تاملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(43)

در پی شکست آقای شریعتمداری و انحلال گروهک «حزب خلق مسلمان» و به دنبال آن فروپاشی گروهک های منافق، فدایی، کومله، حزب دموکرات کردستان، حزب خلق ترکمن و... و گریز سران این گروها و احزاب از ایران، امریکا دریافت که عناصر ضد انقلاب یارای رویارویی آشکار با امام خمینی(ره) و نظام جمهوری اسلامی را ندارند و در برابر اراده آهنین ملت انقلابی ایران از پای درمی آیند و نابود می شوند؛ از این رو، در روش خود
سه‌شنبه، 13 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(43)

 

 

 

تاملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(41)
تاملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(43)


 

نویسنده: دکتر سیدحمید روحانی(مورخ انقلاب اسلامی)




 

آقای منتظری و سازمان سیا
 

قائم مقامی آقای منتظری و آزمندی جاسوسان بین المللی
 

در پی شکست آقای شریعتمداری و انحلال گروهک «حزب خلق مسلمان» و به دنبال آن فروپاشی گروهک های منافق، فدایی، کومله، حزب دموکرات کردستان، حزب خلق ترکمن و... و گریز سران این گروها و احزاب از ایران، امریکا دریافت که عناصر ضد انقلاب یارای رویارویی آشکار با امام خمینی(ره) و نظام جمهوری اسلامی را ندارند و در برابر اراده آهنین ملت انقلابی ایران از پای درمی آیند و نابود می شوند؛ از این رو، در روش خود تغییری تاکتیکی داد وسیاست رخنه و نفوذ و روش منافقانه را در دستور کار خود قرار داد و تلاش کرد گروهها و چهره هایی را به کار گیرد که به ظاهر انقلابی و وفادار به امام(ره) و نظام جمهوری اسلامی باشند، به قانون اساسی،اصل ولایت فقیه و خط امام خمینی(ره) به شکل صوری و تاکتیکی اعلام وفاداری کنند، خود را «مجاهد انقلاب» بخوانند، موضع ضد امریکایی و ضدامپریالیستی بگیرند، از نهضت های آزادیبخش دم بزنند، از صدور انقلاب سخن بگویند و با این شیوه ها و شگردها در مراکز کلیدی، نهاد رهبری، ارگان های نظامی و فرهنگی نفوذ کنند و رشته امور را در دست گیرند. نخست، نظرها به بیت و دفتر امام جلب شد و عناصر رخنه گر همه نیرو و توان خود را برای نفوذ در دفتر امام بکار گرفتند و تلاش کردند که در کنار امام خمینی(ره) و در مراکز تصمیم گیری ها جای پایی بیابند. اما صلابت و درایت امام و هوشیاری و کیاست فرزند ایشان، شادروان حاج سیداحمدخمینی راه هرگونه رخنه و نفوذ را بست.
با انتصاب آقای منتظری به قائم مقامی از سوی مجلس خبرگان، سازمان های جاسوسی بین المللی و گروهک های سیاسی در ایران که از رخنه و نفوذ در دفتر امام ناامید و سرخورده بودند، یکباره به وجد آمدند و روزنه امیدی یافتند و برای نفوذ در آقای منتظری و سلطه بر بیت او به فعالیت پرداختند. این آزمندی و طمع ورزی نسبت به آقای منتظری ریشه در چند جریان داشت:
1. حضور هادی و مهدی هاشمی در کنار منتظری که دستگاههای جاسوسی و گروهک های سیاسی این دو را از دوران پیش از انقلاب اسلامی به درستی شناسایی کرده بودند، به پیشینه آنها آگاهی داشتند و به این واقعیت به درستی واقف بودند که این دو اهل معامله و بند و بست هستند و با کمی اعمال فشار و زور، سرتسلیم فرود می آوردند و خود را می بازند.(1)
2. آقای منتظری در پی پیروزی انقلاب اسلامی از اینکه می دید امام(ره) نسبت به مهدی هاشمی ذهنیت منفی شدیدی دارد و با دستیابی او به قدرت و مسئولیت های کلیدی مخالفت می ورزد سخت آزرده و رنجیده بود، این سردی و آزردگی منتظری از امام(ره)، از دید تیزبین کارشناسان زبردست سازمان های جاسوسی- به ویژه سیا- پوشیده نماند. آنها براین امید بودند که از این دغدغه ذهنی آقای منتظری نسبت به امام خمینی(ره) بهره برداری کنند و او را هرچه بیشتر از امام دور کنند و به رویارویی با ایشان وادارند.
3. انتصاب منتظری به سمت قائم مقامی(که به تعبیر امام فوق طاقت و توانایی او بود)، موجب غرور هرچه بیشتر او شد و بدین ترتیب، قانون، نظام، سیستم حکومتی، سلسله مراتب مسئولان سیاسی- کشوری و مقام ولایت و رهبری امام را به کلی از یاد برد و خود را تنها ابرمرد نظام جمهوری اسلامی می پنداشت که فراتر از قانون و نظام حاکم قرار دارد و می تواند برخلاف قانون در همه امور دخالت کند، به همه دستور دهد، همه مسئولان نیز وظیفه مندند به دستور او عمل کنند! همه مسائل را با او در میان بگذارند و از او دستور بگیرند.
این روحیه نیز برای کارشناسان زیرک و کنجکاو سازمان های جاسوسی نقطه امیدی بود که با بهره گیری از آن بتوانند او را رویاروی نظام قرار دهند.
4. روحیه پرخاشگری و درشت گویی که در پی انتصاب آقای منتظری به سمت قائم مقامی در او پدید آمد، از نقاط ضعف و شکننده ای بود که برای او و نظام جمهوری اسلامی زیان های سنگینی به همراه داشت. آقای منتظری به هنگام دیدار با مقامات مسئول نظام و شخصیت های علمی و روحانی با آنها با لحنی تند و غیرمتعارف سخن می گفت و به آنها اهانت روا می داشت و در برابر مقامات و مسئولان نظام جمهوری اسلامی، احساس قدر قدرتی می کرد! در حالی که مسئولان نظام و دیگر کسانی که به نحوی با او سرو کار داشتند، روی احترام به علم و روحانیت، به پرخاشگری او پاسخ نمی داند و حرمت او را پاس می داشتند.
ماموران سازمان سیا دیرزمانی بود این نقشه را در سرداشتند که در برابر امام خمینی(ره) رهبری بتراشند که بتواند آشکارا با امام مخالفت کند و حرمت و قداست ایشان را بشکند؛ این روحیه پرخاشگری آقای منتظری فرصتی بود که غنیمت شمرده شد. آنها براین باور بودند که اگر یکی از مقامات روحانی و یا یکی از رهبران گروه های سیاسی بتواند در برابر امام خمینی(ره) بایستد و بی حرمتی کند، صولت و قداست امام در میان ملت شکسته می شود و راه را برای عناصر مخالف، ضد انقلاب و وابسته به بیگانه برای بی حرمتی به امام هموار می سازد.
امریکا بر این باور بود که امام خمینی(ره)، شخصیتی افسانه ای و اسطوره ای است و باید در برابر او قدرتی تراشید و به صحنه آورد با این افسانه را بشکند! غافل از اینکه شخصیت بی همتای امام ریشه در علم،درایت، بصیرت، خردمندی، خداجویی، مردمی بودن، خود را ندیدن و خلوص بی مانند داشت و این شخصیت معنوی نه تنها با اهانت شکسته نمی شود، بلکه استوار تر می گردد.(2)
5. کارشناسان سازمان سیا با ارزیابی عمیق و ریزبینانه آقای منتظری، به این واقعیت رسیده بودند که او به دلیل ناتوانی در فهم مسائل سیاسی و شخصیت ساده لوحانه، به آسانی فریب می خورد و می توان او را آلت دست قرار داد و اندیشه های لیبرالیستی را در او تقویت کرد. کارشناسان امریکایی در دیدار با آقای منتظری به درستی دریافتند که او به رغم موضع تند، انقلابی و ضد امریکایی، روشی آشتی جویانه، سازشکارانه و انعطاف پذیر در برابر دولتمردان امریکایی دارد و با یک دیدار و گفتگو می توان او را دگرگون کرد و با او به معامله و بند وبست نشست. سفارت امریکا در تهران در گزارش محرمانه ای در تاریخ 6آبان 1358از دیدار «کارمند سیاسی سفارت» و «کارمند اعزامی وزارت امور خارجه امریکا» با آقای منتظری چنین پرده برمی دارد.
محرمانه
از سفارت امریکا، تهران- 1354 به سفارت امریکا، جده
رونوشت: سفارت امریکا، تل آویو 28 اکتبر 1979-6آبان 1358
موضوع: ملاقات با آیت الله منتظری
1. محرمانه- تمام متن
2. کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه امریکا در 25اکتبر به مدت 45 دقیقه با آیت الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند. آیت الله منتظری، رئیس مجلس خبرگان می باشد و در سپتامبر 1979پس از مرگ آیت الله طالقانی به امامت جمعه تهران منصوب گشت. این ملاقات توسط وزارت خارجه[ایران] ترتیب داده شده بود.
3. کارمند وزارت خارجه باب گفتگو را با رساندن پیام های دوستانه از جانب دولت امریکا و مردم امریکا باز نمود. امریکایی ها احساس همدردی بسیاری با ایرانیانی که در طول انقلاب زجر کشیده اند، دارند. ما همچنین شجاعت ایرانیان غیرمسلح در طول مبارزاتشان و اهداف آزادی خواهانه ای را که موجب برپایی این انقلاب گردید ستایش می کنیم و در آن ایده آل ها سهیم هستیم.
4. منتظری در پاسخ، دوستانه و صمیمی برخورد کرد. او گفت کارتر، رئیس جمهور امریکا را بسیار تحسین می کند. وی یادآوری کرد که چگونه در زمان زندانی بودنش از انتخاب کارتر مطلع شده و چقدر از شنیدن اینکه رئیس جمهور یک مسیحی مومن بوده و به حقوق بشر معتقد است، خوشحال شده بود. وی می داند که امریکایی ها مانند سایر مردم در هر جای دیگری در این ایده آل ها سهیم هستند. وی گفت بسیار مایه تاسف است که مردم امریکا که مردم ایران نسبت به آنها احساسات بسیار دوستانه ای دارند، بایستی آن قدر توسط اقلیتی تحت سلطه باشند که کشور را مجبور نمایند در مقابل آرمان های ملل مسلمان از اسرائیل حمایت کند.
5. منتظری گفت نمی تواند فهمید که چرا امریکا مایل است تا این حد شخصیت و منافع اقتصادی خود را به دلیل روابطش با اسرائیل از دست بدهد. وی این مساله را که رهبری چون کارتر، رئیس جمهور امریکا بایستی بخاطر کشوری که هیچ نفعی به امریکا نمی رساند تا این حد به زحمت بیفتد[متاسف است] چه منافعی در اسرائیل وجود دارد؟
دنیای اسلام منافع به مراتب بیشتری برای امریکا دارد. ما نفت داریم و به کالاها و تکنولوژی امریکا نیازمند هستیم. این ادعا را که همه می خواهند یهودیان را به دریا بریزند انکار کرد. اما گفت احساس می کند، لازم است برای تمام مذاهب در فلسطین همان طور که قبلا در لبنان هم بود، برابری قائل شویم.
6. کارمند وزارت خارجه گفت حمایت امریکا از امنیت اسرائیل به معنی حمایت همه جانبه از تمامی اقدامات اسرائیلی ها نمی باشد...ما امیدواریم که با صبر وتحمل جدیدی در روابط ایران و امریکا آغاز شود... مسائل ایران در امریکا به خوبی درک نشده اند، یکی از مشکلاتی که امریکایی ها با آن مواجهند فقدان اطلاعات صحیح در مورد انقلاب ایران می باشد...
7. آیت الله منتظری در مورد این مساله اطلاعات خوبی نداشت. اما مترجم وی به جای او جواب می داد...(3)
دیدار آقای منتظری با مقامات امریکایی در شرایطی بود که کارتر در دوران اوج انقلاب اسلامی، ملت به پاخاسته ایران را «اراذل پشت» خوانده و دانشجویانی راکه در سفر شاه به امریکا دربرابر کاخ سفید به تظاهرات دست زده بودند «مشتی لات» نامیده بود، و طی یک سلسله سمپاشی و جوسازی وانمود می کرد که ملت ایران با ملت امریکا مخالف است و بدین گونه می کوشید که افکار مردم امریکا را علیه ایران بشوراند. از این رو، امام خمینی(ره) در سخنرانی خود اعلام کرد:
...ما با ملت امریکا مخالفتی نداریم، لکن آقای کارتر منعکس می کند که ملت ایران با ملت امریکا مخالف است و این هم یکی از جنایاتی است که دارد واقع می شود در تاریخ که ما فریاد می زنیم که با آقای کارتر مخالف هستیم؛ او دارد منعکس می کند که ما با ملت امریکا مخالف هستیم...(4)
آقای منتظری در شرایطی به تحسین و ستایش از کارتر پرداخته است که در هر کوی و برزن و شهر و دیار ایران، فریاد «مرگ بر کارتر»، «مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین»، «این کارتر را باید کشت، چه با تفنگ چه با مشت»، « این کارتر بیگانه، از خاورمیانه، اخراج باید گردد» و... در آسمان طنین انداز بود و رهبر ملت، کارتر را مجرم و خائن می خواند(5) و رسما اعلام می کرد:
...امریکا باید کارتر را از صحنه سیاست خارج کند، کارتر بد سیاستمداری بود برای امریکا، بد رئیس جمهوری بود برای امریکا، امریکا را بدنام کرد... این کارتر لایق نیست که رئیس جمهور امریکا باشد... کارتر خیانت کرده است به امریکا...(6)
در چنین شرایطی دیدار و گفتگوی آقای منتظری با مقامات امریکایی به ویژه ستایش او از شخص کارتر و اعلام آمادگی او برای همکاری و معامله با امریکا نکته هایی را برای جاسوس ها و کارشناسان امریکایی به نمایش می گذاشت:
1. اینکه آقای شیخ حسینعلی منتظری به رغم شعارهای تند، انقلابی و ضد امریکایی نسبت به امریکا و کارتر، گرایش قلبی دارد و می توان از او برای پیاده کردن نقشه ها و ترفندهای امریکا استفاده کرد و او را دانسته یا ندانسته به اجرای سیاست های لیبرالیستی امریکا واداشت.
2. شیفتگی و ستایش آقای منتظری نسبت به کارتر، رئیس جمهوری که مردم و رهبر ایران به شدت از او نفرت دارند و پیوسته برضد او موضع گیری می کنند، از بی اعتقادی او به راه امام خمینی(ره) و امت نشان داد و این واقعیت را به درستی آشکار می سازد که امریکا با ترفند ها و شگردهایی می تواند او را به آسانی از راه امام و ملت ایران دور سازد و به ورطه لیبرال منشانه بکشاند.
3. کارشناسان مرموز امریکایی، چنان که آمد برآن بودند برای نفوذ در میان رهبران مذهبی «تاجایی که ممکن است با آنها طرح دوستی بریزند و سوظن آنان را برطرف کنند» اکنون می دیدند که آقای منتظری نه تنها نسبت به امریکا سوظن ندارد، بلکه از کارتر به عنوان «یک مسیحی مومن و معتقد به حقوق بشر» ستایش می کند و از اینکه نامبرده به ریاست جمهوری امریکا برگزیده شده، «خوشحال شده» و از اینکه «منافع اقتصادی خود را به دلیل روابط با اسرائیل» در ایران از دست می دهد، نگران است!
4. پیشنهاد آقای منتظری برای همکاری امریکا با ایران بدون اشاره به پیشینه شوم و سیاه امریکا در ایران و آسیب هایی که با احیای رژیم کاپیتولاسیون و کودتای 28مرداد به ملت ایران وارد کرده است و اهانت هایی که به این ملت روا داشته است، نمایانگر آمادگی و علاقه مندی منتظری به امریکایی ها و نادیده گرفتن حقوق مردم به شمار می آمد. از دید آقای منتظری اگر امریکا تا سرحد افراط از رژیم صهیونیستی پشتیبانی نمی کرد، برای روابط نزدیک و همه جانبه با ایران، دیگر مشکلی نداشت!
5. کارشناسان سیا که برای ارزیابی هویت، ماهیت شخصی و اخلاقی آقای منتظری به دیدار او رفته بودند، در همان نخستین جلسه به بی ارادگی، نداشتن استقلال ذاتی و عدم درک سیاسی او پی بردند، از این رو، در پایان گزارش خود اعلام کردند:
...علی رغم اینکه آیت الله منتظری در برابر گردهمایی های بزرگ و همچنین در تلویزیون دارای ظواهری است که چندان تاثیرگذار نمی باشد، وی بسیار کوتاه قد بوده و صدای نازکی دارد و در مجامع کوچک بسیار برخوردی گرم و دوستانه دارد به آرامی صحبت کرده و کلمات را می کشد... با توجه به این ملاقات کوتاه مدت، ما چنین احساس می کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می شود یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشته اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در مواردی توصیه هایی به وی می کرد تا بر آنها تاکید نماید...(7)
بدین گونه، انتصاب آقای منتظری به سمت قائم مقامی، برای سازمان های سیاسی و جاسوسی درون مرزی و برون مرزی و لیبرال- دموکرات هایی که با انقلاب اسلامی سرناسازگاری داشتند، مغتنم شمرده شد و آنان با شتاب در اطراف او گرد آمدند. کارشناسان سیا و موساد که نقشه هایی شیطانی برضد انقلاب اسلامی در دست اقدام و اجرا داشتند، آقای منتظری را برای انجام آن مناسب یافتند و همه نیروی خود را برای کشانیدن او به ورطه سازشکاری و اندیشه های لیبرال منشانه و به اصطلاح «میانه روی» به کار گرفتند.

پی نوشت ها :
 

1- هادی هاشمی در برابر فشار ساواک در زندان در سال 1346شماری از مبارزان روحانی را معرفی کرد و به اصطلاح آنان را «لو» داد و موجب دستگیری و گرفتاری آنان شد. مهدی هاشمی نیز در برابر فشار ساواک سرسپرد، تسلیم شد و قول همکاری داد.
2- مقاله اهانت آمیز و شرم آور«رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات 17دی 1356نیز به همین منظور به رشته نگارش کشیده شد که مقام معنوی، روحانی و قداست و عظمت ویژه امام خمینی(ره) را بشکند و او را در میان ملت ایران بی اعتبار کند. دور از واقعیت نیست که گفته شود سازمان جاسوسی سیا در طرح نگارش آن مقاله دست داشت.
3- اسناد لانه جاسوسی امریکا(اسناد منتشر نشده) کتاب دهم، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، بخش دوم، 1378، ص706
4- صحیفه امام، ج11،ص124، 125
5- همان، ص142
6- همان، ص207
7- اسناد لانه جاسوسی امریکا، همان، ص708. این دیدار و گفتگوی مقامات امریکا با آقای منتظری اگر نخستین دیدار بوده، بی تردید واپسین دیدار نبوده است و امریکایی ها این طعمه آماده را که در گزارش بالا اذعان کرده اند «یک متفکر سیاسی نبوده و اکثر» گفته ها و نوشته های او را یا دیگران برای او می نویسند و ساخته و پرداخته می کنند و «یا توسط دیگران در دهانش» می گذارند، هیچگاه رها نمی کردند و از بهره گیری ها و سو استفاده از وجود او چشم نمی پوشیدند. نکته درخور توجه اینکه در کتاب خاطرات نه آقای منتظری و نه کسانی که آن خاطرات را به نام او ساخته اند هیچگونه اشاره ای به این دیدار و گفتگو نکرده و مردم را بیگانه و نامحرم پنداشته اند و بار دیگر این واقعیت را به اثبات رسانده اند که آنچه از زبان آقای منتظری درکتاب خاطرات آمده است «...این عقیده من بود که باید مردم را که صاحبان اصلی انقلاب و حکومت و کشور هستند در جریان گذاشت(ص531)...ما متاسفانه مردم را بیگانه و نامحرم حساب می کنیم، مردم هم دانا هستند و هم نامحرم نیستند... ما نمی توانیم مردم را نادیده بگیریم...(ص755)و... تنها جنبه شعاری و عوامفریبی دراد و از واقعیت فرسنگ ها فاصله دارد.
 

منبع: 15 خرداد شماره 15



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.