روابط شاه و رژيم صهيونستي (4)

به دنبال گسترش مناسبات اسرائيل و رژيم پهلوي ، روابط اقتصادي نيز گسترش يافت . فروش نفت توسط ايران و واردات مواد صنعتي ، پارچه ، لباس ، ماشين آلات ، لوازم آرايشي و دارويي ، سيمان و خودروي اسرائيل ، روابط اقتصادي طرفين را شکل مي داد .
يکشنبه، 9 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روابط شاه و رژيم صهيونستي (4)

روابط شاه و رژيم صهيونستي (4)
روابط شاه و رژيم صهيونستي (4)


 

نويسنده: يعقوب توکلي




 

روابط اقتصادي رژيم پهلوي و اسرائيل
 

به دنبال گسترش مناسبات اسرائيل و رژيم پهلوي ، روابط اقتصادي نيز گسترش يافت . فروش نفت توسط ايران و واردات مواد صنعتي ، پارچه ، لباس ، ماشين آلات ، لوازم آرايشي و دارويي ، سيمان و خودروي اسرائيل ، روابط اقتصادي طرفين را شکل مي داد .
از نيمه دوم دهه 1330 ، قراردادهايي بين کمپاني هاي اسرائيلي و سازمان هاي ذي ربط منعقد شد که کالاهاي اسرائيلي با تغيير علامت و با مارک کشورهاي اروپايي وارد ايران شد .
حضور اسرائيل در قراردادهاي بنياد پهلوي ، مربوط به اداره هتل ها ، موقوفات ، توليد نيشکر ، قرار داد آبياري و مناقصه کشاورزي بسيار چشمگير بوده است . هر چند اقلام اعلام شده در سال 1966 ميلادي ( 5,7 ميليون دلار ) نشان از حجم ناچيز معاملات فيمابين دارد ، ولي واقعيت آن است که اين ارقام هيچ گاه صحيح نبوده است .(1)
محصولاتي مانند مرغ ، تخم مرغ ، گاوهاي شيرده ، ماشين آلات کشاورزي و ... به ايران وارد شدند و علاوه بر اين ، حضور جدي يهوديان در پروژه هاي عظيم در ايران تا آخر دوره حکومت پهلوي ادامه داشت . روزنامه يديعوت آحرونوت در خرداد 1356 چنين آورده است : ويليام لوويت يکي از بزرگ ترين محافظه کاران يهودي امريکا ، در آخر هفته اطلاع داد که در ايران مشغول کار خواهد شد و در نظر دارد در حومه تهران در سه هزار جريب زمين ، شهرکي نمونه شهرک هاي امريکايي بسازد .
نوع روابط اقتصادي ايران و اسرائيل در بخش تجارت خارجي به شدت نامتعادل بود . بازرگاني ايران و اسرائيل در مدت 12 سال از سال 1340 تا 1352 ، 817 ميليارد ريال کسري موازنه داشت و عمده صادرات ايران به اسرائيل نفت بود .
فعاليت جدي اسرائيلي ها در گسترش پروژه هوايي « ال عال » و برقراري ارتباط هوايي اسرائيل با کشورهاي افريقايي از طريق ايران بود که فعاليت آن شرکت در ايران ، از سال 1332 براي انتقال يهوديان از ايران به اسرائيل آغاز شد .
مرتضي مرتضايي در گزارشي به وزارت امور خارجه در 1356/1/25 مي نويسد:
در حال حاضر ، شرکت ال عال هفته اي شش پرواز ، در ايام نوروز و فصل تابستان پروازهاي متعدد فوق العاده و در مسير تهران و تل آويو دارد . ضمنا هواپيماهاي تجاري ال عال و شرکت آکراسکو نيز امور مربوط به صادرات ميوه و لبنيات و سبزيجات را بر عهده دارند .(2)

سال

واردات از اسرائيل

صادرات به اسرائيل

كسري موازنه

1340

216

9

207

1341

360

7/18

3/341

1342

376

37

345

1343

476

472

8/434

1344

476

1/55

9/420

1345

8/568

9/47

9/530

1346

5/694

6/45

9/647

1347

8/816

4/72

4/744

1348

5/795

6/86

9/718

1349

8/736

114

7/622

1350

1060

134

926

1351

1638

1176

4/1526

1352

1470

181

1289

جدول مبادلات بازرگاني خارجي ايران با اسرائيل (به استثناء نفت) به ميليون ريال

به دنبال گسترش روابط سياسي اسرائيل و رژيم پهلوي ، روابط اقتصادي آنان نيز به سرعت گسترش يافت . روابط پزشکي و دارويي ، قرار داد بازرگاني خريد پنبه ، جو ، دانه هاي روغني و حبوبات از جمله نقاط آغازين همکاري هاي اقتصادي است . حضور اسرائيل در قراردادهاي بنياد پهلوي مربوط به اداره هتل ها ، موقوفات و توليد نيشکر ، قراردادهاي آبياري و مناقصه هاي کشاورزي بسيار چشمگيربوده است .
ساخت سد داريوش توسط شرکت « ورد » در منطقه مرودشت و حضور در ساخت سدهاي « درود زن » سد « طريق » و کانال فومن از جمله پروژه هاي آبي بودند که اسرائيلي ها در آن فعال بودند . حضور جدي يهوديان در پروژه هاي عظيم ايران تا آخر دوره پهلوي دوم به طور جدي ادامه داشت . در 25 خرداد 1357 آگهي روزنامه ها آرتص از افراد ذيل جهت کار در ايران دعوت کرد 1. مدير گروه هاي کارشناس پرورش چغندر قند 2. کارگران مکانيک 3. متصدي کشاورزي و باغداري 4. کارگران آبياري .
نامتعادل ترين نوع روابط بين دو کشور در بخش تجارت خارجي بود. بازرگاني ايران و اسرائيل در مدت 12 سال از سال 1340 تا 1352 ، 8/7 ميليارد ريال کسر موازنه داشت و عمده صادرات ايران به اسرائيل نفت بود . فعاليت اسرائيل در گسترش پروژه هاي هواي ال عال و برقراري ارتباط هوايي اسرائيل با کشورهاي مختلف افريقايي از طريق ايران از موضوعات در خور توجه اسرائيلي ها بود . فعاليت شرکت « ال عال » در انتقال يهوديان - که از سال 1332 آغاز شده بود - گسترش يافت .
 

روابط نظامي رژيم پهلوي و اسرائيل
 

روابط نظامي ايران و اسرائيل در چند حوزه مهم در خور بررسي است : 1. مبادله وابسته نظامي 2. دوره هاي آموزشي نظاميان ايران در اسرائيل و حضور نيروهاي نظامي اسرائيل در ايران 3.خريدهاي تسليحاتي ايران از اسرائيل و همکاري هاي لجستيکي و پشتيباني و فني و مبادله اطلاعات نظامي.
سرهنگ يعقوب نيمرودي وابسته نظامي رسمي اسرائيل در ايران در سال 1338،به طور محرمانه وارد ايران شد . هر چند وي قبلا در 1334/10/30 به عنوان معاون آژانس يهود به ايران آمده بود ، ولي اين بار به عنوان هماهنگ کننده سيا ، موساد و ساواک عمل مي کرد و با شاپور رپيورتر نزديکي داشت . در کنار حضور فعالانه نيمرودي در جهت نزديک شدن مقامات نظامي ايران به اسرائيل و تعميق روابط نظامي ،وي افسران ايراني و خانواده هايشان را به اسرائيل مي فرستاد و افسران اسرائيلي را براي بازديد از پادگان ها و مراکز نظامي به ايران مي آورد . دکتر دوريل در گزارش به اسحاق رابين مي نويسد : « تمام اينها ثمره زحمات سرهنگ نيمرودي است و گرنه وزارت خارجه ايران با اين سفر مخالف بود و سعي مي کرد در مراسم دخالت کند و در واقع اين سفر مترادف با يک پيروزي بزرگ بود . » در اين چهار چوب ،تمام افسران ارشد و ژنرال هاي ايران از اسرائيل ديدن کردند و جمع بسياري از افسران در اسرائيل آموزش نظامي ديدند . خريد تسليحات و همکاري هاي لجستيکي يکي از عرصه هاي مهم همکاري ايران و اسرائيل و حضور اسرائيل در ايران بود . سپهبد علي کيا ، رئيس اداره دوم ستاد ارتش ، در گسترش روابط نظامي ايران و اسرائيل نقشي بسيار مهم ايفا مي كرد و به همراه ژنرال هركابي اساس روابط نظامي ايران و اسرائيل را پي ريزي کرده بودند . از اوايل دهه 1340 آمد و شدهاي مقامات عاليرتبه نظامي دو طرف از امور عادي مناسبات بين دو کشور بود و براي تشويق افسران ايراني ، سفارت اسرائيل بهاي رواديد داوطلبان مسافرت را مي پرداخت و عموم افسران براي معاينه پزشکي به بيمارستان نظامي تل هاشومر اعزام مي شدند . تعمير هواپيماهاي نظامي ،آشپزخانه هاي صحرايي ، فروش خمپاره اندازهاي سنگين ، توپ هاي کششي هويتزر ، مسلسل هاي يوزي و ساير سلاح ها از سوي اسرائيل به ايران در حالي صورت مي گرفت که ايران به اسرائيل به چشم امريکاي کوچک مي نگريست و اسرائيل از اين طريق در آمدهاي سرشماري به دست مي آورد . مهم ترين طرح هاي نظامي مشترک دو کشور طرح توليد موشک هاي زمين به زمين ، داراي برد 450 کيلومتر و حامل کلاهک هاي غير اتمي 350 پوندي بود . اين معامله بر اساس مبادله نفت با اسلحه بود و مجموع آن به بيش از 1/2 ميليارد دلار رسيد . ايران مي بايست 250 ميليون دلار به عنوان پيش پرداخت پرداخت مي کرد ولي اين قرارداد به انجام نرسيد . حکومت ايران در روابط نظامي خود با اسرائيل به عنوان دلال اسلحه نيز فعاليت مي کرد و اسلحه اسرائيلي را به کردها و پاکستاني ها مي رساند .
اسدالله علم در خاطرات روز 29 خرداد 1349 خود مي نويسد :
استدعاي شرفيابي سفير پاکستان را عرضه کردم که گله داشت توپ هاي ضد تانکي که به وسيله دولت ايران از اسرائيل خريداري نموده اند اسرائيلي ها تحويل نمي دهند با آنکه به اسم ايران است فرمودند آخر اينها دارند علنا با اسرائيل دشمني مي کند .

روابط امنيتي رژيم پهلوي و اسرائيل
 

روابط امنيتي و اسرائيل بعد از کودتاي 28 مرداد 1332 و تأسيس ساواک شکل گرفت. طرح تأسيس ساواک ، انديشه مشترک مقامات اطلاعاتي امريکا و انگليس بود . تأسيس و پي ريزي ساواک ، بر عهده سازمان سياي امريکا نهاده شد و دفتر ويژه اطلاعات را سرويس جاسوسي انگليس بنا نهاد . در مراحل بعد ، با هماهنگي امريکا و انگليس ، نفوذ خزنده اسرائيل در ساواک آغاز شد . براي ارتباط بين ساواک و سرويس اطلاعاتي اسرائيل دلايل فراواني وجود داشت ، چرا که شاه و مشاورانش به اين نتيجه رسيده بودند که به منظور حفظ روابط ايران و اسرائيل ، بهترين گزينه حفظ روابط سازمان مي بايست مناسبات دو کشور را کنترل نمايند ، زيرا روابط آشکار به نفع دو رژيم نبود . از طرفي ، تمرکز فعاليت هاي سازمان C.I.A. بر K.G.B ، سازمان جاسوسي شوروي بود ، در حالي که تلاش ساواک در بخش اعظم فعاليت هايش روي انقلابيان عرب متمرکز بود و اين بهترين نقطه اشتراک ساواک و موساد بود . به همين خاطر موساد اطلاعات آموزشي گسترده اي در اختيار ساواک قرار داد . لذا به دستور شاه تيمور بختيار ، اولين رئيس ساواک ، به اسرائيل سفر کرد و با ايسر هارل ، رئيس موساد ، ملاقات کرد و در اين ملاقات وي به ياکوب روز ، رئيس مرکز موساد در پاريس ، معرفي شد که تمام روابط موساد و ساواک از طريق وي هماهنگ مي شد . به دنبال آن در سال 1337 ، نمايندگي تجاري از سوي اسرائيل در تهران افتتاح شد و براي سال هاي پوششي براي عمليات موساد و ساواک بود . نويسنده اي يهودي در کتابي به نام Hit Team نوشته است :
از جمله شعبات عمده سازمان اطلاعات و امنيت اسرائيل يک وزارت خارجه پنهاني است که به کشورهايي که دول آنها بنا به علل سياسي ، مذهبي يا جغرافيايي نمي توانند با اسرائيل روابط ديپلماتيک آشکار داشته باشند ، در تماس باشند . در اين موارد سازمان اطلاعات و امنيت اسرائيل مأموران خود را به اين گونه کشورها اعزام مي دارند ... از جمله کشورهاي مورد بحث ترکيه و ايران و مراکش مي باشند .
با ورود يعقوب نيمرودي به ايران ، آموزش و سازماندهي ساواک به ياري اسرائيل و به کمک نيمرودي صورت مي گرفت . در آغاز دو يا سه تيم ده نفره براي مدت دو سال به اسرائيل اعزام شدند و ساواک جهت آموزش بازجويي ، ضد براندازي ، خط شناسي و ساير تخصص ها از استادان اسرائيلي بهره مي برد و اين مسئله به حدي گسترش يافت که تعداد متخصصان جاسوسي و ضد جاسوسي اسرائيل ـ که دوره هاي آموزش ساواک را اداره مي کردند ـ از تعداد مربيان امريکايي بيشتر شد . در طي دو دهه چهل و پنجاه ، سازمان امنيت ايران عده زياد ي از مأموران و افسران عاليرتبه ساواک را براي فراگيري شگردهاي جاسوسي و کسب اطلاع به اسرائيل اعزام کرد . در کنار اين همکاري ها ، آمد و شد مقامات امنيتي در عالي ترين سطح و به همراه مبادله اطلاعات عليه گروه هاي چريکي ، خصوصا گروه هاي مسلمان و چيگراي ايران که با سازمان آزاديبخش فلسطين روابطي داشتند ، شدت گرفت . در عين حال اسرائيل سه پايگاه عمده و مهم برون مرزي در جنوب و غرب ايران احداث کرد . ارتشبد حسين فردوست در خاطرات خود توضيح مي دهند که سرتيپ علوي کيا اظهار کرد که مدتي است اسرائيلي ها سه پايگاه برون مرزي در غرب و جنوب ايران احداث کرده اند . نيمرودي بابت اين پايگاه ها هر ماه مبلغي رشوه به سرتيپ علوي کيا و سرلشکر معتضد ـ که رئيس قسمت اطلاعات خارجي ساواک بودند ـ مي دهند . اين سه پايگاه در خوزستان و ايلام و کردستان مستقر بودند و اسرائيل بهترين مأموران خود را براي اداره اين پايگاه ها مأمور کرده بود و هدف پايگاه هاي برون مرزي اسرائيل در ايران ، عراق و کشور هاي عربي بود . (3)
تأسيس پايگاه موساد در خوزستان ، از اقدامات مهم در زمينه همکاري امنيتي دو رژيم بود . موساد از ميان عرب زبانان بومي خوزستان جمع زيادي را به استخدام در آورد که با پاسپورت هاي جعلي از مرز مي گذشتند و با بستگان و دوستان خود در خاک عراق ارتباط برقرار مي کردند و گاه و بي گاه در تأسيسات و مؤسسات نظامي و سياسي بصره و بغداد نفوذ مي کردند . اين در حالي بود که نيروهاي ساواک و موساد درگير مسائل اطلاعاتي نمي شدند . ايران و اسرائيل به وسيله بهره گيري از اين پايگاه ها قادر بودند اطلاعات با ارزش را درباره تسليحات روسي به دست آورند ، خصوصا آنکه درباره هواپيماهاي ميگ روسي اطلاعات بسياري داشتند اما هنگامي که اسرائيلي ها مي خواستند اين اطلاعات را به سيا بفروشند متوجه شدند که ساواک اين اطلاعات را قبلا به طور مجاني به سيا داده است . (4) پس از کودتاي عبدالسلام عارف در 16 بهمن 1341 /8 فوريه 1963 ، فعاليت هاي ضد ايراني در عراق افزايش يافت . عراق با تشکيل حزب التحرير العربي به قصد کسب استقلال براي خوزستان ايران ، رهبري آن را به محي الدين ناصر يکي از مقامات شرکت ملي نفت ايران سپرد . عبدالسلام عارف مبلغ 300000 پوند و مقداري سلاح به وي داد و از او براي سفر به عراق دعوت کرد . محي الدين ناصر پس از بازگشت از عراق کابينه اي با يازده عضو تشکيل داد و دفاتر حزب التحرير العربي را در خرمشهر ، اهواز ، آبادان و دزفول ايجاد کرد . اين برنامه به سرعت توسط پايگاه اسرائيلي کشف شد و 80 نفر از افراد محي الدين ناصر دستگير شدند ، 18 نفر به حبس ابد و ناصر و دو تن ديگر به اعدام محکوم شدند . يکي ديگر از همکاري هاي عمده ساواک و موساد علاوه بر همکاري هاي گسترده با سازمان اطلاعاتي ترکيه ، همکاري بر سر قضيه كردهاي عراق و غارت منابع آثار فرهنگي و عتيقه ايراني بود.در خصوص قضيه کردستان مجله اي اسرائيلي به نام هاعولام هزه در 1963/1/31 منافع اسرائيل را در کردستان چنين توضيح داده است :
ما مايليم که يک کردستان مستقل و آزاد تشکيل گردد تا بتوانند مانند ما در يک منطقه که اکثريت آن را اعراب تشکيل مي دهند يک کشور غير عربي به وجود بياورند . ما در اين منطقه محتاج هم پيمان هستيم و دوستي کردها خود به خود به قدرت ما خواهد افزود ، بلکه خواهد توانست ما را به آن عده از اعراب مترقي عراق ، الجزاير و مصر که از تمايلات کردها طرفداري مي کنند ، نزديک سازد .
درک نيات اسرائيلي ها در خصوص کردستان چندان پيچيده نبود و مقامات ايراني نيز بر اين مسئله وقوف داشتند ، مرتضايي ، مسئول نمايندگي ايران در اسرائيل ، در گزارشي خيلي محرمانه در 1354/4/3 ، به وزارت امور خارجه چنين مي نويسد :
اسرائيل نه به سبب دوستي با کردها بلکه به سبب دشمني خود با عراق و به مصداق ضرب المثل نه به خاطر حب علي ( ع ) بلکه به خاطر دشمني با معاويه در سال هاي اخير کوشيده است که بين ملت يهود و کرد شباهت هايي را اثبات و سرنوشت کردها را با سرنوشت خود يکسان قلمداد کند . (5)
به همين خاطر ، دولت و سازمان هاي امنيتي ايران و اسرائيل همکاري هاي گسترده اي در وقايع کردستان داشتند ؛ چرا که ايران نيز با مشغول داشتن ارتش عراق با کردها ، مانع فشار و دخالت عراق در مرزهاي غربي و جنوبي ايران مي شد و ديگر اينکه امنيت مرزهاي شرقي اسرائيل تضمين بيشتري مي يافت و اين بارزترين دليل و توجيه همکاري شاه و اسرائيل بود . حملات سازمان يافته کردها به رهبري ملا مصطفي بارزاني عليه بغداد ، در سال 1961 آغاز شد و تا 14 سال با حمايت شاه و اسرائيل تداوم يافت . در اوايل دهه 1340 ، مقامات ساواک ملاقاتي بين ملا مصطفي و رئيس ستاد ارتش اسرائيل ، سپهبد زوي تسور ، و دو مقام بلند پايه ديگر از وزارت دفاع اسرائيل ترتيب دادند . هيئت اسرائيلي از پيرانشهر با لباس کردي وارد خاک عراق شد و در آنجا با بارزاني ملاقات کرد . درخواست عمده کردها از هيئت اسرائيلي امکانات لجستيک براي گسترش دوره عمليات ها و تغيير ماهيت جنگ چريکي به جنگ منظم و گسترده بود . از آن پس در سال 1342 ، کمک هاي فراوان به شکل تسليحات ، مهمات و مشاوره نظامي اسرائيلي ها از طريق مرز ايران با همراهي و كمك هاي ساواك روانه كردستان عراق شد و در تابستان 1341 اولين دوره آموزشي براي افسران کرد توسط مربيان اسرائيلي آغاز گشت .
پايگاه هاي اسرائيل تا سال 1346 در ايران فعال بودند ولي پس از آن اعلام کردند چون اطلاعات کامل شده است پايگاه ها را تعطيل و به اسرائيل منتقل کردند و از طريق شبکه هاي ايجاد شده به فعاليت هاي خود ادامه دادند . آنها از طريق همين عوامل و با استفاده از پول و زن به سفارتخانه هاي عربي نفوذ و از آنها عکسبرداري مي کردند . وقتي ايران بود چه حمايت از کردها را کاهش داد ، اسرائيل اين خلأ را پر کرد و پس از جنگ 1967 تجهيزات روسي غنيمت گرفته شد از ارتش هاي مصر و ساف تحويل کردها شد و ماهيانه مبلغ 500 هزار دلار به کردها پرداخت مي شد و ملا مصطفي بارزاني در پاييز 1352 از اسرائيل ديدار کرد . پس از بحران سال 1970 و کشتار فلسطيني ها در عمليات سپتامبر سياه ، ملک حسين ، پادشاه اردن ، با ارسال تجهيزات و مهمات غنيمتي از انبار سازمان آزاديبخش فلسطين به کردها ، به صف مبارزه با اسرائيل و ايران عليه عراق پيوست تا ارتش 260 هزار نفري عراق را ـ که سه لشکر آن در مرزهاي اردن مستقر بودند-به خود مشغول سازد.جالب اينكه كليه كمك هايي كه توسط اسرائيل و ايران به کردها مي شد با اطلاع و اجازه امريکا صورت مي گرفت . روزنامه جروزالم پست نوشت : « سلاح هايي که از طرف C.I.A ( سيا ) و به دستور شخص پرزيدنت نيکسون به طور محرمانه در سال 1351 در اختيار کردهاي عراق گذاشته شد انواع اسلحه روسي بود که اسرائيل از اعراب به غنيمت گرفته بود . »
پيگيري بيشتر اين حوادث ، ما را به نتايج قابل توجهي از هماهنگي سرهنگ يعقوب نيمرودي در اجراي اين عمليات مي رساندند . يکي ديگر از عرصه هاي حضور و دخالت اسرائيل با کمک سازمان امنيت اسرائيل و ساواک تاراج سرمايه هاي ملي کشور بود . سرمايه هاي ملي ايران و گنجينه هاي کهن با اطلاع مقامات رژيم پهلوي در مقياس بسيار وسيع غارت مي شد که در اين بين آثار سفالينه املش از اهميت ويژه اي برخوردار بود . يکي از افراد که در اين امر بسيار فعال بود ايوب ربانو نام داشت که در طول ساليان متمادي در تمامي نقاط ايران دست به حفاري زد و بزرگ ترين مجموعه آثار باستاني ايران را گرد آوري کرد که برخي از آنها در جهان بي نظير بوده است . موزه تصئيل اسرائيل مجموعه آثار ايراني را به نمايش گذاشت که ارزش آن در آن زمان به 4/5 ميليون ليره اسرائيل مي رسيد . در گزارشي که نمايندگي ايران در تل آويو در 28 آذر 1344 فرستاده ، آمده است :
کلکسيون مربوط به هنر ايراني در موزه اسرائيل در نوع خود يکي از مهم ترين کلکسيون هاي جهان مي باشد که ارزش آن به 3 ميليون دلار مي رسد و در اين کلکسيون آثاري وجود دارد که بهائي براي آن نمي توان گذاشت ، زيرا در جهان منحصر به فرد مي باشد . در ظرف دو سال کلکسيوني که در اورشيليم متمرکز شد شامل آثاري 3000 ساله از دوران ما قبل تاريخ تا قرن شانزدهم بود .
نمايشگاه آثاري که از طرف محسن فروغي فرزند محمد علي خان فروغي ( ذکاء الملک ) در سال 1345 برگزار شد ، شامل 300 عدد از اين عدد شاهکارهاي تاريخي بود . در مورد سرقت اشياي عتيقه ، اردشير زاهدي ، وزير امور خارجه ، در سال 1347 با تجاهل به وزارت فرهنگ و هنر مي نويسد : « در مورد نحوه خروج اين اشياء از ايران اطلاعي در دست نيست ولي مرتبا در چمدان هاي يهودياني که به اسرائيل مي روند اشياي عتيقه ايراني ، به خصوص نسخ خطي کتب مختلف مخفي شده و بدون جلوگيري پليس وارد اسرائيل مي شود . » از سارقان برجسته اين اشياء سرهنگ يعقوب نيمرودي بود که در جريان سال هاي حضور خود در ايران اشياي فراواني را غارت کرده بود . مجله هاعولام هزه در 1357/7/27 مي نويسد :
وقتي يعقوب نيمرودي مأموريت خود را به پايان رسانيد ... خانه اش در اسرائيل سراسر با آثار ايراني تزئين شده است ... گنج واقعي در خانه آقاي نيمرودي کلکسيون آثار باستاني به ويژه ظرف سفالين از املش متعلق به 3000 سال قبل از ميلاد همچنين آثار باستاني دوره اسلامي ( 700 سال قبل ) وجود دارد . بدون شک خانه نيمرودي يک مرکز فرهنگ و هنر اصيل ايراني است که آثار آن طي سال هاي تلاش تهيه شده است .
ختم کلام ، گزارش اداره کل هشتم ساواک در 1357/1/27 به رياست ساواک است که در آن آمده است :
در تاريخ 1357/1/14 از سرويس مرکزي اسرائيل در تل آوريو شخصي تماس گرفت و اظهار داشت شخصي به نام يعقوب نيمرودي ... که اکنون ميليونر است امروز مي خواهد پيش ما ( به اسرائيل ) بيايد و با خودش چيزهايي دارد که ما نمي خواهيم با آنها به اين طرف و آن طرف بگردد کاري کنيد که او راحت از تهران خارج شود ... (6)

پي نوشت ها :
 

1 . همان ، ص 165 .
2 . همان ، ص 179 .
3 . ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، خاطرات ارتشبد سابق حسين فرودست ‌، ج 1 ( تهران : اطلاعات ، 1386 ، چ 23 ) ، ص 366 .
4 . ولايتي ،‌ايران و تحولات فلسطين ، ص 207 .
5 . همان ، ص 219 .
6 . همان ، ص 227 و 228 .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط