مؤلفه هاي اخلاق در کار و اصول حاکم بر آن از ديدگاه اسلام (2)

در اين مقاله سعي مي شود تا مولفه هاي اخلاق در معناي اخلاق سازماني از ديدگاه اسلام با مطالعه اصول حاکم بر آن بررسي شود. لذا ابتدا به بررسي مفهوم اخلاق از منظر اسلام (الف) و سپس به مولفه هاي آن (ب) و در نهايت به اصول حاکم بر اخلاق (ج) مي پردازيم.
سه‌شنبه، 20 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مؤلفه هاي اخلاق در کار و اصول حاکم بر آن از ديدگاه اسلام (2)

مؤلفه هاي اخلاق در کار و اصول حاکم بر آن از ديدگاه اسلام (2)
مؤلفه هاي اخلاق در کار و اصول حاکم بر آن از ديدگاه اسلام (2)


 

نويسندگان: جواد صالحي (1) ـ معصومه صالحي (2)




 
در اين مقاله سعي مي شود تا مولفه هاي اخلاق در معناي اخلاق سازماني از ديدگاه اسلام با مطالعه اصول حاکم بر آن بررسي شود. لذا ابتدا به بررسي مفهوم اخلاق از منظر اسلام (الف) و سپس به مولفه هاي آن (ب) و در نهايت به اصول حاکم بر اخلاق (ج) مي پردازيم.

الف) مفهوم اخلاق از منظر اسلام
 

همه فضايل اخلاقي يک نوع مبارزه کردن با خود است، يعني انسان تا در اين مقام نباشد، که از خود بگذرد و تا يک نوع گذشت و فداکاري در کار نباشد، امکان ندارد که بتواند خود را به فضايل اخلاقي مقيد سازد. به همين جهت در اخلاق، مساله«خود» از مهمترين مسائل است. همان طوري که«اول الدين معرفته» (3) همين خداشناسي سنگ اول، انسانيت و آدميت هم مي باشد. اخلاق بدون شناخت خدا معني ندارد (مطهري، 279: 1387). به همين جهت خدا مبناي فضائل اخلاقي است. بر اين اساس هر عملي که براي خدا و بر اساس دستورات الهي باشد، درست و غير آن نادرست تلقي مي شود. اخلاق اسلامي، اخلاق يک متفکر يا مجموعه محققان و انديشمندان اسلامي نيست، بلکه اخلاق اسلامي؛ اخلاق قرآن کريم، نبي اکرم (ص) و ائمه هدي (ع) است. (4) به همين جهت است که منابع اخلاق در اسلام؛ قرآن کريم، سنت پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) معرفي شده اند.
نگرش هاي اسلامي درباره کار، به«اخلاق کار اسلامي » اشاره مي کنند. اسلام به پيروان خود مي آموزد که به سازمان خود متعهد باشند. در اين نگرش، همکاري و مشورت به وسيله اخلاق کار اسلامي تشويق مي شود، که خود زمينه اي است تا از اشتباهات جلوگيري شود. اخلاق کار اسلامي همچنين در مورد ارزش هايي مانند سخاوت و انصاف بحث کرده و سفارش مي کند که آن ها را هميشه در کارهاي خود دنبال کنيم، لذا در اين معنا در جمهوري اسلامي ايران، کارمندان دولت، کارگران حکومت الهي تلقي مي شوند و وقتي اعمال خود را با ملاک هاي اسلامي محک بزنند، احتمالاً در رفتار عادلانه و خدمت به ارباب رجوع و انجام کار دست کوتاهي نخواهند کرد و بالاخره رشد و پويايي جامعه را رقم خواهند زد. چرا که انسان مسلمان با محور قرار دادن رضايت خداوند، انسانيت خود را فداي هيچ چيز نمي کند، و کرامت خود را با هيچ چيز عوض نمي کند. (5) همچنين کرامت نفس و عزت نفس، محور اخلاق اسلامي است. نقطه اي از روح انسان که اسلام براي احياي اخلاق انساني و براي سوق دادن انسان به سوي اخلاق به آن متوجه است، کرامت و عزت نفس است. (6)
لذا کليه اعمال و رفتارهايي که بر اساس فرامين قرآن، نبي اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، مورد تأييد است و در راستاي خدمت به جامعه و افراد مي باشد، افعال اخلاقي ناميده مي شود که داراي چند ويژگي مرتبط است، که در احاديث (7) و آيات الهي به آن تصريح شده است، که به برخي از آنها اشاره مي شود:
1)«لقد کرمنا بني آدم» (8) (اسراء، 70)
2)«و الله يحب الصابرين » (9) (آل عمران، 146)
3)«و لا يغتب بعضکم بعضا» (10) (حجرات، 12)
4)«ويل لکل همزه لمزه » (11) (همزه، 1)
5)«و من شر حاسد اذا حسد» (12) (فلق، 5)
6)«يا ايها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم » (13) (حجرات، 11)
7)«و لا تنابزوا بالالقاب» (14) (حجرات، 11)
8)«فاستبقوا الاخيرات» (15) (بقره، 148)
البته در اين ميان شکي نيست که برخي از عوامل وجود دارند که مؤثر بر ضعف اخلاق انساني و از موجبات ناديده گرفته شدن کدهاي اخلاقي است که به برخي از آنها اشاره مي شود:
1) عوامل روانشناختي
يکي از ابعاد بسيار مهم اخلاق کار، بعد روانشناختي آن است. چرا که اخلاق متغيري است که آگاهي و اراده فردي در آن نقش محوري دارد. بسياري از انديشمندان براي بهبود اخلاق کار بر نظريات رفتاري تأکيد داشته اند. هر گاه فردي کار اخلاقي انجام داد و از سوي جامعه مورد تشويق قرار گرفت، احتمال انجام کارهاي اخلاقي ديگر تقويت مي شود، تا جايي که کار اخلاقي به صورت ارزش هاي دروني در مي آيد. به اين ترتيب، برنامه ريزان کلان کشوري قادر خواهند بود، اخلاق کار را در افراد جامعه دروني کنند. به عنوان مثال«مازلو» به پنج دسته نياز انسان اشاره مي کند که عبارت از: فيزيولوژيک، ايمني، اجتماعي، احترام و خودشکوفايي مي باشد. در حالي که متأخرين به تأثير نياز به کسب موفقيت، نياز به کسب قدرت، نياز به ايجاد دوستي، انتظار و برابري بر اخلاق کار تأکيد مي کنند (کاويان، 47: 1384) و انسان کامل و متعالي، انساني است که قادر است مسئوليت اخلاقي خود را به طور همه جانبه تحقق بخشد و رفتاري متعادل و سازگار با تمامي محيط ها داشته باشد. سازمان نيز بايد فضايي را ايجاد نمايد که در آن تمامي نيازهاي اخلاقي فرد ارضاء گردد، تا افراد بتواند در محيط سازماني به کمال برسند.
2) عوامل اقتصادي و صنعتي شدن جوامع
عدم تناسب کار با دستمزد از مبرم ترين مسائل اقتصادي است که به شدت انگيزه کار را در کارکنان تحت تأثير قرار مي دهد. صنعتي شدن، تغييراتي بنيادين در ساختار جامعه به وجود مي آورد. در نظام پيشه وري رابطه بين کارگر و کارفرما شخصي بود و اين رابطه ايجاب مي کرد که کارگر و کارفرما در مقابل يکديگر داراي تعهدات و وظايفي گسترده تر از آن چه امروز انتظار مي رود، باشند. اما توليد صنعتي، در وضعيت اجتماعي همه کارگران، تغييرات اساسي به وجود آورد و بر مهارتهاي پيشه اي و روابط کار تاثير عميقي گذاشت (کاويان، همان: 46). بدين ترتيب نيروي کار در يک کارگاه يا کارخانه متمرکز و محل زندگي و محل کار از يکديگر جدا شد.
3) عوامل اجتماعي نظريه هاي مارکسيستي در علوم جامعه شناسي به طور غير مستقيم اشاره اي به اخلاق کار دارند. در اين نظريه ها چگونگي توليد به عنوان متغير مستقل و از خود بيگانگي به عنوان متغير وابسته مطرح هستند. اما از خود بيگانگي افراد مي تواند تأثير مستقيمي بر ميزان علاقه، دقت، مسئوليت، ابتکار و مولد بودن داشته باشد. مسلم است که يک ذهن از خود بيگانه نمي تواند زمينه اي مناسب براي انگيزه و تعهدات اخلاقي و فيزيکي از خود بروز دهد.

پي نوشت ها :
 

1 ـ مربي دانشگاه پيام نور کرمان
2 ـ مربي دانشگاه پيام نور کرمان (دانشجوي دوره دکتري فلسفه دين دانشگاه پيام نور)
3 ـ خداشناسي سنگ اول دين است.
4 ـ اين در حالي است که مذهب کاتوليسيزم بر مبناي آموزه هاي سن توماس آکيوناس، فعاليت دنيوي را فاقد ارزش اخلاقي و تنها براي گذران زندگي مجاز مي دانست، ولي مذهب کالونيزم بر اين باور بود که پارسايي راهبانه و نفي وظايف دنيوي و کناره گيري از تعهدات دنيوي نوعي گناه است. از اين رو سرمايه داري زماني توسعه يافت که اخلاق پروتستاني از نوع فرقه کالوني، بخش بزرگي از مردم را براي کار در دنياي سکولار دعوت کرد (وبر، 20: 1374). به باور وبر پيورتنيزم (Purtanisim) يا پاکديني در انگلستان با شورش عليه پاپ و کليسا، آموزه هاي ديني را مطرح ساخت که برخي از آنها عبارتند از: اتلاف وقت، مهلک ترين گناه است و براي رستگاري عمر انسان کوتاه و گرانبها است، خواب بيش از حد محکوم است، کساني که در کار خود کوشا نباشند، تقرب الهي نخواهند يافت، فقرجويي و آرزوي مستمند شدن مانند آرزوي مريض شدن است، فقير بودن يعني در برابر عظمت خدا حقير بودن، و ثروت جويي زماني گناه است که براي لذت جويي گناه آميز باشد (سروش، 26: 1375). مطابق الگوهاي غربي، کشورهاي در حال توسعه براي رفع و کاهش بيگانگي با کار بايد ارزش هاي پروتستاني را گسترش داده و از آنها پيروي کند. در حالي که باورهاي پروتستاني، مردم را به سوي ارزش ها و منافع فردي و شخصي سوق مي دهند، ارزش ها، فرهنگ موجود در کشورهاي در حال توسعه اغلب جنبه جمع گرايانه و اجتماعي دارد و افراد را به سوي ارزش ها و منافع همگاني، برابري و صميميت سوق مي دهد. لذا مردم اين جوامع کار را نه به خاطر منافع فردي، بلکه بيشتر به خاطر اهداف و آرمان هاي والاي اخلاقي مورد توجه قرار مي دهند. لذا بايد توجه داشت که اخلاق پروتستاني صرفاً يکي از روش هاي اجتماعي کردن افراد به حساب مي آيد و مطمئنا روش ها و رهيافت هاي ديگري نيز وجود دارد که هر جامعه مي تواند با توجه به ويژگي هاي فرهنگي خويش از آنها بهره گيرد و کشورهاي در حال توسعه بر خلاف عقايد انديشمندان غربي، مجبور به پيروي کامل از ارزش هاي پروتستاني نيستند، بلکه مي توانند همراه با حفظ باورها و فرهنگ خويش، از نقاط قوت و جنبه هاي مثبت فرهنگ غرب بهره گيرند.
5 ـ «و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنه هي الماوي» (نازعات، 40 ـ 41) (هر کس مقام پروردگارش بيم داشته باشد و جلوي نفس را از هوا پرستي بگيرد، مأوي و جايگاه او بهشت است).«فاما من طغي و اثر الحيات الدنيا فان الحجيم هي الماوي » (پيشين، 37 ـ 39) (پس آن که طغيان کرد و زندگي دنيا را برگزيد، دوزخ جايگاه اوست).
6 ـ «ولله العزت و لرسوله و للمؤمنين» (منافقون، 7) (عزت منحصراً از آن مؤمنين است). پيامبر اسلام (ص) مي فرمايد: «اطلبو الحوائج يعزت الانفس» (ميزان الحکمه، حديث 325). همچنين امام علي (ع) مي فرمايد: «المنيه و لا الدينه، التقلل و لا التوسل » (نهج البلاغه، حکمت 396) (مرگ بهتر از تن به ذلت دادن و به اندک ساختن بهتر از دست نياز به سوي مردم داشتن است). و نيز مي فرمايند: «من کرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته» (پيشين، حکمت 449) (کسي که خود را گرامي دارد، هوا و هوس را خوار شمارد).
7 ـ امام صادق (ع) مي فرمايند: «در معاشرت با مردم ميانه رو باش. نه آن جور خشن و تند خود و بد اخلاق و بد برخورد باش که مردم از نزديک شدن به تو خوششان نيايد نه آن قدر امن يعني ضعيف که هر کس با تو برخورد مي کند، تو را تحقير کند. در آن واحد در قلب خودت بايد دو حس متضاد را داشته باشي، من به مردم محتاجم، من از مردم بي نيازم ».
8 ـ خداوند به انسان کرامت بخشيده است.
9 ـ در برابر مسائل و مشکلات بردبار و صبور باشيم.
10 ـ غيبت نکنيم.
11 ـ عيب جوي همکاران و مراجعه کنندگان نباشيم و از طعنه و کنايه پرهيز کنيم.
12 ـ به پيشرفت و موفقيت هاي ديگران حسد نورزيم.
13 ـ از مسخره کردن اجتناب کنيم.
14 ـ از به کار بردن القاب زشت بپرهيزيم.
15 ـ در نيکي ها بر يکديگر سبقت بگيريم.
 

منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.