ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى

توسعه يعنى فرآيند بهبود با توجه به مجموعه‏اى از شاخص‏ها، معيارها و ارزش‏ها. توسعه فرآيندى است با ابعاد و اهداف گوناگون. در معناى وسيع كلمه، اين ابعاد شامل جوانب سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى است. مفهوم توسعه، يكى از مهم‏ترين و بحث‏انگيزترين مسائل و چالش‏ها در ميان كشورهاى جهان و به خصوص كشورهاى در حال توسعه (جهان سوم) مانند ايران مى‏باشد. در اين بين، توسعه اجتماعى و فرهنگى از عوامل مهم و به نوعى بسترساز توسعه همه
يکشنبه، 7 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى

ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى
ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى


 

كريم كياكجورى عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بندر انزلى.
فروغ رودگرنژاد عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بندر انزلى.



 

چكيده
 

توسعه يعنى فرآيند بهبود با توجه به مجموعه‏اى از شاخص‏ها، معيارها و ارزش‏ها. توسعه فرآيندى است با ابعاد و اهداف گوناگون. در معناى وسيع كلمه، اين ابعاد شامل جوانب سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى است. مفهوم توسعه، يكى از مهم‏ترين و بحث‏انگيزترين مسائل و چالش‏ها در ميان كشورهاى جهان و به خصوص كشورهاى در حال توسعه (جهان سوم) مانند ايران مى‏باشد. در اين بين، توسعه اجتماعى و فرهنگى از عوامل مهم و به نوعى بسترساز توسعه همه جانبه كشور مى‏باشد. هر چند كه توسعه فرهنگى و اجتماعى با يكديگر متفاوت مى‏باشد ولى به دليل اين كه توسعه اجتماعى و توسعه فرهنگى مكمل يكديگرند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته‏اند.
در مقاله حاضر، با هدف ارائه يك افزار تحليلى به منظور ارزيابى توسعه اجتماعى و فرهنگى، ضمن مرورى مختصر و مستند بر ادبيات موضوعى مربوط به توسعه، شاخص‏ها و معيارهاى مختلف توسعه اجتماعى و فرهنگى مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته، و در نهايت به ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى اقدام شده است. در پايان مقاله نيز، موارد مذكور جمع‏بندى شده و در قالب بحث و نتيجه‏گيرى، كاربردهاى مديريتى، و پيشنهادات مرتبط با آن جهت پيگيرى تحقيقات مشابه در آينده، ارائه شده است.
واژه‏هاى كليدى: توسعه - توسعه اجتماعى و فرهنگى - مدل - اندازه‏گيرى و سنجش.

مقدمه
 

توسعه، فرآيندى با ابعاد و اهداف گوناگون است. در معناى وسيع كلمه، اين ابعاد شامل جوانب سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى است. توسعه تابعيت مستقيمى از ارزش‏ها و اعتقادات هر جامعه داشته و از مهم‏ترين مسائل و چالش‏هاى فراروى بشر عصر حاضر است. مفهوم توسعه به صورت يكى از مهم‏ترين و بحث‏انگيزترين مسائل و چالش‏ها در ميان كشورهاى جهان و به خصوص كشورهاى در حال توسعه (جهان سوم) مانند ايران مى‏باشد. توسعه، زندگى بهتر و انسانى‏تر را به مردم كشورها هديه مى‏كند. متأسفانه عليرغم پيشرفت‏هاى زياد به وجود آمده در جوامع در اثر وقوع انقلاب‏هاى علمى و تكنولوژيكى، هنوز درصد زيادى از مردم دنيا داراى سطح رفاه بسيار پايين در زندگى خود هستند. به گونه‏اى كه مى‏توان گفت وضعيت حدود 200 سال پيش مردم اروپا و امريكا را دارند. اگر چه دستيابى به توسعه كارى مشكل و پيچيده است اما غيرممكن نيست و نبايد از تلاش در راه رسيدن به آن مأيوس شد. در اين بين توسعه اجتماعى و فرهنگى از عوامل مهم و به نوعى بسترساز توسعه همه جانبه كشور مى‏باشد. هر چند كه توسعه فرهنگى و اجتماعى با يكديگر متفاوت مى‏باشد ولى به دليل اين كه توسعه اجتماعى و توسعه فرهنگى مكمل يكديگرند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته‏اند.
در مقاله حاضر، با توجه به مسئله‏اى كه در بند پنجم مقاله آمده است در پاسخ به اين سؤال كه چگونه مى‏توان سطح توسعه اجتماعى و فرهنگى يك كشور را مشخص كرد؟ پس از مرور مختصر و مستند ادبيات موضوعى مربوط به توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى، شاخص‏ها و معيارهاى مختلف و متعدد ارزيابى آن مورد مطالعه و بررسى قرار خواهند گرفت و در نهايت به ارائه مدلى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى، اقدام خواهد شد.

تعاريف
 

همانند موضوعاتى نظير روش‏شناسى تحقيق (ظهورى، 1378، ص 27)، به علت نسبى بودن اصول، قوانين، قضايا و تئورى‏هاى مكشوفه در علوم انسانى، منابع مطالعاتى و تحقيقى مختلف، شيوه‏ها، نرات و ديدگاه‏هاى متفاوتى را در مورد تعريف يك پديده اجتماعى و انسانى عنوان مى‏كنند به گونه‏اى كه تشتت آراء در مباحث علوم انسانى به حدى است كه نمى‏توان در مورد پديده خاصى، نظرى واحد و قطعى را ارائه كرد. وجود تعاريف و تعابير مختلف و متنوع از توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى (طاهرى، 1378، 12)، از سويى بيانگر گستردگى و اهميت موضوع بوده كه مى‏تواند از زواياى مختلف مورد بررسى قرار گيرد. و از سويى ديگر نشان دهنده پويايى موضوع است كه مى‏تواند زمينه ارائه مدل‏ها، تئورى‏ها و نظرات متفاوتى را فراهم آورد (احمدپور، 1381، 3). مستند به گفته فوق‏الذكر، ذيلا به ذكر چند مورد از تعاريف مختلف ارائه شده در مورد توسعه پرداخته مى‏شود.

توسعه
 

توسعه يعنى نوگرايى و مدرن شدن. و مدرن شدن يعنى تغيير زندگى انسان و تغيير خود انسان. توسعه يعنى بهبود ابعاد مرتبط به هم جوانب مختلفى نظير: سطح و ميزان محصول و درآمد ملى، شرايط توليد، سطح زندگى (تغذيه، مسكن، بهداشت و آموزش)، شرايط و محيط كار، نهادها و سياست‏ها (2791، Streeten). در اين تعريف توسعه با نگرش برآورده كردن نيازهاى اساسى زندگى مردم مورد توجه قرار گرفته است. توسعه يعنى تغيير مبانى علمى و فنى توليد (عظيمى، 1371). تا مدت‏ها، توسعه فقط بر مبناى ديدگاه صرف اقتصادى و به معناى توانايى اقتصاد ملى براى ايجاد و تداوم رشد سالانه توليد ناخالص ملى با نرخ‏هاى 5 تا 7 درصد و بيشتر مورد توجه قرار مى‏گرفت. از اين ديدگاه، توسعه، بر حسب تغيير برنامه‏ريزى شده در توليد و اشتغال مورد بررسى قرار مى‏گرفت. به اين ترتيب كه سهم بخش كشاورزى در توليد و اشتغال كاهش يافته ولى سهم بخش صنعت افزايش يابد (تودارو، 1383، 21). توسعه اقتصادى فرآيندى است كه در آن يك سرى تحولات و تغييرات بنيادى در ساختارهاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى جامعه به وقوع مى‏پيوندد (روزبهان، 1381، 10). جرالد مى‏ير(1) (1995)، توسعه را رشد اقتصادى توأم با تحول و تغيير در دو حوزه ارزش‏ها و نهادها، و فنى مى‏داند (متوسلى، 1382، 5). در مجموع مى‏توان اين گونه نتيجه‏گيرى كرد كه توسعه يعنى فرآيند بهبود با توجه به مجموعه‏اى از شاخص‏ها، معيارها و ارزش‏ها. توسعه يعنى فرآيند بهبود در مبانى علمى و فنى توليد و دگرگونى و پيشرفت در سطح زندگى، شرايط كار و نحوه مديريت نهادهاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى هر كشور به طور بنيادى و اساسى با رويكردى سيستماتيك و كل گرا.

توسعه اجتماعى، فرهنگى
 

هر چند كه توسعه فرهنگى و اجتماعى با يكديگر متفاوت مى‏باشد ولى به دليل اين كه توسعه اجتماعى و توسعه فرهنگى مكمل يكديگرند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته‏اند. (توسلى، 1373، 15)
از آن جا كه توسعه فرايندى چند بعدى است، يكى از ابعاد مهم آن، بعد ارزشى و به معناى عام‏تر بعد فرهنگى آن است، لذا در هر تعريف از توسعه، نمى‏توان به جنبه ارزشى نهفته در تعاريف بى‏اعتنا بود. كما اين كه توسعه در زمينه هر فرهنگ و هر جامعه‏اى، صبغه‏هاى فرهنگى همان جامعه را دارد (يونسكو، 1980، 150). مفهوم توسعه فرهنگى از اوايل دهه 1980 به بعد از طرف يونسكو به عنوان يك سازمان فرهنگى در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهيمى است كه نسبت به ساير بخش‏هاى توسعه همانند توسعه اقتصادى و توسعه سياسى، از ابعاد و بار ارزشى بيشترى برخوردار است و تأكيد بيشترى بر نيازهاى غير مادى افراد جامعه دارد (توسلى، 1373، 15).توسعه فرهنگى همگام با توسعه اقتصادى نيست بلكه فراتر از آن است و عامل پويايى و نوآورى است. تنها با استفاده از يك منطق چند رشته‏اى و با استعانت از اقتصاد، جامعه‏شناسى و تاريخ مى‏توان از نقش فرهنگ در توسعه به طور مستدل دفاع كرد (دوپوئى، 1374).
حاصل فرآيند توسعه فرهنگى كنار گذاشتن خرده فرهنگ‏هاى نامناسب توسعه‏اى است. در تعريفى نيز گفته شده كه منظور از توسعه فرهنگى دگرگونى است كه از طريق تراكم برگشت‏ناپذير عناصر فرهنگى (تمدن) در يك جامعه معين صورت مى‏گيرد و بر اثر آن جامعه كنترل مؤثرى را بر محيط طبيعى و اجتماعى اعمال مى‏كند. (توسلى، 1373، 15). توسعه فرهنگى به معناى گسستن سنت‏هاى گذشته نيست، زيرا سنت‏ها انباشت و ذخيره تجارب گذشته يك جامعه‏اند. توسعه فرهنگى، فراگردى است كه در آن سنت‏ها و تجارب گذشته از نو بر اساس نيازها و شرايط تازه بازانديشى و بازسازى مى‏شوند و از اين طريق خود را بارور مى‏كند و توانايى‏هاى بالقوه انسان‏ها شكوفا مى‏شود (اسدى، 1370، 7).
توسعه اجتماعى از مفاهيمى است كه با چگونگى شيوه زندگى افراد يك جامعه پيوندى تنگاتنگ دارد و دربرگيرنده ابعاد عينى چون، بالا بردن سطح زندگى عمومى از طريق ايجاد شرايط مطلوب و بهينه در زمينه‏هاى فقرزدايى، تغذيه، بهداشت، مسكن، اشتغال، آموزش و چگونگى گذراندن اوقات فراغت مى‏باشد. بر اين اساس منظوراز توسعه اجتماعى، اشكال متفاوت از كنش متقابلى است كه در يك جامعه خاص همراه با توسعه تمدن رخ مى‏دهد (توسلى، 1373، 15).

ضرورت و اهميت موضوع
 

مفهوم توسعه، يكى از مهم‏ترين و بحث‏انگيزترين مسائل و چالش‏ها در ميان كشورهاى جهان و به خصوص كشورهاى در حال توسعه (جهان سوم) مانند ايران مى‏باشد. به گونه‏اى كه كارشناسان و دانشمندان رشته‏هاى مختلف علمى نظير اقتصاددانان، سياست‏مداران، جامعه‏شناسان، مديران و غيره، ديدگاه‏هاى مختلف و متفاوتى در مورد ماهيت و علل توسعه‏نيافتگى، و راه‏هاى غلبه بر آن ارائه مى‏دهند (طاهرى، 1378، 11). درباره اهميت توسعه فرهنگى و اجتماعى، دكتر حسن حبيبى در پانزدهمين كنفرانس اروپا چنين بيان مى‏كند، كه بدين سان تقريبا تمامى جهان از توسعه فرهنگى و اجتماعى غافل مانده‏اند، فروپاشى نظام ماركسيستى و كمونيستى نشان مى‏دهد كه ملت‏هايى كه زير سلطه اين نظام بودند از جنبه‏هاى فرهنگى و اجتماعى توسعه، كمتر بهره برده‏اند و در نظام رقيب نيز مسائلى كه در حال حاضر مطرح است به خوبى بيان مى‏دارد كه فقر اجتماعى و فرهنگى بخش قابل توجهى از اين جامعه‏ها را نيز در بر گرفته است و يكسونگرى در توسعه اقتصادى نتيجه مورد ادعا يا انتظار اين جامعه‏ها را، يعنى توسعه جامعه رابه ارمغان نياورده است. (حبيبى، 1372).
مستند به چند مورد اشاره شده در بالا و موارد زياد ديگرى كه بيان آنها از حوصله اين بحث خارج است مى‏توان گفت كه همه نويسندگان و دانشمندان، به شكلى از اهميت توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى لزوم توجه به آن در جوامع سخن رانده‏اند. و آن را جزو آرزوها و آمال كشورها و ملت‏ها و بالطبع مناطق مختلف داخل كشورها قلمداد كرده‏اند.

اندازه‏گيرى توسعه
 

توسعه فرآيندى است با ابعاد و اهداف گوناگون. توسعه تابعيت مستقيمى از ارزش‏ها و اعتقادات هر جامعه دارد و با توجه به اين كه ارزش‏ها و ايده‏آل‏ها و يا به عبارتى شرايط مطلوب و مورد نظر هر جامعه با جوامع ديگر فرق مى‏كند، لذا مى‏توان گفت كه هيچ الگوى عمومى و جهان شمول براى سنجش و اقدام در مورد ارزش‏ها و توسعه وجود ندارد (طاهرى، 1378، 13). نتيجه اين كه از نظر مفهومى، توسعه جنبه نظرى و ارزشى داشته و از جامعه‏اى به جامعه ديگر، و از زمانى به زمان ديگر در حال تغيير است. به عبارت ديگر، ديدگاه ارزشى افراد در تبيين توسعه و درجات آن در هر جامعه مهم بوده و افراد نيز در مورد آن، ديدگاه‏هاى مختلف و متفاوتى دارند.
قبل از دهه‏ى 1970، توسعه در قالب رشد اقتصادى و به وسيله توليد ناخالص ملى (GNP) و توليد ناخالص ملى سرانه كه تنها معيار نهايى از پيشرفت ملى بود، اندازه‏گيرى مى‏شد. توسعه و رشد مفاهيمى متفاوت از يكديگر هستند. مى‏توان بدون توسعه، رشد اقتصادى داشت. هم‏چنين مى‏توان بدون رشد، توسعه اقتصادى داشت (31، 1972، Streeten). رشد بيشتر داراى بعد كمى است در حالى كه توسعه اگر چه ممكن است داراى بعد كمى نيز باشد اما در اصل داراى ابعاد كيفى است. در واقع توسعه داراى ابعاد گوناگونى است كه رشد فاقد آنها است (روزبهان، 1381، 11). براى دستيابى به يك مقياس مناسب از اندازه توسعه‏يافتگى بايد شاخص‏هايى را انتخاب كرد كه رابطه دقيقى با توسعه‏يافتگى داشته باشد، لذا در انتخاب شاخص‏هاى مورد نظر بايستى به دو نكته اساسى توجه داشت:
1- شاخص‏ها را طورى انتخاب مى‏كنيم كه پايه‏هاى تئوريكى آن بر تعاريف جديد توسعه يافتگى متكى باشد. 2- در انتخاب شاخص‏ها به اهداف توسعه هزاره كه در كنفرانس‏هاى مختلف به عنوان اهداف كليدى مطرح شده است، توجه شود (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382).

بيان مسئله و مدل مفهومى
 

مسئله يعنى تفاوت بين وضع موجود و مطلوب. مسئله وقتى حل مى‏شود كه توانسته باشيم وضعيت موجود را به وضعيت مطلوب تبديل كرده باشيم (1980، Huber). وضع موجود و مطلوب در مقاله حاضر شامل نامشخص بودن و مشخص بودن مدل اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى مى‏باشد كه به عنوان مسئله مقاله حاضر در نظر گرفه شده است.
هر مدل مفهومى به عنوان نقطه شروع و مبنايى جهت انجام مطالعات و تحقيقات است به گونه‏اى كه متغيرهاى مورد نظر تحقيق و روابط ميان آنها را مشخص مى‏كند (2000، Edwards et al). به عبارت ديگر مى‏توان گفت كه به صورتى ايده‏ال، مدل مفهومى يا همان نقشه ذهنى(2) (Maastricht school of management, 2001, 3) و ابزار تحليلى (3) (ميرزايى، 1377، 10)، يك استراتژى جهت شروع و انجام تحقيق است. به گونه‏اى كه انتظار مى‏رود در حين اجراى تحقيق، متغيرها، روابط و تعاملات بين آنها مورد بررسى و آزمون قرار گرفته و حسب ضرورت تعديلاتى در آنها انجام شده و عواملى نيز از آنها كم و يا به آنها اضافه شود (1999، Sautter & Leisen). به منظور برنامه‏ريزى جهت اجراى تحقيق حاضر، مى‏توان از مدل‏هاى مفهومى مختلفى استفاده كرد. در هر صورت ذيلا به چند مدل مفهومى معروف‏تر اشاره مى‏شود.
به موازات تحول در نحوه نگرش به توسعه و مسائل توسعه نيافتگى طى زمان، شاخص‏هاى توسعه نيز روندى تكاملى طى نموده و بر پيچيدگى آنها افزوده شده است (متوسلى، 1382، 15). بر اين اساس تعيين اين كه چه معيارها و شاخص‏هايى را مى‏توان براى اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى، فرهنگى يك كشور، منطقه، استان و يا يك محدوده در نظر گرفت به گونه‏اى كه مورد قبول همگان باشد امرى تقريبا محال است. گونار ميردال (4) دانشمند و اقتصاددان فقيد هلندى، شاخص‏هاى زير را به عنوان معيارهاى سنجش و اندازه‏گيرى توسعه برشمرده است: خردگرايى، توسعه دانش، افزايش بهره‏ورى، ارتقاء سطح زندگى، برابرى اقتصادى و اجتماعى، بهبود نهادها و رفتارها و عادات و رسوم، استحكام و قوام ملى، دموكراسى، انضباط اجتماعى. استريتن معتقد است كه توسعه يك جامعه بر اساس ميزان و درجه ارضاء نيازهاى افرادش سنجيده مى‏شود (1972، Streeten). عموما اين گونه گفته مى‏شود كه شاخص‏هاى تركيبى، معرف بهترى از وضعيت توسعه اقتصادى و رتبه‏بندى آنها هستند. تودارو و تيروال (5) مجموعه‏اى از شاخص‏هاى تركيبى نظير اميد به زندگى، سطح سواد، توليد ناخالص داخلى سرانه، شاخص توسعه انسانى و غيره را معرفى نموده، و آدلمن و موريس (6) نيز نزديك به چهل شاخص اقتصادى، اجتماعى و سياسى را به عنوان معيار سنجش توسعه عرضه كرده‏اند (متوسلى، 1382، 28). به منظور سنجش سطح توسعه‏يافتگى جوامع و مقايسه آنها با يكديگر، به جاى استفاده از شاخص‏ها و معيارهاى ساده و منفرد، بهتر است از شاخص‏هايى تركيبى نظير توسعه اجتماعى، كيفيت زندگى، توسعه انسانى و غيره استفاده شود (روزبهان، 1381، 33 - 13). در جوامع امروزى، عوامل مختلف و متعددى در به وجود آمدن توسعه اقتصادى نقش دارند. به عبارت ديگر، شاخص‏ها و عوامل زيادى وجود دارند كه مى‏توانند بر سطح توسعه‏يافتگى جوامع محلى و منطقه‏اى تأثير بگذارند (1992، Mackenzie).
جمع‏بندى و مرور ادبيات موضوعى مربوط به موضوع تحقيق، نشان داده است كه به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى مى‏توان معيارها و شاخص‏هاى زير را مورد استفاده قرار داد. اين معيارها و شاخص‏ها عبارتند از: 1- شاخص‏هاى آموزش و پرورش، 2- شاخص‏هاى بهداشت و درمان، 3- شاخص جنسى و قدرت زنان، 4- شاخص‏هاى امكانات زندگى. قابل ذكر اين كه فهرست تفصيلى معيارها و شاخص‏هاى فرعى‏تر مربوط به هر كدام از موارد مذكور در قسمت بعدى نوشتار حاضر خواهد آمد.
همان گونه كه قسمت بيان مسئله آمده است در مقاله حاضر به ارائه مدل مفهومى اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى اقدام شده است. توضيح اين كه به منظور آزمون قابليت اجرايى بودن يك مدل، در حالت كلى مى‏توان از سه روش استفاده كرد كه عبارتند از: 1- اجراى مدل در دنياى واقعى (500، 1986، Koontz) (الوانى، 1380، 54). 2- استفاده از روش دلفى (7) يا نظرسنجى خبرگان (1982، Klonglan & Mulford). 3- استفاده از فنون رياضى و شبيه سازى (2000، Barjis et al). بر اين اساس، تحقيق حاضر به عنوان يك افزار تحليلى و نقطه شروعى براى مطالعات و تحقيقات مرتبط با اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در مناطق مختلف كشور مى‏تواند باشد كه انشاءالله مورد استفاده محققان و كارشناسان ديگر قرار خواهد گرفت.

تشريح تفصيلى معيارها و شاخص‏هاى اندازه‏گيرى توسعه اجتماعى و فرهنگى
 

انسان موجودى اجتماعى است و بدون زندگى اجتماعى قادر به ادامه حيات نيست. پس تمامى معيارها و شاخص‏هاى مؤثر در بهزيستى اجتماعى او، شاخص‏هايى اجتماعى هستند. اين شاخص‏ها به پنج گروه تقسيم شده‏اند كه فهرست تفصيلى و توضيحات مربوط به آن‏ها ذيلا مى‏آيند.

شاخص‏هاى توسعه آموزش و پرورش (سيزده مورد)
 

انسان موجودى است تغييرپذير با توانايى‏هاى بالقوه نامحدود كه اين توانايى‏ها مى‏توانند تحت نظام و برنامه‏ريزى‏هاى آموزشى و پرورشى صحيح به تدريج به فعل درآيد و جوامع انسانى و ارگان‏هاى مربوط به آن را از مواهب فراوان برخوردار نمايد (ميرسپاسى، 1383). دستيابى به اهداف توسعه نيازمند افراد توسعه يافته و توانا خواهد بود. امروزه نقش آموزش و پرورش به عنوان يك ابزار مهم در رسيدن به اهداف توسعه و توانمندسازى انسان براى پيشبرد انتخاب‏هاى خود غير قابل انكار است. در سال‏هاى اخير در ادبيات رشد اقتصادى، سرمايه انسانى نقش و جايگاه ويژه‏اى را به خود اختصاص داده است (شاهمرادى، 1381). ژاپن به فراست دريافته بود كه لازمه ورود به عصر علم و تكنولوژى قبل از هر چيز، توجه به آموزش و پرورش نوين است. لذا به دنبال بازسازى نهادهايى كه از عصر ميجى آغاز شده بود، توانست در بيش از 50 سال پيش بى‏سوادى را ريشه كن كنند (پژوهشكده تعليم و تربيت، 1381). آموزش از اين حيث نيز كه انسان‏ها را اجتماعى بار مى‏آورد، در همه اين دنياى متمدن و جوامع انسان‏گرا تشوق و تأييد مى‏شود (رئيس دانا، 1381).
شاخص در برگيرنده توسعه آموزش و پرورش، تمام شاخص‏هاى فرعى است كه به سطح تحصيلات و نوع آموزش و پرورش افراد جامعه مربوط مى‏شود. در روند توسعه اقتصادى، نيروى انسانى و روند سرمايه‏گذارى در آن نقشى كليدى و اساسى داشته و شرط لازم براى توسعه است (8)
شاخص‏هاى فرعى معرف اين بخش عبارتند از:
نرخ باسوادى، پوشش تحصيلى ابتدايى، پوشش تحصيلى راهنمايى، پوشش تحصيلى متوسطه، نسبت معلم به دانش‏آموز در مقطع ابتدايى، نسبت معلم به دانش‏آموز در كل مقاطع تحصيلى، تعداد كتابخانه مدارس، نسبت دانشجويان تربيت معلم به كل دانش‏آموزان، تعداد دانشجويان به كل جمعيت منطقه، سرانه تعداد محموله‏هاى پستى مطبوعاتى، نسبت دانشجويان تربيت معلم فنى - حرفه‏اى به كل دانش‏آموزان، سهم مخارج آموزشى از توليد ناخالص ملى، تعداد استفاده كنندگان از اينترنت در هر هزار نفر جمعيت (آقاجانى، 1384) (مؤسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382) (گزارش عملكرد دولت، 1380).

شاخص‏هاى توسعه بهداشت و درمان (هجده مورد)
 

سازمان بهداشت جهانى كه نماينده سازمان ملل متحد و مسئول برنامه‏هايى براى بهبود بخشيدن به استانداردهاى بهداشتى است آن را حالتى از بهزيستى كامل جسمانى، روانى، و اجتماعى تعريف مى‏كند. اما اين تعريف بسيار از آن چه به طور عادى به معناى بهداشت است، فراتر مى‏رود. براى بيشتر مردم بهداشت فقط نداشتن بيمارى و نقص است (گيليس و ديگران، 1379). اگر در كل فرايند توسعه بهداشت را به فراموشى بسپاريم، اساسى‏ترين محور توسعه يعنى انسان را فراموش كرده‏ايم. يك انسان سالم با نيروى بيشتر مى‏تواند براى رسيدن به زندگى مطلوبش تلاش كند در حالى كه، فردى كه از بيمارى رنج مى‏برد شايد از ضرورى‏ترين انتخاب‏هايش نيز محروم شود. يعنى حتى نتواند از آموزش بهره‏مند شود و يا عاجز از انتخاب كار، همسر و... باشد. گسترش بهداشت نه تنها هزينه درمان بسيارى از بيمارى‏ها را كه با گسترش امكانات بهداشتى قابل پيشگيرى بود، كاهش مى‏دهد بلكه منابع انسانى را حفظ مى‏كند. منابع سالم انسانى خود عامل كارآمدترى براى توسعه انسانى خواهند بود (مؤسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382).
گريفين كه از منظر تشكيل سرمايه انسانى به مقوله بهداشت نگاه مى‏كند، مى‏گويد: كيفيت نيروى كار كه در بهداشت و تغذيه، مهارت‏ها و آموزش منعكس مى‏شود نيز مهم است در واقع آنها به چهار دليل حائز اهميت‏اند:
1- جمعيت سالم و تحصيل كرده يكى از هدف‏هاى توسعه است.
2- سرمايه انسانى نهاده‏اى مستقيم در فرايند توسعه است. به عنوان مثال شيوع گسترده بيمارى موجب تنزل بهره‏ورى و كاهش تعداد روزهاى كار مى‏شود.
3- سرمايه انسانى مكمل سرمايه فيزيكى است. كشورى كه در تشكيل سرمايه فيزيكى تأكيد مى‏كند در حالى كه از سرمايه انسانى غافل است به زودى كشف مى‏كند كه بازدهى‏هاى سرمايه فيزيكى پايين است.
4- تشكيل سرمايه انسانى براى تغييرات فنى ضرورى است (گريفين، 1375).
فعاليت‏هاى بهداشتى درمانى به تمام فعاليت‏هايى كه به منظور پيش‏گيرى يا درمان بيمارى‏ها منجر مى‏شود اطلاق مى‏گردد. شاخص‏هاى فرعى معرف اين بخش عبارتند از:
سرانه كارشناسان تنظيم خانواده، سرانه تعداد روان‏شناس، نرخ واكسيناسيون، سرانه كارشناس تغذيه استان، سرانه تخت بيمارستان، سرانه مروج و كمك مروج تنظيم خانواده، سرانه تعداد پزشك، سرانه تعداد دندان‏پزشك، سرانه تكنسين‏هاى اتاق عمل، تعداد زايمان‏هاى با حضور پرسنل متخصص به كل زايمان‏ها، تعداد مددكاران اجتماعى به جمعيت منطقه، سرانه خانه‏هاى بهداشت، سرانه آزمايشگاه‏هاى منطقه، معكوس نرخ مرگ و مير كودكان زير يك سال، معكوس نرخ مرگ و مير كودكان زير پنج سال، دسترسى به آب سالم (به صورت درصدى از جمعيت)، پايگاه اورژانس شهرى، نسبت جمعيت پوشش بيمه اجتماعى شاغل و بازنشسته به جمعيت كل كشور، (آقاجانى، 1384) (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382) (گزارش عملكرد دولت، 1380).

نقش برابرى جنسى و قدرت زنان در فرايند توسعه (چهار مورد)
 

توجه به نقش زنان در فرايند توسعه از اوايل دهه‏ى هفتاد ميلادى آشكارا مطرح شد. جوامعى كه توانسته‏اند با تفكر راهبردى موفق به تدوين قوانينى براى بهره‏بردارى از انديشه‏هاى خلاق و قدرت سازندگى زنان بشوند و در واگذارى فرصت براى ابزار شايستگى و لياقت به كليه شهروندان اعم از زن و مرد، مساوات را رعايت كنند، بيش از ساير جوامع پيشرفت كرده‏اند (الوانى، ضرغامى‏فرد، 2، 1380) (كياكجورى، رودگرنژاد، 1385). سه عنصر مهم در فرايند توانمندسازى زنان عبارتند از: رشد آگاهى‏هاى توام با انتقادگرى، توسعه ظرفيت‏ها براى تحول كارساز، بر اساس واقعيات موجود و تقويت سازمان‏هاى طبقه‏اى يا سازماندهى اقشار گوناگون (پژوهشكده زنان دانشگاه الزهرا، 1381).
آن چه در جنسيت و توسعه مطرح مى‏شود تحليل جنسى به عنوان يك مبنا براى برنامه‏ريزى‏هاى توسعه و سياستگذارى‏هاى بلند مدت است. واضح است توجه به اهداف جنسيت و توسعه و قرار دادن آن در مراحل مختلف سياستگذارى، برنامه‏ريزى و اجرا، نيازمند تلاشى آگاهانه و منسجم مى‏باشد كه تأكيد بر كمك به زنان و مردان دارد تا طبيعت توسعه شكل گيرد (1999، Goonesekere) (1988، Myers). يكى از موانع فرهنگى مهم كه براى اولين بار توسط مجله وال استريت در سال 1986 مطرح شد، اصطلاح سقف شيشه‏اى است. اين واژه براى توصيف موانع نامرئى ناشى از تعصب‏هاى مسئولان و سازمان‏ها عليه زنان شكل گرفت. موانعى كه در عمل زنان را از دستيابى به فرصت‏هاى برابر استخدامى و حقوق و دستمزد باز مى‏داشت (united Nation، women، 1955، 45).
شاخص‏هاى فرعى برابرى جنسى و قدرت زنان در فرايند توسعه عبارتند از: درصد زنان باسواد بزرگسال به درصد مردان باسواد بزرگسال، درصد كرسى‏هاى مجلس كه متعلق به زنان است، نسبت دستمزد زنان به دستمزد مردان، نسبت ثبت نام دختران به ثبت نام پسران در مدارس ابتدايى (موسسه تحقيقاتى تدبير اقتصاد، 1382).

شاخص‏هاى توسعه امكانات زندگى (يازده مورد)
 

اين شاخص‏ها دربرگيرنده و معرف تمام مواردى است كه امكاناتى را براى تسهيل زندگى افراد فراهم مى‏آورند. شاخص‏هاى فرعى معرف اين بخش عبارتند از:
هزينه‏ها و پرداختى‏هاى شهردارى‏ها به كل جمعيت منطقه، درصد خانوارهايى كه آب لوله‏كشى دارند، درصد خانوارهايى كه برق دارند، درصد خانوارهايى كه حمام دارند، درصد خانوارهايى كه تلفن دارند، جمع اتاق‏هاى هتل منطقه به مساحت منطقه، معكوس متوسط نفر در اتاق شهرى، معكوس متوسط نفر در اتاق روستايى، سهم هزينه‏هاى غير خوراكى در كل هزينه‏هاى مصرفى، و تعداد مؤسسات پولى و بانكى منطقه به مساحت آن، جمعيت زير خط فقر مطلق، (آقاجانى، 1384) (گزارش عملكرد دولت، 1380).

شاخص‏هاى توسعه فرهنگ و هنر (ده مورد)
 

شايد بتوان شاخص فرهنگ و هنر را در اين جا به سه بخش كتاب و كتابخانه، هنر، توريسم و جهانگردى، تقسيم‏بندى كرد كه در اين جا مختصرا به توضيح هر يك از آنها مى‏پردازيم.
الف - كتاب و كتابخانه: يونسكو در بسيارى از كنفرانس‏هاى خود اساس توسعه اقتصادى را گسترش كتاب و برنامه‏ريزى دراز مدت آموزشى دانسته است، شوراى اجتماعى و اقتصادى سازمان ملل نيز كتاب را يكى از وسايل لازم در عمران و پيشرفت ملت‏ها دانسته است (ماهنامه آموزش و پرورش، 1350). در اين راستا نمى‏توان از نقش كتابخانه نيز غافل ماند. چرا كه رشد و گسترش كتابخوانى برابر است با رشد و گسترش كتابخانه‏ها و رشد و گسترش كتابخانه‏ها با رشد و پيشرفت دانش و تعالى و نوآورى در جامعه رابطه مستقيم دارد (آرخى، 1382). در واقع كتابخانه شريان فرهنگى است و جامعه‏اى كه در آن كتاب‏خوانى رونق داشته باشد، پويا و با نشاط است. كتابخانه‏ها محل گسترش آگاهى‏هاى عمومى و غنى‏سازى اوقات فراغت مخاطبان هستند (مسجد جامعى، 1381).
ب - هنر: فيلسوفان و هنرشناسان عموما باور داشته‏اند كه هنر از فطرت بشر تراويده است و گفته‏اند كه انسان به مقتضاى نظام دنياى درون خود، دست به هنرآفرينى زده است و به بيان ديگر، هنرآفرينى محركى درونى يا غريزى دارد و مانند خور و خواب و توليد مثل و ديگر فعاليت‏هاى حياتى، براى حفظ زندگى انسانى ضرورتى طبيعى دارد (آريان‏پور، 1354). هنر مى‏تواند با انتقال فرهنگ و ميراث تمدن بشرى به نسل‏هاى آينده آنها را آگاه نموده و با توزيع نابرابر آگاهى، اطلاعات، قدرت، ثروت، حرمت و منافع در حيطه‏هاى فرهنگى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى به مبارزه پرداخته و ورود خود را به عرصه گفتگوى فرهنگ و تمدن محقق نمايند.
ج - توريسم و جهانگردى: در دنياى امروز توريسم به يكى از فعاليت‏هاى پيشتاز اقتصادى تبديل شده است (آمار، 1382، 505). مطالعات نشان داده‏اند كه بين رشد و توسعه صنعت توريسم و رشد و توسعه اقتصادى كشورها رابطه مثبت و معنى‏دار وجود دارد (64، 1995، Khan) (Lee & Kwon، 1995، 50) صنعت توريسم مى‏تواند راه‏كارى مناسب براى توسعه صادرات و كسب درآمدهاى ارزى سرشار براى كشورها بوده و تأثير مهمى بر افزايش اشتغال، درآمدهاى مرتبط با مكان‏هاى اقامتى و نيز درآمدهاى دولتى كشورها داشته باشد (39، 2004، Oh) به گونه‏اى كه از هر شش شغل مهم در دنيا، يكى در ارتباط با صنعت توريسم بوده (افشار، 1382، 542)، و به ازاء هر بيست توريست وارده به كشور، يك شغل ايجاد مى‏شود (يداللهى و مهردادى، 1382، 503). صنعت توريسم مى‏تواند به عنوان يكى از فعال‏ترين، پردرآمدترين و نيز اشتغال‏زاترين صنايع جهان باشد، زيرا قادر است در كوتاه‏ترين زمان، نيروهاى كارى ساده را با آموزش‏هاى كوتاه و ميان‏مدت وارد بازار كار نمايد (منشى‏زاده، 1376، 27 (مولائى و ملك‏پور، 1382، 424).).
در ايران، متأسفانه تاكنون نتوانسته‏ايم در زمينه جذب توريسم موفق عمل كنيم (زرين قلم، 1382، 8). به صورتى بالقوه، ايران مى‏توان پذيراى بيست ميليون توريست با درآمدى در حدود ده ميليارد دلار در سال باشد اين در حالى است كه در شرايط بالفعل تاكنون فقط توانسته‏ايم يك دهم درآمد مذكور را جذب كنيم. كشور ما با داشتن زمينه‏ها و جاذبه‏هاى توريستى مخصوص به خود، در زمره ده كشور طراز اول دنياست (آمار، 1382، 508). عليرغم وجود ظرفيت‏هاى بالقوه فراوان براى ايجاد درآمدهاى ارزى ناشى از جذب توريست در ايران، متأسفانه درآمدهاى توريستى جذب شده در كشور طى سال‏هاى 1993، 1995 و 2000 ميلادى فقط 131، 160 و 850 ميليون دلار بوده است (آمار، 1382، 510). اين شاخص‏ها عبارتند از:
تعداد صندلى‏هاى سينما و سالن‏هاى تئاتر به ازاى هر 10000 نفر بالاى شش سال، نسبت تعداد عناوين كتاب‏هاى منتشر شده به جمعيت به ازاى هر صد هزار نفر، نسبت ظرفيت كتابخانه‏هاى عمومى شهر به جمعيت شهرى، درصد پوشش جغرافيايى صدا و درصد جمعيت پوشش سيما، تعداد عناوين نشريات، تعداد جهانگرد ورودى، نسبت نظارت بر كيفيت خدمات گردشگرى، درآمد ارزى حاصل از جهانگرد (به ميليون دلار) نسبت آثار ثبت شده در فهرست آثار ملى به آثار شناسايى شده، نسبت آثار حفاظت شده به كل آثار نيازمند حفاظت، تعداد فيلم سينمايى توليد شده، تعداد عنوان نوار موسيقى توليد شده، تعداد كتابخانه عمومى، تعداد بازديد كنندگان از موزه‏ها و اماكن تاريخى، تعداد نگارخانه، تعداد نشريات محلى و منطقه‏اى (آقاجانى، 1384) (گزارش عملكرد دولت، 1380).

جمع‏بندى بحث و نتيجه‏گيرى
 

هدف از نگارش مقاله حاضر پاسخ‏گويى به اين سؤال بوده است كه مدل مفهومى اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى چه مى‏باشد؟ فلسفه طرح چنين سؤالى اين بوده است كه توسه به صورت يكى از مهم‏ترين و بحث‏انگيزترين مسائل و چالش‏ها در ميان كشورهاى جهان و به خصوص كشورهاى در حال توسعه (جهان سوم) مانند ايران مى‏باشد. به گونه‏اى كه كارشناسان و دانشمندان رشته‏هاى مختلف علمى نظير اقتصاددانان، سياست‏مداران، جامعه‏شناسان، مديران و غيره، ديدگاه‏هاى مختلف و متفاوتى در مورد ماهيت و علل توسعه‏نيافتگى، و راه‏هاى غلبه بر آن ارائه داده‏اند. در اين بين توسعه اجتماعى و فرهنگى از عوامل مهم و به نوعى بسترساز توسعه همه جانبه كشور دانسته شده است. هر چند كه توسعه فرهنگى و اجتماعى با يكديگر متفاوت مى‏باشد ولى به دليل اين كه توسعه اجتماعى و توسعه فرهنگى مكمل يكديگرند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته‏اند.
مستند به موارد مطرح شده در متن مقاله و نيز اختصارى كه در مورد اهميت توجه به توسعه و توسعه اجتماعى و فرهنگى در بالا آمده است در مقاله حاضر به منظور پاسخ‏گويى به مسئله طرح شده و در راستاى دسترسى به هدف بيان شده، به گونه‏اى بسيار بديع و كاملا نوآورانه، مدل اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در قالب ماهيتى كل‏گرا و يكپارچه معرفى، تعريف و تشريح شده است.

پيشنهادات و كاربردهاى مديريتى
 

همان گونه كه در متن مقاله هم آمده است مرور ادبيات موضوعى مربوط به عنوان تحقيق نشان داده است كه توسعه به عنوان آرمان ملى و مردمى تمامى كشورهاست. در اين راستا، توسعه اجتماعى و فرهنگى از عوامل مهم و به نوعى بسترساز توسعه همه جانبه كشور مى‏باشد. لذا در درجه اول، نيازمند اندازه‏گيرى و سنجش وضعيت موجود آن و مقايسه با استانداردهاى مرتبط بوده تا بتوان در مرحله بعد، در راستاى ارتقاء آن انديشيد و سعى و تلاش نمود. بر اين اساس مدل ارائه شده در مقاله حاضر مى‏تواند به عنوان يك افزار تحليلى و نقطه شروعى براى مطالعات و تحقيقات مرتبط با اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در مناطق مختلف كشور باشد كه انشاءالله، مورد استفاده محققان و كارشناسان ديگر و حمايت مديران و دست‏اندركاران، خواهد گرفت.

براى تحقيقات آينده
 

مستند به بيان مسئله و نيز تحليل‏هاى ارائه شده در متن مقاله، موارد زير به عنوان پيشنهاداتى به منظور انجام تحقيقات آتى در ارتباط با موضوع مقاله حاضر مى‏تواند ارائه گردد:
- اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در مناطق مختلف كشور با استفاده از مدل ارائه شده در مقاله.
- طراحى و معرفى مدل‏هاى ديگرى به منظور اندازه‏گيرى و سنجش توسعه اجتماعى و فرهنگى در سطوح مختلف منطقه‏اى (كشورى، استانى و شهرى)، غير از آن چه كه در مقاله حاضر ارائه شده است.
- ارائه يك نوع‏شناسى از انواع مدل‏هاى اندازه‏گيرى و سنجش توسعه با توجه به موارد زيادى كه در ادبيات موضوعى مربوط وجود دارند.
- طراحى و معرفى مدل‏هاى ديگر جهت اندازه‏گيرى و سنجش توسعه در ديگر ابعاد مختلف سياسى، اقتصادى و غيره.

پي نوشت ها :
 

1. G. Meier.
2. Mental map.
3. Analytical instrument.
4. G. Myrdal.
5. Todaro & Thirwall.
6. Adelman & Morris.
7. Delphi.
8. گونار ميردال مى‏گويد: هر كوششى در راستاى شركت فعالانه مردم به خلق و ساختن ملتى يكپارچه و منسجم، در درجه اول به باسواد كردن توده‏هاى مردم بستگى دارد.
 

منابع:
آقاجاني، حسنعلي؛ (1384)، ارائه مدلي به منظور اندازه گيري و سنجش توسعه منطقه اي، مجموعه مقالات همايش توسعه نوشهر و چالوس.
آرخي، جليل، (1382)، نگاهي به نقش و جايگاه کتابخانه ها، کتاب هفته، شماره 15.
آمار، تيمور، (1382) توانهاي گردشگري چابکسر با تأکيد بر قابليتهاي جغرافيايي آن، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
احمد پور، محمود؛ (1381)، کارآفريني، تهران: انتشارات پرديس.
افشار، مژگان؛ (1382)، توريسم و تبادلات فرهنگي (مطالعه موردي ايران)، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاوت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
الواني، سيد مهدي؛ (1380) تصميم گيري و تعيين خط و مشي دولتي، تهران: انتشارات سمت.
الواني، مهدي. ضرغامي فرد، مژگان؛ (1380)، " موفقيت زنان در کار راهه مديريتي"، نشريه مديريت دولتي، شماره 54 و53.
پژوهشکده تعليم و تربيت؛ (1381)، آموزش و پرورش و توسعه، مقاله ارايه شده در همايش چالش ها و چشم اندازهاي توسعه ايران.
پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، ( 1381)، زنان و توسعه، مقاله ارايه شده در همايش چالش ها و چشم اندازهاي توسعه ايران.
تودارو، مايکل. (نويسنده)، (1383)، توسعه اقتصادي در جهان سوم، فرجادي، غلامعلي. (مترجم)، چاپ دوازدهم، تهران: انتشارات کوهسار.
توسلي، غلامعباس؛ (1373)، جامعيت مفهوم توسعه و رابطه آن با فرهنگ، مجله فرهنگ و توسعه،( 15).
دوپوئي، گزاويه، (1374)، فرهنگ و توسعه از پذيرش تا ارزيابي، ترجمه فراهاني و زرين قلم، انتشارات کميسيون ملي يونسکو
روزبهان، محمود،( 1381)، مباني توسعه اقتصادي، چاپ هشتم، تهران: انتشارات تابان.
رئيس دانا، فريبرز؛( 1381)، اقتصاد سياسي توسعه، انتشارات نگاه.
زرين قلم، باران، (1382)، جنگ توريسم، روزنامه ياس نو، يکشنبه 1382/7/13.
طاهري، شهنام، (1387)، توسعه اقتصادي و برنامه ريزي، تهران : نشر هستان.
ظهوري، قاسم، (1378)، کاربرد روشهاي تحقيق علوم اجتماعي در مديريت، تهران: انتشارات مير.
شاهمرادي، اکبر؛ (1381)، تعيين مسير بهينه سرمايه گذاري در سرمايه انساني، دانشگاه شهيد بهشتي.
عظيمي، حسين؛ (1371)، مدارهاي توسعه نيافتگي در اقتصاد ايران، تهران: نشر ني.
فيض بخش، هوشنگ؛ (1355)، صنعت جهانگردي در ايران و جهان، تهران: مرکز مالي خدمات جهانگردي.
کياکجوري، کريم. رودگر نژاد، فروغ، (1385)، "ارائه الگويي مفهومي از نقش زنان در توسعه"، در همايش سراسري چالشهاي فراروي مديريت در نظامهاي آموزشي، دانشگاه امام صادق (واحد خواهران).
گريفين، کيت، (1375)، راهبردهاي توسعه اقتصادي، ترجمه: حسين راغفر و ديگران نشر ني.
گزارش عملکرد دولت؛ (1380)، سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور.
گيليس، مالکوم و ديگران؛( 1379)، اقتصاد سياسي، نشر ني.
متوسلي، محمود؛ (1382)، توسعه اقتصادي، تهران: انتشارات سمت.
مسجد جامعي، احمد؛ (1381)، کتابخانه شريان حيات فرهنگي است، روزنامه مردم سالاري.
منشي زاده، رحمت الله؛ (1376)، جهانگردي، تهران: انتشارات مسعي.
مولائي هشجين، نصراله و سهيلا ملک پور هشجين، (1382)، گردشگري عشايري در جنوب درياي خزر، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس.
موسسه تحقيقاتي تدبير اقتصاد، (1382)، شاخص توسعه يافتگي، انتشارات تدبير.
ميرزائي اهرنجاني، حسن؛ (1377)، طراحي مدلي براي تبيين عوامل مؤثر بر وجدان کاري و انضباط اجتماعي، مجموعه مقالات سمينار وجدان کاري و انضباط اجتماعي، قزوين: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين.
ميرسپاسي، ناصر؛ (1383)، مديريت استراتژيک منابع انساني و روابط کار، انتشارات مير.
يداللهي، علي اکبر و ناصر مهردادي، (1382)، بررسي امکانات توسعه صنعت گردشگري پايدار و اثرات آن در استان مازنداران، مجموعه مقالات همايشهاي علمي و پژوهشي گروههاي علوم انساني، جلد اول، چالوس: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسالمي واحد نوشهر و چالوس.
يونسکو؛ (1376)، فرهنگ و توسعه، فاضلي، محمد. (مترجم) تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
Barjis, J,et al, (2000), organizational simulation, Delf University of Technology .
Edwards, M,et al, NGOs in a global future: Marrying local delivery to world wide leverage , NGOs Conference, 2000.
Huber, G. P.,(1980), Managerial decision making , Scott & Foresman Co., Printed in Organizations and management , By Cast &Rosenzweig,McGraw Hill,p423.
Khan, H,et al, (1995), The multiplier effect: Singapore,s hospitality industry,Cornel hotel and restaurant administration quarterly, (36),pp.64.69.
Koontz, H.,et al,(1986), Essentials of management , Singapour: McGraw Hill.
Lee, C. & Kwan, K.,(1995), Importance of secondary impact of forein tourism receipts on the South Korean economy, Journal of travel research,(34), pp. 50-54.
Maastrichht School of Management, Preliminary research proposal outline form, MSM, 2001.
Mackenzie, L.R.,(1992), Fostering entrepreneurship as a rural economic development strategy , Economic Development Review, Fall.
Mulford, C,L. & Klonglan, G. E.,(1982), Creating coordination among
Organization, USA: North Central Region Extension Sociology
Committee.
Myers, D.G,(1998),Television and the perpetuation of gender role stereotypes, the Official News Magazine of the American Academy of Pediatrics.
Oh, c. o., (2004), The contribution of tourism development to economic growth in the Korean economy, Tourism management, (26),pp.36-44.
Sautter, E.T.& Leisen, B.,(1999), Managing stakeholders: A tourism planning model, Annals of Tourism Research,(26)(2),pp.312-328.
Streeten, P.,(1972), The frontiers of development studies, Macmilan.
United Nation- women: ,(1995), Loking Beyond. 2000, New york.
منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما