تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (4)

در اوايل شهريور كه تازه ماه رمضان به پايان رسيده بود ،‌مجددا گروه فرقان يكي از ياران خاص و مبارز امام ـ كه سال ها در زندان طاغوت به سر برده بود و سابقه اي طولاني از اخلاص و مبارزه و فداكاري در راه انقلاب داشت ـ يعني شهيد مهدي عراقي را همراه با فرزند گرانقدرش به تلافي شكست در كردستان ،‌ترور نمود و امام را در غم ايشان نشاند . معلوم بود كه مي خواهند امام را با گرفتن يارانش از پيگيري اهداف خود باز دارند .
يکشنبه، 9 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (4)

تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (4)
تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (4)


 

نويسنده: سيد محمد هاشم پور يزدان پرست (1)




 

ترور مجدد يكي از ياران امام
 

در اوايل شهريور كه تازه ماه رمضان به پايان رسيده بود ،‌مجددا گروه فرقان يكي از ياران خاص و مبارز امام ـ كه سال ها در زندان طاغوت به سر برده بود و سابقه اي طولاني از اخلاص و مبارزه و فداكاري در راه انقلاب داشت ـ يعني شهيد مهدي عراقي را همراه با فرزند گرانقدرش به تلافي شكست در كردستان ،‌ترور نمود و امام را در غم ايشان نشاند . معلوم بود كه مي خواهند امام را با گرفتن يارانش از پيگيري اهداف خود باز دارند .

منافقين و آيت الله طالقاني
 

منافقين سعي مي كردند در اطراف آيت الله طالقاني و ستاد برگزاري نماز جمعه نفوذ كنند و از ايشان و شرح صدرشان جهت اهداف قدرت طلبانه خويش بهره گيرند . آيت الله طالقاني هم كه مي خواست زمينه جذب آنان را فراهم سازد ، مدت ها مورد سوء استفاده تبليغاتي آنان واقع شد . رهبران فريبكار اين سازمان ، با سوء استفاده از لطف و مرحمت او كه به همه جهت ،‌سعي در هدايت و راهنمايي آنان داشت ،‌خود را پشت سر آن مرد الهي پنهان ساخته بودند و آن چنان از آيت الله طالقاني طرفداري مي كردند كه گويي وجود ايشان متعلق به آنان است و با چند عكسي كه رهبران اين سازمان كنار ايشان در يكي از ملاقات ها گرفته بودند و چاپ آن در هر شماره نشريه سازمان ،‌استفاده فريبكارنه و شيادانه اي جهت جذب نيرو مي نمودند . متأسفانه اين چند عكس تأثير فراواني در فريب انكار جوانان خام و بي اطلاع و جذب آنان به اين سازمان داشت . سخنراني هاي آيت الله طالقاني نيز توسط اين سازمان و با آرم آنان به صورت كتاب منتشر مي شد .
تمام سعي آنان اين بود كه آيت الله طالقاني را مقابل انقلاب نگه دارند و يا حداقل با سوء استفاده از شرح صدر او ، اين گونه نشان دهند كه راه آن روحاني مجاهد از راه امام و به خصوص شهيد بهشتي جداست و از ساده ترين مسائل نيز جهت القاي اين مطلب استفاده مي كردند . مثلا زماني كه آيت الله طالقاني در مجلس خبرگان به علت خستگي و كسالت از روي صندلي بلند شد و بر روي زمين نشست اين را نشانه تنهايي ايشان و جدايي از سايرين نشان دادند .
اين مسائل از چشم تيز بين جوانان انقلابي دور نمي ماند و در ذهن آنان نگراني و بدبيني به آيت الله طالقاني فراهم آورده بود . من هم به دليل آنكه منافقين دور و برايشان مي چرخيدند و عكس يادگاري مي گرفتند و در نشريات چاپ مي كردند ، ناراحت بودم ، اما عظمت روح و سوابق درخشان مبارزاتي و كلام روح بخش آيت الله طالقاني در نمازهاي جمعه برتر از آن بود كه اين موضوع موجب جدايي از ايشان باشد .
سرانجام با گذر زمان و آشكار شدن ماهيت آنان ،‌آيت الله طالقاني نيز در روزهاي آخر حيات ، در خطبه هاي نماز عيد فطر در برابر آنان و ساير گروهك هاي ضد انقلاب از جمله دموكرات ها و فدائيان خلق ، صف بندي كرد و به شدت به آنان حمله نمود و اظهار نمود كه من داشتم خود را به خاطر شما نزد رهبري مسئله دار مي كردم . اين در حالي بود كه امام ماهيت آنان را در اوايل سال افشا كرده و آنان را در خدمت منافع امريكا معرفي نموده بود .

منافقين و جذب نيرو
 

عده اي از دانشجويان مسلمان و فعال قبل از انقلاب و با همين شارلاتان بازي ها جذب سازمان منافقين شدند و در برابر انقلاب اسلامي ايستادند . با توجه به شدت علاقه مردم و حتي طرفداران گروهك ها به امام ‌،اين سازمان حتي تا زماني كه وارد فاز مسلحانه شد تلاش مي كرد آشكارا با امام مخالفتي نشود ، اما به طرق مختلفي بر آن بود تا ايشان را در ذهن طرفداران ساده لوح و فريب خورده خود بشكنند . نخست اين جريان از طنز و شوخي هاي جاهلانه ،‌مخالفت ها و حمله به امام آغاز گرديد و در سالهاي بعد مشاهده شد كه به چه مخالفت هاي خونيني كشيده شد .
شهريور كه قبلا ذكر آن رفت ،‌ارادتم به آيت الله طالقاني بيشتر و بيشتر شد اما به ناگهان در روز 19 شهريور و پس از سخنراني پيرامون شهداي 17 شهريور و جلسات شبانه در كاخ سعد آباد اعلام شد كه ايشان وفات يافته اند . تهران يكپارچه به پا خاست و در تشيع جنازه موج عظيم جمعيت تا بهشت زهرا به راه افتاد .
منافقين كه دو هفته قبل شديدا تحت حمله آيت الله طالقاني واقع شده بودند ،‌خود را در عزاي ايشان جلو انداختند و پدر پدر كنان خود را عزادار نشان دادند و اين واقعه را نيز فاجعه اي اعلام كردند كه موجب انحراف انقلاب خواهد شد . اين در حالي بود كه با توجه به حضور رهبران اين سازمان در افطاري منزل آيت الله طالقاني و وفات ايشان بعد از افطاري ،‌شايعه دخالت آنان را در فوت مرحوم طالقاني بر سر زبان ها انداخته بود .
شور و هيجان مردم در تشييع جنازه و شعارهايي كه مي دادند كه « اي سيد و سرور ما جاي تو خالي ‌، اي نايب پيغمبر ، جاي تو خالي » شگفت آور بود و امام به منافقين خرده گرفتند كه مردمي كه با آن عشق و شور ،‌كلنگي را كه جهت كندن قبر ايشان به كار رفته بود بوسه مي زدند ،‌اينها بر اساس افكار شما بود كه چنين مي كردند ؟ يا به خاطر عشق به اين بود كه او يك عالم دين بود و جانشين پيامبر ، امام در پيامي ايشان را ابوذر زمان و بيان ايشان را چون شمشير مالك اشتر برنده توصيف نمودند .

امام تنها شد !
 

با وفات آيت الله طالقاني جريان هاي منحرف سلاح هاي خود را به سمت امام و ياران او نشانه گرفتند و عزاي تنهايي امام را گرفتند و در حقيقت با اين شعار ياران فداكار امام را هدف قرار دادند و آنان را متهم نمودند كه در خط امام نيستند و چون امام با قاطعيت در برابر آنان ايستاده بود و آنان كه تا آن زمان حتي جرئت نكرده بودند آشكارا براي اعضاي گروه هاي خود از افكار و نيات دروني شان مطلبي بيان كنند ، به طور ضمني امام را زير سؤال مي بردند . در اين هنگام زحمات طاقت فرساي نوشتن قانون اساسي و اداره نهادهاي انقلابي مملكت بر دوش ياران امام بود .هدف ، تنها كردن امام با ترور شخصيتي و نيز ترور جسمي ياران مخلص بود ، ياراني كه علم را با حلم و آگاهي را با تقوي و دشمن شناسي وراست قامتي آميخته بودند .
به دنبال توطئه تنها اعلام نمودن امام ،‌سناريوي اصلي نيز مطرح و از زبان تمام شركت كنندگان آگاه و ناآگاه در توطئه ،‌گوش فلك را كر كرد . و آن سناريو « انحصاري شدن امام » و « كاناليزه شدن ايشان » بود و تمام نيروهاي ضد انقلاب نوك تيز حمله خود را به سوي ياران امام گرفتند و آنان را تحت سخت ترين حملات قرار دادند . اميد تمام طرفداران انقلاب از دولت قطع شده بود آنان چون كفش تنگي بودند كه به اجبار تا نوشته شدن قانون اساسي و تشكيل نهادهاي رسمي بايد تحمل مي شدند و حركت انقلاب را دچار وقفه و بي تحركي نموده بودند و امام هم چاره اي جز نگه داشتن و حتي تأييد آنان نداشت و ضد انقلاب هم همان گونه كه قبلا بيان شد در تمام سطوح سعي مي كرد اين دوران به هم ريختگي و بي قانوني طولاني تر شود تا بتوانند نظام و انقلاب اسلامي را به شكست بكشانند .
دشمن هر روز سنگرهاي بيشتري را فتح و به قلب انقلاب كه امام بود نزديك و سازشكار و غير انقلابي حاكم ، تنها اعتراضات مردم را مي ديدند و هر نداي مخالف خود را دخالت در امور تلقي مي كردند و در اعتراض به آن ، به امام فشار مي آوردند دائم استعفاي خود را تقديم امام مي كردند و امام نيز به رغم ميل باطني خود ، مجبور بود آنان را از اين كار منع نمايد و تا نوشتن قانون اساسي و برگزاري انتخابات رياست جمهوري ، حتي آنان را تأييد كند . با تصويب اصل ولايت فقيه در 22 شهريور ، اميد ضد انقلاب بر باد رفت و آنان به خوبي درك كردند كه ديگر اميدي به آينده وجود نخواهد داشت ، در نتيجه ، تهاجم بزرگي تبليغاتي را عليه مجلس خبرگان و اصل ولايت فقيه آغاز كردند .
با تصويب اين اصل و با توجه به اينكه زمان تعيين شده براي مجلس خبرگان تمام شده بود ، بعضي از دولتمردان ، به خصوص سخنگوي سابق دولت ، عباس امير انتظام ،‌با هماهنگي جاسوسان امريكايي ، در هيئت دولت موضوع انحلال مجلس خبرگان را به بهانه تمام شدن مهلت قانوني آن ،‌مطرح مي كنند و هيئت دولت آن را تصويب مي نمايد و قرار مي شود رئيس دولت اين موضوع را به وسيله رسانه هاي جمعي به آگاهي مردم برساند ،‌ اما با اعتراض اعضاي شوراي انقلاب كه عضو هيئت دولت شده بودند ، قرار مي شد طرح انحلال به خدمت امام برده شود و نظر ايشان استفسار گردد و اگر امام با آن مخالفت نمود ، دسته جمعي استعفاي خود را به ايشان تقديم كنند . امام به شدت ناراحت شد و به ايشان پرخاش كرد كه شما چكاره ايد كه مي خواهيد مجلس را منحل كنيد ، برويد و استعفا بدهيد . اين توطئه نيز با برخورد قاطع امام نقش بر آب مي شود .

پي نوشت ها :
 

1. عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.