تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (53)

... در باره حمايت از نهضت آزادي هم يک روز خود اين آقايان از امثال آقاي مهندس بازرگان تعريف و تمجيد مي کنند و آنها را تا عرش بالا مي برند و امام مي گويد هرکسي با آنان مخالفت کند ، از ولايت خدا دور است ، يک روز هم به اين شکل برخورد ظالمانه مي کنند ... من با اين افراط و تفريط ها مخالف بودم . همين نهضت آزادي ، خيلي افراد متديني در بين آنها هستند ، خود امام يک روز به من گفتند که من مي شناسم خيلي
يکشنبه، 9 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (53)

تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (53)
تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (53)


 

نويسنده : دکتر سيد حميد روحاني (1)




 

همزباني با نفاق پيشگان و کفر انديشان
 

آقاي منتظري و گروهک « نهضت آزادي »
 

در کتاب خاطرات منسوب به آقاي منتظري سياست بازي در راه هم زباني با گروهک ها و بيراهه پويان چنين دنبال مي شود :
... در باره حمايت از نهضت آزادي هم يک روز خود اين آقايان از امثال آقاي مهندس بازرگان تعريف و تمجيد مي کنند و آنها را تا عرش بالا مي برند و امام مي گويد هرکسي با آنان مخالفت کند ، از ولايت خدا دور است ، يک روز هم به اين شکل برخورد ظالمانه مي کنند ... من با اين افراط و تفريط ها مخالف بودم . همين نهضت آزادي ، خيلي افراد متديني در بين آنها هستند ، خود امام يک روز به من گفتند که من مي شناسم خيلي افراد متدين در بين اينها هست . مثلا همين آقاي مهندس بازرگان واقعا آدم متعبد و متديني بودند . ما يک وقت در يک جلسه اي در حسينيه ارشاد نهار دعوت داشتيم ، ده بيست نفر بوديم ، مرحوم شهيد مطهري هم بود ، اول ظهر که شد ، ديديم آقاي مهندس بازرگان نيست ، بعد ديديم در يک گوشه اي سجاده اش را انداخته ، دارد نمازش را مي خواند ... . (2)
اشکال ريشه اي و در خور اهميت اين است که آقاي منتظري از مسائل و جريان هاي پيچيده سياسي ، ناآگاه و بي اطلاع است و از افراد خودي و بيگانه نيز هيچ گونه شناختي ندارد . اينکه امام در پيام 68/1/6 آقاي منتظري را از دخالت در سياست بر حذر داشت براي اين بود که مي ديد نامبرده نه تنها از علم سياست بي خبر است ، بلکه اصولا تفاوت ميان سياست و سياست بازي ، راستي و فريبکاري را بر نمي تابد و به آساني فريب مي خورد و آلت دست مي شود . او نه امام را به درستي شناخته و نه خط ، راه و انديشه امام را بر تافته و نه پيرامون مسائل و رويدادهاي و جريان هاي سياسي مي تواند تحليل و تفسير سياسي سنجيده و ديد و درايت انديشه اي داشته باشد . علت اصلي اين کاستي و کژ انديشي به ساختار فکري روحي ـ رواني آقاي منتظري بر مي گردد . او از دوران نوجواني پيوسته دنبال رو بوده و استقلال فکري نداشته است و طبق نظر و خواست ديگران راه رفته ، فکر کرده ، حرکت کرده ، سخن گفته و موضع گرفته است . آقاي منتظري پس از گذشت حدود نيم قرن از نهضت امام هنوز نمي داند که علت و سبب و ايده و انگيزه امام از مخالفت با « تصويبنامه انجمن هاي ايالتي و ولايتي » و « حق رأي زنان » در سال 1341 چه بوده و چه روي چه سياست و درايتي به مبارزه با آن برخاسته است ! او هنوز بر اين باور است که آن نهضت و مبارزه بر پايه باورمندي به حرام بودن حضور زنان در امور انتخاباتي بوده و از اينکه امام در پي پيروزي انقلاب اسلامي به زنان رخصت داد که در انتخابات شرکت کنند ، رأي بگيرند و رأي بدهند و به عنوان نماينده به مجلس شوراي اسلامي راه يابند ، در شگفت است ! و براي خود چنين توجيه کرده که شايد فتواي امام عوض شده است !! او در پاسخ اين پرسش که : « ... راجع به آزادي زنان و حق شرکت در انتخابات که حضرت امام در تلگرافشان به شاه آن را مطرح کرده بودند ، اصولا نظر ايشان و ساير مراجع چگونه بود . با اينکه خود ايشان بعد از انقلاب موافقت فرمودند که زنان در مجلس به عنوان نماينده شرکت کنند » ، آورده است :
... اما در مورد چگونگي و محدوده فعاليت اجتماعي زن ها اين خود يک مسئله مشکلي است در آن زمان 9 نفر از علما اعلاميه اي امضا کردند که زن ها نبايد انتخاب شوند و نظر امام هم همين بود و خود ايشان هم اعلاميه دادند ، ولي بعدا چون شرايط عوض شد ، شايد به اين جهت نظر ايشان هم عوض شده باشد ... . (3)
ما براي اينکه از اصل بحث دور نشويم به جريان « تصويبنامه انجمن هاي ايالتي و ولايتي » و انگيزه امام از مخالفت با آن در اين فرگرد نمي پردازيم و خوانندگان عزيز را به مطالعه دفتر نخست کتاب « نهضت امام خميني ( س) » فرا مي خوانيم .
خوانندگان براي اينکه ميزان باورمندي آقاي منتظري و جريان وابسته به وي را در مورد دولت موقت و رئيس آن ( مرحوم مهندس بازرگان ) در مرثيه سرايي هاي منافقانه خاطرات منسوب ، به درستي در ک کنند ، مي توانند ديدگاه هاي آقاي منتظري و جريان وابسته به او را در خصوص اين دولت در اوايل انقلاب ، در جلد اول کتاب « گذري بر زندگي و انديشه هاي فقيه عاليقدر آيت الله منتظري » ، (4) مطالعه کنند تا هر چه بيشتر به ماهيت نفاق حاکم بر اين جريان پي ببرند . ما در اين جا به آوردن بخش هايي از مصابحه هاي او در آن زمان ها بسنده مي کنيم :
سوال 6 ـ نظرتان راجع به سياست هاي کلي دولت چگونه است ؟ آيا روش دولت را تأييد مي کنيد ؟
جواب : فعلا که دولت ما دولت موقت است و همين موقت بودن آن زبان ما را بسته است و گرنه رفتارهاي مأمورين دولت نوعا نه اسلامي است و نه انقلابي ، نه دنياي مردم را تأمين مي کند و نه آخرت آنان را . همان کاغذ بازي هايي که در دولت هاي طاغوتي سابق ... بود ، اينک هم برقرار است . کلاه ضعفا ، گرفتارها و بيکارها پس معرکه است و کسي گوش به فريادهاي آنها نمي دهد . در صورتي که از دولت انقلابي انتظار مي رود که با حرکت هاي ضربتي و انقلابي تند ، نابساماني ها را برطرف کند و در همه شئون ملت تحول ايجاد نمايد . فقط مرزهاي کشور تقريبا به خدا سپرده شده است و رفع نقايص و کمبودها هم به همت خود ملت ، پس ، از نتيجه دولت وجود بي خاصيتي است که ... (5)
مردم بايد داوري کنند که چه کساني دولت موقت و رئيس آن را بي خاصيت مي دانستند و چه کساني با آنها برخورد ظالمانه کردند ؟!
آقاي منتظري در روز سوم آبان 1358 در راهپيمايي همبستگي امت با امام بيانيه اي منتشر مي کند که بخشي از مضمون آن در مورد دولت موقت و مهندس بازرگان چنين است :
امام خميني همواره تبلور عيني خواست و اراده امت اسلامي ، شکل دهنده و پيشتاز اين حرکت عظيم بوده که در پيشاپيش ملت قهرمان ايران که با ايثار همگي امکاناتش تا شکست کامل دژخيمان از پاي ننشست ، قرار داشته و اکنون نيز ملت مسلمان همان سان که با قطره قطره خون خود نهال انقلاب را به ثمر نشاند و وسوسه هاي سازشکاران و فرصت طلبان و تئوريسين هاي تحول گام به گام را وقعي ننهاد و با لبيک به نداي رهبر قاطع خود ... متأسفانه نقاط ضعف عناصر مسئول که تاکنون نتوانسته اند خود را با خواست و مشي امام منطبق سازند و از روند انقلاب عقب مانده اند ، زمينه ساز بسياري از اعمال تخريبي و سد کننده شده است ... . (6)
کيست که نداند منظور آقاي منتظري از وسوسه هاي سازشکاران و فرصت طلبان و تئوريسين هاي تحول گام به گام ، « نهضت آزادي » و آقاي بازرگان بود . زيرا در آن دوران نظريه تحول گام به گام ، نظريه اي بود که از ناحيه مرحوم بازرگان و همفکران او در « نهضت آزادي » و « جبهه ملي » مطرح مي شد و دولت موقت به « دولت گام به گام » شهرت داشت .
کساني که خود در دوران مسئوليت تا توانستند پيکر افراد ، جامعه ، دولت ، حکومت هاي منطقه و نهادهاي اجرايي و قضايي را زخمي کردند ، اکنون چگونه مي توانند خود را طلايه دار همان زخم خورده ها به حساب آورند ؟ آيا براي مردم ما اين شبهه پيش نمي آيد که باند حاکم بر بيت آقاي منتظري و اسلاف آنها عمدا چنين زخم هايي را بر تن جامعه ايجاد کردند تا بعدا بتوانند عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي و بنيانگذار کبير آن استفاده نمايند ؟
آيا اين نقايض هاي ساده لوحانه اي که در خاطرات منسوب به وي وجود دارد ، نشان نمي دهد که چگونه سازمان هاي جاسوسي سيا و موساد در بيت او لانه کرده و از او براي دروغ پردازي و شايعه پراکني عليه انقلاب کبير اسلامي استفاده مي کنند ؟
آقاي منتظري براي دفاع از « نهضت آزادي » و تبرئه آنان از لغزش ها و بيراهه پويي ها ، نماز اول وقت مرحوم بازرگان را مطرح مي کند و به رخ مي کشد ، بدون اينکه لحظه اي انديشه کند که اگر نماز خواندن و به نماز اول وقت پايبند بودن ، نشانه درستي راه و انديشه و سياست يک شخصي يا گروه باشد ، خوارج نهروان ، وهابي هاي کوردل و طالبان مزدور و ديگر دست پرورده هاي امريکا ، در اين مورد سر آمدند و به اصطلاح معروف دست همه نمازگزاران اول وقت را از پشت بسته اند . نگارنده هرگز بر آن نيست که مهندس بازرگان را با وهابي ها و طالبان مقايسه کند و عزت و شخصيت او را ناديده بگيرد ، ليکن آنچه درد آور است اينکه ، يک روحاني که حدود هفتاد سال در کوران مسائل و جريان هاي سياسي و حوزوي بوده تا آن پايه سطحي نگر ، بي خبر و ساده باشد که معيار داوري درباره درستي و نادرستي يک شخص را نماز اول وقت او بداند !! او به منظور درست نماياندن دفاع خود از گروهک « نهضت آزادي » آورده است : « ... خود امام يک روز به من گفتند که من مي شناسم خيلي افراد متدين در بين اينها هست . » بايد از او پرسيد آيا تنها « متدين » بودن براي به دست گرفتن زمام امور کشور کافي است ؟ و هر کسي که متدين و مقيد به نماز اول وقت بود ، مي تواند زمامدار کشور شود و سياست خود را به اجرا در آورد ؟ آيا آيت الله فقيد مرحوم حاج سيد احمد خوانساري و نيز مرحوم حاج شيخ علي پناهي که در خاطرات منسوب به آقاي منتظري مورد استهزاء قرار گرفته اند ، متدين و پايبند به نماز اول وقت نبودند ؟!! مگر مولاي ما حضرت علي ( ع ) ، خوارج را انسان هاي معتقد و متدين نمي دانستند ؟!! و با وجود اين آنان را قتل عام کردند . حتما آقاي منتظري اگر در آن روزگار مي زيستند خواب از چشمانشان گرفته مي شد و بر حضرت علي ( ع) خرده مي گرفت که خون افراد معتقد و باورمند را ريخته است و براي اينکه مردم را نامحرم نمي دانست !! و ادعا داشت که بايستي همه مسائل را با مردم در ميان گذاشت !! با سخنراني ها و نامه پراکني ها حضرت مولي را به زير سؤال مي برد و فرياد و اسلاما سر مي داد !!
آقاي منتظري براي به زير سؤال بردن امام و علماي مجاهد همراه امام آورده است :
... يک روز خود اين آقايان از امثال آقاي مهندس بازرگان تعريف و تمجيد مي کنند و آنها را تا عرش بالا مي برند و امام مي گويد هر کسي با آنها مخالفت کند از ولايت خدا دور است ، يک روز هم به اين شکل برخورد ظالمانه مي کنند ... !!
اين اشکال نيز ريشه در ناآگاهي آقاي منتظري از مباني اسلام و شئون منصوبين از جانب ولي فقيه و رهبر جامع الشرايط دارد . آيا او در پي ساليان درازي تحصيل در حوزه ها هنوز نمي داند هر کسي که از جانب امام معصوم يا نايب امام به مقامي منصوب شود ، حتي اگر معاويه را امام يا نايب آن حضرت بنا بر مصلحتي به سمتي بگمارد ، اطاعت مردم مسلمان از منصوب امام و نايب آن واجب است و سرپيچي از فرمان آن مقام ، مخالف با حکم ولايت به شمار مي آيد ؟ آيا به راستي آقاي منتظري از مباني و مسائل اسلامي بي خبر مانده يا عناصر مرموزي اين نظريات عوامانه و بي مايه را به نام او در کتاب خاطرات گنجانيده و به آبرو و حيثيت علمي او آسيب وارد کرده اند ؟!

پي نوشت ها :
 

1 . مورخ انقلاب اسلامي .
2. همان .
3 . همان ، ص 209 .
4 . مصطفي ايزدي ، گذري بر زندگي و انديشه هاي فقيه عاليقدر آيت الله منتظري ، ج 1 ( تهران : نهضت زنان مسلمان ، 1359 ) .
5 . مصاحبه آقاي منتظري با روزنامه كيهان ، 1358/4/17 ، برگرفته از : گذري بر زندگي و انديشه هاي فقيه عاليقدر ، ص 270 .
6 . ايزدي همان ، 216 و 217 .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.