نماد شرف!
نويسنده: ساسان شادمان منفرد
روزي که پيراهن هاي رونالدو را غارت کردند
دوان دوان خود را به گوشه اي مي رساند که هواداران دو آتيشه تيم يا همان تيفوسي ها در حال بالا و پايين پريدن و شادي کردن به خاطر گلي است که او به ثمر رسانده؛ وقتي به نزديک شان مي رسد، لبه پاييني پيراهنش را در (2)مشت خود مي گيرد و آن را اريب وار پايين مي کشد تا قسمت سينه کاملا صاف به نظر برسد. حالا وقتش است که يک بوسه آب دار به پيراهن و قسمتي که آرم باشگاه بر روي آن نقش بسته بزند. اين يعني علاقه يعني عرق به تيم و يعني دوست داشتن هواداران. در دهه (1870) ميلادي بود که پوشيدن لباس هاي متحدالشکل بين تيم هاي فوتبال رسم شد. پيراهن هاي اوليه خيلي ساده بودند و معمولا تک رنگ. به هر حال فناوري آن زمان اين گونه اقتضا مي کرد که براي فوتبال خيلي هم نبايد ارزش قائل شد! حالا پس از گذشت (140)سال، لباس فوتباليست ها شکل و شمايل ديگري پيدا کرده اند. رنگ هاي جديد، طرح هاي چشم نواز و ترکيب همه اين ها که مي شود يک پيراهن خوشگل فوتبال که کلي طرفدار پيدا مي کند. به عنوان مثال يک هوادار و علاقمند وارد
فروشگاه لوازم ورزشي مي شود که البسه تيم محبوبش را دارد، بي اختيار به سمتش کشيده مي شود و شايد ديري نگذرد که خودش را دست به جيب جلوي صندوق فروشگاه ببيند.
منبع:تماشاگر شماره 37
دوان دوان خود را به گوشه اي مي رساند که هواداران دو آتيشه تيم يا همان تيفوسي ها در حال بالا و پايين پريدن و شادي کردن به خاطر گلي است که او به ثمر رسانده؛ وقتي به نزديک شان مي رسد، لبه پاييني پيراهنش را در (2)مشت خود مي گيرد و آن را اريب وار پايين مي کشد تا قسمت سينه کاملا صاف به نظر برسد. حالا وقتش است که يک بوسه آب دار به پيراهن و قسمتي که آرم باشگاه بر روي آن نقش بسته بزند. اين يعني علاقه يعني عرق به تيم و يعني دوست داشتن هواداران. در دهه (1870) ميلادي بود که پوشيدن لباس هاي متحدالشکل بين تيم هاي فوتبال رسم شد. پيراهن هاي اوليه خيلي ساده بودند و معمولا تک رنگ. به هر حال فناوري آن زمان اين گونه اقتضا مي کرد که براي فوتبال خيلي هم نبايد ارزش قائل شد! حالا پس از گذشت (140)سال، لباس فوتباليست ها شکل و شمايل ديگري پيدا کرده اند. رنگ هاي جديد، طرح هاي چشم نواز و ترکيب همه اين ها که مي شود يک پيراهن خوشگل فوتبال که کلي طرفدار پيدا مي کند. به عنوان مثال يک هوادار و علاقمند وارد
فروشگاه لوازم ورزشي مي شود که البسه تيم محبوبش را دارد، بي اختيار به سمتش کشيده مي شود و شايد ديري نگذرد که خودش را دست به جيب جلوي صندوق فروشگاه ببيند.
شناسنامه
در دهه (1930)بود که پيراهن هاي فوتبال صاحب شماره شدند. يعني فوتبال آن قدر پيشرفت کرده بود که بازيکنان نياز به ثبت کردن برخي مدارک خود داشتند و از اين رو شماره هاي فوتبال طراحي و پشت پيراهن ها درج شد تا هم کار دوران و مسئولان راحت باشد، هم بازيکنان، مربيان و صد البته تماشاگران البته فراموش نشود که کار گزارشگران راديويي و خبرنگاران هم براي تشخيص بازيکنان و دانستن نام آن ها بسيار ساده شد. در واقع اين طرح کمک شاياني به توسعه فوتبال کرد. در جام جهاني (1994)نيز به صورت رسمي شماره هاي کوچکي بر روي سينه حک شد و نام بازيکنان نيز پشت پيراهن هاي شان نوشته شد که ديگر فوق العاده بود. در حال حاضر همين شماره ها و نوشته ها خودشان تبديل به هنر شده اند و هر تيمي براي خود رسم الخطي در نگارش اين شماره ها و نوشته ها دارد.اسپانسر شيپ
فوتبال به جايي رسيد که درآمدهايش سر به فلک گذاشت و با ورود تلويزيون به اين عرصه و همچنين پخش مستقيم فوتبال، همه چيز دچار تغيير و دگرگوني شد. روزگاري بود که باشگاه ها براي خريد پيراهن بايد پول پرداخت مي کردند، اما حالا کار به جايي رسيده که شرکت هاي بزرگ توليد لباس نه تنها تمامي وسايل و پوشاک ورزشي مورد نياز يک باشگاه را به حد وفور تامين مي کنند، بلکه پول کلاني هم براي عقد چنين قراردادي مي پردازند و آن را در بوق و کرنا هم مي کنند. از جمله نکات جالب در اين خصوص مي توان به جدال پاياپاي (2)شرکت بزرگ آلماني آديداس و پوما بر سر باشگاه هاي مختلف بوندس ليگا اشاره کرد. به عنوان مثال در دهه (1980)اين دو کمپاني جنگ سختي بر سر به دست آوردن باشگاه اف.ث.کلن راه انداختند.قرارداد اين باشگاه بزرگ يا شرکت آديداس به پايان رسيده بود و رقيب هم مي کوشيد تيم را از دست اين شرکت درآورد. اتفاقي که در نهايت رخ داد و پوما توانست در يک اقدام جسورانه و در حالي که هيچ کس باورش نمي شد، کلن را به خود اختصاص دهد. مبلغي که آن ها پرداخت کردند به مراتب بهتر و بيشتر از آديداسي ها بود!گذشت زمان
کم کم هر تيم يا باشگاهي که تاسيس مي شد، تلاش مي کرد تا پيراهني براي خود طراحي کند که با نمادها و شعارهاي باشگاه هم خواني داشته باشد و اين يعني پيراهن فوتبال از تک بعدي بودن خارج شد. حالا ديگر پيراهن چيزي نيست که بازيکنان ان را بپوشند که از تيم حريف متمايز باشند؛ پيراهن تبديل به نمادي براي باشگاه شده که رنگ و طرحش در اذهان طرفداران فوتبال باقي مي ماند.همين پيراهن ها با چنين خاصيتي در فروشگاه هاي باشگاه هاي حرفه اي جهان با فروش فوق العاده اي روبه رو مي شوند. زماني که فلورنتينوپرس، کريستيانو رونالدو را با مبلغي گزاف به رئال مادريد آورد تا رکورد چند روز پيش انتقال کاکا به سناتياگو برنابئو را بشکند، خيلي ها مي دانستند که او نقشه هاي اقتصادي بسياري را پشت اين خريد بزرگ دارد. زماني که به طور متوسط هر (15)دقيقه يک پيراهن کريس در سرتا سر دنيا به فروش مي رسيد. شم اقتصادي پرس بيش از پيش آشکار شد و تا پايان تابستان باشگاه (100)ميليون يورو از فروش پيراهن رونالدو درآمد کسب کرد!ارزش
در مصاحبه و اظهار نظرهاي مختلفي که بازيکنان انجام مي دهند، بارها و بارها اين عبارت شنيده شده که «براي اين پيراهن»، «عشق به پيراهن اين تيم»و... اين موضوع خودش باعث مي شود ارزش پيراهن نسبت به ساير نمادهاي باشگاه پر رنگ تر جلوه داده شود.در واقع تمامي نمادها و سمبل هاي يک تيم را مي توان در پيراهن آن جست و جو کرد.فيفا با گل آديداس تزئين شد
روابط آديداس با فدراسيون بين المللي (فيفا) به بيش از (30)سال پيش بازمي گردد. اگرچه بيش از آن نيز اين شرکت دستي بر آتش داشته.به عنوان نمونه، آديداس با آن گل معروفش در جام جهاني (1954)نقش کليدي را ايفا کرده است. حتي اين شرکت از سال (1970)توپ هاي رسمي رقابت هاي جام جهاني را توليد کرده و با وجود رقبايي بسيار قدرتمند در اين عرصه، توانسته همچنان خود را به عنوان اصلي ترين شريک تجاري فيفا مطرح کند. همين جاست که خيلي ها مي گويند سلطه فوتبال آلمان بر فيفا آشکار مي شود. اگرچه ژرمن ها معمولا تيم هاي بسيار قدرتمندي را روانه رقابت هاي جام جهاني مي کنند اما بسياري بر اين باور هستند که حمايت هاي مالي آديداس از فيفا و فدراسيون فوتبال آلمان مي تواند به نوعي رابطه اي بين آن ها ها برقرار کند. رابطه اي که منجر به کسب ميزباني جام جهاني (2006)به سادگي آب خوردن شد.منبع:تماشاگر شماره 37
/ج