![سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3) سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/8bdcad14-6253-4210-a978-f9ecc88177f1.jpg)
سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)
فقه الحديث حديث اربعين
معاني واژه حفظ
1. به ذهن سپردن
2. پراكندن در ميان مسلمانان
از جمله احاديثي كه گفتار بالا را تأييد و تصديق مي كنند، حديث صحيح و معروفي است كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) بدين عبارت نقل شده است:
رَحِمَ اللهُ امرءاً سَمِعَ مَقالَتِي فَوَعاهَا فَأداها كَمَا سَمِعَها، فَرُبَ حامِلِ فَقهٍ ليسَ بِفَقيهٍ. و في روايه يٍ: فَرُبَ حامِلِ فقهٍ إلي مَن هُوَ أفقهَ مِنهُ. (3)
3. كتابت و تحرير
4. حفاظت از تغيير و تحريف
5. تدريس، تصحيح و روايت
6. حفظ معاني، تفكر در مفاد حديث، استنباط حِكَم و معارف
7. عمل
8. تحمل حديث از يكي از طرقِ هشتگانه
براي مزيد فايده قول استاد جلالي را در باره واژه «حفظ» كه حاوي نكاتِ ظريفي است مي آوريم. ايشان مي فرمايند:
معناي حفظ در اين احاديث، به معني تعقل و تفكر است؛ هرچند در كتب لغت كه معاني مختلف يك لغت را باتوجه به زمان هاي مختلف كه آن لغت، معاني مختلفي را به خود مي گرفته است، ذكر مي كنند، و ليكن در ميان معاني لغتِ «حفظ»، معناي تعقل وانديشيدن ذكر نشده است. با وجود اين مسأله، «حفظ» در اين احاديث به معناي «تعقل وانديشيدن» است؛ زيرا صرف حفظ احاديث معصومين (عليهم السلام) ما را به سعادت دنيا و آخرت نمي رساند و هر انسان عاقلي تصديق مي كند كه مراد از حفظِ احاديث، حفظِ طوطي وار نيست، بلكه مراد تفكر و انديشيدن در باره معناي و مفهوم آن احاديث و در مرحله بعدي عمل كردن به آن احاديث است كه شرط لازم براي دستيابي به سعادت ابدي است.(9)
اما اين معنا، از دلِ معاني حفظ به دست مي آيد؛ چرا كه يكي از معاني حفظ، دوري از لغزش و انحراف است و محافظه ي يعني مواظبت؛ همان طور كه در قول خداوند است كه: حَافِظوا عَلَي الصَلَواتِ. (10) يعني نماز را بپا داريد و مواظب وقت اقامه آن باشيد. انسان در اثر تفكر و انديشيدن مي تواند راه را از چاه باز شناسد و از لغزش و انحراف دوري كند.
اين گفته ما را اقوال ادبا و علما تصديق مي كند؛ همان گونه كه از ابن دأب نقل شده است. و همين طور سيد علي خان مدني مي فرمايد: گاهي مراد از حفظ، نيروي دروني است كه فهم و انديشه از آن نشأت مي گيرد و گاهي به خودِ اين نيرو، حفظ گفته مي شود و گاهي براي ضبط چيزي در اين نيرو از كلمه حفظ استفاده مي شود. لذا حفظ به معناي تعقل وانديشيدن است. از همين مقوله است، قول امام صادق (عليه السلام) كه فرمودند: «اُكتُبوا فَإنَكم لاتَحفَظُونَ حتي تَكتُبُوا» (11) و قال ايضاً: «أما أنكم لَن تَحفَظوا حتي تَكتُبوا».(12) از خلال احاديث أئمه اين نكته آشكار مي گردد كه همان گونه كه شخصيت اين بزرگان ظاهري دارد و باطني، سخنانِ حكيمانه اينان هم ظاهري دارد و باطني. ظاهر را عوام مي فهمند و باطن را اهلش. از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه:
إنَ حَدِيثَنا صَعبٌ مَستَصعَبٌ لايَحتَمِلُهُ إلا مَلَكٌ مُقَرَبٌ، أو نَبِي مُرسَلٌ، أو عَبدٌ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ للإيمانِ، أو مَدينه يٌ حَصينه يٌ القَلبُ المُجتَمَعِ. (13)
همچنين از ايشان نقل است كه فرمود:
إنَ الكَلِمَه يَ مِن كَلامِنا لَتَنصَرِفُ عَلَي سَبعينَ وَجهاً لنا مِن جَميعِهَا المَخرَجُ. (14)
بنابراين احاديث، مي توان گفت كه «حفظ» داراي مراتبي ظاهري و باطني است و مراد پيامبر ازكلمه «حفظ» اراده تمامي معاني ظاهري و باطني بوده است.
حفظ، نگارش، انتقال، كتابت و تحرير، حفاظت از تغيير و تحريف، تدريس و تصحيح و تحمل حديث؛ معاني ظاهري حفظ را شامل مي شوند كه هر يك به نوبه خود دامنه وسيعتري را شامل مي شود و معاني تفكر و تعمق در احاديث، استنباط احكام و معارف، عمل به مضامين احاديث از جمله معاني باطني حفظ هستند. لازم به توضيح است كه ارتباط عميقي بين معاني ظاهري و باطني نهفته است كه انصراف از هر يك، انصرافِ ديگري را در پي خواهد داشت و بي توجهي به هر معنايي از معاني بالا، تنگ تر كردن دامنه حفظ است. بنابراين، مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) از ذكر واژه «حفظ» باتوجه به قسمت هاي مختلف حديث از جمله انتفاع مسلمين، توجه به امور ديني، قرارگرفتن در مقام فقها و علما و شهدا و شفاعت از جانب پيامبر (صلي الله عليه و آله ) اين است كه حفظ در گفتار، رفتار و كردار جاري و ساري است. به ديگر سخن، دايره حفظ آن قدر وسيع است كه حفظ به هر شكلي خواه در غالب گفتار و نوشتار و خواه در مقام عمل و كردار را شامل مي شود و هر مرحله اي نسبت به اهميت آن از جايگاه خاصي برخوردار است. بديهي است كه هيچ گاه گفتار و نوشتار به پايه عمل نمي رسند و تأثير عمل در جامعه بسي فراتر از حدود زبان است.
حفظ حديث تعبيري شامل و فراگير فهم و درك و عمل است و كنايه اي است از لزوم اهتمام جدي و همه جانبه به كلام معصومين (عليهم السلام). حفظ و به خاطرسپردن ظاهر هر حديث، به نوبه خود نيازمند تكرار و ممارست است تا الفاظ و جملات آن به درستي در ذهن و حافظه بماند. همين طور، فهم و درك يك حديث نيز طبعاً محتاج به دقت و كنجكاوي و ممارست كافي است، تا بتوان در سايه دقت و تحقيق به مقاصد كلام معصوم واقف شده و معارف ديني را به درستي درك و آن رادر مرحله عمل به كار بست و نقش هدايتگر آن را در ميان هزاران ضلالت و گمراهي، در وجود خود و ميان جامعه خود عينيت بخشيد. (15)
معناي واژه علي اُمتي
قابل توجه است که در بعضي روايات به جاي «علي اُمتي»، «من امتي» نقل شده است. (17)اما بعضي معتقدند كه «علي» در اين حديث به معناي «مِن» است؛ چنان كه در آيه مباركه الَذين اِذا اكتالُوا عَلَي الناسِ يَستَوفُونَ (18)همين احتمال داده شده است كه به معناي «من الناس» است.
(19) شيخ بهايي دو احتمال ديگر را ذكر نموده و گفته است:
«علي» به معناي «مِن ابتدا» باشد؛ يعني: «كسي كه حفظ كند و فراگيرد از امتِ اجابت من، نه از جمعي كه به حِليه اسلام مُحَلَي نباشند»؛ چه ايشان را قابليت آن نيست كه از ايشان اخذ حديث نمايند. اگر گويند: بنابراين لازم مي آيد حديثي كه از پيغمبر (صلي الله عليه و آله ) فراگرفته شده بيرون رود؛ چرا كه بر آن صادق نمي آيد كه از امت فراگرفته شده است. جوابش آن است كه: حكم آن به قياس به طريق أولي معلوم مي شود؛ چه هرگاه حديثي كه از امت فراگرفته شود بر حفظ آن، اين ثواب مترتب باشد بر حفظ حديثي كه از پيغمبر (صلي الله عليه و آله ) شنيده شده باشد، به طريق أولي مترتب خواهد بود. و مي تواند بود كه به معناي «مِنِ تبيين» باشد؛ يعني «كسي كه حفظ كند و از امت اجابت من باشد»، يعني: عروس اعتقاد را به زيور اسلام آراسته باشد. واللَه أعلم. (20)
پي نوشت ها :
* استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
1) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
2) الأربعين انوويه، ص13 .
3) بحارالأنوار، ج2، ص161 .
4) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
5) ترجمه و شرح اصول كافي، ج1، ص62 .
6) زلال المعين في احاديث الأربعين، ص8 .
7) اربعين حسينيه، ص13 .
8) اربعين حديث، ص16 .
9) شرح الاربعين النبويه، ص477 .
10) سوره بقره، آيه 238 .
11) الكافي، ج1، ص52 .
12) بحارالأنوارف ج2، ص153 .
13) الأمالي (المجالس)، ص4 .
14) معاني الاخبار، ص2 .
15) اربعين حسينيه، ص16 .
16) سوره بقره، آيه185 .
17) الخصال، ج2، ص150 .
18) سوره المطففين، آيه83 .
19) اربعين حسينيه، ص16 .
20) اربعين، ص33 .