سراپا جوش و خروش

آشنايي نزديک من با ايشان، در سال 1342 در جلسات بحث هاي اسلامي بود که در تهران داشتم و بعد از آن در فعاليت هاي مبارزاتي که با مرحوم شهيد عراقي و مرحوم شهيد اماني و برادران ديگرمان در خط امام داشتيم.
دوشنبه، 19 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سراپا جوش و خروش

سراپا جوش و خروش
سراپا جوش و خروش


 






 

شهيد عراقي به روايت شهيد آيت الله دکتر بهشتي
 

از چه سالي و از کجا با شهيد عراقي آشنا شديد؟
 

آشنايي نزديک من با ايشان، در سال 1342 در جلسات بحث هاي اسلامي بود که در تهران داشتم و بعد از آن در فعاليت هاي مبارزاتي که با مرحوم شهيد عراقي و مرحوم شهيد اماني و برادران ديگرمان در خط امام داشتيم.

آشنايي شما با شهيد چه برنامه هايي را پيش آورد و حاصلش چه بود؟
 

با شروع نهضت اسلامي، به رهبري امام خميني، نيروهاي مومن و مسلماني که در خط اصيل اسلام و معتقد به مرجعيت بودند، از دل هيئت هاي مذهبي و دستجات سينه زني و سوگواري و هيئت هايي که جلسات هفتگي مذهبي داشتند، به سوي مبارزه فعال جلب شدند. اين هيئت ها با هم رابطه برقرار کردند و يک شبکه فعاليت مبارزاتي اسلامي و نيرومند را عليه رژيم شاه به وجود آوردند. اينها درصدد متشکل شدن بودند و شورائي مرکزي را به وجود آوردند که مرکب از 12 نفر و به نام هيئت هاي موتلفه بود هيئت هاي موتلفه عملاً مانند يک سازمان نيرومند و حزب قوي اسلامي کار مي کرد و شوراي مرکزي، رهبري اين سازمان نيرومند را به عهده داشت و دقيقاً رهبري آن شورايي بود. از آنجا که اين شورا معتقد به رهبري فقيه واجد شرايط بود و اين ولايت و رهبري را در امام خميني يافته بود، چهار تن را به ايشان پيشنهاد کرد تا مسئول بخش فقاهتي شوراي مرکزي باشند. اين افراد عبارت بودند از بنده، مرحوم مطهري، آقاي انواري و آقاي مولايي و به اين ترتيب، يک نوع هم رزمي تشکيلاتي ميان ما و اين برادران به وجود آمد.

نحوه کار شوراي فقاهتي چگونه بود؟
 

قرار شد اعضاي اين شورا در جلسات شوراي مرکزي شرکت کنند و يا در موردي که ممکن نيست، مصوبات اين شورا را براي تصويب به اين شوراي فقاهتي بدهند و اين شوراي فقاهتي روي آن مصوبات نظر بدهد، برحسب شرايط روز و برحسب امکانات، عمل کند؛ چون به هرحال اين يک تشکيلات مخفي بود و در خفقان حاکم بر ايران، گاهي امکان نداشت همه در يک جا جمع بشويم. اين آشنايي ها در حقيقت در ضمن مبارزه عليه شاه به وجود آمد و همکاري سازمان يافته اي را در پي داشت.

شخصيت شهيد عراقي را چطور ديديد؟
 

ايشان در گرو خودشان با شهيد حاج صادق اماني و شهيد مطهري همکاري داشت و شاخه نظامي جمعيت هيئت هاي موتلفه با رهبري اينها شکل گرفت. علاوه بر اين شهيد عراقي با ساير اعضاي شوراي مرکزي هئيت هاي موتلفه هم همکاري داشت و برادراني چون آقاي حبيب الله عسگر اولادي، آقاي اسدالله لاجوردي، آقاي حاج صادق اماني و ساير اعضايي که در شوراي مرکزي شرکت و فعاليت داشتند، دوستان و همرزمان يکديگر بودند.

سراپا جوش و خروش

چه ياد و خاطره اي از ايشان داريد؟
 

مي دانيد که مرحوم شهيد عراقي سال ها و بيش از سيزده سال در زندان بودند. در اواخر دوره سياه رژيم شاه بود که مرحوم شهيد عراقي همراه با عده اي از زندان آزاد شدند و من براي ديدار اين برادر رزمنده و از بند شاه رسته، به منزلش رفتم تا از او ديدن کنم. شهيد عراقي هرچند ريش سفيد و سالخورده شده بود، اما همان چهره شاداب و خندان سال هاي 43، سال هايي که در تهران او را در جمع مبارزان پرتوان مي ديدم، داشت. اين از خصوصيات شهيد عراقي بود که همواره با قيافه اي مصمم و مردانه و با لبي خندان و چهره اي شاداب ديده مي شد، گوئي همواره بر مرگ سرخ پرافتخار شهيد از دور لبخند مي زد او را با همان لبخند و با همان چهره بشاش يافتم، البته شکسته در برابر فشارهاي جهنمي رژيم شاه در دوره زنداني طولاني اش.

ارتباط ايشان با حزب جمهوري اسلامي چگونه بود؟
 

در سال هاي آخر ما مصمم بوديم همان تشکيلات و سازمان اسلامي سال هاي 42 و 43 را با ابعاد گسترده تري تجديد کنيم و شهيد عراقي و ديگران نيز اين انديشه را داشتند. از وقتي که اينها از زندان آزاد شدند و به ميدان فعاليت هاي سياسي و مبارزاتي بازگشتند. ايشان و ياران ديگر پيشنهاد کردند نيروهاي اصيل اسلامي و مبارز متشکل بشوند. ما هم که مقدمات اين کار را تا حدودي فراهم کرده بوديم، تصميم گرفتيم که هرچه سريع تر با شرکت اين برادران، تشکيلات سياسي فعالي را براساس خط اصيل اسلام به وجود بياوريم.
پس از آنکه هيئت موسس، موجوديت حزب جمهوري اسلامي را اعلام کرد، شهيد عراقي و ديگران از نخستين ثبت نام کنندگان بودند و به محض اينکه ما تصميم گرفتيم شوراي مرکزي موقت حزب جمهوري اسلامي ايران را مرکب از سي عضو از گروه هاي مختلف تشکيل بدهيم، شهيد عراقي از نخستين کساني بود که دعوت شد تا عضو شوراي مرکزي موقت حزب باشد و طبيعي است که ايشان هم با علاقه اين مسئوليت را پذيرفت و تا لحظه شهادت، يار و همکاري عزيز براي حزب جمهوري اسلامي و عضو سودمندي در شوراي مرکزي موقت حزب بود.

ارتباط ايشان با امام از کجا و چطور بود؟
 

شهيد عراقي و عده اي از برادران از آغاز نوجواني در خط انقلابي، اسلامي فدائيان اسلام به رهبري شهيد پرارج عالم اسلام، مرحوم سيد مجتبي نواب صفوي، به مبارزه اي خونين دست زده بودند. ايشان و عده اي از برادران ديگر عملاً از اعضاي جانباز فدائيان اسلام بودند که پس از شهادت مرحوم نواب صفوي و شهداي ديگر فدائيان اسلام همان خط فکري را دنبال کردند. فدائيان اسلام از همان آغاز با امام در رابطه بودند، چون امم از همان موقع، خطي را که اينها در راه خدا و اسلام برگزيده بودند، تأييد مي کردند، بنابراين، فکر مي کنم اين جوانان جانباز با ايمان از همان روزها به امم دل بسته بودند و پس از آنکه امام در سال 41 رهبري مبارزات گسترده ملت ما را بر ضد رژيم شاه و آمريکا و حاکميت گسترده امام شدند و از عناصر اصلي فعال و کارگردانان بسيار موثر اين مبارزه بودند. در آن روز تاريخي و سخنراني هيجان آفرين امام و عاشوراي سال 42 در قم، شهيد عراقي و عده اي از برادران، کارگردانان اجتماع عظيم و پرشکوه قم بودند و اينها بودند که آن مجلس پرشکوه را اداره کردند و سيستم صوتي جالبي را با استفاده اي باطري و لوازم ديگر به وجود آورده بودند تا صداي امام در کل منطقه آن جلسه با شکوه به خوبي به گوش و دل همه دل هاي مشتاق برسد. شهيد عراقي و ياران و دوستان هم رزمش به امام دل بسته بودند و با ايشان رابطه داشتند.
روزنامه جمهوري اسلامي، 4/6/1359
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 36



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط