كسب روزي حلال
از آنجا كه يكي از اهداف متعالي در جامعه اسلامي، عزت و سربلندي مردم و تحقق عدالت اجتماعي است، و در اين زمينه توسط شارع مقدس در كتاب آسماني ما، دستورات لازم داده شده و همچنين الگوهاي رفتاري خوبي نيز در دوران اسلامي وجود دارد، لذا در اين مقال سعي شده است هر چند مختصر به مواردي كه موجب هرج و مرج و نابساماني اقتصادي كه سرانجام منجر به فقر، ظلم، ستم، فساد، تباهي و بيعدالتي در جامعه خواهد شد، اشاره كنيم.
اميد است كه با عمل به دستورات نوراني قرآن كريم و پيروي از سيره ائمه اطهار (ع) شاهد رشد و توسعه اقتصادي در جامعه باشيم تا عدالت اقتصادي و اجتماعي در جامعه اسلامي تحقق يابد.
«يا ايّها الّذين آمنوا لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل».(1)
اين آيه در واقع زير بناي قوانين اسلامي را در مسائل مربوط به معاملات و مبادلات مالي تشكيل ميدهد، و به همين دليل فقهاي اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال ميكنند. آيه به افراد باايمان خطاب كرده و ميفرمايد: «اموال يكديگر را از طريق نابه جا و غلط و باطل نخوريد». يعني هر گونه تصرف در مال ديگري كه بدون حق و بدون يك مجوز منطقي و عقلاني باشد، ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان باطل كه مفهوم وسيععي دارد، قرار داده است.
ميدانيم «باطل» در مقابل «حق» است و هر چيزي را كه ناحق و بيهدف و بيپايه باشد در برميگيرد. بنابراين، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوي، معاملاتي كه حد و حدود آن كاملاً نامشخص باشد، خريد و فروش اجناسي كه فايده منطقي و عقلاني در آن نباشد، خريد و فروش وسايل فساد و گناه، همه مشمول اين قانون كلي هستند، و اگر در روايات متعددي كلمه «باطل» به قمار و ربا و مانند آن تفسير شده، در حقيقت معرفي مصداقهاي روشن اين كلمه است نه آنكه منحصر به آنها باشد.
شايد نياز به يادآوري نباشد كه تعبير به «اكل» خوردن، كنايه از هر گونه تصرف است، خواه به صورت خوردن معمولي باشد يا پوشيدن يا سكونت و يا غير آن و اين تعبير علاوه بر زبان عربي در فارسي امروز نيز كاملاً رايج است.
البته در ادامه آيه، يك استثنا نسبت به قانون كلي سابق را بيان مي فرمايد:
«الاّ أن تكون تجارة عن تراض»؛(2)
«مگر اينكه تصرف شما در اموال ديگران از طريق داد و ستدي باشد كه از رضايت باطني دو طرف سرچشمه بگيرد».
طبق اين بيان، تمام مبادلات مالي و انواع تجارتها كه در ميان مردم رايج است، چنانچه از روي رضايت طرفين صورت گيرد و جنبه معقول و منطقي داشته باشد از نظر اسلام مجاز است «مگر در مواردي
كه به خاطر مصالح معيني، به طور صريح از آن نهي شده باشد».
«يا ايّها الّذين آمنوا لا تخونوا الله و الرّسول و تخوفوا أماناتكم و أنتم تعلمون».(3)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد، به خدا و پيامبر خيانت نكنيد و «نيز» در امانت خود خيانت روا مداريد، در حالي كه متوجه هستيد و ميدانيد».
روي عن العالم (ع) أنّه قال: «إعمل لِدُنياك كأنّك تعيش أبداً و اعمل لآخرتك كأنّك تموت غداً».(4)
از امام رضا (ع) روايت شده كه فرموده: «براي دنيا (طوري) كار كن كه گويا هميشه زندگي خواهي كرد و براي آخرتت (طوري) كار كن كه گويا فردا ميميري (اميدوار و خائف باش).
عن ابي عبدالله (ع) قال: «كُلُّ شيء فيه حلال و حرام فهو لك حلال أبداً حتّي تعرف الحرام منه بعينه فتدعه».(5)
امام صادق (ع) فرمود: هر چيزي داراي حلال و حرام است، پس هميشه آن چيز بر تو حلال است تا آنكه نوع حرام آن را بشناسي، پس در آن صورت آن را ترك كن.
عن أبي عبدالله (ع) قال: «إذا اكتسب الرّجل مالاً من غير حَلِّه ثمّ
حجّ فلبّي نودي: لا لبّيك و لا سعديك، و إن كان من حلّه فلبّي نودي: لبّيك و سعديك».(6)
امام صادق (ع) فرمود: وقتي مردي مالي را از راه غير حلال كسب ميكند و با آن مال به حج ميرود، پس هنگامي كه لبيك ميگويد، خطاب ميرسد، لا لبيك و لا سعديك (كنايه از آنكه خداوند او را نپذيرفته است) و اگر از راه حلال كسب مال كرده، پس هنگامي كه لبيك ميگويد پاسخ داده ميشود لبيك و سعديك.
عن مسعدة بن صدقة، عن أبي عبد الله (ع) قال: «سمعته يقول: كلُّ شيء لك حلال حتّي تعلم أنّه حرام بعينه فتدعه من قِبَلِ نفسك، و ذلك مثل الثَّوب يكون عليك قد اشتريته و هو سَرِقة، و الملوك عندك لعلّه حرّ قد باع نفسه، أو خَدِع فبيع قهراً، أو إمراة تحتك و هي اُختك أو رضيعتك، و الأشياء كلُّها علي هذا حتّي يستبين لك غير ذلك، أو تقوم به البيّنه».(7)
مسعدة بن صدقة گفت: شنيدم امام صادق (ع) فرمود: هر چيزي بر تو حلال است تا وقتي خودت علم به حرمت آن پيدا نكردهاي؛ و نمونه آن، لباسي است كه پوشيدهاي، شايد مال دزدي بوده است يا بردهاي را كه خريدهاي شايد آزاد بوده و خود را فروخته است يا حيله و نيرنگي زده تا قهري فروخته شده، و يا همسري كه داري شايد خواهر نسبي يا رضاعي توست (كه ازدواج با او حرام است) و تمام اينها مادامي که با دليل و يا دو شاهد عادل ثابت نشده، برايت حلال است.
عن ابي عبدالله (ع) قال: «أربعة لا يُجزن في أربعة، الخيانة و الغَلول و السّرقة و الرّبا لا يُجزن في حجّ و لا عمرة و لا جِهاد و لا صدقة».(8)
امام صادق (ع) فرمود: چهار خصلت است كه در چهار موضع، جايز نيست: خيانت در حج، كلاهبرداري در عمره، دزدي در جهاد و ربا در صدقه.
عن عمّار بن مروان قال: سألت أبا جعفر (ع) عن الغَلولِ فقال: «كلُّ شيء غُلَّ من الإمام فهو سُحتُ، و أكل مالِ اليتيم و شِبهه سحت، و السّحت انواع كثيرة. منها اُجور الفَواجر، و ثمن الخمر و النَّبيذ و المُسكر و الرّبا بعد البّينة، فأمّا الرَّشا في الحكم فإنّ ذلك، الكفر بالله العظيم جلّ اسمُه و بِرسوله».(9)
عمار بن مروان گفت: از امام باقر (ع) درباره خيانت و كلاهبرداري پرسيدم: فرمود: هر چيزي كه با كلاهبرداري و خيانت به امام به دست مي آيد، حرام است، و خوردن مال يتيم و مثل آن حرام است. اموال حرام انواع زيادي دارد. يكي از آنها اجرت زناست و ديگري پول شراب و نبيذ و مايع مست كننده و سومي ربا خوري، بعد از آنكه به حرمت اينها واقف و آگاه شد. ولي رشوه گرفتن در برابر حكم (به باطل كردن)، كفر به خداوند بزرگ و پيامبر اوست.
كسب پاك
در چنين جامعهاي مردم در اسلام پايدار و ثابت قدماند و در گفتار و رفتار، مطيع اوامر الهي هستند، البته خودشان در پرتو مسلماني و درستكاري، باقي و برقرار ميمانند و اسلام هم با وجود چنين مسلمانان راستين و پاكدل، در آن محيط باقي خواهد ماند. در جامعهاي كه مردم اسماً مسلماناند و عملاً دين حق را ترك گفتهاند و از اطاعت الهي سر باز زدهاند، در آن جامعه اولاً: حق را در مورد مال نميشناسند و اگر به فرض شناختند، طبق آن عمل نميكنند. اينان عاشق مالاند و به حلال و حرام دين توجه ندارند. پول قمار و شراب را ميگيرند، از ربا و دزدي، رو گردان نيستند. در خريد و فروش هروئين و ديگر مواد مخدر، باك ندارند. ثانياً:در راه معرفت قدمي برنميدارند و به تهيدستان توجهي نمينمايند.
در چنين جامعهاي اول اسلام و احكام آن عملاً از ميان ميرود و سپس مسلمان نمايان غير واقعي بر اثر پليديهاي گناه به سقوط و تباهي ميگرايند.
خلاصه، از عوامل موثر در بقاي اسلام و مسلمين اين است كه اولاً مسلمانان، مال را از مجراي صحيح و مرضي باري تعالي به دست آورند و ثانياً: با مال، اعمال معروف انجام دهند، البته عمل معروف هر قدر مفيد و اثر معنوياش فزونتر باشد، بيشتر موجب جلب رضاي الهي خواهد بود.
غش و كلاهگذاري
روشن است كه نفوذ هر گونه خيانت و تقلب در امر معاملات، پايههاي اطمينان و اعتماد عمومي را-كه بزرگترين پشتوانه اقتصادي ملتهاست-متزلزل و ويران ميسازد و ضايعات غير قابل جبراني براي جامعه به بار ميآورد، لذا اسلام باهر گونه تقلب و خيانت مخالفت كرده است؛ و يكي از فعاليتهاي اقتصادي كه در شرع مقدس ممنوع گرديده و بدين وسيله آزاديهاي اقتصادي، كنترل و محدود ميشود، آن است كه انسان از راه فريب و نيرنگ، خيانت و غشّ در معامله،مال و ثروت به دست نياورد. و مقصود از غشّ در معامله آن است كه جنس بد را داخل جنس خوب يا به جاي جنس خوب معامله كند و يا عيب جنس خود را بپوشاند.
صاحب جواهر (ره) ميگويد: مشهور ميان فقها آن است كه اگر فروشنده غشّ در معامله كند، چنين معاملهاي حرام است بلكه برخي از فقها بر آن ادعاي اجماع كردهاند.(10)
«غش» آميختن كالاي نامرغوب با كالاي مرغوب است به گونهاي كه قابل تشخيص نباشد، مانند روغني كه با پيه مخلوط شده يا برنج طارم را با ديگر برنجهاي نامرغوب، مخلوط كرده و يا چاي اعلا را با چاي غير اعلا مخلوط نموده و بفروشد، و يا اينكه كالايي را كه اصلي نيست با درست كردن ماركهاي تقلبي در ميان جامعه به فروش برساند، كه متأسفانه امروز جامعه ما گرفتار چنين درآمدهاي حرام و كثيفي شده و گاهي خود را زرنگ هم ميشمارند كه در طول چند سال كوتاه، سرمايه فراواني كسب كردهاند.
تمام سرمايهاي كه از اين طريق كسب ميشود، مال مردم است و بايد به صاحبان آن باز گردانده شود و اگر صاحبان آن را نميشناسد، بايد با اذن مجتهد جامع الشرايط صدقه بدهد و گر نه در فرداي قيامت به افراد، بدهكار ميباشد و هيچ راه نجاتي هم براي خود نمييابد، حق الناس بسيار مشكل است و در مورد حقوق مردم بايد كاملاً رعايت شود.
در حال حاضر كالاهايي اصلي در بازار وجود دارد كه قيمت آنها بالاست، ليكن از کشورهاي ديگر جنسهاي غير اصلي را با مارك و بر چسب اصلي وارد ميكنند و ميفروشند مخصوصاً در قطعات يدكي و محصولات صنعتي، بعضي از اين لوازم را با تعمير و رنگ نمودن به جاي قطعه نو به مشتري ميفروشند و پول گزافي را از افراد مطالبه ميكنند، كه اين نوع كسب و درآمد از نظر شرع، حرام است و فرزنداني را که انسان با اين درآمدها تربيت مي کند، فردا در جامعه به كارهاي خطرناكي دست خواهند زد، در حالي كه انسان خود را مقصر نميداند.
رسول خدا (ص) در بازار
«ما أراك الاّ و قد جمعت خيانة و غَشاً للمسلمين»؛(11)
«تو را نمينگرم مگر اينكه خيانت و نيرنگ به مسلمين را در اينجا جمع كردهاي».
روز ديگر از بازار عبور كرد، طعامي را ميان كيسه بزرگي ديد، دستش را داخل آن نمود، دستش تر شد، دريافت زير طعام را آب زدهاند و نمناك است، به فروشنده فرمود: اين چه طعامي است كه رويش حشك است و زيرش تر است؟ او عرض كرد: باران بر آن باريده است. پيامبر (ص) فرمود: چرا آن قسمت تر را نشان مشتريان ندادهاي تا بنگرند؟ «من غَشّ فليس منّا»؛(12) «كسي كه (با مسلمين) نيرنگ كند، از ما نيست».
نكته
اگر ما مسلمانان در تمام امور صنعتي و كشاورزي و غيره، همين دستور پيامبر عظيم الشأن (ص) را عمل كنيم و كارها را به نحو احسن و خوب انجام دهيم، تمام بازارهاي جهاني را مورد علاقه اجناس خود قرار ميدهيم و جاي پاي خود را در تمام مراكز تجاري دنيا، باز ميكنيم.
آب بسيار آن يكي در شير كرد
حق تعالي گاو را تقدير كرد
چون بيامد سر به سوي آب برد
تا كه دم زد، گاو را سيلاب برد
هر چه او صد بار گرد آورده بود
جمله در يكبار، آبش برده بود
آب چون در شير بيش از پيش كرد
جمع گشت و گاو را در پيش كرد
هر چه جمع آوري به ظلم، اين جايگاه
جمله برخيزد به يك ساعت ز راه
پينوشتها:
1- نساء،30.
2- نساء،30.
3- انفال،26.
4- وسائل، ج12، ص49؛ فقيه، ج2، ص51.
5- فقيه، ج2، ص110.
6- تهذيب، ج2، ص111.
7- وسائل، ج12، ص60.
8- فقيه، ج2، ص53.
9- فروع، ج3، ص36.
10- جواهر الكلام، ج22، ص111.
11- فروع كافي، ج5، ص161.
12- ميزان الحكمه، ج7، ص222.
منبع:حیدرنداقی علی محمد/جهاد اقتصادی /انتشارات مهدی نراقی /قم 1390
/ج