نخستين دورهی تاريخي چین
نويسنده:آنتونی کریستی
در گزارشهای باستانشناسي از چين پيش از تاريخ سخني نيست، اما چنين مینماید كه پیشرفتهای فرهنگي دوره ميانه سنگي و نوسنگي مردمان چين با كار سان هوانگ (1) در دوره پادشاهي [اسطورهای] سه شهريار و كار وودي (2) در دوره [افسانهای] پنج خاقان پيوند دارد. در پي اين قهرمانان فرهنگي سه دودمان سيا، شانگ و جو بر چين فرمان راندند.
در وجود تاريخي دودمان جو هرگز شكي نبوده است اما حتي تا چندي پيش دودمانهای سيا و شانگ و محدوده قلمرو فرمانروائي آنان را روايتي افسانهای میدانستند. حفاري و کاوشهای ان – يانگ (3)، در ايالت هونان، در سالهای 1927 تا 1938 وجود دودمان شانگ را كه قبلاً سوماچاين (4) مورخ سده اول پيش از ميلاد در شيه جي (5) از آن سخن گفته بود مسلم كرد، اما هنوز هم دودمان سيا در هالهای از افسانهها فرو رفته است و ممكن است کاوشهای باستانشناسي موجوديت تاريخي اين دوره را نيز ثابت كند، و شايد دودمان شانگ و سيا هم عصر و داراي فرهنگ همزمان بودهاند.
شرح تصویر: دو پاسدار گور به دست آمده از گوري در جينان (6) واقع در دره هواي از ايالت هونان. نخست با مرگ فرمانروايان شانگ خادمان يا انسانهایی را قرباني میکردند تا در گور همراه فرمانروا باشند و پس از چندي اين رسم منسوخ و تنديس انساني جاي قرباني كردن انسان را گرفت. گالري ملي پراگ.
تفاوت اساسي دوره شانگ با دوره پيشين در سه نشانه نمايان میشود كه به ترتيب عبارتند از: رواج نگارش و نوشتن تصويري، تكامل هنر ساختن اشياء مفرغي، و ساختن ارابه و گردونههائي كه با اسب حمل میشود. با وجود اسناد محدود مربوط به 650 يا 750 ق. م تا پيش از استقرار حكومت در ان – يانگ اطلاع دقيقي از فن نگارش در دوره لونگ شان در دست نيست و اطلاعات مربوط به كيفيت فن نگارش از ان – يانگ نيز تقريباً محدود و منحصر به استخوان نوشتهها و استخوانهای پيش گوئي است و شامل نمونههای تصويري كهني است كه كاربردي سنتي داشته و از تاريخ کهنتر فن نگارش سخن میگوید. آثار مفرغي يافته شده غالباً به دوره پيش از اختصاص ان – يانگ به مقر فرماندهي تعلق دارند و از رواج اين هنر به صورت محدود در دوره پيش از فرمانروائي شانگ سخن میگوید. آثار به دست آمده تا به حال، معدود است و اگر چه زمان مفرغ سازي در خاورميانه به زماني دورتر میرسد اما سندي كه حاكي از راه يافتن فن ذوب فلزات از غرب به چين باشد در دست نيست و كيفيت و ويژگي شكل چهره و نقشهای مفرغ چيني آن را از ديگرگونههاي باستاني متمايز میسازد، و اگر ذوب فلز را چينيان از مردمان ديگر آموخته باشند، پيشرفت آن بومي و حاكي از برتري فرهنگ شانگ نسبت به دورههای پيشين است. بقاياي استخوانهای به دست آمده از لونگ شان از كاربرد اسب در معياري وسيع براي حمل ارابه در دوره شانگ سخن میگوید و اسناد ديگر نيز اين نظر را تاييد میکند.
محدوده فرمانروائي دودمان شانگ در شمال و غرب هونان، جنوب هوبئي (8) و غرب شاندونگ قرار داشت و به احتمال زياد جنوب شرقي هونان نيز جزئي از اين قلمرو بود. در دوره شانگ ميانه احتمالاً با افزون شدن قدرت اين دودمان شنسي، شانسي و انهوي (9) بر اين قلمرو افزوده شده است، اما با اسناد محدود به دست آمده از سيچوان و گيانگسي (10) نمیتوان دو منطقه اخير را در محدوده قلمرو شانگ قرار داد، اگر چه بي شك از تمدن شانگ متاثر شدهاند.
شرح تصویر: پيشگويي و مشورت با خدايان از دوره شانگ مرسوم شد و پس از آن اشكال متنوعي به خود گرفت. استوانه زاين دونگ (11) مورد كاربرد بيماراني بود كه به معبد خداي تندرستي میرفتند و با تكان دادن استوانه نسخه درمان را كه تكه چوب كنده كاري شده بود دريافت میکردند و دارويي را كه روي آن نوشته شده بود براي درمان به كار میبستند. موزه طبابت و دارو.
يافته شدن چند روستاي پيوسته و چيزي شهرگونه با چند ميدان از جمله یافتههایی است كه از كيفيت اسكان و مأواگزيني در اواخر دوره لونگشان سخن میگوید. شکلهای متنوع مسكن در دوره شانگ گوياي پيدائي اشراف سالاري و تفاوت خانههای طبقات مختلف [در اين نظام بردهداري] است. مشخصات كلي مساكن اين دوره كه آن را از دوره قبل متمايز میسازد عبارتند از وجود محراب و مذبح خاص انجام مراسم آئيني، خانههای راست گوشه در ملتقاي ديوارها، كف صاف و هموار اتاقها، ستونهای پايه سنگي و گاه تندیسهای بزرگ سنگي كه كار ستون را انجام میداد و گورهاي اختصاصي خاص طبقات مختلف اجتماعي. گورها و مقابر دوره شانگ از دوره پيشين متمايز و در بسياري از اين گورها بقاياي قرباني انسان، اسب و حتي گردونه به دست آمده است. مدارك ديگر متمايز كننده اين دوره عبارتند از: استخوانهای پيشگوئي، آثار مراسم پيچيده قرباني كردن، سفالينهها و وسايل مفرغي خاص انجام مراسم آئيني، شكل تندیسهای مختلف، آرایهها و زيورآلات اسب، گردونههای تجملي و ساده، مهرههای مختلف، خرمهره و صدف كه گاه به نشانه تفاخر به كار میرفت، سفالينهها و ظروف فلزي متمايز از گونههای سنگي و سراميك پيشين و داسهای سنگي كه از اواخر دوره لونگ شان ساخت آن معمول شد؛ بر اين مجموعه كاربرد استخوان به اشكال مختلف و استفاده از صدف لاك پت در پيش گوئي ها را بايد افزود.
اسناد باستان شناسي به دست آمده از ان يانگ و جنگ – جو (12) برخي از ویژگیهای دوره شانگ را مشخص میکنند و دادههای به دست آمده از استخوانهای پيش گوئي و نوشتههای بازمانده از اين روزگار نيز میتواند روشنگر باشد، زيرا تصاوير به دست آمده از حفاریها كاملاً پيوسته نيست و هنوز هم بايد با احتياط بدانها نزديك شد، اما بي شك ديگر آثار پراكنده و کاوشهای آتي اين اطلاعات را تكميل خواهد كرد.
شرح تصویر: هوجي (13) موجودي غريب از اعقاب هوانگ دي (14) و يكي از زمين خداياني بود كه توسط تانگ (15) به فرمانروايي ميلت (16) منسوب شد و وقتي دودمان شانگ منقرض شد هوجي نياي دودمان جو شد. تنديس مفرغي از موزه گيمه (17).
پشت ديوار میدانهای خاص انجام مراسم عمومي، محل اقامت مردم عادي و بردگان و افرادي بود كه با كشاورزي سر و كار داشتند و اقامتگاهشان در حاشيه شهر و نزديك مزارع بود.
شهر شانگ نمونه تكامل یافتهای بود از وحدت چند روستا، شهر جمعيت قابل توجهي داشت و به احتمال زياد به تدريج در آن سوي ديوار بخش اختصاصي گسترش مییافت. نيروي انساني مورد نياز براي ساختن ديوار محدوده اقامتگاههای خاصان در جنگ جو محاسبه شده و نتايج آن چنين است: ديوار محاط كننده بخش ويژه شهر 7200 متر طول دارد و 3/2 كيلومتر مربع را در ميان گرفته است؛ بلندترين قسمت ديوار به ارتفاع 9 متر و احتمالاً قبل از آسيب ديدگي در حدود 10 متر و پهنترین قسمت بنه ديوار 36 متر بوده است. مصالح به كار رفته گل پرورده و براي ساختمان چنين ديواري 2،900،000 متر مكعب خاك مصرف شده و تجربه نشان داده است كه براي آماده كردن 2 تا 3 متر مكعب خاك و تبديل آن به گل پرورده با استفاده از كج بيل سنگي يا مفرغي به يك ساعت وقت نياز است. باستان شناسي چيني ان جين – هواي (18) بر اساس اين محاسبه معتقد است كه براي تكميل ارك جنگ جو 10،000 كارگر مرد به مدت 18 سال كار کردهاند و براي انجام چنين كاري به بودجه عظيم و دستگاه و سازمان اجرائي منظم نياز است.
آن سوي بخش ويژه شهر و در پس ديوار دو كارگاه ريخته گري مفرغ، يك كارگاه بزرگ ساخت وسايل استخواني، محوطه سفالگري با چهار كوره و احتمالاً يك شرابخانه و تعداد زيادي چاه و گودال انباري كه اشياء مختلفي در آن مدفون شده بود كشف شد. در يكي از اين حفاریها محلي يافتند كه چند گاو و يك سگ با هم مدفون شده بود اما علت آن دقيقاً مشخص نشد.
تدفين انسان در جنگ جو به دو صورت بود: نخست گورهايي كه انسان را با اشياء فراوان و همراهان انساني مدفون كرده بودند و نوع دوم گورهايي بود كه وسايل درون گور اندك و مرده همراه ديگري نداشت.
هنوز هم ان يانگ برترين مأخذ اطلاعات درباره دودمان شانگ است و با وجود وقفهای كه در طول حمله ژاپن به چين در اين حفاریها پديد آمد اكنون مشخص شده است كه ان يانگ بي شك مقر فرمانروائي بوده است. شهر در چندين كيلومتر و در دو سوي رود هوان بنا شده و برخي از ساختمانها جداي از ديگر ساختمانها و پراكنده اما همه اين اماكن داراي يك مركز اداري است. در منطقه ويژه درون حصار سلطنتي در سيائو – تون (19) گورستان ویژهای قرار دارد كه به گورستاني در سي – بئي- گانگ (20) پيوسته و خاص مردگان دودمان فرمانرواست.
بخش مركزي و ويژه سيائو – تون به سه بخش تقسيم میشود و در بسياري از خانهها دفینههایی يافت شد كه همه با مراسم و شعائر خاص رابطه داشت. اين سه بخش عبارتند از: نخستين بخش كه محل سكونت است، دومين بخش كه محوطه معابد و سومين بخش كه منطقه انجام شعائر و مراسم و تشريفات بود. همه اماكن سيائو – تون داراي اتاقهایی است كه از سطح زمين بلندتر و داراي پلكان است حال آن كه طبقه اول خانههای ان يانگ نيمه زيرزميني است؛ و اين بخش از خانهها در معابد با کاخهای انبار كالا يا وسايل يا محل کارگاههای اختصاصي از جمله ذوب فلز، ريخته گري، سفالگري و كارگاه تهيه وسايل استخواني و گاه محل سكونت خادمان و بردگان پاسدار اين اماكن بود.
در گورستان فرمانروايان يازده گور بزرگ كشف شد كه براي كندن و آماده كردن آنها به كار 7000 مرد در يك روز نياز است. اين گورها به يازده فرمانروا از پان – گنگ (21)، كه پايتخت را به ان يانگ منتقل كرد، تا آخرين فرمانروا دي – يي (22)، كه خلف خاقان شون بود، تعلق دارد، و از گزارشها چنين برمي آيد كه آخرين فرمانروا به هنگام يورش مهاجمان جو به شهر در آتش سوخت. هر گور گودال بزرگي بود كه مساحت سطح دروني آن در حدود هفت متر مربع و داراي ديوارهايي بود كه به جانب بيرون تمايل داشت. تن فرمانروا در تابوتي بزرگ و چوبي و در مركز گور قرار گرفته بود و در زير تابوت سوراخي قرار داشت كه سگي در آن مدفون شده بود. بلندي تابوت 15 تا 20 متر و تا نزديكي سطح بيروني گودال میرسید. ملحقات ديگر درون گور يك يا چند اسب و چند انسان بود كه برخي از انسانها به تحقيق مجرمين يا اسيران جنگي بودند كه قبل از مدفون شدن سرشان از تن جدا شده بود. درگودال هاي انباري سيائو – تون نزديك به 10،000 استخوان نوشتهی پيش گويي يافته شد كه از اين گونه از پيش گويي سخن خواهيم گفت.
شرح تصویر: صفحه مفرغي ببر جهنده كه حكاكي آن دو بال دارد. ببر در اساطير چني با پائيز و کوههای غرب پيوند دارد. ببر در اساطير چين درندهای افسانهای كه در پائيز از غرب فرا میرسد. از آثار دوره جو. بريتيش میوزم.
روال پيش گويي در زمان دودمان شانگ نسبت به دودمان لونگ شان پیشرفتهتر و بسيار ساده بود. در دوره لونگ شان براي پيش گويي كردن استخوان كتف يا «شانه» گاو را با آتش تند حرارت میدادند و با تفسير شکافهایی كه از اين طريق در استخوان پديدار میشد آينده را پيش گويي میکردند. در استخوانهای پيش گويي شانه گاو به دست آمده از ان يانگ شكل اين پيش گويي تغيير كرده بود. بدين ترتيب كه پرسش با ذكر نام فرمانرواي مورد پرسش بر استخوان نقر میشد و پاسخ را در آن سوي استخوان دريافت میکردند. روال كار چنين بود كه پرسش و نام فرمانرواي مرده مورد پرسش را در درون بيضي در يك سوي استخوان نقر میکردند و ميله مفرغي نوك تيزي را در آتش مینهادند و پس از سرخ شدن نوك آن را در كنار بيضي قرار میدادند و در نتيجه حرارت ناشي از ميله سرخ شده در سوي ديگر استخوان شکافها يا اشكال و خطوطي پيدا میشد كه پيشگو با ديدن آنها به تفسير و پاسخ گويي میپرداخت. پرسشهایی كه مطرح میشد معمولا عبارت بود از: زمان آمدن باران؟، كيفيت و كميت محصولات كشاورزي؟، حاصل شكاري كه نيت آن را داشتند، رفتن يا نرفتن فرمانرواي به سفر، اردو زدن نظامي، و قرباني دادن براي نياكان.
فرمانروايان مرده در اين گونه پيش گويي ها اندك اندك موقعيتي ايزدگونه يافتند – اين كه فرمانروايان زنده نيز چنين بودند مسلم نيست – و رابط زندگان وجهان ارواح شدند. اينان در باور مردم نيكخواه و مراقب سعادت منطقه بودند و تا زماني كه از فرمانرواي زنده حمايت میکردند فرمانرواي زنده را قدرت و شكوه بود و زمان روي گردانيدن آنان از فرمانروا زمان نزول فرمانروا بود. در واقع فرمانروايان مرده چونان پدري مراقب فرمانروايان زنده بودند و رفتار آنان را از جهان ارواح كنترل میکردند و در بسياري از استخوانهای پيش گويي به دست آمده از آن روزگار نام فرمانروايان مورد مشورت نقر شده است.
شرح تصویر: زيور آویزهای به نقش اژدها از يشم قهوهای. اژدها نماد شرق و از خداياني است كه دودمان شانگ بدان قرباني میداد. زيورهاي يشمي مقدس بود و علت آن زيبايي سنگ و سختي كار بر روي اين سنگ با ابزارهاي ناقص بود. بازمانده از روزگار جو 7721- 221 ق. م. موزه هنرهاي سياتل.
در دوره شانگ نياكان و فرمانروايان مرده را قرباني میدادند اما اين قربانیها تنها براي نياكان نبود كه خداي بزرگ شانگ دي (23) يا دي نيز داراي قربانیهای خاص بود. دي فرمانرواي بزرگ آسمان و فرمانروايان زميني ماموران او بودند. دي و خدايان تحت فرمان او و نيز گاه ارواح فرمانروايان مرده عوامل طبيعي را كنترل میکردند. چنين برمي آيد كه شانگ دي خداي كشت و زرع و او را ياوران و زيردستان مقتدر فراواني بود كه نيايش آنان تا به امروز نيز ادامه يافته است. خدايان تحت فرمانروايي دي قربانیها را به صورت غير مستقيم و توسط نياكان و فرمانروايان مرده دريافت میکردند. خداي آسمان شانگ دي و خداي زمين شه (24) يا تو (25) – و در هر منطقه نيز خداي خاك خاص وجود داشت – نام داشت؛ و خدايان متعدد ديگر عبارت بودند از خدايان چهار جهت اصلي زمين، خدايان تپهها و کوهها، خدايان رودها... و هر يك از اين خدايان را نيازها و قربانیهای خاص بود و از همه اين خدايان به زمان خشكسالي با دادن قرباني تقاضاي باران میشد.
شرح تصویر: پرنده سرخ يا ققنوس نماد جنوب و مورد نيايش بود و ققنوس بعدها جاي خود را به قرقاول داد. اين پرنده در نقشها داراي منقار خميده، پنجه بلند و تيز به شكل پرنده شكاري ياري دهنده كشاورزان مزارع خشك جنوب بود. تصوير از مقبره سن (26) در سيچوان بازمانده از روزگار هان. خداياني كه به آنان قرباني میدادند، عبارت بودند از: مادر شرق، مادر غرب و نيز فرمانرواي چهار اقليم، از خدايان چهار جهت اصلي خداي شرق، خداي غرب، خداي جنوب – خداي شمال قرباني نداشت -، سرچشمه رود هواي – در گزارش قربانيان سرچشمه اين چهارگاو است-و نيز خداي روز زرد. پرستش اين خدايان با واسطه گري شمن هاي وو و به تشويق آنان انجام میگرفت و مراسم نيايش با موسيقي و رقص همراهي میشد. وسايل موسيقي در اين جشنها عبارت بود از كوس، نوعي ساز بادي شبيه ئوكارينا (27) و زنگهای مختلف و از جمله زنگهایی بود كه از سنگ يشم ساخته میشد.
شرح تصویر: لي تاي – گواي يكي از هشت جاودانه دائوئيست كه به روزگار دودمان مغولي يوان زندگي میکرد. در باورهاي مردم اين هشت جاودانه از شاگردان لائودزه بودند. او داراي نيرويي جادويي و كدو قلياني او محتوي داروهايي بود كه مرده را زنده میکرد. تنديس از جنس چيني سده نوزده موزه طبابت و دارو.
شرح تصویر: شو- لائو خداي جاودانگي و طول عمر كه در آغاز ستارهای بود كه همانا پير قطب جنوب و خالق صلح و آرامش است. شو- لائو در تندیسها و نقشها هميشه سري طاس دارد و به نشان جاودانگي هلوي بي مرگي در دست دارد. موزه طبابت و دارو.
شرح تصویر: تنديس يك شمن وو. کهنترین شكل نيايش در چين متكي بر جادو و وسيله تعميم آن شمنها بودند. نیایشهای متكي بر جادو و آیینهایی از اين دست بيش از آيين دائو و بودا بر اعتقادات مردم چين اثر نهاد. احتمالاً از تندیسهای لويانگ سده سوم بعد از ميلاد.
به تفسير جنگ د-کوم (28) اين اعتقادات ديني دوره شانگ داراي ریشههای فلسفي و جهان در اين اعتقادات داراي سه طبقه بود: آسمان بر فراز، زمين در پائين و جهان انسانها در ميانه اين دو. انجام مراسم ديني وظيفه اخلاقي انسان و پذيرش آن توسط انسان كار خدايان آسمان و زمين بود؛ و شايد خاستگاه برخي از اندیشههای فلسفي بعدي هم از اين اعتقادات باشد كه در باورهاي بعدي كوشش بر اين است كه اين سه بخش جهان يگانه شود و به روزگار شانگ قرباني دادن و نذر وسيله ارتباط انسان زنده با جهان فراز يعني آسمان و جهان زير پاي يعني زمين بود. انسان پس از مرگ نيز ادامه مییافت و آزاد بود كه يكي از اين سه بخش را مأواي خود سازد. بدين سان مركز جهان و جهان ميانه انسان بود. آن سوي طبيعت و زمين نيز از آن انسان بود و انسان میتوانست آنان را به هر كاري تشويق كند و در جهت آسودگي خود بود كه انسان قرباني و نذور میداد. در واقع اين اندیشهها و اعتقادات متكي برگونه اي سودگرايي فلسفي يا پراگماتيسم بود كه راه زندگاني چيني بر آن استوار بود و اين انديشه يكي از جریانهای فكري نيرومندي است كه در جريان فرهنگ و تمدن چين چون رودي پيوسته جاري است.
در وجود تاريخي دودمان جو هرگز شكي نبوده است اما حتي تا چندي پيش دودمانهای سيا و شانگ و محدوده قلمرو فرمانروائي آنان را روايتي افسانهای میدانستند. حفاري و کاوشهای ان – يانگ (3)، در ايالت هونان، در سالهای 1927 تا 1938 وجود دودمان شانگ را كه قبلاً سوماچاين (4) مورخ سده اول پيش از ميلاد در شيه جي (5) از آن سخن گفته بود مسلم كرد، اما هنوز هم دودمان سيا در هالهای از افسانهها فرو رفته است و ممكن است کاوشهای باستانشناسي موجوديت تاريخي اين دوره را نيز ثابت كند، و شايد دودمان شانگ و سيا هم عصر و داراي فرهنگ همزمان بودهاند.
شرح تصویر: دو پاسدار گور به دست آمده از گوري در جينان (6) واقع در دره هواي از ايالت هونان. نخست با مرگ فرمانروايان شانگ خادمان يا انسانهایی را قرباني میکردند تا در گور همراه فرمانروا باشند و پس از چندي اين رسم منسوخ و تنديس انساني جاي قرباني كردن انسان را گرفت. گالري ملي پراگ.
شانگ
تفاوت اساسي دوره شانگ با دوره پيشين در سه نشانه نمايان میشود كه به ترتيب عبارتند از: رواج نگارش و نوشتن تصويري، تكامل هنر ساختن اشياء مفرغي، و ساختن ارابه و گردونههائي كه با اسب حمل میشود. با وجود اسناد محدود مربوط به 650 يا 750 ق. م تا پيش از استقرار حكومت در ان – يانگ اطلاع دقيقي از فن نگارش در دوره لونگ شان در دست نيست و اطلاعات مربوط به كيفيت فن نگارش از ان – يانگ نيز تقريباً محدود و منحصر به استخوان نوشتهها و استخوانهای پيش گوئي است و شامل نمونههای تصويري كهني است كه كاربردي سنتي داشته و از تاريخ کهنتر فن نگارش سخن میگوید. آثار مفرغي يافته شده غالباً به دوره پيش از اختصاص ان – يانگ به مقر فرماندهي تعلق دارند و از رواج اين هنر به صورت محدود در دوره پيش از فرمانروائي شانگ سخن میگوید. آثار به دست آمده تا به حال، معدود است و اگر چه زمان مفرغ سازي در خاورميانه به زماني دورتر میرسد اما سندي كه حاكي از راه يافتن فن ذوب فلزات از غرب به چين باشد در دست نيست و كيفيت و ويژگي شكل چهره و نقشهای مفرغ چيني آن را از ديگرگونههاي باستاني متمايز میسازد، و اگر ذوب فلز را چينيان از مردمان ديگر آموخته باشند، پيشرفت آن بومي و حاكي از برتري فرهنگ شانگ نسبت به دورههای پيشين است. بقاياي استخوانهای به دست آمده از لونگ شان از كاربرد اسب در معياري وسيع براي حمل ارابه در دوره شانگ سخن میگوید و اسناد ديگر نيز اين نظر را تاييد میکند.
محدوده فرمانروائي دودمان شانگ در شمال و غرب هونان، جنوب هوبئي (8) و غرب شاندونگ قرار داشت و به احتمال زياد جنوب شرقي هونان نيز جزئي از اين قلمرو بود. در دوره شانگ ميانه احتمالاً با افزون شدن قدرت اين دودمان شنسي، شانسي و انهوي (9) بر اين قلمرو افزوده شده است، اما با اسناد محدود به دست آمده از سيچوان و گيانگسي (10) نمیتوان دو منطقه اخير را در محدوده قلمرو شانگ قرار داد، اگر چه بي شك از تمدن شانگ متاثر شدهاند.
شرح تصویر: پيشگويي و مشورت با خدايان از دوره شانگ مرسوم شد و پس از آن اشكال متنوعي به خود گرفت. استوانه زاين دونگ (11) مورد كاربرد بيماراني بود كه به معبد خداي تندرستي میرفتند و با تكان دادن استوانه نسخه درمان را كه تكه چوب كنده كاري شده بود دريافت میکردند و دارويي را كه روي آن نوشته شده بود براي درمان به كار میبستند. موزه طبابت و دارو.
يافته شدن چند روستاي پيوسته و چيزي شهرگونه با چند ميدان از جمله یافتههایی است كه از كيفيت اسكان و مأواگزيني در اواخر دوره لونگشان سخن میگوید. شکلهای متنوع مسكن در دوره شانگ گوياي پيدائي اشراف سالاري و تفاوت خانههای طبقات مختلف [در اين نظام بردهداري] است. مشخصات كلي مساكن اين دوره كه آن را از دوره قبل متمايز میسازد عبارتند از وجود محراب و مذبح خاص انجام مراسم آئيني، خانههای راست گوشه در ملتقاي ديوارها، كف صاف و هموار اتاقها، ستونهای پايه سنگي و گاه تندیسهای بزرگ سنگي كه كار ستون را انجام میداد و گورهاي اختصاصي خاص طبقات مختلف اجتماعي. گورها و مقابر دوره شانگ از دوره پيشين متمايز و در بسياري از اين گورها بقاياي قرباني انسان، اسب و حتي گردونه به دست آمده است. مدارك ديگر متمايز كننده اين دوره عبارتند از: استخوانهای پيشگوئي، آثار مراسم پيچيده قرباني كردن، سفالينهها و وسايل مفرغي خاص انجام مراسم آئيني، شكل تندیسهای مختلف، آرایهها و زيورآلات اسب، گردونههای تجملي و ساده، مهرههای مختلف، خرمهره و صدف كه گاه به نشانه تفاخر به كار میرفت، سفالينهها و ظروف فلزي متمايز از گونههای سنگي و سراميك پيشين و داسهای سنگي كه از اواخر دوره لونگ شان ساخت آن معمول شد؛ بر اين مجموعه كاربرد استخوان به اشكال مختلف و استفاده از صدف لاك پت در پيش گوئي ها را بايد افزود.
اسناد باستان شناسي به دست آمده از ان يانگ و جنگ – جو (12) برخي از ویژگیهای دوره شانگ را مشخص میکنند و دادههای به دست آمده از استخوانهای پيش گوئي و نوشتههای بازمانده از اين روزگار نيز میتواند روشنگر باشد، زيرا تصاوير به دست آمده از حفاریها كاملاً پيوسته نيست و هنوز هم بايد با احتياط بدانها نزديك شد، اما بي شك ديگر آثار پراكنده و کاوشهای آتي اين اطلاعات را تكميل خواهد كرد.
شهر شانگ
شرح تصویر: هوجي (13) موجودي غريب از اعقاب هوانگ دي (14) و يكي از زمين خداياني بود كه توسط تانگ (15) به فرمانروايي ميلت (16) منسوب شد و وقتي دودمان شانگ منقرض شد هوجي نياي دودمان جو شد. تنديس مفرغي از موزه گيمه (17).
پشت ديوار میدانهای خاص انجام مراسم عمومي، محل اقامت مردم عادي و بردگان و افرادي بود كه با كشاورزي سر و كار داشتند و اقامتگاهشان در حاشيه شهر و نزديك مزارع بود.
شهر شانگ نمونه تكامل یافتهای بود از وحدت چند روستا، شهر جمعيت قابل توجهي داشت و به احتمال زياد به تدريج در آن سوي ديوار بخش اختصاصي گسترش مییافت. نيروي انساني مورد نياز براي ساختن ديوار محدوده اقامتگاههای خاصان در جنگ جو محاسبه شده و نتايج آن چنين است: ديوار محاط كننده بخش ويژه شهر 7200 متر طول دارد و 3/2 كيلومتر مربع را در ميان گرفته است؛ بلندترين قسمت ديوار به ارتفاع 9 متر و احتمالاً قبل از آسيب ديدگي در حدود 10 متر و پهنترین قسمت بنه ديوار 36 متر بوده است. مصالح به كار رفته گل پرورده و براي ساختمان چنين ديواري 2،900،000 متر مكعب خاك مصرف شده و تجربه نشان داده است كه براي آماده كردن 2 تا 3 متر مكعب خاك و تبديل آن به گل پرورده با استفاده از كج بيل سنگي يا مفرغي به يك ساعت وقت نياز است. باستان شناسي چيني ان جين – هواي (18) بر اساس اين محاسبه معتقد است كه براي تكميل ارك جنگ جو 10،000 كارگر مرد به مدت 18 سال كار کردهاند و براي انجام چنين كاري به بودجه عظيم و دستگاه و سازمان اجرائي منظم نياز است.
آن سوي بخش ويژه شهر و در پس ديوار دو كارگاه ريخته گري مفرغ، يك كارگاه بزرگ ساخت وسايل استخواني، محوطه سفالگري با چهار كوره و احتمالاً يك شرابخانه و تعداد زيادي چاه و گودال انباري كه اشياء مختلفي در آن مدفون شده بود كشف شد. در يكي از اين حفاریها محلي يافتند كه چند گاو و يك سگ با هم مدفون شده بود اما علت آن دقيقاً مشخص نشد.
تدفين انسان در جنگ جو به دو صورت بود: نخست گورهايي كه انسان را با اشياء فراوان و همراهان انساني مدفون كرده بودند و نوع دوم گورهايي بود كه وسايل درون گور اندك و مرده همراه ديگري نداشت.
هنوز هم ان يانگ برترين مأخذ اطلاعات درباره دودمان شانگ است و با وجود وقفهای كه در طول حمله ژاپن به چين در اين حفاریها پديد آمد اكنون مشخص شده است كه ان يانگ بي شك مقر فرمانروائي بوده است. شهر در چندين كيلومتر و در دو سوي رود هوان بنا شده و برخي از ساختمانها جداي از ديگر ساختمانها و پراكنده اما همه اين اماكن داراي يك مركز اداري است. در منطقه ويژه درون حصار سلطنتي در سيائو – تون (19) گورستان ویژهای قرار دارد كه به گورستاني در سي – بئي- گانگ (20) پيوسته و خاص مردگان دودمان فرمانرواست.
بخش مركزي و ويژه سيائو – تون به سه بخش تقسيم میشود و در بسياري از خانهها دفینههایی يافت شد كه همه با مراسم و شعائر خاص رابطه داشت. اين سه بخش عبارتند از: نخستين بخش كه محل سكونت است، دومين بخش كه محوطه معابد و سومين بخش كه منطقه انجام شعائر و مراسم و تشريفات بود. همه اماكن سيائو – تون داراي اتاقهایی است كه از سطح زمين بلندتر و داراي پلكان است حال آن كه طبقه اول خانههای ان يانگ نيمه زيرزميني است؛ و اين بخش از خانهها در معابد با کاخهای انبار كالا يا وسايل يا محل کارگاههای اختصاصي از جمله ذوب فلز، ريخته گري، سفالگري و كارگاه تهيه وسايل استخواني و گاه محل سكونت خادمان و بردگان پاسدار اين اماكن بود.
در گورستان فرمانروايان يازده گور بزرگ كشف شد كه براي كندن و آماده كردن آنها به كار 7000 مرد در يك روز نياز است. اين گورها به يازده فرمانروا از پان – گنگ (21)، كه پايتخت را به ان يانگ منتقل كرد، تا آخرين فرمانروا دي – يي (22)، كه خلف خاقان شون بود، تعلق دارد، و از گزارشها چنين برمي آيد كه آخرين فرمانروا به هنگام يورش مهاجمان جو به شهر در آتش سوخت. هر گور گودال بزرگي بود كه مساحت سطح دروني آن در حدود هفت متر مربع و داراي ديوارهايي بود كه به جانب بيرون تمايل داشت. تن فرمانروا در تابوتي بزرگ و چوبي و در مركز گور قرار گرفته بود و در زير تابوت سوراخي قرار داشت كه سگي در آن مدفون شده بود. بلندي تابوت 15 تا 20 متر و تا نزديكي سطح بيروني گودال میرسید. ملحقات ديگر درون گور يك يا چند اسب و چند انسان بود كه برخي از انسانها به تحقيق مجرمين يا اسيران جنگي بودند كه قبل از مدفون شدن سرشان از تن جدا شده بود. درگودال هاي انباري سيائو – تون نزديك به 10،000 استخوان نوشتهی پيش گويي يافته شد كه از اين گونه از پيش گويي سخن خواهيم گفت.
شرح تصویر: صفحه مفرغي ببر جهنده كه حكاكي آن دو بال دارد. ببر در اساطير چني با پائيز و کوههای غرب پيوند دارد. ببر در اساطير چين درندهای افسانهای كه در پائيز از غرب فرا میرسد. از آثار دوره جو. بريتيش میوزم.
اعتقادات مذهبي شانگ
روال پيش گويي در زمان دودمان شانگ نسبت به دودمان لونگ شان پیشرفتهتر و بسيار ساده بود. در دوره لونگ شان براي پيش گويي كردن استخوان كتف يا «شانه» گاو را با آتش تند حرارت میدادند و با تفسير شکافهایی كه از اين طريق در استخوان پديدار میشد آينده را پيش گويي میکردند. در استخوانهای پيش گويي شانه گاو به دست آمده از ان يانگ شكل اين پيش گويي تغيير كرده بود. بدين ترتيب كه پرسش با ذكر نام فرمانرواي مورد پرسش بر استخوان نقر میشد و پاسخ را در آن سوي استخوان دريافت میکردند. روال كار چنين بود كه پرسش و نام فرمانرواي مرده مورد پرسش را در درون بيضي در يك سوي استخوان نقر میکردند و ميله مفرغي نوك تيزي را در آتش مینهادند و پس از سرخ شدن نوك آن را در كنار بيضي قرار میدادند و در نتيجه حرارت ناشي از ميله سرخ شده در سوي ديگر استخوان شکافها يا اشكال و خطوطي پيدا میشد كه پيشگو با ديدن آنها به تفسير و پاسخ گويي میپرداخت. پرسشهایی كه مطرح میشد معمولا عبارت بود از: زمان آمدن باران؟، كيفيت و كميت محصولات كشاورزي؟، حاصل شكاري كه نيت آن را داشتند، رفتن يا نرفتن فرمانرواي به سفر، اردو زدن نظامي، و قرباني دادن براي نياكان.
فرمانروايان مرده در اين گونه پيش گويي ها اندك اندك موقعيتي ايزدگونه يافتند – اين كه فرمانروايان زنده نيز چنين بودند مسلم نيست – و رابط زندگان وجهان ارواح شدند. اينان در باور مردم نيكخواه و مراقب سعادت منطقه بودند و تا زماني كه از فرمانرواي زنده حمايت میکردند فرمانرواي زنده را قدرت و شكوه بود و زمان روي گردانيدن آنان از فرمانروا زمان نزول فرمانروا بود. در واقع فرمانروايان مرده چونان پدري مراقب فرمانروايان زنده بودند و رفتار آنان را از جهان ارواح كنترل میکردند و در بسياري از استخوانهای پيش گويي به دست آمده از آن روزگار نام فرمانروايان مورد مشورت نقر شده است.
شرح تصویر: زيور آویزهای به نقش اژدها از يشم قهوهای. اژدها نماد شرق و از خداياني است كه دودمان شانگ بدان قرباني میداد. زيورهاي يشمي مقدس بود و علت آن زيبايي سنگ و سختي كار بر روي اين سنگ با ابزارهاي ناقص بود. بازمانده از روزگار جو 7721- 221 ق. م. موزه هنرهاي سياتل.
در دوره شانگ نياكان و فرمانروايان مرده را قرباني میدادند اما اين قربانیها تنها براي نياكان نبود كه خداي بزرگ شانگ دي (23) يا دي نيز داراي قربانیهای خاص بود. دي فرمانرواي بزرگ آسمان و فرمانروايان زميني ماموران او بودند. دي و خدايان تحت فرمان او و نيز گاه ارواح فرمانروايان مرده عوامل طبيعي را كنترل میکردند. چنين برمي آيد كه شانگ دي خداي كشت و زرع و او را ياوران و زيردستان مقتدر فراواني بود كه نيايش آنان تا به امروز نيز ادامه يافته است. خدايان تحت فرمانروايي دي قربانیها را به صورت غير مستقيم و توسط نياكان و فرمانروايان مرده دريافت میکردند. خداي آسمان شانگ دي و خداي زمين شه (24) يا تو (25) – و در هر منطقه نيز خداي خاك خاص وجود داشت – نام داشت؛ و خدايان متعدد ديگر عبارت بودند از خدايان چهار جهت اصلي زمين، خدايان تپهها و کوهها، خدايان رودها... و هر يك از اين خدايان را نيازها و قربانیهای خاص بود و از همه اين خدايان به زمان خشكسالي با دادن قرباني تقاضاي باران میشد.
شرح تصویر: پرنده سرخ يا ققنوس نماد جنوب و مورد نيايش بود و ققنوس بعدها جاي خود را به قرقاول داد. اين پرنده در نقشها داراي منقار خميده، پنجه بلند و تيز به شكل پرنده شكاري ياري دهنده كشاورزان مزارع خشك جنوب بود. تصوير از مقبره سن (26) در سيچوان بازمانده از روزگار هان. خداياني كه به آنان قرباني میدادند، عبارت بودند از: مادر شرق، مادر غرب و نيز فرمانرواي چهار اقليم، از خدايان چهار جهت اصلي خداي شرق، خداي غرب، خداي جنوب – خداي شمال قرباني نداشت -، سرچشمه رود هواي – در گزارش قربانيان سرچشمه اين چهارگاو است-و نيز خداي روز زرد. پرستش اين خدايان با واسطه گري شمن هاي وو و به تشويق آنان انجام میگرفت و مراسم نيايش با موسيقي و رقص همراهي میشد. وسايل موسيقي در اين جشنها عبارت بود از كوس، نوعي ساز بادي شبيه ئوكارينا (27) و زنگهای مختلف و از جمله زنگهایی بود كه از سنگ يشم ساخته میشد.
شرح تصویر: لي تاي – گواي يكي از هشت جاودانه دائوئيست كه به روزگار دودمان مغولي يوان زندگي میکرد. در باورهاي مردم اين هشت جاودانه از شاگردان لائودزه بودند. او داراي نيرويي جادويي و كدو قلياني او محتوي داروهايي بود كه مرده را زنده میکرد. تنديس از جنس چيني سده نوزده موزه طبابت و دارو.
شرح تصویر: شو- لائو خداي جاودانگي و طول عمر كه در آغاز ستارهای بود كه همانا پير قطب جنوب و خالق صلح و آرامش است. شو- لائو در تندیسها و نقشها هميشه سري طاس دارد و به نشان جاودانگي هلوي بي مرگي در دست دارد. موزه طبابت و دارو.
شرح تصویر: تنديس يك شمن وو. کهنترین شكل نيايش در چين متكي بر جادو و وسيله تعميم آن شمنها بودند. نیایشهای متكي بر جادو و آیینهایی از اين دست بيش از آيين دائو و بودا بر اعتقادات مردم چين اثر نهاد. احتمالاً از تندیسهای لويانگ سده سوم بعد از ميلاد.
به تفسير جنگ د-کوم (28) اين اعتقادات ديني دوره شانگ داراي ریشههای فلسفي و جهان در اين اعتقادات داراي سه طبقه بود: آسمان بر فراز، زمين در پائين و جهان انسانها در ميانه اين دو. انجام مراسم ديني وظيفه اخلاقي انسان و پذيرش آن توسط انسان كار خدايان آسمان و زمين بود؛ و شايد خاستگاه برخي از اندیشههای فلسفي بعدي هم از اين اعتقادات باشد كه در باورهاي بعدي كوشش بر اين است كه اين سه بخش جهان يگانه شود و به روزگار شانگ قرباني دادن و نذر وسيله ارتباط انسان زنده با جهان فراز يعني آسمان و جهان زير پاي يعني زمين بود. انسان پس از مرگ نيز ادامه مییافت و آزاد بود كه يكي از اين سه بخش را مأواي خود سازد. بدين سان مركز جهان و جهان ميانه انسان بود. آن سوي طبيعت و زمين نيز از آن انسان بود و انسان میتوانست آنان را به هر كاري تشويق كند و در جهت آسودگي خود بود كه انسان قرباني و نذور میداد. در واقع اين اندیشهها و اعتقادات متكي برگونه اي سودگرايي فلسفي يا پراگماتيسم بود كه راه زندگاني چيني بر آن استوار بود و اين انديشه يكي از جریانهای فكري نيرومندي است كه در جريان فرهنگ و تمدن چين چون رودي پيوسته جاري است.
پي نوشت ها :
1. San Huang
2. Wu Ti
3. An- Yang
4. Ssuma Chhien
5. Shih Chih
6. Chinan
7. Thang
8. Hopei
9. Anhwai
10. Kiangsi
11. Tsientung
12. Cheng- Chou
13. Houchi
14. Huang Ti
15. Thang
16. Millet
17. Guimet
18. An Chin- Huai
19. Hsiao-Thun
20. His-Pei-Kang
21. Phan- Keng
22. Ti- Yih
23. Shang Ti
24. She
25. Thu
26. Shen
27. Ocarina
28. Cheng Te Khum