ارائه مدلى به منظور اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى
فروغ رودگرنژاد عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بندر انزلى.
چكيده
در مقاله حاضر، با هدف ارائه يك افزار تحليلى به منظور ارزيابى توسعه اجتماعى و فرهنگى، ضمن مرورى مختصر و مستند بر ادبيات موضوعى مربوط به توسعه، شاخصها و معيارهاى مختلف توسعه اجتماعى و فرهنگى مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته، و در نهايت به ارائه مدلى به منظور اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى اقدام شده است. در پايان مقاله نيز، موارد مذكور جمعبندى شده و در قالب بحث و نتيجهگيرى، كاربردهاى مديريتى، و پيشنهادات مرتبط با آن جهت پيگيرى تحقيقات مشابه در آينده، ارائه شده است.
واژههاى كليدى: توسعه - توسعه اجتماعى و فرهنگى - مدل - اندازهگيرى و سنجش.
مقدمه
در مقاله حاضر، با توجه به مسئلهاى كه در بند پنجم مقاله آمده است در پاسخ به اين سؤال كه چگونه مىتوان سطح توسعه اجتماعى و فرهنگى يك كشور را مشخص كرد؟ پس از مرور مختصر و مستند ادبيات موضوعى مربوط به توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى، شاخصها و معيارهاى مختلف و متعدد ارزيابى آن مورد مطالعه و بررسى قرار خواهند گرفت و در نهايت به ارائه مدلى به منظور اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى، اقدام خواهد شد.
تعاريف
توسعه
توسعه اجتماعى، فرهنگى
از آن جا كه توسعه فرايندى چند بعدى است، يكى از ابعاد مهم آن، بعد ارزشى و به معناى عامتر بعد فرهنگى آن است، لذا در هر تعريف از توسعه، نمىتوان به جنبه ارزشى نهفته در تعاريف بىاعتنا بود. كما اين كه توسعه در زمينه هر فرهنگ و هر جامعهاى، صبغههاى فرهنگى همان جامعه را دارد (يونسكو، 1980، 150). مفهوم توسعه فرهنگى از اوايل دهه 1980 به بعد از طرف يونسكو به عنوان يك سازمان فرهنگى در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهيمى است كه نسبت به ساير بخشهاى توسعه همانند توسعه اقتصادى و توسعه سياسى، از ابعاد و بار ارزشى بيشترى برخوردار است و تأكيد بيشترى بر نيازهاى غير مادى افراد جامعه دارد (توسلى، 1373، 15).توسعه فرهنگى همگام با توسعه اقتصادى نيست بلكه فراتر از آن است و عامل پويايى و نوآورى است. تنها با استفاده از يك منطق چند رشتهاى و با استعانت از اقتصاد، جامعهشناسى و تاريخ مىتوان از نقش فرهنگ در توسعه به طور مستدل دفاع كرد (دوپوئى، 1374).
حاصل فرآيند توسعه فرهنگى كنار گذاشتن خرده فرهنگهاى نامناسب توسعهاى است. در تعريفى نيز گفته شده كه منظور از توسعه فرهنگى دگرگونى است كه از طريق تراكم برگشتناپذير عناصر فرهنگى (تمدن) در يك جامعه معين صورت مىگيرد و بر اثر آن جامعه كنترل مؤثرى را بر محيط طبيعى و اجتماعى اعمال مىكند. (توسلى، 1373، 15). توسعه فرهنگى به معناى گسستن سنتهاى گذشته نيست، زيرا سنتها انباشت و ذخيره تجارب گذشته يك جامعهاند. توسعه فرهنگى، فراگردى است كه در آن سنتها و تجارب گذشته از نو بر اساس نيازها و شرايط تازه بازانديشى و بازسازى مىشوند و از اين طريق خود را بارور مىكند و توانايىهاى بالقوه انسانها شكوفا مىشود (اسدى، 1370، 7).
توسعه اجتماعى از مفاهيمى است كه با چگونگى شيوه زندگى افراد يك جامعه پيوندى تنگاتنگ دارد و دربرگيرنده ابعاد عينى چون، بالا بردن سطح زندگى عمومى از طريق ايجاد شرايط مطلوب و بهينه در زمينههاى فقرزدايى، تغذيه، بهداشت، مسكن، اشتغال، آموزش و چگونگى گذراندن اوقات فراغت مىباشد. بر اين اساس منظوراز توسعه اجتماعى، اشكال متفاوت از كنش متقابلى است كه در يك جامعه خاص همراه با توسعه تمدن رخ مىدهد (توسلى، 1373، 15).
ضرورت و اهميت موضوع
مستند به چند مورد اشاره شده در بالا و موارد زياد ديگرى كه بيان آنها از حوصله اين بحث خارج است مىتوان گفت كه همه نويسندگان و دانشمندان، به شكلى از اهميت توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى لزوم توجه به آن در جوامع سخن راندهاند. و آن را جزو آرزوها و آمال كشورها و ملتها و بالطبع مناطق مختلف داخل كشورها قلمداد كردهاند.
اندازهگيرى توسعه
قبل از دههى 1970، توسعه در قالب رشد اقتصادى و به وسيله توليد ناخالص ملى (GNP) و توليد ناخالص ملى سرانه كه تنها معيار نهايى از پيشرفت ملى بود، اندازهگيرى مىشد. توسعه و رشد مفاهيمى متفاوت از يكديگر هستند. مىتوان بدون توسعه، رشد اقتصادى داشت. همچنين مىتوان بدون رشد، توسعه اقتصادى داشت (31، 1972، Streeten). رشد بيشتر داراى بعد كمى است در حالى كه توسعه اگر چه ممكن است داراى بعد كمى نيز باشد اما در اصل داراى ابعاد كيفى است. در واقع توسعه داراى ابعاد گوناگونى است كه رشد فاقد آنها است (روزبهان، 1381، 11). براى دستيابى به يك مقياس مناسب از اندازه توسعهيافتگى بايد شاخصهايى را انتخاب كرد كه رابطه دقيقى با توسعهيافتگى داشته باشد، لذا در انتخاب شاخصهاى مورد نظر بايستى به دو نكته اساسى توجه داشت:
1- شاخصها را طورى انتخاب مىكنيم كه پايههاى تئوريكى آن بر تعاريف جديد توسعه يافتگى متكى باشد. 2- در انتخاب شاخصها به اهداف توسعه هزاره كه در كنفرانسهاى مختلف به عنوان اهداف كليدى مطرح شده است، توجه شود (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382).
بيان مسئله و مدل مفهومى
هر مدل مفهومى به عنوان نقطه شروع و مبنايى جهت انجام مطالعات و تحقيقات است به گونهاى كه متغيرهاى مورد نظر تحقيق و روابط ميان آنها را مشخص مىكند (2000، Edwards et al). به عبارت ديگر مىتوان گفت كه به صورتى ايدهال، مدل مفهومى يا همان نقشه ذهنى(2) (Maastricht school of management, 2001, 3) و ابزار تحليلى (3) (ميرزايى، 1377، 10)، يك استراتژى جهت شروع و انجام تحقيق است. به گونهاى كه انتظار مىرود در حين اجراى تحقيق، متغيرها، روابط و تعاملات بين آنها مورد بررسى و آزمون قرار گرفته و حسب ضرورت تعديلاتى در آنها انجام شده و عواملى نيز از آنها كم و يا به آنها اضافه شود (1999، Sautter & Leisen). به منظور برنامهريزى جهت اجراى تحقيق حاضر، مىتوان از مدلهاى مفهومى مختلفى استفاده كرد. در هر صورت ذيلا به چند مدل مفهومى معروفتر اشاره مىشود.
به موازات تحول در نحوه نگرش به توسعه و مسائل توسعه نيافتگى طى زمان، شاخصهاى توسعه نيز روندى تكاملى طى نموده و بر پيچيدگى آنها افزوده شده است (متوسلى، 1382، 15). بر اين اساس تعيين اين كه چه معيارها و شاخصهايى را مىتوان براى اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى يك كشور، منطقه، استان و يا يك محدوده در نظر گرفت به گونهاى كه مورد قبول همگان باشد امرى تقريبا محال است. گونار ميردال (4) دانشمند و اقتصاددان فقيد هلندى، شاخصهاى زير را به عنوان معيارهاى سنجش و اندازهگيرى توسعه برشمرده است: خردگرايى، توسعه دانش، افزايش بهرهورى، ارتقاء سطح زندگى، برابرى اقتصادى و اجتماعى، بهبود نهادها و رفتارها و عادات و رسوم، استحكام و قوام ملى، دموكراسى، انضباط اجتماعى. استريتن معتقد است كه توسعه يك جامعه بر اساس ميزان و درجه ارضاء نيازهاى افرادش سنجيده مىشود (1972، Streeten). عموما اين گونه گفته مىشود كه شاخصهاى تركيبى، معرف بهترى از وضعيت توسعه اقتصادى و رتبهبندى آنها هستند. تودارو و تيروال (5) مجموعهاى از شاخصهاى تركيبى نظير اميد به زندگى، سطح سواد، توليد ناخالص داخلى سرانه، شاخص توسعه انسانى و غيره را معرفى نموده، و آدلمن و موريس (6) نيز نزديك به چهل شاخص اقتصادى، اجتماعى و سياسى را به عنوان معيار سنجش توسعه عرضه كردهاند (متوسلى، 1382، 28). به منظور سنجش سطح توسعهيافتگى جوامع و مقايسه آنها با يكديگر، به جاى استفاده از شاخصها و معيارهاى ساده و منفرد، بهتر است از شاخصهايى تركيبى نظير توسعه اجتماعى، كيفيت زندگى، توسعه انسانى و غيره استفاده شود (روزبهان، 1381، 33 - 13). در جوامع امروزى، عوامل مختلف و متعددى در به وجود آمدن توسعه اقتصادى نقش دارند. به عبارت ديگر، شاخصها و عوامل زيادى وجود دارند كه مىتوانند بر سطح توسعهيافتگى جوامع محلى و منطقهاى تأثير بگذارند (1992، Mackenzie).
جمعبندى و مرور ادبيات موضوعى مربوط به موضوع تحقيق، نشان داده است كه به منظور اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى مىتوان معيارها و شاخصهاى زير را مورد استفاده قرار داد. اين معيارها و شاخصها عبارتند از: 1- شاخصهاى آموزش و پرورش، 2- شاخصهاى بهداشت و درمان، 3- شاخص جنسى و قدرت زنان، 4- شاخصهاى امكانات زندگى. قابل ذكر اين كه فهرست تفصيلى معيارها و شاخصهاى فرعىتر مربوط به هر كدام از موارد مذكور در قسمت بعدى نوشتار حاضر خواهد آمد.
همان گونه كه قسمت بيان مسئله آمده است در مقاله حاضر به ارائه مدل مفهومى اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى اقدام شده است. توضيح اين كه به منظور آزمون قابليت اجرايى بودن يك مدل، در حالت كلى مىتوان از سه روش استفاده كرد كه عبارتند از: 1- اجراى مدل در دنياى واقعى (500، 1986، Koontz) (الوانى، 1380، 54). 2- استفاده از روش دلفى (7) يا نظرسنجى خبرگان (1982، Klonglan & Mulford). 3- استفاده از فنون رياضى و شبيه سازى (2000، Barjis et al). بر اين اساس، تحقيق حاضر به عنوان يك افزار تحليلى و نقطه شروعى براى مطالعات و تحقيقات مرتبط با اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در مناطق مختلف كشور مىتواند باشد كه انشاءالله مورد استفاده محققان و كارشناسان ديگر قرار خواهد گرفت.
تشريح تفصيلى معيارها و شاخصهاى اندازهگيرى توسعه اجتماعى و فرهنگى
شاخصهاى توسعه آموزش و پرورش (سيزده مورد)
شاخص در برگيرنده توسعه آموزش و پرورش، تمام شاخصهاى فرعى است كه به سطح تحصيلات و نوع آموزش و پرورش افراد جامعه مربوط مىشود. در روند توسعه اقتصادى، نيروى انسانى و روند سرمايهگذارى در آن نقشى كليدى و اساسى داشته و شرط لازم براى توسعه است (8)
شاخصهاى فرعى معرف اين بخش عبارتند از:
نرخ باسوادى، پوشش تحصيلى ابتدايى، پوشش تحصيلى راهنمايى، پوشش تحصيلى متوسطه، نسبت معلم به دانشآموز در مقطع ابتدايى، نسبت معلم به دانشآموز در كل مقاطع تحصيلى، تعداد كتابخانه مدارس، نسبت دانشجويان تربيت معلم به كل دانشآموزان، تعداد دانشجويان به كل جمعيت منطقه، سرانه تعداد محمولههاى پستى مطبوعاتى، نسبت دانشجويان تربيت معلم فنى - حرفهاى به كل دانشآموزان، سهم مخارج آموزشى از توليد ناخالص ملى، تعداد استفاده كنندگان از اينترنت در هر هزار نفر جمعيت (آقاجانى، 1384) (مؤسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382) (گزارش عملكرد دولت، 1380).
شاخصهاى توسعه بهداشت و درمان (هجده مورد)
گريفين كه از منظر تشكيل سرمايه انسانى به مقوله بهداشت نگاه مىكند، مىگويد: كيفيت نيروى كار كه در بهداشت و تغذيه، مهارتها و آموزش منعكس مىشود نيز مهم است در واقع آنها به چهار دليل حائز اهميتاند:
1- جمعيت سالم و تحصيل كرده يكى از هدفهاى توسعه است.
2- سرمايه انسانى نهادهاى مستقيم در فرايند توسعه است. به عنوان مثال شيوع گسترده بيمارى موجب تنزل بهرهورى و كاهش تعداد روزهاى كار مىشود.
3- سرمايه انسانى مكمل سرمايه فيزيكى است. كشورى كه در تشكيل سرمايه فيزيكى تأكيد مىكند در حالى كه از سرمايه انسانى غافل است به زودى كشف مىكند كه بازدهىهاى سرمايه فيزيكى پايين است.
4- تشكيل سرمايه انسانى براى تغييرات فنى ضرورى است (گريفين، 1375).
فعاليتهاى بهداشتى درمانى به تمام فعاليتهايى كه به منظور پيشگيرى يا درمان بيمارىها منجر مىشود اطلاق مىگردد. شاخصهاى فرعى معرف اين بخش عبارتند از:
سرانه كارشناسان تنظيم خانواده، سرانه تعداد روانشناس، نرخ واكسيناسيون، سرانه كارشناس تغذيه استان، سرانه تخت بيمارستان، سرانه مروج و كمك مروج تنظيم خانواده، سرانه تعداد پزشك، سرانه تعداد دندانپزشك، سرانه تكنسينهاى اتاق عمل، تعداد زايمانهاى با حضور پرسنل متخصص به كل زايمانها، تعداد مددكاران اجتماعى به جمعيت منطقه، سرانه خانههاى بهداشت، سرانه آزمايشگاههاى منطقه، معكوس نرخ مرگ و مير كودكان زير يك سال، معكوس نرخ مرگ و مير كودكان زير پنج سال، دسترسى به آب سالم (به صورت درصدى از جمعيت)، پايگاه اورژانس شهرى، نسبت جمعيت پوشش بيمه اجتماعى شاغل و بازنشسته به جمعيت كل كشور، (آقاجانى، 1384) (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382) (گزارش عملكرد دولت، 1380).
نقش برابرى جنسى و قدرت زنان در فرايند توسعه (چهار مورد)
آن چه در جنسيت و توسعه مطرح مىشود تحليل جنسى به عنوان يك مبنا براى برنامهريزىهاى توسعه و سياستگذارىهاى بلند مدت است. واضح است توجه به اهداف جنسيت و توسعه و قرار دادن آن در مراحل مختلف سياستگذارى، برنامهريزى و اجرا، نيازمند تلاشى آگاهانه و منسجم مىباشد كه تأكيد بر كمك به زنان و مردان دارد تا طبيعت توسعه شكل گيرد (1999، Goonesekere) (1988، Myers). يكى از موانع فرهنگى مهم كه براى اولين بار توسط مجله وال استريت در سال 1986 مطرح شد، اصطلاح سقف شيشهاى است. اين واژه براى توصيف موانع نامرئى ناشى از تعصبهاى مسئولان و سازمانها عليه زنان شكل گرفت. موانعى كه در عمل زنان را از دستيابى به فرصتهاى برابر استخدامى و حقوق و دستمزد باز مىداشت (united Nation، women، 1955، 45).
شاخصهاى فرعى برابرى جنسى و قدرت زنان در فرايند توسعه عبارتند از: درصد زنان باسواد بزرگسال به درصد مردان باسواد بزرگسال، درصد كرسىهاى مجلس كه متعلق به زنان است، نسبت دستمزد زنان به دستمزد مردان، نسبت ثبت نام دختران به ثبت نام پسران در مدارس ابتدايى (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382).
شاخصهاى توسعه امكانات زندگى (يازده مورد)
هزينهها و پرداختىهاى شهردارىها به كل جمعيت منطقه، درصد خانوارهايى كه آب لولهكشى دارند، درصد خانوارهايى كه برق دارند، درصد خانوارهايى كه حمام دارند، درصد خانوارهايى كه تلفن دارند، جمع اتاقهاى هتل منطقه به مساحت منطقه، معكوس متوسط نفر در اتاق شهرى، معكوس متوسط نفر در اتاق روستايى، سهم هزينههاى غير خوراكى در كل هزينههاى مصرفى، و تعداد مؤسسات پولى و بانكى منطقه به مساحت آن، جمعيت زير خط فقر مطلق، (آقاجانى، 1384) (گزارش عملكرد دولت، 1380).
شاخصهاى توسعه فرهنگ و هنر (ده مورد)
الف - كتاب و كتابخانه: يونسكو در بسيارى از كنفرانسهاى خود اساس توسعه اقتصادى را گسترش كتاب و برنامهريزى دراز مدت آموزشى دانسته است، شوراى اجتماعى و اقتصادى سازمان ملل نيز كتاب را يكى از وسايل لازم در عمران و پيشرفت ملتها دانسته است (ماهنامه آموزش و پرورش، 1350). در اين راستا نمىتوان از نقش كتابخانه نيز غافل ماند. چرا كه رشد و گسترش كتابخوانى برابر است با رشد و گسترش كتابخانهها و رشد و گسترش كتابخانهها با رشد و پيشرفت دانش و تعالى و نوآورى در جامعه رابطه مستقيم دارد (آرخى، 1382). در واقع كتابخانه شريان فرهنگى است و جامعهاى كه در آن كتابخوانى رونق داشته باشد، پويا و با نشاط است. كتابخانهها محل گسترش آگاهىهاى عمومى و غنىسازى اوقات فراغت مخاطبان هستند (مسجد جامعى، 1381).
ب - هنر: فيلسوفان و هنرشناسان عموما باور داشتهاند كه هنر از فطرت بشر تراويده است و گفتهاند كه انسان به مقتضاى نظام دنياى درون خود، دست به هنرآفرينى زده است و به بيان ديگر، هنرآفرينى محركى درونى يا غريزى دارد و مانند خور و خواب و توليد مثل و ديگر فعاليتهاى حياتى، براى حفظ زندگى انسانى ضرورتى طبيعى دارد (آريانپور، 1354). هنر مىتواند با انتقال فرهنگ و ميراث تمدن بشرى به نسلهاى آينده آنها را آگاه نموده و با توزيع نابرابر آگاهى، اطلاعات، قدرت، ثروت، حرمت و منافع در حيطههاى فرهنگى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى به مبارزه پرداخته و ورود خود را به عرصه گفتگوى فرهنگ و تمدن محقق نمايند.
ج - توريسم و جهانگردى: در دنياى امروز توريسم به يكى از فعاليتهاى پيشتاز اقتصادى تبديل شده است (آمار، 1382، 505). مطالعات نشان دادهاند كه بين رشد و توسعه صنعت توريسم و رشد و توسعه اقتصادى كشورها رابطه مثبت و معنىدار وجود دارد (64، 1995، Khan) (Lee & Kwon، 1995، 50) صنعت توريسم مىتواند راهكارى مناسب براى توسعه صادرات و كسب درآمدهاى ارزى سرشار براى كشورها بوده و تأثير مهمى بر افزايش اشتغال، درآمدهاى مرتبط با مكانهاى اقامتى و نيز درآمدهاى دولتى كشورها داشته باشد (39، 2004، Oh) به گونهاى كه از هر شش شغل مهم در دنيا، يكى در ارتباط با صنعت توريسم بوده (افشار، 1382، 542)، و به ازاء هر بيست توريست وارده به كشور، يك شغل ايجاد مىشود (يداللهى و مهردادى، 1382، 503). صنعت توريسم مىتواند به عنوان يكى از فعالترين، پردرآمدترين و نيز اشتغالزاترين صنايع جهان باشد، زيرا قادر است در كوتاهترين زمان، نيروهاى كارى ساده را با آموزشهاى كوتاه و ميانمدت وارد بازار كار نمايد (منشىزاده، 1376، 27 (مولائى و ملكپور، 1382، 424).).
در ايران، متأسفانه تاكنون نتوانستهايم در زمينه جذب توريسم موفق عمل كنيم (زرين قلم، 1382، 8). به صورتى بالقوه، ايران مىتوان پذيراى بيست ميليون توريست با درآمدى در حدود ده ميليارد دلار در سال باشد اين در حالى است كه در شرايط بالفعل تاكنون فقط توانستهايم يك دهم درآمد مذكور را جذب كنيم. كشور ما با داشتن زمينهها و جاذبههاى توريستى مخصوص به خود، در زمره ده كشور طراز اول دنياست (آمار، 1382، 508). عليرغم وجود ظرفيتهاى بالقوه فراوان براى ايجاد درآمدهاى ارزى ناشى از جذب توريست در ايران، متأسفانه درآمدهاى توريستى جذب شده در كشور طى سالهاى 1993، 1995 و 2000 ميلادى فقط 131، 160 و 850 ميليون دلار بوده است (آمار، 1382، 510). اين شاخصها عبارتند از:
تعداد صندلىهاى سينما و سالنهاى تئاتر به ازاى هر 10000 نفر بالاى شش سال، نسبت تعداد عناوين كتابهاى منتشر شده به جمعيت به ازاى هر صد هزار نفر، نسبت ظرفيت كتابخانههاى عمومى شهر به جمعيت شهرى، درصد پوشش جغرافيايى صدا و درصد جمعيت پوشش سيما، تعداد عناوين نشريات، تعداد جهانگرد ورودى، نسبت نظارت بر كيفيت خدمات گردشگرى، درآمد ارزى حاصل از جهانگرد (به ميليون دلار) نسبت آثار ثبت شده در فهرست آثار ملى به آثار شناسايى شده، نسبت آثار حفاظت شده به كل آثار نيازمند حفاظت، تعداد فيلم سينمايى توليد شده، تعداد عنوان نوار موسيقى توليد شده، تعداد كتابخانه عمومى، تعداد بازديد كنندگان از موزهها و اماكن تاريخى، تعداد نگارخانه، تعداد نشريات محلى و منطقهاى (آقاجانى، 1384) (گزارش عملكرد دولت، 1380).
جمعبندى بحث و نتيجهگيرى
مستند به موارد مطرح شده در متن مقاله و نيز اختصارى كه در مورد اهميت توجه به توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى در بالا آمده است در مقاله حاضر به منظور پاسخگويى به مسئله طرح شده و در راستاى دسترسى به هدف بيان شده، به گونهاى بسيار بديع و كاملا نوآورانه، مدل اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در قالب ماهيتى كلگرا و يكپارچه معرفى، تعريف و تشريح شده است.
پيشنهادات و كاربردهاى مديريتى
براى تحقيقات آينده
- اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در مناطق مختلف كشور با استفاده از مدل ارائه شده در مقاله.
- طراحى و معرفى مدلهاى ديگرى به منظور اندازهگيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در سطوح مختلف منطقهاى (كشورى، استانى و شهرى)، غير از آن چه كه در مقاله حاضر ارائه شده است.
- ارائه يك نوعشناسى از انواع مدلهاى اندازهگيرى و سنجش توسعه با توجه به موارد زيادى كه در ادبيات موضوعى مربوط وجود دارند.
- طراحى و معرفى مدلهاى ديگر جهت اندازهگيرى و سنجش توسعه در ديگر ابعاد مختلف سياسى، اقتصادى و غيره.
پي نوشت ها :
1. G. Meier.
2. Mental map.
3. Analytical instrument.
4. G. Myrdal.
5. Todaro & Thirwall.
6. Adelman & Morris.
7. Delphi.
8. گونار ميردال مىگويد: هر كوششى در راستاى شركت فعالانه مردم به خلق و ساختن ملتى يكپارچه و منسجم، در درجه اول به باسواد كردن تودههاى مردم بستگى دارد.
آقاجاني، حسنعلي؛ (1384)، ارائه مدلي به منظور اندازه گيري و سنجش توسعه منطقه اي، مجموعه مقالات همايش توسعه نوشهر و چالوس.
آرخي، جليل، (1382)، نگاهي به نقش و جايگاه کتابخانه ها، کتاب هفته، شماره 15.
آمار، تيمور، (1382) توانهاي گردشگري چابکسر با تأکيد بر قابليتهاي جغرافيايي آن، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
احمد پور، محمود؛ (1381)، کارآفريني، تهران: انتشارات پرديس.
افشار، مژگان؛ (1382)، توريسم و تبادلات فرهنگي (مطالعه موردي ايران)، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاوت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
الواني، سيد مهدي؛ (1380) تصميم گيري و تعيين خط و مشي دولتي، تهران: انتشارات سمت.
الواني، مهدي. ضرغامي فرد، مژگان؛ (1380)، " موفقيت زنان در کار راهه مديريتي"، نشريه مديريت دولتي، شماره 54 و53.
پژوهشکده تعليم و تربيت؛ (1381)، آموزش و پرورش و توسعه، مقاله ارايه شده در همايش چالش ها و چشم اندازهاي توسعه ايران.
پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، ( 1381)، زنان و توسعه، مقاله ارايه شده در همايش چالش ها و چشم اندازهاي توسعه ايران.
تودارو، مايکل. (نويسنده)، (1383)، توسعه اقتصادي در جهان سوم، فرجادي، غلامعلي. (مترجم)، چاپ دوازدهم، تهران: انتشارات کوهسار.
توسلي، غلامعباس؛ (1373)، جامعيت مفهوم توسعه و رابطه آن با فرهنگ، مجله فرهنگ و توسعه،( 15).
دوپوئي، گزاويه، (1374)، فرهنگ و توسعه از پذيرش تا ارزيابي، ترجمه فراهاني و زرين قلم، انتشارات کميسيون ملي يونسکو
روزبهان، محمود،( 1381)، مباني توسعه اقتصادي، چاپ هشتم، تهران: انتشارات تابان.
رئيس دانا، فريبرز؛( 1381)، اقتصاد سياسي توسعه، انتشارات نگاه.
زرين قلم، باران، (1382)، جنگ توريسم، روزنامه ياس نو، يکشنبه 1382/7/13.
طاهري، شهنام، (1387)، توسعه اقتصادي و برنامه ريزي، تهران : نشر هستان.
ظهوري، قاسم، (1378)، کاربرد روشهاي تحقيق علوم اجتماعي در مديريت، تهران: انتشارات مير.
شاهمرادي، اکبر؛ (1381)، تعيين مسير بهينه سرمايه گذاري در سرمايه انساني، دانشگاه شهيد بهشتي.
عظيمي، حسين؛ (1371)، مدارهاي توسعه نيافتگي در اقتصاد ايران، تهران: نشر ني.
فيض بخش، هوشنگ؛ (1355)، صنعت جهانگردي در ايران و جهان، تهران: مرکز مالي خدمات جهانگردي.
کياکجوري، کريم. رودگر نژاد، فروغ، (1385)، "ارائه الگويي مفهومي از نقش زنان در توسعه"، در همايش سراسري چالشهاي فراروي مديريت در نظامهاي آموزشي، دانشگاه امام صادق (واحد خواهران).
گريفين، کيت، (1375)، راهبردهاي توسعه اقتصادي، ترجمه: حسين راغفر و ديگران نشر ني.
گزارش عملکرد دولت؛ (1380)، سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور.
گيليس، مالکوم و ديگران؛( 1379)، اقتصاد سياسي، نشر ني.
متوسلي، محمود؛ (1382)، توسعه اقتصادي، تهران: انتشارات سمت.
مسجد جامعي، احمد؛ (1381)، کتابخانه شريان حيات فرهنگي است، روزنامه مردم سالاري.
منشي زاده، رحمت الله؛ (1376)، جهانگردي، تهران: انتشارات مسعي.
مولائي هشجين، نصراله و سهيلا ملک پور هشجين، (1382)، گردشگري عشايري در جنوب درياي خزر، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
موسسه تحقيقاتي تدبير اقتصاد، (1382)، شاخص توسعه يافتگي، انتشارات تدبير.
ميرزائي اهرنجاني، حسن؛ (1377)، طراحي مدلي براي تبيين عوامل مؤثر بر وجدان کاري و انضباط اجتماعي، مجموعه مقالات سمينار وجدان کاري و انضباط اجتماعي، قزوين: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين.
ميرسپاسي، ناصر؛ (1383)، مديريت استراتژيک منابع انساني و روابط کار، انتشارات مير.
يداللهي، علي اکبر و ناصر مهردادي، (1382)، بررسي امکانات توسعه صنعت گردشگري پايدار و اثرات آن در استان مازنداران، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسالمي واحد نوشهر و چالوس.
يونسکو؛ (1376)، فرهنگ و توسعه، فاضلي، محمد. (مترجم) تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
Barjis, J,et al, (2000), organizational simulation, Delf University of Technology .
Edwards, M,et al, NGOs in a global future: Marrying local delivery to world wide leverage , NGOs Conference, 2000.
Huber, G. P.,(1980), Managerial decision making , Scott & Foresman Co., Printed in Organizations and management , By Cast &Rosenzweig,McGraw Hill,p423.
Khan, H,et al, (1995), The multiplier effect: Singapore,s hospitality industry,Cornel hotel and restaurant administration quarterly, (36),pp.64.69.
Koontz, H.,et al,(1986), Essentials of management , Singapour: McGraw Hill.
Lee, C. & Kwan, K.,(1995), Importance of secondary impact of forein tourism receipts on the South Korean economy, Journal of travel research,(34), pp. 50-54.
Maastrichht School of Management, Preliminary research proposal outline form, MSM, 2001.
Mackenzie, L.R.,(1992), Fostering entrepreneurship as a rural economic development strategy , Economic Development Review, Fall.
Mulford, C,L. & Klonglan, G. E.,(1982), Creating coordination among
Organization, USA: North Central Region Extension Sociology
Committee.
Myers, D.G,(1998),Television and the perpetuation of gender role stereotypes, the Official News Magazine of the American Academy of Pediatrics.
Oh, c. o., (2004), The contribution of tourism development to economic growth in the Korean economy, Tourism management, (26),pp.36-44.
Sautter, E.T.& Leisen, B.,(1999), Managing stakeholders: A tourism planning model, Annals of Tourism Research,(26)(2),pp.312-328.
Streeten, P.,(1972), The frontiers of development studies, Macmilan.
United Nation- women: ,(1995), Loking Beyond. 2000, New york.
منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.