زن در سينماي ايران
نويسنده: احمد ميراحسان
در سال 1371مخملباف پس از فشارهايي كه بر او وارد شد، يك اثر مردانه - هنرپيشه - مي سازد. من كاملاً مخالفم كه در شرايط زندگي و سينماي ايران، ما يكسره مشكلات مردان را از مشكلات زنان جدا كنيم و وانمود كنيم مردان ايراني ستمگران و زنان ستمديدگان مطلق اند. اما ضمناً يكسره نديدن مشكلات تيره زنان و بحران هايشان، خود نشان بيماري استبداد مردسالارانه و بازمانده هاي كهنه قجري در ميان ماست. در زير درختان زيتون هر چند نقش مرد محوري است، اما تصويري زيبا از عشقي پاك ساخته مي شود. زينت ابراهيم مختاري و به ويژه همسر فخيم زاده آثاري هستند كه فضاي جذابي براي نقش تازه زنان ارائه مي دهند. ليكن نگاه روشنفكرانه ياسمن ملك نصر در درد مشترك توجه عموم را جلب نمي كند، در حالي كه پري مهرجويي در اين سال موفق ترين اثري است كه در فيلمنامه و فيلم آن نقش زن از ياد نرفتني است.
در سال 73 در فيلنامه سفر كه كاري عميق است و منجر به فيلمي نارسا شده، از زن و نقش حاشيه اي او در رفتاري مردسالارانه و سركشي اش با وانهادن همسري كه او را نمي بينيد، با لحني ظريف حرف زده شده است.
در سلام سينما هم نوعي نگاه منصفانه و برابر در پرداختن به از خودبيگانگي دختران و پسران و شيفتگي شان نسبت به سينما، براي تبديل شدن به نقش و رهايي از نقش سرشار از بيكاري و بيهودگي و سرگشتگي شان در زندگي، شالوده روايت است. فيلم في البداهه در بعد روايت متذكر يك مشكل عمومي مي شود كه در آن زنان و مردان برابرند. در فضاي فيلمنامه ها و نقش هاي مردانه فيلم هاي قابل اعتنا نظير روز واقعه، روسري آبي، بوي پيراهن يوسف، ضيافت، عاشقانه، ليلي با من است، عاشق فقير، پدر و خواهران غريب از يك طرف و دكل، دايره سرخ، اعاده امنيت، حادثه در كندوان و ديوانه وار از سوي ديگر، ناگهان ما با گبه روبه رو مي شويم. گبه با همه وجه توريستي و جشنواره اي تصاويرش، اثري است با روايتي ويژه از زن و بافته شدن عشق و نگاه تازه و غير مردسالارانه.
با مقايسه فيلم بي ارزش ويرانگر كه تقليدي ضعيف از مدل هاي مبتذل رمبويي و ترميناتوري و اثري چون نون و گلدون ما به خوبي متوجه دو نگرش مختلف در سينماي ايران به نقش زن هستيم. در سال 75 فيلم زن امروز قاري زاده يك روايت مربوط به فرهنگ رسمي از زن ارائه مي دهد. نكته شيرين آن كه حتي آثار درخشان سينمايي ما در اين سال جدا از روايت وضعيت زنان شكل مي گيرند. پر افتخارترين اثر سينماي ايران، طعم گيلاس، فيلمنامه اي دارد كه هيچ جايي به زنان نداده است و هيچ ضرورتي به حضور زن در آن وجود ندارد. فيلمنامه هاي آينه پناهي، موشك كاغذي و بچه هاي آسمان هم حاوي همين منظر است. هر چند در سرزمين خورشيد، نامزدي، معجزه خنده و بازمانده ما با چهره تازه اي از زن كه ديگر منفعل نيست و يا عليه قواعد و فرهنگ قبيله اي مي شورد و يا نقشي قهرمانانه در سياست ايفا مي كند روبه رو مي شويم.پرسش مهم آن است كه چرا تا دوم خرداد اين همه اندك به وضعيت زنان در سينماي ايران توجه شده است.
انقلاب اسلامي و روايت امام خميني (ره) حتي زنان را مهم تر از مردان در سرنوشت جامعه و انقلاب معرفي مي كند. اما بوروكراسي حاكم و نظام قدرت و تفاسير متحجر در مقابل رفتار انقلابي و نگاه پر احترام ايشان بر زنان مي ايستد. تا جايي كه ايشان مدام ناگزير مي شوند در زمان حياتشان عليه محدوديت هاي بيهوده نقش زنان در سيما و سينما اعتراض كنند، يا حضور زنان را حرام ندانند و جز فحشا حضور زن را لازم بشمرند.
اين فاصله به معني چيست؟ چرا مرجعيت يك انقلاب ديني زنان را برابر مردان اعلام مي كند، اما در سينماي كشور و نمايش انسان ها، مسائل زنان اجازه حضور محوري ندارد و تحجر غلبه مي كند؟
نقش زنان از سال 1376كم كم در معرض تحول قرار مي گيرد. پاره اي اين نقش را منفي و مروج فحشا و گروهي آن را گامي بزرگ در ويران كردن حصار تحجر و تفكر سنتي قلمداد كرده اند. در حقيقت در ژانر سينماي دفاع مقدس، ژانر ملو درام، ژانر سينماي رويكرد گرا و ژانر حادثه اي عمدتاً نقش زن با تفسير مردسالارانه همراه بود آيين نامه ها، نگرش و تفسير بوروكراتيك مسئولان به اين حذف نقش ماهوي و اصيل و اساسي و محوري زن ياري مي رساند. در سال 1376 ما بانوي ارديبهشت را مي بينيم كه اجازه مي يابد ديده شود. يك فيلم كه به دغدغه هاي زنانه با لحني شاعرانه مي پردازد و تابلو هاي مردسالارانه عليه زنان را زير سؤال مي برد و به حق و آزادي زن براي جست و جوي عشقي تازه در گسست از مردي كه نماند، اشاره مي كند و آن را گرامي مي دارد. من تنها از ننه گيلانه رخشان بني اعتماد خيلي خوشم مي آيد و با ديگر فيلم هايش مشكل دارم. با اين همه از منظر اين نوشته بانوي ارديبهشت اثري متفكرانه و شاعرانه در پرسش عليه تحقيقات فرهنگ سنتي و نگاه بسته و مستبد مردانه عليه زنان است.
اما شاهكار سال 76 بودن يا نبودن است كه در آن به نحو سهل و ممتنع روايت زن و پرتگاه و لبه مرگ او در جامعه مردسالار حرمت ها و حرام و حلال ها و حقوق دموكراتيك اقليت و عشق درهم آميخته است. بي ترديد بودن و نبودن اثري است عاشقانه. اثري زيبا و بي نقص و كامل كه زن و جامعه و تاريخ و حيات و شور زيستن و تپيدن قلب مرد در سينه زن - اين خصوصي ترين جايگاه هستي زنانه - و پرسش از تابوها را با هم در خود دارد. در سال 76 آثار ارزشمندي نظير درخت جان، دان، درخت گلابي، كيسه برنج، آژانس شيشه اي، فصل پنجم، جهان پهلوان تختي، مسافر جنوب، تولد يك پروانه و... ساخته شده و آثاري نظير كمكم كن، غريبانه، مرسدس، مهر مادري، مردي شبيه باران و ... به نمايش درآمد كه در آنها حضور تازه اي از زن روايت شده بود كه سابقه نداشت. اين نقش ها بيانگر توجه تازه به زنان بود، اما هيچ يك به زيبايي و عمق بودن و نبودن نبودند.
در سال 77 سيب سميرا مخملباف و سكوت پدر او ساخته شدند. سيب اثري از سينماي رويكرد گراست كه با همه خامي ها و دخالت هاي پدر براي پرورش گلخانه اي سميرا فيلمي فراموش نشدني است كه دختر جوان به عنوان جوان ترين كارگردان جهان از اسارت زن در حصار تفكري سنتي ساخته شده است. فيلم، مستندي است كه نكات دلخواه سميرا را به واقعيت تزريق كرده است و چهره اي ترسناك از زنداني بودن زناني كه به سبب عدم حضور در اجتماع، عقب مانده مي شوند و با ورود به حوزه زندگي اجتماعي و آزادي مي شكفند، مي سازد و فرهنگ مردسالار را با نابينايي ساده لوحانه اي كه براي ممانعت از فساد و تجاوز به دختران، آنها را در بند مي كند، مترادف مي سازد. فيلم هايي مثل ساحره، شهر زنان، شيدا، عشق+2، مرد عوضي، مصائب شيرين، قرمز، عشق كافي نيست، سياوش و ... همه و همه بيانگر تأثير فضاي باز در حضور پررنگ زنان است، اما ضمناً اين حضور زنان در فيلمنامه ها گاه گوياي يك فرصت طلبي، سطحي سازي مسائل زنان، ديدن آنها كما في السابق به عنوان سوژه اي جنسي و بي خبري از انواع بحران هاي حقوقي و اقتصادي و اجتماعي و مشكلات زنان ايراني است. تبديل كردن مسائل زنان به نمايش از پيش پا افتاده ترين منطق سرمايه سود مي جويد و آن استفاده از عشق و مسائل جنسي و آزادي معاشرت مرد و زن به سطحي ترين شكل جهت كسب سود است. گاه فيلمنامه هاي مبتذل چنان تو ذوق مي زنند كه چيزي نيستند جز شتاب زدگي براي حراج زنان بر پرده براي سود بيشتر.
متاسفانه اين فرايند در سال هاي بعد ادامه مي يابد، اما در همان حال فيلم هايي كه به نحو عميقي به حضور زن در جامعه مدرن رويكردي گاه متفكرانه و پرسش آميز دارند، ساخته مي شوند. دختري با كفش هاي كتاني، متولد ماه مهر، عروس آتش، روبان قرمز،دو زن و عشق طاهر از جمله اين آثارند. پاره اي از اين فيلم ها آثاري بي ارزش از نظر ساختار فيلمنامه و پر از سر هم بندي و ناتوان از پيش برد كليشه هايي داستان پردازي و پاره اي داراي ديدگاه و نگاه سطحي اند. دو زن از جمله آثار متهور آن سال هاست. من به درك تصنعي ضد مرد و ناتواني در اقناع ما و ساختگي بودن شرايط دشوار زن در فيلم معترض بودم. معلوم نيست كه چگونه دختري كه اجازه مي يابد تنها در تهران به تحصيل بپردازد و در ماجراهاي سياسي شركت كند، آن هم اول انقلاب، سرپرست و پدر و خانواده اي چنان بي منطق و خشن دارد كه او را بي گناه حبس مي كنند و الي آخر. با اين حال اين آثار در سينماي ايران گفتمان هاي تازه اي را افتتاح كردند، منظر فمنيستي يا مدافع حقوق دموكراتيك زن، نقش هاي تازه و روايتي انتقادي با نگاه مدرن به ممنوعيت هاي سنتي. بيش از پيش در اين سال ها رشد يافت.
در سال 79، ما با چهره تازه اي از زن در اثر مستند آ. ب. ث آفريقا و درگيري فيلم با ايدز در آفريقا رو به رو مي شويم. اعتراض اثري است كه كيميايي در آن به منش مردسالارانه گذشته خود نيز اعتراض مي كند و تصوير تازه اي از زن ارئه مي دهد. بلوغ از جمله آثار دوم خردادي و در رده دختري با كفش هاي كتاني و نه با موفقيت هاي آن فيلم است. بوي كافور عطر ياس خود را به مسائل روز و نگاه ژورناليستي به زن نمي آلايد، اما دايره اثري بسيار تلخ و چيدماني سياه از وضع زنان در جامعه اي است كه تولد دختر يك بداقبالي شمرده شده و از زندان به زندان پرتاب مي شود و مهم ترين فيلم انتقادي از روابط مردسالارانه در آن سال هاست. چتري براي دو نفر، باران، بچه هاي بد، شب يلدا، دلبران، زير نور ماه، سفر قندهار، سگ كشي و از كنار هم مي گذريم آثاري هستند كه در قالب فيلم روشنفكرانه، سينماي رويكرد گرا و سينماي اجتماعي، در كانون خود به روايت از شخصيت و ماجراهايي كه زنان درگير آنها هستند، مي پردازند. سگ كشي پر فروش ترين فيلم بيضايي و همه اين فيلم هاست. در كانون اين فيلم همچنان يك زن قرار دارد و كشف خيانت مردان و آگاهي تا سر حد خشونتي از كشتن مرد چون سگ، روح اين اثر شعاري است.
در سال 1380حاتمي كيا ارتفاع پست و ناصر رفاهي امتحان را مي سازند.
حيرت آور است كه كم كم فيلم سازان نظام و نگه ديني به نقد ليبرالي روي مي آورند. اما امتحان اثري از سينماي رويكرد گراست كه با سلامت و سادگي در لا به لاي ماجراي يك امتحان پرده ازموقعيت دختران و بحران زنان بر مي دارد. بماني مي خواهد از فاجعه خودسوزي زنان به شيوه سينماي رويكرد گرا فيلمي تكان دهنده و افشاگر عليه روابط مردسالارانه باشد. متاسفانه مهرجويي با بماني، با وجود شجاعت تجربه اي نو، يكي از ضعيف ترين آثارش را مي سازد.
در موج مرده حاتمي كيا مردان جبهه و افتخار را از زبان همسراني كه در حاشيه ماندند، به سلابه مي كشد. در ايستگاه متروك تجربه يك زن از سترون بودن و پيدا كردن ده ها فرزند و آزموني تازه مورد توجه است. اما قطعه ناتمام در فيلمنامه خود به تابويي به نام «آواز زن» و حرمت آن مي پردازد. شام آخر جيراني نظير قرمز او فيلمي هنجار شكن است. استفاده بي مهابا از فمنيسم و فضايي چرك و خشن و داستاني كه مرز حقوق و آزادي زن و اخلاقيات را در هم مي شكند، مشخصه چند اثر ما قبل صورتي و سالاد فصل است. زيباترين فيلم پرسشگر از موقعيت زن در سال 80، ده عباس كيارستمي است. زندان زنان روايتي سياسي درباره زنان سه دوره بعد از انقلاب اسلامي و نمايش وضعيت زنان در جامعه است. رأي مخفي، قطعه زمستاني و روزگار ما از آثار متفكرانه سال 80 هستند. اما روزگار ما يك شهادت مستند درباره پرسش زنان و دموكراسي است. كاغذ بي خط نيز فيلمي است دعوت كننده به خودآگاهي و پي بردن به نيروي خود در قلمرو هويت هاي زنانه و با قرينه پردازي رفتارهاي خشن مردانه و قتل هاي سياسي و مقتول شدن حقوق زنان و تلاششان براي كسب استقلال و هويت. اين فيلم نقطه مقابل آرامش در حضور ديگران است كه در نقد مدرنيزاسيون فاسد محمدرضا شاهي از الگوي زن سنتي در برابر زن مدرن آن روز دفاع مي كرد. در انبوه آثار سال1381آثار گرانبهايي وجود دارد كه حديث زن را در كانون خود قرار مي دهند. تهران ساعت 7 صبح، بوتيك، آبادان، ابجد، اين زن حرف نمي زند، ديوانه اي از قفس پريد، پنج عصر، واكنش پنجم، گاوخوني، گاهي به آسمان نگاه كن، فرش باد، رقص در غبار، دانه هاي ريز برف، جايي ديگر، خاموشي دريا، ننه گيلانه، آوازهاي سرزمين مادري ام و ... تعدادي از آثار قابل اعتناي سال 80 هستند. در ميان اين فيلم ها، بوتيك، فيلمنامه اي اورژينال و نو دارد و ننه گيلانه بهترين كار رخشان بني اعتماد است. با متني كه رنج هاي بي حد و حصر مادر يك جانباز فلج را كه سيماي ديگري از رنج هاي زن/مادر است باز مي نماياند.
سال 82 موفق ترين فيلم مارمولك، ربطي به مسائل زنان ندارد. همچنان كه رسم عاشق كشي، طلاي سرخ، مزرعه پدري و ... نيز به همين گونه هستند. اما اشك سرما، شهر زيبا، كافه ترانزيت، مهمان مامان، لاك پشت ها هم پرواز مي كند و شب هاي روشن، فيلم هايي در رده سينماي انديشگون ايران هستند كه به مسئله زنان مي پردازند.
منبع: ماهنامه فيلم نگار، شماره ي 39
در سال 73 در فيلنامه سفر كه كاري عميق است و منجر به فيلمي نارسا شده، از زن و نقش حاشيه اي او در رفتاري مردسالارانه و سركشي اش با وانهادن همسري كه او را نمي بينيد، با لحني ظريف حرف زده شده است.
در سلام سينما هم نوعي نگاه منصفانه و برابر در پرداختن به از خودبيگانگي دختران و پسران و شيفتگي شان نسبت به سينما، براي تبديل شدن به نقش و رهايي از نقش سرشار از بيكاري و بيهودگي و سرگشتگي شان در زندگي، شالوده روايت است. فيلم في البداهه در بعد روايت متذكر يك مشكل عمومي مي شود كه در آن زنان و مردان برابرند. در فضاي فيلمنامه ها و نقش هاي مردانه فيلم هاي قابل اعتنا نظير روز واقعه، روسري آبي، بوي پيراهن يوسف، ضيافت، عاشقانه، ليلي با من است، عاشق فقير، پدر و خواهران غريب از يك طرف و دكل، دايره سرخ، اعاده امنيت، حادثه در كندوان و ديوانه وار از سوي ديگر، ناگهان ما با گبه روبه رو مي شويم. گبه با همه وجه توريستي و جشنواره اي تصاويرش، اثري است با روايتي ويژه از زن و بافته شدن عشق و نگاه تازه و غير مردسالارانه.
با مقايسه فيلم بي ارزش ويرانگر كه تقليدي ضعيف از مدل هاي مبتذل رمبويي و ترميناتوري و اثري چون نون و گلدون ما به خوبي متوجه دو نگرش مختلف در سينماي ايران به نقش زن هستيم. در سال 75 فيلم زن امروز قاري زاده يك روايت مربوط به فرهنگ رسمي از زن ارائه مي دهد. نكته شيرين آن كه حتي آثار درخشان سينمايي ما در اين سال جدا از روايت وضعيت زنان شكل مي گيرند. پر افتخارترين اثر سينماي ايران، طعم گيلاس، فيلمنامه اي دارد كه هيچ جايي به زنان نداده است و هيچ ضرورتي به حضور زن در آن وجود ندارد. فيلمنامه هاي آينه پناهي، موشك كاغذي و بچه هاي آسمان هم حاوي همين منظر است. هر چند در سرزمين خورشيد، نامزدي، معجزه خنده و بازمانده ما با چهره تازه اي از زن كه ديگر منفعل نيست و يا عليه قواعد و فرهنگ قبيله اي مي شورد و يا نقشي قهرمانانه در سياست ايفا مي كند روبه رو مي شويم.پرسش مهم آن است كه چرا تا دوم خرداد اين همه اندك به وضعيت زنان در سينماي ايران توجه شده است.
انقلاب اسلامي و روايت امام خميني (ره) حتي زنان را مهم تر از مردان در سرنوشت جامعه و انقلاب معرفي مي كند. اما بوروكراسي حاكم و نظام قدرت و تفاسير متحجر در مقابل رفتار انقلابي و نگاه پر احترام ايشان بر زنان مي ايستد. تا جايي كه ايشان مدام ناگزير مي شوند در زمان حياتشان عليه محدوديت هاي بيهوده نقش زنان در سيما و سينما اعتراض كنند، يا حضور زنان را حرام ندانند و جز فحشا حضور زن را لازم بشمرند.
اين فاصله به معني چيست؟ چرا مرجعيت يك انقلاب ديني زنان را برابر مردان اعلام مي كند، اما در سينماي كشور و نمايش انسان ها، مسائل زنان اجازه حضور محوري ندارد و تحجر غلبه مي كند؟
نقش زنان از سال 1376كم كم در معرض تحول قرار مي گيرد. پاره اي اين نقش را منفي و مروج فحشا و گروهي آن را گامي بزرگ در ويران كردن حصار تحجر و تفكر سنتي قلمداد كرده اند. در حقيقت در ژانر سينماي دفاع مقدس، ژانر ملو درام، ژانر سينماي رويكرد گرا و ژانر حادثه اي عمدتاً نقش زن با تفسير مردسالارانه همراه بود آيين نامه ها، نگرش و تفسير بوروكراتيك مسئولان به اين حذف نقش ماهوي و اصيل و اساسي و محوري زن ياري مي رساند. در سال 1376 ما بانوي ارديبهشت را مي بينيم كه اجازه مي يابد ديده شود. يك فيلم كه به دغدغه هاي زنانه با لحني شاعرانه مي پردازد و تابلو هاي مردسالارانه عليه زنان را زير سؤال مي برد و به حق و آزادي زن براي جست و جوي عشقي تازه در گسست از مردي كه نماند، اشاره مي كند و آن را گرامي مي دارد. من تنها از ننه گيلانه رخشان بني اعتماد خيلي خوشم مي آيد و با ديگر فيلم هايش مشكل دارم. با اين همه از منظر اين نوشته بانوي ارديبهشت اثري متفكرانه و شاعرانه در پرسش عليه تحقيقات فرهنگ سنتي و نگاه بسته و مستبد مردانه عليه زنان است.
اما شاهكار سال 76 بودن يا نبودن است كه در آن به نحو سهل و ممتنع روايت زن و پرتگاه و لبه مرگ او در جامعه مردسالار حرمت ها و حرام و حلال ها و حقوق دموكراتيك اقليت و عشق درهم آميخته است. بي ترديد بودن و نبودن اثري است عاشقانه. اثري زيبا و بي نقص و كامل كه زن و جامعه و تاريخ و حيات و شور زيستن و تپيدن قلب مرد در سينه زن - اين خصوصي ترين جايگاه هستي زنانه - و پرسش از تابوها را با هم در خود دارد. در سال 76 آثار ارزشمندي نظير درخت جان، دان، درخت گلابي، كيسه برنج، آژانس شيشه اي، فصل پنجم، جهان پهلوان تختي، مسافر جنوب، تولد يك پروانه و... ساخته شده و آثاري نظير كمكم كن، غريبانه، مرسدس، مهر مادري، مردي شبيه باران و ... به نمايش درآمد كه در آنها حضور تازه اي از زن روايت شده بود كه سابقه نداشت. اين نقش ها بيانگر توجه تازه به زنان بود، اما هيچ يك به زيبايي و عمق بودن و نبودن نبودند.
در سال 77 سيب سميرا مخملباف و سكوت پدر او ساخته شدند. سيب اثري از سينماي رويكرد گراست كه با همه خامي ها و دخالت هاي پدر براي پرورش گلخانه اي سميرا فيلمي فراموش نشدني است كه دختر جوان به عنوان جوان ترين كارگردان جهان از اسارت زن در حصار تفكري سنتي ساخته شده است. فيلم، مستندي است كه نكات دلخواه سميرا را به واقعيت تزريق كرده است و چهره اي ترسناك از زنداني بودن زناني كه به سبب عدم حضور در اجتماع، عقب مانده مي شوند و با ورود به حوزه زندگي اجتماعي و آزادي مي شكفند، مي سازد و فرهنگ مردسالار را با نابينايي ساده لوحانه اي كه براي ممانعت از فساد و تجاوز به دختران، آنها را در بند مي كند، مترادف مي سازد. فيلم هايي مثل ساحره، شهر زنان، شيدا، عشق+2، مرد عوضي، مصائب شيرين، قرمز، عشق كافي نيست، سياوش و ... همه و همه بيانگر تأثير فضاي باز در حضور پررنگ زنان است، اما ضمناً اين حضور زنان در فيلمنامه ها گاه گوياي يك فرصت طلبي، سطحي سازي مسائل زنان، ديدن آنها كما في السابق به عنوان سوژه اي جنسي و بي خبري از انواع بحران هاي حقوقي و اقتصادي و اجتماعي و مشكلات زنان ايراني است. تبديل كردن مسائل زنان به نمايش از پيش پا افتاده ترين منطق سرمايه سود مي جويد و آن استفاده از عشق و مسائل جنسي و آزادي معاشرت مرد و زن به سطحي ترين شكل جهت كسب سود است. گاه فيلمنامه هاي مبتذل چنان تو ذوق مي زنند كه چيزي نيستند جز شتاب زدگي براي حراج زنان بر پرده براي سود بيشتر.
متاسفانه اين فرايند در سال هاي بعد ادامه مي يابد، اما در همان حال فيلم هايي كه به نحو عميقي به حضور زن در جامعه مدرن رويكردي گاه متفكرانه و پرسش آميز دارند، ساخته مي شوند. دختري با كفش هاي كتاني، متولد ماه مهر، عروس آتش، روبان قرمز،دو زن و عشق طاهر از جمله اين آثارند. پاره اي از اين فيلم ها آثاري بي ارزش از نظر ساختار فيلمنامه و پر از سر هم بندي و ناتوان از پيش برد كليشه هايي داستان پردازي و پاره اي داراي ديدگاه و نگاه سطحي اند. دو زن از جمله آثار متهور آن سال هاست. من به درك تصنعي ضد مرد و ناتواني در اقناع ما و ساختگي بودن شرايط دشوار زن در فيلم معترض بودم. معلوم نيست كه چگونه دختري كه اجازه مي يابد تنها در تهران به تحصيل بپردازد و در ماجراهاي سياسي شركت كند، آن هم اول انقلاب، سرپرست و پدر و خانواده اي چنان بي منطق و خشن دارد كه او را بي گناه حبس مي كنند و الي آخر. با اين حال اين آثار در سينماي ايران گفتمان هاي تازه اي را افتتاح كردند، منظر فمنيستي يا مدافع حقوق دموكراتيك زن، نقش هاي تازه و روايتي انتقادي با نگاه مدرن به ممنوعيت هاي سنتي. بيش از پيش در اين سال ها رشد يافت.
در سال 79، ما با چهره تازه اي از زن در اثر مستند آ. ب. ث آفريقا و درگيري فيلم با ايدز در آفريقا رو به رو مي شويم. اعتراض اثري است كه كيميايي در آن به منش مردسالارانه گذشته خود نيز اعتراض مي كند و تصوير تازه اي از زن ارئه مي دهد. بلوغ از جمله آثار دوم خردادي و در رده دختري با كفش هاي كتاني و نه با موفقيت هاي آن فيلم است. بوي كافور عطر ياس خود را به مسائل روز و نگاه ژورناليستي به زن نمي آلايد، اما دايره اثري بسيار تلخ و چيدماني سياه از وضع زنان در جامعه اي است كه تولد دختر يك بداقبالي شمرده شده و از زندان به زندان پرتاب مي شود و مهم ترين فيلم انتقادي از روابط مردسالارانه در آن سال هاست. چتري براي دو نفر، باران، بچه هاي بد، شب يلدا، دلبران، زير نور ماه، سفر قندهار، سگ كشي و از كنار هم مي گذريم آثاري هستند كه در قالب فيلم روشنفكرانه، سينماي رويكرد گرا و سينماي اجتماعي، در كانون خود به روايت از شخصيت و ماجراهايي كه زنان درگير آنها هستند، مي پردازند. سگ كشي پر فروش ترين فيلم بيضايي و همه اين فيلم هاست. در كانون اين فيلم همچنان يك زن قرار دارد و كشف خيانت مردان و آگاهي تا سر حد خشونتي از كشتن مرد چون سگ، روح اين اثر شعاري است.
در سال 1380حاتمي كيا ارتفاع پست و ناصر رفاهي امتحان را مي سازند.
حيرت آور است كه كم كم فيلم سازان نظام و نگه ديني به نقد ليبرالي روي مي آورند. اما امتحان اثري از سينماي رويكرد گراست كه با سلامت و سادگي در لا به لاي ماجراي يك امتحان پرده ازموقعيت دختران و بحران زنان بر مي دارد. بماني مي خواهد از فاجعه خودسوزي زنان به شيوه سينماي رويكرد گرا فيلمي تكان دهنده و افشاگر عليه روابط مردسالارانه باشد. متاسفانه مهرجويي با بماني، با وجود شجاعت تجربه اي نو، يكي از ضعيف ترين آثارش را مي سازد.
در موج مرده حاتمي كيا مردان جبهه و افتخار را از زبان همسراني كه در حاشيه ماندند، به سلابه مي كشد. در ايستگاه متروك تجربه يك زن از سترون بودن و پيدا كردن ده ها فرزند و آزموني تازه مورد توجه است. اما قطعه ناتمام در فيلمنامه خود به تابويي به نام «آواز زن» و حرمت آن مي پردازد. شام آخر جيراني نظير قرمز او فيلمي هنجار شكن است. استفاده بي مهابا از فمنيسم و فضايي چرك و خشن و داستاني كه مرز حقوق و آزادي زن و اخلاقيات را در هم مي شكند، مشخصه چند اثر ما قبل صورتي و سالاد فصل است. زيباترين فيلم پرسشگر از موقعيت زن در سال 80، ده عباس كيارستمي است. زندان زنان روايتي سياسي درباره زنان سه دوره بعد از انقلاب اسلامي و نمايش وضعيت زنان در جامعه است. رأي مخفي، قطعه زمستاني و روزگار ما از آثار متفكرانه سال 80 هستند. اما روزگار ما يك شهادت مستند درباره پرسش زنان و دموكراسي است. كاغذ بي خط نيز فيلمي است دعوت كننده به خودآگاهي و پي بردن به نيروي خود در قلمرو هويت هاي زنانه و با قرينه پردازي رفتارهاي خشن مردانه و قتل هاي سياسي و مقتول شدن حقوق زنان و تلاششان براي كسب استقلال و هويت. اين فيلم نقطه مقابل آرامش در حضور ديگران است كه در نقد مدرنيزاسيون فاسد محمدرضا شاهي از الگوي زن سنتي در برابر زن مدرن آن روز دفاع مي كرد. در انبوه آثار سال1381آثار گرانبهايي وجود دارد كه حديث زن را در كانون خود قرار مي دهند. تهران ساعت 7 صبح، بوتيك، آبادان، ابجد، اين زن حرف نمي زند، ديوانه اي از قفس پريد، پنج عصر، واكنش پنجم، گاوخوني، گاهي به آسمان نگاه كن، فرش باد، رقص در غبار، دانه هاي ريز برف، جايي ديگر، خاموشي دريا، ننه گيلانه، آوازهاي سرزمين مادري ام و ... تعدادي از آثار قابل اعتناي سال 80 هستند. در ميان اين فيلم ها، بوتيك، فيلمنامه اي اورژينال و نو دارد و ننه گيلانه بهترين كار رخشان بني اعتماد است. با متني كه رنج هاي بي حد و حصر مادر يك جانباز فلج را كه سيماي ديگري از رنج هاي زن/مادر است باز مي نماياند.
سال 82 موفق ترين فيلم مارمولك، ربطي به مسائل زنان ندارد. همچنان كه رسم عاشق كشي، طلاي سرخ، مزرعه پدري و ... نيز به همين گونه هستند. اما اشك سرما، شهر زيبا، كافه ترانزيت، مهمان مامان، لاك پشت ها هم پرواز مي كند و شب هاي روشن، فيلم هايي در رده سينماي انديشگون ايران هستند كه به مسئله زنان مي پردازند.
منبع: ماهنامه فيلم نگار، شماره ي 39