پاسخ قرآن به بعضي شبهات قرآني (7)

به موجب آياتي نظير آيه هاي 95 و 96 سوره مائده، هنگامي که شخص به قصد انجام آداب حج و عمره محرم مي شود، مادامي که در احرام است شکار حيوانات صحرايي بر او حرام مي باشد و اگر در حالت احرام صيدي بري را به قتل برساند، براي آن
دوشنبه، 3 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پاسخ قرآن به بعضي شبهات قرآني (7)
 پاسخ قرآن به بعضي شبهات قرآني (7)
 


 

نويسنده: محمود جاويدان




 

3/10- کيفر کسي که در حال احرام شکار کند: اهداء قرباني يا اطعام مساکين و يا گرفتن روزه
 

به موجب آياتي نظير آيه هاي 95 و 96 سوره مائده، هنگامي که شخص به قصد انجام آداب حج و عمره محرم مي شود، مادامي که در احرام است شکار حيوانات صحرايي بر او حرام مي باشد و اگر در حالت احرام صيدي بري را به قتل برساند، براي آن که عقوبت کار خود را بچشد مي بايد همانند شکاري که به قتل رسانده است هديه به کعبه رساند و يا براي کفاره عملش به افراد فقير طعام دهد و يا معادل آن روزه بگيرد:«يا ايها الذين آمنوا تقتلوا الصيد وانتم حرم و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم يحکم به ذوا عدل منکم هديا بالغ الکعبه او کفاره طعام مساکين او عدل ذلک صياما ليذوق و بال امره... * احل لکم صيد البحر و طعامه متاعا لکم و للسياره و حرم عليکم صيد البر ما دمتم حرما و اتقوا الله الذي اليه تحشرون.
توضيح آنکه آيه 197 سوره بقره با بيان«... فلا رفث و لا فسوق و لا جدال في الحج و ما تفعلوا من خير يعلمه الله و تزودوا فان خير الزاد التقوي و اتقون يا اولي الالباب» علاوه بر دادن توجه به ممنوع بودن ارتکاب فسوق (شامل هر گناه کبيره و صغيره) آميزش جنسي با همسر، خروج از ضوابط مقرر و بحث و جدل و خشونت و فشار به ديگران را هنگام انجام حج ممنوع نموده و از صاحبان خرد خواسته است با انجام امور خير، بخصوص با افزايش تقواي الهي براي دنيا و آخرت خويش بهترين توشه ها را تهيه نمايند(البته به هدايت قرآن).

3/11- کيفر کسي که بعد از ارشاد تذکر در داخل مسجد شرک ورزي مي کند اخراج است از مسجد:
 

طبق آياتي که نمونه هايي از آنها ذيلا بيان خواهد شد:
الف- شرک ظلمي عظيم، و گناهي غير قابل بخشش و موجب تباه شدن اعمال بندگان است.
ب- گناه شرک به خدا در مسجد، بخصوص در مسجد الحرام از گناه شرک در ساير مکان ها بزرگتر است.
پ- مسجد جايگاه خاص عبادت پروردگار است و بايد از مظاهر خرافه پرستي و شرک ورزي طاهر باشد و کسي که داخل مسجد شکر ورزي مي کند لازمست در جهت امر به معروف و نهي از منکر با گفتاري نرم او را به نمونه اي از آياتي که از آن ها تخلف کرده است توجه داد و در صورتي که بعد از تذکر قرآني همچنان به شرک ورزي ادامه دهد وي را به اخراج از مسجد محکوم و حضورش را در مسجد به اجتناب از رفتار شرک آميز مشروط نمود.

3/11/1- نمونه آيات (در رابطه با مبحث کيفر شرک در مساجد)
 

3/11/1/1- شرک ورزيدن به خداوند ستمي عظيم است:
 

آيه 13 سوره لقمان:«... لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظيم»- هرگز به خدا شرک مورز به درستي که شرک ظلمي عظيم است. »

3/11/1/2- شرک ورزيدن به خداوند گناهي غير قابل بخشش مي باشد:
 

آيه هاي 48 و 116 سوره نساء:«ان الله لا يغفر يشرک به ويغفر ما دون ذلک لمن يشاء...- خداوند شرک را نمي بخشد و پايين تر از آن را براي هر کس که بخواهد مي بخشد... »

3/11/1/3- شرک به پروردگار جهان موجب تباهي اعمال است:
 

آيه 65 سوره زمر«... لئن اشرکت ليحبطن عملک و التکونن من الخاسرين» اگر شرک بورزي عملت تباه مي شود و از زيانکاران مي باشي. »

3/11/1/4- گناه شرک به خدا در مسجد، بخصوص در مسجد الحرام از گناه شرک در ساير مکانها بزرگتر است:
 

آيه 28 سوره توبه:«... انما المشرکون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام... بوانا لابراهيم مکان البيت ان لا تشرک بي شيئا و طهر بيتي للطائفين و الرکع السجود»- ابراهيم را در بيت جاي داديم که به من هيچ شرک مورز و يتيم را براي طواف کنندگان و قيام کنندگان و نمازگزاران پاک گردان»و...

3/11/1/5- مسجد بايد از مظاهر خرافه پرستي و شرک ورزي پاک باشد و در آن از خواندن غير خدا اجتناب نمائيم:
 

آيه 18 سوره جن:«وان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»- مسجدها براي (سجده و پرستش)خداوند مي باشند پس با خدا کسي را نخوانيد (بويژه در مسجد). »و...

3/11/2- نمونه هايي از رفتارهاي شرک آميز: خواندن غير خدا با خدا، خواندن غير خدا به حالت دعا (دعا به درگاه غيرخدا) و طلب امداد غيبي از غير خدا:
 

در استنباط از آياتي که نمونه هايي از آن ها ذيلاً بيان مي شود، به استثناء افراد با تقوايي که عالم و عامل به اوامر خداوند بوده در برابر وسوسه هاي شيطاني مقاوم باشند بقيه افراد را ابليس و ساير شياطين با تزئين اعمال ناصحيح و القاء شبهه مي توانند از صراط مستقيم حق و عدالت منحرف و جهنمي نمايند، لذا با اغواگري هاي شياطين جن و انس نه تنها اکثر مردم به قرآن ايمان نمي آورند، بيشتر افراد مومن به خدا نيز به طريق گوناگون نسبت به خدا شرک ورزيده، بعضاً با غلو در مورد بزرگان دين(ع)، يا قرار دادن نام بزرگان مورد نظر خود در رديف نام خدا، هم خدا را و هم آنان را مي خوانند و به آنان نيز توکل و در حضور خدا از آنان طلب امداد غيبي مي کنند.
نمونه هايي از آيات در استنباط (در رابطه با مبحث رفتارهاي شرک آميز):

3/11/2/1- شيطان در گمراه نمودن اکثر ما انسانها موفق مي باشد:
 

آيه هاي 39 و 40 سوره حجر:«... لازينن لهم في الارض و لاغوينهم اجمعين* الا عبادک منهم المخلصين» (ابليس گفت) هر آينه آنچه اغواکننده و زيان آور است براي انسان ها در زمين زينب مي دهم و همه آنان را گمراه مي کنم مگر بندگان خالص شده ات را» و آيه هاي 63 نحل و 24 نمل و 28 عنکبوت: «... زين لهم الشيطان اعمالهم...- شيطان اعمال (خرافي و ناصحيح) آنان را براي آنان زينت داد». و...

3/11/2/2- اکثر مردم به قرآن ايمان نخواهند آورد:
 

آيه 103 سوره يوسف: «و ما اکثر الناس ولو حرصت بمومنين»- هر چند به ايمانشان حريص باشي و تلاش کني که ايمان بياورند، اکثر مردم ايمان نمي آورند». و...

3/11/2/3- بيشتر افراد مومن به خدا نسبت به او شرک مي ورزند:
 

آيه 106 سوره يوسف: «و ما يومن اکثرهم بالله لا وهم مشرکون»- و اکثرشان به خدا ايمان نمي آورند الا و ايشان شرک ورزندگانند» و آيه 84 تا 89 مومنون: «قل لمن الارض و من فيها ان کنتم تعلمون»- بگو زمين و آنچه در آنست از آن کيست اگر مي دانيد؟(84) «سيقولون لله قل افلا تذکرون»- مي گويند از آن خداست، بگو پس آيا متذکر نمي شويد(85) «قل من رب السماوات السبع و رب العرش العظيم»- بگو چه کسي پروردگار آسمان هاي هفتگانه و پروردگار عرش عظيم است (86) «سيقولون لله قل افلا تتقون» مي گويند (مالکيت و ربوبيت آنها نيز) از آن خداست، بگو پس چرا از خدا پروا نمي کنيد(87) «قل من بيده ملکوت کل شيء وهو يجير و لايجار عليه ان کنتم تعلمون»- بگو چه کسي حکومت همه موجودات را در دست دارد و او پناه مي دهد و نياز به پناه ندارد اگر مي دانيد؟(88) «سيقولون لله قل فاني تسحرون»- مي گويند(حکومت همه چيز) از آن خداست بگو پس چرا فريب مي خوريد (نذر به درگاه خدا مي کنيد، غير خدا را هم به حالت دعا مي خوانيد و از غير خدا امداد غيبي مي خواهيد... )». و...

3/11/2/4- ممنوعيت غلو در دين- نمونه هايي از شرک ورزي ما انسانها بعضي هشدارهاي قرآن در رابطه با پندار، گفتار و رفتارهاي مشرکانه:
 

الف- آيه 171 نساء و آيه 77 مائده:«... لا تغلوا في دينکم...- در دين خود غلو نکنيد... »
ب- آيه 31 سوره توبه:«اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسيح ابن مريم و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا الا اله الا هو سبحانه عما يشرکون»- علماء مذهبي و زاهدانشان را از دون خدا ارباب گرفتند همچنين مسيح پسر مريم را، (افراد مورد توجهي از مذهب مورد نظر خود، و نيز پيامبران مقرب و امامان به حقي نظير حضرت مسيح را در ربوبيت خدا شرکت مي دهند و به آنان بعد از خدا توکل مي کنند و ايشان را به حالت دعا مي خوانند و از آنان هم امداد غيبي طلب مي کنند و... ) در صورتي که دستور ندارند مگر اينکه الهي يگانه را پرستش کنند، معبودي که غير از او الهي نيست و پاک است از آنچه به او شرک مي ورزند. »
پ- آيه هاي 18و 106 سوره يونس:«و يعبدون من دون الله ما لا يضرهم و لا ينفعهم و يقولون هولاء شفعاونا عند الله قل اتنبئون الله بما لا يعلم في السماوات و لا في الارض سبحانه و تعالي عما يشرکون»- سواي خدا چيزهايي را مي پرستند که نه زيان و نه سودي به آنان مي رسانند و مي گويند اين ها شفيعان ما نزد خدا باشند، بگو آيا خدا را به چيزي خبر مي دهيد که در آسمان ها و زمين از آن سراغي ندارد؟او منزه و برتر است از آنچه شرک مي آورد(18)«و لا تدع من دون الله ما لا ينفعک و لا يضرک فان فعلت فانک اذا من الظالمين- مخوان سواي خدا آنچه را که نه سودت دهد و نه گزندت برساند، اگر غير خدا (به صورت دعا) خواندي از ستمکاراني. »
ت- آيه هاي 194 و 195 سوره اعراف:«ان الذين تدعون من دون الله عباد امثالکم فادعوهم فليستجيبوا لکم ان کنتم صادقين- آنان که به جز خدا مي خوانيد بندگاني همچون خود شما هستند اگر ادعاي شما در مورد آنان درست بوده و از راستگويان باشيد بايد دعاي شما در مورد آنان درست بوده و از راستگويان باشيد بايد دعاي شما را مستجاب و حاجت هايتان را برآورده سازند(194)«الهم ارجل يمشون بها ام لهم ايد يبطشون بها ام لهم اعين يبصرون بها.. .- آيا آنان را پاهايي هست که با آن بتوانند ببينند يا گوش هايي دارند که با آن بشنوند؟. .. »البته همانطور که از آياتي نظير آيه هاي 53 و 54 نحل، 31 تا 35 روم، 8 زمر، 64 و 79 و80 آل عمران، 31 توبه، 70 و 71 و 138 اعراف... برداشت مي شود، وقتي خدا رنجي را از انسان برطرف مي کند، گروهي به گمان و يا با بيان اينکه بنا به مشيت واذن خدا بعضي ارباب يا اسماء و يا بت ها آن رنج را برطرف کرده يا در برطرف کردن آن شرکت داشتند، نسبت به خدا که رب حقيقي جهانيان است مرتکب شرک ورزي مي شوند...:«... ثم اذا کشف الضر عنکم اذا فريق منکم بربهم يشرکون... » در حاليکه خدا براي اين نوع اعمال و عقايد دليلي نازل نکرده است «... ما نزل الله بها من سلطان... » و اگر برخي پيامبران بنا به مشيت خدا هنگام زندگاني خود در دنيا معجزاتي آورده اند آن معجرات را خدا در جهت اثبات حقانيت ادعاي آنان و براي پيشبرد امور رسالت ايشان ايجاد کرده و هيچ پيامبري بطور ذاتي داراي نيروي فوق بشري نبوده است و خود پيامبران نيز به اين نکته توجه داده و گفته اند: «. .. ان نحن الا بشر مثلکم... و ما کان لنا ان ناتيکم بسلطان الا باذن الله... (11 ابراهيم) » در اين راستا خدا به پيامبر خاتم مي فرمايد:«قل لا املک لنفسي نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله و لو کنت اعلم الغيب لا ستکثرت من الخير و ما مسني السوء ان انا الا نذير و بشير لقوم يومنون- بگو من مالک سود و زيان خود نيستم مگر آنچه خدا بخواهد و اگر از غيب (جز آنچه به وحي مي دانم)آگاه بودم از خوبيها بسياري بهره مي بردم و بدي به من نمي رسيد، من نيستم مگر بيم دهنده و مژه دهنده و مژده رسان براي گروهي که ايمان آورند. (188 اعراف)»و...
ث- آيه 34 سوره انبياء:«و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلد.. .- براي هيچ بشري قبل از تو عمر مداوم نداديم... » و آيه هاي 30 و 31 سوره زمر:« انک ميت و انهم ميتون» (اي محمد) تو مي ميري و آنان نيز مردگان و ميراندگانند. «ثم انکم يوم القيامه عندربکم تختصمون»- سپس روز قيامت (زنده مي شويد و) نزد پروردگارتان مخاصمه مي کنيد. »
ج- آيه هاي 13 و 14 و 22 سوره فاطر:«... و الذين تدعون من دونه ما يملکون من قطمير- و کساني راکه به جز پروردگار مي خوانيد مالک پوسته هسته خرمايي هم نيستند(13) «تدعوهم لا يسمعوا دعاء کم ولو سمعوا ما استجابوا لکم و يوم القيامه يکفرون بشرککم...- هنگامي که بخوانيدشان دعاي شما را نمي شنوند و اگرهم بشنوند اجابت نمي کنند و روز قيامت به شرکي که ورزيده اند کفر مي ورزند... (14)«... و ما انت بمسمع من في القبور»(اي محمد) تو نمي تواني سخن خود را به آنان که در گورها هستند برساني(22 فاطر)... ».
وقتي گوش و ساير اعضاي فوت شوندگان از کار افتاده باشد و آنطور که آياتي نظير آيه هاي 259 بقره، 19 کهف، 113 مومنون و 45 يونس دلالت مي کنند بدون بدن زنده نتوانند گذر زمان و چيزي را تشخيص بدهند و پس از زندگي مجدد مدت بيهوشي و مرگ خود را يک روز يا کمتر از يک روز تصور نمايند «.. . يوما او بعض يوم...- و يوم يحشرهم کان لم يلبثوا الا ساعه من النهار... »، حتي اگر آنان از اهل هلاک و مردگاني جهنمي نبوده و مانند بهشت داراي زندگي شاد و پاکيزه باشند آيا ممکن است قبل از قيامت سخنها و خواسته هاي مردم دنيا را بشنوند و آنها را به اجابت نيز برسانند؟ آنهم با توجه به اينکه هيچ يک از اعمال انسان بي پاداش نمي ماند و هر کس شفاعت نيکو و يا شفاعتي بد کند مزد آن را مي گيرد؟! «من يشفع شفاعه حسنه يکن له نصيب منها و من يشفع شفاعه سيئه يکن له کفل منها... (85 نساء) » و اينکه فرصت هر کس براي انجام عمل تا قبل از فوتش مي باشد: «... قد خلت لها ما کسبت... (134 و 141 بقره)... » و اينکه طبق آياتي نظير «... وکنتم امواتا فاحياکم ثم يميتکم ثم يحييکم... (28 بقره) » در روز قيامت است که خدا با دادن شکل و جان و آگاهي به ما دوباره ما را زنده مي کند و در آن روز است که همه اعمال ما در حقيقت عملها و نتيجه آنها آشکار مي گردد. «و قل اعملوا فسيري الله عملکم و رسوله و المومنين... » (105 توبه) «... وسيعلم الکفار لمن عقبي الدار(42 رعد) ». «و ان ليس للانسان الا ما سعي* و ان سعيه سوف يري (39 و 40 نجن). «و اذا القبور بعثرت* علمت نفس ما قدمت و اخرت (4 و 5 انفطار) و اينکه روز قيامت وقت دريافت مزد اعمال است: «... انما توفون اجورکم يوم القيامه... (185 آل عمران)»...
چ- آيه 186 سوره بقره: «واذا سالک عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي وليومنوا بي لعلهم يرشدون» و هنگامي که بندگانم از تو درباره من سوال کنند بگو من نزديکم (.. . و نحن اقرب اليه من حبل الوريد- از رگ گردن به آنان نزديکترم (16 ق) دعاي دعاکننده را موقعي که مرا مي خواند اجابت مي کنم پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من بگروند تا شايد (از هدايت قرآن بهره لازم را بگيرند و) رشد يافته رستگار شوند» و آيه 60 غافر: «... ادعوني استجب لکم ان الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين- مرا بخوانيد تا برايتان اجابت کنم آنانکه از خواندن و عبادت من تکبر ورزند با خواري داخل جهنم شوند» و...
ح- آيه هاي 5 و 6 احقاف: «ومن اضل ممن يدعو من دون الله من لا يستجيب له الي يوم القيامه و هم عن دعائهم غافلون- چه کسي گمراه تر است از کسي که غير خدا را (به حالت دعا) مي خواند، آن را که تا قيامت هم او را بخواند اجابت نخواهد کرد، و مخلوقاتي که در مقام مخاطب دعا خوانده مي شوند از دعاي دعاکنندگان غافل هستند(5) «و اذا حشر الناس کانوا لهم اعداء و کانوا بعبادتهم کافرين- و هنگام قيامت وقتي محشور شوند ( و حقايق بر ملا گردد، آنانکه مخاطب دعا قرار داده شده و وسيله شرک به خدا گرديده اند) دشمن خوانندگان خود خواهند بود و به پرستش عبادت کنندگان خويش کفر خواهند ورزيد»و...
3/11/3- توضيح (در رابطه با مبحث کيفر شرک در مساجد):
اگر شرک را دو نوع بدانيم در خلقت ( شرک قرار دادن براي خدا در آفريدن موجودات و مالکيت آنها) و شرک در ربوبيت ( شريک قرار دان براي خدا در پرورش موجودات و انتظام امور آنها)، در صدر اسلام، غالب مشرکين و بت پرستان مکه خدا را خالق و مالک هستي ميدانستند و شرک ورزي آنان نوعا در ربوبيت (مربيگري يا پروردگاري ) خدا بود و اگر از آنها سئوال مي شد که چه کسي آسمانها و زمين را خلق کرده مي گفتند خدا: «ولئن سالتهم من خلق السماوات و الارض ليقولن الله... (38 زمر)» و شرک ورزي مشرکين مذکور در ربوبيت خدا نيز در حدي نبود که بت ها و بزرگان نظير حضرت ابراهيم و اسماعيل (ع) را در رديف خدا قرار بدهند و هنگام مواجه شدن با خطرهايي از قبيل خطر غرق شدن در دريا، هم از آنها و هم از خداياري بخواهند: «فاذا رکبوا في الفلک دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجاهم الي البر اذا هم يشرکون (65 عنکبوت)» همچنين شرک آنان در ربوبيت خدا به حدي نبود که به طور صريح براي خدا شريک مطرح نمايند، وقتي از آنان سئوال مي شد که چه کسي از آسمان و زمين به شما رزق مي دهد و چه کسي امور جهان را تدبير مي کند؟ مي گفتند خدا: «قل من يرزقکم من السماء والارض... ومن يدبر الامر فسيقولون الله... (31 يونس) »، حتي بسياري از آنان پرستش معبودهاي ساختگي خود را از موجبات تقرب به خدا مي پنداشتند و خواندن آنها و طلب امداد غيبي از آنها را اقدامي غير مشرکانه و عملي خدا پسندانه مي دانستند: (... و الذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي... (3 زمر) »... همچنانکه در زمان حاضر نيز برخي بت پرستان جهان بت هاي خود را وسيله ارتباط با خدا را نه تنها مغاير با يگانه پرستي نمي دانند بلکه آنرا از موجبات خشنودي خدا و سبب تقرب به او مي پندارند... البته گرايش به خرافه و شرک در همه قومها کم و بيش وجود داشته و دارد، با توجه به آيه هايي نظير آيات 103 تا 171 سوره اعراف و 77 تا 98 سوره طه، در زمان حضرت موسي بسياري از بني اسرائيل که خدا را خالق و پروردگار جهان مي دانستند در اثر تبليغ و توجيه ناصحيح، به سرکردگي سامري که خود را شخصيتي بصير و دين شناس مي پنداشت بر خلاف آموزه هاي دين خود و عليرغم مخالفت پيامبر مقبول خويش، با زيورآلات به ساختن معبودي به شکل گوساله پرداختند (شايد به اين خيال که بنا به اذن خدا، آن بت جلوه اي از خدا و واسطه اي براي نزديکي به او وسيله اي براي برخورداري از رحمت و کانوني براي همبستگي و موجبي براي کمال و رونق دين آنان است؟! )

در جمع بندي مفاهيم آيات قرآن کريم به نظر مي رسد که:
 

الف3/11/3/- قرار دادن نام مخلوق در کنار نام خالق بي همتا، از يک طرف، بالا نمايي بيش از حد مقام مخلوق و غلو است در مورد او، از طرف ديگر، پايين و کوچک نماياندن شان خالق جهان و نوعي تقصير واهانت است نسبت به پروردگار بزرگ.
ب3/11/3/- دعا خواندن و طلب امداد غيبي کردن از مصاديق پرستش مخاطب دعا مي باشد و چون تنها خدا شايسته پرستش است لذا هر گاه غير خدا انتظار امداد غيبي داشته باشيم و غير خدا را مخاطب دعا قرار دهيم و به درگاه غير خدا دعا کنيم، مرتکب رفتاري خرافي و مشرکانه گرديده ايم.
پ/3/11/3- بهترين راه براي اجتناب از ارتکاب شرک و خرافه پرستي اين است که ضمن مطالعه عميق و مداوم قرآن، پندار و گفتار و کردار خود را بر آيات روشن و محکم اين کتاب الهي منطبق سازيم و سعي نماييم باري خدا بنده اي متواضع، دقيق و متفکر بوده، در حالي که با کلماتي نظير (اياک نعبد و اياک نستعين) خطاب به او مي گوييم فقط تو را مي پرستيم و فقط از تو ياري مي جوييم در گفتار خود صادق باشيم، تا در روز جزا، روزي که راستگويان را صداقت آنان سود مي دهد «... يوم ينفع الصادقين صدقهم... (119 مائده)» از زيانکاران نباشيم و در حدي مطلوب از رحمت و رضوان پروردگار بر خوردار شويم.
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 14و15



 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.