نقدي بر روششناسي عالمان اخباري شيعه در دانش رجال (2)
آثار رجالي اخباريان
در كتب رجال، گاه نيز به دلايل اخباريان در رد اين دانش اشاره شده و اين دلايل نقد مي شود؛ چنانكه مثلاً وحيد بهبهاني در الفوائد الحائريه ي از مخالفت اخباريان با نياز به علم رجال سخن ميگويد. (2)
ملاعلي كني در توضيح المقال، سيد حسن صدر در ن هايه ي الدرايه ي، وحيد بهبهاني در تعليقه بر منهج المقال، مامقاني در تنقيح المقال، شيخ آقابزرگ تهراني در مصنفي علم الرجال و علياري تبريزي در بهجه ي الآمال در باره ديدگاه هاي اخباريان عليه علم رجال بحث كردهاند. (3) مامقاني در مقدمه كتاب تنقيح المقال، ديدگاه اخباريان را در بينيازي از علم رجال و رد تنويع حديث و قطعيت كتب اربعه، به تفصيل، نقل و نقد ميكند. او در دفاع از علم رجال به دوازده دليل مخالفان اين علم اشاره ميكند كه هر چند در ذكر اين دلايل چندان نامي از اخباريان نيست، اما از قراين پيداست كه اين دلايل منسوب به آنان است. (4) ايشان، از جمله در جايي اخباريان را در كنار حشويه، يكي از چند طايفه منكر نياز به علم رجال معرفي ميكند و به دليل آنان مبني بر ادعاي قطعيت كتب متداول اخبار اشاره مينمايد. (5) او همچنين از برخي از اخباريان نقل ميكند كه نيازي به رجال نيست و دعواي اصوليان و اخباريان در اين باره لفظي است، زيرا هر دو به صحت اصول (6) اطمينان دارند. ملا علي كني نيز به چند دليل در رد علم رجال اشاره ميكند و البته ميگويد كه اين دلايل را به صورت «افتراض» از جانب اخباريان آورده است. (7)
ميتوان پذيرفت كه عدهاي از اخباريان با علم رجال مخالفت كردهاند. اين مخالفت انگيزه هاي گوناگوني داشته است؛ از جمله برخي از آنان اين علم را مستلزم هتك حرمت راويان اخبار و غيبت آنان دانستهاند و اين انگيزه شرعي و اخلاقي را دليل بر بستن باب دانش رجال گرفتهاند. (8) به علاوه، آنچه اين نسبت را تقويت ميكند، دو ديدگاه اساسي اخباريان است كه به صحت اخبار كتب متداول حديثي، بويژه كتب اربعه، و نادرستي تنويع حديث معتقدند. از اين رو، حتي برخي از آنان علم درايه را بيهوده ميدانند؛ چنانكه شيخ حسين كركي عاملي در اين باره ميگويد:
اعلم ان هذا العلم عندنا قليل الجدوي، بعد ما ظهر لك ما بيناه من صحه ي احاديثنا... و اما غير ذلك من مقاصده، فانما هو كلام مزخرف نسبته الي المحدث الماهر كنسبه ي العروض الي الشاعر المستقيم الطبع في عدم احتياجه اليه. (9)
آشكار است كه با رد تنويع حديث و معتبر دانستن كتب اربعه و رد اعتبار علم درايه و مصطلحات حديثي، اعتبار علم رجال نيز در نظر اخباريان با تزلزل مواجه مي شود.
اما واقعيت، آن است كه انتساب مخالفت با علم رجال به همه اخباريان درست نيست و گويا اخباريان چندان به لازمه ديدگاه هاي خود ملتزم نماندهاند. آنچه نادرستي اين نسبت را نشان ميدهد، اين واقعيت است كه بسياري از عالمان اخباري يا متمايل به اين مكتب، در پرتو توجه جدي خود به روايات و اخبار، به علم رجال نيز توجه داشتهاند و در باره آن آثاري هم تأليف کردهاند كه براي نمونه به آثار برخي از شخصيت هاي برجسته اخباري در اين زمينه اشاره ميكنيم:
ميرزا محمد بن علي بن ابراهيم حسيني استرآبادي را ـ كه استاد محمد امين استرآبادي است ـ ميتوان اولين شخصيت مؤثر اخباري دانست كه آثار رجالي متعدد و ارزشمندي دارد. مهمترين اثر رجالي او منهج المقال في تحقيق احوال الرجال، معروف به رجال الكبير است. اين كتاب چنان مورد توجه واقع شده كه نوزده شرح و حاشيه را بر آن برشمردهاند كه از جمله آنها حاشيه خود مؤلف، حاشيه قهپايي، حاشيه ميرزا عبدالله افندي و حاشيه آيه يالله بروجردي است. وحيد بهبهاني نيز در شرح آن، تعليقه هايي به همراه پنج فايده رجالي تأليف كرده است. (10) در امل الآمل، اين کتاب چنين ارزيابي شده است:
ما صنف في الرجال أحسن من تصنيفه و لا أجمع إلا أنه لم يذكر المتأخرين . (11)
سيد محسن امين در اعيان الشيعه ي در باره اين كتاب ميگويد که اثري جامعتر از آن يافت نمي شود و از نقد الرجال نيز اين سخن را در باره اين کتاب نقل ميکند:
حقق الرجال تحقيقاً لا مزيد عليه، و كتاب رجاله حسن الترتيب يشتمل على جميع أسماء الرجال، و يحتوي على جميع أقوال القوم في المدح و الذم إلا شاذاً. (12)
اثر ديگر ميرزا محمد استرآبادي كه خلاصه كتاب قبلي است، تلخيص المقال في علم الرجال يا رجال الوسيط نام دارد. براي اين اثر نيز، غير از حاشيه خود مؤلف، هفت حاشيه برشمردهاند. (13) او كتابي ديگر با نام توضيح المقال يا الرجال الوجيز يا الرجال الصغير نيز داشته است. (14)
يكي از پركارترين عالمان اخباري در علم رجال ميرزا محمد اخباري استرآبادي (مقتول در 1232 ق) است. شايد بتوان او را ـ که در زمان فتحعلي شاه ميزيسته است ـ آخرين مدافع پرشور و مؤثر مکتب اخباري محسوب کرد. يكي از آثار رجالي او كليات الرجال است. او کتابي ديگر با نام الرجال، و کتابي نيز با نام تقويم الرجال داشته است. (15) شيخ آقابزرگ از كتاب رجالي ديگري از او، با نام رجال النيسابوري نيز ياد ميكند. (16) ايشان همچنين از كتاب رجالي ديگري از او نام مي برد كه صحيفه ي الصفا في ذكر اهل الاجتباء و الاصطفاء نام داشته و در دو مجلد بوده است كه مجلد اول آن، به مباحث درايه و مقدمات علم رجال اختصاص داشته است. (17) شيخ آقابزرگ همچنين ميافزايد كه او باز هم كتابي ديگر به نام نتيجه ي الخلف في ذكر السلف در رجال داشته است و از قول او در كتابش با نام معاول العقول في قلع اساس الاصول نقل ميكند كه:
قد تتبعنا كتب الرجال و صنفنا فيها نتيجه ي الخلف في ذكر السلف في خمس مجلدات . (18)
تبحر اين دو شخصيت بزرگ متقدم و متأخر اخباري در رجال كافي است تا انتساب مخالفت اخباريان با نياز به علم رجال را با ترديد مواجه سازد؛ اما غير از اين دو عالم بزرگ اخباري، ديگر عالمان اين مكتب نيز در علم رجال آثار يا ديدگاه هاي خاصي داشتهاند. سيد ماجد بحراني حاشيهاي بر الخلاصه علامه دارد. (19) سيد هاشم بحراني، صاحب تفسير مشهور البرهان، نيز داراي اين آثار رجالي است: تعريف رجال من لايحضره الفقيه، تنبيه الاريب في ايضاح رجال التهذيب، روضه ي العارفين و من روي النص علي الائمه ي الاثني عشر. (20)
شيخ عبدالله سماهيجي ـ كه او نيز از عالمان پركار اخباري است ـ كتابي در رجال دارد كه ظاهراً به نام رجال شيخ عبدالله مشهور است. (21) او كتابي ديگر با نام ارشاد ذهن النبيه في شرح اسانيد الفقيه (22) و منظومهاي در رجال با نام تحفه ي الرجال يا زبده ي المقال دارد. (23) دو اثر ديگر رجالي او البلغه ي الصافيه ي و حاشيه بر رجال الوسيط ميرزا محمد استرآبادي است. (24) اخباري ديگر، شيخ ياسين بن صلاحالدين بحراني است كه از سماهيجي اجازه دارد. او هر چند اثري با نام رساله ي في عدم اعتبار قول علماء الرجال لكثره ي اشتباهاتهم دارد، (25) اما از نام دو كتاب ديگرش يعنيمعين النبيه في رجال من لا يحضره الفقيه و المحيط أو الوسيط في الرجال معروف به رجال شيخ ياسين بحراني (26) پيداست كه خود نيز عالمي رجالي است و مخالفتي اساسي با رجال ندارد. از آثار قابل استفاده اخباريان در علم رجال و حديث، مباحث شيخ حر عاملي در پايان وسائل الشيعه ي است. او غير از اين، اثري نيز با نام رساله ي في معرفه ي الصحابه ي دارد. (27) همچنين فوايد ارزشمند ميرزاي نوري در خاتمه ي مستدرك الوسائل نيز قابل اشاره است.
اين آثار متعدد، توجه جدي عالمان اخباري را به علم رجال نشان ميدهد و سستي ادعاي مخالفت اساسي اخباريان با دانش رجال را ثابت ميكند و درستي اين فرضيه را نشان ميدهد كه اخباريان، نه تنها به علم رجال بيتوجه نبودهاند، بلكه برخي از بهترين پژوهش هاي رجالي به دست آنان انجام شده است. اما اين نكته كه اين پژوهشها تا چه حد روشمند و از نظر اصوليان مورد قبول است، بحثي است كه در ادامه به آن ميپردازيم.
پي نوشت ها :
*دانشجوي دكتري فلسفه، دانشگاه تهران و عضو هيأت علمي دانشگاه مفيد
1) نظريه السنه في الفكر الامامي الشيعي، ص292 .
2) الفوائد الحائريه، ص496 .
3) نظريه السنه في الفكر الامامي الشيعيف ص283 .
4) تنقيح المقال في علم الرجال، ج1، ص175 .
5) همان، ص174 .
6) ظاهراً مرادف اصول چهارصدگانه است.
7) نظريه السنه في الفكر الامامي الشيعي، ص283 .
8) همان، ص283 .
9) هدايه الأبرار، ص102-101 .
10) مأخذشناسي رجال شيعه، ص93-92 .
11) امل الآمل، ج2، ص281 .
12) اعيان الشيعه، ج1، ص151 .
13) مأخذشناسي رجال شيعه، ص94-93 .
14) همان، ص94 .
15) الذريعه، ج18، ص129 .
16) همان، ج10، ص157 .
17) همان، ج15، ص22 .
18) همان، ج24، ص49 .
19) مأخذشناسي رجال شيعه، ص95 .
20) همان، ص127-126 .
21) الذريع، ج10، ص128 .
22) همان، ج10، ص128؛ شيخ آقا بزرگ در الذريعه نام كتاب را «ارتياد ذهن النبيه...» مي آورد، ولي در جايي ديگر مي گويد: نام درست اين كتاب، همان «ارشاد ذهن النبيه...» است (ر.ك: مأخذشناسي رجال شيعه، ص132).
23) الذريعه، ج، ص474 .
24) مأخذشناسي رجال شيعه، ص133-132 .
25) الذريعه، ج15، ص234 .
26) همان، ج10، ص283 .
27) مأخذشناسي رجال شيعه، ص125 .