرد و به مدت 20 سال در اين شهر زندگي كرد. وي با استفاده از بورس تحصيلي كه به كارمندان تعلق داشت، عازم فرانسه شد و در سال 1348 موفق به اخذ مدرك دكتراي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه پل ساياته فرانسه شد.
دكتر بيات عضو هيات علمي و استاد دانشگاه شهيد بهشتي از سال 1350، رئيس اداره چهارم كارگزيني و رئيس اداره مطالعات و برنامهها در وزارت آموزش و پرورش بود. وي در سالهاي اخير به تدريس دروس تاريخ تمدن اسلام و گاهشماري در دانشگاههاي شهيد بهشتي، دانشگاه الزهرا، دانشگاه تربيت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامي در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا ميپرداخت. از تاليفات دكتر بيات ميتوان به آثار باستاني كرمانشاه، از ظهور اسلام تا ديالمه، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض پهلوي با تجزيه و تحليل منابع و مأخذ، تاريخ تطبيقي ايران (از سلسله ماد تا پهلوي) با تمام دنيا، تاريخ مختصر ايران ـ تاريخ منابع و ماخذ ايران، تاريخ ايران ـ تحرير و تحشيه تاريخ گيتيگشاي نامي، جغرافياي محلي كرمانشاه و زمينههاي پيشرفت و پيروزيها و شكستهاي ايران اشاره كرد. مطلبي که در ذيل ميآيد يادداشتهاي 2 نفر از استادان دانشگاه شهيد بهشتي و همکاران آن استاد مرحوم در مورد ويژگيهاي شخصي و تسلط ايشان بر موضوعات مختلف تاريخي است.
دکتر محمدعلي اکبري*
دکتر عزيزالله بيات استاد مسلم تاريخ و عالمي سترگ از تبار دانشوران سرافراز اين آب و خاک دانشپرور بود. بيشک افتخار هر دانشجوي تاريخ اين است که زماني را در محضر استاد به تلمذ زانوي ادب زده باشد و از خرمن خرمن دانش و فضل او، دامن دامن معرفت اندوخته باشد. دکتر بيات از جمله نوادري بودند که نه تنها طالبان معرفت از چشمهسارشان سيراب ميشدند بلکه جان مشتاقان نيز از زلال حسن خلق و نفس مهذبشان بهرهها ميبرد.
استاد بيات از قبيله انسانهاي فرهيختهاي بود که هر چه بر عمرش افزوده ميشد حرص و ولعش براي دانش اندوختن و شاگرد پروراندن بيش از پيش ميشد. شاگردان دکتر بيات در قامت استاد خود، پايمردي دانشپژوهي را به نظاره مينشستند و از اين همه عطش براي آموختن و آموزش دادن، درس «ز گهواره تا گور دانش بجوي» را در عمل ميآزمودند.
دکتر بيات به دانشجويان خود ميآموخت که مهر و عشق به اين آب و خاک را در جان و دل خويش دمادم زنده نگاه دارند و نيک بدانند که در اين سرزمين، مردان و زنان سترگ و باشرفي باليدهاند و براي ايران و ايراني سرفرازي و سربلندي در جهان ببار آوردهاند.
به روايت استاد ما شرافت و عظمت ايراني، در طول تاريخ پرافتخارش، به دانش دوستي، يکتاپرستي، انساندوستي و نيکخواهي براي بشريت است. او به مشتاقان دانش تاريخ يادآور ميشد که به هويت ايراني خود مباهات کنند و سر به آسمان بسايند، زيرا اين آب و خاک بزرگاني چون سلمان، بوعلي سينا، ابوريحان، خيام، فردوسي، سعدي، حافظ و مولانا را به جامعه بشري تقديم داشته است. استاد به فردوسي عشق ميورزيد که آرش کمانگير و کاوه آهنگر را آفريد و سعدي را از عمق جان ميستود که قريب به يک هزاره پيش کلامي چون در سفته است که «بني آدم اعضاي يک پيکرند»
استاد دکتر بيات به تاريخ پژوهان جوان امروز و مورخان چيرهدست فردا آموخت که در اين حرفه پي نان و نام نباشند و از افتادن در دام قدرتپرستي بپرهيزند، زيرا اين امور جز چاهي در مسير حقيقتجويي نيست. تاريخنگاري و پژوهش در گذشته حيات انسانها و جوامع، دست يازيدن به دانشي بس صعب و طاقتفرسا است که جز از طالبان صادق و حقيقتجويان لايق برنميآيد و اي بسا کوتاه بينان دل فريبي که دل به اين اقيانوس مواج سپردند و عاقبتالامر نيز به ساحلي دستنيافتند.
تاريخ پژوه را عشقي پاک به حقيقت بايد و بصيرتي شگرف به کنه افعال آدميان والا در گرد و غبار رخدادهاي خرد و کلان ره گم ميکند. هم خود به بيراهه ميرود و هم ديگران را به ناکجاآباد ميبرد.
دکتر محمد حاجي تقي**
نيز در اين مورد خاطر نشان كرد: بنده توفيق آن را داشتهام که سالياني در محضر استاد دکتر عزيزالله بيات شاگردي کنم. آنچه را در اين مدت در استاد ممتاز و کمنظير يافتم نظمي بود که 60 سال بدون تزلزل تداوم يافت و گذر عمر در آن رخنهاي ايجاد نکرد.
شخصيتي بدون تکلف و تعارفهاي معمول بود و در برخورد با همکار و دانشجو صراحت و صداقت داشت. بهطوري که در مواردي برخورد بدون ملاحظه و پرهيز استاد با دانشجويان با بنيه ضعيف علمي باعث رنجش اينگونه دانشجويان ميشد. در عين حال از هيچ فرصتي براي تشويق و تاييد دانشجوي کوشا و عالم فروگذار نبود. ژرفنگري و نکتهسنجي را در آثار او بخوبي ميتوان ديد. وي جزوههايي را براي پژوهش برميگزيد که حقيقتا در بين تاريخنگاران معاصر پيشرو و نو بودند. منبع شناسي تاريخ ايران و اسلام، تاريخ تطبيقي و گاهشماري و ارائه دورهاي فشرده و مستند از تاريخ ايران براي دانشجويان اين علم، از جمله پژوهشهاي بديع و مستند او بودند و از دانش گسترده استاد در علم تاريخ و علوم جنبي چون نجوم،رياضي ، شعر و ادب حکايت ميکرد. استاد از متفکراني بود که حضور در محضرش خالي از ذکر حق يا ارشاد به نکتهاي اخلاقي يا تربيتي نبود.
پينوشتها:
* دانشيار گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي
** استاد يار گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي
ارسال توسط کاربر محترم سایت :roode20
/ج