سيره عملي امام خميني در مديريت

اساس مديريت بر قلب، بر اصلاح رابطه انسان با خدا استوار است. پيام آوران الهي با اصلاح رابطه خود و خدا و اصلاح ساير روابط بر مبناي آن، به اداره مردمان مي پرداختند، شيوه اداره آنان ناشي از رابطه اي بود که با حق برقرار ساخته بودند و همگان را از اين زوايه مي ديدند رابطه اي از حق به سوي خلق.
پنجشنبه، 20 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيره عملي امام خميني در مديريت

سيره عملي امام خميني در مديريت
سيره عملي امام خميني در مديريت


 

نويسنده: فرحناز جوادزاده




 

اصل اصلاح رابطه بين خود و خدا
 

اساس مديريت بر قلب، بر اصلاح رابطه انسان با خدا استوار است. پيام آوران الهي با اصلاح رابطه خود و خدا و اصلاح ساير روابط بر مبناي آن، به اداره مردمان مي پرداختند، شيوه اداره آنان ناشي از رابطه اي بود که با حق برقرار ساخته بودند و همگان را از اين زوايه مي ديدند رابطه اي از حق به سوي خلق.
انسان به ميزاني که در مسير عبوديت گام برمي دارد در ساحت ربوبيت بالا مي رود و هر چه از خود مي گذرد به توانايي ها مي رسد و مالک امور مي شود. حضرت امام خميني در اين باره مي فرمايد: "کسي که با قدم عبوديت سير کند و داغ ذلت بندگي را در ناحيه خود گذارد وصول به عِزّ ربوبيت پيدا مي کند. طريق وصول به حقايق ربويبت سير در مدارج عبوديت است و آنچه در عبوديت از انيت و انانيت مفقود شود در ظل حمايت ربوبيت آن را مي يابد تا به مقامي رسد که حق تعالي سمع و بصر و دست و پاي او شود، چنانکه در حديث صحيح مشهور بين فريقين وارد است و چون از تصرفات خود گذشت و مملکت وجود را يکسره تسليم حق کرد و خانه را به صاحب خانه واگذار نمود و فاني در عِز ربوبيت شد صاحب خانه خود متصرف در امور گردد، پس تصرفات او تصرفات الهي گردد" (3) زسول اکرم (ص) و تربيت شدگان سيره وي در مديريت خود رفتاري از سر بندگي حق و تواضع نسبت به خلق داشتند و همين سبب آن همه عزت و سيادت بود.

اصل رحمت و محبت در اداره امور
 

خدواند راز موفقيت پيامبر را در تاليف قلب ها، محبت و ملايمت او به توفيق الهي معرفي مي کند. چنانکه از حضرت علي (ع) نقل شده که از حضرت رسول (ص) درباره سنت آن حضرت پرسيدم فرمود: الحبُّ اساسي.
حضرت امام خميني نيز که دست پرورده اين مکتب است معتقد است همه موجودات به رحمت وجود يافته اند و به رحمت کمال مي يابند و نظام عالم به رحمت برقرار است چنان که مي فرمايد: "رحمت رحمانيه مقام بسط وجود است و رحمت رحيميه مقام بسط کمال وجود. پس با رحمت رحمانيه اصل وجود ظهور يافته، با رحمت رحيميه هر چيزي به کمال معنوي و هدايت باطني خود مي رسد و خداوند رحمان است نسبت به همه خلق خود و رحيم است بر مومنان بطور اختصاص." (4)
خداوند رسول اکرم را پيام آور رحمت و محبت مي کند: "و ما ارسلناک الا رحمة للعامين." (5) ما تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم و از آن جائي که امام خميني پا جاي اوليا الله نهاده بود وجودش بالاترين رحمت الهي براي مردم ايران و جهان اسلام بوده است.

اصل شرح صدر: الم نشرح لک صدرک
 

شرح در لغت به معناي باز کردن، گشادن و آشکار ساختن است و در معني مراد از داشتن شرح صدر ظرفيت وسيع و تحمل و حوصله فراوان داشتن و با ظرفيت و پرتحمل گرديدن است. شرح صدر از الطاف الهي است که چون کسي واجد آن شود، بردبار، مقاوم، پرحوصله و توانا مي گردد. مي تواند سختي ها را تحمل کرده راه به مقصد برد. آن که فاقد ويژگي ضروري مديريت است بتدريج کار را بر خود و ديگران آنقدر تنگ مي کند که زمام کار از دست مي رود. منشا شرح صدر، سعه وجودي انسان است آن که سعه صدر دارد بر واردات قلبي خود چيره است، سختي ها و نيز شادي ها بر او چيره نمي شود اين گشادگي سينه از اتصاف آدمي به اسما و صفات الهي حاصل مي شود و هر چه ميزان مظهريت اسما و صفات خدا در انسان بيشتر باشد، سعه وجودي او بيشتر خواهد بود. چنان که يکي از ويژگي هاي بارز حضرت امام خميني داشتن سعه صدر و شرح صدر بود، حتي به مخالفان و دشمنان خود نيز سخت نمي گرفت، حجت الاسلام انصاري کرماني چنين نقل مي کند که: "يک روز در معيت شهيد حجت الاسلام سليمي که از بيت امام براي تقويت روحيه و ديدار از رزمندگان اسلام به جبهه جنوب آمده بودند، صحبت از خصوصيات امام به ميان آمد. ايشان گفت چند روز پيش در محضر امام از جسارت ها و اهانت هاي شيخ علي تهراني در راديو بغداد مطالبي به عرض امام رسيد که اين خبيث خيلي به شما جسارت مي کند، صحبت ما که تمام شد آقا فرمودند: "اتفاقا چند روز قبل من به ياد ايشان بودم و براي او دعا مي کردم." امام حتي نسبت به هدايت مخالفان و دشمنانشان تا اين قدر احساس دلسوزي مي کردند." (6)

اصل نصيحت و انتقاد متقابل
 

از نشانه هاي يک مجموعه انساني سالم و مديريت صحيح، وجود روحيه نصحيت و انتقاد است. انتقاد و ارشاد و دعوت به خير به استناد روايت "کلکم راع و کلکم مسوول عن رعيته" فريضه اي است همگاني و بر پا داشتن آن در انحصار قشر خاصي نيست: "امر به معروف و نهي از منکر دو اصلي است در اسلام که همه چيز را مي خواهد اصلاح کند. يعني با اين دو اصل مي خواهد تمام قشرهاي مسلمين را اصلاح بکند، به همه ماموريت داده به همه... هيچ فرقي هم بين قشرها در اين امر نيست که همه بايد طاعت خدا بکنند." (7) امام معتقد بود که در جامعه اسلامي هيچ کس از انتقاد مبر نيست چرا که عدم انتقاد از کسي به اين معناست که او از هر عيب و نقصي دور است در حالي که "هيچ کس و هيچ دستگاهي و هيچ فردي نمي تواند ادعا کند که من هيچ نقص ندارم، اگر کسي ادعا کرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست." (8) اساسا در نظر امام "انتقاد گريزي" ريشه در "حب نفس" دارد. همچنين اما ميان انتقاد و توطئه تفاوت قائل است چنانکه مي فرمايد: "لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از اموري است که سازنده است مباحثه علمي همان طوري که علوم اسلامي بي مباحثه نمي رسد به مقصود، امور سياسي هم بي مباحثه نمي رسد به مقصد... اين را هيچ کس جلويش را نمي گيرد لکن يک وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهوري اسلامي است... ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست، توطئه، آزاد نيست، انتقاد، آزاد است." (9)

اصل توضيح امور
 

از لوازم آگاهانه امور آن است که مجموع افرادي که در يک محيط اجتماعي- خواه کوچک و خواه بزرگ- کار و فعاليت مي کنند، نسبت به مسائل آنجا هدف ها، برنامه ها، مسيرها و روش ها توجيه باشند، بدانند به کجا مي روند، چرا مي روند، چرا اين گونه مي روند، از وظايف يک رهبر راستين است که با صراحت برنامه ها و هدف هاي خود را اعلام کند و هم خود و هم پيروانش از برنامه واحد و مشخص و روشني پيروي کنند. چنان که امام خميني در تبيين نوع حکومت اسلامي و هدف از آن چنين مي فرمايد: "حکومت اسلامي نه استبدادي است و نه مطلقه، بلکه مشروطه است. البته نه مشروطه به معني متعارف فعلي که تصويب قوانين تابع آرا اشخاص و اکثريت باشد. مشروطه از اين جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقيد به يک مجموعه شرط هستند که در قرآن کريم و سنت رسول اکرم (ص) معين گشته است. مجموعه شرط همان احکام و قوانين اسلام است که بايد رعايت و اجرا شود. از اين جهت حکومت اسلامي حکومت قانون الهي بر مردم است." (10)
و يا امام در مصاحبه هاي مکرر و متعددي که با خبرگزاري هاي مختلف چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تعريفي روشن و صريح از حکومت و جمهوري اسلامي را ارائه داده و در نهايت انتخاب آن را به خود مردم واگذار نموده است. چنان که مي فرمايد: "ما مي خواهيم يک حاکمي در همه ايران، در همه ممالک اسلامي، يک حکومت باشد... يک حکومت باشد که مال مردم را نخورد، يک حکومت باشد که براي قانون متواضع باشد يعني سر پيش قانون فرود بياورد، قانون هر چه گفت قبول بکند. نه اين که قانون براي مردم عادي باشد، قدرتمندها از قانون مستثني باشند." (11) "حکومت اسلامي يعني يک حکومت مبتني بر عدل و دموکراسي و متکي به قواعد و قوانين اسلام." (12)

ضرورت انضباط و جديت در اداره امور
 

هيچ سازمان و جامعه اي بدون انضباط و جديت به مقصد خود نمي رسد. مراد از انضباط و جديت، سامان پذيري، آراستگي نظم و ترتيب در کارها و پرهيز از هر گونه سستي و بي ساماني در امور است. يک سازمان و جامعه منضبط و جدي از هماهنگي کامل برخوردار است. از لوازم انضباط و جديت مداومت و پايداري در کار و تمام کردن آن است. مداومت در کار مستلزم روحيه استقامت در کار و پايداري تا به انجام رسيدن آن را نياز دارد. چنان که نزديکان امام خميني نقل مي کنند اين نظم و انضباط در زندگي شخصي امام به حدي بود که حتي برخي ساعت خود را با ورود و خروج امام و حرکتش براي امور مختلف زندگي، تنظيم مي نمودند و در پايداري امور، شروع مبارزه اش از ابتداي حرکت تا پيروزي و حتي بعد از پيروزي جهت استقرار حکومت اسلامي نشانه بارزي بر جديت در کارهاست.
"امام براي تمامي ساعات شبانه روز خود برنامه اي خاص داشتند، بطوري که ساعات مطالعه، عبادت و نيايش، رسيدگي به امور مسلمين و مملکت اسلامي، خواب و حتي امور شخصي ايشان برنامه و زمان مشخص داشت و همين امر باعث شده بود ايشان از تمامي ساعات عمر پربرکت خود به نحو احسن بهره گرفته و روحي والا و دور از توصيف داشته باشند. امام اوقات روز را به گونه اي تقسيم کرده بودند که نه تنها روزنامه هاي صبح و عصر را مي خواندند، بلکه توجه خاصي نسبت به مطالب منتشر شده از سوي رسانه هاي گروهي هم داشتند، بطوري که تقريبا تمامي برنامه هاي راديو و تلويزيون و نشريات داخلي را کنترل مي کردند." (13)

اصل عدم احتجاب
 

احتجاب به معناي در پرده شدن، در حجاب شدن و در پرده رفتن است. در مفهوم به معناي دور بودن از مردم، ارتباط مستقيم با مردم نداشتن و در نتيجه بي اطلاع بودن يا کم اطلاع بودن ازمردم و مسائل و مشکلات ايشان است. امام در مديريت جامعه خود در تمام مراحل، ارتباط مستقيمش را با مردم حفظ مي کرد و از آنچه در ميان ايشان مي گذشت اطلاع داشت و ميان او و مردم هيچ گونه حجابي نبود، مگر مسائل امنيتي و حفاظتي. "مشکل بسيار بزرگي روزهاي اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنيت ايشان وجود داشت و آن اين بود که امام مانع مي شدند پاسداران با اسلحه دنبال ايشان باشند هميشه مي فرمودند: "من مامور مسلح نمي خواهم." امام شب ها به منزل علما و خانواده هاي شهدا مي رفتند و مردم قم هم به مجرد اين که مي شنيدند امام از کوچه يا خياباني عبور مي کنند همگي از خانه ها بيرون مي ريختند و دور ماشين امام جمع مي شدند حتي روي سقف ماشين سوار مي شدند تا جايي که راننده نمي دانست کجا مي رود و در عين حال امام مي فرمودند: "کسي دنبال من نيايد، مردم از من محافظت مي کنند. (14)

پي نوشت ها :
 

1- علي محمد اقتداري. سازمان و مديريت. چاپ هفتم. انتشارات دانشکده علوم اداري و مديريت بازرگاني دانشگاه تهران
2- قرآن کريم. رعد. آيه 28
3- صحيفه نور. جلد 1 ص 274- امام روح الله خميني. پرواز در ملکوت (اسرا الصلوة) به اهتمام سيد احمد فهري. ص 46
4- شرح فصوص الحکم ص 402- 401
5- قرآن کريم، سوره انبيا آيه 107
6- غلامعلي رجائي. برداشتهايي از سيره امام خميني ويژگي هاي فردي ص 211
7- صحيفه نور جلد 5 ص 27 و 550
8 و 9- صحيفه نور جلد 17 ص 161 و 267
10- صحيفه نور جلد 20 ص 5
11- ولايت فقيه و جهاد اکبر. روح الله موسوي خميني
12- صحيفه نور جلد 3 ص 11
13 و 14- غلامعلي رجائي، برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) ص 10
 

منبع: ماهنامه قرآني نسيم وحي- شماره 26



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.