روابط شاه و رژيم صهيونستي (5)
نويسنده: يعقوب توکلي
روابط فرهنگي و آموزشي رژيم پهلوي و اسرائيل
در بعد همکاري گسترده ميان اسرائيل و دولت ايران گام اول اسرائيل تلاش براي آموزش مديران ايراني در اسرائيل بود که يک دسته 30 نفري در سال 1341 به سرپرستي مهندس صبري به اسرائيل اعزام شدند ؛ هر چند اسرائيلي ها در اين دور در تلاش براي جلب مديران ايراني بودند تا آموزش جدي آنها .
در کنار امر آموزش براي کارمندان وزارت کشور و شهرداري ها , آموزش براي مبارزه با بيسوادي هم برگزار شد و در پي آن در اوايل دهه 1350 تعداد دانشجويان ايراني در اسرائيل به 350 نفر رسيد و متقابلا افرادي براي آموزش زبان فارسي و مطالعات ايراني به ايران سفر کردند . ابراهيم تيموري در گزارش خود در مورخ 1342/5/26 به صراحت از امکان آموزش اين افراد در ايران و سطح پايين آموزش ها در اسرائيل براي نفوذ در ايران و ساير کشورها اشاره مي کند .
همکاري تروريستي بين ايران و اسرائيل عمدتا با هماهنگي اسدالله علم صورت مي گرفت و مهم ترين اتفاق فرهنگي ميان دو رژيم که اعتراضات گسترده اي را بر انگيخت ، طرح جشن هاي 2500 ساله بود .
تدي کولک ، شهردار بيت المقدس و مدير کل نخست وزيري اسرائيل ، که به دعوت اسدالله علم به تهران آمده بود ، در اين سفر برگزاري جشن هاي 2500 ساله را مطرح کرد . در پي اجراي اين پيشنهاد مطبوعات اسرائيلي مقامات متعددي در تمجيد از برگزاري اين جشن ها نوشتند . شايد ذکر قطعنامه مجمع عمومي کنگره جهاني يهوديان براي اين همراهي و هماهنگي کافي باشد :
مجمع عمومي کنگره جهاني يهود اطلاع يافت که اعليحضرت همايون شاهنشاهي ايران و دولت آن کشور مقرر داشته اند مراسم ياد بود 2500 ساله تأسيس شاهنشاهي ايران را به دست کورش کبير برگزاري کند .
شوراي اجرايي کنگره را مأمور مي کند که به نوبه خود اين يادبود ، بزرگ را در زمينه بين المللي آن ، مورد تجليل قرار دهد و از تمام سازمان ها و جوامع يهودي در سراسر جهان خواستار است که طي باشکوه ترين مراسم حق شناسي خود را نسبت به اين قهرمانان بزرگ که در کتاب آسماني تورات از بزرگواري او نسبت ملت يهود سخن رفته ، ابزار دارند . (1)
به دنبال آن ، کنگره کميته اي را در اورشليم تشکيل داد که وظايف ذيل را توسط سازمان هاي يهودي در کشورهاي جهان پيگيري نمايد :
1 . تشکيل کنفرانس هايي در کشورهاي مختلف جهان به مناسبت برگزاري اين ياد بود .
2. تدوين تاريخ مربوط به کورش بر اساس متن و منابع و مآخذ تورات .
3 . تلاش براي اجراي برنامه خاصي براي تدريس در مدارس يهود .
4 . نامگذاري خيابان ها و ميدان هايي در پايتخت و شهرهاي مختلف جهان به نام کوروش.
5 . فعاليت هاي مطبوعاتي بين المللي درباره اين ياد بود .
6 . نامگذاري دو جنگل به نام هاي کورش و کبير و محمد رضا شاه ( که نشانه بيشترين احترام در اسرائيل است ) .
7 . تخصيص بورس هاي تحصيلي به نام کوروش کبير در اسرائيل براي مطالعات و تحقيقات فرهنگي .
برگزاري جشن هاي 2500 ساله براي رژيم پهلوي رسوايي بزرگي به بار آورد و اتفاقا ابتکار و حمايت اسرائيلي ها در اين مسئله کاملا به ضرر رژيم پهلوي تمام شد . با وجود آنکه شاه و علم صلاح ندانستند مقامات رسمي اسرائيل را براي حضور در جشن هاي 2500 ساله دعوت نمايند .
يکي ديگر از اقدامات ماهرانه اسرائيلي ها ، بستر سازي براي سفر مقامات ، فرهنگيان و روشنفکران و اصحاب مطبوعات به اسرائيل بوده است . نويسندگان صاحب قلمي چون خليل ملکي ، داريوش آشوري ، جلال آل احمد به اسرائيل دعوت شدند ، تخصيص بورس هاي تحصيلي تدوين تاريخ کورش کبير از جمله اقدامات اسرائيلي ها در اين باب بوده است . (2)
يکي ديگر از اقدامات متقابل فرهنگي اسرائيل و ايران برگزاري بازي فوتبال تيم هاي ملي ايران و اسرائيل به سال 1348 در تهران بوده است . در اين بازي پرچم هاي اسرائيل در استاديوم امجديه (شيرودي ) تهران بر افراشته شد . اما عده اي از اعضاي مؤتلفه اسلامي و سازمان مجاهدين خلق ، نظير اسدالله لاجوردي و عزت الله شاهي هنگام بازي پرچم هاي ايران و اسرائيل را به آتش کشيدند و اعلاميه هايي در ورزشگاه پخش کردند و عليه اسرائيل شعار دادند و سپس به سمت دفتر هواپيمايي اسرائيل ، ال عال ، رفتند و آن را منفجر کردند که مدت ها موضوع بحث و پيگيري مقامات امنيتي ايران و اسرائيل بود .(3)
اسرائيلي ها در تبليغ و تقويت عوامل خود در ايران دقت و توجه ويژه اي داشتند . جذب تعداد بسياري از توريست هاي خارجي براي تماشاي مراسم ورزشي شعبان جعفري ، با هدف کسب در آمد براي وي و حمايت مشخص مئير عزري از وي از ديگر اقدامات فرهنگي اسرائيل در ايران عصر پهلوي دوم است . (4)
در اين ميان ، آمد و شدها و همکاري هاي توريستي با هماهنگي اسدالله علم صورت مي گرفت . تدي کولک ، مدير کل نخست وزيري اسرائيل که پيگير امور مربوط به ايران بود در 4 مرداد 1341 به تهران عزيمت كرد. او در اين سفر در خصوص توسعه جهانگردي و هتلداري و همچنين گسترش انجمن هاي روتاري بين المللي با اسدالله علم به مذاكره پرداخت. او همان كسي است كه برگزاري جشن هاي 2500 ساله را مطرح كرد و ولخرجي هاي كلان در اين جشن باعث آبروريزي رژيم پهلوي شد.از طرف ديگر،تلاش براي بر قراري روابط با تيم هاي ورزشي و حضور در ميادين ورزشي از جمله اين سياست ها بوده است.در سال 1345 مركز ايران شناسي در دانشگاه تل آويو تأسيس شد و پروفسور شمعون شامير طي گفتگو با صادق صدريه،تبادل اطلاعات و منابع گسترده جهت گسترش تحقيقات در خصوص ايران و فرهنگ آن را مطرح نمود.در همين سال فرهنگ عبري-فارسي توسط سليمان حييم نويسنده يهودي ايراني،منتشر شد و در فستيوال فيلم هاي كودكان در سال 1345 در تهران ،اسرائيل با سه فيلم «يوسف و برادرانش»،«كودك ولگرد» و «مزرعه» شركت جست و فيلم «كودك ولگرد» مدال طلاي اين فستيوال را برنده شد.روزنامه معاريو مي نويسد:«به ندرت اتفاق مي افتد كه پرچم اسرائيل در ايران به اهتزاز درآيد...اين فرصت در فستيوال فيلم هاي كودكان به وجود آمد كه تحت سرپرستي شاه ايران در سينما دياموند در تهران برگزار شد.»
يكي ديگر از اقدامات ماهرانه اسرائيلي ها،بسترسازي براي سفر مقامات و فرهنگيان و روشنفكران و اصحاب مطبوعات به اسرائيل بوده است.اين سفر عمدتا بدون اطلاع و هماهنگي وزارت امور خارجه صورت مي گرفت كه آمار آن بسيار گسترده و درخور توجه است. يكي ديگر از حوزه هاي تلاش يهوديان،افسانه سازي و تاريخ سازي در مورد رفتار كورش كبير و روابط ايران قديم و يهوديان بود.تلاش صهيونيست ها براي گسترش باستان گرايي افراطي زمينه ساز موفقيت آنان در ايران بوده است .روزنامه معاريو در تاريخ 1964/10/9 از قول يک يهودي اسرائيلي به نام يهو شوع گيبلوع ، طي مقاله اي مي نويسد : « کتاب مقدس در دستم بود و توانستم به راهنمايم نشان بدهم که اعلاميه کورش شما در مورد بازگشت يهوديان به وطن از فصل اول کتاب عزرا به بعد اين افتخار را داشت که حسن ختام کتاب کتاب ها قرار گيرد . » لمرخاک مي نويسد :
اگر پيروزي داريوش نبود ، دوره دوم سلطنت يهود به وجود نمي آمد و بنابراين مسيحيت و اسلام نيز به وجود نمي آمدند . قتل کمبوجيه و شورش و اقوام امپراطوري بزرگي که کورش بنيان نهاد ساختمان بيت المقدس را متوقف گذاشت و اگر پيروزي هاي داريوش نبود خانه خدا ( معبد سليمان ) دوباره ساخته نمي شد .
نفوذ خزنده صهيونيسم در فرهنگ ايران که با وجود عوامل يهودي الاصلي چون محمد علي فروغي و قوام الملک شيرازي شروع شده بود ، در نيمه دوم دهه 1340 توسط دانشمندان وابسته به ساواک به ترويج « مدينه فاضله اسرائيل » منتهي شد . نويسندگاني نظير خليل ملکي ، داريوش آشوري و جلال آل احمد به اسرائيل دعوت شدند . هر چند آشوري و ملکي به تبليغ « سوسياليسم کيبوتصي » پرداختند اما جلال آل احمد با نوشتن کتاب سفر به ولايت عزرائيل به افشاي ماهيت صهيونيسم پرداخت . اين اقداماتي بود که يهوديان صهيونيست در جهت گسترش نفوذ خود در عرصه فرهنگ ، سياست و اقتصاد ايران داشته اند . حمايت از بهائيان و حمايت متقابل بهائيان از تشکيل دولت اسرائيل و پيوند گسترده آنان در طول سال هاي متمادي در ايران ، از سياست هاي بارز رژيم پهلوي و دولت اسرائيل بوده است . مشهورترين آنها نخست وزير شاه ، امير عباس هويدا ، بهائي و بهائي زاده و فرزند ميرزا حبيب الله خان آل رضا ، حامي اصلي بهائيان در اسرائيل بود و همچنين عبدالکريم ايادي ، پزشک مخصوص شاه از بهائيان معروف و از عوامل عمده اسرائيل در ايران به شمار مي رفت .
پي نوشت ها :
1 . شاهدي ، همان ، ص 219 .
2 . ماهنامه زمانه ،ش 1 ، ص 59 .
3 . احمد احمد ،خاطرات ،به كوشش محسن كاظمي ( تهران : حوزه هنري ،1379 ) ص 212 .
4. شعبان جعفري ، خاطرات ، به كوشش هما سرشار ( تهران : ثالث ،1381 ) ،ص 236 .