مقايسه بمب افكن هاي TU-95 و B-52

پس از پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي آلمان نازي، ضعف شديد بريتانياي بعد از جنگ، به همراه ملتي تحقير شده و شكست خورده به نام فرانسه و در آخر تأسيس سازماني جهاني براي برقراري صلح و ابزار قدرتمندي به نام شوراي امنيت، عصر جديدي در منازعات سياسي- نظامي دو كشور پهناور ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي آغاز شد، نبردي خاموش ولي زنده، يعني جنگ سرد شروع شده بود.
پنجشنبه، 27 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقايسه بمب افكن هاي TU-95 و B-52

مقايسه بمب افكن هاي TU-95 و B-52
مقايسه بمب افكن هاي TU-95 و B-52


 

ترجمه و تأليف: حميدرضا هدايت پناه




 

دنيا در اضطراب
 

پس از پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي آلمان نازي، ضعف شديد بريتانياي بعد از جنگ، به همراه ملتي تحقير شده و شكست خورده به نام فرانسه و در آخر تأسيس سازماني جهاني براي برقراري صلح و ابزار قدرتمندي به نام شوراي امنيت، عصر جديدي در منازعات سياسي- نظامي دو كشور پهناور ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي آغاز شد، نبردي خاموش ولي زنده، يعني جنگ سرد شروع شده بود.
(يك پلنگ زخمي خطرناك تر از يك پلنگ سالم است پس پلنگ را بايد با يك تير از پا درآورد وگرنه اين طرف مقابل است كه دل و روده شما را مي درد) اين مسئله خيلي ساده را سياستمداري مثل استالي هم مي دانست ولي هنوز يك مشكل وجود داشت چه گلوله اي به اندازه كافي بزرگ بود كه بتواند در يك حركت آمريكا را كيش و مات كند؟
تنها جنگ افزاري كه تا آن زمان امتحان خود را پس داده بود، بمب هسته اي بود كه ويرانه هاي هيروشيما و ناكازاكي هم نمره قبولي به اين وسيله مرگبار مي داد، ولي هنوز يك اشكال كوچك وجود داشت. آمريكا دور بود، آن هم به اندازه يك اقيانوس آرام و از آن بدتر بخش بزرگي از اين دشمن در كرانه اطلس قرار داشت يعني كلي آن طرف تر از اقيانوس آرام و از آن بدتر بخش بزرگي از اين دشمن در كرانه اطلس قرار داشت يعني كلي آن طرف تر از اقيانوس آرام. پس كرملين براي ارسال پيام اتمي خود به كاخ سفيد با مشكل روبه رو بود.
در سمت ديگر آيزنهاور هم نگران پيشروي سريع بلشويك ها در دنيا بود، روزي نبود كه در گوشه اي از دنيا عده اي از سوسياليست ها سر چند سرمايه دار را زير آب نكنند. حال اگر وضع همين طور پيش مي رفت و نظام سرمايه گذاري نابود مي شد چه؟ آمريكا هم بايد دست به كار مي شد.
جنگ جهاني به همه ياد داده بود كه جنگ طولاني مثل گذشته ديگر چيزي جز نابودي براي دو طرف به وجود نمي آورد.
نمونه آن هم آلمان و بريتانيا بودند. پس بايد در يك حركت اتمي طرف مقابل را در كمتر از يك نيم روز نيست و نابود مي كردند، بنابراين هر دو طرف نياز شديدي به يك بمب افكن فوق دور برد با قابليت حمل محموله هاي اتمي داشتند.
ما قصد داريم گل سر سبد بمب افكن هاي قاره پيماي زير صوت دو بلوك شرق و غرب سابق را با هم مقايسه كنيم B-52 از ايالات متحده و TU-95 از شوروي سابق.

توپالف TU-95 Bear
 

تاريخچه و طراحي: در سال 1950 دستوري به دو دفتر طراحي توپالف و ماياسيشف براي طراحي يك بمب افكن استراتژيك ابلاغ شد با حداقل برد 8هزار كيلومتر، هر دو دفتر دست به طراحي نمونه هايي زدند كه حاصل كار TU-95 از توپالف و May-4 از ماياسيشف بود و ما قصد داريم به طرح موفق يعني TU-95 بپردازيم.
توپالف با داشتن سابقه اي درخشان در طراحي و توليد بمب افكن هاي استراتژيك، اين بار هم كار بزرگي در پيش داشت. طراحي سازه اي به اين بزرگي آن هم در زماني كه هنوز كامپيوتر ها و لوازم هوشمند چندان كمكي نمي كرد بيشتر شبيه معجزه است. مخازن سوخت و محاسبات آنها به همراه پديده خستگي فلزات واقعاً كار را مشكل مي كرد ولي مسئله اصلي انتخاب موتور بود، موتورهاي جت اوليه هنوز بازدهي كمي داشت ولي مزاياي آنها بركسي پوشيده نبود، ولي توپالف در يك حركت كاملاً روسي، از موتورهاي توربوپراپ بزرگ استفاده كرد.
حاصل كار هواپيمايي با چهار موتور و بال هايي با پسگرايي زياد بود كه اولي پيش نمونه آن در سال 1954 با كد TU-20 پرواز كرد ولي زمان ورود به خدمت اين پرنده 1956 اعلام شده بود.
نيروي پيشران اين كوه فولاد را چهار دستگاه موتور توربوپراپ ساخت كارخانه كوزنتسف از نوع NK-12m، هر يك داراي دو ملخ 4 پره هم محور عكس گرد تأمين مي كرد و هر كدام از آنها 14 هزار و 975 اسب بخار قدرت داشت. طراحان اين خرس بزرگ يك برجك چرخان به عنوان وسيله دفاعي در قسمت انتهايي هواپيما قرار دادند كه شامل دو قبضه توپ هوايي 23ميلي متري بود به همين دليل غربي ها در مشاهدات اوليه آن را با نمونه هاي بهسازي شده ي TU-90 اشتباه مي گرفتند تا اين كه اطلاعات كامل تري جمع آوري كرده به اشتباه خود پي بردند.
زاغه محماتي كه در اين سازه عظيم 170 هزاركيلوگرمي (با تمام تجهيزات) وجود داشت مي توانست شش موشك كروز AS-15(KENT) با قابليت حمل كلاهك هسته اي يا چهار موشك ضد كشتي KH-SD و يا هشت فروند موشك كروز برد بلند KH-101 با برد 3 هزاركيلومتر را حمل كند كه اين حجم غيرمتعارف تسليحات اتمي مي توانست در صورت پرواز سه تا چهار اسكادران از اين دست، جهنمي واقعي در آمريكاي شمالي به پا كند و اين چيزي نبود جز يك كابوس اتمي كامل.
تاريخچه خدماتي: اين هواپيما تاكنون در نقش هاي متعدد ظاهر شده است و علاوه بر نقش بمب افكن سنگين دور برد نقش رادار پيش اخطار هوايي (Tu-126)، هواپيماي شناسايي- مراقبت دريايي و نيز صد اهداف سطحي و زير سطحي به كار گرفته شده و حتّي مواردي از كاربرد آن به عنوان هواپيماي ترابري و نيز هواپيماي غيرنظامي گزارش گرديده است كه شايد همين انعطاف پذيري فوق العاده موجب شده تا اين هواپيما در طول زمان در خدمت باقي بماند.
پس ورود به خدمت در سال 1956، TU-95 هم چنان در حال خدمت دهي به نيروهاي مسلح روسي، چيني و هندي است و اگرچه پس از فروپاشي شوروي و بحران اقتصادي روسيه در دهه 90، كم كم به سمت بازنشستگي مي رفت ولي پس از مطرح شدن طرح سپر دفاع موشكي ايالات متحده آمريكا و بالا گرفتن كار بين روس ها و آمريكايي ها در سال 2007 ويلاديميرپوتين رئيس جمهور وقت كنفدراسيون روسيه دستور بازگشت به عمليات را براي اين بازوي اتمي قابل اعتماد شوروي صادر نمود.

بوئينگ B-52 Stratofortress
 

تاريخچه و طراحي: در روز 23 نوابر 1945 فرماندهي نيروي هوايي ايالات متحده، نياز خود به يك بمب افكن دور برد استراتژيكي جديد را اعلام كرد و بويينگ با توجه به تجربه درخشان خود در طراحي و ساخت B-17 و نيز B-47 (قبل از سقوط شش گانه اش در 1958) با كنار زدن رقبا برنده طرح شد. طرح پيشنهادي بويينگ كه 462 نام گرفت يك هواپيماي غول پيكر با بال هاي معمولي و شش موتور توربوپراپ بود. در اواخر سال 1946 فرماندهي هوايي ارتش، نگراني خود در مورد طول بسيار زياد و اندازه نامعمول اين نمونه را به بويينگ اعلام كرد در پي آن با پيشرفت موتورهاي جت پرقدرت در غرب و نيز پي بردن به اسرار آلمان ها و مزاياي بال هاي پسگرا، بويينگ طرح 464 را ارائه داد كه از چهار موتور توربوفن و بال هاي پسگرا استفاده مي كرد با اصلاحات انجام شده، سرانجام B-52 اولين پرواز خود را با هشت موتور كه دو جفت در زير هر بال با پسگرايي 35 درجه قرار داشت، در تاريخ 15 آوريل 1952 انجام داد. به علاوه امكان سوخت گيري هوايي نيز به آن اضافه شده بود. اندازه و بارها به قدري زياد بود كه به تغيير شكل بسيار زياد سازه منجر مي شد، البته طراحي چنين سازه الاستيك و بزرگي در آن زمان برگ زريني در كارنامه كارخانه بويينگ به حساب مي آمد. ناتو بر اين هوپيما نام STARTOFROTRES به معناي دژ استراتژيك نهاد ولي در ادبيات غيررسمي، اسم «مرد چاق زشت» به آن اطلاق گشت.
اين پرنده از هشت موتور جت پرات اند ويتني هر يک به قدرت متوسط 6500كيلوگرم كشش به عنوان پيشرانه سود مي برد و وسيله دفاعي اين دژ جنگي، برجك كنترل از راه دور ناحيه دم آن است كه به يك قبضه توپ 20ميلي متري مجهز شده، سيستم راداري و جنگ الكترونيك آن همگام با پيشرفت فناوري، پيش رفته و اكنون با دارا بودن سيستم پخش پارازيت، پوشال آلومينيومي و شراره هاي فريب فروسرخ در سطح مناسبي قرار دارد. اين هواپيما با دارا بودن 48/5 متر طول و وزني بالغ بر 83/5 تن مي تواند هشت فروند موشك كروز هسته اي اسرام و انواع و اقسام بمب ها را حمل كند.

تاريخچه خدماتي
 

B-52 پس از وارد شدن به خدمت مشكلات فراواني ايجاد كرد، كمبود لوازم ايستگاه زميني براي هدايت، طول باند و تربيت خلبان از يك سو و غيرقابل اعتماد بودن كامپيوترهاي اوليه كنترل آتش از سوي ديگر، مسائلي را پديد آورند.
بزرگي B-52 موجب مي شد دو اقليم متفاوت داشته باشد! در حالي كه كابين خلبان در اثر تابش خورشيد گرم و مطبوع بود، اتاقك ديدبان و توپچي به يك فريزر واقعي بدل مي شد. B-52 بسياري از ركوردهاي پروازي را از آن خود كرد: پرواز بدون توقف دور كره زمين در عمليات (پرواز قدرت) در 1359؛ بيشترين سرعت پيمايش به ميزان 920 كيلومتر بر ساعت در طول 10هزاركيلومتر و يا طولاني ترين پرواز بدون سوختگيري از كانادا تا اسپانيا به مسافت 20هزار و 177 كيلومتر.
اولين تجربه رزمي اين هواپيما در عمليات «گرد باد چرخان» در سال 1965 بر فراز ويتنام حاصل شد. اين هواپيما در آن زمان با وسواس خاصي مورد استفاده قرار مي گرفت چون آمريكايي ها اصلاً علاقه مند نبودند كه روس ها به اسرارشان پي ببرند. ولي در 22 نوامبر 1972 يك فروند B-52d به وسيله يك موشك پدافند هوايي sam مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد.
در كل 744 فروند B-52 توسط بويينگ توليد شد كه تا آوريل 2008 هنوز 94 فروند از آنها در خدمت بودند و تعدادي كه هنوز آهن پاره نشده اند در محلي به نام حياط استخوان در پايگاه هوايي DAVIS-MONTHAN آريزونا جمع آوري شده اند از آنجايي كه اين غول پرنده با وجود هواپيماهاي ديگر مثل B-2 و B-1، هنوز پر بازده ترين بمب افكن استراتژيك آمريكا به حساب مي آيد برنامه هايي براي خدمت آن تا سال 2040 در دست بررسي است.

مقايسه
 

اعداد به خوبي نشان دهنده برتري «دژ استراتژيك» آمريكايي بر «خرس» روس هاست ولي بايد به نكاتي در اين موضوع توجه داشت. نياز كمونيست ها به يك بمب افكن دور برد بود نه فوق دور برد زيرا آنها به سادگي مي توانستند دسترسي خود را به آمريكا با پروازي از نواحي شرقي خود و عبور از پاسيفيك كسب كنند ولي آمريكايي ها در صورت عبور از اقيانوس آرام بايد آسيا را هم رد مي كردند (و برمي گشتند) تا به مسكو برسند ضمناً با اينكه دستيابي روس ها به فناوري جت با تأخير انجام شد ولي با دست يابي سريع به فناوري ساخت موشك هاي بالستيك توانستند نياز خود به پرواز احتمالي را براي حمله برق آسا كاهش دهند. در هر حال هر دو پرنده هنوز در خدمت هستند و پيش بيني مي شود كه در آينده نيز هم چنان عضوي از ساختمان نيروهاي مسلح كشورهاي متبوع خود باشند.
منبع:نوآور-ش59



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط