تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (1)

با پيروزي انقلاب اسلامي ، به رغم خواست ابر قدرت ها و از دست رفتن استراتژيك ترين كشور وابسته به امريكا و غرب و خطر گسترش مباني آن به سراسر خاورميانه و كشورهاي اسلامي ، دشمنان جهانخوار با بسيج تمام عوامل پيدا و پنهان خود ، توطئه هاي گوناگوني را سازماندهي كردند و براي شكست كشاندن انقلاب اسلامي دست به تهاجمي همه جانبه زدند .
يکشنبه، 9 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (1)

تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (1)
تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (1)


 

نويسنده: سيد محمد هاشم پور يزدان پرست (1)




 

چكيده
 

با پيروزي انقلاب اسلامي ، به رغم خواست ابر قدرت ها و از دست رفتن استراتژيك ترين كشور وابسته به امريكا و غرب و خطر گسترش مباني آن به سراسر خاورميانه و كشورهاي اسلامي ، دشمنان جهانخوار با بسيج تمام عوامل پيدا و پنهان خود ، توطئه هاي گوناگوني را سازماندهي كردند و براي شكست كشاندن انقلاب اسلامي دست به تهاجمي همه جانبه زدند .
امام خميني نيز پس از آماده شدن شرايط نسبي در سه گام بلند ، اقدام به تهاجمي جهاني عليه آنان نمود و انقلاب اسلامي را از مرزهاي جغرافيايي فراتر برد و ابر قدرت هاي سلطه گر را در بيرون مرزهاي درگير و انقلاب اسلامي را با بيدارسازي مسلمانان جهاني نمود .
1.برپايي روز قدس در جمعه آخر ماه رمضان و اعتراض به جنايات بي نظير در حق ملت مسلمان فلسطين و اعتراض به اشغال قبله اول مسلمين .
2 . راهپيمايي و تظاهرات در كنار خانه خدا عليه مستكبران جهاني به ويژه امريكا و اسرائيل و بيدارسازي مسلمانان جهان براي برپايي حج ابراهيمي و رمي شياطين انس و جن از سرزمين هاي اسلامي .
3 . تسخير لانه جاسوسي امريكا در ايران كه توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام آغاز و با حمايت مردم و تأييد امام ابعادي جهاني يافت و هيبت و هيمنه ابر قدرت ها را در جهان فرو ريخت .
واژگان كليدي : امريكا ، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام ، انقلاب اسلامي ، امام خميني (س) ، لانه جاسوسي ، قدس ، حج .

مقدمه
 

با پيروزي انقلاب اسلامي و با اقدام سريع و قاطع مردم و دستگيري سران باقيمانده نظام شاهنشاهي و به خصوص سران ارتش شاه ، كه به دنبال تكرار كودتاي 28 مرداد و بازگرداندن شاه و حفظ منافع امريكا در ايران بودند و با ناكام ماندن رهبران امريكايي كودتا (2) كه در روز 22 بهمن در ساختمان ستاد مشترك ارتش ايران همراه با رهبران كودتاچي ارتش ايران ، تجمع كردند و از آنجا كودتا را اداره مي نمودند ، محاكمه اين سران آغاز شد و در برابر چشمان حسرت زده رهبران امريكا و هم پيمانان غربي آن كه نيروهاي تربيت شده و وابسته به خود را در چنگال مردم مسلمان و انقلابي ايران اسير مي ديدند ، دادگاه هاي انقلابي تشكيل و پس از محاكمه ، به اعدام محكوم شدند و حكم آنان با سرعتي باور نكردني به اجرا در آمد .
تصوير اجساد اين جنايتكاران كه در حقيقت ستون هاي فروريخته و خرد شده نظام شاهنشاهي وابسته به غرب بودند ، در روزنامه ها به چاپ رسيد و آخرين اميد هاي ضد انقلاب و حاميان آنان را براي برپايي مجدد اين نظام بر باد داد .
محاكمه و اعدام آنان در حالي اتفاق مي افتاد كه افرادي به دنبال نجات آنها از محاكمه و اعدام بودند و بعضي ازجريان هاي سياسي موفق شدند چند تن از افراد دستگير شده ، مانند شاپور بختيار ، نخست وزير ملي گراي شاه و جاسوس كار كشته سازمان هاي جاسوسي غرب و طوفائيان ، مسئول خريد سلاح ارتش ايران از امريكا ــ كه اسرار بسيار زيادي از رشوه گيري هاي مقامات امريكايي و جريان هاي پشت پرده خريد سلاح را در اختيار داشت ـ فرار دهند . بيشترين تلاش براي جلوگيري از اعدام امير عباس هويدا ، نخست وزير سيزده ساله شاه و عضو فرقه استعماري بهائيت ـ كه بيشترين دوران نخست وزيري را در تاريخ مشروطه داشت ـ انجام شد و تلاش هاي زيادي شد تا با تعويق محاكمه او ، راهي براي نجاتش پيدا شود .(3)
امريكا و وابستگان داخلي اش با وحشت و نوميدي و افسوس و حسرت ، به شكست مفتضحانه خود و حماسه ملت مسلمان و شهادت طلب ايران مي نگريستند . انقلاب اسلامي پس از دويست سال كشمكش و شكست هاي متعدد و كسب تجربيات تلخ ، پيروز شده بود .
ملت ايران بر پايه اين تجربيات ، بزرگ ترين معجزه قرن را با شجاعت بي نظير و دستان توانا و انديشه و ايمان والا و روحيه شهادت طلبي خود آفريده بود و نظام كهن شاهنشاهي ريشه كن و آخرين كنگره هاي كاخ مدائن ريخته بود و انقلاب اسلامي پيروز شده بود ، اما حفظ انقلاب به فداكاري و ايثار و آگاهي بيشتري نياز داشت . مساجد مركز بسيج مردم شده بود و جوانان با تجمع در آنجا به نگهباني و حفظ آرامش و امنيت و كنترل رفت و آمد هاي شبانه مي پرداختند .

نفوذ از پنجره هاي باز انقلاب
 

شيطان ها اگر چه از در رانده شده و بيرون رفته بودند ، اما چون هميشه سعي داشتند دوباره از پنجره ها باز گردند و به درون كعبه اي كه از بت ها پاكسازي شده بود ، نفوذ نمايند و چه زود نفوذ خود را از پنجره هاي باز انقلاب آغاز و ضد حمله خود را شروع كردند .
دولت موقت ، اولين پنجره نفوذ به درون دژهاي انقلاب بود . اگر چه ملت ايران قلب خود را براي آنها به عنوان مسئولاني كه از جانب امام انتخاب شده بودند ، باز و گسترده كرده بود .
جيمي كارتر ، رئيس جمهور امريكا ، طي پيامي به دولت موقت ، ضمن به رسميت شناختن آن ، اعلام نموده است كه با دولت تازه ايران همكاري خواهد نمود . اين جريان با حسن استقبال مهندس مهدي بازرگان ، نخست وزير دولت موقت مواجه شده است و اين در حالي است كه دولت امريكا از توانايي دولت جديد ايران و تركيب آن ابراز نگراني نموده است . بازرگان ، در حالي كه ضد انقلاب حضوري لجام گسيخته براي نابودي انقلاب داشت و با بي شرمانه در حال برپايي انواع فتنه ها و شرارت ها در كشور بود ، در ميان تعجب همگان اعلام نمود : « انقلاب تمام شده است . مردم زحمات خود را كشيدند و اينك بايد به خانه هاي خود بروند ، ما خود همه كارها را انجام خواهيم داد ! »
اما همه مردمي كه خالصانه در انقلاب شركت نموده بودند با خود مي گفتند : « چنين قراري نبود ! ما آمده بوديم تا انقلاب را تا آخر به نتيجه برسانيم . انقلاب هنوز در اول راه است و بدون حضور مردم عقيم خواهد ماند و يقينا به سر منزل مقصد نخواهد رسيد . »
متأسفانه دولت موقت بر خلاف حكم امام ، مجموعه اي از عناصر يك جناح غير انقلابي را بر سر كار آورد (4) و به اعتقادات و ايده هاي مردمي كه انقلاب را به انجام رساندند ، پشت كرد . عناصري كه بر سر كار آمدند عناصر ملي گرايي بودند كه دور و بر رئيس دولت موقت در سال هاي نهضت ملي شدن صنعت نفت ، يا بعد از آن حضور داشتند و اكثر آنها افرادي بودند كه به اسلام و انقلاب اسلامي آن گونه كه امام و مردم مسلمان و انقلابي مي نگريستند ، اعتقاد نداشتند .
رئيس دولت موقت در آخرين روزهاي پيروزي انقلاب به پاريس رفت و در آنجا از امام خواست كه بگذرد شاه بماند و در چهار چوب قانون اساسي مشروطه ، سلطنت كند و نه حكومت ! و امام به ايشان جواب داده بودند كه شاه الان ضعيف شده و مجبور است اين را بپذيرد ، اما اگر دوباره قدرت گرفت و با پذيرش چنين چيزي توسط ما ، مردم به خانه هاي خود رفتند و انقلاب را پايان يافته تلقي كردند ، آيا او به كسي رحم خواهد كرد و تضميني وجود دارد كه فقط سلطنت كند ؟ و براي قدرت بيشتر دوباره دست به كشتار مردم نزند و كارهاي گذشته اش را تكرار نكند ؟ كه او جوابي براي اين سؤال نداشت .
تقريبا قريب به اتفاق عناصر دولت موقت اشخاصي همين ديدگاه را داشتند و بيشتر آنها از جبهه ملي و نهضت آزادي اي بودند كه خود را ايراني و مصدق مي دانستند و با همان ديدگاه هاي مصدق در رابطه با سياست و ديانت و عدم اعتقاد به دخالت روحانيت و مردم در سياست قصد حكومت داشتند . مصدق حتي پس از سقوط حكومت خود با يك كودتاي امريكايي در دادگاه ، همين مطلب را بيان نمود كه شاه بايد سلطنت كند و نه حكومت و اين از اصول قانون اساسي مشروطه بود و شاگرد او حتي در روزهاي آخر پيروزي انقلاب اسلامي هنوز متوجه نبود دارد چه اتفاقي و مردم ايران چه معجزه بزرگي را مي آفرينند و او هنوز به دنبال حفظ شاه و حكومت شاهنشاهي مشروطه بود .
متأسفانه دولت موقت عده اي از همفكران او را دور خود جمع كرده بود و به رغم گذشت دوازده سال از مرگ جسمي او و 25 سال پس از مرگ سياسي او ، مي خواست ملتي را اداره كند كه با شعار « الله اكبر » و با دست خالي قدرت عظيم نظام شاه و ژاندارم منطقه خليج فارس امريكا را با ذلت بيرون كرده بود و مي خواست نظام نه شرقي نه غربي را به وجود آورد ، يعني نظامي كه هر دو نظام حاكم بر جهان را هم زمان نفي مي نمود ، نظامي كه خود حرف جديدي براي جهان و راه جديدي براي زندگي بشر و سعادت انسان ها مطرح مي نمود و بر قدرت عظيم ديني و مذهبي انسانها با ايمان تكيه داشت و در منصه عمل و تلاش و مجاهدت و فداكاري يك ملت به اثبات رسانده بود كه مي توان حفظ استقلال آزادي يك ملت با امريكا و نظام وابسته اي كه امريكا از آن حمايت مي نمايد ، در افتاد و در عين حال به نظام كمونيستي نيز تكيه ننمود .
رئيس دولت بيان مي داشت كه اگر شيطان بزرگ امريكاست ، شوروي شيطان اكبر است (5) و با اين فلسفه خواهان رابطه با امريكا بود و بر اين باور بود كه ما فقط با كمك گرفتن از امريكا مي توانيم مشكلات خود را حل نماييم . اگر او بر اساس افكار و عقايد و نوع تربيت كه به دليل نوع زندگي و محل تحصيلاتش (6) برايش حاصل شده بود چنين فكر مي كرد ، ليكن بعضي دولتمردان اطراف او ، از صداقت ساده انديشانه او نيز كمتر بهره اي داشتند . نوع انديشه ديني او نيز انديشه ليبراليستي با پوشش اسلامي بود و جهت شناخت اسلام براي علم به خصوص علم تجربي اصالتي در حد وحي قائل بود و آن را وسيله شناخت اسلام مي دانست . اين انديشه ها كه در دهه 20 و 30 و اوايل دهه 40 مكتوب شده بود ، پس از ماجراي 15 خرداد و كشتار عظيم مردم و گرايش روحي جوانان مبارز و مسلمان به سمت مبارزه مسلحانه براي براندازي رژيم وابسته شاه ، جذابيت نسبي خود را نيز از دست داد و حتي جوانان عضو نهضت آزادي از آن روي گردان شدند و با توجه به اينكه اساس تفكر آنان اصالت علم بود نه اصالت وحي ، با انقلابي شدن علمي ! به سمت ماركسيسم ـ كه به عنوان علم مبارزه و انقلاب خود را معرفي مي نمود ـ روي آوردند و سازمان مجاهدين خلق ايران را با همان شيوه تفكري نهضت آزادي لكن با تكيه بر « ماركسيسم » به جاي « ليبراليسم » و تكيه بر « علوم اجتماعي » به جاي « علوم تجربي » به وجود آوردند .
امام در اواخر عمر از اعتمادي كه اوايل انقلاب به ليبرال ها نمودند به عنوان اشتباه خود نام برد و بيان داشت كه : من همان زمان هم با روي كار آمدن آنان موافق نبودم اما بر اساس مشورت با دوستان و اينكه نظر آنان بر اين شخص قرار گرفته بود ، موافقت كردم .
هئيت دولت موقت تقريبا همگي از ملي گرايان و ياران مصدق بودند . خط مشي سياسي آنان خط مشي بود كه نه به حضور روحانيت در صحنه سياست اعتقادي داشت و نه خواهان دخالت مردم در امر حكومت بود (7) و خواهان شيوه هاي گام به گام و سازشكارانه در مقابله با دشمنان ملت ايران بود و حتي با انقلاب كلا موافق نبود و به ناچار آن را پذيرفته بود و خواهان قانون اساسي مشروطه و حضور شاه و سلطنت او و نه حكومتش بود .
در حالي كه دشمنان انقلاب و تمام وابستگان شرق و غرب با وحشت به پديده انقلاب اسلامي مي نگريستند و خود را آماده رويارويي با آن مي نمودند ، متأسفانه اداره امور اجرايي انقلاب به دست چنين افرادي افتاد .
پادگان مهاباد در اوايل اسفند با تهاجم دموكرات ها و ساير نيروهاي ضد انقلاب وابسته به امريكا سقوط كرد و سلاح هاي موجود در آن به دست آنان غارت شد . دولت بعثي عراق نيز با توجه به وحشتي كه از نفوذ انقلاب اسلامي در كشور خود ـ كه اكثريت آن شيعه بودند ـ داشت بيشترين كمك را به ضد انقلابيون در كردستان و خوزستان مي نمود تا انقلاب به مسائل داخلي سرگرم شود .
در اوايل فروردين 58 ابراهيم يونسي ، يكي از نويسندگان مشهور حزب توده به عنوان استاندار كردستان تعيين شد و به رغم تذكر دلسوزان به آن خطه فرستاده شد . او نيز از اين فرصت طلايي حداكثر استفاده را نمود و با استفاده از افراد چپ در امور كردستان همه امكانات آن استان را در اختيار گروهك هاي ماركسيست گذاشت و منطقه حساس كردستان را كه مورد طمع ضد انقلاب و ابر قدرت هاي حامي او قرار گرفته بود و با شورش آنان مواجه شده بود به آشوب و درگيري بيشتر كشانيد و انقلاب با چالش بزرگي روبه رو شد و خود دولت موقت را با موضوع جدي امنيت آن استان و اتلاف وقت و امكانات روبه رو ساخت . برخورد مسامحه كارانه با ضد انقلاب موجب تجري آنان را فراهم آورد .
اجازه جهت خروج بي قيد و شرط امريكاييان كه موجب شد هر چه را در اختيار داشتند از اسناد گرفته و حتي بعضي مواقع امكانات فوق سري نظامي را از كشور خارج كنند و با اعتراض دلسوزانه جوانان انقلابي به اين جريان ها و گاهي دخالت براي جلوگيري از آن ، فرياد دولت موقت و اعتراض دلسوزانه جوانان انقلابي به اين جريان ها و گاهي دخالت براي جلوگيري از آن ، فرياد دولت موقت و اعتراض به دخالت افراد غير مسئول در امور بلند شد .
دوران سختي آغاز شده بود . مردم در انتظار برخورد قاطع با ضد انقلاب و برخورد سريع و قاطعانه با مشكلات بودند ، اما بر نظام اداري پوسيده دوران شاهنشاهي ، سياست هاي پوسيده ملي گرايي و سياست گام به گام دولت موقت نيز افزوده شد و مردم را سردر گم بر جاي نهاد .
همه از خود سؤال مي كردند اين همه شهيد براي چه بوده ؟ آهسته آهسته رئيس دولت به تذكرات دلسوزانه امام هم به عنوان دخالت نگريست . ايشان حتي در برنامه هاي تلويزيوني بر امام خرده گرفت و بيان كرد :
احساسات او را بر مي انگيزانند . آن وقت ، آقا وادار مي شوند ، طاقت نياورند . از بالا سر ما ، بدون مراجعه و مشاور با دولت ، بدون اينكه از ما بپرسند ، اعلاميه و دستور صادر مي فرمايند . يك دفعه دست و پاي ما را در پوست گردو مي گذارند .
شما هم كه ما را كلافه كرديد . شما هم كه مثل ساير مردم ... اقلا امرتان را به ما بفرماييد . تا من بگويم چه بايد كرد . (8)
تسامح دولت موقت به جايي رسيده بود كه زنان بي حجاب و اعضاي ساواك منحله نيز جهت دريافت حقوق معوقه خود در برابر نخست وزيري دست به تظاهرات و تحصن زدند و كار به جايي رسيد كه با اعدام حبيب القانيان ، سرمايه دار صهيونيست ، دولت امريكا به دولت ايران اعتراض نمود و دولت موقت و وزير خارجه آن عكس العمل درستي نشان ندادند و تنها صداي اعتراض امام و مردم بلند شد و دخالت امريكا در امور داخلي ايران و حمايت از جنايتكاران غارتگر را محكوم نمودند . به دنبال اين اعتراض و سخنراني حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني عليه امريكا ، ايشان به دست گروه فرقان ترور شد .
در اوايل سال 58 ، ضد انقلاب به پادگان سنندج نيز حمله نمود تا آن را اشغال نمايد و منطقه را كلا از دست انقلاب بيرون بياورد . تيمساران قرني ، ارتشي غيور و رئيس ستاد مشترك ، دستور مقاومت و سركوب ضد انقلابيون را صادر كرد و بدين وسيله از سقوط پادگان سنندج جلوگيري نمود .
دولت موقت در مذاكرات صلح به سه خواسته ضد انقلابيون كه خود را نماينده مردم كرد جا زده بودند بر آورده كرد :
ــ عزل رئيس ستاد مشترك ارتش ، تيمسار قرني
ــ تعيين استاندار كردستان با نظر آنان
ــ خروج ارتش و سپاه از سنندج
دولت موقت طبق اين توافقات تيمسار قرني را به جرم مقاومت در برابر ايادي ابر قدرت ها و به درخواست آنها از كار بركنار مي كند و ضد انقلاب كينه او را به دل مي گيرد و گروه فرقان به نمايندگي از تمام ضد انقلابيون و تمام كساني كه از صلابت انقلاب و مقاومت فرزندان آن مي هراسيدند به ترور آن نظامي غيور و شرافتمند اقدام مي نمايد و اين در حالي است كه قبل از آن تمام ضد انقلابيون در يك تهاجم سنگين تبليغاتي آن شهيد گرانقدر را به كشتار خلق كرد متهم نموده بودند .
با آشكار شدن روحيه دولتمردان و تسامح و سازشكاري و ناتواني آنان براي ضد انقلاب و تجري و جرئت يافتن آنان ، تهاجم تبليغات سنگيني عليه انقلاب آغاز شد .
دانشگاه تهران خيابان هاي اطراف ، آن روزها از جمعيت موج مي زد . گروهك ها سرمايه گذاري وسيعي كرده بودند تا ضمن جذب نيرو از اين مناظرات خياباني ، مردم را به انقلاب بدبين نمايند و انقلاب را به هر صورت شده است تحت فشار قرار دهند و در هم بشكنند .
دانشجويان مسلمان دانشگاه ها جهت اداره امور انقلاب از دانشگاه ها بيرون رفته بودند ، هزاران كارخانه دچار ركود و تعطيلي بود و گروهك هاي چپ ، بهترين فرصت را براي نفوذ در كارخانجات يافته بودند و به بهانه طرفداري از كارگران ، كارخانجات را به اعتصاب و تعطيلي مي كشاندند و كارگران را با شعارهاي گوناگون به خيابان ها مي آوردند . هر روز ده ها راهپيمايي بر پا مي شد و شعار ( نان ، مسكن ، آزادي ) گروهك هاي چپ و « اين بايد آن شود و آن اين بايد گردد » چهار چوب شعارهاي آنان را تشكيل مي داد . آنان ضربات عظيمي را از اين طريق به اقتصاد كشور وارد آورده بودند . دلسوزان انقلاب سردر گم گرديدند و نمي دانستند چه بايد بكنند.
با توجه به اين كه متأسفانه اكثر گروهك ها كادرهاي تشكيلاتي و رهبريشان از افراد روشنفكر و تحصيلكرده غرب و شرق زده بودند ، سريعا توانستند در دانشگاه ها تشكيلات خود را بازسازي و به جذب دانشجويان كه سياست هاي دولت موقت ، آنان را سر درگم و از انقلاب مأيوس نموده بود ،‌بپردازند .
دانشجويان بي تفاوت و كم اعتقاد و بي مطالعه و افرادي كه با دين و دينداري و در نتيجه با علما و مردم مسلمان و انقلابي رابطه كمي داشتند ،‌بهترين قشر و براي جذب نيروهاي چپ و گروهك هاي ضد انقلاب بودند . دانشجويان مسلمان و تندرو و البته كم معلومات و بي اطلاع نيز بهترين قشر براي جذب گروهك هايي بودند كه زير پوشش اسلام ، جهت اهداف قدرت طلبانه و نيز ضد انقلابي خود فعاليت مي كردند .
هر يك از گروهك ها نيز در دانشگاه دفتر و دستكي داشت و تقريبا در هر دانشكده بيشتر اتاق هاي درس و اتاق هاي موجود در اختيار آنها قرار گرفته بود و در جذب نيرو و بدبين كردن دانشجويان به نظام نوپاي اسلامي كه حتي قانون اساسي خود را ننوشته بود ، شديدا فعاليت مي كردند .
گروهك هاي ماركسيستي با توجه به قدرت تشكيلاتي و توان سازماندهي ، موفقيت هاي زيادي در اين رابطه به دست آورده بودند . با نفوذ در روزنامه هاي پرتيترا‍ژ و در دست داشتن تعدادي نشريه حزبي و گروهي و چند مجله طنز مثل چلنگر و آهنگر فعاليت هاي خود در داخل دانشگاه و در ميان كارگران در كارخانجات و در مدارس و نيز اقدامات مسلحانه در استان هاي مرزي را حمايت تبليغاتي مي نمودند .
روشنفكران چپ و نويسندگان آنان قلم ها را عليه انقلاب از غلاف بيرون كشيده بودند و نامردمانه به همه چيز حتي مقدسات مي تاختند و جنايات خود را در كردستان و ساير مناطق پشتيباني و توجيه مي نمودند و نظام نوپا و مردم ساخته اسلامي را به عنوان يك نظام ضد مردمي و وابسته به امريكا معرفي مي نمودند .
سياست هاي سازشكارانه دولت موقت و حضور بعضي چهره هاي مسئله دار در رأس امور مملكت ، بهترين زمينه را براي اين گروه ها فراهم مي آورد.
در اين تهاجم ناجوانمردانه و اتهام زني فريبكارانه ، تمام گروه هاي ضد انقلاب اعم از گروه هاي چپ ماركسيستي و سلطنت طلبان و سانسورچي هاي نظام شاهنشاهي و گروه هاي مسلمان هماهنگ با هم حضور داشتند .جو آن چنان گل آلود شده بود كه بسياري از افراد سردر گم و بسياري از جوانان ساده لوح جذب اين گروهك ها شدند .
اتاق گروهك ها در دانشگاه ها ، به اتاق جنگ تبديل شده بود و رهبران‌ آنان با سوء استفاده از شرايط پيش آمده به راحتي در دانشگاه ها و خوابگاه هاي دانشجويي جهت براندازي نظام برنامه ريزي مي كردند . برنامه ريزي هاي عملياتي و نظامي در كردستان و ترورها و كشتارها و كمين زني در جاده هاي كردستان ، در دانشگاه ها طراحي مي شد و در بسياري از اين اتاق ها حتي اسلحه گرم وجود داشت و انبار مهمات گروهك ها شده بود .
با توجه به درهم ريختگي ناشي از انقلاب و عدم شكل گيري تشكيلات حكومتي و نبود سازمان اطلاعاتي ، نوعي مصونيت بي حد و مرز براي آنان به وجود آمده بود . به طور مثال ،‌براي جلسه اي دانشجويي به يكي از خوابگاه ها دعوت شده بودم . جلسه ديگري در يكي از اتاق هاي همان خوابگاه نيز تشكيل شده بود و از اتاقي كه ما در آن جلسه داشتيم افراد حاضر در آن كاملا مشاهده مي شدند . در ميان حاضران در جلسه بسياري از افراد غير دانشجوي گروهك هاي ماركسيستي و حتي بعضي از كادرهاي بالاي آنها كه ما آنها را مي شناختيم ،‌حضور داشتند و اين قضيه آن چنان عادي شده بود كه كوچك ترين سعي و تلاشي جهت حتي مخفي داشتند و اين قضيه آن چنان عادي شده بود كه كوچك ترين سعي و تلاشي جهت حتي مخفي كردن آن نيز نمي نمودند . در آن زمان نه سپاه به درستي راه افتاده بود و نه تشكيلات اطلاعاتي وجود داشت و شهرباني و حتي ارتش نيز دوران بحران پس از انقلاب و از هم پاشيدگي تشكيلاتي خود را مي گذراندند .
شعار انحلال ارتش و فشار بر نهاد هاي انقلابي به منظور از هم پاشيدگي آنها نيز جزء برنامه هاي گروهك ها بود و متأسفانه حمايت از اين نهادها نيز جزء سياست دولت نبود .
متأسفانه اعضاي دولت موقت ، به رغم مبارزه سازشكارانه اي كه در دوران شاه داشتند خود در همين چهارچوب ها به وجود آمده و تفكر و انديشه آنان انطباقي با خواست اين نسل انقلابي نداشت .

سوء استفاده گروهك ها از اوضاع
 

گروهك ها سعي نمودند از همين بحران ها و قهرمان سازي از خود و تشكيلات خود سوء استفاده نمايند و متأسفانه توفيقات زيادي در اين رابطه به دست آوردند .
جوانان مظلوم كه چهره نظام را در چهره اين دولتمردان فسيل شده و بي تحرك ـ كه دشمن از همه طرف داشت به آنان نزديك مي شد و يك يك سنگر هاي انقلاب را از دست آنان بيرون مي آورد ـ مي ديدند ، به سمت گروهك ها جذب و عليه انقلاب موضع گرفتند .
نطق هاي شبانه رئيس دولت و تلويزيون و مقابله او با امام و دستورات ايشان و با نهادهاي انقلابي ، به جاي مقابله با دشمنان كشور و انقلاب ، بعضي مواقع مردم را دچار سردرگمي مي كرد و به سمت نااميدي و بي تفاوتي سوق مي داد اما چهره امام و سخنان او و اميدي كه به آن مرد الهي بسته بوديم ، از چنين كاري جلوگيري مي كرد .
جوانان انقلابي كه انتظار داشتند با سرعت و قاطعيت مشكلات حل شود به سردرگمي و يأس دچار شدند ، ضد انقلاب در همه جا شروع به فعاليت و پيشروي نمود . در كردستان ، تركمن صحرا ،‌خوزستان و ... هزاران جوان انقلابي جهت جلوگيري از پيشروي ضد انقلاب به شهادت رسيدند اما دولت موقت مي خواست با گفتگو و مهرباني و بدون خونريزي با گروهك هاي ضد انقلاب و در حقيقت جلوگيري از ريزش خون ضد انقلاب ( و نه انقلابيون ) مسائل حل شود . پيش از آنكه ضد انقلاب مورد تهاجم قرار گيرد ، سپاه و كميته و نهادهاي انقلابي از جمله دادگاه هاي انقلاب مورد تهاجم آنان قرارگرفت .
طلايي ترين فرصت براي گروه هاي ضد انقلاب به وجود آمده بود . صداي دلسوزان انقلاب ازهمه جا بلند بود ، اما گوش شنوايي در دولت براي شنيدن آن وجود نداشت . جوانان مأيوس و سرخورده ، بهترين شكار براي ضد انقلاب بودند و آنان با توجه به اين فرصت طلايي ، با تشكيلات و نيز تعداد كثيري روزنامه و حتي صدا و سيما ـ كه در آن نفوذ داشتند ـ تلاش كردند انقلاب را مخالف با دموكراسي و آزادي بيان ، خشونت طلب ، ارتجاعي و وابسته به امپراليسم معرفي كنند و اين در حالي بود كه از حدود 220 روزنامه و نشريه موجود حتي نشريه به طور كامل در خدمت انقلاب و اهداف آن نبود . نفوذي هاي گروهك ها در روزنامه هاي كثير الانتشار نظير كيهان و اطلاعات و آيندگان نيز به طرق مختلف عليه انقلاب و امام و اسلام زيركانه توطئه مي كردند . در حالي كه گروهك هاي ماركسيستي ،‌سلطنت طلبها ، ضد انقلابيون ، ارتشي هاي فراري و ساواكي ها در كردستان صداي هر مخالفي را خفه كرده بودند ،‌روزنامه هاي وابسته به آنان ، نظام را به كشتار خلق كرد و مخالفت با آزادي بيان متهم مي نمودند .

پي نوشت ها :
 

1. عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز .
2.ظاهرا ژنرال گاست ( رئيس هيئت مستشاران نظامي امريكا در ايران ) همراه با تعدادي از بلند پايگان نظامي امريكا و تعدادي از فرماندهان ارتش ايران ( قره باقي ، طوفانيان ، ربيعي ، بدره اي و حبيب اللهي ) كودتاي خونين 22 بهمن را رهبري مي نموده اند و ژنرال هايزر كه رهبر اصلي كودتا بوده است ، براي فروكش كردن احساسات ضد امريكايي مردم ايران و احتمالا براي خام كردن رهبران انقلاب ، ظاهرا در روز 14 بهمن از ايران خارج شدند . اما به گفته تيمسار فردوست ، در جلد اول كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ،‌ص 626 ، ژنرال هايزر در روز 22 بهمن در ستاد مشتر ك ارتش ايران و در كنار ژنرال گاست و گروه امريكايي رهبري كودتا ، حضور داشت و مورد تهاجم مردم قرار گرفت و برخلاف 28 مرداد 32 كه به علت عدم حضور مردم ، كيم روز ولت ، رهبر كودتاي 28 مرداد ، توانسته بود كودتا را با پيروزي رهبري كند ، در زيرزمين ساختمان ستاد مشترك ارتش ايران ، با ترس و لرز و وحشت ، زنداني شده و ذلت شكست از مردم مسلمان ايران را چشيده است و اين در حالي بود كه مقامات امريكايي در سطوح مختلف آن ، منتظر خبر موفقيت كودتا بودند و با شنيدن اين جريان با وحشت و نوميدي و افسوس و حسرت به شكست و افتضاحي كه به بار آمده بود و حماسه اي كه ملت مسلمان و شهادت طلب ايران به وجود آورده بود . مي نگريستند .
3 . براي اطلاع بيشتر نك : خاطرات آيت الله خلخالي ( تهران : سايه ، 1357 ) ، ص 378 .
4 . از 30 وزيرانتخاب شده در دولت موقت ، طي عمر نه ماهه آن ، 21 نفر از اعضاي نهضت آزادي و 7 نفر ا ز اعضاي جبهه ملي و 2 نفر از جاما به رهبري دكتر كاظم سامي بوده اند . معاونان نخست وزير و استانداران و ساير مسئولان بلند پايه كشور نيز اعضاي نهضت آزادي و جبهه ملي و يا از گروه هايي بودند كه به تشكيل حكومت و نظام متكي به مباني اسلامي اعتقاد نداشتند .
5 . مهدي بازرگان ، انقلاب ايران در دو حركت ( تهران : نويسنده ،‌1363 ) ،‌ص 174 .
6 . او در جواني و در دوران رضا خان جزء اولين گروه دانش آموزاني بود كه به عنوان بورسيه به فرانسه اعزام شده بود . رضا خان در سخنراني براي اين دانش آموزان گفت كه من شما را براي درس خواندن به فرنگ اعزام نكرده ام . اگر من چنين قصدي داشتم از فرنگ براي شما معلم مي آوردم . من شما را به فرنگ فرستاده ام تا آدم شويد !
7 . تنها آنها را براي رأي دادن و آن هم در صورتي كه رأيشان ، رأي مثبت به اينان بود ، مي خواستند و هر گاه نتيجه آراي مردم خلاف نظر آنان بود ،‌آنان را با طرق مختلف با آن مخالفت و آن را باطل مي دانستند . نمونه بارز آن تصميم آنان براي باطل كردن مجلس خبرگان بود .
8 . كيهان ، ( 24 اسفند 1357 ) : ص 4 .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
play_arrow
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
play_arrow
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
play_arrow
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
play_arrow
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
play_arrow
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
play_arrow
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
play_arrow
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
play_arrow
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
play_arrow
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
play_arrow
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت
play_arrow
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت