تهديدات شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي
نويسنده: حسين رويوران
مدتي است رژيم صهيونيستي اصرار دارد دولت هاي عربي و بويژه طرف فلسطيني هويت يهودي رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسند و گاه اين خواسته را شرط هر گونه گفت و گو با محمود عباس رئيس دولت خودگردان فلسطيني مطرح مي کند. جالب است اخيراً آقاي اوباما رئيس جمهور امريکا، خانم کلينتون وزير امور خارجه اين کشور و نيز جورج ميچل فرستاده ويژه رئيس جمهور آمريکا براي حل بحران خاورميانه (فلسطين)، استفاده از مفهوم دولت يهودي را آغاز و آن را وارد ادبيات و گفتمان سياسي دولتمردان امريکا کرده اند تا عملا اولين طرف بين المللي باشند که از خواست رژيم صهيونيستي تمکين مي کنند. پرسشي که در اينجا مطرح مي شود اين است که چرا رژيم صهيونيستي در اين هنگامه بر هويت يهودي رژيم صهيونيستي اصرار دارد؟ و اگر اين هويت از سوي فلسطيني ها و کشورهاي عربي به رسميت شناخته شود چه پيامدهايي در پي خواهد داشت؟
رژيم صهيونيستي از آغاز اعلام موجوديت غاصبانه خود نتوانسته است متغير جميعت را در سرزمين فلسطين به نفع صهيونيست ها يکسره کند و به همين علت اينک نگران هويت يهودي خود شده است. اين نگراني به دو عامل اصلي برمي گردد: از يکسو برخلاف برنامه ريزي رژيم صهيونيستي، از چهارده ميليون يهودي جهان تاکنون عملا فقط شش ميليون نفر از آنها تفکر صهيونيستي را پذيرفته و کوچ به سوي سرزمين فلسطين را انتخاب و عملي کرده اند. اين واقعيت نشان مي دهد که آنها اولين شکست ايدئولوژي صهيونيستي يعني «بازگشت به سرزمين موعود»! را رقم زده اند و در عين حال موجب شده است که جمعيت صهيونيستي در سرزمين فلسطين محدود بماند و شرايط يکسره سازي جمعيت در سرزمين اشغال شده فلسطين تحقق نيابد. از سوي ديگر جامعه فلسطيني از همان آغاز اشغال کشورشان تا حد زيادي از حجم توئطه بر ضد خود آگاه بود و البته از مدل استعمار اسکاني رژيم صهيونيستي نيز شناخت داشت. به همين دليل همه توان خود را براي خنثي سازي آن به کار گرفت.
رژيم صهيونيستي براي يکسره سازي شرايط جمعيتي، از همان آغاز با اتخاذ سياست کشتار و ارعاب از مجموع يک ميليون و دويست هزار نفر جميعت فلسطيني در سال 1948 تقريباً 850 هزار نفر آنان را به کشورهاي عربي همجوار آوراه کرد تا تنها 350 هزار نفر از آنان باقي بمانند. افراد باقيمانده فلسطيني در سرزمين آبا و اجدادي با مشاهده فجايع و جنايات صهيونيست ها، دست به مبارزه جمعيتي زدند و هويت ملي و ديني خود را حفظ کردند و با بالا نگهداشتن نرخ باروري، تناسب قابل قبولي با دشمن اشغالگر پديد آوردند. فلسطيني ها، پس از گذشت شصت سال از اشغال، جمعيت خود را 16 برابر کرده اند و اين مهمترين عنصر تحول در آنجاست که اکنون هويت يهودي صهيونيست ها را تهديد مي کند.
براي روشن ساختن اين مقوله به آخرين آمار جمعيتي مي پردازيم. سايت «اسرائيل امروز» در تاريخ 2010/9/7 يعني پيش از آغاز سال يهودي، اعلام کرد: جميعت (سرزمين اشغالي 1948) رژيم صهيونيستي به 7 ميليون و 645 هزار و 500 نفر رسيده است که از اين تعداد 5 ميليون و 770 هزار و 900 نفر يهودي، يک ميليون و 559 هزار و 100 نفر عرب فلسطيني و 313 هزار نفر ديگر غير يهوديان (مسيحياني) هستند که از قانون بازگشت به فلسطين اشغالي استفاده کرده اند و 220 هزار هم کارگر خارجي که اکثر آنها به صورت غيرقانوني کار مي کنند. تقريباً همزمان ماهنانه «فلسطين المسلمه» در شماره هشتم سال 2010 خبري از مرکز آمار فلسطين اعلام کرد که جميعت فلسطينيان در سال 2010 در کرانه باختري و نوار غزه به 4 ميليون و 50 هزار نفر رسيده است که 2 ميليون و 510 هزار نفر در کرانه باختري و يک ميليون و 540 هزار نفر در غزه زندگي مي کنند.
اين دو آمار جمعيتي نشان مي دهد که در سال 2010 ميلادي 5 ميليون و 770 هزار و 900 نفر يهودي صهيونيست در مقابل 5 ميليون و 609 هزار و 100 نفر فلسطيني در اين سرزمين زندگي مي کنند و تفاوت ميان آنها صرفا به 161 هزار و 800 نفر رسيده است که با توجه به تفاوت فاحش نرخ باروري فلسطينيان نسبت به صهيونيست ها، اين تفاوت جمعيتي در چند سال آينده پر خواهد شد و ديگر اکثريت جمعيت فلسطين، صهيونيست ها نخواهند بود.
نگراني جمعيتي رژيم صهيونيستي نيز از آنجا مضاعف مي شود که مهاجرت يهوديان به سرزمين اشغالي فلسطين از سال 2006 به بعد، منفي شده و به نا امني ناشي از جنگ 33 روزه در سال 2006 و جنگ 22 روزه در سال 2008، تعداد صهيونيست هايي که از فلسطين مهاجرت معکوس دارند بيشتر از آناني است که به آنجا مهاجرت مي کنند. همچنين ناامني مناطق شمالي و جنوبي رژيم صهيونيستي که توسط مقاومت اسلامي حزب الله و حماس و جهاد اسلامي پديد آمد، متغير جديدي است که به معادله جمعيت افزوده شده و عنصر مهاجرت را که از مهمترين ارکان مدل استعمار اسکاني به شمار مي آيد، منفي کرده است. بررسي متغيرهاي مختلف در اين موضوع نشان مي دهد که ايستادگي و پايداري جامعه فلسطيني در داخل و افزايش جمعيت آنان و نيز ورود عنصر مقاومت به اين معادله به عنوان متغير جديد، از مهمترين ابزارهاي تغيير معادله جمعيت در اين سر زمين به شمار مي آيد.
1. بحث اصلي در بحران فلسطين اين است که رژيم صهيونيستي، سرزمين فلسطينيان را اشغال و موجوديت غاصبانه خود را در بخش اعظم آن اعلام کرده است. اگر هويت يهودي رژيم صهيونيستي به رسميت شناخته شود يعني اين سرزمين به يهوديان تعلق داشته است به اين معني که اصلا در اين سرزمين عمل اشغال صورت نگرفته است در حالي که حقايق تاريخي چيز ديگري نشان مي دهد. وعده بالفور، نقش انگليس در کوچ دادن صهيونيست ها به فلسطين اشغالي، حمايت غرب از رژيم صهيونيستي و تضمين برتري نظامي آن و حمايت هاي مختلف سياسي و اقتصادي از آن، همه، حقايقي هستند که اين رژيم غاصب را پديد آورده و تداوم بخشيده است.
2. طبق مصوبات سازمان ملل متحد، حداکثر مساحتي که از فلسطين به رژيم صهيونيستي واگذار شده است 54 درصد است و بر اساس قطعنامه 181، سرزمين فلسطين به سه بخش تقسيم شد، ولي به رسميت شناختن هويت يهودي رژيم صهيونيستي عملا اين موجوديت را در 79 درصد از سرزمين فلسطين به رسميت خواهد شناخت و اين شناسايي عملا بار حقوقي در بر خواهد داشت.
3. شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي به معناي نفي حق بازگشت 5 ميليون آواره فلسطيني است. طبق قطعنامه 194 سازمان ملل متحد، آوارگان فلسطيني از حق بازگشت به سرزمين هاي اشغالي 1948 و دريافت غرامت برخوردارند و شناسايي هويت يهودي اين سرزمين به معناي نفي کامل حق بازگشت اين آوارگان به سرزمين آبا و اجدادي آنها و منتفي کردن پرداخت غرامت از سوي رژيم صهيونيستي به آنان است. حق بازگشت، يک حق فردي و اجتماعي است و رژيم صهيونيستي مي کوشد با قول و قرار گذاشتن با يک طرف رسمي فلسطيني و يا با اتحاديه عرب از اين حق چشم پوشي شود که در هر حال از چنين صلاحيتي برخوردار نيستند.
4. بر اساس آمار ذکر شده، همچنان 1 ميليون و 559 هزار و 100 فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي 1948 زندگي مي کنند و شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي به معناي شناورسازي وضعيت شهروندي اين فلسطينيان است و احتمال آواره سازي آنان در آينده همانند ديگر فلسطينيان فراهم مي شود. اظهارات آويگدور ليبرمان وزير خارجه رژيم صهيونيستي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد در مبادله سرزمين و جمعيت بين فلسطينيان و صهيونيست ها نشان مي دهد که صهيونيست ها براي رهايي از جمعيت فلسطيني موجود در مناطق اشغالي 1948 نقشه هاي شومي دارند و حتي آشکارا از اين تصميم خود در محافل بين المللي نيز ياد مي کنند.
اين عوامل و ده ها عوامل ديگر نشان مي دهد شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي ابعاد حقوقي و سياسي مختلفي دارد و رژيم صهيونيستي مي کوشد از طريق گستراندن اين دام براي فلسطينيان، بسياري از موضوعات اختلافي را از اين طريق و به صورت غيرمستقيم حل و فصل کند.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 347
چرا اصرار بر هويت يهودي
رژيم صهيونيستي از آغاز اعلام موجوديت غاصبانه خود نتوانسته است متغير جميعت را در سرزمين فلسطين به نفع صهيونيست ها يکسره کند و به همين علت اينک نگران هويت يهودي خود شده است. اين نگراني به دو عامل اصلي برمي گردد: از يکسو برخلاف برنامه ريزي رژيم صهيونيستي، از چهارده ميليون يهودي جهان تاکنون عملا فقط شش ميليون نفر از آنها تفکر صهيونيستي را پذيرفته و کوچ به سوي سرزمين فلسطين را انتخاب و عملي کرده اند. اين واقعيت نشان مي دهد که آنها اولين شکست ايدئولوژي صهيونيستي يعني «بازگشت به سرزمين موعود»! را رقم زده اند و در عين حال موجب شده است که جمعيت صهيونيستي در سرزمين فلسطين محدود بماند و شرايط يکسره سازي جمعيت در سرزمين اشغال شده فلسطين تحقق نيابد. از سوي ديگر جامعه فلسطيني از همان آغاز اشغال کشورشان تا حد زيادي از حجم توئطه بر ضد خود آگاه بود و البته از مدل استعمار اسکاني رژيم صهيونيستي نيز شناخت داشت. به همين دليل همه توان خود را براي خنثي سازي آن به کار گرفت.
رژيم صهيونيستي براي يکسره سازي شرايط جمعيتي، از همان آغاز با اتخاذ سياست کشتار و ارعاب از مجموع يک ميليون و دويست هزار نفر جميعت فلسطيني در سال 1948 تقريباً 850 هزار نفر آنان را به کشورهاي عربي همجوار آوراه کرد تا تنها 350 هزار نفر از آنان باقي بمانند. افراد باقيمانده فلسطيني در سرزمين آبا و اجدادي با مشاهده فجايع و جنايات صهيونيست ها، دست به مبارزه جمعيتي زدند و هويت ملي و ديني خود را حفظ کردند و با بالا نگهداشتن نرخ باروري، تناسب قابل قبولي با دشمن اشغالگر پديد آوردند. فلسطيني ها، پس از گذشت شصت سال از اشغال، جمعيت خود را 16 برابر کرده اند و اين مهمترين عنصر تحول در آنجاست که اکنون هويت يهودي صهيونيست ها را تهديد مي کند.
براي روشن ساختن اين مقوله به آخرين آمار جمعيتي مي پردازيم. سايت «اسرائيل امروز» در تاريخ 2010/9/7 يعني پيش از آغاز سال يهودي، اعلام کرد: جميعت (سرزمين اشغالي 1948) رژيم صهيونيستي به 7 ميليون و 645 هزار و 500 نفر رسيده است که از اين تعداد 5 ميليون و 770 هزار و 900 نفر يهودي، يک ميليون و 559 هزار و 100 نفر عرب فلسطيني و 313 هزار نفر ديگر غير يهوديان (مسيحياني) هستند که از قانون بازگشت به فلسطين اشغالي استفاده کرده اند و 220 هزار هم کارگر خارجي که اکثر آنها به صورت غيرقانوني کار مي کنند. تقريباً همزمان ماهنانه «فلسطين المسلمه» در شماره هشتم سال 2010 خبري از مرکز آمار فلسطين اعلام کرد که جميعت فلسطينيان در سال 2010 در کرانه باختري و نوار غزه به 4 ميليون و 50 هزار نفر رسيده است که 2 ميليون و 510 هزار نفر در کرانه باختري و يک ميليون و 540 هزار نفر در غزه زندگي مي کنند.
اين دو آمار جمعيتي نشان مي دهد که در سال 2010 ميلادي 5 ميليون و 770 هزار و 900 نفر يهودي صهيونيست در مقابل 5 ميليون و 609 هزار و 100 نفر فلسطيني در اين سرزمين زندگي مي کنند و تفاوت ميان آنها صرفا به 161 هزار و 800 نفر رسيده است که با توجه به تفاوت فاحش نرخ باروري فلسطينيان نسبت به صهيونيست ها، اين تفاوت جمعيتي در چند سال آينده پر خواهد شد و ديگر اکثريت جمعيت فلسطين، صهيونيست ها نخواهند بود.
نگراني جمعيتي رژيم صهيونيستي نيز از آنجا مضاعف مي شود که مهاجرت يهوديان به سرزمين اشغالي فلسطين از سال 2006 به بعد، منفي شده و به نا امني ناشي از جنگ 33 روزه در سال 2006 و جنگ 22 روزه در سال 2008، تعداد صهيونيست هايي که از فلسطين مهاجرت معکوس دارند بيشتر از آناني است که به آنجا مهاجرت مي کنند. همچنين ناامني مناطق شمالي و جنوبي رژيم صهيونيستي که توسط مقاومت اسلامي حزب الله و حماس و جهاد اسلامي پديد آمد، متغير جديدي است که به معادله جمعيت افزوده شده و عنصر مهاجرت را که از مهمترين ارکان مدل استعمار اسکاني به شمار مي آيد، منفي کرده است. بررسي متغيرهاي مختلف در اين موضوع نشان مي دهد که ايستادگي و پايداري جامعه فلسطيني در داخل و افزايش جمعيت آنان و نيز ورود عنصر مقاومت به اين معادله به عنوان متغير جديد، از مهمترين ابزارهاي تغيير معادله جمعيت در اين سر زمين به شمار مي آيد.
پيامدهاي به رسميت شناختن هويت يهودي رژيم صهيونيستي
1. بحث اصلي در بحران فلسطين اين است که رژيم صهيونيستي، سرزمين فلسطينيان را اشغال و موجوديت غاصبانه خود را در بخش اعظم آن اعلام کرده است. اگر هويت يهودي رژيم صهيونيستي به رسميت شناخته شود يعني اين سرزمين به يهوديان تعلق داشته است به اين معني که اصلا در اين سرزمين عمل اشغال صورت نگرفته است در حالي که حقايق تاريخي چيز ديگري نشان مي دهد. وعده بالفور، نقش انگليس در کوچ دادن صهيونيست ها به فلسطين اشغالي، حمايت غرب از رژيم صهيونيستي و تضمين برتري نظامي آن و حمايت هاي مختلف سياسي و اقتصادي از آن، همه، حقايقي هستند که اين رژيم غاصب را پديد آورده و تداوم بخشيده است.
2. طبق مصوبات سازمان ملل متحد، حداکثر مساحتي که از فلسطين به رژيم صهيونيستي واگذار شده است 54 درصد است و بر اساس قطعنامه 181، سرزمين فلسطين به سه بخش تقسيم شد، ولي به رسميت شناختن هويت يهودي رژيم صهيونيستي عملا اين موجوديت را در 79 درصد از سرزمين فلسطين به رسميت خواهد شناخت و اين شناسايي عملا بار حقوقي در بر خواهد داشت.
3. شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي به معناي نفي حق بازگشت 5 ميليون آواره فلسطيني است. طبق قطعنامه 194 سازمان ملل متحد، آوارگان فلسطيني از حق بازگشت به سرزمين هاي اشغالي 1948 و دريافت غرامت برخوردارند و شناسايي هويت يهودي اين سرزمين به معناي نفي کامل حق بازگشت اين آوارگان به سرزمين آبا و اجدادي آنها و منتفي کردن پرداخت غرامت از سوي رژيم صهيونيستي به آنان است. حق بازگشت، يک حق فردي و اجتماعي است و رژيم صهيونيستي مي کوشد با قول و قرار گذاشتن با يک طرف رسمي فلسطيني و يا با اتحاديه عرب از اين حق چشم پوشي شود که در هر حال از چنين صلاحيتي برخوردار نيستند.
4. بر اساس آمار ذکر شده، همچنان 1 ميليون و 559 هزار و 100 فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي 1948 زندگي مي کنند و شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي به معناي شناورسازي وضعيت شهروندي اين فلسطينيان است و احتمال آواره سازي آنان در آينده همانند ديگر فلسطينيان فراهم مي شود. اظهارات آويگدور ليبرمان وزير خارجه رژيم صهيونيستي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد در مبادله سرزمين و جمعيت بين فلسطينيان و صهيونيست ها نشان مي دهد که صهيونيست ها براي رهايي از جمعيت فلسطيني موجود در مناطق اشغالي 1948 نقشه هاي شومي دارند و حتي آشکارا از اين تصميم خود در محافل بين المللي نيز ياد مي کنند.
اين عوامل و ده ها عوامل ديگر نشان مي دهد شناسايي هويت يهودي رژيم صهيونيستي ابعاد حقوقي و سياسي مختلفي دارد و رژيم صهيونيستي مي کوشد از طريق گستراندن اين دام براي فلسطينيان، بسياري از موضوعات اختلافي را از اين طريق و به صورت غيرمستقيم حل و فصل کند.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 347