تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (1)

به طور حتم توسعه روابط اجتماعي افراد يک جامعه، بستگي به تدوين و ارائه تربيت اجتماعي منشعب از فرهنگ، عقايد، اهداف و سياست هاي تربيتي آن جامعه دارد. تربيت اجتماعي بيان شده در نهج البلاغه فراگردي است که از طريق آن افراد با مفاهيم و دانش ها و مهارت ها و الگوهاي رفتاري مطلوب و نقش هاي خود در زندگي اجتماعي آشنا شده و با عمل به آن آگاهي ها به
چهارشنبه، 7 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (1)

تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (1)
تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (1)


 

نويسنده: محمدعلي افخمي اردكاني
كارشناس ارشد فلسفه تعليم و تربيت



 

چکيده:
 

به طور حتم توسعه روابط اجتماعي افراد يک جامعه، بستگي به تدوين و ارائه تربيت اجتماعي منشعب از فرهنگ، عقايد، اهداف و سياست هاي تربيتي آن جامعه دارد. تربيت اجتماعي بيان شده در نهج البلاغه فراگردي است که از طريق آن افراد با مفاهيم و دانش ها و مهارت ها و الگوهاي رفتاري مطلوب و نقش هاي خود در زندگي اجتماعي آشنا شده و با عمل به آن آگاهي ها به افرادي شکوفا و مسئول در برابر ديگران تبديل مي شوند. اين مقاله بر آن است تا سيمايي از تربيت اجتماعي مطلوب و منطبق بر موازين و ضوابط مندرج در نهج البلاغه حضرت علي (ع) را تبيين نمايد. براي وصول به اين مقصود، نخست به ارائه تعريف تربيت اجتماعي براساس سخنان حضرت علي (ع) مي پردازيم و آن گاه روش هاي تربيت اجتماعي مبتني برنهج البلاغه را استخراج و تبيين مي نماييم. روش هاي پرهيز از تحقير، ابراز توانايي و تغافل که همگي، ما را به سمت حفظ عزت و کرامت انساني مي کشاند، از اصل عزت استنباط مي شود. روش هاي مواجهه با نتيجه عمل و ابتلاء ما را متوجه وظايف و عملکردهايمان در اجتماع مي کنند و مستخرج از اصل مسئوليت اند. روش هاي زمينه سازي، تغيير موقعيت، الگو سازي، پيشگيري، امر به معروف و نهي از منکر همگي راه هايي براي اصلاح وضع موجود مي باشند و مستخرج از اصل اصلاح شرايط و روابط اند. روش هاي آراستن ظاهر و آراستن سخن ما را به سمت رعايت آراستگي ها در اعمال و گفتار و انديشه رهنمون مي شوند و از اصل آراستگي حاصل مي آيند.

واژگان کليدي:
 

تربيت، تربيت اجتماعي،روش‌هاي تربيت اجتماعي

روش شناسي
 

تحقيق حاضر، از نوع تحقيقات کاربردي است که هدف آن بهبود فرآيند مورد تحقيق و به دست دادن نتايج عملي و قابل استفاده در عمل مي باشد. «تحقيق کاربردي، تحقيقي است که در پي به دست دادن نتايج عملي و قابل استفاده و ابداع و اختراع وسايل و روش ها براي کارهاي عملي است. » [سيف، 1371، 22].
اين تحقيق در پي موضوع تربيت اجتماعي است (تحقيق بنيادي) که به بهبود محصول تربيت اجتماعي (تحقيق کاربردي) کمک مي کند و نتايج عملي و قابل استفاده براي نظام تربيتي را فراهم مي سازد. دراين تحقيق از تحليل محتوا استفاده شده است. تحليل محتوا در پي برجسته سازي محورهاي يک موضوع و متن با هدف تحليل و توصيف و ارائه واقعيت ها مي باشد. جامعه ي آماري اين تحقيق، کليه منابع اسلامي شامل پايان نامه ها، کتاب ها و مقالات مربوط به تربيت اجتماعي است. نمونه ي آماري اين مقاله، پايان نامه ها و کتب و مقالات مربوط به تربيت اجتماعي در نهج البلاغه و برخي از تفاسير نهج البلاغه است. روش گردآوري اطلاعات کتابخانه اي بوده و شامل مراحل زير مي باشد:
1- مطالعه و فيش برداري از کتب و پايان نامه ها و مقالات، راجع به بحث تربيت و تربيت اجتماعي در اسلام به ويژه نهج البلاغه.
2- مطالعه و فيش برداري از منابع تربيت اجتماعي، در علوم اجتماعي.
3- مطالعه و فيش برداري از مطالب و مضامين و مفاهيم نهج البلاغه، که حاوي نکته ها و ديدگاه هايي راجع به روش هاي تربيت اجتماعي مي باشد.

مقدمه
 

بررسي و تبيين روش هاي تربيت اجتماعي موجود در نهج البلاغه يکي از اساسي ترين اقدامات عرصه تربيت اجتماعي و يکي از اهداف مهم حاکم بر نظام آموزشي کشور است. بر عهده گرفتن امر تربيت اجتماعي از جمله وظايف حاکمان يک جامعه است. حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايد:
« فاما حقکم علي...و تعليمکم کيلا تجهلوا و تأديبکم کيما تعلموا » [سيد رضي، م: دشتي، 1382، خطبه 34]
«حق شما بر من اين است که از خيرخواهي شما دريغ نکنم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم کنم، و شما را آموزش دهم تا نادان نمانيد و شما را تربيت کنم تا راه و رسم زندگي را بدانيد.»
با توجه به اين که امر تربيت، تنها جنبه فردي ندارد بلکه عواملي چون روابط اجتماعي، فرهنگ، ارزش ها، دين، مهارت و عادات افراد يک جامعه به عنوان مانع و مقتضي در امر تربيت دخالت دارند و با توجه به اينکه تربيت اجتماعي مورد نظر حضرت علي (ع) به معني آن دسته از آموزه هاي ديني و الهي است که موجب اصلاح رابطه انسان ها با خود و ديگران مي شود و صرفا به معني تطبيق با خواسته هاي جامعه نيست، لذا لازم است به بررسي و تبيين روش هاي تربيت اجتماعي، بعد از آشنايي مباني و اصول تربيت اجتماعي اقدام شود، تا در سايه آن بتوان به جهت دهي رفتارها و مهارت ها و دانش ها و ارزش هاي الهي در متربيان و افراد جامعه پرداخت و آنها را به بندگي در مقابل خدا و تنظيم روابط اجتماعي مبتني بر معيارهاي اسلامي کشاند تا افراد هر چه بهتر و بيشتر به اداي مسئوليت هايشان براي کسب رضايت خدا و خلق اقدام کنند. ابتدا واژه ها و مفاهيم مورد استعمال اين مقاله و سپس دوازده روش تربيت اجتماعي مستخرج از نهج البلاغه را تبيين خواهيم نمود.

بيان مسئله
 

انسان اجتماعي زندگي مي کند، پس نياز به تربيت اجتماعي مناسب براي آشنايي با مسئوليت ها و وظايف اجتماعي اش دارد. علي رغم وقوع انقلاب اسلامي و مطرح شدن آن به عنوان رويداد مهم اجتماعي در جهان معاصر، شاهد عدم استفاده از روش هاي تربيت اجتماعي مناسب مي باشيم. به علاوه توسعه ابعاد مختلف اقتصادي - فرهنگي، سياسي - اجتماعي کشور و زمينه سازي براي تشکيل حکومت عدل حضرت مهدي (عج) وابسته به تبيين دقيق مباني و اصول و روش هاي تربيت اجتماعي اسلامي مي باشد. لذا اهداف اين مقاله در دو بعد نظري و عملي ارئه مي شود، که اهداف نظري آن در پي استخراج و تنظيم و تدوين روش هاي تربيت اجتماعي براساس سخنان حضرت علي (ع) به ويژه در نهج البلاغه مي باشد. اما اهداف کاربردي تحقيق، شامل پاسخ گويي به سؤالات پژوهشگران و علاقه مندان در مورد روش هاي تربيت اجتماعي موجود در نهج البلاغه و فراهم سازي بستر مناسب براي پژوهش هاي تطبيقي و کاربردي، و فراهم سازي بستر نظري مناسب براي مراکز تعليم و تربيت جامعه اسلامي مي باشد.
پرسش هايي که اين تحقيق پاسخگوي آن مي باشد، عبارتند از:
- مفهوم تربيت چيست؟
- مفهوم تربيت اجتماعي در علوم اجتماعي و نهج البلاغه چيست؟
- مفهوم روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه چيست؟

بررسي مفاهيم
 

1- مفهوم تربيت:
 

ملاحظه ي لغت نامه هاي معتبر نشان مي دهد که واژه ي تربيت را از ريشه «رَبَبَ » و «رَبَوَ » دانسته اند و براي هر کدام از ريشه ها، معاني خاصي آورده اند. راغب اصفهاني در کتاب مفردات خويش در باب کلمات رَبَا، يَربُوا، رَبَاءً مي نويسد:
«رَبيتُ (تربيت کردم) از واژه رُبُو است و گفته اند اصلش از مضاعف کلمه رَبَ (رَبَبَ) بوده است که حرف (باء) آن براي تخفيف در لغت به حرف (ي) تبديل شده است. لغت ربّ به معناي مالک، خالق، مدَبِّر، سرور، منعم و مربي مي باشد. پس رب يعني مالک و تربيت کننده. رب در اصل به معناي تربيت و پرورش است و عبارتست از ايجاد کردن حالتي پس از حالتي ديگر در چيزي تا به حد نهايي و تام و کامل خود برسد.» [الراغب اصفهاني، 1416ق، 18، نقل: دلشاد تهراني، 1379، 26]
مؤلفان کتاب «آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت» مي نويسند:
«واژه تربيت از ريشه هاي رَبَا، يربُوا يا ربي، يربي يا رَبَّ، يُرَبُّ مي باشد. از ربا، يربوا به معني افزودن، پروراندن و برکشيدن، برآوردن، رويانيدن و تغذيه کودک مي باشد.
از ريشه رب، يرب به معناي پروريدن، سرپرستي، رهبري کردن، رساندن به فرجام، نيکو کردن، به تعالي و تکامل رساندن، ارزنده ساختن، از افراط و تفريط در آوردن و به اعتدال رسانيدن مي باشد و اگر منظور از تربيت، انسان باشد يعني فرهيختن انسان. [دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، جلد3، 1381، 89]
آن چه در تربيت بشر رخ مي دهد، همانا فراهم کردن زمينه هاي لازم براي رشد دادن انسان است تا به تدريج استعداد هاي انسان شکوفا شده و به فعليت برسد. پس در باور ما، تربيت شامل کليه تلاش هايي است که به منظور شکوفايي توانمندي هاي انسان انجام مي شود، که با هدف ايجاد تکامل و اعتدال در امور دنيوي و اخروي صورت مي گيرد، تکاملي که جنبه اخروي آن کم تر مورد توجه علماي تربيتي غير مسلمان مي باشد.

2- مفهوم تربيت اسلامي:
 

تربيت اسلامي عبارتست از شکوفايي استعدادهاي خدادي در هر انسان، به منظور ايجاد اعتدال در زندگي و با قصد رسيدن به اهداف و کمال مطلوب مورد نظر خداوندي.
از ديدگاه استاد مطهري:
« تربيت يعني پرورش دادن و به فعليت رساندن استعدادها و ايجاد تعاون و هماهنگي ميان آن استعدادها، تا متربي بتواند به حد اعلاي کمال خود برسد. تمامي تعاريف علماي اسلامي حول همين تعريف و با تأکيد کامل بر هدف کسب قرب الهي بيان شده اند.» [همان، 96]
« تربيت، هدايت و اداره جريان ارتقايي و تکاملي بشر است، به گونه اي که به سوي (الله) جهت دهد. تربيت، احياي فطرت خدا آشناي انسان و پرورش ابعاد وجودي او در جهت حرکت به سوي بي نهايت است.»[قائمي، 1378، 27]
تعريف فوق با اهداف تربيتي مورد نظر حضرت علي (ع) در نهج البلاغه کاملا منطبق مي باشد. پس تربيت اسلامي داراي شاخص هايي چون شکوفايي استعدادهاي مثبت انسان، با هدف متکامل کردن و به تقرب رساندن او و به طور عام متعادل کردن زندگي دنيوي و اخروي انسان مي باشد.

3- مفهوم تربيت اجتماعي از ديدگاه جامعه شناسي:
 

قبل از بررسي مفهوم تربيت اجتماعي لازم است يادآور شويم که سه ديدگاه موجود فردگرايان، جامعه گرايان و ديدگاه اسلامي در مورد اهميت و الويت فرد يا جامعه، نقش اساسي در تربيت اجتماعي و تعريف آن ايفا مي کند. براساس ديدگاه جامعه گرا، اجتماعي شدن به معني همنوايي فرد با ارزش ها و هنجارها، براي هماهنگي و سازگاري با افراد ديگر جامعه است، پس هويت افراد در جامعه شکل مي گيرد و بر همين مبنا، تربيت اجتماعي به معناي سازگار شدن افراد جامعه با معيارهاي خاص آن جامعه است تا بتوانند در فعاليت هاي اجتماعي شرکت کنند. ديدگاه فردگرا، بر آن است که اجتماعي بودن انسان امري ثانوي است و عارض بر او مي باشد و از اين رو، آدمي در بستر جامعه به ارضاي نيازهاي خود مي پردازد، اما آنچه اولويت دارد فرد است، لذا تربيت اجتماعي نيز به مفهوم مهيا نمودن افراد جامعه است، تا بتوانند ديگران را به صورت مفيد و سنجيده کنترل کنند. از جمع بندي تعاريف جامعه شناسان در باب تربيت اجتماعي مي توان گفت تربيت اجتماعي، جرياني است که طي آن نظام تربيتي حاکم بر جامعه هنجارها، مهارت ها، الگوها، انگيزه ها، شيوه هاي رفتاري، قواعد مورد نياز افراد جامعه و روابط هر فرد را شکل مي دهد، تا افراد بتوانند براساس آموخته هاي خود، ايفاي نقش نمايند.

4- بررسي مفهوم تربيت اجتماعي در اسلام:
 

چون بررسي مفهوم تربيت اجتماعي، وابسته به داشتن تصويري روشن از مفهوم اجتماعي بودن و فطري و يا غير فطري بودن اجتماعي انساني است، لذا اين نکته را يادآور مي شويم که غالب دانشمندان مسلمان، انسان را فطرتاً اجتماعي دانسته و اجتماعي بودن انسان را به خاطر دلايلي چون جبر اجتماعي و يا حسابگري و يا توافق و ... نمي دانند. دانشمندان مسلمان معتقدند که انسان ذاتاً، گرايش به زيستن با جمع را در خود دارد.
«هر فرد انساني فطرتاً اجتماعي است و اين خصيصه اجتماعي، به کمک دو نيروي علم و اراده به تدريج به حد کمال مي رسد.» [طباطبايي، م: حجتي، 1360، 5]
با توجه به نکته فوق و بررسي هاي انجام شده در نهج البلاغه مشخص مي شود که ديدگاه حضرت علي (ع) راجع به تربيت اجتماعي، ديدگاه خدا محورانه است. حضرت به تربيت اجتماعي که انسان را به اصلاح رابطه اش با خدا و ديگران بکشاند معتقد است. ايشان مي فرمايد:
«من اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس، و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنياه» [پيشين، حکومت 89، ص 456]
« کسي که ميان خود و خدا را اصلاح کند، خدا ميان او و مردم را اصلاح خواهد کرد وکسي که امر آخرتش را اصلاح کند خدا امر دنيايش را اصلاح مي کند.»
پس طبق کتاب نهج البلاغه، تربيت اجتماعي، کليه آموزه هاي ديني و الهي است که موجب اصلاح رابطه انسان با خود و ديگران مي شود و سرانجام انسان ها را به هدف نهايي يعني قرب الهي مي رساند.
لازم به ذکر است که اسلام به هر دو پديده ي فرد و اجتماع اهميت مي دهد. به عنوان نمونه استاد مطهري به نظر سومي راجع به اصالت فرد و جامعه اشاره نموده و مي نويسد:
« اسلام هم فرد را و هم جامعه را اصيل مي داند. » [مطهري، 1369، 339/2]
اسلام، معتقد به يک روح جمعي حاکم بر جامعه بوده و معتقد است که اين روح جمعي، سرنوشت آن جامعه را رقم مي زند. حضرت علي (ع) مي فرمايد:
« يا ايها الناس انما يجتمع الناس الرضي و السخط.» [پيشين، خ 201]
« اي مردم همانا آن چيزي که عموم را در خود گرد مي آورد و وحدت مي بخشد و سرنوشت مشترک به آنها مي دهد خشنودي و خشم است.»
يعني رضايت يا عدم رضايت مردم بر کاري، موجب ساختن سرنوشت آن فرد در جامعه مي باشد و متقابلا جامعه افراد را مي سازد و رضايت و يا عدم رضايت آنان را سبب مي شود. بر همين اساس نوع تربيت اجتماعي دين اسلام، تفاوت هاي اساسي و جدي با مکاتب فلسفي و جامعه شناختي دارد.
منبع: نشريه النهج شماره 21 و 22



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط